تعیین خط مشی و استانداردهایی برای تهیه طرحهای جامع در زمینههای خاص توسعه گردشگری که با یکدیگر هماهنگی داشته باشند و همدیگر را تقویت کنند و تعیین رهنمودها و استانداردها برای طراحی مناسب تسهیلات گردشگری.
شالوده ریزی برای اجرای مؤثر طرح و سیاست توسعه گردشگری و مدیریت بخش گردشگری با فراهم کردن چارچوب لازم سازمانی و نهادی.
ایجاد چارچوبی برای هماهنگی موثر فعالیتها و سرمایه گذاری بخشهای عمومی و خصوصی در توسعه گردشگری.
ارائه معیارهایی برای نظارت مداوم در پیشرفت توسعه گردشگری، و نگه داشتن آن در مسیری معین (عبدالله زاده، ۱۳۷۹: ۱۳-۱۲).
انواع گردشگری:
جهانگردی و گردشگری از جهات و ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته، تقسیم بندیهای مختلفی از آن به عمل امده است. برای برنامهریزی در عرصه گردشگری، علاوه بر تعریف شناخت انواع گردشگری و دسته بندی انها بسیار مهم است: زیرا تقاضاها و خدمات مورد نیاز انواع گردشگران یکسان نیست؛ برای مثال گردشگرانی که به قصد دیدار از اقوام و دوستان مسافرت میکنند معمولاً به هتل و حتی رستوران بیرون از منزل نیاز ندارند، اما از سایر امکانات و تسهیلات استفاده میکنند. در مقابل، برای گردشگرانی که به قصد تجارت سفر میکنند، ممکن است امکاناتی همچون هتل و تسهیلات اقامتی اهمیت زیادی داشته باشد و از طرفی علاقه ای به بازارهای محلی نداشته باشند. همچنین احتمال دارد گردشگر روستایی هیچ تمایلی به خدمات شهری نداشته باشد و تمام مدت سفر خود را در روستا اقامت نماید.بر این اساس، تاکنون صاحب نظران و سازمانهای بین المللی با توجه به معیارهای مختلف، دسته بندیهای مختلفی از گردشگری ارائه کردهاند (کاظمی، ۱۳۸۵: ۲۴و۲۵). صاحبنظران و سازمانهای بینالمللی با توجه به معیارهای مختلف دستهبندیهای متعددی از گردشگری ارائه دادهاند که شامل:
گردشگری فرهنگی: جهانگرد در پی شناخت فرهنگ،آداب و رسوم، سنتهای یک گروه یا جامعه در یک منطقه است. (الوانی و دهدشتی،۱۳۸۲).
گردشگری علمیو آموزشی:
گردشگری تفریحی: رایجترین نوع جهانگردی. این نوع از گردشگری نیز خاص گروههایی است که جهانگردی را از زاویه تفرج، سرگرمی، ورزش و فعالیتهائی چون کوهنوردی، اسکی و… می بینند. (الوانی و دهدشتی،۱۳۸۲).
گردشگری مذهبی: زیارت و حج و سفرهای دینی بودائیان و هندویان و غیره. این نوع از جهانگردی یکی از رایجترین اشکال جهانگردی در سراسر جهان است. جاذبههای مذهبی، زیارتگاهها، مکانها مقدس هر ساله تعداد زیادی از جهانگردان را به سوی خود جلب میکنند. جهانگردان مذهبی با توجه به مذهب خاص خودشان به منظور هدفهای زیارتی مسافرت میکنند. تسهیلات اقامتی و پذیرایی این نوع از جهانگردی مانند مسافرخانهها و زائرسراها با توجه به بافت اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی جهانگردان دارای ویژگیهای خاص خودش است که در هر کشوری از تنوع خاص خودش است (رضوانی، ۱۳۷۹: ۱۹).
گردشگری تجاری و بازرگانی: مهمترین مسافرتهایی که تحت این عنوان صورت میگیرد عبارتند از سفرهایی که افراد برای شرکت در بازارهای مکاره، نمایشگاههای کالا و صنایع و یا بازدید از تأسیسات کارخانهها و همانند آنها مینمایند. معمولاً در مسافرتهای تجاری مکان اقامت اختیاری نیست و هزینه این قبیل اقامتها به عهده شرکتهای تجاری است (رضوانی، ۱۳۷۹: ۲۰).
