وبلاگ

توضیح وبلاگ من

طرح های پژوهشی انجام شده با موضوع بررسی مناجات در مثنوی های فارسی در قرن هفتم- فایل ...

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

اکنون به بررسی این نظام اخلاقی در ادعیه شیعه می‌پردازیم.
دعای مکارم الاخلاقی که بیش از دیگر ادعیه بیان‌کننده این نظام اخلاقی است و طرحی را مطرح می‌کند، بر اساس آن می‌توان مراحل سلوک را گذراند و به رستگاری و قرب حق نایل شد. این طرح نظام اخلاقی در ادعیه شامل بندهای زیر است:
۴-۶-۱٫ ایمان کامل و بهترین یقین
امام در دعای مکارم الاخلاق از ابتدا، ایمان کامل و بهترین یقین را از خداوند می‌خواهد: «بلغ ایمانی اکمل الایمان واجعل یقینی افضل الیقین: ایمان مرا به کامل‌ترین ایمان برسان و یقین مرا بهترین یقین‌ها قرار ده.»[۶۲۳]
کتاب نظام اخلاق اسلام درباره این قسمت از دعا می‌گوید: «در این دعا امام از ایمان و یقین شروع کرده، درحالی‌که ایمان شروع کار و آغاز مسئولیت و سپس به یقین پرداخته درحالی‌که شناخت و یقین جلوتر از ایمان شکل می‌گیرد.»[۶۲۴]
امام ابتدا ایمان کامل می‌خواهد و سپس یقین با فضیلت کامل، زیرا سیر و سلوک را می‌توان با گمان نیز آغاز کرد. در ابتدای مسیر نیاز به یقین واطمینان ندارد، همان‌طور که هیچ تاجری با یقین به سود و ضرر تجارت نمی‌کند، ولی با احتمال عقلانی و حساب‌شده این کار را شروع می‌کند؛ بنابراین سلوک انسان نیز می‌تواند با گمان آغاز شود. وقتی انسان با گمان نیک به خداوند قدم در سیر و سلوک گذاشت، کم‌کم به خشوع می‌رسد و وقتی به خضوع و خشوع رسید خداوند به او کمک می‌کند. قرآن می‌فرماید:
پایان نامه - مقاله - پروژه
«استعینوا بالصبر و الصلاه و انّها لکبیره الّا علی الخاشعین الذین یظنون انّهم ملاقوا ربّهم وانهم الیه راجعون: از صبر و نماز یاری جویید و با شکیبایی و مهار خوبی‌های درونی و توجه به پروردگار نیرو بگیرید و این کار جز برای خاشعان دشوار و سنگین است، همان کسانی که می‌دانند پروردگارشان را ملاقات می‌کنند و به‌سوی او باز می‌گردند.»[۶۲۵]
همان‌طور که قرآن می‌فرماید سالک با صبر در برابر هوای نفس، وسوسه‌های شیطان و استقامت در طریق اطاعت پروردگار، یاری خدا را در برابر حوادث ناگوار و مصائب شامل حال خود می‌کند. «صبر حالت باطنی آنها در برابر بلاها و گرفتاری‌هاست.»[۶۲۶]
صبر، خشوع و گمان به ملاقات پروردگار باعث می‌شود رذایل اخلاقی مثل ترس، تردید، اضطراب و نگرانی در برابر حوادث مهم، دنیا و دنیاپرستی به فضایل اخلاقی مانند توکل، شجاعت و شهامت تبدیل شده و باعث تهذیب نفس شود و این صبر به افرادی کمک و یاری می‌رساند که خاشع‌اند و در برابر خداوند سر تعظیم فرود آورده‌اند و خداوند را در همه حال شاکراند و هرچه این صبر و شکرگزاری بیشتر باشد به هدایت بیشتری خواهند رسید.
«ان الذین اهتدوا ازادهم و آتاهم تقواهم: کسانی که هدایت یافته‌اند، خداوند بر هدایتشان می‌افزاید و روح تقوا به آنان می‌بخشد.»[۶۲۷]
و هرچه تقوایشان افزوده شود بیشتر دل به مهر و محبت خداوند می‌سپارند و همه چیز را از آن خدا و برای خدا می‌خواهند.
