اما لهو الحدیث و قول زور مفهوم وسیع و گستردهای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سرگرم کننده و غفلت زا که انسان را به بیهودگی و گمراهی می کشاند دربر میگیرد، خواه از قبیل غناء و الحان و آهنگهای شهوت انگیز و هوس آلود باشد و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگی و فساد سوق میدهد و یا از هر دو طریق چنان که در تصنیفها و اشعار عاشقانه خوانندگان معمول است که هم محتوایش گمراه کننده است و هم آهنگش و یا مانند داستانهای خرافی و اساطیر که سبب انحراف مردم از صراط مستقیم الهی میگردد و یا سخنان سخریه آمیز که به منظور محو حق و تضعیف پایههای ایمان مطرح میشود بنابراین هدف اصلی همان لهو و بیهودگی است و سخن وسیلهای برای رسیدن به آن است به هر حال میفهمیم که لهوالحدیث ارتباطی با گمراهی از راه خدا دارد یعنی هر چیز گمراه کننده از مصادیق آن میباشد اعم از این که غنا باشد و یا سخن کفرآمیز و هر کس در این زمینه فعالیت کند از جمله گمراه کنندگان و از مصادیق «لیضل عن سبیل الله» میباشد.
باطل بودن غناء از نظر عرف
در روایت یونس که امام رضا (ع) از قول امام باقر (ع) که حضرت به آن سائل فرمود:
یا فلان! اذا میّز الله بین الحق و الباطل فأین یکون الغناء؟
قال: مع الباطل، فقال: قد حکمت.
ای فلان! هر گاه خدای سبحان بین حق و باطل را جدائی اندازد پس غنا در کدامین سمت قرار میگیرد؟ عرض کرد:
با باطل. حضرت فرمودکه درست قضاوت کردی
(یعنی غناء در طرف باطل جای می گیرد).[۱۲۴]
از این روایت چنین استفاده می شود که غناء یک پدیده ای است که اگر بدست عرف مردم مسلمان هم بدهی می گویند باطل است؛ بنابراین آیا می توان گفت اگر یک قطعه موسیقی آوازی که محتوای آموزنده و سازنده ای دارد و از مقارنات حرام هم مبرّاست بدست عرف بدهید باز هم می گویند باطل است؟!
نتیجه
از مجموع این روایات یک تواتر اجمالی و معنوی راجع به موضوع غناء استفاده میشود که در هر حال غناء یا آواز لهوی از نظر اسلام مذموم و ناپسند و چه بسا حرام میباشد.
۱- اجماع
۱- شیخ طوسی در «خلاف» کتاب شهادات… مساله ۵۵- میفرماید
«الغناء محرم…. دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم»
غنا حرام است، دلیل ما اجماع و اخبار شیعه میباشد.[۱۲۵]
۲- شیخ انصاری در مکاسب میفرماید
«لاخلاف فی حرمته فیالجمله»
اجمالا در حرمت غنا اختلافی نیست [۱۲۶]
۳- صاحب ریاض میگوید: همان گونه که از برخی فقها حکایت شده، بر حرمت غناء علمای اسلام است و این اجماع دارای ارزش و اعتبار است[۱۲۷]
۴- مرحوم نراقی در «مستند» مینویسد:
«و شاید بتوان گفت- عدم خلاف بلکه اجماع بر حرمت غناء به سرحد استفاضه رسیده است، بلکه میتوان گفت اجماع به گونهای قطعی است و حرمت آن از ضروریات دین بشمار میآید»[۱۲۸]
۵- صاحب جواهر فرماید:
«من مخالفی در این مساله ندیدم، بلکه هر دو نوع اجماع یعنی منقول و محصّل وجود دارد، … و حتی ممکن است ادعا بشود که (حرمت غنا از جمله) ضروریات در مذهب است.
گفتار چهارم: دلایل حرمت لهو و لعب
آیات شریفه قرآن
آیه اول:
در قرآن کریم، آیهای وجود ندارد که صراحتاً دلالت بر حرمت لهو (بما انه لهو) بکند، اما آیاتی هست که بعضاً در مذمت لهو و لعب و باطل وارد گردیده و مقارنت با عذاب الهی نیز دارند.
