۲-مسئولیت سرپرستی کودکان در اسلام و قانون به ترتیب بر عهده ولی خاص (پدر،جد پدری،وصی)در صورت فقدان آنان ،ولی عام (حاکم شرع)ودر صورت نبودن آن، متقاضی واجد شرایط فرزند پذیری در صورت دارا بودن سرپرستی،پس از انعقاد قرارداد می تواند سرپرست باشد.
۳-فرزندخواندگی یک نوع عقد است از نوع جائز، که بین سرپرست و سازمان بهزیستی منعقد می شود و نوعی عقد با نام از نوع مسامحی وتشریفاتی است.
۴-اگر شخصی کودکی را به عنوان فرزندخوانده انتخاب نمود ،طبق ماده ۷قانون مسئولیت مدنی به عنوان سرپرست و نگهدارنده نسبت به اعمال فرزندخوانده مسئول است.
روش انجام تحقیق
روش انجام تحقیق،توصیفی- تحلیلی است.
کاربردی که از این تحقیق متصور است
امید است تحقیق حاضر در جهت رفع ابهامات و کمبود قوانین فعلی در زمینه فرزندخواندگی مفید واقع شود و همچنین به عنوان منبعی برای مطالعه پژوهشگران در زمینه حقوق کودکان بی سرپرست و بدسرپرست ،کارگشا بوده وهمچنین در زمینه قانون گذاری برای این کودکان مفید واقع شود.
پیشینه تحقیق
تاکنون در رابطه با تحولات تقنینی مربوط به فرزند خواندگی تحقیق رسمی و جامع صورت نگرفته است. وجود چند پایان نامه با عنوان های “بررسی فقهی و حقوقی فرزندخواندگی” و “فرزندخواندگی در حقوق ایران و فرانسه” ومقالاتی از دکتر امامی در باب “وضع فرزندخواندگی در حقوق فعلی ایران” و “وضعیت حقوقی فرزندخواندگی در ایران” می توان اشاره کرد.
همچنین آقای دکتر کاتوزیان در حقوق خانواده و دکتر امامی و صفایی در مختصر حقوق خانواده اجمالا به بحث فرزندخواندگی پرداخته اند.
اما با این همه مسائل و مشکلات بسیار زیادی در زمینه فرزندخواندگی و قوانین آن وجود دارد که این اثر در صدد بیان و مقایسه قانون سابق فرزندخواندگی وقانون جدید ارائه شده، می باشد.
امید است گامی کوچک در جهت کاستن نواقص قانونی بردارم.
فصـل اول
کلیـات، مفاهیـم و پیشینـه فرزنـدخوانـدگی
مبحث نخست:کلیات ومفاهیم مرتبط
پیش از شروع بحث فرزندخواندگی وآثار حقوقی آن، لازم است که، به منظور روشن شدن بیشتر موضوع،مفاهیم و اصطلاحات بحث، و واژگان مرتبط به بحث فرزندخواندگی تعریف گردد.
گفتار اول: کلیات
سنت دیرینه فرزند خواندگی پیشینه ای پر ماجرا دارد، تاریخ و افسانه از روزگاری به عصر رومولوس و روموس دو برادری که بر پایه اسطوره ها شهر روم را پایه گذاری کردند، نام بسیاری از فرزندخوانده های مشهور را ثبت کرده است.[۱]
فرزندخواندگی به طور کلی روند پیچیده و حساس است و حقایق اساسی بسیاری را درباره پدر ومادرشدن مطرح می کند. پذیرش کودکی در خانواده، تعهد به فراهم کردن زمینه های لازم برای خوشبختی، آسایش و آرامش و رشد ذهنی و عاطفی وی است. به دیگر سخن پذیرش کودکی به فرزندخواندگی به منزله پذیرش مسئولیت برای زندگی وی به ویژه روند سازگاری کودک با ساختار خانواده است.[۲]
بدون تردید فرزندخواندگی از نظر اجتماعی و فردی دارای مصالح وفوائد چشمگیر است، که می توان به پاره ای از آن اشاره کرد:
۱-کودکان یتیم و بی پناه کانونی برای رشد می یابند و از میزان وظایف مالی و غیر مالی دولت تا حدودی کاسته می شود.
۲-خانواده هایی که از داشتن فرزند محروم مانده اند، چراغی برای گرم کردن زندگی یکنواخت و خسته کننده خود پیدا می کنند و در این راه هدفی مشروع و انسانی می یابند و آنان که نخواسته یا نتوانسته اند خانواده تشکیل دهند از غم تنهایی و پوچی رها می شوند و بخشی از کمبودها و نیازهای روانی را جبران می کنند.
اما این فواید نباید قانون گذار را از اشاعه فرزندخواندگی به هر طریقی و به هرنوعی غافل و به سادگی انجام پذیر داند، زیرا واگذاری فرزند به دیگری و پذیرفتن کودکان، اگر به راحتی امکان پذیر گردد، نظام خانواده و جایگاه آن اسیب می بیند و ممکن است احساس شود برای داشتن فرزند نیازی به تشکیل خانواده نیست.
در حقوق ایران به تبعیت از فقه اسلامی، فرزندخواندگی به رسمیت شناخته نشده است، البته در میان مسلمانان ایرانی علی الاصول با وجود نداشتن قانونی برای فرزندخواندگی، به رسمیت شناخته نشدن این نهاد در حقوق ایران، یتیمان در خانواده ها توسط افراد خیر، سرپرستی می شدند و نگهداری از کودکان بی سرپرست به عنوان کار خیر و عملی خدا پسندانه تلقی می شد.
