وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود فایل های پایان نامه با موضوع اعراب و بلاغت حکمت‌های ۱۵۱ تا ۲۲۰ نهج البلاغه- فایل ۹

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی
  • ۲٫ ۱٫ نتایج علمی و عملی

 

این تحقیق میتواند مورد استفاده فراوانی از محققان علوم دینی، نهج البلاغه پژوهان، شارحان احادیث و دانشجویان رشته های ادبیات عرب قرار بگیرد. البته این گونه به نظر میرسد که بیشتر توجه به مباحث معرفتی نهج البلاغه معطوف شده است در حالیکه غنیترین مبانی بلاغت و وجوه اعرابی در سخنان ارزشمند امام (×) گنجانده شده است که میتواند مورد استفاده کسانی که علاقهمند به بحث اعراب و بلاغت در زبان عرب هستند، باشد.
فصل دوم
نهج البلاغه و جایگاه ادبی
امام علی (×)

 

  • ۲٫ گردآوری نهج البلاغه و جایگاه ادبی امام (×)

 

نهج البلاغه این اثر ماندگار که از متون اولیه فرهنگ اسلامی است توسط ادیب علّامه مرحوم «سید شریف رضی» در سال ۴۰۰ هجری یعنی شش سال پیش از وفاتش از میان صدها کتاب و منبع گردآوری و تنظیم گردیده است. «شریف رضی» با حسن سلیقه و نبوغ ادبی و در سایهٔ دانش گستردهٔ خود و با بهره گرفتن از کتابخانهٔ شخصی خود و کتابخانهٔ بزرگ برادرش سید مرتضی و نیز کتابخانهٔ بی نظیر «شاپور بن اردشیر» وزیر شیعی «بهاءالدوله دیلمی» که متجاوز از ده هزار مجلد کتاب نفیس داشته است به گزینشی شگفت دست زد و از میان منابع و مآخذ مجموعهای از سخنان امام علی (×) را گرد آورد و با ترتیبی نیکو تدوین نمود.[۴] نهج البلاغه در لغت به معنای راه رسا و بلیغ سخن گفتن است. «سید رضی» کوشیده از میان احادیث منقول از امام علی (×) بلیغترین و زیباترین آنها را گزینش و در این مجموعه گرد آورد. نامى که «شریف‏ رضى» براى این کتاب برگزیده نهج ‏البلاغه یعنى «راه و روش بلاغت‏» است زیرا این کتاب درهاى بلاغت را به روى خواننده مى‏گشاید و طالبان بلاغت را بدان نزدیک مى‏سازد و نیاز دانشمند و دانشجو را برمى‏آورد و گمشده و خواستهٔ بلیغ و زاهد است و از آن روز که این کتاب گام به عالم فرهنگ و ادب نهاد و توسط «شریف‏ رضى» به بار نشست، در میان دانشمندان و خطبا و اهل ادب جا باز کرد و بلند آوازه شد و شهرهٔ آفاق دانش گردید و ستارهٔ آن در شام و عراق و نجد و تهامه درخشید[۵] و هرکجا که رفت ‏با استقبال مردم مواجه گردید و در مراکز علمى به درس و بحث از آن پرداختند زیرا علاوه بر معناى ارزنده و محتواى علمى و عمیق و همه ‏جانبه داراى الفاظ و نگارشى بسیار بدیع و زیبا و سبک و شیوه‏یى هماهنگ و عالى است که در اوج نثر عربى قرار گرفته است.
«سید رضی» تمام علوم متداول آن روز را از استادان طراز اول عصر خویش فرا گرفت. تألیفات او در شمار عالیترین آثار دینی و علمی شیعه است و مشهورترین اثر جاویدان او کتاب بزرگ نهج البلاغه است که شهرت جهانی دارد و خود معرف نبوغ و شخصیت اوست.»سیدرضی» خطبهها و نامهها و کلمات مولا را که بعد از قرآن عالیترین دستور زندگی و سبب توجه مردم به مبدا و معاد است را از لابه لای کتب و رسائل بیرون آورده و با سبکی دلپذیر که حاکی از حسن سلیقه و ذوق سرشار اوست، مرتب نموده و مقدمهی فصیح و بلیغی را بر آن نوشت و در نتیجه این اثر بزرگ را به صورت کتابی جامع در اختیار جهانیان قرار داد. از زمان تألیف یعنی قرن چهارم هجری تا کنون بیش از صد کتاب در شرح و ترجمهٔ آن نوشته شده که معروفترین آنها شرح إبن أبیالحدید معتزلی، شرح إبنمیثم بحرانی، شرح شیخ محمد عبده و شرح میرزا حبیبالله خویی است. «سیدرضی» در ابتدا بیش از هر چیز شیفته کلام امام (×) شد که قلم به دست گرفت و سخنان آن حضرت را گرد آوری کرد و نام زیبای نهج البلاغه را بر آن نهاد. چنان که خود «سیدرضی» در مقدمهٔ این کتاب میگوید:
