کشورهای طولانی : به کشوری اطلاق میشود که طول آن شش برابر عرض آن باشد. مانند کشور شیلی.
کشورهای متراکم یادایره ای: کشوری اطلاق میشود که فاصله مرکز آن مساوی باشد فرانسه ، کامبوج و اسپانیا وغیره.
کشورهای زایده دار: به کشورهای اطلاق میشود که بخشی از خاکش بصورت کانال در درون یک کشور دیگر قرار داشته باشد.
کشورهای چندبخشی: به کشورهای اطلاق می شود که حالت قاره ای ویا جزیره ای دارد.
۲-۷-۶)مرزها
الف : مرزهای خشکی
منطقه مرزی وخط مرزی: منطقه مرزی یک منطقه جغرافیای است که برای سکونت در نظرگرفته شده که محدود وجود داشته ولی خط مرزی بصورت معین میان دوخاک کشیده می شود وحالت پیشانی دارد.
۱-مرز قبل از سکونت وبعد ازسکونت: دربعضی موارد اول سکونت وجود دارد وبعد مرزشکل میگیرد و در بعضی موارد برعکس است.
۲-مرزهای تطبیقی وتحمیلی: درمرز تطبیقی مسائل فرهنگ مورد توجه قرار میگیرد ولی در مرز تحمیلی بدون در نظر داشتن مسائل فرهنگی مرز را روی یک قوم تحمیل می کند.
۳-مرزطبیعی وهندسی: مرز طبیعی مرز است که براساس عوامل طبیعی مثل کوهها دریاها ویا با اطلاق ها ویا هم صحراها بوجود می آید اما مرز هندسی مرزی است که بصورت خط کشی شده بدون در نظرداشت عوامل فوق میان دو کشور بوجود می آید.
۲-۷-۷)پایتخت واهمیت آن وسیاست
پایتخت کشورها میتواند از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار بگیرد واز لحاظ هسته مرکزی از لحاظ موقعیت دفاعی ویا سیاسی.
در کل پایتخت ویژگیهای ذیل را دارد.
الف : باعث توازن اداری وفرهنگی می شود.
ب : نظارت بهتر براطراف کشور.
ج : ایجاد راه های موا صلاتی بصورت آسان.
د : دفاع بهتر از کشور .
ه : نزدیکی به مناطق آشوب نیرو روان کند.
همچنین پایتخت می تواند از نظر هسته ای مرکزی هم مهم باشد حکومت های تازه شکست یافته سعی میکند که پایتخت را دریا قرار دهد که مردم مدافع آن جا وجود دارد. ( سروری، ۱۳۹۲)
۲-۸) نظریه تئوری هارتلند (heart land theory)
بر اساس تئوری هارتلند هرکس منابع انسانی و فیزیکی اورآسیا واقع بین آلمان وسیبری مرکزی در اختیار داشته باشد می تواند جهان را کنترل کند. این تئوری توسط جغرافی دان انگلیسی، سر هالفورد مکیندر (sir hal ford makinder) در مقاله ای در سال ۱۹۰۴ وسپس در کتاب وی در سال ۱۹۱۹منتشر شد. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۰) مکیندر قاره های اروپا، آسیا و آفریقا را به عنوان جزیره جهانی می شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۲) کلید جزیره جهانی، ناحیه محور یا هارتلند است. وی هارتلند را ناحیه وسیعی می دانست که اقیانوس منجمد شمالی تا نزدیکی کناره های آبی این منطقه ادامه داشت. این ناحیه از غرب به رودخانه ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا، ارتفاعات ایران وارتفاعات مغولستان محدود می شد. ناحیه محور، از هیچ یک از قدرتهای دریایی تهدید نمی شوند. (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۳)
اساس تز معروف مکیندر این بود که حوزه داخلی اروآسیا منطقه محوری سیاسی جهان است. مکیندر متذکر شد که این منطقه محوری توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره می شود که خاورمیانه در آن جای دارد. (درایسدل، بلیک، ۱۳۸۶: ۳۶) مکیندر از سیاست هایی که موازنه قدرت بین قدرتهای بری و بحری را ایجاد کند حمایت می نمود تا بدین وسیله یک کشور معین نتواند بر هارتلند تسلط بیابد. به هنگام جنگ جهانی دوم مکیندر در تئوری خود توسعه قدرت هوایی وقدرت ایالات متحده آمریکا را که خارج از جزیره جهانی بود مورد ملاحضه قرار داد. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۰) به عقیده مکیندر اطراف هارتلند را دو ناحیه فرا گرفته اند:
۱- هلال داخلی یا حاشیه ای که شامل سرزمین هایی است که پشت خشکی اروآسیاو کنار آب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند. (موقعیت ساحلی) ۲- هلال خارجی یا جزیره ای که شامل جزایر بریتانیا، ژاپن و استرالیا است.