۴-۶-۲٫ بهترین نیت و نیکوترین عمل
پس از یقین و ایمان کامل، امام برای پی‌ریزی مرحله‌ای از یک نظام اخلاقی، بهترین نیت و نیکوترین عمل را مهم می‌داند، زیرا اگر نیت خوب باشد در دو عمل مساوی آنکه نیتش بهتر است، بهره و سود معنوی بیشتری خواهد برد و باعث رفعت یقین نیز می‌شود.
«و انته بنیتی الی احسن النیات و بعملی الی احسن الاعمال: و نیت مرا به بهترین نیات پایان رسان و عمل مرا به نیکوترین اعمال مقرر فرما.»[۶۲۸]
هرچه یقین شخص بیشتر شود نیاتش خالص‌تر شده و در پی آن اعمالش هم خیر و خالص می‌شود و باز هم بر یقینش افزوده می‌شود؛ یعنی نیت، اعمال و یقین روی هم اثر مستقیم می‌گذارند.
یا می‌فرماید: «اللهم و فّر بلطفک نیتی و صحح بما عندک یقینی و استصلح بقدرتک ما فسد منّی: خدایا به لطف و کرمت نیت مرا فراوان کن و یقین مرا به وسیله آنچه در نزد تو است درست کن و به قدرت کامله خود تبارهکاری‌های مرا اصلاح کن.»[۶۲۹]
پس یقین کامل‌تر و فراوان‌تر باعث بهترشدن و توفیر نیت می‌شود. توفیر نیت به‌معنای این است که سالک هم حق نیت را ادا کند و هم نیات را در تمام نمونه‌ها و جزئیات به کار گیرد و در تمامی ابعاد کارها، حرف‌ها و برنامه‌ها گسترش دهد و تمام اعمال و رفتارش فقط برای خدا باشد، حتی کوچک‌ترین کارها وحرف‌هایش برای رضای حق باشد و او را از رب غافل نکند. به این ترتیب اعمالش شایسته‌تر خواهد شد، در نتیجه خداوند هم از باب کرم، لطف و احسان خود سیئات را به حسنات مبدل می‌کند و اینجاست که تبدیل صورت می‌گیرد و فساد به اصلاح بدل می‌شود و آرزو و ظن و گمان، به ذکر، تفکر و تدبیر تبدیل می‌شود؛ حسد تبدیل می‌شود به تدبیر برای مبارزه با شیطان؛ سوء ظن تبدیل به تفکر به قدرت‌های خدا و آرزوها تبدیل به ذکر و یادآوری خداوند می‌شود. در دعای کمیل آمده است:
«اسئلک ان تجعل اوقاتی من اللیل و النهار بذکرک معموره و بخدمتک موصوله و اعمال عندک مقبوله حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا: اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت قرار بده و معمور و آباد کن و همواره در خدمت تو مستدام و کردارم را مقبول درگاهت کنی تا اعمال و کردار و گفتارم همه یک جهت برای تو باشد و حالم هیشه در خدمتت پاینده باشد.»[۶۳۰]
ازآنجاکه خداوند کمال مطلق است، اینها را از خداوند درخواست می‌کنیم و ما نیز نیت و عملی را در بالاترین سطح که به‌معنای اکمل، احسن و افضل است می‌خواهیم، تا آنها را در راه خدا که کمال مطلق است خرج کنیم و به کار بندیم، پس یقین هم هر روز بیشتر می‌شود و حتی آنجاکه یقین‌اش اشتباه بود نیز اصلاح شده و ضعف‌هایش تبدیل به قوت و قدرت صلاح می‌شود حتی اگر در معرفت و شناختش به خدا کمبودی باشد، چون همه اعمال و نیاتش برای خدا و در راه خدا است، نظام عالم نیز زیبا و هماهنگ می‌شود، زیرا نظام عالم نظامی قانونمند است و بین اجزای آن هماهنگی برقرار است و وقتی اعمال انسان جمیل شود، روی تمام هستی اثر می گذارد و آنها را زیبا می‌کند.
