وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی مفهوم عدالت مالیاتی در قانون مالیات های مستقیم مصوب ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

برخی از اصطلاح “برابری مالیاتی” بهره­برده­اند و آن را به معنای پرداخت مالیات از سوی مردم با لحاظ قدرت پرداخت و بدون اعمال استثناء و تبعیض دانسته ­اند.[۱۷۸] این تعریف نیز همانند تعریف بالا صرفاً به جنبه ماهوی اصل توجه نموده است و جنبه شکلی آن از نظر مغفول مانده است که می­بایست در بیان مفهوم جامع عدالت مالیاتی مورد توجه قرار گیرد.
با مراجعه به اسناد بین ­المللی، می­توان ردپایی از این اصل پیدا نمود. ماده (۱۳) اعلامیه حقوق بشر و شهروند ۱۷۸۹ یکی از این اسناد است که در خصوص مفهوم برابری و عدالت مالیاتی بیان می­دارد:"به منظور نگاهداری قدرت عمومی و تأمین هزینه­ های ادارات، مالیات عمومی امری ضروری است. این مالیات باید حسب توانایی شهروندان و به­ صورت برابر از آن­ها اخذ گردد.” این ماده به دو اصل اشاره دارد:

 

    1. اصل برابری همگان در برابر هزینه­ های عمومی به معنای آن­که مالیات یک پرداخت عمومی است که به­ طور مساوی میان افراد جامعه تقسیم می­ شود.

 

    1. اصل تناسب میان توانایی مالی شهروندان و مالیاتی که به آنان تعلق می­گیرد.

 

این اصول بیانگر آن است که هزینه­ های عمومی باید به­گونه ­ای برابر و عادلانه میان شهروندان تقسیم شود و هر عاملی که این برابری و عدالت را مخدوش کند ممنوع است.[۱۷۹] چنانچه مشاهده می­ شود حتی ماده مزبور نیز صرفاً به یکی از جهات مفهوم عدالت مالیاتی نظر انداخته است.
در یک قلمرو وسیع عدالت مالیاتی را می­توان مفهومی دانست که می­بایست در دو مرحله مجزا و در عین حال مکمل هم، تعریف شود. یکی از این مراحل عدالت ماهوی مالیاتی و دیگری عدالت شکلی مالیاتی است که در ادامه به تفصیل به آن­ها خواهیم پرداخت.

بند اول: تعریف لغوی

عدالت مالیاتی که از دید آدام اسمیت یکی از چهار قاعده اصلی مالیاتی است، مفهومی است مشتق از دو واژه عدالت و مالیات، که در فصول قبل به تعریف هر یک از آن­ها پرداختیم.
در کتب حقوقی و مالی تعاریف مختصر و البته ناقصی از این مفهوم بیان شده است که ما در اینجا قصد داریم علاوه بر ذکر آن­ها، تعاریف دیگری را نیز بدان بیفزاییم.
در عبارت عدالت مالیاتی، واژه عدالت، مضاف به واژه مالیات قرار گرفته است به بیان دیگر واژه عدالت متعلق واژه مالیات در نظر گرفت شده است. واژه عدالت عنصر کلیدی این عبارت مشتق به حساب می­رود، البته با توجه به تعدد تعاریف عدالت که ناشی از کثرت حوزه­ هایی است که عدالت در آن دخیل می­باشد، باید در نظر داشت که صرفاً آن تعریف از عدالت ملاک بحث است که در حوزه ­های مالیاتی کاربرد دارد چرا که برخی از تعاریف عدالت هیچ گونه کاربردی در حوزه مالیات ندارد، مثل مفهوم عدالت اخلاقی و فردی و یا مؤلفه­ های موجود در عدالت سیاسی.
بنابراین لازم است تعاریفی از عدالت بیان شود که ما را در ادامه بحث یاری نماید. تعریف عدالت به تناسب، مطابقت با قانون، انصاف، مساوات، بی­طرفی، عدم تبعیض، انتقام و جزا، از مفاهیم به شمار می­روند که در هر بخش از عملکرد نظام مالیاتی مورد استفاده قرار می­گیرد. که ما در ادامه به هر یک از آن­ها بصورت جداگانه خواهیم پرداخت.
پایان نامه - مقاله - پروژه