مکیندر بر این باور بود که هارتلند اهمیت اساسی در اورآسیا به عهده دارد. وی در ۱۹۱۹چنین عنوان کرد: «کسی که بر شرق اروپا تسلط یابد بر هارتلند حاکم خواهد بود و کسی که بر جزیره جهانی حاکم باشد بر دنیا مسلط است» (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۳) در ۱۹۱۹مکیندر از اینکه آلمان روسیه را کنترل کند و در (۱۹۴۳) از اینکه شوروی آلمان را کنترل کند اعلام خطر کرد. تاثیر نظریه مکیندر در شکل گیری سیاست «سد نفوذ» آمریکا و همینطور در تحلیل نتایج پیوند نزدیک روسیه وچین به چشم می خورد. در آغاز قرن ۲۱ میلادی و با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی زمینه های توجه به تئوری مکیندر در سیاست قدرتهای اروپایی، امریکا وچین و روسیه در گسترش سلطه بر مناطق آسیای مرکزی و منطقه خلیج فارس قابل مشاهده است. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۱)
۲-۹)نظریه تئوری ریمیلند (rimland theory)
نظریه دیگری که در مباحث ژئوپولیتیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نظریه تئوری سرزمین حاشیهای «ریمیلند» از نیکلاس اسپایکمن (Nichols spykman) می باشد.
این تئوری به سرزمین های حاشیه ای اروپا، خاورمیانه، آسیای جنوبی و خاور دور اهمیت بسیار می دهد. و آنها را همچون کلیدهای امنیت ایالات متحده آمریکا تلقی می کند. به نظر این دانشمند تسلط بر هر یک از این مناطق، احاطه بر جهان جدید را به صورت یک امکان در می آورد. (نورائی، شفائی، ۱۳۸۵: ۱۱۷) اسپایکمن به ریملند که با تغییراتی همان هلال داخلی مکیندر است اشاره می کند و می گوید سلطه بر هر یک از مناطق، امنیت امریکا را ته
دید می کند، زیرا از چنین موقعیتی محاصره دنیای جدید ممکن می شود و می گوید هرکه ریمیلند را کنترل کند بر اوراسیا حکومت می کند و هر کس اوراسیا را کنترل کند سرنوشت جهان را در اختیار دارد. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۲)
تفسیر اسپایکمن از از اهمیت ارتباط هارتلند با حلقه اطراف آن، اندکی با اظهارات مکیندر موتفاوت است. مکیندر این محدوده را با هلال داخلی وخارجی می خواند اما در بیان اسپایکمن، این محدوده سرزمین حاشیه یا ریمیلند خوانده می شود که در محاصره آبهاست. دلیل اهمیت دادن اسپایکمن به ریمیلند در مقایسه با هارتلند، از این جهت بود که به اعتقاد وی، این منطقه امکان ترکیب قدرت بری و بحری را بهتر فراهم می کند. همچنین بهترین منابع نیروی انسانی و سهولت ارتباطات در این بخش از جهان وجود دارد. (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۸) اسپایکمن با ارائه این تئوری، نظرش این بود که ایلات متحده آمریکا نکات زیررا بپذیرد و به رسمیت بشناسد.
۱)مسؤلیت نهائی هر دولت در حفظ امنیت خودش ۲) اهمیت یک قدرت توازن جهانی ۳)ضرورت استفاده از نیروی ایلات متحده آمریکابرای برقراری و تثبیت چنین توازنی. (نورائی، شفائی، ۱۳۸۵: ۱۱۷)
۲-۱۰) نظریه قدرت دریایی (sea power theory)
نظریه دیگری که در مباحث ژئوپولیتیک حائز اهمیت است، نظریه آدمیرال آلفرد تایر ماهان (admiral Alfred Thayer mahan) آمریکایی می باشد. این افسر نیروی دریایی آمریکا «نیروی دریایی را به عنوان کلید قدرت جهانی» مورد تاکید قرار داده است. به نظر آلفرد ماهان «دریاهای جهان بیش از ان که سرزمین های جهان را از هم جدا کنند آنها را به پیوند می دهند بنابراین تشکیل امپراتوری های ماورای بحار ودفاع از آنها به قدرت تسلط بر دریا بستگی دارد. (نورائی، شفائی، ۱۱۷: ۱۳۸۵)
براساس تجزیه وتحلیل قدرت دریایی بریتانیا و تاریخ دریایی جهان، ماهان توانست شش عامل را که قدرت دریایی، تا حد زیادی به آنها بستگی دارد، تشخیص دهد. این عوامل عبارتند از:
۱)موقعیت جغرافیایی: اگر کشوری از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار باشد و این امر با کنترل استراتیژیک ابراههای مهم و پایگاههایی که دشمن ممکن است از آنها برای محاصره و تهدید استفاده کند همراه باشد، مناسبتراست.
