وبلاگ

توضیح وبلاگ من

راهنمای نگارش مقاله با موضوع پایان نامه.doc130.doc150- فایل ۴

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۵-۳-۲- فرصت های بحران گرجستان برای ایران :
پایان نامه - مقاله - پروژه
بحران قفقاز با وجود مدت محدود آن فرصت ها و تهدیدات بسیاری را برای کشورهای منطقه از جمله ایران داشته است.فرصتها به شرح زیر است.
۱-مهمترین تاثیر بحران در زمینه انر‍ژی است که باعث ناامنی خط نفتی باکو-تفلیس-جیهان شود که این خط در نزدیکی منطقه بحران خیز(اوسیای جنوبی) قرار گیرد و مدتی انتقال نفت به اروپا تعویق بیافتد ۲-بحران قفقاز این فرصت را برای ایران به وجود آورد که بتواند آلترناتیو روسیه در تامین انرژی اروپا نشان دهد. نمونه آن هم سخنرانی وزیر نفت ایران در اسپانیا مشاهده شد.[۱۶۴]
۳- با توجه به ناامیدی دولت گرجستان از حمایتهای آمریکا ، این فرصت برای ایران به وجود آمد که روابطش را تفلیس بهبود دهد.که این می تواند در استراتژی منطقه ای ایران(۳+۳)، که تشکیل می شد از ۳ کشور قفقاز جنوبی به اضافه ایران،روسیه وترکیه- در تامین امنیت ،موثر باشد
۴- اعتبار بین المللی آمریکا را دربین کشورهای منطقه مثل آذربایجان کاهش داد، در نتیجه این کشورها دریافتند که قدرتهای بزرگ هرجا پای منافع خود در پیش باشد، نمی توان به اقدامات آنها امید بست. ۵-بحران گرجستان تاحدودی توانست فشارها و اقدامات بین المللی را بر سر پرونده هسته ای کاهش دهد و باعث شدت بخشیدن تنشها میان واشنگتن- مسکو شده است،در نتیجه برای آمریکا و متحدان اروپاییش که به دنبال اعمال فشارهای بیشترهستند، مشکل سازخواهد بود.[۱۶۵]که نتیجه آن همگرایی بیشتر روسیه با ایران در جهت ایجاد امنیت دسته جمعی در منطقه سبب می شود
۶-با توجه شائبه هایی که از حمله آمریکا و اسرائیل به ایران وجود دارد و استفاده از خاک کشورهای منطقه مثل گرجستان که موجب نگرانی روسها گردیده است.[۱۶۶]
۷- با توجه به منازعه بین آمریکا و روسیه بر سر گرجستان ، روابط هسته ای در سطح جدید بین ایران و روسیه ایجاد شود و روسیه حمایتهای سیاسی و تکنولوژیک بیشتری از فعالیتهای هسته ای ایران داشته باشد.در نتیجه روسیه در آن مقطع، مخالفت خود را با صدور هر قطعنامه جدید توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریم های جدید اقتصادی علیه ایران اعلام کرد.
۸- ایران به دلیل خودداری از پذیرفتن استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی، روابطش با گرجستان بهبود یافت. به طوری که امضای قرار داد لغو روادید در نوامبر۲۰۱۰ [۱۶۷]نشان دهنده نزدیکی روابط دو طرف بود.طبق این قرارداد،شهروندان دو کشور می توانند،طی ۴۵ روز بدون ویزا در خاک کشور دیگر بمانند.همچنین سرکنسولگری ایران در باتومی افتتاح شد و خط هوایی دو کشور که در سال ۲۰۰۰ قطع شده بود دوباره باز شد.[۱۶۸]
۵-۳-۳- نتیجه گیری:
با توجه به مطالبی که در بالا به آن اشاره شد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران گرجستان(قفقاز) ، سیاستی محتاطانه ، نظاره گر و به صورت صبر و انتظار بود. اگرچه ایران مانند کشورهای متحد روسیه مثل بیلاروس،ونزوئلا و نیکاراگوئه این دو منطقه را به رسمیت نشناخت، ولی با توجه به اشتراکات امنیتی وسیاسی که با روسیه در منطقه داشت و همچنین نیاز به حمایت روسیه در مجامع بین المللی، تاحدودی مواضع ایران گرایش به مسکو بود. از آنجا یکی از موارد نظریه رئالیسم نئوکلاسیک،نقش رهبران سیاسی کشورهاست،برداشت رئیس جمهور وقت ایران(آقای احمدی نژاد) گرایش به روسیه بود. با توجه به این که در این دوره سیاستهای تضادآمیز با غرب و آمریکا صورت گرفته بود،تصور احمدی نژاد این بود که اگر ایران موضعش در مسائل بین المللی با روسیه همگام باشد و یا حداقل در تضاد با مسکو نباشد،می تواند از قدرت روسیه در مجامع جهانی استفاده کند .در نتیجه با عدم محکومیت اقدام روسیه در حمله به گرجستان،سعی می شد نظر روسیه در این مورد جلب کند.
این سیاست مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان قرار گرفت که اعتقاد داشتند که تهران بایستی همان طور که حمله آمریکا به افغانستان و عراق را محکوم کرد، به تبع آن حمله روسیه به گرجستان را نیز محکوم می کرد. از طرفی نیز عده ای اعتقاد داشتند، که ایران به جای آنکه سیاستی منفعلانه را در پیش گیرد، بایستی مانند جنگ داخلی تاجیکستان، اقدام به میانجیگری می کرد و سیاست فعالانه تری در پیش می گرفت. به گفته یکی از کارشناسان “ایران به جای این که نقشی فعال ایفا کند، دیپلماسی ساکتی را در پیش گرفته و به شکلی غیرفعال ناظر جریان است. این تصویر ایران را به عنوان قدرتی منطقه‌ای مخدوش خواهد کرد”[۱۶۹] عده ای نیز معتقد بودند،تهران برای آنکه بتواند درآینده مواضع مسکو را در مسائل مختلف مثل و مسئله و تکنولوژی هسته ای جلب کند و خدشه ای در روابطش با روسیه ایجاد نشود، می بایست به طور علنی از اقدام روسیه حمایت می کرد و استقلال این دو منطقه را به رسمیت می شناخت.