گردشگری ورزشی: به منظور انجام ورزشی خاص یا مسابقات بینالمللی. ورزش و گردشگری دو نیروی قوی برای جذب گردشگران هستند. و ابزار بسیار مناسبی برای جهانی شدن هستند. رویدادهای ورزشی به ویژه بازیهای المپیک درخشش بسیار بالایی در رسانههای گروهی دارند. سفر کردن و پرداختن به ورزش و همکاریهای بین المللی به تشویق فرهنگها در دوستی، صمیمیت، احترام به همدیگر کمک میکنند. اگر ورزش و جهانگردی به گونهای صحیح هدایت شوند. توسعه پایدار را به دنبال خواهد داشت.
گردشگری تاریخی: بازدید از بناهای باستانی، آثار تاریخی، موزهها و شناخت تاریخ یک کشور از دیگر مقاصد جهانگردان است. (الوانی و دهدشتی،۱۳۸۲). این گونه از گردشگری که «گردشگری میراث» نیز نامیده میشود به بازدید از موزهها، مکانها و بناهای تاریخی میپردازد و امروزه بخش عمده ای از گردشگری را به خود اختصاص داده است(نیازی و همکاران،۴۶:۱۳۸۹)
گردشگری سلامت (درمانی): برای بهرهگیری از آبهای گرم معدنی یا برای بهرهگیری از امکانات تشخیصی و درمانی کشورهای دارای این ظرفیت. در این شکل از گردشگری، افراد بیشتر با اهداف پزشکی به جای دیگری مسافرت میکنند. در این سفرها افراد دیگری شخص بیمار را همراهی میکنند که آنها هم جزء گردشگران درمانی محسوب میشوند. در این سفرها شخص بیمار برای معالجه، گذران دوران نقاهت، تغییر آب و هوا به توصیه پزشک معالج و همچنین برای استفاده از آبهای معدنی شفابخش مسافرت میروند (خاکساری، ۱۳۷۸: ۱۵).
گردشگری فضایی :گونه جدیدی در صنعت گردشگری است که فعلاْ توسط آژانس فضایی روسیه و با اعزام داوطلبان به ایستگاه بینالمللی فضایی آغاز شده است (خانم انوشه اولین گردشگر زن جهان) (ویکی پدیا)
طبیعتگردی یا گردش در طبیعت: گردشگری در طبیعت عبارت است از انواع گردشگری که در بستر طبیعت صورت میگیرد که هدف آن دادو ستدهای بین جهانگرد و محیط زیست است و در آن به محیط زیست آسیب وارد نشود (صارمینآیین، ۱۳۹۲: ۱).
گردشگری فرهنگی
شورای بینالمللی محوطهها و بناها (Icomos) گردشگری فرهنگی را شکلی از گردشگری میداند که طی آن بازدید کننده، به همه جنبههای فرهنگی در مورد یک مکان، مقایسه سبک زندگی، تغذیه، ویژگیهای جغرافیایی، محیط، شهرها و روستاها، به ویژه بیشتر به کارکردهای فرهنگی محوطههای تاریخی و تجربه آنها میپردازد. گردشگری فرهنگی یک تجربه آموزشی و تفریحی است که هنر را با میراث اجتماعی، طبیعی و تاریخی در هم میآمیزد و مردم را درباره جنبههای اجرایی، هنری، معماری، تاریخی یک مکان خاص آموزش میدهد، بازدید کنندهها به وسیله مردم از ظواهر جامعه میزبان به صورت کامل به هیجان در میآیند، این هیجان به وسیله آثار هنری یا تاریخی، علمی، سبک زندگی یا میراثی است که از طرف جامعه میزبان، منطقه، گروه یا موسسات به نمایش درمیآید.
وقتی که هردوتهالیکارناسوسی[۳] اولین بار در سال ۲۷۰۰ سال پیش، اهرام مصر را دید، یک گردشگر فرهنگی بود، شرح وقایع وی درباره آثار و ابنیه، مجموعه راهنمایی برای اولین گردشگرها بود. هردوت در بازدید از ابنیه سعی کرد به جمع آوری اطلاعات درباره مردمانی بپردازد که آنها را ساختهاند. برای بسیاری از مورخان، آنچه که حالا قابل توجه گردشگری است، مربوط به کنجکاوی بیپایان آنها بود. اشتیاق مسافرت جهت آموختن درباره مردمان دیگر و فرهنگ آنها همیشه انگیزهای برای گردشگران بوده است.