«چنین کتاب طراز فصاحت است و پیرایهٔ بلاغت، عربیت را بها افزاید و دین و دنیا را به کار آید که بلاغتی چنان، نه در گفتاری فراهم آمده و نه یک جا در کتابی، چه امیر مومنان سرچشمهٔ فصاحت و آبشخور بلاغت است. در گفتار ایشان رنگی از علم خداست و بویی از گفتار محمد مصطفی (|).»[۶]
إبن أبیالحدید در مقام و شأن جایگاه ادبی امام میگوید:
»او پیشوای فصاحت و سرور بلیغان است و در شأن کلامش گفتهاند از سخن خدا فروتر و از سخن مردمان فراتر است و تمام فصحا فن سخنوری را از سخنان و خطبههای او آموختهاند.»[۷]
علامهٔ فقید سید هبه الدین شهرستانی در کتاب «در پیرامون نهج البلاغه» چنین مینویسد:
«شخصی از یک دانشمند مسیحی به نام (أمین نخله) خواست که چند کلمه از سخنان علی (×) را برگزیند تا وی در کتابی گرد آورد و منتشر سازد. دانشمند مزبور در پاسخ وی چنین نوشت: از من خواستهای که صد کلمه از گفتار بلیغترین نژاد عرب (أبوالحسن) را انتخاب کنم تا تو آن را در کتابی منتشر سازی، من اکنون دسترسی به کتابهایی که چنین خواستهای را تأمین کند ندارم مگر کتابهایی چند که از جمله نهج البلاغه است. با مسرّت تمام این کتاب با عظمت را ورق زدم، به خدا نمیدانم چگونه از میان صدها کلمهٔ علی فقط صد کلمه را انتخاب کنم بلکه بالاتر بگویم نمیدانم چگونه کلمهای را از کلمهٔ دیگر جدا سازم این کار درست به این میماند که دانهٔ یاقوتی را از کنار دانهٔ دیگر بردارم، سرانجام من این کار را کردم در حالیکه دستم یاقوتهای درخشنده را پس و پیش میکرد دیدگانم از تابش نور آنها خیره میگشت. باور کردنی نیست که بگویم به واسطهٔ تحیّر و سرگردانی با چه سختی کلمهای را از این معدن بلاغت بیرون آوردم. بنابراین تو این صد کلمه را از من بگیر و به یاد داشته باش که این صد کلمه پرتوهایی از نور بلاغت و غنچههایی از شکوفهٔ فصاحت است. آری نعمتهایی که خدا از راه سخنان علی بر ادبیات عربی و جامعه عرب ارزانی داشته خیلی بیش از این صد کلمه است.»[۸]
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصاحت کلام و آرایش هنری بارزترین ویژگی نهج البلاغه است که آن را از دیگر کتابها متمایز و ممتاز ساخته و در فرهنگ و ادب اسلام جایگاه ویژه ای به آن بخشیده است. آرایشهای لفظی و معنوی کلام امام روح و جان شنونده را به تسخیر در میآورد و او را شگفت زده به دنبال خود میکشاند. این امتیاز نهج البلاغه براى فردى که سخن‏شناس باشد و زیبایى سخن را درک کند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساس زیبایى درک کردنى است نه وصف کردنى. نهج البلاغه پس از چهارده قرن براى شنوندهٔ امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگى و جذّابیت را دارد که براى مردم آن روز داشته است. از چهارده قرن پیش تاکنون، جهان هزاران رنگ به خود گرفته، فرهنگها تغییر و تحول یافته و ذائقه‏ها دگرگون شده است، ممکن است کسى بپندارد که فرهنگ قدیم و ذوق قدیم سخن على را مى‏پسندید و در برابرش خاضع بود، فکر و ذوق جدید به نحو دیگرى قضاوت مى‏کند، اما باید دانست که سخن على (×) چه از نظر صورت و چه از نظر معنى محدود به هیچ زمان و هیچ مکانى نیست.
