طبق اصل فعالسازی از اصول اولیهی آموزشی مریل[۲۶] (۲۰۰۹) یادگیری زمانی افزایش مییابد که یادگیرندهها بتوانند ساختارهای شناختی مربوطه را از طریق جهتدهی در یادآوری، توضیح یا بازنمایی تجارب یا دانش قبلی فعال سازند. در یادگیری زایشی یادگیرنده در جهت خلق معنا، محتوای جدید را به دانسته های قبلی خود مرتبط میسازد.
طبق اصل ادغام[۲۷] از اصول اولیهی آموزشی مریل (۲۰۰۹) یادگیری زمانی افزایش مییابد که یادگیرندهها دانش جدید را در زندگی روزانهی خود به کارگیرند. مثل شرکت در بحثها، تبادل نظر یا دفاع از دانش و مهارتهای جدید خود. در یادگیری زایشی از آنجا که یادگیرندگان خود نقش سازنده و فعال طی فرایند یادگیری دارند و به یادگیری عمیق میرسند. لذا احتمال این که در زندگی روزانه آنها نیز بروز کند و آنها را به کار بگیرند، بسیار بیشتر است.
طبق اصل اطمینان از اصول اولیهی انگیزش کلر[۲۸] (۲۰۰۹) از آنجا که یادگیرندهها از طریق یادگیری زایشی در خلق معنا از موضوع به مهارت میرسند، در برخورد با موضوعات جدید آنها اطمینان دارند که میتوانند موفق شوند و انتظار موفقیت از خودشان را افزایش میدهند و از میزان کنترل درونی بیشتری برخوردار گردند.
طبق اصل رضایت از اصول اولیهی انگیزش کلر (۲۰۰۹) از آنجا که در مدل یادگیری زایشی یادگیرندهها در جریان یادگیری نقش فعالی ایفاء میکنند و در پایان به تجربهی خوشایندی به نام خلق معنا از موضوع میرسند. بنابراین باعث افزایش رضایت از فعالیت شده و در انجام تکالیف و فعالیتهای بعدی از خود رغبت بیشتری نشان میدهند که این منجر به افزایش انگیزش در یادگیری میشود.
طبق اصل اراده[۲۹] از اصول اولیهی انگیزش کلر (۲۰۰۹) زمانی که یادگیرندهها از راهبردهای ارادی در حمایت و پشتیبانی از اهدافشان سود ببرند، این سبب افزایش و حفظ انگیزش طی فرایند یادگیری میشود. از آنجا که در مدلهای یادگیری زایشی، یادگیرندهها در جهت خلق معنا باید از بین راهبردهای مختلف دست به انتخاب بزنند یا راهبرد خاص خود در جهت خلق معنا، ابداع نمایند. لذا طبق این اصل در محیطهای یادگیری زایشی یادگیرندهها از میزان انگیزش بیشتری برای یادگیری برخوردارند.
یادگیری زایشی منجر به پرورش خودپندارهی مثبت در یادگیرندگان میگردد. در محیطهای یادگیری زایشی یادگیرندهها در جریان یادگیری نقش فعالی ایفاء میکنند و در خلق معنا نقش خود را بسیار موثر میدانند که با توجه به نظریه اسناد برنارد واینر[۳۰] آنها این موفقیت را ناشی از تلاش خود میدانند که این سبب شکلگیری خودپندارهی مثبت در یادگیرندهها و همچنین افزایش عزت نفس در آنها میگردد (به نقل از سیف، ۱۳۸۹).
یادگیری زایشی مسئولیتپذیری را در یادگیرندگان پرورش میدهد. طبق نظریه مکان کنترل جولیان روتر[۳۱] در محیطهای یادگیری زایشی با توجه به نقش فعال یادگیرندهها طی فرایند یادگیری، آنها موفقیتها را به تواناییها و کوششهای شخصی خود نسبت میدهند. لذا مسئولیتپذیری آنها نسبت به دیگران بیشتر است و باعث تقویت آن میگردد (به نقل از سیف، ۱۳۸۹).
در محیطهای یادگیری زایشی دانشآموزان به طور ضمنی، نحوهی چگونه آموختن و یادگیری را یاد میگیرند که این یکی از لازمههای افراد در قرن جدید است. به نظر هربرت گرجوی روانشناس در سازمان پژوهشهای منابع انسانی، بیسواد در آینده «… کسی نیست که نمیتواند بخواند، بلکه کسی است که یاد نگرفته چگونه یاد بگیرد» (به نقل از آلوین تافلر، ۱۳۷۹).
از آنجا که در مدلهای یادگیری زایشی، یادگیرندهها اطلاعات را در بافت معنادارتری کسب میکنند و در فرایند یادگیری نقش فعالتری دارند و به خلق معنا میپردازند. لذا یادگیری عمیقتر و احتمال انتقال آن به موقعیتهای دیگر افزایش مییابد (گرابوسکی، ۲۰۰۴).
محیطهای کار در جوامع دانشی مستلزم تصمیمگیری، ابتکار و خلاقیت، انتقاد و تحلیل است (رایگلوث، ۲۰۰۹). از اینرو محیطهای یادگیری زایشی میتوانند دانشآموزانی پرورش دهند که با محیطهای کار و حتی زندگی در جوامع دانشی بیشتر منطبق باشد.