«هر عملی که از ما صادر می‌شود براساس اینکه آنچه دل‌ها به دست می‌آورند روی این عالم اثر می‌گذارند و هر حالت قلبی ما میوه می‌دهد و اثر می‌گذارد، چرا که این عالم فقط عالم تجسم اعمال ما نیست بلکه عالم تجسم حالتهای انسان نیز هست بنابراین فساد ما روی ذره ذره این عالم اثر خواهد گذاشت»[۶۳۱]
اعمال و حالتها و نیات ما روی عالم اثر می گذارد اگر اعمال ما صالح باشد، خداوند متولی اعمالمان می‌شود، زیرا خداوند اعمال صالحین را اصلاح می‌کند و متولی عمل صالحین است: «ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین: ولی و سرپرست من خدایی است که این کتاب را نازل کرده و او صالحان را سرپرستی می‌کند.»[۶۳۲]
۴-۶-۳٫ پاک کردن دل از غیر حق
هرگاه سالک نیت و اعمالش را تبدیل به بهترین نیات و عمل کرد، باید دل را از غیر حق پاک کند و موانع سلوک را از سر راه خود بردارد: «واکفنی ما یشغلنی الاهتمام به واستعملنی بما تسئلنی غدا عنه و استفرع ایامی فیما خلقتنی له و اغننی و اوسع علی فی رزقک و لا تفتنی با النظر اعزنی و لا تبتیینی بالکبر و عبدنی لک و لا تفسد عبادتی بالعجب و اجر للناس علی یدی الخیر و لا تمحقه بالمن و هب لی معالی الاخلاق و اعصمنی من الفخر: و از من آنچه را اهتمام بدان مشغول کرده کفایت نما و به آنچه فردای قیامت مرا بدان بازخواست می‌کنی مشغول دار و روزهایم را تنها به‌خاطر آنچه برای آن خلقم کردی فارغ ساز و مرا بی‌نیاز کن و بر من روزی خودت را گشایش ده و مرا در فتنه‌گاه نینداز و عزتم ده و به صفت تکبر مبتلا مساز و مرا به عبادت خودت وادارم ساز و عبادتم را به صفت ناپسند خودبینی تباه مساز و کار خیر مردم را به دست من جاری کن، ولی با منت‌گذاشتن من آن را از بین نبر و پایه‌های اخلاقی را نصیبم کن و مرا از فخرکردن نگه دار.»[۶۳۳]
اهتمام به غیر حق یکی از عوامل مزاحم در سیر و سلوک است و انسان خلق نشده مگر اینکه خدا را عبادت کند و هر عاملی که او را از یاد خدا غافل می‌کند مانع سیر و سلوک می‌شود. صفات زشتی مانند تکبر، عجب و خودپسندی باعث باطل‌شدن عبادات او می‌شود و او را از مسیر حق باز می‌دارد. همچنین منت‌گذاشتن بر کاری که برای مردم می‌کند و فخرفروشی به دلیل ایمان از دیگر موانع سیروسلوک است، پس سالک باید در این مسیر به خداوند متوسل شود و از او پایه‌های بلند اخلاقی را بخواهد. از او بخواهد موانع و آفات را از سر راهش بردارد، زیرا فخر، کبر، منت و عجب به انسان حمله می‌کند و انسان می‌پندارد که در اوج عبودیت است، ولی هنگامی که به خود می‌آید، متوجه می‌شود که ناخودآگاه از مسیر دور شده و مشغول به غیر شده است، پس فریاد می‌زند:
«اللهم اشغلنا بذکرک: خدایا مرا مشغول یاد خدا کن.»[۶۳۴]
«اللهم انی اسئلک سئوال خاضع متذلل خاشع ان تسامحنی و ترحمنی و تجعلنی بقسمک راضیا قانعا و فی جمیع الاحوال متواضعا: خدایا از تو درخواست می‌کنم، درخواست شخص فروتن و خوار ترسان که بر من آسان‌گیری و به من رحم کنی و مرا به آنچه برایم قسمت کردی راضی و قانع سازی و در تمام حالات فروتنم کنی.»[۶۳۵]
امام علی(علیه‌السلام) از خداوند می‌خواهد که او را به قسمت و روزی خود قانع سازد؛ زیرا اگر انسان به دارایی‌هایش قانع نباشد، در راه به دست‌آوردن مایحتاج زندگی تلاش و کوشش می‌کند و به غیر حق مشغول می‌شود و از حق فاصله می‌گیرد. امام علی در فرازی از دعای کمیل که آمد فروتنی و خشوع را از خداوند می‌خواهد تا از کبر و غرور و عجب دور باشد.
