- معنای قرائت
قرائت که جمع آن قرائات می باشد از ریشه «قرء» است. در ریشه قرء میان اهل لغت اختلاف وجود دارد و پنج احتمال ذکر کردهاند
۱- این واژه مشتق از کلمه «قرائن» مى باشد و به این اعتبار قرائت بر قرآن اطلاق میشود که آیاتش قرینه و مشابه هم بوده، یکدیگر را تصدیق مى کنند.
۲- « از «قرأتُ الشىء بالشىء» (چیزى را به چیزى ضمیمه کردم) گرفته شده و استعمال آن در قرآن به این خاطر است که حروف و آیات و سوره هایش به همدیگر ضمیمه اند.
۳- این واژه مشتق از «قرء» به معنای جمع کردن مى باشد. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن همین معنا را برگزیده است و « قِرَاءَهٌ » را پیوستن و متصل نمودن بعضى از حروف و کلمات به بعضى دیگر در آشکار خواندن قرآن بطور (ترتیل) دانسته و در ادامه می گوید به هر جمعى قراءت گفته نمی شود مثلاً وقتى قومى و عدهاى را جمع کنند- قَرَأْتُ القومَ- گفته نمی شود.[۱۳۴]
قرء: جمع کردن. «قَرَأَ الشّىء قَرْءاً و قُرْآناً: جمعه و ضمّ بعضه الى بعض» خواندن را از آن قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع می شوند[۱۳۵].
۴- از ماده «قرَأَ» به معنای (خواندن) است.
از میان وجوه معنایی ذکر شده وجه چهارم صحیح ترین وجه است؛ ادلّه و شواهدی نیز وجود دارد که این وجه را تقویت میکنند و آنها عبارتند از:
الف) علمای اهل لغت قرء را به خواندن معنا کرده اند.[۱۳۶] خلیل «قرأ» را معناى خواندن و اسم فاعل آن را «قاری» و به «قرآن» معناى مفعولى (خوانده شده)، داده است[۱۳۷]. ابن درید بر معناى خواندن، «إقراء المرأه» و اختلاف در معناى طهر و حیض او را افزوده است[۱۳۸]. ازهرى قرائت قرآن را به معناى تلفظ و بیان کردن جمعى و کنار هم آن دانسته است.[۱۳۹] در فرهنگ ابجدی نیز قرائت به کیفیت و چگونگی خواندن معنا شده است.[۱۴۰]
ب) خداوند متعال نیز در برخی دیگر از آیات قرآن همین معنا را اراده کرده است. مانند آیه (قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ)[۱۴۱] «و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى.»
و همچنین آیه (وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ)[۱۴۲] «و [نیز] نماز صبح را زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.» که قرآن در این آیه به معنای خواندن نماز صبح است.[۱۴۳]
قرائت در اصطلاح همان تلاوت و خواندن قرآن کریم است.[۱۴۴] و به گونه ای از تلاوت قرآن اطلاق می شود و دارای ویژگی های خاص است. به عبارت دیگر هر گاه تلاوت قرآن به گونه ای باشد که از نص وحی الهی حکایت کند و بر حسب اجتهاد یکی از قراء معروف بر پایه و اصول مضبوطی، که در علم قرائت شرط شده است، استوار باشد، قرائت قرآن تحقق یافته است.[۱۴۵]
صاحب کشف اصطلاحات الفنون قرائت را این گونه تعریف کرده است:
«قرائت علمی است که از چگونگی نطق الفاظ قرآن بحث می کند.»[۱۴۶]
ملا فتح الله کاشانی در تفسیر منهج الصادقین قرآن را به معنای قرائت می داند و می نویسد:
«قرآن به معنى قرائت است و آن مصدر قرأت «به معنى تلوت» و از قتاده مروی است که قرآن مصدر قرات الشیء است به معنى جمعت بعضه الى بعض و مصدر به معنى مفعول پس قرآن به معنى مقروء باشد یعنى خوانده شده یا فراهم آورده بعد از تشتت و تفرق نزول آن.[۱۴۷]»