هونزیکر و کراپف[۴] اصرار دارند که گردشگری بدون انگیزهی فرهنگی وجود ندارد. گردشگری انبوه و فراگیر در حدود ۱۵۰ سال پیش شکل مدرن به خود گرفت. توصیف آنچه که مربوط به گردشگری فرهنگی است، بحثی طولانی است. آن طور که ویلیامز خاطر نشان میکند فرهنگ یکی از واژگان دو یا سه پهلو در زبان انگلیسی است، این پیچیدگی وقتی قابل توجه است که با واژه گردشگری ترکیب شود، در نتیجه این پدیده را کمتر میتوان توضیح داد. اکثر تعریفها بیانگر این است که گردشگری فرهنگی یعنی آموختن درباره شیوه زندگی دیگران؛ آموختن درباره خویشتن تعریف مشترک دیگری است که بر محور گردشگری فرهنگی شکل میگیرد.
یکی از بیشترین جاذبههای این تعاریف و واژگان در علوم انسانی توسط آدامز سیمپلی[۵] ارائه شده است: «مسافرت برای غنای شخصی.» نس فسای[۶] گردشگری فرهنگی را به صورت ایده تحقیق برای تحصیل شناخت بیشتر تعریف میکند. پژوهشگران دیگری آن را به صورت ایده توسعه، نمایش و تفسیر منابع فرهنگی به عنوان عنصر ضروری گردشگری تعریف کردهاند، این تعریف مبتنی بر ارضاء حس کنجکاوی گردشگر برای دیدار دیگر مردمان در محیط زیست اصلیشان و مشاهده جنبههای مادی زندگی آنها از قبیل هنر صنعت، موسیقی، ادبیات، رقص، خوردنیها و نویشدنیها، بازی، صنایع دستی، زبان و آداب و رسوم است Keith 2000: 126).)
کلاود مولین [۷] در مورد گردشگری فرهنگی مینویسد: گردشگری فرصتی است برای میزبان و گردشگران تا یکدیگر را دریابند و جهان را بهتر بشناسند، آیینه یکدیگر باشند تا احساساتمان را متحول کنیم و تجربه مکانی غنی بدست آوریم. مک نولتی؛ گردشگری فرهنگی را پایان فرایند زندگی پذیر کردن اجتماع برای اهالی و گردشگران میداند.
توسعه گردشگری فرهنگی فرصتی است برای حفظ گذشته، تاریخ و میراث، همچنین محرکی است برای حفظ منابع فرهنگی به عنوان داراییهای اجتماع ما، حفاظت و ارتقاء میراث و منابع فرهنگی تنها زمانی ممکن خواهد بود که ساز و کارهای برنامه ریزی گردشگری به خوبی فهمیده و به کار گرفته شوند. ما برای این کار نیازمند محافظت بیشتر از سنتها، اصالت، هویت مردم، آثار باستانی و تاریخی هستیم تا بتوانیم حیات اقتصادی را بهبود، جاذبهها و میراث فرهنگی را ارتقاء بخشیم.
۱-۶-۱- پیشینه گردشگری فرهنگی
هردوت مورخ را میتوان اولین گردشگر فرهنگی به حساب آورد، او در کتاب خویش برای ما از فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین از آثار و ابنیه و نحوه ساخت آنها سخن میگوید و آموزش را که مهمترین کارکرد گردشگری فرهنگی است در نظر گرفته است.. گردشگری فرهنگی همانند انواع دیگر، سابقهای کهن دارد که نقشههای یافت شده راهنمای گردشگری دلیل این ادعاست. تونی پروتت[۸] روزنامه نگار استرالیایی مقیم نیویورک کتابی تحت عنوان «راه ۶۶ بعد ازمیلاد مسیح» منتشر کرده است، وی میگوید بر حسب اتفاق یک نقشه و راهنمای گردشگری مربوط به قرن دوم میلادی (۱۸۰۰ سال پیش) را بدست آوردم که در رم باستان تهیه شده بود و نشان میدهد که توجه حکومتها به گردشگری مربوط به قرون جدید و معاصر نیست، منظور دولت روم در آن تاریخ از تشویق جهانگردی و ایجاد یک سازمان دولتی برای تسهیل آن و تأمین امنیت و رفاه جهانگردان در طول مسافرت بمانند امروز کسب درآمد نبود، بلکه هدف؛ آموزش بوده است. مولف نوشته است که پس از مشاهده این نقشه و کتاب دستنویس راهنمای آن، رونوشتی از نقشه به طول شش متر تهیه کرده، گام به گام مسیر جهانگردان آن زمان را در اطراف مدیترانه طی نمود که از رم آغاز و به اسکندریه و کارتاژ ختم میشد. جهانگردان آن زمان از آثار و مکانهای متعددی از جمله خرابههای آکروپولیس، دشت ماراتن، محل جنگ ایرانیان و یونانیان، سالامیس، محل جنگ دریایی ایران و اتحادیه یونانیان، ترموپیلانه، محل نابودی ارتش اسپارت به دست ایرانیان، آمفی تئاتر دلفی، محل تشکیل شورای شهر آتن، خرابههای شهر تروا، اهرام مصر، اسکندریه و کارتاژ (تونس امروز) دیدن میکردند. مولف همچنین نوشته است که جهانگردان رومی از پارهای نقاط ایران طی شرایطی بازدید میکردند (روزنامه همشهری، ۱۳۸۱: ۳۲).
