وبلاگ

توضیح وبلاگ من

طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره تأثیر بصری رنگ بر عنوان بندی فیلم- فایل ۱۱

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

امّا اینکه چرا قرینه­سازی نامطلوب است، آن ­است که تصاویری که دارای قرینه هستند. ( عناصر مختلف و مجزای آن به گونه ­ای قرار گرفته­اند که موجب قرینه­سازی شده ­اند ) چشم ما را اذیّت می­ کنند، به ویژه اگر در طرفین تصویر حرکتی نیز قرینه­وار انجام شود، تداوم و تکرار این قرینه­ها، در ما حس­ سرگیجه و خستگی ایجاد می­ کنند.
همان­طور که پیش از این گفته شد، گاه فیلم­سازان برای القای مفهوم خاصّی، به عمد از قرینه­سازی استفاده می­ کنند. برای مثال: گاه در فیلم­برداری از صحنه­ی رژه رفتن سربازان یا مأموران حکومتی، از قزینه­سازی استفاده شده تا به این ترتیب بر قدرت موجود در آنها بیشتر تأکید شود و تماشاگر به دلیل و قرینگی دچار حس­ترس و آسیب پذیری از ناحیه آنها شود. جزء در موارد خاصّ نباید عناصری که دارای رنگ­های یکسان هستند، در گوشه ای از کادر انباشته شوند زیرا این انباشتگی رنگ­ چشم را اذیّت می­ کند. از سوی دیگر پراکندگی رنگ­ها در صحنه، جلوه­ی آنها را بیشتر کرده و بر شادابی صحنه می افزاید. البتّه­گاه فیلم­سازها برای تأکید بر عنصر خاصّی، در نقطه­ای از تصویر تجمع رنگ ایجاد می­ کنند.
مقاله - پروژه
باید توجّه داشت این مسئله در مورد رنگ غالب در صحنه صادق نیست، بلکه فقط در مورد انباشتگی رنگ در ­یک نقطه است. با­ توجّه به آنچه گفته ­شد، فیلم­ساز نباید از ترکیب­بندی نماها غافل شود و با ­یک کمپوزسیون نامطلوب فیلمش را از نظر بصری تنزل دهد. (www.cloob.com)
۴-۱۰ ژانر
۴-۱۰-۱ تعریف ژانر‏
مفهوم‎ ‎ژان ‎، بر­گرفته از کلمه­ی‎ ‎فرانسوی‎ ‎به معنای‎ ‎نوع، دسته‏‎، گونه و مشتق از واژه لاتینgenus ‎‏ است‎.‎‏ امّا اگر به بررسی نظریه ­ها در مورد ژانر بپردازیم بی شک اوّلین نظریه را باید از سخن ارسطو درکتاب بوطیقایش استخراج کنیم. (بوطیقا،ص۴۶،قطعه ی ۱)
در کتاب سوم جمهوری افلاطون نیز، سقراط رده­بندی ابتدایی از سه قالب ادبی به دست می­دهد که بر شیوه­ عرضه­ی شعر توسّط شاعر استوار است: شعر یا تقلید صرف کلام یا گفتگو است (تراژدی،کمدی) یا برخوانی­کلمات خودِ شاعر (شعر دیتی رامبی یا نیایش همسرایان) و یا آمیزه­ای از این دو است (حماسه). امّا در ادامه، چون ژانرها تابعی از تغییرات اجتماعی بودند، تعریف آنها هم نسبت به زمان وقوعشان دستخوش تغییراتی شد. به گونه ­ای که در ­نهایت، امروزه وقتی از ژانر حرف می زنیم باید تعریفی با طول و تفصیل هم برایش مهیا کنیم.
