-
- ۴٫ ۶٫ توضیحات صرفی
إثم: اسم، مفرد، مذکر، جامد، معرفه، معرب. الراضی: اسم، مفرد، مذکر، مشتق (اسم فاعل)، منقوص، معرفه.
-
- ۴٫ ۶٫ توضیحات نحوی
الراضی: مبتدا و مرفوع تقدیراً. قومٍ: مضاف الیه و مجرور با اعراب ظاهری. کالدّاخلِ: جار و مجرور، خبرشبه جمله و مرفوع محلاً. علی کلِّ: جار و مجرور، خبر مقدم شبه جمله و مرفوع محلاً. إثمانِ: مبتدای مؤخر مرفوع با اعراب فرعی. اثمُ العملِ به: بدل وتابع إثمانِ. إثمُ الرضی به: معطوف و تابع جمله قبل.
-
- ۴٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از دو جمله خبری تشکیل شده و به خاطر اتحاد در نوع جملات وصل به کار رفته است و هدف ارشاد و تأدیب مخاطب است.
بیان: تشبیه مرسل به کار رفته است و طرفین تشبیه مفرد و مقید به عبارت «بفعلِ قومٍ» میباشند.[۱۳۳] «الراضی بفعل قومٍ»: مشبه، «الداخلِ فیه»: مشبه به، وجه شبه علاقمندى و میل قلبى به آن کار است. امام (×) از ورود در کار نادرست به دلیل گناهانى که در پى دارد، برحذر داشته است از آن رو که خشنودى به کار نادرست نتیجه علاقمندى به آن است. پس چنین علاقهاى خود ناپسند و گناه است.
بدیع: صنعت اطناب از نوع «توشیع» به کار رفته است.[۱۳۴] امام (×) ابتدا «إثمان» را که لفظ مثنی است به طورکلی بیان کرده و سپس به منظور توضیح بیشترکلمه و معطوف کردن نظر مخاطب به موضوع آن را با دو لفظ مفرد تشریح مینماید.
-
- ۴٫ ۶٫ ترجمه حکمت
امام (×) فرمود: «آن که به کار کسانى خشنود است، چنان است که در کار آنان شریک بوده است و هر که در باطلى پا نهاد، دو گناه بر گردن وى افتاد، گناه کردار بد و گناه خشنودى بدان کار.»
-
- ۴٫ ۶٫ شرح
بر اساس قوانین اسلام، خوب بودن و خوب زیستن، تنها این نیست که انسان، خود را از همه کنار بکشد و در خلوت و تنهایى مشغول عبادت شود و کارى به کار دیگران و سایر افراد جامعه نداشته باشد، زیرا در این صورت حتى اگر هیچ گناهى از او سر نزند باز در گناهى که دیگران در کنارش و مقابل چشمانش انجام میدهند، شریک و سهیم خواهد بود. به بیان دیگر یک مسلمان مؤمن واقعى نباید در برابر کارهاى باطل و نادرست دیگران ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند چون این سکوت دلیل آن است که او با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى ندارد و کسى که مخالف امرى نباشد، بطور طبیعى به انجام آن امر رضایت داده است و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار شرکت و دخالت داشته است .از این روست که امام (×) چنین تشبیهی را به کار برده است، زیرا کسی که تماشاگر کارهاى باطل دیگران است در حقیقت مثل آن است که خود نیز در انجام آن گناه شرکت و همکارى داشته است .پس هرکسی وارد عمل باطلی میشود دو گناه را متقبل میگردد: یکی گناه عمل کردن به آن فعل باطل و آن همان حالت ظاهری و خارجی است و دیگری گناه خشنودی که آن حالت همان رضایت قلبی و باطنی فرد است.[۱۳۵]در این حکمت عمل قوم مطرح است نه فرد و ضابطهٔ اصلی خشنودی و ناخشنودی نسبت به عمل است که از نوعی ارتباط قلبی و روحی بین شخص عامل و شخص راضی حکایت میکند. پس تمایلات جزء اعمال محسوب میشوند و ظاهراً مقصود آن است که گناه عامل دو برابر گناه فرد راضی است. زیرا آن که رضایت دارد تنها قلباً مرتکب گناه میشود ولی عامل قلباً و عملاً گنهکار است و کیفر بیشتری دارد.[۱۳۶]
-
- ۶٫ حکمت شماره ۱۵۵: ضرورت پایبندى به عهد و پیمان (اخلاق اجتماعى)
-
- ۵٫ ۶٫ متن حکمت
«اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِى أَوْتَادِهَا.»
-
- ۵٫ ۶٫ لغت
الذّمه: العهد و الذّمام، قِیل: مایجبُ أنْ یحفظَ: عهد وپیمان، آنچه که باید حفظ گردد. ج: الذّمم. وَتَد: ج: أوتاد: میخ، برآمدگی، زبانه، أوتادُ الارضِ: کوهها.[۱۳۷]
-
- ۵٫ ۶٫ توضیحات صرفی
الذّمم: اسم، جمع مکسر، مذکر، جامد، معرفه، معرب. أوتاد: اسم، جمع مکسر، مذکر، جامد، معرفه، معرب.
إعتصموا: فعل، امر، للمخاطبین، ثلاثی مزید (باب افتعال)، مبنی.
-
- ۵٫ ۶٫ توضیحات نحوی
إعتَصموا: فعل امر و فاعل آن ضمیر بارز«واو». بالذّممِ: جار و مجرور با اعراب ظاهری.
-
- ۵٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از یک جمله فعلیه طلبی تشکیل شده است و غرض ارشاد مخاطب است.
بیان: استعارهٔ مکنیه وجود دارد، از این تشبیه فقط مشبه ( ذمم) و یکی از لوازم مشبه به (إعتَصموُا) باقی مانده است، در ضمن جامع نیز قابلیت چنگ زدن و اعتماد کردن است. عبارت أوتادها که از ملائمات مشبه به است به نوبهٔ خود استعارهٔ مصرحه است که آنها را برای وفاداران استعاره آورده است. بنابر این حکمت در بیان اهمیت و ارزش عهد و پیمانها (مستعار له) آمده تا مخاطبان به حفظ پیمانها بکوشند و از پیمان شکنان بپرهیزند زیرا که آنها به عهد خود وفا نمیکنند. همان گونه که در قرآن فرموده است: ﴿آنان در حق اهل ایمان هیچ مراعات حق خویشی یا عهد وپیمان نمیکنند و هم آنها بسیار معتدی و ستمکارند.﴾[۱۳۸]
بدیع: درعبارت «أوتادها» صنعت «توریه» به کار رفته است[۱۳۹]. چون دارای دو معنی دور و نزدیک است ودر اینجا معنای دور آن که همان محکم نمودن عهد وپیمان است اراده شده است.
-
- ۵٫ ۶٫ ترجمه حکمت
فرم در حال بارگذاری ...