احتمالاً معروفترین مسافر تمام اعصار مارکوپولو بود که ماجراهایش را در زمان سلطنت قوبیلای خان گزارش و مکتوب کرد، مسافرتهای وی زمینی و از طریق آسیای مرکزی، بیابان گوبی، و امپراطوری مغول از تبت تا برمه و هند جنوبی بود و سفر دریایی ۵/۳ ساله وی پس از اقامت ۱۷ سالهاش (۹۲-۱۲۷۵م) اتفاق افتاد. بعد از هفتصد سال گردشگرها میتوانند با شگفتی تاجر ونیزی را بخوانند. این بطوطه در ۱۳۷۷- ۱۳۰۴ ماجراجویی کرده و سفرنامه تحریر کرده است. او سفر خود را در سال ۱۳۲۶ با زیارت مکه آغاز کرد، در قرن نوزدهم کاشفان و محققانی چون سرریچارد برتون[۹] و چارلز مونتاگ دافی[۱۰] و در قرن بیستم یی. تی لارنس[۱۱]، لاول توماس [۱۲] فریا استارک[۱۳] و اج. وی. مورتون[۱۴] با اطلاعات مکتوب خود به ماجراجویی و کنجکاوی پرداختهاند. (Gates 1991: 251- 253) بعد از رنسانس، گردشگری با سفرهای باستانشناختی و علایق هنری دوباره از سر گرفته شد (The New Caxtan, 1969: 5739.). کاوشهای باستانشناختی در مکانهای مقدس یا به روایت کتابهای مقدس در مکانهای (حفاری شلیمان در تروا) صورت گرفت.
با گسترش حفاریها و اشتیاق دانستن دربارهی زمانهای اولیه در میان مردم، گردشگری میراث فرهنگی توسعهی چشمگیر یافت. برای این که میراث و محوطهها، زمینههای متنوعی از جاذبههای فرهنگی و گردشگری را همواره با خود دارند. گردشگری میراث فرهنگی و توسعه پایدار آن از اوایل دهه ۷۰ میلادی در دستور کار سازمان جهانی گردشگری قرار گرفته است. شعار روز جهانی گردشگری در سال ۱۹۹۹؛ «گردشگری : محافظ میراث جهانی برای هزاره جدید» بوده و در همان سال بیانیه خیوه (Khive) ازبکستان که با مشارکت یونسکو، اتحادیه اروپا، ایکوموس و سازمان جهانی شهرهای میراث با عنوان «گردشگری و محافظت از میراث فرهنگی» برگزار شده است. همچنین کنفرانس بینالمللی توسط سازمان جهانی گردشگری در دسامبر ۲۰۰۰ در کشور کامبوج برگزار شد که در منشور پایانی آن به رعایت قوانین و مقررات راهنما در توسعهی گردشگری فرهنگی پایدار تاکید شد و مقرر گردید؛ در قوانین همایشهای مختلف بینالمللی گردشگری قبل از هر چیز باید به محافظت از میراث فرهنگی تاکید شود. سازمان جهانی گردشگری در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۲ برنامهای را برای مدیریت گردشگری در محوطههای میراث فرهنگی برای کمک کردن به حکومتهای ملی و محلی برای فائق آمدن بر مشکلاتی از قبیل افزایش بازدید کنندگان در محوطههای میراث فرهنگی و تاثیرات منفی بر روی محوطهها و محیط اطراف گرفته است.
۱-۶-۲- تعریف گردشگر فرهنگی
گردشگرانی که برای آگاهی از گذشته، پی بردن به تبادلات فرهنگی و تمدنی ملتها، دیدن مناطق باستانشناختی و تاریخی، الگوهای فرهنگی (موسیقی، رقص و جشن) و نیز آداب و رسوم، فعالیتهای سنتی اقتصادی، سبکهای معماری و بازدید از موزهها سفر میکنند، گردشگر فرهنگی نامیده میشوند (افخمی، ۱۳۸۱).
