کارآیی
کارآیی
کارآیی
پایداری/ ریسک
پایداری/ ریسک
پایداری/ ریسک
پایداری/ ریسک
نمودار شماره ۲-۳- طبقه بندی اسویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود
منبع : (Brennan et al., 2000)
منظور از شایستگی فردی، کارکنان، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل کردن در موقعیتها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی و غیررسمی داخل سازمان و نیز شامل حق امتیازها، مفاهیم، مدلها و پایگاه داده ها و سیستمهای داخلی است و ساختار خارجی شامل روابط سازمان با مشتریان، عرضه کنندگان، شهرت و مارکهای تجاری است. به عقیده اسویبی، شایستگی فردی کارکنان (سرمایه انسانی) برای یک سازمان حیاتی است به این دلیل که بدون وجود آن، سازمان قادر به فعالیت نیست و این شایستگی شامل مهارت ها، آموزش و تجربیات و غیره است(برنان و همکاران،۲۰۰۰ ).[۶۴]۱
یوستک [۶۵]۲ و همکارانش، سرمایه فکری را به دو قسمت شامل کالاهای نامشهود و شایستگیهای نامشهود تقسیم می کنند که کالاهای نامشهود، دارایی هایی هستند که میتوان آنها را خرید و فروش کرده و به نحو مناسب از آنها حفاظت و ذخیره کرد مانند کپی رایتها، علائم تجاری و طراحیها، دانش فنی و فرانشیزها. همچنین ایشان و همکارانش معتقد هستند که این کالاهای نامشهود را میتوان به شکل عینیتری[۶۶]۱ ارزشگذاری کرد اما شایستگیهای نامشهود به عوامل متمایز و مشخصی از مزیت رقابتی اطلاق می شود که یک شرکت را از سایر رقبا، متمایز می کند که شامل شایستگیهای نوآوری، شایستگیهای ساختاری، شایستگیهای بازاری و منابع انسانی است.(سیثارمن و همکاران[۶۷]۲، ۲۰۰۲)
طبقه بندی ادوینسون و مالونه (۱۹۹۷) این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیای [۶۸]۳ خود، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کرده اند که شکل آن بصورت زیر است :
نمودار شماره ۲-۴- طرح ارزش اسکاندیا
منبع : (کنان و دیگران،۲۰۰۴)[۶۹]۴
در این طبقه بندی، ادوینسون و مالونه، سرمایه مشتری را در زمره سرمایه ساختاری قرار دادهاند که در بیشتر طبقه بندیهای دیگر این کار صورت نگرفته بود و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرآیندی و نوآوری را مطرح کردند. در این طبقه بندی، سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان، سیاستها و سیستمهایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است. سرمایه فرآیندی شامل تکنیکها و رویه ها و برنامههایی است که پیاده میشوند و تحویل کالا و خدمات را ارتقاء می دهند و سرمایه نوآوری شامل مالکیت معنوی و دارایی های نامشهود دیگر است.(کنان و دیگران، ۲۰۰۴)
طبقه بندی چن و همکارانش (۲۰۰۴) آنها معتقد هستند که سرمایه فکری از چهار عنصر زیر تشکیل شده است:
۱- سرمایه انسانی ۲- سرمایه مشتری ۳- سرمایه نوآوری ۴- سرمایه ساختاری
ولی آنها معتقد هستند که این ساختار و اجزاء سرمایه فکری بسیار ضعیف و شکننده است مگر اینکه با یکسری روابط مستمر و بهم پیوسته حمایت شوند در واقع آنها بر روابط بین اجزاء سرمایه فکری تأکید بیشتری دارند تا بر اجزاء آن .(چن و دیگران، ۲۰۰۴)[۷۰]۱
نمودار شماره ۲-۵- مدل چن و همکارانش از سرمایه فکری و روابط بین آنها
در این طبقه بندی چن و همکارانش، منظور از سرمایه انسانی که در واقع مبنا و اساس سرمایه فکری است، دانش، مهارت ها و تواناییهای کارکنان و طرز فکرهای کارکنان درباره کسب و کار است. از نظر آنها در واقع این سرمایه انسانی است که می تواند دانش را بوسیله تبدیل به سه جزء دیگر سرمایه یعنی سرمایه ساختاری، مشتری و نوآوری، به ارزش بازاری تبدیل کند و از طرف دیگر این سرمایه انسانی است که اشکال عملیاتی سه سرمایه دیگر را تعیین می کند.