شکل شماره ۱-۵ تعارض منافع دو قدرت جهانی در غالب بحران گرجستان
فصل ششم :
سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به بحران چچن
۶-۱- مقدمه:
منطقه قفقاز شمالی مانند بخش جنوبی آن به دلیل وجود اقوام و مذاهب متکثر ،با بحران های قومی و جدایی طلبانه همراه بوده.این منطقه با اکثریتی مسلمان با ویژگی های خاص استقلال طلبی ،سبب شده که مسائل جدایی طلبی با ویژگی ها و خصوصیات خاصی همراه باشد،در نتیجه ریشه یابی و علل بحرانها نیز چند بعدی و چند جانبه باشد. همه مناطق فدراسیون روسیه اقدامات جدایی طلبانه مشابهی ندارند. اکثراین مناطق یا به فکر استقلال نیستند ویا موانع بسیاری برای جدایی طلبی آنها وجود دارد. این نوع مناطق باید از ظرفیتهای اقتصادی، هویتی ،جمعیتی، جغرافیایی خاصی برخوردار باشند که جمع شدن آنها در یک منطقه مشکل است.جمهوری خودمختار چچن نیز با وضعی خاصتر و حادتر نسبت به ۶ جمهوری خودمختار دیگر قفقاز شمالی ، از ویژگیهای استقلال طلبی برخوردار است. همان طور که در بالا به آن اشاره شد، علل و عوامل بحران چچن چند جانبه و متعدد است، عواملی مثل فرهنگ سیاسی قوم چچن، سیاست های تبعیض آمیز و سلطه گرایانه حکومت مرکزی،وجود اسلام به عنوان یک عامل انسجام و مبارزه طلبی و…از جمله عواملی است که سبب رویکردهای رادیکالی و خشونت آمیز نسبت به مسئله استقلال شده است. مجموع این عوامل سبب شدکه این جمهوری با فروپاشی شوروی در نوامبر سال۱۹۹۱ با برگزاری رفراندوم، اعلام استقلال کند، ولی این اقدام با مخالفت دولت مرکزی(مسکو) همراه بود.مسکو اعتقاد داشت که منطقه چچن فاقد خصوصیات یک واحد سیاسی مثل دیگر جمهوری های قفقاز جنوبی برای استقلال است و استقلال چچن می تواند به دیگر جمهوری های مجاور فدراسیون روسیه سرایت کند،به علاوه چچن از ویژگیهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ( معادن ونفت) ویژه ای برخوردار است و استقلال آن منافع اقتصادی روسیه را کاهش می دهد. مجموع کنشهای گروه های جدایی طلب چچنی که با واکنش روسیه همراه بود سبب ایجاد دو جنگ خشونت بار شد. جنگ اول چچن در سال ۱۹۹۴ میلادی شروع شد و موقتا در سال ۱۹۹۶ خاتمه یافت و جنگ دوم چچن نیز در تابستان ۱۹۹۹ شروع شده و همچنان ادامه دارد .اقدامات سازمان ها و کشورهای مختلفی برای برای حل این بحران صورت گرفت، ولی به دلیل اینکه مسکو این مسئله را جز امور داخلی خود می داند و گروه های جدایی طلب چچنی به کمتر از استقلال راضی نیستند، به سرانجامی نرسیده است جمهوری اسلامی ایران نیز از همان ابتدا این بحران را به خصوص به خاطر اینکه مردمان چچن مسلمانند زیر نظر داشته وسعی بر حل مسالمت آمیز این مناقشه از راه های سیاسی به خصوص در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی در زمان برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران ، داشته است.
۶-۲- موقعیت منطقه ای قفقاز شمالی :
برای شناسایی موقعیت چچن، نیاز به دستیابی به ویژگیهای منطقه ای قفقاز شمالی است. کوههای قفقاز باعث شده که دو منطقه قفقاز شمالی و جنوبی به شکل امروزی از هم جدا شوند. کوههای قفقاز به طول ۶۰۰ مایل بین دریای سیاه در غرب و دریای خزر در شرق امتداد یافته است . [۱۷۰] قفقاز شمالی در گذشته مانند یک حائلی ما بین امپراطوری روسیه با عثمانی و ایران بود و گهگاهی بین این سه قدرت بزرگ در گذشته رد و بدل می شد. ملت های قفقازصرف نظر از مدت کوتاه جنگهای داخلی، هیچ گاه تحت حکومت واحد نبودند.تنها «جمهوری متحده کوه نشینان» مدت کوتاهی اعلام استقلال کردند که با حمله ارتش سرخ،از بین رفتند. تنها در دهه ۸۰ میلادی بود که ملتهای غیر روس با توجه تحولات سیاسی با تشکیل جبهه های ملی و تقاضا برای استقلال،اظهار وجود کردند.«کنفدراسیون خلقهای قفقاز» که در سال۱۹۸۹ که در سوخومی تشکیل شد؛تنها با تحریک آبخازها و برای یافتن پشتیبان در درگیری با گرجستان شکل گرفت.[۱۷۱] تقسیمات کشوری قفقاز شمالی نیز غیر منطقی بود و بر اساس سیاست« تفرقه بیانداز و حکومت کن» شکل می گرفت و در آن جمعیتهای ناهمگن در هم ادغام و اقوام همگن از هم جدا بودند . «درحال حاضر قفقاز شمالی یکی از مناطق بسیار بی ثبات فدراسیون روسیه است. این امر به خاطر تناقضات ساختارهای حکومتی و در روابط بین نژادی می باشد که به واسطه یک مبارزه رقابت آمیز جهت نفوذ سیاسی و نژادی برای توزیع منابع قدرت وثروت برجسته می شود.» .[۱۷۲] در حال حاضر این منطقه از هفت قوم و جمهوری خودمختار داغستان، اینگوش، اوستیای شمالی،کابار دینو-بالکار،قره چای چرکس، آدیغه وچچن تشکیل شده است که همگی در حاکمیت فدراسیون روسیه اند.[۱۷۳]
۶-۳- ویژگیهای جمعیتی و جغرافیایی چچن:
این جمهوری ۱۹۳۰۰ کیلومتر وسعت دارد و جمعیتی ۱۱۰۰۰۰۰ نفری با ۹۰% چچنی و۷% روس را در خود جای داده است. اقلیتهای داغستانی و اینگوشی نیز در آنجا وجود دارند.به علاوه بیش از ۴۰۰ هزار چچنی در خارج از چچن نیز زندگی میکنند.[۱۷۴] چچنی ها در اصل از نژاد «نوخچو» می باشند واین روسها بودند که به آنها چچنی می گفتند، در نتیجه می توان چچنی ها و اینگوشها را ساکنان اصلی قفقاز دانست. [۱۷۵] چچن تقریباً از همه سو به منطقه فدرال روسیه محدود می‌گردد و با قرار گرفتن در بخش شرقی شمال قفقاز، مرزهای این کشور در غرب به اوستیا و اینگاشتیا، در شمال به استاوروپل کار، از شرق وجنوب شرقی به داغستان و در جنوب غربی به گرجستان ختم می‌گردد.[۱۷۶] چچن منطقه ای کشاورزی است و تولیدات صنعتی آن نیز مربوط به فراورده های نفتی است. به علاوه از موقعیت ژئوپلیتیک ممتازی برخوردار است، چون بسیاری مسیرهای انتقال نفت دریای خزر و روسیه از این منطقه عبور می کند.خطوط انتقال باکو-نووروسیسک و مسیر تنگیز-نووروسیسک از این منطقه عبور می کند،در نتیجه هر گونه بی ثباتی در چچن، توسعه اقتصادی روسیه را تحت تاثیر قرار می دهد. در نتیجه جنگ با روسیه حدود ۸۰% از بخشهای اقتصادی چچن نابود شده است وتنها بخش نفت اقتصاد چچن بازسازی شده. تولید نفت این کشور در سال ۲۰۰۳ میلادی حدود سالیانه ۵/۱ میلیون تن متر (معادل سی هزار بشکه در روز) تخمین زده شد.[۱۷۷] اکثر اهالی چچنی مسلمان حنفی مذهبند و اسلام نقش مهمی در مبارزات استقلال طلبانه و انسجام چچنی داشته است. دین اسلام نیز از طریق «آواره ها» در منطقه داغستان که در حمله مسلمانان به قفقاز درقرن ۸ توسعه یافت، به چچن رسید. در نتیجه بسیاری از اهالی چچن به داغستان مهاجرت کردند. صوفیان نقشبندی که از جمله فرق پرنفوذ اسلامی در این منطقه است.[۱۷۸]
۶-۳-۱- روند شکل گیری بحران چچن:
