وبلاگ

توضیح وبلاگ من

طرح های پژوهشی انجام شده درباره مبانی قر آنی کرامات اولیاء۹۱- فایل ۷

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

دوم، مرتبه­ی دو امام : که آن دو مانند دو وزیر برای پادشاه اند. یکی در سمت راست است که به دستور قطب، تصرف کننده در عالم ملکوت و نهان است؛ و دیگری در پهلوی چپ است و تصرف کننده در جهان ملک و آشکار است. هنگام کوچ قطب به آخرت، همراه سمت چپی است که جانشین او می‌شود، چه که از همراه پهلوی راستی در سلوکش کامل‌تر است. سپس مرتبه ابدال هفت‌گانه که نگاهبان اقلیم‌های هفت‌گانه‌اند و هر کدام، قطبی برای اقلیم خاصی‌اند. آنگاه مراتب ده‌گانه بشارت دهنده و پس از آن، مراتب دوازده‌گانه که حاکم بر برج‌های دوازده‌گانه و متعلقات و لوازم آنان­اند. سپس ۲۰ و ۴۰ ولیّ از ۹۹ ولیّ، جلوه‌های اسمای حسنای­اند تا ۳۶۰ تکمیل شود. اینها به­گونه­ علی‌البدل، در هر زمانی بر زمین استوارند و تا روز رستاخیز شمار آنها کم و زیاد نخواهد شد. اما اولیای جز اینان، به حسب آشکار و پنهان شدن تجلی الهی کم و بیش می‌شوند؛ و پس از آنها مرتبه­ی پرهیزکاران و نیایش­کنندگان و نیکوکارانِ از مؤمنان کامل در هر زمانی تا روز رستاخیز است. همه آنانی که گذشت در حکم قطب­اند. کاملانی که مرتبه­ی آنها مگر در جانشینی، در مرتبه قطب است­ از حکم قطب بیرون­اند. آنان معانی و اسرار الهی را از خداوند می‌گیرند، به خلاف آنها که در حکم قطب­اند که همه چیز را از خداوند دریافت می‌کنند.[۱۳۸] انسان کامل، تمام‌ترین و کامل‌ترین جلوه‌گاه اسم شریف «ولی» است که از اسمای خداوند و همواره باقی است: «اى پدید آرنده آسمان­ها و زمین، تو کارساز من در دنیا و آخرتى.»[۱۳۹] ابن­عربی، ملامتیه را دارندگان والاترین درجات ولایت دانسته که جز مقام نبوت درجه­ای برتر از آنها نیست.[۱۴۰] عزیزالدین نسفی از عارفان سده هفتم میلادی کسی را انسان کامل می‌داند که در گستره شریعت، طریقت و حقیقت تمام باشد، او را به چهار چیز کمال‌مند می‌داند گفتار نیک، کردار نیک، خوی نیک و شناخت. شریعت، گفتار پیامبر، طریقت، کردار او و حقیقت، احوال اوست[۱۴۱]. ولیِّ خدا دارای ولایت همه سویه و توانا بر تصرف در ماده موجودات جهان است و می‌تواند به دستور خدا قوای زمینی و آسمانی را به تسخیر خویش درآورد[۱۴۲]. انسانی که مظهر اسم «ولی» است می‌تواند بر بیرون از خود ولایت داشته باشد صدور معجزات و کرامات از پیامبران و امامان(علیهم السلام) که اولیای حق­اند به واسطه آن است که مظهر اسم ولی از نام‌های خدایند[۱۴۳]. از دیدگاه ابن عربی یکی از ویژگی‌های نمایان ولی و انسان کامل توانایی تصرف او در عالم است که به یاری اسمای الهی و ظهور آن به وساطت ولی انجام می‌شود.[۱۴۴] پس هر که از این گستره به در است ولی نخواهد بود و سخن او سخن خدا و کار او کار خدا و حال او خدایی نخواهد بود و او از کرامت به دور و کرامت به او بسته نیست. سخن در باب ولایت و ولی، از مرز این نوشتار به در است گرچه روی سخن ما به ولایت تکوینی است اما آن، که به ولایت تشریعی رسد نیز گریزی از ولایت تکوینی ندارد چنانکه ولایت باطنی گستره‌اش هر دو را می‌پوشاند و نبی و رسول را نیز در برمی‌گیرد. ۵٫ پیوند و گسست «ولایت» با «نبوت» و «رسالت» ولایت، نبوت و رسالت سه چهره از مقامات اولیای الهی است که ارتباط استواری با هم دارند به گونه ­ای که می­توان این سه را در هم تنیده دانست. گاه هر سه در یک ولی خدا جمع شده است و گاهی از هم متمایز می­شوند. ۵-۱٫ پیوستگی «ولیّ» با «نبیّ» و «رسول» در قیاس و [پیوند] ولایت با نبوت خداشناسان بر این باورند که پیامبران، به­راستی اولیایی‌اند که در حق فانی و به حق باقی‌اند و از جایگاه غیب هستی و اسرار آن خبر می‌دهند.