۱-۶-۳- اهمیت گردشگری فرهنگی
امروزه پژوهشگران در زمینه گردشگری به این نکته تاکید میکنند که تمامی گردشگران در نهایت هدف فرهنگی دارند. این جمله به این معنی است که شناخت فرهنگ جامعه مقصد برای یک گردشگر بسیار مهم است و دیگر اهداف مسافرت وی را تحتالشعاع قرار میدهد. از دیدگاه محققان زمینه گردشگری، گردشگران فرهنگی فرهیختگانی هستند که بر تعاملات فرهنگی جوامع مبدأ و مقصد تاثیری پایدار دارند و نقش محوری این گردشگران را در ترسیم تصویری درست و روشن از جامعه مقصد برای جامعه مبدأ نمیتوان انکار کرد، همینها در نهایت اساس گفتگوی تمدنها و فرهنگها و در نهایت صلح و تفاهم جهانی را فراهم میکنند. (افخمی، ۱۳۸۱). امروزه گردشگران به دنبال فهم بیشتر هویت فرهنگی مکانی هستند که در آن به سر میبرند و علاقهمندند که تفاوتهای فرهنگی مناطق مختلف را دریابند و در حفظ آنها بکوشند. احیاء علاقه به فرهنگ از پیآمدهای جهانی شدن است و در این میان کشورهای در حال توسعه میتوانند هویت فرهنگی خود را بیش از ملل صنعتی ارائه کنند. (یونسکو، ۱۳۷۹: ۱۹۶). امروزه بسیاری از کشورها از گردشگران را نه به دلیل درآمد و اشتغال، بلکه به جهت اینکه واسطه تعامل فرهنگی هستند، استقبال میکنند (یونسکو، ۱۳۷۹: ۲۰۱).
۱-۶-۴- دلایل مسافرت فرهنگی
واقع گریزی: یکی از مهمترین جاذبهها برای یک بازدید کننده محل فرهنگی متفاوت بودن آن با زندگی روزمره است، در عمل این امر یا به مفهوم یک ویژگی شگفت یا به معنای داستانهای علمی و تخیلی آینده گرایانه است.(یونی فیس، ۱۳۸۰: ۳۱). دیدن شیوههایی از زندگی مردمان روستایی، فرهنگها و آداب و رسوم، بازدید از آثار باستانشناختی و تاریخی انگیزههای متفاوتی را در فرد ایجاد میکند. احساس غرور یا کسب امتیاز از شیوه زندگی که دیگر وجود ندارد اما با حسرت و تأسف از آن یاد میشود چرا که بهتر از شیوه زندگی کنونی تلقی میشود و هر یک از این دو طرز تفکر میتواند موجب کسب اعتبار شود.
منزلت: یکی از عوامل اصلی ایجاد انگیزه برای بازدید از محلهای فرهنگی، کسب منزلت است. کسب منزلت دلیلی است برای شکل گرفتن احساس نیاز مسافرت به جایی که دیگران میروند و همسطح و همرنگ شدن با آنان و نیز برای کسانی که خود را پیشتاز دیگران میپندارند، به مکانهایی میروند که توده مردم نمیروند و کارهایی انجام میدهند که توده مردم انجام نمیدهند. (یونی فیس، ۱۳۸۰: ۳۲).
مذهب و معنویت: یک دلیل اساسی و مهم برای بازدید از یک مکان به جای مکانهای دیگر، تقدس مکان مورد نظر و انگیزش معنوی مکان است، محلها و مکانهای مذهبی و مقدس موجب ارضاء معنوی انسان میشوند.
پژوهش و آموزش: کسب تجربه از سفر همواره مورد توجه بوده است، امروزه کسب تجربه با پژوهش و آموزش همراه است. گردشگران بیشتر برای پژوهش و آموزش یا برای ارضاء حس کنجکاوی به مسافر ت میکنند.
