توصیف و تشریح خدمات موجود برای محصول.
تصحیح برداشتهای غلط مشتریان.
کاهش ترس مشتریان.
ایجاد تصویر مناسب برای شرکت.
ایجاد ترجیحات نسبت به محصولات و خدمات شرکت در نزد مشتریان.
تشویق و ترغیب مشتری برای خرید محصولات شرکت به جای رقبا.
تغییر و تصحیح ادارک مشتری نسبت به ویژگیهای محصول.
تشویق مشتری برای اتخاذ تصمیم فوری در خرید محصول.
تشویق مشتری برای برقراری تماس تلفنی با بخش فروش و بازاریابی شرکت.
یادآوری کردن به مشتری نسبت به آن که ممکن است محصول و خدمات در آینده مورد نیاز باشد.
یادآوری کردن به مشتری نسبت به اینکه محصولات و خدمات را باید از کجا خریداری کند.
یادآوری کردن محصول در ذهن مشتری در زمانی که محصول خارج از فصل استفاده باشد.
حفظ و نگهداری جایگاه محصول در ذهن مشتری.
۲-۶-۱-۲ ویژگیهای اهداف تبلیغاتی
هدفهای تبلیغاتی، اعم از بلندمدت یا کوتاه مدت باید دارای ویژگیهای زیر باشند:
چالشگر: اهداف تبلیغاتی باید برای مخاطبان و کارکنان چالشبرانگیز باشد و دستیابی به آنها به سادگی میسر نباشد تا در کارکنان و مخاطبان انگیزه لازم و پایدار ایجاد کند. پیامهای تبلیغاتی باید بتوانند انگیزهها و نیازهای نهفته مخاطبان را تحریک کنند و حتی بتوانند انگیزهها و نیازهای جدیدی را ایجاد کنند. گاهی شرکتها از تبلیغاتی استفاده میکنند که کارکنان با مشاهده آن تبلیغات بسیار سست و تنبل میشوند. باید توجه داشت که یکی از اهداف مهم مؤسسات و شرکتها در تبلیغات، کارکنان هستند که باید در پیامها، تیزرها و رسانههای تبلیغاتی به عوامل درونی و بیرونی کارکنان خود توجه کنند. قابل توجه اینکه در تیزر تبلیغاتی یکی از شرکتها، مخاطبان هدف تبلیغاتی بیشتر کارکنان بودند تا به وسیلهی آن کارکنان خود را به کار و فعالیت و دقت بیشتر دعوت کنند.
قابل سنجش: اهداف تبلیغاتی باید طوری باشند که بتوان میزان دستیابی به آنها را به صورت کمی ارزیابی کرد.
باثبات: یعنی در یک دورهی زمانی معقول، معنیدار باشند. اهداف تبلیغاتی نباید دور از ذهن و متغیر باشند. اهداف تبلیغاتی باید برای مخاطبان و خود شرکت باثبات و معنیدار باشد.
روشنی: اهداف تبلیغاتی باید به روشنی و بادقت مشخص کند که در چه حالتی محقق میگردد. (روستا و خویه، ۱۳۸۸: ۶۷-۶۶) اگر هدفهای تبلیغاتی مشخص و روشن باشند به گروههای ذینفع کمک میکنند تا نقش خود را در آینده سازمان درک کرده و مدیران بر مبنای این اهداف تصمیمگیری نمایند و در مرحلهی اجرا تعارضها و تضادها به پایینترین حد ممکن خواهد رسید.
۲-۶-۱-۳ اجرای استراتژیهای تبلیغاتی
کمتر از ده درصد استراتژیهای تدوین شده، به شیوهای موفقیتآمیز به اجرا درمیآیند. بسترسازی و اجرای استراتژیهای تبلیغاتی از مهمترین مراحل مدیریت استراتژیک تبلیغات میباشد.
هر تبلیغ حاوی پیامی است که این پیام با طی مراحل خاص به مخاطب میرسد. در علم ارتباطات پیامرسانی بسیار اهمیت دارد. پیامسازی از وظایف مهم مدیران استراتژیک تبلیغات است. یک پیام تبلیغاتی باید ویژگی ۳ س (ساده، سلیس، سبک) را داشته باشد.