[۱۴۵] هر فرستاده‌ای، پیامبر است و هر پیامبری، ولی. پس هر فرستاده­ای نیز ولیّ است. لیکن این­گونه نیست که هر ولی‌ای، خبر‌دهنده(پیامبر) و یا آورنده­ی شریعتی(رسول) باشد. رسولان، هر سه را دارند و پیامبران، دارای دو وصف‌اند و این سه، به سه دایره­ی تو در تو می‌مانند. رسالت و نبوت مقامی در دایره ولایت­اند. ولایت، آن دایره فراگیر و گسترده است که همان دایره­ی بزرگ‌تر است. پس از احکام این دایره آن است که خداوند هر کس از بندگانش را بخواهد به پیامبری سرپرستی می‌کند و برخی از احکامش این است که گاهی آن بنده را به رسالت سرپرستی می‌کند و این نیز از احکام دایره ولایت است پس هر رسولی ناچار است که نبی هم باشد و هر نبیّ‌ای نیز بایست که به ولایت رسیده باشد. بنابراین هر رسولی باید که ولی باشد پس رسالت مقام خاصی در میان دایره ولایت است.[۱۴۶] ویژگی‌ای که در هر سه دسته، هم­سو است ولایت است. گرچه ولیّ در گستره­ی گیتی ـ و نه از دید وجودی ـ جایگاه پایین‌تری نسبت به پیغامبر و رسول دارد اما بی‌ولایت کسی به نبوت و رسالت برگزیده نخواهد شد. ولایت، جان و سیرت نبوت و رسالت است. از نگاه ابن­عربی، میان این سه عنوان، پیوندی استوار برقرار است. به دید وی پیامبر، یک ولیّ است که به دانش غیب و احکامی دست یازیده که از راه وحی الهی بوده و از راه های عادی دست یافتنی نیست؛ و رسول یک ولیِ به نبوت رسیده است که به تکلیف الهی برای رساندن پیغام‌های الهی به مردم دانش پیدا کرده و دارای سمتی الهی است. پس رسول، سه منصب را در خود جمع کرده و نبی، دو جایگاه را.[۱۴۷] شیخ محمود شبستری نیز در قالب نظم، پیغامبری را همان ولایت نمود یافته در خلق و جهان دانسته: نبی چون «آفتاب» آمد ولیّ «ماه» نبوت در کمال خویش صافی­ست ولایت در ولی پوشیده باید مقابل گردد اندر «لی مع الله» ولایت اندر او پیدا نه مخفی­ست ولی ندر نبی پیدا نماید[۱۴۸] از پیوندهایی که برای ولی و دو رفیقش می‌توان برشمرد این است که ولی نیز همانند پیغامبران برخی بر شماری دیگرشان برتری دارند.[۱۴۹] ۵-۲٫ گسست «ولایت» از «نبوت» و «رسالت» جداسازی نخستِ ولایت از دو عنوان دیگر، به این است که ولیّ، از زمره­ی اسمای حسنای پروردگار جهانیان است و انسان به ولایت رسیده نیز نام ولیّ را یدک می­کشد و این هم‌نامی را در نبی و رسول نمی­یابیم. دوم آنکه: ولیّ، همیشه در زمین باقی است چرا که اسم الهی، همیشگی است و همواره نماینده و جلوه‌گاهی می‌خواهد اما پیامبر و رسول، هر دو، مأموریت­شان سرانجام می‌یابد، چه که رسالت از دید تاریخی به شرایطی بسته است و زمانی خاتمه می‌یابند. این دو سمت الهی برای تنظیم حیات طیبه­ی آدمی در این جهان است اما ولایت چنین ربط جوهری با گیتی را ندارد. بنابراین، آن دو جایگاه، در جهان پسین از دارندگانش گرفته می‌شود لیکن ولایت ایشان، همواره در سرشت­شان می­ماند.[۱۵۰] پس به هر دوری ولیّ‌ای قائم است تا قیامت آزمایش دائم است.[۱۵۱] با این حال، برخی همچو ابن­عربی، ولایت را چونان برزخی میان نبوت و رسالت دانسته‌اند البته به این معنا که معنایی شامل و در هر دو وجود دارد: آسمانِ پیامبری، در برزخی پایین­تر از ولی و بالای از فرستادگان خداست.آسمان ولایت بلند است و بر هر مقام با شکوهی احاطه دارد.[۱۵۲] فلک ولایت برتر و فراگیر تر از فلک نبوت است. ولی این سخن به معنی افضل بودن مطلق ولی از نبی نیست. نبوت درجه ای در ولایت است. ولی­ای که نبی نیست رتبه‌اش از رتبه نبوت کمتر است و نبی از حیث ولایتش اتم از حیث نبوت خویش است مانند انسان که از جهت انسان بودنش، کامل­تر از لحاظ حیوان بودن خویش است[۱۵۳]. رسولان الهی دو حنبه دارند: یکی جنبه ولایت و عرفان و دیگری جنبه رسالت. آنان از آن جهت که ولی و عارفند نسبت به آن حیث که رسول اند برترند زیرا ولایت و معرفت آنان دردایره بساط مشاهده در محضر مقدس حضرت حق قرار دارد اما رسالت آن را به تنگنای عالم ماده و مشاهده اضداد فرود می ­آورد[۱۵۴]. نبوت و رسالت چون مقید به زمان و مکان اند منقطع و پایان پذیرند اما ولایت چون معرفت کامل به خدای تعالی است و به زمان و مکان محدود نیست هرگز پایان نمی­پذیرد و منقطع نمی­گردد.