چچن با نام محلی«نوخجو»و نام روسی«چچنتسی»نژادی هستند که در اسناد تاریخی، ،اصل و نسب مشخصی برای آنها ذکر نشده،اما به احتمال زیاد از جمله اقوام بومی قفقاز شمالی محسوب می‏گردند.[۱۷۹] چچنیها، به دنبال تهاجم اقوام بیگانه،از جمله مغولها،از دشتهای باز به‏ کوهستانها کوچ کرده و در آن مناطق زندگی می‏کردند از اواخر قرن شانزدهم در دشتها و از جمله بر کناره ساحل رود«سونژا»مسکن گزیدند. [۱۸۰] مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که تماس روسیه با چچن‌ها از پایان قرن شانزدهم و اوائل قرن هفدهم به دنبال تلاش روسیه تزاری جهت توسعه قلمرو خود به سمت سرزمین‌های اسلامی – آسیایی همزمان با دوران فرمانروایی کاترین دوم آغاز شد.[۱۸۱] ولی از همان ابتدا با مخالفت اقوام مسلمان همراه بود به طوری که تصرف این منطقه کوچک توسط روس‌ها حدود یک قرن به تاخیر افتاد ،که این ریشه در ویژگیهای خاص ضد استعماری و ضد روسی این منطقه به خصوص چچنستان حکایت دارد. اگر بخواهیم نقطه آغازی برای مبارزات چچنی ها در نظر گیریم، بایستی به مبارزات شیخ منصور در طی سالهای ۱۷۸۵ تا۱۷۹۱ را توجه قرار داد.ولی در اصل ریشه جنگهای چچنها با روسها که سابقه بیش از ۳۰۰ سال دارد، از سال ۱۷۰۷ در آن چچنها در نخستین جنگ خود دژ «تارکی» روسی را به تصرف در می آورند. برمی گردد.[۱۸۲] بعد از یک دوره آرامش ،خشونت دوباره به چچن بازگشت و یکی از فرماندهان روسی به نام «یرمولوف» در میان چچنی ها به« شیطان روسی» معروف بود، به کشتار و خشونت علیه چچنها دست زد. ولی این خشونتها نفرت علیه روسها را بیشتر کرد. بعد از چند سال یکی از مشایخ نقشبندیه به نام «امام شامیل» رهبری اقوام قفقاز را با تشکیل سپاه چند هزار نفری واتحاد مسلمانان قفقازی در دست گرفت.او توانست مدت ۲۰ سال با روسها بجنگد، ولی در سال ۱۸۸۵ او اسیر شد وتا انقلاب اکتبر روسیه آرامش در منطقه برقرار بود.[۱۸۳] شامیل نمایی از یک تصور زنده بود که سراسر سرزمین چچن را در روح و بصیرت‏ خویش جای داده،و خود را بخشی از چچن و مردم را به منزله اعضای پیکر و روح واحدی‏ متصل به خداوند می‏دانست.[۱۸۴] در دوره مبارزه وی که به ایجاد دولت چچن همراه بود، چچنها و داغستانیها تحت رهبری او توانستند بخشی از سرزمین خود را آزاد کنند.چچن ها پس از دستگیرى شیخ شامل و تکمیل سلطه روسها بر منطقه ،مقاومت خود را ادامه داده و از هر فرصتى براى نجات خود از سلطه روسها و شورویها استفاده نمودند و تعدادى از آن ها نیز آواره شده و به مناطق پیرامونى و حتى سرزمین عثمانى پراکنده گردیدند. به دنبال انقلاب اکتبر در سال۱۹۱۷جنگ سختی در منطقه قفقاز برای کسب قدرت‏ درگرفت که به «جمهوری شوروی ترک»به عنوان بخشی از«جمهوری متحد شوروی‏» در آمد و چچنها به همراه سرزمینهای: اینگوشها ،قره‏چای‏ها،آیستها و چند سرزمین دیگر در بیستم ژانویه ۱۹۲۱ جمهوری خودمختار«گورسکایا»(کوهستانی)را تشکیل دادند. پس از انحلال جمهوری«گورسکایا»و مستقل شدن ‏ منطقه«اینگوشیا»،دو منطقه چچن واینگوش در سال ۱۹۳۴ «جمهوری خودمختار چچن-اینگوش» را تشکیل دادند که در دسامبر ۱۹۳۶ این ایالت خودمختار به«جمهوری چچن-اینگوش»تغییر نام یافت. [۱۸۵] شروع جنگ جهانی دوم و ورود سربازان آلمانی به درون سرزمینهای اتحاد شوروی‏ تحرک تازه‏ای به مبارزین قفقاز در برخورد با حکومت مرکزی بخشید.جنبش نوین تمامی مناطق چچن-اینگوش و بویژه نواحی کوهستانی آن را در برگرفت.[۱۸۶] به دنبال مرگ استالین،از چچنها به همراه سه ملت دیگر در ۱۹۵۷ که سال اعاده‏ حیثیت از خلقهای در تبعید بود،توسط حکومت اتحاد شوروی رفع اتهام«خیانت»گردید( خیانت به دلیل ادعای کمک به آلمانها در زمان حمله هیتلر به روسیه) و براساس فرمان نهم ژانویه ۱۹۵۷ «شورای عالی اتحاد شوروی»،مناطق ملی آنها از نو تشکیل گردد.[۱۸۷] با روی کار آمدن گورباچف و ایجاد فضای باز سیاسی که در جمهوری ها شکل گرفته بود، خیزش‌های پراکنده قومی ناشی ازاین تحول، تحرک و جوششی خاص را در میان اقوام و ملیت‌های متعدد اتحاد شوروی ایجاد نمود به ویژه قومیت‌های برخوردار از پیشینه استقلال طلبی همچون چچن‌ها از آن مصون نماندند. اجرای سیاستهای گورباچف با مخالفت بعضی سران کمونیسم، ارتش،ک.گ.ب شد. آنها اعتقاد داشتند که بایستی یک رهبری قوی برای حفظ تمامیت ارضی وایدئولوژی شوروی سرکار بیاید.عاقبت آنها برای جلوگیری از امضای پیمان اتحاد جدید میان جمهوری ها که به تقویت جمهوری ها و تضعیف مرکز منجر می شد، علیه او کودتا کردند. [۱۸۸] با اعلام کناره گیری گورباچوچف از قدرت،یلتسین به عنوان رئیس جمهور با این کودتا مخالف کرد وخواهان حمایت مردم در جهت سرکوب کودتا شد.در نتیجه تظاهرات گسترده مردمی علیه کودتای اوت ۱۹۹۱ در مناطق مختلف شوروی مثل گروزنی پایتخت چچن برگزار شد که در آن کمیته اجرایی کنگره سراسر خلق چچن به رهبری جوهر دودایف نقش جدی ایفا کرد. دودایف یک افسر نیروی هوایی شوروی در لیتوانی بود که توانست رهبری قیام جدایی طلبان چچن را دست گیرد. اندک زمانی بعد جمهوری چچن از اینگوش جدا شد و استقلال خود را از روسیه در نوامبر ۱۹۹۱ اعلام کرد. دودایف اقدام به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تغییر قانون اساسی گرفته بود. از طرفی پارلمان چچن قانون اساسی موجود را لغو کرد و قانون اساسی جدیدی را برای جمهوری چچن به تصویب رساند که براساس آن چچن، دولتی مستقل و عضو رسمی جامعه جهانی با حقوقی مساوی خوانده شده بود[۱۸۹] این اقدام چچنینها با واکنش منفی مسکو همراه بود، به طوری که تنها سه ماه از انتخابات چچن گذشته بود که مسکو با اعلام غیر قانونی بودن انتخابات، سه هزارچتر باز روسی به چچن اعزام کرد.[۱۹۰]
یلتسین اگرچه در زمان گورباچف، دودایف را یک فرد دمکرات و پیروز می دانست ولی با اقدامات او مخالفت کرد.با این حال بعد از استقلال چچن هرج و مرج این کشور را فرا گرفت. سرقت‌های وسیعی از انبارهای اسلحه اتحاد شوروی سابق در خاک چچن صورت پذیرفت. رایزنی‎های سیاسی و تلاش‎های صلح‎آمیز مقامات دولتی مسکو و چچن نیز با بن‎بست مواجه شد. همچنین بین گروه های مختلف چچنی درگیری رخ داد.عده ای مخالف سیاستهای دودایف و معتقد به پیوند با روسیه بودند.در حالی طرفداران دودایف خواهان قطع نفود مسکو و اقدامات رادیکالی بودند. مخالفان دودایف در سال ۱۹۹۲ تحرکات سیاسی – نظامی خود را علیه دودایف گسترش دادند . آنها در راستای دستیابی به اهداف خود به اقداماتی مثل؛ مبارزه برای کنترل منابع اقتصادی چچن، تظاهرات مسلحانه، محاصره کاخ ریاست جمهوری، ترور مخالفان، تهاجم نظامی مستقیم و پراکنده، پشتیبانی از تهاجم نظامی روسیه وتلاش در جهت ایفای نقش دولت قانونی چچن دست زدند. البته این اقدامات با کمک و حمایت‌های مالی ونظامی روسیه انجام می‌شد.[۱۹۱] سر انجام با بی ثباتی داخلی که حمایتهای خارجی همراه بود، روسیه برای رفع این بی ثباتی و به بهانه اختلافات مرزی بین چچن با اینگوش ، به چچن حمله کردند ، که این سرآغازی به شکل گیری یک بحران منطقه ای و جنگ بین روسیه با چچنستان بود .