بند دوم: تعریف اصطلاحی

عدالت مالیاتی، مفهومی است چند سویه که در هر یک از مراحل مختلف مالیاتی دارای اصول و قواعد ویژه­ای است. طبیعتاً اولین ظهور مؤلفه­ های عدالت مالیاتی را می­توان در مرحله سیاست­گذاری و قانون­گذاری مالیاتی مشاهده نمود که مستلزم رعایت اصول و قواعدی است که بر روی مسائلی همچون عدالت اجتماعی، توزیعی و حقوقی تأکید می­نماید. مرحله بعدی، مرحله اجرا است که به اصول ناظر بر سازکارهای اجرایی جهت تشخیص و وصول صحیح، منصفانه و مبتنی بر قانون مالیات­ها اشاره دارد.
مرحله رسیدگی­های مالیاتی، آخرین قلمرو مفهومی اصل عدالت مالیاتی است که دارای اصول و چارچوب­های مشخصی بوده که علاوه بر ساختار تشکیلاتی صحیح، به دنبال رسیدگی عادلانه و بیطرفانه به پرونده ­های مالیاتی می­باشد. اعمال مجازات­های قانونی و متناسب از دیگر کارایی مفهوم عدالت در این مرحله به شمار می­رود.
نظر به تعدد حوزه ­های مالیاتی و عملکردهای مختلف آن، قلمروی مفهوم عدالت نیز متعدد و متمایز از هم خواهد بود، بر این اساس لازم است به جای عبارت مفهوم عدالت مالیاتی از عبارت مفاهیم عدالت مالیاتی استفاده نمائیم تا گویای این تفکیک و تمایز باشد. بدین جهت در این بخش ابتدا به طور جداگانه به هر یک از مفاهیم عدالت مالیاتی اشاره خواهیم کرد و در ادامه اصول، مبانی ، مؤلفه­ ها و سایر ویژگی­ها آنرا باز خواهیم شمرد.
لذا همانطور که در فصول قبل بدان اشاره شد، تحدید و تفسیر مفهومی عدالت امری است ممکن ولی پیچیده،[۱۸۰] و این پیچیدگی ناشی از محل بحث و جایگاه طرح موضوع عدالت است. جایگاه طرح موضوع عدالت در مباحث مالیاتی و تحدید و تفسیر آن، از چند عرصه بیرون نخواهد بود که این عرصه ­ها عبارتند از عدالت در نظام قانون­گذاری، عدالت در تدبیر و نظام اجرایی و عدالت در نظام قضایی و رسیدگی­های مالیاتی.

بند سوم: قلمرو عملکرد عدالت مالیاتی

پرسش مهمی که به تبیین جایگاه عدالت مالیاتی کمک شایانی خواهد کرد، این است که مفهوم عدالت مالیاتی ناظر بر عملکرد اجتماع است یا فرد؟ افرادی چون فردریک فون هایک، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی معاصر عدالت را خصیصه­ای مربوط به رفتار انسانی می­داند.[۱۸۱]
بر این مبنا چنانچه این واژه در توصیف یک وضعیت (اجتماعی) به کار رود، فاقد معنا خواهد بود؛ مگر اینکه شخص معینی مسؤول برقراری این وضعیت شناخته شود. از نگاه این دسته، عدالت مالیاتی، فرد را مورد خطاب قرار می­دهد و در واقع به دنبال اصولی است که نقش مؤدی را تعریف و به کنترل آن پردازد.
اما در مقابل عده­ای دیگر، این سخن که چون عدالت وصف رفتار انسان است پس نسبت دادن آن به اجتماع بی معناست، را حرف نادرستی دانسته ­اند. اجتماع به خودی خود، وجود واقعی جداگانه و مستقل از افراد سازنده­اش ندارد.[۱۸۲] عدالت از این منظر به عنوان معیار حقانیت و درستی کارکردهای نظامات اجتماعی در عرصه اقتصادی تلقی می­ شود.[۱۸۳] دولت به عنوان انتظام دهنده نظامات اجتماعی، در عرصه ­های سیاست­گذاری، قانون­گذاری، اجرا و حل اختلافات خود را موظف به رعایت اصولی می­داند که نتیجه آن تضمین حقوق افراد است. عدالت مالیاتی نیز به همین موضوع اشاره دارد که در تمامی کارکردهای یک نظام دستور عمل ویژه­ای دارد که در نهایت رعایت حقوق مؤدیان مالیاتی را در پی دارد.