[۱۵۵] قلمرو رسالت فقط در دنیاست و حکم آن در آخرت بریده خواهد شد.[۱۵۶] قشیری به دو فرق دگر اشاره نموده و نوشته که : برخی گفته‌اند که شدنی است که ولی نداند که ولی خداست. اما هر پیام­بر و فرستاده‌ای به سِمَت خود آگاهی داده شده و دوم اینکه شرط دست یازی به جایگاه ولایت، ماندگاری همیشگی در این مقام نیست بلکه شاید که بد­عاقبت نیز بگردد.[۱۵۷] همو در جایی دگر، گفتار استادش ابوعبدالرحمن سلّمی را می‌آورد که: «کارهای پایانی اولیا، امورات آغازین پیامبران است[۱۵۸].» در همین جاست که مسئله­ والاتری و فضل پیامبران و به طریق اولی رسولان را بر ولی‌ای که تنها، ولیّ است می‌توان اثبات نمود البته نه بر اولیایی که خود نبی یا رسول و یا پیشوای معصوم در فرهنگ شیعه­اند. رسولان، چون ولایت و نبوت را هم دارایند بر پیغامبران و اولیا برترند و پیامبران از رسولان، پایین‌تر و از اولیای صرف، بالاترند و اولیایی که ویژگیِ ولیّ بودن را دارا هستند جایگاهی پایین‌تر از آن دو را دارند. بنابراین ولایت حیثی از پیامبر و رسول است؛ و گاه خود به تنهایی در مؤمنی حضور دارد. نتیجه‌ و ره‌آورد گفتار: عرفان­پژوهان بر این سخن آگاه­اند که در عرفان اسلامی واژه ای با اهمیت‌تر از ولی و جستاری پرارج تر از ولایت نیست. «ولیّ»، تنها واژه­ی قرآنی است که بر خالق و هم بر مخلوق نهاده می‌شود و خداشناسان این تاج را بر سر نهاده‌اند تا از دیگر انسان‌ها جدا شوند و با اینکه ولیّ، معنای سرپرستی را برای خود برداشته است اما محبت و دل‌باختگی به حق، از اصلی‌ترین مایه­های پاگرفتن این صفت در دوستان خداست. ولایت امری است که هر مؤمنی به اندازه­ توان خود و نیز کوشش خویش در بندگی می‌تواند مرتبه­ای از آن را دریابد و پله­ای را به بالا پا نهد تا آنجا که به خلافت حضرت الوهیت بار یابد. از دیرباز نیز تصوف­نویسان اسلامی ازین درجات بیگانه نبوده‌اند و فنای به­دست آمده از نهایت قرب و سرپرستی را ولایت دانسته‌اند. گونه­ های ولایت امری است که هماره از چشم و قلم عارفان و اندیش وران این حوزه نیفتاده است و ولایت مطلقه و مقیده و نیز خاتم اولیا از داغ‌ترین گفتارهای آن نوشته‌ها بود است. کشمکش‌های فراوان در لابه­لای نگاشته­های ابن­عربی و پیروان مکتب پای­نهاد وی، در مصادیق ولایت مطلقه و مقیده و خاتم اولیا وجود دارد که به نظر می‌رسد اندکی نیز رنگ و بوی کلامی به خود گرفته است؛ و همان­گونه که در ره منزل لیلی چه خطرهاست بسی، در میدان قلم و کاغذ نیز این معنا رخ نموده است. قرآن کریم به دو بخش فراگیر ولایت ربانی و ولایت شیطانی اشارت نموده است. پیوند و گسست­های ولایت با جایگاه­های هم‌سویش، نبوت و رسالت و نیز یگانگی و جدایی ولی با دو مفهوم نبی و رسول دیگر جستاری است که بدان اشارت رفت. زمین و زمان هرگز بی­ولیّ نخواهد بود چنان­که نبی و رسول همیشگی نیستند. *** ** * گفتار سوم: دیدگاه‌های درباره ی کرامات اولیا دیدگاه متکلمان دیدگاه فیلسوفان ۲-۱٫ فیلسوفان سینوی ۲-۲٫ فیلسوفان اشراقی ۲-۳٫ فیلسوفان صدرایی


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود فایل ها با موضوع : بررسی تاثیر نظام نگهداشت نیروی انسانی بر بهره وری سازمانی در ...دانلود فایل ها در مورد : برنامه ریزی بهره برداری از منابع تولید پراکنده،ذخیره سازها و ... »
 
مداحی های محرم