۲) ویژگی های طبیعی: هدف از ویژگی های طبیعی، وضعیت ساحل و مشخصات فیزیکی آن است. اگر کشوری دارای طول ساحلی زیادی باشد ولی به علت نامساعد بودن ساحل نتواند به ایجاد بنادر، لنگرگاهها و تاسیسات دفاع ساحلی اقدام کند چگونه می تواند دارای ارتباطات دریایی مناسبی باشد؟ بنادر و لنگر گاهای زیاد در عمق کشور، با عث قدرت دریایی و کسب ثروت است. اگر تأسیسات بندری از قابلیت دفاعی خوبی برخوردار نباشد آسیب پذیری آنها اجتناب ناپذیر است.
۳) طول ساحل و وسعت قلمرو: منظور ماهان از وسعت قلمرو، طول خطوط ساحلی یک کشور و قابلیت دفاع سواحل است واینکه اساساَ به منظور یک پدافند عامل، اقداماتی انجام گرفته است یا خیر؟ در این میان معابر نفوذی وتکیه گاهای آبی از مهمترین عواملی هستند که باید توجه شوند.
۴) جمعیت: میزان جمعیت یک کشور یک عامل مهم و قابل ملاحظه است، زیرا توانایی ایجاد یک نیروی دریایی و تامین افراد مورد نیاز بر آن، به میزان جمعیت آن کشور بستگی دارد. تنها برخی از کشورها قادرند پایگاهای ماوراء بحار را که نیروی نسبتا بزرگی از نظامیان و مدیران را تقاضا می کند، نگهداری و حمایت کنند و به عنوان یک قدرت دریایی مطرح باشند.
۵) خوصوصیات ملی: اگر مردم یک کشور علی رغم داشتن یک موقعیت دریایی علاقه مند به دریانوردی و بازرگانی با ملل دیگر نباشند، قدرت بزرگ دریایی ایجاد نمی شود. به نظر ماهان تجارت عام، گسترده و مسالمت آمیز، اولین ضرورت برای گسترش قدرت دریایی است.
۶)خط مشی حکومت ورهبران سیاسی: خط مشی سیاسی دولت در بهره برداری از منابع انسانی و طبیعی، تنها به وسیله یک حکومت آینده نگر و دارای خط و مشیء اجرایی متحورانه می تواند از قوه به فعل در آید. (عزتی، ۱۳۸۲: ۵۷- ۵۸)
ماهان با تاکید بر اینکه دریاهای جهان خشکی ها را به هم متصل می کند معتقد بود تسخیر و دفاع از مستعمرات یک امپراتوری به توان کنترل دریا بستگی دارد. خلاصه نظریه قدرت دریایی ماهان را می توان در این موارد خلاصه کرد: ۱) تحلیل تاریخ نیروی دریایی انگلستان که توجیه کننده نقش انگلستان از یک قدرت جهانی بود.
۲) توجه به ایده نقش جهانی آمریکا که از طریق توسعه در کشورهای ماورای در یاها انجام می گیرد.
۳) اینکه امپریالیسم نمی تواند از نظر مکانی ثابت باقی بماند، یا بایستی توسعه بیابد یا سقوط کند.
