* اَرا چوی هر سال کِرَمت نی یه گل باخی و در حِرَمت نی یه
«چرا مثل سالهای گذشته رحمت و بخشش نداری و در درب خانهات گل محمدی با رایحه خوش وجود ندارد».
ای صاحب فال مفهوم بیت منفی است و به عدم تحقق خواستهات اشاره دارد. تلاش و پا فشاری در این جهت فایدهای ندارد.
نتیجه فال بد است.
احتمالاً شاعر با نهایت مهارت به عدم بارندگی و خشکسالی بخصوص در فصل بهار اشاره دارد که مثل سالهای قبل طبیعت سر سبز نیست و دامِ دامداران و کشت کشاورزان در حال زیان هستند. (آزادبخت، ۱۳۸۷: ۱۹۰).
* قُروپه قاوکُل، رمه وِرَن دِل دوسکم نیشته چوی خَرمن گُل
«صدای شلیک سلاحهای«قاوکل» و «وِرَن» دِل شنیده شد. دوستم همچون خرمنی گل با آرامش خیال نشسته است».
ای صاحب فال نشانه های موفقیت شما آشکار شده که امنیت و آرامش ادامه کار را برای شما به دنبال دارد.
نتیجه فال خوب است.
دو سلاح «قاوکل» و«وِرَن دل» را معرفی می کند. و آشنایی زیاد زاگرس نشینان با اسلحه را بیان می کند. (دوستی، ۱۳۹۲: ۱۰۷).
* کراس کرچ نو گولِش اِ نازه بمارکت بو ای دوس تازه
«پیراهن زیبا و چیندار که گلهای زیبایی بر آن نقاشی شده است، بر تن داری. این دوست جدید که انتخاب کردی بر تو مبارک باشد». (نجف زاده قبادی، ۱۳۹۱: ۱۰۸).
* کرل برسن یه کرماشونه چراغ سوزه کی سوزه میدونه
«ای جوانان بیایید اینجا کرمانشاه است. و این چراغ سبز گواهی میدهد که اینجا سبزه میدان است».
روشنی در پیش است و باید شتاب کرد. سرانجام کار خوشایند است.
نتیجه فال خوب است.
کرمانشاه به عنوان شهری دیدنی معرفی شدهاست. (آزادبخت، ۱۳۸۷: ۱۵۴).
* اَلیمی حُواردیه، دِنُونم حاله تونِ اَ سوزه قرآن وَ باله
یک دانه آلوچه خوردهام و دندانم کُند و بی حس شده است.
گس:.«حالتی که دندان پس از چویدن غوره یا آلو ترش، به خود میگیرد». (حیرت سجادی، ۱۳۶۹: ۲۷۸).
تو را به جان آن سبزهرویی که بر بازویش دعای سبز بسته است، قسم میدهم
نتیجه فال میانه است.
ای صاحب فال با علاقه تصمیم به انجام کاری داری که نتیجه آن برایت ندامت و چشیمانی در پی دارد. (آزادبخت، ۱۳۸۷: ۱۵۷).
*خوشال وَ کُری، گرمسیری جاسی منزل اَر منزل دَم کُل هُمساسی
خوشا به حال مرد جوانی که در گرمسیر منزل گزیده است و منزل به منزل همسایه آن شیرین دهان است. (آزادبخت، ۱۳۸۷: ۸۵).
««وارگه» یا منزل ایل در طی مسافت از گرمسیر به سردسیر و بازگشت به آن مسیر ناگزیر از اتراق در محلهای ویژه است که محاسبه دقیق و موقعیت طبیعی محل تعیین شده اندکه «وارگه» یا منزل نامیده می شود». (طبیبی، ۱۳۷۴: ۱۴۵).
«هر منزل حدود۳۶ کیلومتر است». (حائری تبریزی، ۱۳۷۶: ۵۶۹).
۳-۲) شو شمه
«شو شمه» گیری، نوعی فال است که به نیت کاری صورت میگیرد. و آن از این قرار است که صاحب نیت، شب شنبه به پشت درب خانه همسایه میرود، و فال گوش در کمین مینشیند. طوری که صاحب خانه متوجه حضورش نشود. خوبی یا بدی فال را از محتوای اوّلین جملهای که صاحب خانه به زبان می آورد، فهمیده می شود. این فال یکی از قدیمیترین باورهای مردم این دیار است و هنوز هم مردم اعتقاد خاصی به آن دارند.