بطور دقیقتر تعریف اجزای سرمایه فکری از نظر آقای چن و همکارانش به شرح زیر است:
۱- سرمایه انسانی نمایانگر دانش ضمنی قرار گرفته در ذهن و افکار کارکنان است. سرمایه انسانی یک منبع مهم از نوآوری و بازآفرینی یک شرکت است و سرمایه انسانی بصورت ترکیبی از شایستگیها، طرز فکر و خلاقیت کارکنان تعریف می شود. شایستگی کارکنان در واقع بخش سختافزاری سرمایه فکری است که شامل دانش، مهارت ها و استعدادهای کارکنان است و منظور از دانش، دانش فنی و دانش دانشگاهی است و مهارت های کارکنان در واقع توانایی انجام وظایف و تکالیف عملی کارکنان است که از طریق تمرین حاصل می شود و برخی از آنها از طریق تحصیلات بدست می آید. طرز فکرها در واقع بخش نرمافزاری سرمایه فکری است که شامل انگیزه برای کار و رضایت از کار است و در واقع به عنوان پیش شرطی برای نمایش شایستگیهای کارکنان در نظر گرفته می شود. خلاقیت کارکنان آنها را قادر میسازد تا از دانش خود استفاده کنند و بطور مستمر نوآوری داشته باشند و بنابراین عامل مهمی در گسترش و ایجاد سرمایه فکری یک شرکت است.
سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یک موسسه سروکار دارد و در واقع روتینهای یک کسب و کار است. یک موسسه با سرمایه ساختاری قوی می تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و بنابراین باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می شود. سرمایه ساختاری را میتوان بصورت فرهنگ، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی و فرآیندهای عملیاتی و سیستمهای اطلاعاتی تقسیم کرد. هر کدام از اجزاء سرمایه ساختاری میتوانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه انسانی تأثیر بگذارند و متقابلاً از آنها تأثیر بپذیرند برای مثال یک فرهنگ قوی می تواند عامل مهمی در انگیزش کارکنان باشد. سرمایه نوآوری به ارائه ترکیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یک سیستم تولیدی اطلاق می شود. این سرمایه می تواند شامل محصولات جدید، تکنولوژی های جدید، بازار جدید و مواد جدید و ترکیب جدید باشد. با افزایش اهمیت دانش، سرمایه نوآوری به جزء مهمی از سرمایه فکری تبدیل می شود و این سرمایه می تواند به سه جزء موفقیتهای نوآوری، مکانیسمهای نوآوری و فرهنگ نوآوری تقسیم شود (چن و همکاران).
هود را به منابع ارتباطی[۷۱]۱ و شایستگی [۷۲]۲ تقسیم کردند منظور از شایستگی، توانایی انجام یک وظیفه یا کار معین است که این شایستگی در دو سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد و در سطح سازمانی شامل رویه ها، تکنولوژی و پایگاه داده وجود دارد. منابع ارتباطی به شهرت یک سازمان و وفاداری مشتریان آن اطلاق می شود. بعداً لوواندال این طبقه بندی را قدری جزییتر کرد(برنان و دیگران، ۲۰۰۴).
منابع
نامشهود
مشهود
ارتباطی
شهرت
وفاداری
روابط
شایستگی مبتنی بر
اطلاعات
مهارت ها
قابلیتها
استعدادها
نمودار شماره ۲-۶- طبقهبندی اولیه توسط هاناس و لووندال
نامشهود
مشهود
منابع
ارتباطی | شایستگی | |||
جمعی |
فرم در حال بارگذاری ...