احمد دمیاطی در کتاب«اتحاف فضلاء البشر فی القراءات الأربعه عشر» در تعریف قرائت می نویسد:
«أن علم القراءه علم یعلم منه اتفاق الناقلین لکتاب اللّه تعالى و اختلافهم فی الحذف و الإثبات و التحریک و التسکین و الفصل و الوصل و غیر ذلک من هیئه النطق و الإبدال و غیره من حیث السماع أو یقال: علم بکیفیه أداء کلمات القرآن، و اختلافها معزوا لناقله.[۱۴۸] یعنی قرائتها، علمى است که از رهگذر آن اتفاق نظر و یا اختلاف ناقلان کتاب خدا، در رابطه با حذف و اثبات و متحرک خواندن و ساکن کردن و فصل و وصل حروف و کلمات و امثال آنها از قبیل کیفیت تلفظ و ابدال و همانند آنها از طریق سماع و شنیدن، قابل شناسایى است»
در نتیجه قرائت را می توان به لفظ در آوردن کلمه ها و عبارات قرآن دانست که نمایانگر حروف و هیئت (شکل و صورت) کلمه و موقعیت آن ها در قرآن است.[۱۴۹] به عبارت دیگر به شیوه و روش تلاوت قرآن و علم به کیفیت ادای قرآن و اختلاف این کیفیت قرائت می گویند. هر کدام از دانشمندان و مفسّران علوم قرآنی درکتب لغوی و تفسیری خود تعریفی از قرائت را ذکر کرده اند. خواننده محترم برای مطالعه بیشتر پیرامون قرائت می تواند به کتب ذیل مراجعه کند.[۱۵۰]
- لزوم در نظر گرفتن قرائت صحیح در تفسیر آیات
با توجه به مطالب فوق و تعاریفی که از قرائت ارائه شد، اهمیت رعایت قرائت صحیح در تفسیر قرآن آشکار شده و مشخص می شود برای تفسیر کلام وحی که تبیین مفاد آیات و آشکار نمودن مراد واقعی کلمات قرآن است، قبل از هر چیز توجه به قرائت صحیح باید مورد توجه قرار گیرد چرا که قرائت مبنا و پایه فهم صحیح از کلام الهی است. و مفسّر قرآن کریم که معانی لغات و عبارات قرآن کریم را تبیین و تفسیر می کند، قبل از ورود به تفسیر باید به قرائت صحیح لغات و کلمات آیه توجه نشان دهد.
یکی از دانشمندان معاصر علوم قرآنی در این باره می نویسد:
«تفسیر که تبیین مفاد آیات و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن است قبل از هر چیز، وابسته به حروف و شکل واقعی کلمات قرآن و موقعیت حقیقی آن ها است و شناخت این سه، متوقف بر آگاهی از قرائت صحیح آیات کریمه است. بنابراین اولین گامی که مفسّر باید برای فهم مفاد آیات کریمه و تبیین آن بردارد، فصح و تحقیق از قرائت صحیح آیات کریمه است، قرائت صحیحی که تفسیر باید بر اساس آن انجام گیرد.»[۱۵۱]
ایشان در ادامه به بررسی شیوه شناخت قرائت صحیح می پردازند و قرائت عامه مردم را که سینه به سینه در طول تاریخ منتقل شده است را قرائت صحیح معرفی می کند.
از دیدگاه علماء شیعه قرائت حفص از عاصم به دلیل اینکه در میان مردم رایج بوده و سند آن نیز به امام علی۷و سپس پیامبر اکرم۹می رسد، صحیح ترین قرائت است همان قرائتی که سینه به سینه و نسل به نسل عامه مردم توسط آن به قرائت قرآن می پرداختند. در ادامه به علت ایجاد اختلاف قرائت در بین قاریان می پردازیم.
- علل ایجاد اختلاف قرائت و قراء سبعه
برای پی بردن به علل ایجاد اختلاف قرائت و به وجود آمدن قراء سبعه و عشره و اربعه عشر، باید به مطالعه تاریخچه قرائات قرآن پرداخت. در حالت کلی تاریخ قرائات را می توان به دو دوران تقسم کرد. دوران اول تا زمان جمع آوری مصحف امام در زمان عثمان که حدود چهل سال به طول انجامید و دوران دوم از زمان تدوین مصحف امام تا به وجود آمدن قرائات سبعه یا عشره که دویست سال طول کشید.
