-
- دیدگاه مکتب کلاسیک:
در چارچوب اقتصاد کلاسیک، تورم اساسا یک پدیده پولی است. یعنی تورم صرفا انعکاسی از تغییرات رشد پول است، بنابراین بر بخش حقیقی و تخصیص منابع و توزیع درآمد تاثیری نخواهد داشت. ( شاکری، 1389 : صفحه 1031) آنها تورم را از طریق اضافه تقاضا در بازار توجیه کرده اند و با بهره گرفتن از دیدگاه جاذبه تقاضا، به توضیح تورم پرداختهاند.
اقتصاددانان کلاسیک اولین اقتصاددانانی بوده اند که نظریه پولی تورم را در قالب « نظریه مقداری پول» مطرح کردند. (طیبنیا، 1374 : صفحه 27) سادهترین و قدیمیترین شکل این نظریه توسط فیشر مطرح شد و بر اساس آن، در بلندمدت تغییرات حجم پول منجر به تورم خواهد شد و عوامل دیگر گرچه ممکن است قیمتها را در یک دوره کوتاهمدت تحت تاثیر قرار دهند، اما در بلندمدت به اندازه تفاوت رشد حجم پول و رشد تولید، سطح قیمتها را افزایش خواهد داد.
-
- دیدگاه مکتب کینزگرایی[29]:
نظریهپردازان کینزگرا با بهره گرفتن از تقاضای موثر، به توضیح مسئله تورم و بیکاری پرداختهاند. طبق بررسیهای آنان، تورم به دلیل فزونی مخارج کل بر درآمد واقعی قابل تولید شکل خواهد گرفت. در این دوران، مخارج عوامل اقتصادی از جمله دولت، بیش از توانایی اقتصاد در تولید برای پاسخگویی به تقاضای عوامل است. ( ترویثیک، 1362 : صفحه 59) این مکتب اضافه تقاضا را علت تورم معرفی کرده است و مهمترین درمان آن را نیز در مدیریت تقاضا، یعنی محدود کردن تقاضای کل و پرکردن شکاف تورمی از طریق اعمال سیاستهای مالی معرفی کرده است.
اما نظر مید[30]، یکی دیگر از کینزینها ؛ به منظور کنترل تورم ابتدا باید تقاضای کل یک رشد آهسته 5 درصد را داشته باشد و پس از شکل گرفتن روند کاهشی در نرخ تورم، با بهره گرفتن از سیاستهای حداقل مزد، دستمزدی را تعیین کرد که انگیزه بنگاهها برای استخدام نیروی کار را افزایش دهد و از این طریق نرخ بیکاری را کنترل کرد. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 23)
-
- دیدگاه مکتب پولگرایی[31]:
مکتب پولی دلیل تورم پایدار و شدید را افزایش قابل ملاحظه حجم پول عنوان کرده است. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 23) هرگاه حجم پول در گردش، نسبت به واحد تولید به طور قابل ملاحظهای افزایش پیدا کند، افزایش سطح عمومی قیمتها دور از انتظار نخواهد بود. به اعتقاد پیروان این مکتب به ندرت میتوان در علم اقتصاد رابطهای پیدا کرد که به لحاظ استناد بر انبوه شواهد و تجربیات تاریخی، هم تراز رابطه میان تغییرات عمده در حجم پول و سطح قیمتها باشد. (قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 348)
علی رغم اینکه فریدمن از اقتصاددانان پولگرا است، نظریه او درباره هزینه های پولی و ماهیت تورم، اشتراکات متعددی با دیدگاه های کلاسیکها دارد، در هر دو نظریه، نظریهپردازان تورم را پرهزینه و مضر تلقی می کنند. (شاکری، 1389 : صفحه 1031) از دیدگاه فریدمن[32] (1968) تغییرات بلندمدت حجم پول نسبت به تولید، رفتار قیمتها را تعیین خواهد کرد. او به این نتیجه رسیده است که تورم همواره پدیدهای پولی است و معتقد است که در کوتاهمدت اگر افزایش دستمزد و قیمت خفیف باشد، نظارت بر قیمتها، تورم را مهار خواهد کرد. از آنجا که این مکتب ریشه تورم را جدا از مسئله هزینهها و دستمزدها میداند و با دخالت در مکانیزم بازار هم مخالف است و با سیاستهای درآمدی نیز روی خوشی ندارد (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 23) برای خروج از تورم راهکارهایهای ایجاد محدودیت در مقابل قدرت اتحادیه های کارگری و شرکتهای انحصاری، اجرای سیاستهای قیمتی و درآمدی موقت و کنترل نظام پولی را ارائه کرده است. ( ترویثیک، 1362 : صفحه 18) از دید پولگرایان، برای کاهش دادن تورم و رکود، کنترل صحیح عرضه پول عامل کلیدی است.