۶-۳-۲- جنگ اول چچن :
ازسال ۱۹۹۰، جمهوری چچن شاهد درگیری‌های قانونی، نظامی و مدنی بین جنبش‌های تجزیه طلب و مقامات طرفدار روسیه بود که این درگیری ها بهانه ای برای دخالت روسیه بود که از استقلال چچن ناراضی بود. یلتسین که تازه به قدرت رسیده بود هیئتهایی را برای حل این درگیریها به گروزنی اعزام کرد ولی دودایف با ایجاد گارد ملی،افزایش تسلیحات نظامی، تسلیح مردان ۱۵ تا۵۵ ساله خود را برای حمله احتمالی مسکو آماده می کرد. از طرفی با اقداماتی مثل لغو قانون اساسی موجود، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و… سبب تحریک یلتسین گردید. در نتیجه در اواخر پاییز ۱۹۹۴ نیروهای نظامی روسیه از طریق جمهوری‌های همسایه چچن (اینگوش، اوستیای شمالی، داغستان) در سه محور به سوی این جمهوری تهاجم نظامی گسترده‌ای را آغاز نمودند. در داخل چچن نیز نیروهای مخالف دودایف همزمان برنامه حمله به گروزنی را سازمان دادند. دودایف در همان روز نخست تهاجم نظامی روسیه علیه این کشور، اعلام جهاد مقدس کرد و مسلمانان سراسر جهان را به یاری طلبید. حمله نظامی گسترده روسیه به چچن واکنش و اظهار نظرهای متفاوتی را در داخل و خارج از روسیه و چچن مبنی بر تایید، محکومیت، تاسف و مانند آن برانگیخت.[۱۹۲] هنگامی که تهاجم به چچن آغاز شد،در مسکو بسیاری از احزاب وحتی ناسیونالیسم با اقدام نظامی مخالفت کردند. حتی خواستار ایجاد کنگره فوق العلاده برای جلوگیری از حمله به چچن شدند. آنها معتقد بودند که دخالت در چچن دیر شده وانقلاب استقلال خواهی در چچن مدت ها است که شروع شده و امکان خفه کردن آن میسر نیست. بر اساس یک نظر خواهی تنها ۲۰ درصد از مردم روسیه با اعمال زور در چچن موافقت کردند.[۱۹۳] ۱۱ دسامبر همان سال ۱۹۹۴ سه لشکر زرهی روسیه هجومی خونبار را به گروزنی آغاز کردند. این نبرد ۲۰ ماه ادامه داشت و به عقب نشینی روسیه و با خاک یکسان شدن گروزنی پایتخت چچن و بروز فاجعه انسانی در این جمهوری انجامید.در این جنگ ، ۵۰ هزار نفر کشته شدند. [۱۹۴] نظامیان روسیه پس از هفته ها تهاجم همه جانبه، سرانجام موفق شدند تا در روزهای شروع بهار ۱۹۹۵ کاخ ریاست جمهوری چچن را به تصرف خویش درآورند. در نتیجه هیئتی از چچن برای مذاکره اعزام شد ولی مسکو اعلام کرد تنها در صورتی که دودایف حاضر شود جای خود را به فرد دیگری که روسها تعیین کنند بدهد،حاضر به عقب نشینی هستند. که در نهایت توافق نامه نهایی که پس ازگفت وگوهای طولانی بین نمایندگان چچن و روسیه در سال ۱۹۹۶ در اوستیا به امضا رسید.در آتش بس صورت گرفته بر عقب نشینی نیروهای روسی و تعویق تصمیم گیری سرنوشت چچن تا سال ۲۰۰۰ توافق حاصل شد.