“نظریه ی ژانر به رغم پیشینه­ی تاریخی طولانی و تأثیرگذارش، چیزی جز یک شاخه­ ثابت نقد نبوده است. تنوع نام­هایی که ژانر در زبان انگلیسی به خود دیده است ‏kind, type, species,mode, form‎‏ گواه برآشفتگی بابل گونه ­ای است که این گفتمان انتقادی را فرا گرفته است. علاوه بر این از آنجا که مفهوم ژانر به پرسش­های مهمّی در باب ماهیّت و جایگاه آثار هنری دامن زده است، شاید به تعداد نظریه­ های هنری، تعریف برای ژانر وجود داشته باشد.” (ریما مکاریک، ۱۳۸۴،ص۳۷۱)
۴-۱۰-۲ انواع ژانر
تا پیش از قرن بیستم نام­های ژانری به عنوان رده­های عام برای تنظیم و دسته بندی شمار زیادی از متون،‎ کاربرد گسترده­ای داشتند. به ویژه این مفهوم نقش مهمّی در طبقه ­بندی و ارزش­گذاری‎ ‎ادبیات ایفا کرده بود‏‎.‎‏ در بررسی­های ادبی، اصطلاح ژانر به اشکال مختلف‏‎ ‎به کار می­رود تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره کند. نوع نمایشی ( حماسی‎/ ‎تغزّلی /دراماتیک)، نوع رابطه با واقعیّت ( داستانی/غیرداستانی)، نوع پی­رنگ‎ ) ‎کمدی/ تراژدی )، ماهیّت محتوا( رمان احساساتی / رمان تاریخی/ رمان ماجرایی) و‎ ‎‏…‏
با ریشه دار شدن سینما و تنوع موضو­ع­ها و سبک­ها کم کم نیاز به دسته­بندی فیلم­ها‎، موجب شد تا اصطلاح ژانر در سینما نیز مورد استفاده قرار­گیرد‎.‎
صنعت فیلم و تماشاگر به یک اندازه یاد گرفته­اند که از طریق آن حرف بزنند و از طریق آن به تفکر بپردازند. (فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۱)
در صنعت فیلم،‎ ‎نظام ژانری و ژانرها مفاهیمی انتزاعی هستند که بر اساس توافقی اعلام نشده بین‎ ‎سازندگان و تماشاگران بنا ­شده اند. ژانر مجموعه ­ای از قواعد برای ساختار روایی و‎ ‎تصویری فیلم­ها شکل می­دهد که هم برای فیلم­ساز و هم برای بیننده آشنا هستند. در‎ ‎واقع این خود فیلم­ها هستند که به طور ضمنی مفاهیم ژانری را موجودیّت می­بخشند‎.‎
‏"ژانرها به مثابه­ی نظام­های رسمی الگوهای قابل شناسایی­اند که از دال­ها ساخته شده ­اند. اینها مطابق با قوانین ترکیب و ساختار به کار گرفته می­شوند و نتیجه چیزی است کاملاً قراردادی و کاملاً نمایان است به عنوان مثال: ما در میزانسن ژانری مثل فیلم­های گنگستری دهه­ ۳۰ برادران وارنر؛ تعدادی دال پیدا می­کنیم که در ترکیب با هم جنبه­ های مهمّ هویّت ژانری را به رخ می­کشند. (همان،ص۱۲۱)
طی­سال­های آغازین تولید فیلم، هر فیلم اغلب به وسیله طول زمانی و موضوعش شناخته می­شد و اصطلاحات ژانری، آزادانه و بی ضابطه به فیلم ها اطلاق می‏‎­شدند مثلا: (فیلم­های داستان دار ) یا ( فیلم­های دعوایی‎‏) وقتی حول‏‎ ‎و حوش (‎ ۱۹۱۰ م ‎) عرضه فیلم سرانجام از تقاضا پیشی گرفت، اصطلاحات ژانری به طور‎ ‎فزآینده برای شناسایی و تفکیک فیلم­ها به کار رفتند. در حالی که ژانرها؛ در حوزه‎ ‎متون ادبی در وهله اوّل واکنشی بودند به پرسش­های نظری یا به نیازهای عملی برای طبقه‎­بندی، واژگان ژانری سینمای اوّلیه در واقع نوعی زبان ارتباطی اختصاری رایج میان‎ ‎توزیع کنندگان و نمایش دهندگان فیلم­ها بودند.