۳-۱- اختلاف قرائت تا زمان جمع آوری مصحف امام
قرائت قرآن در ابتدا به عنوان علم مطرح نبوده و کم کم و پس از طی مراحلی به صورت علمی مستقل در آمده و دارای قواعد و ضوابطی شد. قرائت در مرحله اول با تعلیم قرآن به پیامبر از سوی جبرئیل تحقق یافت در مرحله بعد خود آن حضرت قرائت را به دستور پروردگار به مسلمانان تعلیم می داد(وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا)[۱۵۲] « و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى و آن را به تدریج نازل کردیم.» به وجود این مرحله از قرائت می توان در سیره آن حضرت و گفتار صحابه نیز پی برد.[۱۵۳]
در مرحله بعدی عده ای از مسلمانان و نزدیکان پیامبر۹که با آن حضرت حشر و نشر داشته و قرائت را از ایشان می آموختند، هم چون ابن مسعود، ابی بن کعب، ابودرداء و زید بن ثابت سور قرآن را بنا به دستور پیامبر اکرم۹به دیگر مسلمانان می آموختند. تا جایی که پیامبر۹افرادی را به عنوان معلم قرآن به شهرهای مختلف اسلامی می فرستاد تا قرائت را به آنها تعلیم دهد. تا زمان حیات پیامبر۹اختلاف قرائت قاریان چندان محسوس نبود و اگر هم اختلافی بین قاریان وجود داشت با مراجعه به خود آن حضرت آن را برطرف می کردند.
در زمان خلافت ابوبکر نیز اختلاف قرائت چندان چشم گیر نبود و در حد لهجه های اقوام عرب بود چنان که نقل شده ابن مسعود- یکى از قرّاء سبعه- «حتّى حین» را «عتّى حین» و «نعم» را «نحم» تلفظ مىکرده.[۱۵۴] و یا آیه (لا رَیْبَ فِیهِ)[۱۵۵] «کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست.» به صورت «لا ریب فیهى» به اشباع خوانده شده است[۱۵۶]. و یا فعل (یَحْسَبُهُمُ)[۱۵۷] «آنان را می پندارد» را تنى چند از قاریان به کسر «سین» تلفظ کردهاند[۱۵۸]؛ در آیه آخر سوره اخلاص نیز (وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ)[۱۵۹] «و هیچ کس او را همتا نیست.» (که قرائت حفص است) به سکون فا و همزه بعد از آن «کفؤا» و همچنین به ضمّ فا و همزه بعد از آن «کفؤا» قرائت شده.[۱۶۰]
اگر دقت شود این گونه اختلاف لهجهها در تلفّظ کلمات در هر زبان و از جمله فارسى هم وجود دارد و تغییری در معنا و مراد ایجاد نمی کند.
امّا پس از گسترش سریع و عظیم اسلام از اواخر خلافت ابوبکر تا اواسط خلافت عثمان یعنی از سال دوازدهم تا سال سی ام هجری، اختلافات قرائت رو به فزونی نهاد. چنانچه نقل حذیفه بن یمان بعد از بازگشت از فتح ارمنیه برای عثمان حکایت از افزایش وحشتناک اختلاف قرائت در بین مسلمانان دارد.[۱۶۱][۱۶۲]
بعد از این عثمان به فکر جمع آوری قرآن در مصحفی واحد به نام مصحف امام شد تا از اختلاف در قرائات جلوگیری کند بدین سبب به هریک از بلاد اسلامی آن زمان که تعلیم قرآن در آن رواج داشت نسخه ای از مصحف امام را همراه با یک قاری فرستاد تا مردم به پیروی از آن به تعلیم و قرائت قرآن بپردازند.
۳-۲- اختلاف قرائت بعد از مصحف امام و به وجود آمدن قراء سبعه
مصحفی که در زمان خلافت عثمان جمع آوری شده بود دارای اشکالاتی بود که همین اشکالات سبب به وجود آمدن اختلاف در قرائت شد. عوامل اختلاف مصاحف بعد از یکى کردن آنها بسیار است، امّا در ذیل به برخى از مهمترین عوامل اشاره مىشود:
۳-۲-۱- بىنقطه بودن حروف