۶-۳-۳- جنگ دوم چچن:
با وجود جنگ اول،چچن ،هیج گاه از ادعاهای جدایی طلبی دست نکشید. وبا وجود همه اقدامات و امتیازات مثبت حکومت مرکزی، بسیاری از گروه های چچنی با طرح استقلال طلبی به اقدامات خشونت آمیز دست زدند. در اوت ۱۹۹۶ ،مبارزان توسط اصلان ماسخادوف، قادر به تصرف گروزنی دوباره شدند و نیروهای روس را در سال۱۹۹۷ از آنجا بیرون کردند. By early 1997 the Russian troops had withdrawn..جدایی طلبان که از توافق با روسها ناراضی بودند با برگزاری انتخابات ، اصلان ماسخادوف را که با حاکمیت روسیه مخالف بود به ریاست جمهوری رسید. در سال ۱۹۹۹ گروگانگیری، بمب گزاری ودیگر اعمال تروریستی در روسیه انجام شد و مسکو این اقدامات را به گروه های چچنی نسبت داد. با روی کار آمدن پوتین ، او سیاست های اقتدار طلبانه ای نسبت به مناطق تجزیه طلب اتخاذ نمود.در نتیجه او با هدف پیروزی درانتخابات ریاست جمهوری با شعار حفظ تمامیت ارضی و اقتدار روسیه، مبارزه با تروریسم ، به چچن حمله کرد. [۱۹۵] اما او اشتباهات جنگهای پیشین را تکرار نکرد.اولا اهمیت جنگ تبلیغاتی را درک نمود، به طوری که حمله به چچن را نه یک جنگ تجاوزکارانه بلکه یک جنگ دفاعی جلوه نمود.او در این جنگ از فعالیت رسانه هایی که قصد تبلیغ علیه جنگ داشتند جلوگیری کرد. ثانیا، سعی کرد با کمترین تلفات پیروز شود، در نتیجه با محاصره گروزنی وبا استفاده ازهواپیما و توپ خانه آنجا را تصرف کرد. بعلاوه او با ایجاد پست جدیدی در کابینه ایجاد کرد که مسئول امور چچن است و وظیفه او هماهنگ ساختن اقدامات نهادهای حکومتی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی چچن است.[۱۹۶] پوتین در چچن سه استراتژی را اتخاذ نمود. اول ،بستن مرزهای چچن واشغال بخشهایی از این سرزمین .دوم،انهدام پایگاه ها و تاسیسات زیربنایی چچن .سوم ،ایجاد یک ساختار قدرت جدید که تابع مسکو باشد.[۱۹۷] روسیه با اتخاذ چنین رویکردهایی با بستن مرزهای چچن اقدام به حملات هوایی وموشکی به گروزنی ومناطق اطراف کرد که در نتیجه حدود ۱۹۰۰۰ نفر از چچن فرار کردند و ۳۰۰۰ نفر نیز کشته شدند. با اشغال دوباره چچن،پوتین پارلمان در تبعید را تنها دستگاه حاکمه مشروع اعلام کرد و «نیکلای کوشمن» را به عنوان فرماندار مناطق اشغالی منصوب کرد.[۱۹۸] در اکتبر ۲۰۰۲ یک حادثه گروگانگیری در تئاتر شهر مسکو اتفاق افتاد که در آن گروه های جدایی طلب چچنی توانستند ۸۵۰ نفر را گروگان بگیرند و خواسته آن‌ها استقلال چچن از روسیه و پایان دومین جنگ چچن بود. رهبری این شبه نظامیان برعهده مووسار بارایف بود. این حادثه از جانب روسها به «۱۱ سپتامبر روسی» عنوان شد و بهانه را برای مسکو برای سرکوب جدایی طلبان قرار داد. که در نهایت بعد از سه روز این مسئله با کشته شدن۳۹ نفر از حمله‌کنندگان توسط نیروهای روسی و ۱۲۹ نفر از گروگان‌ها پایان یافت. به علاوه در سپتامبر ۲۰۰۴ یک گروه شبه نظامی چچنی و اینگوشی به مدرسه ای در بسلان در اوستیای شمالی حمله کرند و ۱۱۰۰ را به گروگان گرفتند و خواسته آنها نیز خواسته قبلی بود که در نهایت با حمله ارتش روسیه و با کشته شدن حداقل ۳۳۴ گروگان از جمله ۱۸۶ کودک پایان یافت. در حال حاضرنیز بحران چچن آتش زیر خاکستر است . از سال ۱۹۹۹ تا زمان حال این مسئله ادامه دارد و نیروهای روس از این منطقه خارج نشده اند. از یک طرف مسکو به فکر کنترل هر چه بیشتر چچنستان است و از طرف دیگر گروه های جدایی طلب خواهان استقلال کامل از روسیه هستند. در چچن بعنوان یکی از کانونهای تنش زا اگرچه طی انتخابات،قدرت به نمایندگان‌ گروزنی انتقال یافته و آنها توانسته‌اند بسیاری از مسائل از جمله مسئله انرژی را در اختیار بگیرند اما تا رسیدن این منطقه به ثبات فاصله زیادی مانده است.
۶-۳-۴- علل و اهمیت چین برای روسیه:
منطقه چچن به دلایل مختلفی برای مسکو اهمیت دارد.فاکتورهایی مثل امنیتی، اقتصادی، سیاسی، ژئوپلیتیک از جمله عواملی هستند که سبب می شود استقلال چچن برای روسیه اهمیت پیدا کند. بعد از جنگ سرد این عوامل در مورد چچن اهمیت بیشتری یافته.مسکو دریافته که اگر این منطقه استقلال یابد، به طور قطع به دیگر مناطق قفقاز شمالی،حتی به دیگر جمهوری های خودمختار فدراسیون روسیه سرایت خواهد کرد. چچن افراطی ترین شکل استقلال را بعد از فروپاشی شوروی برای روسیه ایجاد کرده وبه عنوان پاشنه آشیل ونقطه ضعف در سیاست و امنیت روسیه، از میان دیگر جمهوریهای خودمختار ایجاد کرده است.
از جمله عوامل اهمیت چچن برای روسیه به شرح زیر است.
روسها با از دست دادن چچن بخشى از خاک خود را از دست مى دهند. این تحول براساس «مدل دومینو » ممکن است به دیگر مناطق خودمختار قفقاز شمالی روسیه به ویژه مناطق همجوار چچن از جمله منطقه داغستان که از مناطق نفت خیز محسوب میشود، سرایت کند.در واقع روسیه چچن را دروازه قفقاز می داند که اگرچچن استقلال خود را به دست آورد ،دیگر مناطق قفقاز شمالی نیز از آن تبعیت خواهند کرد.
۲- چچن و دیگر جمهوری‌های قفقاز شمالی به جهت قرار گرفتن بین دریای سیاه و خزر از اهمیت استراتژیکی برای روسیه برخوردار است. این منطقه برخلاف زمان اتحاد شوروی، اکنون برای روسیه از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است. زیرا در زمان شوروی سابق این کشور با بهره گرفتن از سواحل طولانی اوکراین و گرجستان به آبهای آزاد به آسانی دسترسی داشت ولی با استقلال اوکراین و گرجستان و آذربایجان و…، روسیه از این سواحل محروم شد و به همین خاطر راضی به از دست دادن هیچ بخش ساحلی چه دریای خزر و یا در دریای سیاه نخواهد شد.
- با وجود اینکه میزان ذخایر نفتی در این ناحیه ۵ میلیون تن تخمین زده می‏شود؛ ولی اهمیت اقتصادی آن برای روسیه حداقل قابل مقایسه با ارزش سرزمینهای وسیع نفت‏ خیز سیبری است. [۱۹۹] لوله‏های نفتی که از آذربایجان و جمهوری‏های آسیای مرکزی به سمت‏ غرب روسیه کشیده شده و از چچن نیز عبور کرده‏اند از اهمیت بیشتری برخوردار می‏باشند.برای روسیه بیش از آنکه ذخایر انرژی چچن اهمیت داشته باشد، موقعیت ترانزیتی است که نفت دریای خزر را به دریای سیاه می رساند.به علاوه مسکو از طریق این خطوط لوله که از خاکش عبور می کند، می تواند کشورهای مبدا( آذربایجان) و مقصد( اروپا) را تحت فشار قرار دهد. در صورتی که این منطقه استقلال یابد، سهم اقتصادی روسیه از موقعیت ترانزیتی کاهش پیدا می کند
۴- هدف جدایی طلبان چچنی تنها چچنستان نیست بلکه برای گسترش فعالیتهای خود به دیگر مناطق همجوار مثل داغستان که از منابع عظیم نفتی برخوردار است نیز نظر دارند که با بهره گرفتن از شرایط بد اقتصادی و اجتماعی ، استقلال طلبی آنجا را تحریک کند. به طوری که در ماه اوت ۱۹۹۹ گروه‌های مسلح چچن با هدف آزادی مردم داغستان از سلطه روسیه، به رهبری شامل باسایف و حبیب عبدالرحمان به این جمهوری حمله کردند که به علت عدم حمایت مردم داغستان عقب نشینی کردند. در نتیجه اتحاد احتمالى چچن و داغستان مى تواند علاوه بر محروم کردن روسیه از دسترسى به برخى فرصتهاى استراتژیکى, به محرومیت روسیه از بخش قابل توجهى از دریاى خزر منجر می گردد.
۵-برنامه‌های استراتژیکی که روسیه به ویژه در سطح منطقه‌ای برای خود اتخاذ کرده بر یکپارچگی و اتحاد روسیه تأکید دارد به صورتی که از زمان روی کار آمدن پوتین و جنگ با چچن مشاهده شده است. به طوری که پوتین نیز در سخنرانی‌های خود به مناسبت پیروزی بر آلمان به این مسئله تأکید کرده است.
