(همان: ۷۸۴)
تکرار عبارت و جمله
هنگامی که آتش عشق در وجود شاعر شعله ور می شود به تکرار روی می آورد ولفظ عشق رادر ابیات متوالی تکرارمی کند،تابدین وسیله شور وهیجان درونی خودرا به خواننده القاکند.
عشق ای بیداد را بنیاد نه عشق ای بنیاد را بر باد ده
عشق ای همسایۀ آوارگی عشق ای سرمایۀ بیچارگی
عشق ای زنــــدان تاریــک بلا عشق ای زنجیر پـای مبتــلا
عشق ای دریای طوفان زای غم عشق ای وحشت فزا قعر عدم
(همان: ۶۹۰)
تکرار منظم عبارت «ای شب ای» در آغاز ابیات ضمن ایجاد زیبایی درآغاز ابیات نوع نگاه و احساس شاعر را از شب نشان می دهد.
ای شب ای توفته دریای سیاه کیست پاروزن این رونق مـاه
ای شب ای سایه دنیای قـدم ای وجود از تو هم آغوش عدم
ای شب ای خیمه نیلی خرگاه خیمه سلطنـت خســـرو مـاه
ای شب ای پرده پندار جهـان ای شب ای عالم اسرار نهـــان
(همان: ۹۲۹)
در ابیات زیر تکرار عبارت و جمله علاوه بر ایجاد موسیقی متضمن نوعی تأکید است و شاعر برای تأکید مقصود خود به تکرار روی می آورد.
دانیکه آن پیر کهنبا نوجوانانشچهگفت بخت جوان بخت جوان یـار کهن یــار کهن
(همان: ۳۴)
نمی دانی که چون شد حال من چــون دلم خون شـد دلم خون شــد دلم خــون
(همان: ۸۲۹)
ای کاش سحر ناید و خورشید نزایـــد کهامشبقمراینجا قمراینجا قمراینجاست
(همان: ۱۰۳)
ناله کجا ناوک دلدوز بود سوز همه سوز همه سوز بود
(همان: ۶۸۵)
جناس
«واژه جناس مصدر باب مفاعله است به معنی همجنس بودن دو چیز و در اصطلاح ادب همانندی دو کلمه است در لفظ با اختلاف معنی» (تجلیل، ۱۳۷۱: ۱۷)
«جناس از یکسو ایجاد موسیقی در کلام می کند و از سویی دیگر سبب تداعی معانی مختلف لفظی واحد می گردد و در نتیجه به گسترش تخیل و ایجاد کشش و جلب توجه شنونده می انجامد و این از عوامل ایجاد زیبایی و هنر است» (تجلیل، ۱۳۷۱: ۸)
آرایه جناس و کاربرد کلمات متجانس که یکی از عوامل موسیقی شعر است در شعر شاعر بسامد بالایی دارد کاربرد جناس و واژه های متجانس موجب افزودن موسیقی و آهنگین بودن کلام وی شده است.
جلال الدین کزازی در مورد هنرورزی و به کار بردن آراستگی های سخن شهریار می گوید: «سخنوری است سرشتین و بگوهر که می کوشد همه نازکی ها و توانمندی های زبان پارسی را که پس از سده ها سختگی و سودگی، پروردگی و گستردگی زبان ناب راستین شعر در جهان شده است در سروده هایش به کار گیرد از این روی در سروده هایش گوشه چشمی نیز به هنرورزی در سخن می افکند.» (علیزاده، ۱۳۷۴: ۳۷۸)
جناس تام
«آن است که الفاظ متجانس درگفتن ونوشتن یعنی حروف وحرکات یکی وفقط در معنی مختلف باشند.»(همایی،۱۳۸۱: ۴۹)
دوش گیسوی ترا ریخته دیدم بر دوش خاطر آشفته ام امشب ز پریشانی دوش
(شهریار، ۱۳۸۶: ۲۷۴)
آخر قرار زلف تو با ما چنیـــن نبـــود ای مایه قرار دل بــی قـــرار مـــن
(همان: ۳۵۱)
جناس مرکب
«آن است که یکی از دو رکن جناس،بسیط یا در حکم بسیط ودیگری مرکب باشد»(همایی،۱۳۸۱: ۵۳)
تا که زمردی مرا نه زرّ و نه سیم اســت شمـــع مــرادم به رهگــــذار نسیم است
(همان: ۱۰۸)
ماهم امشب با من آغوش نوازش باز دارد آسمان غافل که بازش زین نوازش باز دارد
(همان: ۱۵۷)
تــا دلارام بخواهـــی، دل آرام مخـــواه مرغ طوفان نه بر آن سر که دل آرام کنــد
(همان: ۲۱۵)
.
کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
(شهریار، ۱۳۸۶: )
جناس مکرر
«در جناس مکر دو واژه متجانس در آخر سجع ها یا با قافیه کنار هم می آیند و در حقیقت جناس تام است که مکرر می شود .»(وحیدیان کامیار،۱۳۷۹: ۳۵)
پیمانه مستان ترا بشکست پیمان درست هشیار باش و بشکن این پیمانه پیمان شکن
(شهریار، ۱۳۸۶: ۱۰۶۲)
در بیت بالا میان «پیمانه و پیمان » در مصراع اول جناس زاید وجود دارد.
صاحبدلی نماند که تصدیق او نکــرد دلمُرده کافری که در انکار کار اوست
(شهریار، ۱۳۸۶: ۱۰۶۲)
حصار او که روییــن قلعــه ماســت حسان حسن را حصــن حصینـی
(شهریار، ۱۳۸۶: ۴۲۶)
عمری به گوشهغم و غربتگرفته خو بس کن که یاد یار و دیاری نمی کنی
(همان: ۴۲۳)
فرم در حال بارگذاری ...