۱-۶-۵- گردشگری و فرهنگ
تعریف از فرهنگ بسیار چشمگیر و متنوع است. در اینجا تعریفی که در کنفرانس تدابیر فرهنگی در شهر مکزیکو در ۱۹۸۲ از فرهنگ ارائه شده است، بر دیگر تعاریف ترجیح داده میشود. فرهنگ مجموعهای تام از خصوصیات معنوی، مادی، فکری و عاطفی است که جامعه یا گروههای اجتماعی را متمایز میکند و نه تنها در برگیرنده هنر و ادبیات است بلکه شیوههای زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزشها، سنتها و باورها را هم در برمیگیرد. (یونسکو ۱۳۷۹: ۲۸۰). نارزالینالیم در مورد گردشگری و فرهنگ مینویسد: گردشگری و فرهنگ همبستگی متقابل دارند و همه صور سفر حتی اگر به قصد دیدن بناها و مناطق تاریخی، شرکت در جشنها و مشاهده هنرها هم نباشد، باز هم موجد تأثیر فرهنگی بر گردشگران و میزبان آنها هست، در واقع تنوع فرهنگها اصلیترین انگیزهی مسافرت است.(یونسکو ۱۳۷۹: ۲۵۶). گردشگری و به طور کلی فرصتهایی که برای تجربه کردن و لذت بردن از دیگر فرهنگها باعث ایجاد گردشگری میشود که همانند یک چاشنی زندگی را ارزشمند میسازد. در گذشته، کارکرد اقتصادی گردشگری به عنوان شغل، تجارت یا صنعت، اصلیترین عاملی بوده است که اندیشیدن به گردشگری را شکل داده است. مطالعات اخیر درباره کارکردهای درونی و بیرونی گردشگری نشان میدهند که گردشگری بیش از هر چیز پدیداری اجتماعی- فرهنگی است.(همان، صص ۲- ۲۳۱). گردشگری امروزه به یک نهاد فرهنگی تبدیل شده است و به خودی خود یک آیین است. گردشگری نه تنها میتواند بر آینده فرهنگی میزبان تاثیر گذارد بلکه میتواند الگوها و میراث فرهنگی فراموش شده را نیز احیا کند. گردشگران به دنبال جذابیتها هستند و گذشتهای را میکاوند که تنها در کتابهای تاریخی یافت میشوند. (یونسکو ۱۳۷۹: ۳۲۳-۳۲۵).
در کشورهای صنعتی، درباره فرهنگ به یکی از اصلیترین دلایل مسافرت تبدیل شده است و لذت بردن از گردشگری اهمیت بسیار زیادی دارد. گردشگری در معرض چرخش فرهنگی است و در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ اصلیترین نیروی جذب افراد به گردشگری فرار از روزمرگی زندگی صنعتی بود. امروز بیشتر محتمل است که مسافران به دنبال معنایی برای زندگی میگردند و به دنبال گریز گاهی برای فرار از یکنواختی واقعیت «فرامدرن» هستند که البته پدیدهای فراگیر نیز است، این جاست که فرهنگ میتواند نقشی اساسی ایفا کند. در ۱۹۷۰ بود که فرهنگ به عنوان پادزهری که معانی متعالیتر از روزمرگی زندگی داشت، مطرح شد، امروز به همان دلایل، همان اتفاق در حوزه فراغت و جهانگردی رخ میدهد. (یونسکو ۱۳۷۹: ۱۹۵-۶). فرهنگ، جاذبه گردشگری است، بدون فرهنگ که تفاوتها را ایجاد میکند همه جا همانند هم به نظر میرسد، پس فرهنگ مهمترین عامل تمایز مقصدها است و مکانهای دنیا بدون داشتن میراث فرهنگی مختلف چیزی برای جذب مسافران به گردشگری نخواهد داشت. عامل برانگیختن گردشگری فرهنگی وجود فرهنگهای متفاوت، متضاد و بیگانه است و بدون حضور فرهنگی بیگانه، گردشگری، قدرت جذابیت اندکی خواهد داشت.(یونی فیس، ۱۳۸۰ :۱۵).