بر هیچ کس پوشیده نیست که آن حضرت پیشوا و سرور سخن آوران است و اینکه کلام او اشرف کلمات و بلیغترین سخن پس از کلام خدا و پیامبر اکرم است.[۹]
استاد مطهری در بارهٔ سیدرضی و گزینش نام نهج البلاغه میگوید:
«سیدرضی مردی ادیب و سخن شناس بود، او شیفتهٔ سخنان امام علی بوده است و به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموماً و به کلمات علی (×) داشته است بیشتر از زاویهٔ فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولا نگریسته و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته یعنی آن قسمتها بیشتر نظرش را جلب میکرده است که از جنبهٔ بلاغت برجستگی خاصی داشته و از این رو نام مجموعهٔ منتخب خویش را نهج البلاغه نهاده است.»[۱۰]
باید اذعان کرد که هیچ سندی گویاتر از الفاظ و معنی آن نیست و نهج البلاغه خود برترین حجت و دلیل صحت و راستی خویش است. نهج البلاغه نازلهٔ روح امیر مومنان (×) از وجوه مختلف بی نظیر و در والاترین مرتبه است. جاودانگی و عظمت نهج البلاغه برخاسته از عظمت و جاودانگی آفرینندهٔ آن است که از نفحه و الهام قدسی الهی برخوردار بوده، تا آنجا که حضرتش بدون نیاز به مطالعه و مشورت و مسیری که نویسندگان و گویندگان بشری دارند می‌گفته و می‌نوشته است.
اوج کلام او چون موج دریا و نسیم صحرا تا کرانههای بیکران رفته، شهر و بیابان را فراگرفته، بادیه نشین و دانشمند را سیراب و سرشار ساخته است و هر کس با کلام و خطابه آشنا، و از علم بیان و بلاغت و ذوق سلیم بهره‌مند باشد اوج فصاحت و بلاغت را در کلام مولا نظاره گر است. راز بزرگ و جاودانگی کلمات امام این است که خاستگاه سخنان ایشان از یک منبع الهی ـ نبوی سرچشمه ‌گرفته است. نکتهٔ مهم دیگر در صدور خطبه‌ها و سخنان حضرت این است که امام (×) از نظر فصاحت و بلاغت و فن خطابه و ایراد سخنرانی در اوج بود و کسی به پای آن حضرت نمی‌رسید. علامه امینی (&) در این باره می‌فرماید:
«کلمات و خطبههای امیر مؤمنان علی (×)، خود شاهد صادقی است که آن حضرت امیر کلام و فرمانده و فرمانروای سخن بود همان طور که در جهاد و شجاعت پیشتاز بود، پس اوست خطیب بنام و قدرتمند انصار، زبان فصیح و شیرین خزرج و متکلم و سخنگوی بزرگ شیعه، زبان گویای عترت پاک و یکتا مجاهد در راه هدف مقدس خود با شمشیر و بیان، او خطیب تر از سحبان وائل، آن خطیب معروف عرب، و سخنورتر از قس ایادی و راستگوتر در کلامش از قطاه بود.»[۱۱]
جرج جرداق مسیحی نویسنده معروف لبنانی در کتاب ارزنده خود به نام « الامام علی صوت العداله الانسانیه» میگوید:
«نهج البلاغه در بلاغت فوق بلاغت است. قرآنی است که از مقام خود اندکی فرود آمده است و هم او میگوید: جاذبههای کلمات امام علی (×) آنچنان شوری در من ایجاد کرد که ۲۰۰ بار نهج البلاغه را مطالعه کردم.»[۱۲]
نهج البلاغه در طول هزار سال عمر خود در دسترس دانشمندان، طلاب و اهل علم بوده است و به مطالعه و حفظ آن می‌پرداختند و در خطابه‌ها بدان استناد و تبرک می‌جستند و اندیشمندان و محققان بر آن شرح و تفسیر می‌نوشتند و به ترجمهٔ آن اقدام می‌کردند .افزون بر این هر کس که به فن خطابه و سخنوری آشنا باشد و از علم بیان و ذوق و استعداد برخوردار باشد تشخیص میدهد که این سخن در چه سطحی از بلاغت است. گفتار و نوشتار و ادبیات زیبا، جذاب و همراه با ضوابط فصاحت و بلاغت، یکی دیگر از مصادیق زیبایی است که امیر بیان و پیشوای بلاغت، سرچشمهٔ‌ آن است. سرآمد فصاحت در این باره می‌فرماید:
