-
- رابطه اصول اعتقادی و مبانی اخلاقی در عهد عتیق
کتاب مقدس عبری، مهمترین منبع اخلاق یهودی است. فرمانهای الهی که در دهفرمان آمده است هسته اولیه تعالیم اخلاق یهود را شکل میدهند. ده فرمان نخستین بیانیه های تشریعی- اخلاقی یهوه که از طریق موسی در کوه طور به بنی اسرائیل ابلاغ شد (خروج ۲۰: ۱-۱۸). از میان این فرمانها شش فرمان، کاملاً اخلاقی هستند: «پدر و مادر خود را احترام نما، قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، بر همسایه ی خود شهادت دروغ مده، به خانهی همسایهی خود طمع مورز و به زن همسایه ات و به غلامش و کنیزش و گاوش و الاغش به هیچ چیزی که از آن همسایه ات باشد طمع مکن. » (خروج ۲۰: ۱۴- ۱۸). جز این موارد آموزه های پرشمار اخلاقی دیگری در کتاب مقدس وجود دارد. سپس تعالیم موعظهای در سرتاسر کتاب مقدس به شرح این فرمانها میپردازند. این مواعظ در سفر پیدایش، نوشتههای تاریخی، کتابهای پیامبران و دیگر نوشتههای حکیمانه یهود پخش گردیده است. در ادبیات اخلاقی یهود گاه از اخلاق توراتی با عنوان دوره توراتی نام برده می شود که منظور از آن احتمالاً دورهای است که متن تورات شکل گرفته و به عنوان تنها منبع دینی یهودیان مطرح بوده است. زمان تقریبی آن از حدود قرن چهارم تا قرن اول پیش از میلاد است (پرچم، حبیباللهی، ۱۳۹۲: ۶۸).
به لحاظ گستره، عهدعتیق تمام زندگی و فعالیتهای آن را در برمی گیرد. همه شیوه های حیات تحت شمول قوانین آن قرارمیگیرند. از این رو تورات به ابزاری برای تقویت تفوق ارادهی مقدس الهی به عنوان میزانی برای کشش و تمایلات قلبی انسان و به وسیلهای برای مرتبط ساختن همه جزئیات حیات فردی و جمعی به عبادت و خدمت به خدا، تبدیل می شود (اپستاین، ۱۳۸۸: ۲۸). تورات نه تنها شیوه های رفتار درست دینی و اخلاقی، بلکه معرفت به خدا و خواست و مشیت او را به انسان تعلیم می دهد و انبیا با تمسک به این معرفت، تورات را با نیرویی سرشار از تازگی و ابداع، تفسیر کردند. به واسطه مساعی آنان، دین به موضوعی مربوط به حیات مبتنی بر تقوا تبدیل شد نه صرف عمل به شعائر (همان: ۶۱).
در میان اصول اخلاقی کتاب مقدس، مهمترین حکم اخلاقی این کتاب فرمانبرداری از خداست: «اکنون ای بنی اسرائیل، خداوند از شما می خواهد که از او بترسید، در مسیر او گام بردارید، به او عشق بورزید، و پروردگار خویش را با تمام وجود عبادت کنید. » (تثنیه۱۰: ۱۲؛ ۹: ۲۹؛ ۴: ۲۴؛ لاویان ۲: ۱۹). در این آیات، دو دستور روشن وجود دارد: تقدس و فرمانبرداری از خدا. این تقدس باید در قلمرو دین و اخلاق رسوخ یابد. این دو حوزه خود به دو نوع سلبی و ایجابی تقسیم میشوند. احکام ایجابی برای آراستن انسان به صفات حسنه و فضایل اخلاقی، و دستورهای سلبی برای پیرایش انسان از رذایل اخلاقی وضع شده اند. در حوزه ی دین، حیات قدسی نفیاً خواستار دوری از شرک و بتپرستی است و اثباتاً خواهان پذیرش آیینی است که هم شریف و هم تعالی بخش باشد. در حوزه ی اخلاقیات، عدالت جنبه سلبی قداست و تقوای اخلاقی جنبه اثباتی آن است. و بر این اساس قداست اخلاقی عبارت است از: مقاومت در برابر هر گونه خود پرستی و در خدمت اجتماع بودن است (اپستاین، ۱۳۸۸: ۱۹-۲۰). از لوازم حیات قدسی در عهدعتیق، توجه به رفتارهای فردی و اجتماعی است. از جمله: رعایت حق حیات، حق مالکیت، حق کار، حق داشتن مسکن و حقوق فردی، تقوای اخلاقی در قبول تکالیف، اهتمام به امور مستمندان واستفاده نمودن از خیرهای دنیوی (همان: ۲۳-۲۴). در پیوند با قانون اخلاقی عهدعتیق باید به حقوق مدنی و قضایی آن اشاره کرد. در تورات انگیزه ی اساسی حمایت از شخصیت انسان است. قیودی که تورات بر حوزه ی مسئولیت صاحبان قدرت می گذارد نشان میدهد که تا چه حد تأکید بر حقوق فرد اهمیت داشته است (لاویان ۱۹: ۱۳؛ خروج ۲۱: ۲۶-۲۷؛ تثنیه ۲۳: ۱۶-۱۷). سرانجام قداست باید در اخلاق شخصی و طهارت خانوادگی، در خودداری از هر نوع رابطه نامشروع نظیر زنا با محارم و نیز لواط و بدرفتاری با حیوانات و در کنترل شهوات و لذایذ مادی، و در رعایت عفاف در رفتار، گفتار و اندیشه به نمایش درمیآمد (اپستاین، ۱۳۸۸: ۲۵؛کهن، ۱۳۸۲: ۴۳-۴۵).