۱-۶-۶- ارزیابی گردشگری فرهنگی
رشد فزاینده گردشگری در پنجاه سال اخیر یکی از قابل توجهترین پدیده اقتصادی و اجتماعی این دوره است. رشد گردشگران بینالمللی افزایش یافته، در واقع از ۲۵ میلیون در سال ۱۹۵۰ به ۶۹۸ میلیون در سال ۲۰۰۰ رسیده است. این آمار نشان میدهد که رشد متوسط سالانه بیش از ۷ درصد در طول پنجاه سال بوده است. پیشبینی سازمان جهانی گردشگری نشان میدهد که این رشد ادامه مییابد و گردشگری در آینده رشد فزایندهای خواهد داشت به طوری که گردشگران بینالمللی از یک میلیارد در سال ۲۰۱۰ به بیش از یک و نیم میلیارد نفر در سال ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت. این ارقام به بخش کلی گردشگری مربوط است. اما انتظار میرود گردشگری فرهنگی و گردشگری در محوطههای میراث جهانی از این هم فراتر برسد. افزایش تقاضا برای گردشگری فرهنگی به وسیله سیر تکامل الگوهای گردشگری حمایت میشود که نشان میدهد گرایش آشکار به سمت سفرهای کوتاهتر با استفاده بهتر از تعطیلات وجود دارد. تعطیلات کوتاه موجب بازدیدهای کوتاه چند منظوره شده که اساساً بر گردشگری فرهنگی و شهری استوار است. امروز گردشگری فرهنگی بخشی از زندگی مدرن است و علت چنین امری، افزایش سرسام آور گردشگری در کل و بهتر شدن ارتباطات، افزایش ثروت و رفاه و اوقات فراغت بیشتر است. وجود فرهنگهای متفاوت و متضاد عامل برانگیختن گردشگری فرهنگی است که تأثیری مستقیم و مستمر در عرصه فرهنگ اقتصاد، اجتماع و سیاست دارد. دیان سود جیچ[۱۵] با صراحت در کتاب خود «شهر صد مایلی» بیان کرده است که: «به عنوان نیرویی برای تحول اجتماعی، گردشگری همان تاثیر انقلاب صنعتی را داشته است، در طول کمتر از سه دهه، گردشگری نحوه نگاه و کار جهان را دگرگون کرده است.» (یونی فیس، ۱۳۸۰: ۱۶). گردشگری فرهنگی بخشی از بازار گردشگری است که بیشترین پتانسیل رشد را داراست و در حال پیشرفت و توسعه در همه سطوح جامعه است. تقریباً ۵۰ درصد گردشگران را میتوان در مقوله «مصرف کنندگان فرهنگ»[۱۶] قرار داد.
نمایشگاههای آثار هنری، کنسرتها، سفرهایی که موضوعهای تاریخی و فرهنگی داشته باشند و وقایع بزرگ قادرند صدها هزار نفر را به خود جلب کنند. (یونسکو ۱۳۷۹: ۲۲۵) بنابر عقیده «مولر و تیم»[۱۷] گردشگری فرهنگی میتواند سنتهای قدیمی را احیاء کند و آنها را با وضعیت جدید تطبیق دهد، توسعه گردشگری میتواند مانع مهاجرت شود و با بهبود استانداردهای زندگی در خدمت ایجاد عزت نفس و پرورش نگرشهای مثبت در میان افراد اجتماع باشد. فرنس شوتن[۱۸] گردشگری را به فروش رویاها تشبیه کرده، محرک گردشگران را احساس حسرت و جستجوی اصالت میداند (یونسکو ۱۳۷۹: ۲۴۵).
۱-۶-۷- گردشگری فرهنگی و جامعه
جامعه باید قابلیت پذیرش گردشگران فرهنگی را داشته باشد، گردشگران فرهنگی که از قشر تحصیل کرده و فرهیخته هستند، به مراتب خیلی سریعتر و دقیقتر از سایر گردشگران وضع مقصد گردشگری را توصیف و به اطلاع بقیه و بلکه جهانیان میرسانند، در این خصوص باید دقت بسیار کرد، اگرچه انتقادها از سوی گردشگران فرهنگی برای جامعه میزبان در دراز مدت مفید خواهد بود و جوامعی که میخواهند مقصد گردشگران بشوند، خود را به استانداردهای جهانی خواهند رساند. برای جذب گردشگر فرهنگی در یک جامعه رویکرد مشترک گروههای ملی، مناطق، شهرها، افراد لازم است، چرا که این امر با مدیریت مناسب و پویا، فرایند آموزش دایمی و عمومی، تعلیم و تربیت و رویکرد آکادمیک میسر است. گردشگری فرهنگی میتواند وسیلهای برای آگاه ساختن مردم از میراثشان باشد، میراثی که ارزش و جاذبه قابل توجهی برای گردشگران دارد، به تثبیت هویت ملی کمک میکند و همین مسئله میتواند به حمایت مثبت از میراث ملی نیز بیانجامد.
یک جامعه، بدون داشتن روح و اصالت فرهنگی نمیتواند مقصد گردشگران فرهنگی شود، همچنین جوامعی که دارای میراث هستند ولی با اعمال منفی همچون بیتوجهی و عدم حمایت به تهی شدن محل از روح فرهنگی کمک میکنند، در حقیقت به خالی شدن گردشگر و از بین رفتن جاذبههای گردشگری فرهنگی کمک میکنند.