اطلاق تئوری قدرت دریایی به آمریکا بر این نظریه ماهان پایه گذاشته شده بود، که موقعیت جغرافیایی آمریکا نظیر وضعیت انگلستان بود. ماهان استدلال می کرد که قدرت بری اروپا با وجود همسایگان قوی نمی توانست تفوق قدرت دریایی انگلستان و آمریکا را به علت نیاز به حمایت وسیع از نیروهای زمینی به خطر اندازد. اوچنین نتیجه می گرفت که تفوق نیروی در یایی انگلستان نمی تواند دایمی باشد واینکه آمریکا تفوق خود را درمنطقه کارائیب و پاسینیکمی تواند بوجود آورد. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۳)
۲-۱۱) نظریه کمربند شکننده
اس. بی. کوهن (s. b. kohen) نظریه «کمربندهای شکننده » را مطرح کرد که منطقه خاورمیانه در آن جای می گیرد. بر اساس این نظریه، خاورمیانه میان دو قدرت بری (شوروی) و بحری (آمریکا) قرار دارد ولذا در زیر فشار این دو قدرت خرد می شود. (ولدانی، ۱۳۸۸: ۲۸) کوهن یک طرح کمتر جدلی از مناطق ژئواستر
اتیژیک جهان ارائه داد که درآن خاورمیانه همراه با مصر، سودان وبخشی از لیبی را در برمی گرفت. کوهن نظریه کمربند شکننده را بدین صورت تعریف می کند« یک منطقه وسیع با موقعیت استراتیژیک اشغال شده توسط دولتهای در حال کشمکش که بین منافع متضاد قدرت های بزرگ گیر کرده است. (دراسیدل، بلیک، ۱۳۸۶: ۳۷)
نظریه کوهن هم برای کاربرد درخاورمیانه و شمال آفریقا دارای دو نقطه ضعف است.
۱) چشم انداز جهانی باعث می شود که روابط ژئوپلیتیکی بسیار پیچیده وبه هم مرتبط درون منطقه ای درپرده ای ابهام قرار گیرد. در حالی که در واقعیت امر یک موزائیک ازحوزه های ژئوپولیتیکی مرتبط به هم و متداخل با یک دیگر وجود دارد.
۲) مدلهای ژئواستراتیژی جهانی به قدری بر رقابت ابر قدرتها متمرکز شده اند که چشم انداز ژئوپلیتیکی مردم منطقه در آنها به دست فراموشی سپرده شده است. (درایسدل، بلیک، ۱۳۸۶: ۴۱)
۲-۱۲) نظریه فضای حیاتی
کارل هاووس هوفر (karl haus hofer)، یک ژنرال ارتش، جغرافیدان، زمین شناس، تاریخ نگار و سفر کننده به شرق دور کسی بود که مکتب ژئوپولوتیک آلمان را توسعه داد. هاووس و پیروانش در مؤسسه جغرافیایی ضمن مطالعه، علل شکست آلمان در جنگ جهانی اول به دنبال یافتن راه های موفقیت ارتش آلمان در آینده بودند. یافته های این گروه بعداَ مورد توجه و استناد هیتلر قرار گرفت که تبلور آن را می توان در توجیه «فضای حیاتی » مشاهده نمود. (الهی، ۱۳۸۴: ۲۱) با توجه به اسناد، مدارک و نوشته هایی که از هاووس هوفر به جای مانده است وی برای ژئوپولیتیک آلمان قائل به استراتژیی خاصی بوده و چنانچه استراتژی وی جامه عمل می پوشاند، شاید امروز دنیا وضع دیگری غیراز وضع موجود داشت، زیرا اساس استراتژی وی بر این اصل قرار داشت که دشمن اصلی قدرت بری در آینده، انگلستان است. پس باید کشورهایی که صورت زنجیره ای وضعیت قدرت بری در اور آسیا دارند متحد شوند و برای این منظور اتحاد بین آلمان و روسیه و ژاپن ضروری است و در نهایت ژاپن به وسیله اتحاد با ایالات متحده وکشورهای جنوب و جنوب شرق، آسیا می تواند امنیت آسیا را تامین کند. چنین پیوستگی ژئوپولیتیکی می تواند بزرگترین ضربه بر پیکر استعماری انگلستان باشد. (عزتی، ۱۳۸۲: ۲۷) از دیدگاه استراتژیکی هاووس هوفر، حمله ژاپن به چین در ۱۹۳۲ اشتباه بزرگی بود، زیرا تلاش ژاپن برای دستیابی به خشکی های سالی بی نتیجه است و جز اتلاف وقت ونیرو، سود دیگری نخواهد داشت. همچنین عملیات پرل هار بور (pearl har bour) که به وسیله ژاپن علیه آمریکا انجام گرفت از دیدگاه هاووس هوفر مردود شناخته شد ولی از طرف هیتلر تحصین شد، و همان عملیات شکست ژاپن را به دنبال داشت. (عزتی، ۱۳۸۲: ۲۸)
اما به طور کلی اصول اساسی استراتژی هاووس هوفر عبارتند از:
۱) اهداف نظامی دولت نیاز به سیاست اقتصاد خود کفا دارد.
۲) نژاد برتر آلمانی صلح جهانی را با تسلط بر جهان به ارمغان می آورد و بنابراین باید فضای حیاتی مورد نیاز آلمان به وی داده شود.
فرم در حال بارگذاری ...