در پایان میتوان گفت نتایج این پژوهش میتواند برای سازمانهایی همچون آموزش و پرورش و یا سازمانها و شرکتهای مبتنی بر دانش مفید باشد. علاوه بر آن این پژوهش در توسعهی نظریه یادگیری زایشی هم میتواند مؤثر باشد. زیرا بیشتر مطالعات انجام شده تأکید بر یادگیری زایشی فردی داشته و در این پژوهش به تعامل بین افراد نیز به صورت یادگیری مشارکتی توجه میشود که این امکان توسعه نظریهی مذکور از فردی به مشارکتی را تدارک میبیند.
اهداف تحقیق
پژوهش حاضر با بهره گرفتن از روش تحقیق آمیخته و با طرح متوالی اکتشافی به دنبال ارائه مدلی از یادگیری زایشی است که موجب پرورش بازده های یادگیری سطح بالا گردد. بنابراین اهداف کلی و فرعی این پژوهش عبارتند از:
هدف اصلی
طراحی الگوی یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان براساس روش های پژوهش کیفی.
اعتباریابی مدلی مبتنی بر یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان براساس روش های پژوهش کمی.
هدفهای فرعی
تعیین چارچوب نظریهی یادگیری زایشی براساس روش پژوهش کیفی (تحلیل محتوای کیفی- استقرایی).
تعیین مولفه های اصلی مدل یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان براساس روش های پژوهش کیفی (پژوهش تکوینی).
تعیین روند طراحی آموزشی بر اساس مدل یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان بر اساس روش های پژوهش کیفی (پژوهش تکوینی).
اعتباریابی مدلی مبتنی بر یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده یادگیری در سطح تحلیل کردن در یادگیرندگان.
اعتباریابی مدلی مبتنی بر یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده یادگیری در سطح ارزشیابی کردن در یادگیرندگان.
اعتباریابی مبتنی بر یادگیری زایشی در راستای بهبود بازده یادگیری در سطح خلق کردن در یادگیرندگان.
سوالهای تحقیق
با توجه به این که پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق آمیخته و از گونهی اکتشافی متوالی و با طرح تدوین مدل میباشد. لذا سؤالات اصلی و فرعی که پژوهشگر در قسمت کیفی از این پژوهش با آن روبرو است، عبارتند از:
سؤال اصلی
مدل یادگیری زایشی برای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان چیست؟
سؤالهای فرعی
چارچوب نظریهی یادگیری زایشی چیست؟
مولفه های اصلی مدل یادگیری زایشی برای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان کداماند؟
روند طراحی آموزشی بر اساس مدل یادگیری زایشی برای بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان چگونه است؟
فرضیه های تحقیق
با توجه به این که پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق آمیخته و از گونهی اکتشافی متوالی و با طرح تدوین مدل میباشد. لذا فرضیه های اصلی و فرعی که پژوهشگر در این پژوهش و در قسمت تحقیق کمی با آنها روبرو است، عبارتند از:
فرضیهی اصلی
مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازده های یادگیری سطح بالا در یادگیرندگان میگردد.
فرضیه های فرعی
مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازده یادگیری در سطح تحلیل کردن میشود.
مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازده یادگیری در سطح ارزشیابی کردن میشود.
مدل یادگیری زایشی موجب بهبود بازده یادگیری در سطح خلق کردن میشود.
تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح
۱- تعاریف مفهومی
الف) یادگیری زایشی: اشاره به فرآیندی دارد که در آن یادگیرنده به طور فعالانه در فرایند یادگیری مشارکت داشته و به طور عامدانه تلاش میکند تا یک فهم معنادار از اطلاعات دریافتی از محیط از طریق برقراری ارتباط بین اطلاعات جدید با دانسته های قبلی بسازد (لی، لیم و گرابوسکی، ۲۰۰۸، ص ۱۱۲).
ب) تحلیل کردن: شکستن مطالب به اجزاء تشکیل دهندهاش و تعیین روابط این اجزاء با یکدیگر و همچنین با ساختار کلی یا هدف (آندرسون و همکاران[۳۲]، ۲۰۰۱، ص ۱۴۴).
ج) ارزشیابی کردن: قضاوت کردن بر مبنای معیارها و استانداردها در مورد موضوع (آندرسون و همکاران، ۲۰۰۱، ص ۱۴۱).
د) خلق کردن: گذاشتن عناصر در کنار یکدیگر به منظور شکلدهی یکپارچه یا سازماندهی مجدد عناصر در یک الگو یا ساختار جدید یا حل یک مسأله (آندرسون و همکاران، ۲۰۰۱، ص ۱۴۴).
ه) تحلیل محتوای کیفی: یک تکنیک پژوهشی برای قابل تکرار کردن و معتبر نمودن استنتاجهای حاصل از متون با توجه به بافت و زمینههایشان است (کرپیندورف[۳۳]، ۲۰۰۴، ص ۱۸).
و) پژوهش تکوینی: یک روششناسی پژوهشی برای توسعه و بهبود نظریهها و مدلهای طراحی آموزشی است که تاکید بر چرخهی طراحی، اجرا و اصلاح دارد (رایگلوث و فریک[۳۴]، ۱۹۹۹، ص ۶۳۳).
۲- تعاریف عملیاتی
الف) یادگیری زایشی: در این پژوهش منظور از یادگیری زایشی عبارت است از عملکرد یادگیرندگان در تحلیل کردن، ارزشیابی کردن و خلق کردن معنا در موضوعی که از طریق مدل یادگیری زایشی آموزش داده شده است.
ب) نقش معلم: مجموعه اقداماتی که معلم در کلاس درس مطابق با نظریهی یادگیری زایشی انجام میدهد.
ج) نقش یادگیرنده: مجموعه اقداماتی که یادگیرنده در کلاس درس مطابق با نظریهی یادگیری زایشی انجام میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...