-
- دیدگاه مکتب کلاسیکهای جدید[33] :
کلاسیکهای جدید مانند کلاسیکها، به رقابت کامل و کارایی اعتقاد دارند. (دادگر، 1383 : صفحه 356) بر اساس نظریه آنان، تورم و بیکاری تنها به عنوان نتیجه عملکرد نیروهای خارج از نظام بازار مانند تغییرات عرضه پول، است. (مینسکی[34]، 1391 : صفحه 121 و 122) طرفداران این مکتب معتقدند پول تنها نرخ تورم را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بر بخش حقیقی اقتصاد اثری ندارد (شاکری، 1389 : صفحه 824) و نقش پول به عنوان یک وسیله مبادله حائز اهمیت است. آنها از نقش پول به عنوان ذخیره ارزش به طور کامل غافل ماندهاند و به همین دلیل انتقادات فراوانی به آنها وارد است. کلاسیکهای جدید تلاش کرده اند تا پدیده های اقتصاد کلان را در چارچوب الگوهای تعادلی که در آن دستمزدها و قیمتها انعطافپذیر هستند و به سرعت تعدیل میشوند و تعادل بین عرضه و تقاضا را به وجود میآورند، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. (گرجی، 1384 : صفحه 393)
این مکتب با بهره گرفتن از انتظارات عقلایی[35] به بررسی پدیده های اقتصادی پرداخته است. با بهره گرفتن از این دیدگاه، واحدهای اقتصادی توابع هدف مشترکی دارند که در تصمیم گیریهای خود میخواهند آن را بهینه نمایند. (گرجی، 1384 : صفحه 394) آنها مانند کلاسیکها، فرضیه اطلاعات کامل را قبول دارند و دخالت دولت برای خروج از بحران را غیرضروری میدانند. در نظریه کلاسیکهای جدید، بازارها اختلالهایی که از خارج به اقتصاد وارد میشوند را جذب خواهند کرد و یک تعادل جدید ایجاد خواهند کرد، بنابراین تورم هم برای مدت طولانی ماندگار نخواهد بود.
-
- دیدگاه مکتب کینزینهای جدید [36] :
مکتب کینزینهای جدید سعی دارد تا اقتصاد کلان را در چارچوب الگوهای عدم تعادل با تاکید به اینکه این الگوها باید بر پایه اصول اقتصاد خرد محکمتری بنا شوند، بازسازی نماید. (گرجی، 1384 : صفحه 393) توبین و طرفداران آن به عنوان نظریهپردازان این مکتب، با این نظر که عرضه زیاد پول عامل تورم است موافقند، اما عرضه پول را تنها عامل تورم نمیدانند و معتقدند که در عمل رابطه بین حجم پول و حجم فعالیتهای اقتصادی ضعیفتر از آن است که مکتب پولی ادعا دارد و بیان کرده اند که فعالیتهای اقتصادی نیز میتوانند عرضه پول را تحت تاثیر قرار دهند؛ یعنی عرضه پول تا حدودی می تواند درونزا باشد. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 20)
-
- دیدگاه مکتب ساختارگرایی[37]:
دیدگاه ساختارگرایان از تورم، کمک زیادی به درک صحیح پیچیدگیهای تورم می کند. آنها معتقدند برای شناخت صحیح تورم باید به عوامل ساختاری و نهادی هم توجه کرد و تعامل آنها را با عوامل پولی و هزینهای در نظر گرفت. (داودی، 1376 : صفحه 8 و 9 ) بر اساس دیدگاه های ساختارگرایان، ریشه تورم در ساختار اقتصادی جامعه نهفته است. به اعتقاد ساختارگرایان منبع اصلی فشارهای تورمی، فشار رشد اقتصادی بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشورهای توسعه نیافته است. ساختارگرایان همانند پولگرایان، علت تورم را افزایش قیمتهای داخلی، عدم تعادل در ترازپرداختها و ارتباط تنگاتنگ میان آنها میدانند. (هانت[38]، 1376 : صفحه 156) در چنین شرایطی رشد اقتصادی با وجود تنگناهای ساختاری، به طور اجتنابناپذیری نسبت به تورم آسیبپذیر خواهد بود.