۶-منطقه چچن از موقعیت استراتژیک مطلوبی برخوردار است. لوله‏های نفتی که از آذربایجان و جمهوری‏های آسیای مرکزی به سمت‏ غرب روسیه کشیده شده و از چچن نیز عبور می کنند. قرار گرفتن در مسیر خطوط نفتی باکو-نووروسیسک و مسیر تنگیز-نووروسیسک از ویژگیهایی است که سبب شده که امنیت انرژی روسیه را تحت تاثیر قرار دهد. از آنجا که بسیاری از خطوط نفتی مثل دریای خزر که به اروپا صادر می شود،از چچن عبور می کند ، و روسیه از قبل ترانزیت انرژی سود بدست می آورد،هرگونه بی ثباتی و ناامنی در مناطق نزدیک این خطوط باعث تزلزل در قدرت استراتژیک روسیه می شود.به طوری که حتی جدایی طلبان با انفجار این خطوط نفتی به مواضع روسیه ضربه وارد می کنند. ۷- موقعیت استراتژیک چچن و گروزنی، منافع روسیه را آسب پذیر می سازد. به عنوان مثال رودخانه «ترکـ»، که منبع اصلی آب بسیاری از مناطق است،از چچن سرچشمه می گیرد. ویا راه آهن سبلان به آکتا که از گروزنی عبور می کند و نقش کلیدی این شهر( گروزنی) که در حمل و نقل نفت از باکو به روسیه دارد.[۲۰۰]
۸- چچن می تواند پایگاه تروریسم، قاجاق مواد مخدر و اسلحه و همچنین مرکز ایجاد گروه های شبه نظامی که با بهره گرفتن از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک امنیت منطقه را به هم زنند، باشند. در کل اهمیت چچن برای روسیه به دلایل امنیتی است؛زیرا استقلال چچن ، وحدت‌ جغرافیایی و استراتژیکی استحکامات طبیعی روسیه در جنوب را بر هم می‌زند و این کشور بزرگ را در مقابل جنوب بی‌دفاع می‌سازد.[۲۰۱]
۶-۳-۵- علل و عوامل استقلال طلبی چچن:
دانیل ترایزمن ۹ شاخص را برای جدایی طلبی روسیه بر می شمرد: مواردی مثل اعلام حاکمیت به وسیله رهبر سیاسی منطقه،ایجاد قانون اساسی مخصوص خود،برگزاری رفراندوم در منطقه،صدور اعلامیه در مورد استقلال،اعلام انتشار پول،ادعا در حق استفاده از منابع خود و…،بر این اساس جمهوری تاتارستان با ۱۱ وجمهوری چچن با ۱۰ شاخص بیشترین ادعای جدایی طلبی را داشتند. [۲۰۲] از میان ۸۹ واحد روسیه،جمهوری چچن اولین منطقه ای بود که اعلام استقلال کرد و تنها چچن بود که که پیمان فدرال میان مرکز و جمهوریها و هیج پیمان دوجانبه ای با مسکو انعقاد نکرد. [۲۰۳]در مورد عوامل شکل گیری بحران در چچن دلایل مختلفی وجود دارد. عوامل سیاسی و فرهنگی، اقتصادی،مذهبی ودخالتهای خارجی از جمله عواملی است که سبب شده یک عامل جدایی طلبانه محلی به یک بحران منطقه ای تبدیل شود.در مورد چچن نیز با شدت وضعف های متفاوت این عوامل صدق می کند.
۶-۴- عامل فرهنگ:
فرهنگ سیاسی هر کشور نقش بسیاری می تواند در سرنوشت یک کشور داشته باشد. گاهی این فرهنگ در جهت تساهل و تسامح با بیگانه رفتار می کند و گاهی نیز در مبارزه و ستیز با بیگانگان عمل می کند. در مورد قوم چچن مورد دوم صدق می کند.چچنی ها خود را ساکنان اصلی قفقاز می دانند که قبلا کوه نشین بوده ودر قرن ۱۶ در این منطقه سکنی گزیده اند.همین عامل کوه نشینی نیز بر خود اتکایی چچنیها افزوده است.فرهنگ سیاسی مردم چچن با عناصری مبارزه برای رهایی،بیگانه ستیزی و فرهنگ ضدروسی در آمیخته است.[۲۰۴] "اتکا به خود"،"انتقام خون در برابر خون” و"استقلال ازبیگانه” از دیگرعناصر فرهنگی قوم چچن محسوب می شود.حتی در اشعار، پرچم نیز روحیه آزادی خواهی و جنگجویی را می توان دید. به طور مثال «حیوان گرگ» برای چچنی ارزش بالایی دارد و آنها افتخار می کنند که با گرگ مقایسه شوند ویا آنها از واژه « آزادی» در ادبیات عامه بسیار استفاده می کنند[۲۰۵] این مفاهیم از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و این مفاهیم چنان در فرهنگ مردم عجین شده که براحتی قابل جدایی از زندگی عرفی مردم نیست. به علاوه افزایش جمعیت، ازدواجهای درون همسری ،سبب یک دست ماندن جمعیت و تحت تاثیر قرار نگرفتن از فرهنگ روسی ودیگر فرهنگها شده است
۶-۴-۱- گذشته تاریخی:
قوم چچن با برخورداری از ویژگیهای خاص فرهنگی،هویتی وتاریخی از گذشته های دور در جهت استقلال خود گام برداشته است. ساختار دولت آنها به شکل دموکراسی‌های اولیه در قرون وسطی است و این امر در طول تاریخ در زمره موانع عمده در مقابل تلاش‌های دولتهای روس برای بسط سلطه خود در این منطقه بوده است.[۲۰۶] مبارزات این قوم مستمر و همراه با خشونت بوده است.این مبارزات مستمر به مردم این سرزمین ویژگی جنگجویی و آزادیخواهی بخشیده است در طول تاریخ ظلم، تبعیض و سلطه حکومتها ، مثل کشتار و تبعیدی که در زمان استالین علیه آنها بسیار وجود داشته است. حتی تغیر ساختاری حکومتها نیز تغییری در روند مبارزاتی آنها نداشته است. این مسائل از دوره تزارها آغاز،در دوره بولشویکها تثبیت و در دوره پسا شوروی نیز ادامه داشته است.آنها با بهره گیری از تجربه بدست آمده از گذشته خود دریافته اند، که بایستی برای استقلال « خود اتکا» باشند و نباید به نیروهای بیگانه وابستگی داشته باشند.مثل آنچه که در زمان جنگ جهانی دوم، آلمانها با توجه به گرایشات گریز از مرکز آنها ،از چچنیها بر علیه روسها سو استفاده کردند که سبب تبعید عمومی و سراسری چچنها از منطقه قفقاز به دیگر مناطق شوروی(بویژه‏ سیبری) گردید که نتیجه آن مرگ یک چهارم جمعیت این کشور بود.