“متداول­ترین راه مفاهیم ژانر از طریق شبیه­سازی، پراپ­ها (اشیاء معنارسان در صحنه)، لباس­ها و صحنه­آرایی است که در قاموس نشانه­شناسی اینها نشانه­اند. یعنی دال­های بصری که می­توانند توجّه ما را به هویّت ژانری فیلم جلب کنند. دال­های بصری وسترنی مثل “دلیجان” آشکارا متفاوت از دال­های بصری مهیّج پر جلوه­ای چون “نابودگر” است. هر ژانری تعداد محدودی عناصر خصلت نما یعنی الگو دارد. هر الگویی دارای گستره­ی محدودی از دال­هاست. ما نمی­توانیم یک قهرمان وسترن، یک کاراگاه شهری و فرمانده یک ایستگاه فضایی را به صورتی که دوست داریم لباس بپوشانیم یا مسلحش کنیم یا از جایی به جای دیگر ببریم. گستره­ی محدودی از الگو­های خاص هر ژانر تعیین کننده­ تصمیم های فیلمساز است. به همین ترتیب دال­های کلامی و موسیقیایی به شکل گفتگو و باند صوتی اغلب به صورت تنگاتنگی با ژانرهای خاص همبسته­اند.” (همان، ص۱۲۱)
واژگان ژانری سینمای‎ ‎اوّلیه معمولاً از اصطلاحات ادبی و تئاتری اخذ شده بودند مانند: (سینمای کمدی‎ کمدی ) و ( رمانس) یا صرفاً دستمایه را توصیف می­کردند مانند: ( فیلم های جنگی"‏‎ )‎ امّا واژگان ژانری سال­های بعد اغلب از تجربیّات مختص سینما به دست آمده بودند ‎مانند: ( فیلم تروکاژی ) ، ( فیلم انیمیشن، فیلم خبری). با ضابطه­مند شدن‎ ‎تولید فیلم در طول جنگ جهانی اوّل و پس از آن، واژگان ژانری بیش از پیش تخصّصی شدند. ‎پیش از سال(‎‎‏۱۹۱۰‏‎ ) ‎‏در آمریکا، توزیع کنندگان و نمایش دهندگان معمولاً یک‏‎ ‎صفت خاص‎ ‎و یک‎ ‎اسم عام‎ ‎را برای توصیف نوع فیلم به کار می­بردند‎ ‎مانند: ( کمدی تعقیب)، ( ملودرام وسترن ). در دوره متأخرتر نیز تنها همان صفت‎ ‎بود. مثلاً‎ اسلپ‎ ‎استیک ( ‎کمدی بزن و بکوب) جای این که صرفاً گونه ­هایی از‎ ‎کمدی‎ ‎باشند بدل به ژانرهایی جداگانه شده‎ ‎بودند.‏
‏"ژانرها نظامی رسمی هستند برای دگرگون کردن دنیایی که در آن ما عملاً در درون ساختارهای قائم به ذات، منسجم و قابل هدایّت معانی زندگی می­کنیم. از این رو می­توان گفت که ژانر کارکردی همانند نظام زبان دارد. فراهم آوردن واژگان و سلسله قوانینی که به ما امکان می­ دهند به واقعیّت شکل بدهیم. و بدین ترتیب باعث ­شویم که­ کمتر تصادفی و بی­نظم به نظر ­برسد. تبدیل تجربه­ زیستن به مجموعه ­ای از قراردادهای قابل پیش بینی؛ لذت­های چندی به وجود می ­آورد. این لذّت­ها شامل پیش آگاهی بر این ویژگی­های قابل پیش ­بینی و احساس رضایت از تحقق انتظارات است. (در عین حال ترکیب عناصر هر بار با تفاوت­های جزئی همراه است. در نتیجه به اندازه­­کافی عدم قطعیّت فراهم می ­آید تا کنجکاوی نگران کننده­ بیینده زایل نشود). ژانر در سطح ایدئولوژیک آرامش خاطر بی ­دغدغه­ای فراهم می ­آورد. پیچیدگی­ها و ابهام­های دنیای اجتماعی را منتفی می­سازد و به جای آن الگویی از نظم و استمراری را مستقر می­ کند که از قراردادهای خود ژانر پدید آمده است. (همان، ص۱۲۱)