اجرای خوب استراتژیها مستلزم ایجاد هماهنگی بین عوامل مختلف تبلیغاتی است. در اجرای استراتژیهای تبلیغاتی علاوه بر این که باید بین عوامل مختلف سازمانی، عوامل تبلیغاتی هماهنگی باشد، باید بین عوامل مختلف تبلیغاتی نیز هماهنگی باشد. برای نمونه برخی از شرکتها بین پیامهای تبلیغاتی و رسانههای تبلیغاتی خود هماهنگی ندارند و به همین علت بازخوردی معکوس از استراتژی تبلیغاتی خود دریافت میکنند. برای نمونه یک پیام تبلیغاتی که با توضیح و تشریح طولانی همراه است نباید توسط رسانه تبلیغاتی محیطی مانند بیلبوردهای خیابانی به مخاطبان رسانده شود، اینگونه پیامهایی که نیاز به تشریح و توضیح دارند مناسب نشریات تخصصی هستند. (روستا و خویه، ۱۳۸۸: ۹۵-۹۴)
۲-۶-۱-۴ دلایل شکست استراتژیهای تبلیغاتی
دلایل زیادی وجود دارد که عدم موفقیت اجرای استراتژیهای تبلیغاتی تدوین شده را توجیه کند، که از آن جملهاند:
ناتوانی شرکت در بخشبندی تبلیغاتی بازار.
توجه بسیار اندک به تبلیغات شرکتهای رقیب و عقب ماندن از شرکتهای رقیب(از نظر تحقیق و توسعه).
بیتوجهی به پیشرفت تکنولوژی در تبلیغات.
توجه نکردن به استراتژی و برنامه رسانه در تبلیغات و ناتوانی شرکت در انتخاب رسانه مناسب.
نبود فرهنگی که از نوآوریهای تبلیغاتی حمایت کند.
فقدان یک فرایند گسترده و فراگیر جهت نوآوری تبلیغاتی.
تخصیص ندادن منابع کافی برای عوامل و ابزارهای تبلیغاتی.
عدم ارتباط بین پروژهها و طرحهای تبلیغاتی با فرهنگ و استراتژی سازمان.
صرف نکردن زمان و انرژی کافی برای رفع ابهامات سازمانی.
توسعه ندادن ابزارها و سنجشهای ارزیابی پروژههای تبلیغاتی.
عدم وجود مشاوران و مدیران توانا در پروژههای تبلیغاتی.
فقدان یک سیستم ایدهپرداز تبلیغاتی.
عدم توجه به استراتژیهای برندسازی و شعارسازی.
پیامهای نامتناجنس و نامناسب.
عدم اجرای استراتژیها با تکنیکهای مناسب و اثربخش.
زیادهروی در تبلیغات.
عدم کارایی نیروها و کارمندان بخش تبلیغات.
ضعف مدیریت در فرایند تدوین و اجرای مدیریت استراتژیک.
ایجاد تضاد با بخشهای دیگر بازاریابی و… (روستا و خویه، ۱۳۸۸: ۹۸ و ۹۹).
۲-۶-۲ پیشبرد فروش
یکی دیگر از اجزای آمیخته ترفیع، پیشبرد فروش است که شامل محرکها و مشوقهای کوتاه مدت برای تشویق به خرید یا فروش یک محصول یا خدمت است. پیشبرد فروش شامل انواع گستردهای از ابزار ترفیعی است که برای برانگیختن و واکنشهای قویتر یا سریعتر بازار طراحی شده است. این ابزار موارد زیر را شامل می شود :
تشویق مصرف کنندگان : با ابزاری مانند نمونهها، کوپنهای تخفیفی، بازپرداختهای تخفیفی از طرف کارخانه به خریداران، حراج، کاهش قیمتها، جایزههایی برای خرید محصول، تمبرهای تجاری و نمایش محصول.
ترفیع تجاری[۱۱۵] : با ابزاری مانند تخفیفهای خرید به خردهفروشان، محصولات رایگان برای خردهفروشان، بازپرداختهای تخفیفی به خردهفروشان برای حمایت آنها از محصول[۱۱۶]، آگهیهای تعاونی[۱۱۷] و مسابقه فروش برای عاملان فروش.
تشویق فروشندگان : با ابزاری مانند انعامها و مسابقهها. (روستا، ونوس و ابراهیمی، ۱۳۸۶: ۳۴۴ و ۳۴۵)
تخفیفات ترفیعی برای برنامه های ترفیعی شرکت است؛ مانند حراج. این نوع تخفیفات موقتی است و انواع گوناگونی دارد که شامل کاهشهای قیمتی کوتاهمدت همچون فروش اختصاصی[۱۱۸]، کوپنهای توزیع شده توسط رسانههای جمعی[۱۱۹]، کوپنهای روی بستهبندی[۱۲۰]، تخفیفات پس از فروش[۱۲۱] و بازپرداختها[۱۲۲] است. (یو و همکاران، ۲۰۰۰: ۱۹۸) و یا کوپنهای تخفیف که برای خرید بیشتر محصول، به مشتریان داده می شود. (روستا و همکاران، ۱۳۷۵: ۲۸۰)
۲-۶-۳ روابط عمومی
فرم در حال بارگذاری ...