گفتار دوم: طبقه بندی مفاهیم عدالت مالیاتی

همانطور که اشاره شد جایگاه طرح موضوع عدالت مالیاتی عبارتند از عدالت در نظام سیاست­گذاری و قانون­گذاری، عدالت در تدبیر و نظام اجرایی و عدالت در نظام قضایی و رسیدگی­های مالیاتی. ما در این گفتار به بیان مفهوم عدالت در هر یک از این مراحل و موارد خواهیم پرداخت.

بند اول: مفهوم عدالت ماهوی در مرحله سیاست­گذاری و قانون­گذاری

از آن جهت که سیاست­های مالیاتی همواره تابع اندیشه­ های تئوریک مقبول در حوزه علم بوده است و متقابلاً مفهوم عدالت مالیاتی نیز قلب تپنده سیاست­های مالیاتی به شمار می ­آید، مرحله سیاست­گذاری و به دنبال آن مرحله قانون­گذاری مالیاتی می­بایست با رعایت اصول و مؤلفه­ های عدالت سامان یابد. در این بند به مفهوم عدالت مالیاتی ماهوی و انواع آن اشاره خواهیم کرد.

الف: مفهوم عدالت مالیاتی ماهوی

مراد از مفهوم عدالت ماهوی که عمدتاً مربوط به مرحله تقنین می­باشد، هم ناظر بر عدالت قانونی و هم ناظر بر عدالت فراقانونی است. مراد از عدالت قانونی عدالتی است که منشأ آن حقوق مندرج در قانون است. لیکن مفهوم عدالت فراقانونی به این نکته اشاره دارد که قانون منشأ حق و عدالت، در مرتبه بالاتر باید با معیارهای عادلانه مطابقت داشته باشد، به طوری که اگر قانونی بر موازین عدالت استوار نباشد، قانونی ناعادلانه تلقی خواهد شد.
به بیان دیگر، عدالت ماهوی به مراعات ظواهر قانون اکتفا نمی­کند بلکه به محتوای آن نیز نظر دارد و می­ کوشد تا نظام حقوقی موجود را با آرمان­ها و معیارهای عادلانه وفق بدهد. این مفهوم از درستی قانونی که ملاک تصمیم یا حکم قرار گرفته بحث می­ کند که محک آن چیزی فراتر از قانون است.[۱۸۴] به سخن دیگر می­توان گفت قانون نماد عینی عدالت حقیقی یا ماهوی است و عدالت میزان قانون است.[۱۸۵]
بنابر مراتب فوق، عدالت مالیاتی ماهوی، بخشی از مفهوم عدالت به شمار می­رود که فراتر از قانون مالیاتی به مؤلفه­ ها و معیارهایی می ­پردازد که به تضمین حقوق مؤدیان مالیاتی نظر دارد. این مفهوم بیشتر در مرحله سیاست­گذاری و وضع مالیات مورد توجه قرار می­گیرد. بر این اساس مفهوم عدالت مالیاتی ماهوی دربردارنده معیارها و اصولی است که مقنن بر اساس آن­ها نرخ­های مالیاتی، منابع مالیاتی و مآخذ مالیاتی را معین می­ کند. در این مفهوم اصول و معیارهایی همچون برابری، انصاف، عدالت توزیعی مورد پذیرش می­باشد که به حمایت یکسان از مؤدیان می­انجامد.
عدالت مالیاتی در این معنا، عبارتست از «برخورد یکسان و برابر دولت در وضع مالیات، با اشخاصی است که دارای وضع مالی یکسانی هستند و زمانی یک نظام مالیاتی عادلانه محسوب می­ شود که متناسب با میزان توانایی افراد مالیات به آن­ها تعلق گیرد.»[۱۸۶]

