رای او کرد به آسانی چون تیر کمان(۶۱۲۸)
*کمان پیش تیر؛ مشبهٌبه سرو در برابر قامت معشوق از جهت قرارگرفتن چیزی راست در برابر چیزی خمیده :
به لاله گفتمی: ای لاله ! شرم دار و مروی
به سرو گفتمی: ای سرو ! شرم دار و مبال
که پیش قامت و رخسار او شما هر دو
چو پیش تیر کمانید و پیش بدر هلال(۳۰۰-۴۲۹۹)
*کمان به زه؛مشبهٌبه کار از جهت ناراستی:
کاری که چون کمان به زه خم گرفته بود
اکنون شود به رای و تدبیر او چو تیر(۳۷۸۵)
*استعاره از ابروی معشوق:
هر روز کمان گوشهی تو بگراید
رو دلبرکی جو که ترا برباید(۸۷۸۲)
*کنایه از کمان آماده و مهیا:
چنین باید که هر کس را به تو احسنت و زه باشد
کمانت روز و شب با دشمن سلطان به زه باشد(۸۴۱۹)
و نیز نک ابیات: ۷۲۹۶، ۷۰۴۸، ۵۵۲۶، ۲۲۵۱، ۵۸۱۳، ۳۷۸۵ و۴۱۱۹
*کمان خواستن؛ کنایه از آماده و مهیای جنگ شدن:
تیرش از سپر آسان گذرد چون ز پرند
چون کمان خواست عدو را چه پرند و چه سپر(۲۷۹۳)
*کمان ابرو؛ صفت هنری وکنایه از معشوق زیبارو:
ای مژه تیر و کمان ابرو ! تیرت به چه کار آید
تیر مژگان تو دلدوزتر از تیر خدنگ(۴۰۸۷)
*کمان پشت؛ صفت هنری آن چه شبیه کمان خمیده وگوژ پشت است:
آسمان خواهد که که ایوان سرای تو بود
زین سبب طاق مثال است و کمان پشت و دوتا(۷۱۴۵)
کمر
-
- با واژهی کمر ۱۴ تصویر کنایی ساخته شده است:
*کمر بستن در کاری کنایه از آماده ومهیا شدن برای اجرای آن(معین، ۱۳۷۷: ذیل کمر بستن):
جنگجو هست ولیکن به جهان نیست کسی
که به جنگش بتواند بست امروز کمر(۲۹۹۱)
و نیز نک ابیات : ۳۱۲۱، ۴۶۶۴، ۶۱۸۵، ۷۴۰۹، ۵۸۱۷، ۲۷۳۸، ۲۰۰۲، ۲۰۵۰، ۸۶۴۱ ۳۶۷۰، ۲۷۹۷ و ۲۰۵۰
*کمرکش؛ کنایه از شجاع و دلیر:
به چاشتگاه ملک با کمر کشان سرای
برفت بر دم آن جنگجوی کینه گزار(۱۱۹۱)
کوکب
برای کوکب رجوع کنید به مدخل ستاره
کوثر
-
- با واژهی کوثر ۴ تشبیه ساخته شده است :
*مشبهٌبه درگاه ممدوح( امیر محمد بن محمود غزنوی)از جهت حیات بخشی و قداست:
ایدرست آن که همی خوانند او را طوبی
ایدرست آن که همی خوانند او را کوثر(۲۰۵۶)
*مشبهٌبه حوضهای میان بادیه از جهت خوش گواری و زیبایی:
بساخت از پی پس ماندگان و گم شدگان
میان بادیهها حوضهای چون کوثر(۱۳۱۱)
*مشبهٌبه دست ممدوح به تشبیه مضمر از جهت بخشندگی:
گویی کز فضل خویش داری گوهر
گویی کز دست خویش داری کوثر(۲۴۹۷)
عدو را به تیغ آتشی و ولی را
به دست و سخن آب حیوان و کوثر(۲۹۶۰)
فرم در حال بارگذاری ...