۴-۴-۲- عامل مذهب ودین:
چچنی ها عموما مسلمان و حنفی مذهبند. در اعتقادات آنها طریقتهاى صوفیانه جاى ویژه اى داشته و از خود تاثیر شگرفى به جا گذاشته است. از طریقتهاى صوفیانه مشهور و متداول در چچنستان مى توان به طریقه نقشبندى منسوب به خواجه بها الدین نقشبندى بخارائى و نیز طریقه قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانى که در عراق شکل گرفت اشاره کرد.[۲۰۷] فرقه نقشبندیه بیشتر در میان روشنفکران و فرقه قادریه در میان مردم عادی بیشتر نفوذ دارد.[۲۰۸] قوم چچن در طول دورانی که حکومت مرکزی با دین داری مبارزه می‌کرد، دیانت خود را از دست نداد و همواره بر اعتقادات مذهبی خویش پافشاری ‌نمود. رهبران مسلمان چچن همچون شیخ منصور و امام شامل از احکام اسلامی به عنوان بهترین وسیله برای بسیج و متحد کردن مردم وایجاد یک جامعه منسجم و یکپارچه در مقابل روسیه استفاده می‌کردند.[۲۰۹] دین نقش مهمی در مبارزه طلبی چچنیها علیه روسها دارد و به عنوان عامل انسجام دهنده و هدایت کننده گروه های چچنی تاثیر گذار بوده است. اسلام صوفی در منطقه به عنوان یک عامل انقلابی و تجدید نظر طلب بوده است. رهبران چچن اکثرا از شیوخ تصوف اند، اسلام را به عنوان نماد مبارزاتی و عامل مشروعیت به فعالیتهای سیاسی خود به کار گرفته اند. در واقع اسلام جنبه اى از هویت ملى چچنیها محسوب مى شود . در خلال دهه ۸۰ م در راستای سیاست های گلاسنوست گورباچف، احساسات مذهبی و روحیات ضد روسی وضد کمونیستی مردم چچن فرصت بروز یافت. البته چچنیها اسلام را به عنوان یک سنت پذیرفته اند تا اصولگرایی و ارزشی، در نتیجه در برخورد بین مذهب با سنتهای قومی، به سنتها اولویت می دهند . در دوران کمونیسمها تلاشهای بسیاری برای سرکوب مذاهب،تعطیلی مساجد و مراکز دینی صورت گرفت.اگرچه در سالهای بعد فروپاشی به دلیل خلا ایدئولوژیک، فقر،بی عدالتی و… تفکرهای بنیاد گرایی سلفی و وهابی به این منطقه نفوذ کرده که سبغه خارجی داشتند و از کشورهای عربستان و پاکستان نفوذ پیدا کرده اند. جریان وهابیت با اسلام سنتی و به خصوص با طریقت های صوفیگری به مخالفت برخاست و رهبران آن نقش های کلیدی در مبارزات استقلا ل طلبانه چچن ها علیه نیروهای فدرال روسیه بر عهده داشتند، به طوری که عده ای اعتقاد دارند که اقدامات تروریستی که در طی دو جنگ با روسیه اتفاق افتاد ، به دلیل نگرشهای افراطی وفاقد تساهل از اسلام این تفکرات صورت گرفته است.این اقدامات حتی با مخالفت گروه های صوفی چچنی نیز قرار گرفته. به طوری که عده ای اعتقاد دارند که جنگ کنونی نه جنگ بین روسها و چچنی ها است بلکه جنگ بین دو تفکر ( صوفیانه با وهابیت) از اسلام است. در مقابل بعضی معتقدند که استقلال طلبی چچن به صورت کاملا سکولار و در اعتراض به اوضاع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. به طوری که حتی نامی اسلام در قانون اساسی جدایی طلبان چچن در سال ۱۹۹۲ ذکر نشده بود.[۲۱۰]
۲-۴-۳- عوامل اقتصادی و اجتماعی:
به طور کلی عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی از عواملی است که سبب می شود که مناطق یک کشور نسبت به مرکز واگرایی داشته باشند.به خصوص اگر این مناطق در مرزها و به دور از مرکز و ادعای استقلال طلبی داشته باشند. عواملی مثل بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی، تبعیضات نژادی،اختلافات طبقاتی و بی عدالتی در توزیع ثروتهای ملی، سبب می شوند که این مناطق نسبت به نظام حاکم اعتراض و شورش کنند. وجود منابع نفت وگاز، صنایع سبک و شیمیایی، غلات و نیشکر از جمله عوامل اقتصادی نیاز روسیه به چچن است.طی ۷۵ سال گذشته چچن ۴۰۰ میلیون نفت به شوروی صادر کرده؛ در حالی که از لحاظ توسعه انسانی و استانداردهای اقتصادی دررده ۷۳ قرار دارد.[۲۱۱] در کل قفقاز شمالی ۱۲% از جمعیت فدراسیون روسیه را تشکیل می دهد در حالی که تنها از ۸% از درآمدهای روسیه را بهره مند است. حتی چچن ،اینگوش وداغستان جر محروم ترین مناطق فدراسیون محسوب می شوند.[۲۱۲] چچنها ادعا دارند منابعی که دولت مرکزی از این منطقه بدست می آورد، سهم مناسبی به آنها نمی رسد. از نظر آنها ۹۰% سوخت هواپیما های روسیه از چچن تامین می شود، درحالی که این جمهوری از توسعه اقتصادی و اجتماعی پایینی برخوردار است.[۲۱۳] ولی مسکو این ادعاها را رد می کند و می گوید که اهمیت این منطقه بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کشف حوزه سیبری اهمیتش را از دست داده است. به علاوه جنگ و تحریمهای مسکو سبب کمبود مواد غذایی، فاصله طبقاتی،افزایش بیکاری و رشد حرکتهای تروریستی وافراطی گردیده است. این عوامل باعث واگرایی، اختلاف و فاصله بیشتر بین مردم چچن و دولت مرکزی شده است.