ب: سطوح عدالت مالیاتی ماهوی

در منابع حقوق مالیه عمومی، عدالت مالیاتی ماهوی، به عدالت افقی و عدالت عمودی تقسیم ­بندی شده است. عدالت افقی آن است که با افراد با شرایط مشابه و مساوی، برخورد یکنواخت و یکسان به عمل آید و عدالت عمودی آن است که با افراد نابرابر برخورد متفاوت صورت گیرد.[۱۸۷]
آن­چه ملاک ارزیابی و تقسیم دو مفهوم عدالت عمودی و افقی است، سنجش وضعیت اشخاص نسبت به یکدیگر است. همانطور که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، در فرض پذیرش این دو مفهوم، چنانچه شخصی در وضعیت مشابهی با سایرین قرار گرفته باشد، مجرای اعمال اصل عدالت افقی خواهد بود و چنانچه همان شخص به لحاظ وضعیت اقتصادی در سطح پائین­تری نسبت به سایر مؤدیان قرار گیرد، مجرای اعمال اصل عدالت عمودی است.
اگر چنانچه هر دو نوع مفهوم عدالت افقی و عمودی را کنار هم بگذاریم، به مفهوم ارسطویی برابری خواهیم رسید که می­گوید “با برابرها برابر رفتار کن"، این مفهوم که مفهومی کامل از برابری است به معنای آن است که در عین رفتار برابر با اشخاصی که در موقعیت برابر هستند، با اشخاصی که در موقعیت برابر نیستند، متفاوت رفتار شود.[۱۸۸] جهت تبیین موضوع، لازم است به طور دقیق به هر یک از اجزاء عدالت ماهوی مالیاتی بپردازیم.

۱: مفهوم عدالت مالیاتی ماهوی افقی[۱۸۹]

مفهوم عدالت افقی در حوزه مالیاتی، این است که افرادی که از لحاظ اقتصادی در موقعیت برابر هستند و درآمد برابر و یکسانی دارند، لازم است مالیات یکسانی پرداخت کنند. به عبارت دیگر در عدالت افقی همه افرادی که دارای درآمد یکسان هستند حتی اگر در وضعیت اقتصادی متفاوتی قرار دارند باید مالیاتی متناسب با یکدیگر بپردازند[۱۹۰]. این یک معنا از عدالت مالیاتی ماهوی است که به آن عدالت افقی می­گویند.
اصل عدالت افقی بیان می­ کند با کسانی که در همه جهات یکسان و برابر هستند باید به طور برابر رفتار شود. با وجود این واقعیت که اصل عدالت افقی، که مدعی رفتار برابر با برابرها است و به طور گسترده­ای به عنوان یک اصل خوب در اقتصاد مدرن و سیستم قضایی به رسمیت شناخته شده است، تجزیه و تحلیل ویژگی­های آن و وضعیت هنجاری (قانونی) آن هنوز هم غیر قابل قبول به نظر نمی­رسد.[۱۹۱]
عدالت افقی آن است که مالیات­ها با اشخاصی که در وضعیت اقتصادی مشابهی قرار دارند به صورت یکسان برخورد کند.[۱۹۲] در واقع می­توان این نوع عدالت را، با اصل اول و پایه عدالت در رابطه با برابری، یعنی مفهوم عدم تبعیض یکی دانست.[۱۹۳]

۲: مفهوم عدالت مالیاتی ماهوی عمودی[۱۹۴]