یکى از عواملى که سبب ایجاد اختلاف در قرائت قرآن می شد، بىنقطه بودن حروف معجمه (نقطهدار) ومشخص نبودن آنها از حروف مهمله (بىنقطه) بود. خط کوفى- که نخست کلام اللّه به آن تحریر شد- عارى از نقطه بود بدیهى است که این نقصان در خواندن و جدا کردن گروه حرفهایى که امتیاز و تفاوتش فقط به نقطه است- مانند ب، ث، ث- چقدر دشوارى ایجاد مىکند، و چون مصاحف عثمانی دارای چنین مشخصه ای بودند از این رو خواننده نمی توانست کلمه را تشخیص دهد مگر از طریق سماع یا دقت در سیاق عبارت مکتوب، و این برای همه میسر نبود در نتیجه سبب به وجود آمدن اختلاف در قرائت قرآن شد. از این جهت در آیه (وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیِّئَاتِکُمْ)[۱۶۳]«و بخشی از گناهانتان را می زداید» ابن عامر و حفص خواندهاند: (یُکَفِّرُ عَنکُم)و دیگران«نکفّر…»[۱۶۴] ابن سمیقع: «فالیوم ننحّیک ببدنک» و دیگران(فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ)[۱۶۵] «پس امروز تو را با زره [زرین] خودت به بلندى [ساحل] مىافکنیم.» خوانده اند.[۱۶۶]
۳-۲-۲- نداشتن اعراب و حرکات
عارى بودن مصاحف عثمانى از اعراب و حرکات نیز باعث بروز اختلاف قرائت در برخی آیات قرآن می شد. به عنوان مثال مشخص نبود «اعلم»، فعل امر، فعل متکلم مضارع، افعل التفضیل است فعل ماضى از باب افعال. چنان که در آیه(قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)[۱۶۷] «گفت: « [اکنون] مىدانم که خداوند بر هر چیزى تواناست.» کسایى و حمزه آن را به صیغه امر «إعلم» خوانده اند و دیگران فعل مضارع متکلّم.[۱۶۸] و یا در آیه (بِما کانُوا یَکْذِبُونَ)[۱۶۹] «و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند» اهل کوفه (یَکْذِبُونَ) به فتح یا، خوانده اند و بقیه «یُکذّبون» به ضم یاء و تشدید ذال.[۱۷۰]
۳-۲-۳- ننوشتن الف در وسط کلمات
یکى دیگر از عواملى که سبب اختلاف در رسم الخط و به تبع آن اختلاف در قرائت می شد نبودن الف در رسم الخط آن روز بود خط عربى کوفى از خط سریانى نشأت گرفته است. در خط سریانى، مرسوم نبود که الف وسط کلمه را بنویسند. به عنوان مثال کلمه «سماوات» را که مکرر در قرآن آمده «سموت» مىنوشتند و بعد از زمانى که علایم مشخّصه ایجاد شد، به صورت «سموت» با گذاشتن الف کوچک بالاى کلمه نوشتند. روشن است که ننوشتن الف وسط در خواندن برخى کلمات ایجاد اختلاف مىکند، چنانکه قاریان بصره آیه (وَإِذْ واعَدْنا مُوسى اَربَعِینَ لَیلَه)[۱۷۱]«و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم»، را بدون الف و به صیغه ماضى (ثلاثى مجرد) یعنى «وعدنا» خواندهاند[۱۷۲]. قاریان مدینه آیه (وَأَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِ)[۱۷۳] «او را در نهانخانه چاه بیفکنید» را «فى غیابات الجبّ» خوانده، به گمان این که جمع است.[۱۷۴]در سوره فاتحه الکتاب (مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ)[۱۷۵] «[و] خداوند روز جزاست.»به صورت «ملک» هم قرائت شده.[۱۷۶]
۳-۲-۴- ابتدایى بودن خط
ابتدایی بودن خط نیز در مصاحف اولیه سبب بروز برخی اشکالات در قرائت قرآن و اختلاف قرائت شد. به عنوان مثال اعراب نون آخر کلمات را به شکل حرف«ر» می نوشتند.
این عوامل موجب گردید که قرّاء بر سر رسیدن به قرائت، با هم اختلاف کنند و هریک طبق اجتهاد خود و دلایلى که در دست دارد، قرائت خود را توجیه نماید.
به دلایلى که ذکر شد قرائت قرآن بین قاریان در مواردى اختلافى بود و تعداد قاریان در طى سالیان متمادى افزایش مىیافت تا اینکه ابن مجاهد از بین کلیه قرائات، هفت قرائت را برگزیدکه هر کدام دو راوى داشتند، که عبارتند از: ابن عامر، ابن کثیر، عاصم، ابو عمرو، حمزه، نافع وکسائى علاوه بر اینان متاخرین سه نفر دیگر به این قاریان اضافه کرده اند که به قراء عشره معروفند: خلف، یعقوب، ابو جعفر چهار قارى دیگرى نیز که به قرائت شاذ (خلاف مشهور) قرائت مىکردند، بر این ده قارى افزوده شدهاند: حسن بصری، ابن محیصن، یزیدى وأعمش.
این چهارده قرائت معروف که هر کدام از طریق دو راوى نقل شده است، مجموعاً بیست و هشت قرائت را تشکیل مىدهند که شناختن آنان در این زمینه ضرورت دارد.[۱۷۷]
۴- عدم تواتر قرائت های سبعه
فرم در حال بارگذاری ...