در فراز دیگری از دعای کمیل که در ادامه می‌آید، حضرت امیر از خداوند می‌خواهد او را در خدمت حق مشغول دارد: «ان تجعل اوقاتی من اللیل و النهار بذکرک معموره و بخدمتک موصوله و اعمالی عندک مقبوله حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا و حالی فی خدمتک سرمدا: اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت معمور و آبادان قرار ده و همواره در خدمت تو مستدام و کردارم را مقبول درگاهت کن تا اعمال و کردارم و گفتارم همه یک جهت برای تو باشد و حالم همیشه در خدمتت پاینده.»[۶۳۶]
۴-۶-۴٫ انکسار درونی و اخبات
اخبات: تواضع و پستی ذلتی است که سالک در برابر حق پیدا می‌کند. اگر سالک به این نوع از ذلت دست پیدا کند، زمینه برای ریزش فضل حق فراوان خواهد شد. انسان باید مواظب باشد هنگامی که با خداوند رازونیاز می‌کند و با او هم‌صحبت می‌شود، از غرور درامان نیست، زیرا چنین تصور می‌کند که به مقامی رسیده است و همین غرور او را از خداوند دور می‌کند، پس اگر می‌خواهد دچار غرور طاعت نشود، باید به ذلت باطنی برسد که این ذلت و انکسار زمینه‌هایی دارد. استاد علی صفایی حائری مراحل و زمینه‌های اخبات را این گونه بیان می‌کند: «اخبات به این شرح می‌باشد: در یک مرحله فهم است، در مرحله دیگر مذاکره، در مرحله سوم محبت است (اسئلک خشوع الایمان قبل خشوع الذل فی النار) دعای ابو حمزه ثمالی؛ خدایا قبلا از اینکه بن بست‌ها،آتش‌ها، سوختن‌ها و ذلت‌های واقعی و عکس‌العمل‌های عملم مرا خاشع کند، تو با عشقت (ایمان ) دل مرا خاشع کن. در مرحله چهارم بلا وگرفتاری است. بلا موجب می‌شود انسان بشکند و انکسار پیدا کند، والا ریاضت‌ها غرور ایجاد می‌کند.»[۶۳۷]
امام سجاد در فرازی از دعای مکارم الاخلاق که در ادامه می‌آید از خداوند خوهان این ذلت باطنی است: «و لا ترفعنی فی الناس درجه الا خططتنی عند نفسی مثلها و لا تحدث لی عزا ظاهرا الا احدثت لی ذله باطنه عند نفسی بقدرها: و درجه مرا در میان مردم بالا ببر، جز درجه مرا نزد خودم پست و ذلیل کن (تا مایه غرور نشود) و برای من عزتی پیش نیاور در ظاهر، جز همان‌قدر ذلت و خواری در باطن ذاتم کرم فرمایی.»[۶۳۸]
هرگاه انسان نزد خود احساس عزت و دارایی کند، ناخودآگاه چه در خلوت چه در جمع دچار غرور و تکبر می‌شود؛ بنابراین امام از خداوند می‌خواهد به هر میزان که به او عزت عطا می‌کند، در باطن به او ذلت و خواری عطا فرماید تا دچار عجب و غرور نشود، زیرا انسان عارف می‌داند هرچه دارد از جانب خداست و هر عزت و بلندی مرتبه را از آن خدا می‌داند و حتی در خلوت خود نیز دچار عجب و تکبر نمی‌شود، پس برای دوری از این مانع باید از خداوند ذلت و خواری نزد خود را بخواهد و چون به انکسار و اخبات رسید نور حق بر قلب او خواهد تابید و به قرب حق راه خواهد یافت.
«فو عزتک ما اجد لذنوبی سواک غافرا و لا اری لکسری غیرک جابرا و قد خضعت بالانابه الیک و عنوت بالاستکانه لدیک: پس سوگند به عزت تو برای گناهانم جز تو آمرزنده‌ای نیابم و از شکست خود چاره‌ای جز تو نمی‌بینم و به تحقیق من فروتن به بازگشت به‌سوی تو شدم، و خوارم که به درگاهت نشستم.»[۶۳۹]
از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شود نور الهی در قلب انسان بتابد و باعث تبدیل بدی‌ها به نیکی‌ها می‌شود همین انکسار و فروتنی و احساس خواری و ذلت است که قلب سالک را به دریای رحمت الهی متصل می‌کند و طالب خوبی‌ها و فیض حق می‌شود و به درگاه او استغاثه سر می‌دهدکه: «و لا لشئ من عملی القبیح الحسن مبدلا غیرک: و نه کسی را که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو.»[۶۴۰]
۴-۶-۵٫ هدایت از جانب حق
قبل از اینکه طلب هدایت را در ادعیه برسی کنیم ابتدا به بیان انواع هدایت می‌پردازیم:
۴-۶-۵-۱٫ انواع هدایت
الف. هدایت نوع اول: این نوع از هدایت شامل حال همه موجودات، حتی منکران حق‌تعالی می‌شود.