عدالت مالیاتی ماهوی عمودی به این معناست که افرادی که درآمد متفاوتی دارند بایستی مالیات­های متفاوتی پرداخت نمایند. به دیگر سخن از اشخاصی که در وضعیت اقتصادی متفاوتی قرار دارند مالیات نابرابر وصول می­ شود.[۱۹۵] بر این اساس آن­هایی که درآمد بیشتری دارند می­بایست مالیات بیشتری نیز پرداخت نمایند و آن­هایی که درآمد کمتری دارند، مالیات کمتری بپردازند. اما دولت­ها در عدالت مالیاتی ماهوی یک گام بیشتر از این پیش رفته­اند و آن از طریق تصاعدی کردن نرخ مالیات است. یعنی هر چقدر که میزان درآمد بالا می­رود نرخ مالیات هم افزایش پیدا می­ کند و حتی در حالت عکس آن برخی از سطوح درآمدی معاف از پرداخت می­شوند یعنی هر گاه میزان درآمد از نسبت تعریف شده پایین­تر باشد، آن مقدار از درآمد، مشمول معافیت قرار می­گیرد.[۱۹۶] مثلاً می­گویند از سطح صفر درآمد تا این میزان از درآمد، از مالیات معاف است، از یک میزان تا میزان دیگر باید یک درصد مشخصی مالیات بدهد و از آن طبقه بالاتر باید درصد بیشتری بدهد که به این نوع نرخ­ها، نرخ­های تصاعدی برای پرداخت مالیات گفته می­ شود. در واقع یکی از سر فصل­ها و موضوعات مطروحه در عدالت مالیاتی عمودی، بحث میزان اعمال نرخ­های تصاعدی است که بیانگر این موضوع است که تا چه حد این نرخ­ها می­بایست از تصاعد برخوردار باشند تا معیار توانایی پرداخت مؤدی را مورد ملاحظه قرار دهد.[۱۹۷]
«این معنای از عدالت مالیاتی، مبتنی بر عدالتِ با برابرها برابر رفتار کن نیست بلکه یک معنای دیگری از عدالت در آن هست که به آن می­گویند” رفتار به مثابه برابر"؛ معنایی که حقوقدان معروف آمریکایی، دورکین مطرح کرده است. از پر درآمدها و دهک­های بالای جامعه مبالغی را دریافت می­کنیم و آن را به کم درآمدها و اقشار پائین جامعه تزریق می­کنیم که این یک معنای پیشرفته­تری از عدالت ماهوی است که به آن تبعیض مثبت هم گفته می­ شود.»[۱۹۸] این معانی که از عدالت مالیاتی گفته شد نیزجزو مفاهیم ماهوی از عدالت مالیاتی است. در رستای تحقق حداکثری عدالت عمودی، پیشنهاد می­ شود تا پایه­ های مالیاتی افزایش یابد و هیچ فعالیتی از شمول مالیات خارج نباشد.
عدالت عمودی با قاعده شخصی ساختن مالیات، که از اصول جدید مالیاتی محسوب می­ شود در یک راستا قرار دارد. این اصل تأکید دارد که «در تعیین مالیات باید خصوصیات مؤدی و وضع زندگی و سطح درآمد و حتی کیفیت درآمد او مدنظر قرار گیرد»[۱۹۹]. بنا بر اصل شخصی بودن مالیات­ها، در برقراری و وصول مالیات باید خصوصیات مؤدی، وضعیت زندگی، نحوه کسب درآمد وی مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال از مؤدیان متأهل و عائله­مند نسبت به مؤدیان مجرد مالیات کمتری دریافت شود و یا میزان مالیات بر درآمد حاصل از کار، کمتر از درآمد حاصل از سرمایه باشد و مالیات بر درآمدهای اتفاقی مانند هبه و مالیات بر ارث بیشتر از سایر مالیات­ها باشد. در واقع این اصل بیشتر از طریق ایجاد معافیت­ها، تخفیف­ها و بخشودگی­های مالیاتی و اعمال نرخ­های متفاوت مالیاتی (نرخ­های تصاعدی) بر درآمدهای مختلف برقرار می­ شود.[۲۰۰]

ج: مبانی عدالت مالیاتی ماهوی

در بخش قبل به اهداف وضع مالیات اشاره کردیم و گفتیم که مالیات­ها با در نظر گرفتن رویکردهای مختلف وضع می­شوند. وضع برخی از مالیات­ها صرفاً به دنبال تأمین هزینه­ های دولت است، برخی دیگر با هدف باز توزیع درآمد میان اقشار کم درآمد جامعه ایجاد شده ­اند و برخی دیگر به دنبال تحقق سیاست­های مالی دولت وضع می­شوند. با این توضیح در باب عدالت مالیاتی هم انتخاب یک مبنا، امری صحیح به نظر نمی­رسد بلکه می­بایست با شناخت صحیح از اهداف قانونگذار در خصوص وضع هر یک از مالیات­ها و نیز نرخ­ها، معافیت­ها و سایر شقوق آن، به تحلیل موضوع پرداخت. به عنوان مثال امروزه، وضع یک نوع مالیات مانند مالیات بر سیگار را به راحتی نمی­ توان عادلانه یا غیرعادلانه تعبیر کرد چرا که اساساً مبنای وضع این مالیات با انواع دیگر مالیات متفاوت است و اگر امروزه این نوع کالا مالیات­بندی می­ شود، به جهت سیاست­های فرهنگی و کاهش میزان مصرف این مواد می­باشد بنابراین قیاس میزان مالیات دریافتی در این کالا با کالاهای دیگر به دلیل تمایز در مبانی وضع ممکن نیست و امکان سنجش عادلانه بودن با نبودن آن فراهم نمی ­باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« مطالب با موضوع ارتقاء کیفیت فضایی ، ارائه ی راهکارها و تدوین راهبردهای ...دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی رابطه رهبر- عضو و اعتماد به همکاران با ... »
 
مداحی های محرم