لکن این آیات اختصاص به کسانی دارند که دین و مقدسات را به بازی میگیرند و آن را وسیله سرگرمی خود میسازد و پارهای از آیات ذامه هم در مورد مذمت دنیاست.
اول: «وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَّ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ».[۱۲۹]
«رها کن کسانی را که آئین و دین خود را بازی و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنها را مغرور ساخته است و به آنها یادآوری نما تاگرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند(در آن روز) جز خدا نه یار و یاوری دارند و نه شفاعت کنندهای (و چنین کسی) اگر هرگونه عوضی بپردازند از او پذیرفته نخواهد شد آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالی شدهاند که انجام دادهاند شرابی از آب جوشان و عذابی دردناک برای آنهاست به خاطر اینکه کفر ورزیدند»
آیه دوم:
«الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ».[۱۳۰]
«آنکه دین و آئین خود را از باب هوسرانی و بازیچه گرفتند، و زندگی دنیا آنها را مغرور ساخت، پس امروز فراموششان کنیم همانسان که ملاقات چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند»
آیه سوم:
بدانید : که زندگی دنیا بازیچه و لهو و زینت و تفاخر بین شما و تکاثر در اموال و اولاد است مثل آن (در بهجت و فریبند و سپس زوال و از دست رفتن) مانند بارانی است که به موقع میبارد و باعث روئیدن گیاهان و زراعتها میشود و زراعتکاران از روئیدن آنها خوشحال میشوند و آن زراعت و گیاه همچنان رشد میکند تا به حدنهایی نموش برسد، و رفته رفته روی به زردی بگذارد و سپس گیاهی خشکیده و شکسته شود و بادها از هر سوی بسوی دیگرش ببرند.
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ».[۱۳۱]
آیه چهارم:
«والذین لایشهدون الزور و اذامروا باللغو مرواکراما»
«و کسانی که بنا حق گواهی ندهند، هر گاه بر لغو و ناپسندی بگذرند بزرگوارانه بگذرند»
این آیه هم از صفات عبادالرحمن حکایت دارد، اگر چنین لغوی حرام میشود بنده مخلص خدانبایستی بزرگوارانه از کنار آن بگذرد، سزاوار است و بلکه حتم که بایستد و نهی از منکر نماید.
نهی از منکر حداقل در مرحله قلب و زبان از واجبات عمومی است.
روایات معصومین (ع)
۱- در رویات معروف «تحف العقول» آمده که سائلی از امام صادق(ع) راه های معیشت بندگان را پرسید، حضرت در بخشی از پاسخ خود به وی فرمود:
«خدای سبحان صنایعی را که منحصراً در فساد محض بکار گرفته میشوند حرام کرده است مانند: ساختن سازها، نیها، شطرنجها، و کلیه ابزارهای لهو و صلیبها و بتها امثال اینها نظیر ساختن نوشابههای حرام و (بطور کلی) هر چه فساد محض است و مصلحتی و مصرف سودمندی ندارد که مطلقاً یاد دادنش، و یادگرفتنش، و ساختنش، و مزد گرفتنش و نیز تمام تصرفات در آنها حرام است مگر اینکه صنعتی باشد که بسا در امور صنایع از آن استفاده میشود.
(ونفع حلالی داشته باشد) هر چند در معصیت نیز بکار رود و شاید به خاطر همان مصالح و منافعی که دارد آموختن و ساختنش حلال باشد و در این صورت تنها برای کسی که آن را نا به جا و ناروا بکار میگیرد حرام باشد»
دوم: در روایت «اعمش» که در شمارش گناهان کبیره وارد گردیده آمده است:
«والملاعی التی تصدعن ذکر الله عزوجل مکروهه کالغناء و ضرب الاوثار[۱۳۲]
«لهو یاتی و سرگرمیهایی که انسان را از یاد خدا باز میدارند، مثل خوانندگی (غناء) و نوازندگی (تار زدن) مکروه میباشند ملاهی در اینجا جمع (الملهی) مصدر میمی گرفتهاند به معنی لهو کردنها.
سوم: فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل میکند که حضرت در نامهاش به مامون مرقوم داشت:
فرم در حال بارگذاری ...