تا سال ۱۳۵۳،قانون مشخصی در این زمینه وجود نداشت و تحولات اجتماعی، ازدیاد جمعیت و حوادث طبیعی چون سیل و زلزله، سبب افزایش کودکان سرراهی یا بی سرپرست شد و نیاز به حمایت قانون مند از کودکان و سروسامان دادن به وضعیت ِآنان باعث شد تا با وجود موانع و مشکلات شرعی، قانونی برای حمایت از کودکان بی سرپرست تدوین و در اسفند۱۳۵۳ به تصویب رسید و البته چون این قانون تنها در این زمینه می باشد، طبیعتا در عمل نواقض و مشکلات در بر دارد، که مورد توجه حقوق دانان قرار گرفت، و برای رفع این نواقض لایحه حمایت از کودکان ونوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست، تنظیم و تقدیم مجلس شد،وپس از طی مراحل پرفراز ونشیب ورفت و برگشتهای متوالی و اصلاحات بسیار، سرانجام در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۹۲، به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این تحقیق سعی می شود، تا تحولات تقنینی در این باب مورد بررسی قرار گیرد.
گفتار دوم:مفهوم کودکی و الفاظ مشابه (صبی، ولد، صغیر، طفل)
کلمه کودک در زبان و ادبیات فارسی، با کلماتی مانند کوچک و صغیر، دختر یا پسر، که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشند، طفل، بچه یا نوجوان مترادف می باشد.
در قران کریم و کتب فقهی و روایی کلماتی مانند طفل ،صبی، صغیرو… معادل با کودک می باشد.
در کتب فقهی برای خروج از سن کودکی و رسیدن به بزرگسالی، معیارها و علایمی ذکر شده است که، تا وقتی که این علائم و معیارها حاصل نشده باشد، شخص کودک محسوب می شود.
فرزند در لغت فارسی به معنای ولد و نسل است. ولد در لغت عرب به هر حیوانی که بر وضع حمل پدید آمده باشد خواه از ذکور باشد، خواه از اناث، گویند و بر تثنیه و جمع هم صدق می کند.
کودک یا صغیر به کسی گفته می شود که به حد بلوغ نرسیده باشد یا حداقل در نزدیکی های شرایط بلوغ باشد.۱
واژه های دیگری نیز در این مفهوم استعمال شده است، مانند طفل، صبی، ولدوصغیر.
طفل: طفل یا نوزاد که مترادف با کودک نابالغ است که، جمع آن اطفال است.۲
صبی: در قران کریم به کار رفته، “قالو کیف تکلم من کان فی المهد صبیا” واژه صبی مترادف اطفال استعمال می شود.۳
[۳]
از مواردی که برای کودک کلمه صغیر به کار رفته باب حجر از کتب فقهی است.
“اما الصغیر: فمحجورعلیه مالم یحصل له وصفان :البلوغ و الرشد”
کلمه ولد نیز در روایات مترادف با کودک به کار رفته است از جمله اینکه پیامبر می فرماید: “حق الولد علی الولدان یحسن اسمه و یحسن ادبه” و در قران نیز ولد به معنای کودک به کار برده شده است.[۴]
“….الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین…"(سوره بقره آیه ۲۳۲)
دکتر کاتوزیان در توضیح ولد می نویسد “کلمه اولاد به دو مفهوم عام و خاص به کار می رود، شامل تمام کسانی است که از نسل شخص به طور مستقیم به وجود امده اند، خواه بی واسطه باشد خواه با واسطه”.[۵]
گفتار سوم: مفهوم تبنی و فرزند خواندگی
فرزند خواندگی یا تبنی آن است که کسی، فرد دیگری را که فرزند طبیعی او نیست به فرزندی بپذیرد.
دکتر لنگرودی در تعریف فرزند خواندگی می گوید :"یک عمل حقوقی است که موجب پیدایش رابطه فرزندی صوری بین دو شخص می شود.
یکی را فرزند خواه (adoptant)، دیگری را فرزندخوانده (adopte) و رابطه مزبور را (adoption) یا فرزند خواندگی می نامند.[۶]
در زبان عربی واژه “تبنی” را نیز معادل فرزند خواندگی آورده اند.
واژه تبنی از “ابن” اتخاذ شده و معنای دقیق آن “پسرگرفتن” است و با پیشینه تاریخی این نهاد در میان اعراب کاملا تناسب دارد.[۷]
اما در اصطلاح، فرزندخواندگی یک نهاد حقوقی است که بر اشکال مختلف می باشد: فرزندخواندگی کامل و ساده. فرزندخواندگی کامل (plenary adoption) نهادی است که در این نهاد میان فرزندخوانده از جهت حضانت، تربیت ولایت، حرمت نکاح وتوارث و استفاده از نام خانوادگی پذیرنده کودک با فرزند واقعی تفاوتی وجود ندارد و رابطه فرزند خوانده کامل با خانواده اصلی وی قطع می شود.
فرزندخواندگی ساده:( simple adoption) فقط از برخی از مزایای فرزند واقعی بهره مند می شود این نوع فرزندخواندگی قابل فسخ است. رابطه کودک با خانواده اصلی وی قطع نمی شود.۳
فرم در حال بارگذاری ...