۳-۱-۲) نیک، بد، مراد
تعدادی از دانه های تسبیح را جدا کرده، آنگاه به ترتیب، یک دانه، بعد دو دانه و سپس سه دانه از قسمت مشخص شده را جدا نموده، و به همین ترتیب ادامه می دهند تا اینکه دانه های آخر اگر یکی باشد، نیک است. اگر دو تا باشد بد است و اگر سه دانه در آخر بماند مراد است. یعنی متوسط نزدیک به خوب میباشد و جای امیدواری هست. (پاپی بالاگریوه، ۱۳۸۷: ۳۸۹ ).
۳-۱-۳) فال وِژَه
نوعی تفأل است. بدین صورت که صاحب نیت با دست راست، دست چپ خود را از نوک انگشتان تا گودی آرنج اندازه میگیرد. این کار را سه بار انجام می دهند، اگر نوک انگشتان بر هم منطنق شد، نتیجه فال خوب است. در غیر این صورت نتیجه فال بد است.
در لرستان غیر از این فال، با انگشتان خود نیز نوعی تفأل می زنند. برای این کار نیت می کنند و پس از آن چشم های خود را میبندند و با چشمهای بسته، انگشتهای نشانه را در مقابل صورتشان به طرف هم حرکت می دهند چنانچه نوک این دو انگشت با هم برخورد کند، نتیجه فال را خوب و خوش میدانند. در غیر این صورت فال را بد میدانند.
نیت فال با جمله ای به این شرح گرفته می شود:
فالِ فالِ تونِ داوِت بیار با نی ئیره خواوِت
رو اقبالم بیار به کو بهرهی منِ دیار به کو
به حق خدای فلک دو کلکم بیان وِ یک
ای فال تو را به حضرت داود سوگند میدهم بیدار شو و نخواب
برو بخت و اقبال مرا بیدار کن سهم مرا از رزق و روزی مشخص کن.
به حق خداوند فلک دو انگشتم به هم برسند. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۴۷).
۳-۲) باورداشتها
۳-۲-۱) گاروه
«گاروه» یکی ازرسوم بسیار کهن است که به هنگام کم بارانی توسط ساکنین این خطه به عرصه اجرا در آمده است. اگر چه امروزه این رسم شکل کم رنگی بخود گرفته است، ولی تا چند سال پیش گاه وبیگاه اجرا میشده است و هنوز هم در اذهان مردم این منطقه از احترام و قداست خاصی برخوردار است. در فصول پاییز که کشاورزان مزرعه خود را کاشته و در انتظار باران خصوصاً اولین باران«پَلَه» بودند. هر گاه عدم بارش باران به درازا میکشید رسم گاروه به اجرا گذاشته میشد و مردم امیدوار بودند با اجرای این رسم دل آسمان به رحم آمده و باران ببارد. برای اجرای این رسم، ابتدا ریش سفیدان محلی با یکدیگر مشورت کرده و قرار و مدارها برای برگزاری گاروه یا جنگ باران گذاشته میشد.
شیوه برگزاری گاروه به این ترتیب بود که ابتدا اهالی یک روستا با قرار قبلی گاوهایشان را راهی مزارع روستای همسایه میکردند. زنان روستایی که از قبل آماده شده بودند با مشاهده گاوهای روستای دیگر در زمین خود، دست جمعی و در حالی که هر کدام چوب و چماقی در دست داشتند، به گاوها حمله برده و گله گاوها را به سرقت برده، و به سمت روستای خود حرکت میدادند. زنان روستایی که صاحبان گاوها بودند در این نبرد با چوب و چماق به جان هم افتاده، و چوبهایشان را حواله سر و صورت یکدیگر کرده و قصدشان این بود که خون از سر و روی حریف بریزد. به این ترتیب آنقدر همدیگر را میزدند که سرهایشان شکسته شده و قطرات خونشان بر زمین ریخته شود. زمانی که حس میکردند خون به حد کافی بر زمین ریخته شده، به جنگ پایان میدادند. و معتقد بودند به همان شکل که خون آنها به زمین ریخته شده است آسمان دلش به رحم آمده و باران بر زمین خواهد ریخت و مزارع آنها سیراب خواهد شد. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۹).
این رسم در بین اکثر طوایف لک نشین رواج داشته، و بزرگترها همچنان به صحت این رسم اعتقاد دارند، و بر این باورند که از این طریق خدا به کشاورزان و دامداران ترحم می کند و باران میبارد.
۳-۲-۲) آو فروشی
به معنی آب فروختن است. هرگاه کشت و زرع، نیاز به باران داشته باشند و بارانی نبارد، یک نفر مشک پر از آب را بر دوش میگیرد و به درب خانههای مردم میرود. هرکسی که کاسهی آبی از او بگیرد مبلغی به عنوان قیمت آب به شخص مشک به دوش میدهد. مردم معتقدند با این کار، خدا به آنان لطف می کند و باران می آید. (عسکری عالم، ۱۳۸۷: ۹۲).
فرم در حال بارگذاری ...