ساختارگرایان معتقدند در کشورهای در حال توسعه سیاستهای پولی و مالی انقباضی، نرخ رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد. طبق این دیدگاه، عامل اصلی به وجود آورنده تورم، وجود قدرت قیمت گذاری میان عوامل اقتصادی و استفاده ناهماهنگ آنها از این قدرت برای بدست آوردن سهم نسبی بیشتر از محصول ملی است. (شاکری، 1389 : صفحه 1037) برای درمان اصولی تورم نیز تغییر در سیستم تولید، ساختار اقتصادی و توزیع درآمد ضروری است. بدین معنا که سیاستهای ضدتورمی نباید به عنوان یک واکنش مقطعی نسبت به شرایط بحرانی تلقی شوند، بلکه باید جزئی از استراتژی توسعه باشند (طیبنیا، 1374 : صفحه 101) و برای کنترل تورم، مقابله با محدودیتهای ساختاری و از بین بردن آنها ضروری است.
-
- دیدگاه مکتب نهاد گرایی[39]:
نهادها عواملی هستند که عملکرد بلندمدت اقتصادها را به نحوی بنیادین بررسی می کنند. (نورث، 1385 : صفحه 169)
نورث[40] (1990) با مطالعه نهادها و تغییرات آنها درصدد درک عملکرد متفاوت اقتصادها در طول زمان برآمد. (میر، 1375 : صفحه 34) بر اساس مطالعههای انجام گرفته توسط نهادگرایان، رفتار انسانها بسیار پیچیدهتر از آن است که در تابع مطلوبیت فردی مدلهای اقتصاددانها فرض شده است. (نورث، 1385 : صفحه 45) این رفتارها در بعضی موارد میتوانند هزینه مبادله را کاهش دهند ولی در جوامعی که هزینه کسب اطلاعات زیاد باشد، منجر به افزایش هزینه مبادله خواهند شد. این مکتب با تاکید بر ساختار نهادی حاکم بر جوامع، علت پدید آمدن مشکلات اقتصادی را در نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه جستجو می کند.
محدودیتهای نهادی، مرز فعالیتهای اقتصادی که سازمانهای اقتصادی در آن کار می کنند را دیکته خواهند کرد. به این ترتیب کنش متقابل، قوانین بازی و رفتار کنشگران، صحنه فعالیت اقتصادی را قابل فهم خواهند کرد. (نورث، 1385 : صفحه 174) ضعف عملکرد و رفتارهای سودجویانه این کنشگران، که اغلب به دلیل بالا بودن هزینه کسب اطلاعات است، می تواند منجر به شکل گیری معضلات اقتصادی مانند تورم گردد.
وقتی هزینه کسب اطلاعات بالا باشد، حقوق مالکیت هم با مشکلاتی مواجه خواهد شد. کوز[41] معتقد است برای بالا بردن کارایی، تعریف دقیق حقوق مالکیت امری ضروری است. (استیگلیتز، 1387 : صفحه 203) اگر در جامعهای حقوق مالکیت به درستی تعریف شده باشد و هزینه مبادله هم بالا نباشد، اموال مردم جامعه با پدیدههایی مانند تورم آسیب نخواهند دید و سرمایهها به صورت کارا مورد استفاده قرار خواهند گرفت. اما در صورت عدم وجود این نهادهای کارا، هنگامی که تورم به وجود آید، اقتصاد کشور به شدت آسیبپذیر خواهد شد.
2-3-2) جمعبندی اثرات تورم بر اقتصاد :
تورم صعبترین مالیاتی است که دولتها از شهروندان خود دریافت می کنند و با طولانی شدن دوره های تورمی، آنها
بخشی از ثروت شهروندان خود را به صورت پنهان مصادره خواهند کرد. تورم معمولا با انتقال درآمد و ثروت از اقشار و طبقات کمدرآمد به اقشار مرفه همراه است. (قبادی، رئیسدانا، 1368 : صفحه 14) بنابراین تورم یک مسئله سیاسی است که منافع طبقات و اقشار مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
برخی از دیدگاه های اقتصادی بر این باورند که تورم کم و خزنده برای رشد و توسعه اقتصادی مفید است، طرفداران این گروه به نقش تورم کم در ایجاد انگیزه برای تولید و رقابت پرداختهاند و تورم صفر یا منفی را به عنوان عاملی که انگیزه مبادله کاهش میدهد، تلقی کرده و آن را مانعی برای تولید و رشد اقتصادی معرفی کرده اند. اما حتی طرفداران این دیدگاه هم نرخهای تورم فزاینده را مانعی برای تولید و رشد اقتصادی معرفی کرده اند.
