وبلاگ

توضیح وبلاگ من

راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی و مقایسه ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی
 

زیرا ندای عشق زنی هست آتش»
(همان، ص۱۵)

«آتش فتاد در نی و عالم گرفت دود

 

 

زمانی:
به عقیده‌ی کریم زمانی نغمه‌ی نی آتش است و می‌گویند:«نغمه‌ی نی کلام گرم و آتشین اولیاء است و معلول باد و هوای نفسانی نیست و هر کس این آتش ندارد عدمش به ز وجود»(زمانی،۱۳۷۸:۵۷)
استعلامی:
فقط یک معنی ساده و پیش پا افتاده کرده است. او عقیده دارد:«کسانی که اسیر جنبه‌های مادی زندگی‌اند فکر می‌کنند که صدای نی نتیجه‌ی جریان باد است یا نفس و به عبارت دیگر حاصل یک اصطکاک است.اما بانگ نی آتش و باد نیست، وحیات مردان حق بسته به‌این آتش درون است و بدون آتش وجود حقیقی ندارد.»(استعلامی،۱۳۸۷:۲۸۲)
گولپینارلی:
گفته است که «نیست باد نفرین نیست،دعای خیر است.منظور این است که خدا کند که چنان کسی نیز بدین آتش بیفتد و هستی موهوم او بسوزد و نابود شود. بدون تردید شراب در این مورد مظهر جذبه‌ای است که انسان از موجودیت و انانیت خود می‌رهاند و او را غرق در عشق و معرفت و نشئه‌ی معنوی می‌سازد.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۷۱)
نظر اجمالی :
چنان که استعلامی‌می‌گوید این بانگ نای که همانند آتش همه چیز را تهذیب می‌کند کلام اولیاست و حیات مردان حق به همین آتش وابسته است واین آتش می‌تواند اولیا و مردان حق را از خامان جدا سازد چنانکه مولوی می‌گوید:

 

بگداز به آتشش، که آتش
آتش فتاد در نی و عالم گرفت دود
۱۰) آتش عشق است کاندر نی فتاد

مر خامان راست کیمیایی
زیرا ندای عشق زنی هست آتشی
(دیوان کبیر، بیت۳۱۸۳۱)
جوشش عشق است کاندر می‌فتاد
(بیت ۱۰)

 

 

انقروی:
میگوید:«این بیت چگونگی آتش واقع در درون و کلام اولیا را بیان می‌کند و آتش واقع در قلب کباری که درونشان از ماسوا خالی است آتش عشق الهی است، این آتش همه چیز آن‌ها را می‌سوزاند به جز معشوق که در قلبشان باقی می‌ماند.

 

عشق آن شعله است که چون بر فروخت

هرکه جز معشوق باقی جمله سوخت

 

 

ویک معنای لطیف دیگر این است که جایز است مراد از “می” روح هر شخص باشد. به ملابسه‌ی این که به او ذوق و نشاط می‌دهد، و در خم وجودش هرآن به نحوی بغلیان می‌آید. پس آن جوششی که به می‌روح هر کسی می‌افتد جوشش محبت ذاتیه وازلی است.»(انقروی،۱۳۸۰:۲۴)
نیکلسون:
معنی ساده بیان کرده و معتقد است که:«عشق،آتش جذبه را در دل می‌افروزد و آن را همچون جامی‌از باده‌ی جوشان می‌سازد.»(نیکلسون،۱۳۸۴ :۲۱)
فروزانفر:
درتوضیح بیت فوق، فروزانفر، اعتقاد حکما و صوفیان پیشین را مانند ابن سینا در کتاب رساله فی عشق که در جواب ابو عبدالله فقیه معصومی‌آورده است یا صدر الدین شیرازی در “الاسفارالاربعه"جلد سوم می‌گوید: «عشق در همه‌ی موجودات ساری و جاری است زیرا تمام موجودات طالب کمال هستند و محرک اشیا در عالم وجود همین عشق به کمال است.»و به عقیده‌ی او مولانا بر این عقیده است که زاری نی و جوشش می‌هر دو منبعث از عشق است.» (فروزانفر،۱۳۸۲:۱۵)
زمانی:
زمانی بیت فوق را به اصل اشراقی افلاطون مبنی می‌داند. که عشق در جمیع کائنات جاری و ساری است. بدین معنی که هر موجودی که به سوی مرتبه‌ی والاتر اشتیاق دارد و این عشق است که سبب حرکت و تکاپوی موجودات به کمال می‌شود. وسپس معنای لغوی عشق که از عَشق(چسبیدن و التصاقی)گرفته شده است را بیان می‌کند و می‌گوید:«اگر نی به ناله و حزین پر سوز و گداز می‌افتد به خاطر آتش عشقی است که در آن افتاده و موجب نوای حزین آن شده است. واگر باده می‌جوشد آن هم به خاطر جوشش عشق است.(زمانی، ۱۳۷۸:۲۱)
استعلامی:
می‌گوید:«عشق است که‌این نی را می‌نوازد، و آنچه مولانا در مثنوی می‌سراید در واقع تعبیری است از عشق او به حقیقت، به ناله‌ی نی، به خود نی، و به ظاهر الفاظ مثنوی….دل بست. راز را باید یافت و جان را باید دید. نی با ناله"روزگار وصل خویش را می‌جوید"یعنی سیر به کمال می‌یابد و می‌با جوشش “می‌"می‌شود. و این بیت را دلیلی برای کمال نی و می‌آورده است که جوشش می‌سبب کمال آن است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه


فرم در حال بارگذاری ...

« تحلیل حقوقی قراردادهای باز در نظام حقوقی ایران و کامن ...پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی در سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان- ... »
 
مداحی های محرم