۶-۴-۴- دخالتهای خارجی :
آمریکا و متحدانش با بهره گرفتن از بی ثباتی سیاسی ناشی از بحران چچن نقش اساسی در این مساله ایفا میکنند. هدف آنها این است که با بحران آفرینی در پاشنه آشیل روسیه یعنی چچن، سبب بیرون راندن روسیه از منطقه قفقاز،کاهش نفوذ آن در دریای خزر و سیاه،کنترل منابع انرژی خزر شوند[۲۱۴] آنها به بهانه بحران در چچن ، با فشار بر مجامع حقوق بشری و سازمان ملل، سعی دارد که روسیه را در موضع ضعف قراردهند. به علاوه با توجه به این که منطقه چچن از موقعیت استراتژیک برخوردار است، آمریکا با فشار بر روسیه سعی می کند، دست روسیه را از منابع نفتی چچن و داغستان کاهش دهد.همچنین با توجه به اینکه روسیه ۷۰% از انرژی اروپا را تامین میکند واکثر این انرژی از منطقه بحران خیز چچن عبور می کند، واشینگتن می خواهد اروپا را متقاعد کند که از منابع انرژی متحدان امریکا مثل آذربایجان استفاده کند و خطوط لوله نیز از کشورهایی مثل ترکیه و گرجستان عبور کند .هدف آمریکا این است که در زمینه انرژی، لوله های نفتی ، ایران و روسیه را دور بزند. آمریکا با حمایت از گروه های تندرو اسلامی در چچن، ضمن محدود کردن حوزه امنیتی روسیه، سعی می کند کنترل منابع وخطوط انتقال انرژی منطقه را دست گیرد.[۲۱۵] از طرفی حوادث۱۱ سپتامبر و وقایع بعد از آن ( حمله آمریکا به افغانستان) سبب اتحاد استراتژیک روسیه و آمریکا در زمینه مبارزه با تروریسم شده است با اشاره به این که بسیاری از چچنی ها در افغانستان با گروه طالبان همکاری می کنند. که در نتیجه فشار آمریکا به مسکو برای سرکوب چچنیها کاهش یافت. به علاوه کشورهایی مثل عربستان، پاکستان وترکیه،گرجستان و گروههایی مثل القاعده و طالبان نیز به دلایل به دلایل اعتقادی و قومی، امنیتی با حمایت های مالی و نظامی از جدایی طلبان چچن کمک می کنند.دره پانکیسی که در خاک گرجستان و در مرز روسیه واقع شده به محلی برای آموزش های نظامی وپایگاهی برای گروگانگیری و قاچاق اسلحه جدایی طلبان تبدیل شده است. روسیه ، گرجستان را به پناه دادن شورشیان چچنی متهم میکند و دولت تفلیس عمدا با آنها برخورد نمی کند. گرجی ها از این طریق سعی به در بدست آوردن یک پوئن مثبت در مقابل روسیه در رابطه با مناطق جدایی طلب خود هستند. به طور کلی می توان گفت که هر یک از عواملی که در بالا به آن اشاره شد، به تنهایی نمی توانند بر استقلال طلبی چچنستان که سبب ایجاد بحران شده، تاثیر گذار باشند بلکه هر یک از عوامل مکمل یکدیگرند. در مورد چچن نیز می توان گفت که چهار عامل ابتدایی در بخش قرار داد و عامل آخر (دخالت خارجی)نیز به عنوان یک عامل تشدید کننده جدایی طلبی قابل ذکر است.Europe but this has not made it insignificant for Russian
۶-۴-۵- سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به بحران چچن :
Caucasia, as part of the Islamic World, has played a piشمال قفقاز، به عنوان بخشی از جهان اسلام، نقش مهمی در جغرافیای سیاسی ایران ایفا کرده است. قفقاز شمالی نیز ردّ پای روشنی از نقش تمدن ایرانی وجود دارد؛ به طوریکه از حیث تبارشناسی، مردم اوستیای شمالی خود را ایر (مفرد) و ایران (جمع) و زبان خود را ایرانی و میهن خودشان را نیز ایرانستان می خوانند. [۲۱۶] آنچه که بحران چچن را به عنوان عامل تمایز بخش برای سیاست خارجی ایران معرفی می کند،جنگ بین گروه های مسلمان جدایی طلب چچنی با یک دولت غیر مسلمان ( روسیه)که اهمیت استراتژیک برای منافع ایران دارد. این دو عامل متعارض یعنی تضاد اشتراکات دینی با اشتراکات ژئوپلیتیک و استراتژیک، سبب شده که دستگاه سیاست خارجی ج.ا.ایران در حالت دوگانگی قرار گیرد. از یک طرف ایران بایستی منافع ملی و استراتژیک خود را در نظر گیرد، از طرف دیگر نمی تواند نسبت به کشتار مسمانان چچنی بی تفاوت باشد.اهمیت این بحران برای ایران به حدی است که در ایران عده ای اقدامات سرکوبگرایانه روسیه علیه چچنیها را با اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل علیه مردمان فلسطین مقایسه می کنند ومعتقد اند که همان طور که اسرائیل در فلسطین به کشتار و اشغال می پردازد،درچچن نیز چنین اقداماتی صورت می گیرد. در نتیجه سیاست خارجی ایران نیز بایستی نسبت به هر دو مسئله ثابت و واحد باشدو اقدامات مسکو را در اشغال چچن را نیزمحکوم کند.چون در هر دو مسئله اولا اشغال سرزمین مسلمانان صورت گرفته و ثانیا در هر دو عامل اشغالگر یک نیروی غیر مسلمان است.
اقدامات ج.ا.ایران در قبال بحران چچن قابل ارزیابی است.اولین اقدام ایران در قبال بحران چچن به سال۱۳۷۳ بر می گردد. که در آن دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران در دیدار با حامد الغابد دبیرکل وقت کنفرانس اسلامی، بر ضرورت حل مشکل چچن قبل از وخیم شدن اوضاع از سوی سازمان کنفرانس اسلامی تاکید کرد.[۲۱۷] ولی به محکومیت اقدامات روسیه پرداخته نشد.
در زمان جنگ دوم روسیه و چچن نیز، ایران از خود واکنش نشان داد. در آغاز جنگ دوم چچن در سال ۱۹۹۹، ایران به ریاست سازمان. کنفرانس اسلامی و تلاش هایی را برای حفظ نقش خود را به عنوان وسیله ای برای انتقاد از مسکو در قبال مسلمانان چچن انجام داد. “کمال خرازی، وزیر خارجه وقت، در دیدار با ایگور ایوانف وزیر خارجه روسیه، نگرانی ایران و جهان اسلام را نسبت به بحران چچن و وضع مسلمانان آن یادآور شد و خواهان توقف هر چه سریعتر جنگ درمنطقه شد.”[۲۱۸] همچنین او در دیدار با معاون وزیر خارجه روسیه ،خواهان حل بحران چچن شده و صریحاً اعلام کرد که مسائل موجود در چچن باعث به وجود آمدن یک تصویر ناخوشایند از روسیه در جهان اسلام و کلّ منطقه خواهد شد.[۲۱۹] به علاوه آقای خاتمی رئیس جمهور وقت ، در دیدار با وزیر دفاع روسیه ضمن ابراز نگرانی چچن خواهان پایان دادن به این بحران و حفظ حقوق مردم این منطقه شد. بعد از این دیدارها، با تلاش ایران، هیئتی از سازمان کنفرانس اسلامی برای گفت و گو با مقام‌های روس در مورد این بحران ، فرستاده شدکه در آن مسئولان ایرانی بر حل سیاسی بحران چچن تاکید کردند. اما مواضع ایران به مرور نرمتر شد به طوری که مسئولان ایرانی مسئله چچن را مسئله داخلی روسیه و مربوط به تمامیت ارضی آن عنوان می کردند. به طوری که” سرگئی میرونف” رئیس مجلس سنا روسیه گفت :که حمایت ایران برای “حاکمیت ملی و تمامیت ارضی فدراسیون روسیه” اثرات مثبت در حال و آینده روابط دو جانبه خواهد داشت.[۲۲۰] مواضع ایران بیشتر به کلمات و عباراتی مثل ابراز “نگرانی” و یا “نگرانی جدی” و همچنین تماسهایی برای مذاکرات شامل می شد ولی هیچ اولتیماتوم یا انتقاد شدیدی نسبت به روسیه عنوان نشد. .ایران همیشه همراه “احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت فدراسیون روسیه ،بر عدم دخالت در امور داخلی آنها تاکید می کردند" [۲۲۱]
مواضع ایران در قبال چچن را می توان ازچند بعد مورد بررسی قرار داد.
۱-تغییر رهبران جدایی طلب( از اسلام گرا به سکولار)
نفوذ وهابیت و تفکرات سلفی و خشونت طلب مثل حضور نیروهایی طالبان و القاعده
حمایت های سیاسی ، مالی و نظامی کشورهای عربستان و پاکستان، که در تضاد عقیدتی با جمهوری اسلامی محسوب می شوند
ج.ا. ایران دریافته بود که حمایت از روسیه یا حداقل عدم واگرایی با روسیه ، می تواند در شرایط بعد از ۱۱ سپتامبر که امکان داشت که آمریکا به ایران حمله کند. چنین مواضعی (حمایت از روسیه ) می تواند به حمایتهای مسکو در شورای امنیت و دیگر عرصه ها بین المللی حساب کرد. - تصویر ویرانه های گروزنی، قفقاز را به سوی باغ سبز غرب سوق داده است.[۲۲۲]


فرم در حال بارگذاری ...

« مطالب پایان نامه ها درباره بررسی رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و تعهد سازمانی در ...دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع تاثیر سه شیوه تمرینی در آب، خشکی و الکتروتراپی بر ... »