همچنین برخی از دیدگاه ها نقش عوامل غیر اقتصادی را در ایجاد فشارهای تورمی به عنوان عامل اصلی بروز تورم تلقی کرده اند. این نظریهپردازان با تاکید بر نقش عوامل اجتماعی و سیاسی، در ایجاد فشارهای تورمی، علم اقتصاد را قادر به تجزیه و تحلیل مسائل به وجود آمده نمیدانند و معتقدند نوعی تحلیل مبتنی بر جامعه شناسی تضادهای بین طبقات و گروه های اجتماعی برای حل معضل تورم ضروری است. (ترویثیک، 1362 : صفحه 15) طرفدارن این دیدگاه، با بررسی ساختارهای اقتصادی و روابط بین آنها، به جستجوی دلایل شکل گرفتن تورم پرداختهاند. نتایج به دست آمده از بررسیهای آنان نشاندهنده آن است که نهادهای اقتصادی ناکارا، میتوانند تورم را به دور باطلی تبدیل کنند که برا دوره های طولانی اقتصاد را درگیر کنند.
بنابراین هنگام بررسی تورم، توجه به وضعیت اولیه اقتصادی که درگیر تورم شده است، امری ضروری است. تاثیر تورم بر حجم تولید، توزیع درآمد، ثروت و هزینه زندگی افراد جامعه به نوع و شدت تورم و شرایط اقتصادی ـ اجتماعی جامعه بستگی دارد. با توجه به اینکه عوامل بهوجود آورنده تورم، در نحوه اثرگذاری آن بر زندگی طبقات و اقشار مختلف تاثیرگذار است، اگر جامعهای برای دوره های طولانی با مشکل تورمهای شدید و فزاینده روبهرو شود، ریشه این معضل اقتصادی را باید در نهادهای ناکارآمدی جستجو کرد که برای آنکه حقوق مالکیت را به نفع خود تغییر دهند، مانعی بر سر راه حل ساختاری این مشکلات اقتصادی ایجاد کرده اند. در چنین شرایطی وقتی که استفاده از رویههای سیاستی کوتاهمدت برای حل معضلات اقتصادی، کارایی نخواهد داشت و در بلندمدت این مشکل پیچیدهتر خواهد شد.
2-4) رکود:
اقتصاددانان در بحثهای اقتصادی خود، به رکود به اندازه تورم توجه نکرده اند و افراد جامعه نیز در کوتاهمدت کمتر توانایی درک آن را دارند، اما این معضل نیز یکی از مشکلات مهم گریبانگیر کشورهای در حال توسعه است و خود ریشه بروز بسیاری از گرفتاریهای اقتصادی محسوب می شود. (تقوی، غروینخجوانی،1382 : صفحه 26)
در ایدئولوژی اقتصادی متداول رشد سریع به عنوان ویژگی ذاتی نظام سرمایهداری و همچون یک سیستم در نظر گرفته شدهاست. بنابراین چنین سیستمی در برابر چیزی همچون آغاز افت اقتصادی ترغیب می شود آن را صرفا پدیدهای چرخهای دانسته و منتظر مکانیسم خودتصحیحکننده برای حل آن بماند. (صداقت، 1390 : صفحه 152) راهحل اقتصاد متعارف هم هنگام بروز بحرانهای اقتصادی همچون رکود، منتظر ماندن برای شوکهای خارجی و فراهم شدن شرایط مناسب برای خروج از بحران است. اما تجربه رکود طولانی بیست ساله در فاصله سالهای 1873 تا 1893 میلادی و رکود بزرگ در دهه 1930 میلادی اهمیت اندیشیدن برای پیدا کردن راهکارهای خروج از رکود و بحران اقتصادی، برای ادامه حیات اقتصادی آشکار کرد.
فرم در حال بارگذاری ...