تقدس الهی به عنوان الگوی ایده آل برای انسان در جهت تشبه جستن به ذات مقدس الهی است (پیدایش، ۱: ۲۶). قداست وپاکدامنی هدف اصلی وعدههای تورات است. درمقدمه مجموعه قوانین اخلاقی تورات آمده است: «مقدس باشید زیرا من خداوند، خدای شما مقدس هستم. » (لاویان ۱۹: ۳). صفت قدوسیّت دالّ برآن است که خداوند از هر پستی و پلیدی به دور است و دارای کمال واقعی است که خارج از فهم انسانی است. و مقدس بودن بشر به این معناست که فرد یهودی عالیترین وظیفه خود را این بداند که با احتراز از رفتار ناپسند، قدوسیت خدا را از بیحرمت شدن حفط نماید (کهن، ۱۳۸۲: ۴۷-۴۸). قداست یعنی خالی بودن از گناه وداشتن طهارت کامل که این ازجمله صفات مخصوص خداوند و وسیلهای برای شناسایی حق تعالی از خدایان بت پرستان است. خداوند قدوس گناه را مکروه میدارد وگنهکار را معاقبت مینماید (هاکس، ۱۳۸۳: ۶۹۰). اهمیت این حیات ازمعنای معادل عبری آن «قدش»به دست میآیدکه بیانگر کیفیتی است که نفیاًدوری جستن ازهمه آن چیزهایست که مخالف اراده الهی است واثباتاًخود راوقف عبادت او کردن است. این تقدس درحوزه اخلاق ودین است، درحوزه دین حیات قدسی نفیاًخواستاربرائت ازشرک وبت پرستی است واثباتاٌ پذیرش آیین یهود است که تعالیبخش بشراست. درحوزه اخلاق، قداست نفیاً مخالفت باخودپرستی است واثباتاًتسلیم دربرابراخلاقی که محورش خدمت به دیگران است (اپستاین، ۱۳۸۸، ۱۹-۲۰). از این رو، در قانون اخلاقی قداست دو اصل مهم وجود دارد، که در بطن همکاری خلاقانه ی انسان با خدا نهفته است: عدالت و تقوای اخلاقی؛ عدالت جنبه ی سلبی قداست است و تقوای اخلاقی جنبه ی اثباتی آن (همان: ۲۴).
- ایمان
ایمان از جمله مبانی اساسی اخلاق در عهد عتیق به شمار می آید که به دلیل اینکه در قسمت قبل این آموزه بررسی و تحلیل گردید، در این بخش جهت پرهیز از تکرر و اطالهی کلام از بیان مجدد آن خودداری می شود.
تنها به ذکر این مطلب بسنده می شود که: مبارزه ی مستمر و سرسختانه انبیا، میان شرک و یکتاپرستی، نگرش تازهای از شخصیت الهی پدید آورد که کیفیات رفتاری و اخلاقی زیادی را برای بنی اسرائیل به همراه دارد. در شرک هیچ کیفیت رفتاری ای نیست، بت و خدایان بت پرستان مانند خورشید، دریا، رعد و برق، آسمان و صور فلکی از هر کیفیت اخلاقی به دوراند؛ اما یهوه، خدای یگانه ی بنی اسرائیل دارای شخصیت و صفات اخلاقی یگانه ای است که تأکید اسفار بر آنها کمتر از تأکید این کتاب بر یگانی خدا نیست. تأکید کتاب مقدس بر شخصیت شخص وار خدا و ویژگیهای رفتاریاش و نیز دعوت بنیاسرائیل به فرمانبرداری از خدا عملاً نگاهی تازه به اخلاق پدید آورد که با اخلاق بتپرستی فاصله ی بسیاری داشت (اپستاین، ۱۳۸۸: ۶۲).
- شریعت
فرم در حال بارگذاری ...