«زیباترین و بهترین سخن آن است که نظام نیکو آن را آراسته باشد و خواص و عوام مردم آن را بفهمند.»[۱۳]
گزیده‌گویی، بهره‌مندی و عبرت‌آموزی از گذشتگان، یادآوری مرگ و قیامت، توجّه به کارکردهای مثبت و منفی و جاذبه‌های لفظی و تعبیری، از هنرهای کلامی است که مخاطبان را شیفتهٔ خود می‌سازد. امیرمؤمنان در نهج ‌البلاغه، این تابلوی هنر و زیبایی، از هنرهای کلامی فراوانی بهره جسته است.
إبن أبی‌الحدید، شارح نهج ‌البلاغه در وصف یکی از خطبه‌های نهج البلاغه می‌نویسد:
«سوگند به کسی که همه‌ٔ امت‌ها به او سوگند می‌خورند، من این خطبه را در مدت پنجاه سال تاکنون بیش از هزار بار خوانده‌ام. هیچ بار در آن تأمل نکردم، مگر آن که در من خشیت و خوف و پندی ایجاد کرد و در دلم تأثیر نهاد و مرا به لرزه آورد. هیچ بار در آن تأمل نکردم، مگر آن که به یاد مردگان از خویشاوندان و نزدیکان و دوستانم افتادم و چنین تصور کردم که آن را که حضرت به توصیف حالش پرداخته، خود من هستم. در این زمینه بسیاری از خطبا و فصحا داد سخن داده‌اند و من آن‌ها را مکرر خوانده‌ام، ولی هیچ کدام تأثیر کلام امیرالمؤمنین را بر من نداشته است.»[۱۴]
إبن أبی‌الحدید در مقایسهٔ‌ خطبهی «ابن نباته» که از ادبای قرن چهارم بود و مردم را به جهاد برانگیخت با خطبه‌ی ۲۷ نهج البلاغه، که متضمن دعوت مردم به جهاد است می‌گوید:
«اگر بخواهیم از دایره‌ی انصاف دور نشویم، باید نسبت آن دو را، نسبت شمشیر چوبین با تیغ فولادین بدانیم، گرچه خطبهی ابننباته از صناعات بدیعی بهره‌مند است، ولی کلام امیر مؤمنان ‌(×) در اوج آسمان است.»[۱۵]
کلام علی (×) علاوه بر بهره‌مندی از واژگان متناسب و بلیغ از آهنگ و موسیقی خاصی برخوردار است که در روح مخاطبان نفوذ می‌کند. امام علی (×) در کلام خود از صناعات ادبی، زیبایی‌ها و شگفتی‌های طبیعت بهره می‌گرفت، با بهره گرفتن از تمثیل، موضوعات و مباحث عقلی را تفهیم می‌کرد و با تشبیه معقول به محسوس، مردم عوام را نیز به حقیقت نزدیک می‌ساخت.
بنای شکوهمند نهج البلاغه را معماری جز امام علی (×) نیست، هم چنان که گاه آفتاب فروزان را در میانهی آسمان لکه ابرهای تیره از دیدگان پنهان میکند و یا از درخشندگی اشعهی آن میکاهد، تعصبات، خودخواهی و خودمحوری های فکری افراد مغالطهکار چون ابرهای سیاهی است که حقایق را میپوشاند و با پراکندن تخم شک و بدبینی دید و اعتقاد افراد را نسبت به حقیقتی یا اثری و شخصیتی منحرف و متزلزل میکنند و نهج البلاغه نیز از جمله کتابهایی است که متأسفانه در گذر تاریخ از این آسیبهای فرهنگی مصون نمانده است، اما با این وجود تا کنون صدها کتاب و مقاله و شرح توسط دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان نگاشته شده و هیچ یک از آنها در انتساب این کتاب به امام تردیدی به خود راه ندادهاند و از زمان تألیف نهج‌ البلاغه (سال ۴۰۰ هجری) تا عصر حاضر اسلام شناسان عالیقدری از شیعه و سنی نظیر «إبن أبیالحدید معتزلی»، «علّامه حلی»، «قاضی نور الله شوشتری»، «کاشف الغطاء»، «شیخ محمد عبده»، «سید هبهالدین شهرستانی» و….. با دلایل منطقی و خردپسند انتساب نهج البلاغه را به امام علی (×) مدلّل و تأیید کردهاند.[۱۶]
کوتاه سخن اینکه نهج البلاغه تصویری از آفتاب حقیقت، پیشوای خدا پرستان و پرهیزکاران، آزادهٔ عالم، امام علی (×) است و با توجه به این واقعیت گفتهٔ خواجهٔ شیراز آمده است:
«قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی»[۱۷]