۱-۶-۸- گردشگری فرهنگی؛ صلح جهانی و امنیت
گردشگری فرهنگی، عامل گفتگوی فرهنگی بین فرهیختگان، نخبگان و اندیشمندان جوامع با یکدیگر بوده و هدف نهای آن ارائه تصویر و هویت است. حیات اجتماعی انسانها وابسته به ارتباطات فرهنگی و ارائه تصویر و هویت از طریق فرهنگ، میراث، ریشهها و سنتها، هنر، ارائه و شناساندن مشترکات فرهنگی بین اقوام و جلوگیری از جهانی شدن است و این گردشگری فرهنگی است که بهترین و اصلیترین ابزار برای رسیدن به این نتیجه است. استواری و سلامت یک فرهنگ در برخورد با دیگر فرهنگها آشکار میشود و پیامد بزرگ شناخت فرهنگها، شناخت انسان از خویشتن و جامعه خویش است. بهترین راه شناخت فرهنگها به صورت بارز از طریق گردشگری است. (دیبائی، ۱۳۷۱: ۱۸). برای شناخت تاریخ، شیوه زندگی، آداب و رسوم، ارزشهای فرهنگی و میراث باستانشناختی، مشاهده مستقیم بهترین راه است. قابلیت هر فرد و جامعه وابسته به فرهنگ و میراث فرهنگی و باستانشناختی آن جامعه است که بردارهای گردشگری فرهنگی محسوب میشوند. گردشگری فرهنگی در غنی کردن فرهنگ بشریت میکوشد و هر فرهنگ و قابلیتهای فرهنگی را صرف نظر از زمان و مکان برای همه بشریت میداند، به همین دلیل است که هر نوع زیان فرهنگی یک زیان ابدی برای بشریت است.
در دوره پس از جنگ سرد، فرهنگ و مذهب جایگزین ایدئولوژی شدهاند و به صورت منابع عمدهای که تعارضها و تنشهای بینالمللی را کاهش میدهند، درآمدهاند.(چاک، ۱۳۷۷: ۴۹۴). اگر فرهنگها و مذاهب رو در روی هم قرار بگیرند، شاهد نتایج بسیار غم انگیزی چون حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا خواهیم بود، این امر بارها به اثبات رسیده است که دست آویز قرار دادن هماهنگ و مذاهب نتایج بس غم انگیزی به بار خواهد آورد. گردشگری بینالمللی به صورت عام در هر شکلی و گردشگری فرهنگی بینالمللی به صورت خاص، عامل تعدیل کننده رفتارهای سیاسی و راه میان بری برای صلح جهانی است. چرا که گردشگران فرهنگی، اندیشمندانی هستند که در جوامع مبدأ و مقصد به صورت پایدار تاثیر گذاشته و زمینه را برای درک و فهم متقابل و گفتگوی فرهنگی و انسانی فراهم میآورند. توسعه گردشگری فرهنگی و تماس بین فرهنگها عامل بقای جهانی و ادامه حیات در کره زمین خواهد بود که میباید بیش از پیش توسط رهبران تمام جوامع بشری مورد توجه قرار گیرد.
با وجود توان اقتصادی گردشگری، برقراری صلح به مفهوم افزایش توان اقتصادی خواهد بود. جنگ در یک کشور شاید نیازهای عرضه کننده گردشگری آن را به طور ناگهانی و به شدت ناکام بگذارد و طرحها و راهکارهای آن را دچار چالش کند زیرا بازدید کنندگان در هنگام جنگ وارد کشور جنگ زده نمیشوند.(یونی فیس، ۱۳۸۰: ۴۸). کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان که در جستجوی راههایی برای کسب درآمد بیشتر هستند، به گردشگری به عنوان پاسخی به این نیاز مینگرند.(یونی فیس، ۱۳۸۰: ۴۹). و سازمان جهانی گردشگری دربارهی توسعه گردشگری بدین گونه گفته است: «توسعه جهانی گردشگری وسیله یا ابزاری بسیار مهم برای تفاهم و صلح بینالمللی است.»(چاک، ۱۳۷۷ : ۴۵). اوتانت دبیر کل پیشین سازمان ملل، سال ۱۹۶۷ را سال گردشگری اعلام کرد و ضمن سخنرانی مشهوری در این زمینه اظهار داشت: «گردشگری با پدید آوردن تفاهم متقابل میان ملتها به پیشبرد و استواری صلح جهانی کمکهای شایستهای میکند.» (دیبائی، ۱۳۷۱: ۳۷).
۱-۶-۹- نقش گردشگری فرهنگی
از نظر اقتصادی: توسعه ی منطقهای، توسعهی گردشگری روستایی و عشایری، ایجاد رقابت در سرمایهگذاری در گردشگری.
فرم در حال بارگذاری ...