«هدایت در یک مرحله با غفلت انسان، با کفر و انکار او همراه است.»[۶۴۱]
در این مرحله هدایت خداوند شامل حال کسانی می‌شودکه منکر خدا هستند و به او کفر می‌ورزند، اما خداوند در همه چیز تجلی می‌کند و این تجلی مستمر او باعث می‌شود که انسان کافر، خدا و نشانه‌های او را مشاهده کند و هدایت شود و به خدا ایمان بیاورد، پس هدایت نوع اول در حد اندازه‌های وجودی انسان‌ست؛ یعنی تا آنجاکه وجود خویش را بفهمد و علامت این هدایت «این است که انسانی که قدر خودش را شناخت ارتفاع همت پیدا می‌کند و همتش بالا می‌رود.» [۶۴۲]
و وقتی همتش ارتقاء یافت تلاش برای شناخت پروردگارش بیشتر می‌شود.
ب. هدایت نوع دوم: این نوع هدایت برای مسلمانان و ایمان آورندگان به حق است؛ یعنی «هدایت در حد اسلام و ایمان است.»[۶۴۳]
برای مسلمانان هم هدایت‌هایی است و هرچه فرد ایمانش قوی‌تر می‌شود، خداوند او را بیشتر هدایت می‌کند. این نوع هدایت از وقتی شروع می‌شود که انسان هدفش را انتخاب کرده و محتاج هدایت‌های دیگر می‌شود. «حضرت ابراهیم در این مورد چنین می‌گوید: انی ذاهب الی ربی سیهدین» من راه افتاده‌ام، من حرکت کرده‌ام به‌سمت پروردگارم.»[۶۴۴]
این نوع هدایت بعدها خواهد بود و لحظه به لحظه استمرار دارد و با شکر، فراوان خواهد شد و با بلا و تمحیص حق تصفیه می‌شود و از غرور پاک خواهد شد.
ج. هدایت نوع سوم: «هدایت در حد تقوا واحسان است (بینات من الهدی) و هدایت‌های بیّن و روشن، از مرحله تقواست که شامل انسان می‌شود.»[۶۴۵]
این نوع از هدایت با انواع قبلی فرق دارد، زیرا هدایت‌های بدون بینه، هدایتی است که با ریب و شک انسان و با کفر و انکار او همراه است. و این هدایت بیّن هدایتی است که با ریب و شک همراه نیست و در مرحله‌ای از تقوا قرار دارد و مخصوص متقین است. هرچه انسان از دنیا دور شود، اگر آنچه انجام می‌دهد به‌خاطر دنیا و رسیدن به قدرت نباشد و همه چیزش الهی باشد، حتی خوردن و خوابیدن او رنگ الهی می‌گیرد. در این مرحله خداوند هدایتی که به او می‌دهد از نوع هدایت متقین است و در آن هیچ شک و ریبی نیست. «والذین اهتدوا زادهم هدی و آتاهم تقواهم»[۶۴۶]
د. هدایت نوع چهارم: هدایت محسنین است. محسنین کسانی هستند که هرکاری انجام می‌دهند رضای حق را طالبند و خواسته و رضای خودشان درآن مطرح نیست و به‌دنبال مرضی حق‌اند.
نتیجه آنکه انواع هدایت: به هدایت تکوینی: «اعطی کل شیء خلقه ثم هدی»[۶۴۷]
هدایت عمومی: «هدی للناس»[۶۴۸]


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود پژوهش های پیشین درباره تحلیل و بررسی عناصر متشکله جرم آدم ربایی توقیف غیرقانونی و ...دانلود پایان نامه درباره : مفهوم زناشوئی و آثار حقوقی مترتب بر آن- فایل ۱۴ »
 
مداحی های محرم