 

  • ۲٫ ترتیب چینش نهج البلاغه

 

ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مؤمنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، دربارهٔ بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و…. میباشد و این عناوین تنها شمّهای اندک از موضوعات مطرح شده در کلام مولا میباشند که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهند کرد. سخنان آن حضرت در این کتاب بر مدار سه اصل استوار است:
باب اول: خطبهها و اوامر، باب دوم: نامهها و رسائل و وصایا، باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ. تقسیم این مجموعه در سه محور مذکور ابتکار شخصى سیدرضی است و با توجه به ویژگیهاى بلاغى و ادبى هر یک از محورها ارزش ابتکار ایشان روشن و بى نیاز از توضیح است.
در این مورد به گفتار خود سیدرضى در مقدمهٔ نهج البلاغه اشاره میشود:
«دیدم که سخنان امام بر محور سه مضمون است و از سه دسته نفایس گفتار مشحون، خطبه و فرمان، نامه به این و آن، حکمت و اندرز براى پند پذیران. به توفیق خدا به کار پرداختم و نخست خطبههاى اعجاب انگیز، پس نامههاى دلاویز و سپس سخنان کوتاه حکمت آمیز را فراهم ساختم. براى هر یک بابى گشودم و در هر باب برگهایى افزودم، تا آنچه اکنون در نظرم نیاید و در آینده بدست آید در آن جاى دهم. اگر سخنى از او بدست رسید که گفتگو و مقالى یا پاسخ سئوالى یا خواهش یا حسب حالى است که از آن سه باب نیست و از قاعدهٔ نهاده برون است، در بابى جاى دادم که با آن مناسب و موزون است یا شبیه و همگون.»[۱۸]
آن سان که از مقدمهٔ سیدرضى نیز نقل شد وى نهج البلاغه را در سه بخش خطبهها،‌ نامهها و حکمتها فراهم نموده است که در اینجا به اختصار به آنها اشاره میشود.

 

  • ۲٫ ۲٫ خطبهها

 

نخستین و گستردهترین بخش نهج البلاغه همین بخش است که ۲۴۱ خطبه را در خود جاى مىدهد. در خطبه‌ها به موضوعات گوناگونى برمىخوریم، از فلسفه و الهیات و مباحث مربوط به صفات الهى و جبر و اختیار گرفته تا مسایل فقهى شرعى، بحث درباره رسالت و معرفى مقام والاى رسول اکرم (|)، از بیان عبرتهاى تاریخى گرفته تا مسایل اجتماعى، از پدیدارشناسى گرفته تا توصیههاى ژرف و دقیق اخلاقى و از توبیخ یا نقد گرفته تا حماسه آوریهاى ادبى و توصیه هاى نظامی. بخش خطبهها در نهج البلاغه از دو بخش بعدى که نامهها و سخنان کوتاه امام (×) را در بر دارد، مفصلتر و بلندتر است.
در این میان برخى از خطبهها نامورترند که از آن جمله است: خطبهٔ «شقشقیّه» که سوّمین خطبه است، خطبهٔ«اشباح» که در ترتیب «صبحى صالح» خطبهٔ شماره ۹۱ و در ترتیب «فیض الاسلام» خطبهٔ شماره ۹۰ است، «خطبهٔ قاصعه» که در ترتیب «صبحى صالح» به شمارهٔ ۱۹۱ و در ترتیب «فیض الاسلام» ۲۳۳ آمده است، خطبهٔ «متّقین» که در ترتیب «صبحى صالح» به شمارهٔ ۱۹۳ و در ترتیب «فیض الاسلام» به شمارهٔ ۱۸۴ آمده است.


فرم در حال بارگذاری ...

« پژوهش های انجام شده با موضوع بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات ...منابع پایان نامه درباره :شبیه سازی عددی رفتار خاک تحت تراکم دینامیکی (مطالعه موردی بندر ... »
 
مداحی های محرم