با این توصیف، کاربرد ژانرها نه تنها در سینما بلکه در تمامی هنرها، به طور چشمگیری لازم و ضروری به نظر می­رسد. چه بسا در نقد یک فیلم، با مشخّص نمودن ژانر آن در قدم اوّل؛ لزومی به یاد آوری اصول زیادی که مختص آن ژانر است، نباشد. تنها باید به نکته­ای دقّت کرد: بداعت آثار هیچوقت نباید به نفع اصول ژانری آنها نادیده گرفته ­شود و یا مردود اعلام شود. همان­طور که پاتریک فیلیپس اشاره می­ کند، آثار با این که در ژانرها دسته­بندی می­شوند، امّا همیشه، حتّی نیم قدمی هم که شده، از اصول ژانری خود فراتر می­روند. بنابراین شناخت ژانر یک فیلم، به معنی تأیید نشانه­ های آن فیلم که مطابق اصول ژانرش باشد، نیست و یا رد دیگر عناصری که به نظر می­رسد با اصول ژانری اثر هماهنگ نیست. بلکه منتقد با تکیه­ی بر ژانر فیلم در حقیقت، اشاره به پیش زمینه ­های ذهنی ما می­ کند و سپس در قدم بعدی به کشف ساختارشکنی های ژانری فیلم می ­پردازد و این که آیا این بداعت­ها، هنرمندانه و خلاقانه بوده است یا نه!
“همان­طور که ما زبان را به ارث می­بریم، همان­طور هم ژانر را به ارث می بریم. با تمامی افزوده­های آن در طول تاریخ. در عین­حال می­توان گفت، درست همان­طور که ما در زبانی سکنی می­گزینیم که ساختار دهنده نحوه­ پردازش دنیای­مان توسّط ماست؛ همان­طور هم در ژانر سکنی می­گزینیم. چه فیلمساز، چه بیننده، هر چه فهم­شان از این ارث بیشتر باشد، هر چه درکشان از این سکونت “در زبان یا ژانر” بیشتر باشد، خلاقیّت بیشتری از­ سوی فیلمساز و بیننده در ­ساختن معنا به ظهور خواهد ­رسید. فیلمسازانی چون “اسکورسیزی"، “دیوید لینچ” و “تارانتینو” اشباع شده از سنّت­های ژانری­اند. امّا دانش خود را به شیوه­ هایی خلاق و هیجان انگیز به کار می­گیرند. نقد ژانر­ها توانایی این را دارد که به همین سان جسور باشد و آماده نشان دادن این که “ساختن و نقد ژانرها خود یک فرایند فرهنگی مهمّ است". (همان،ص۱۲۸)
امّا به ­تدریج و به ویژه با مستحکم­تر شدن پایه­ های نظام استودیویی اصطلاحات ژانری نیز طبقه ­بندی و قانون­مندتر شدند‎.‎‏ بنا­براین ژانر بیشتر از این که یک واژه­ی برای تحلیل فیلم باشد؛ به اقتصاد سینما مربوط می­ شود.‏
‏ژانر در سینمای هالیوود خود را در روایت به رخ می­کشد. ولی نوشته­ های نظریه پردازانی چون “ولادیمیر پراپ” و “تزوتان تودوروف” تأکید دارند که روایت­ها می­توانند در سراسر طیفی از ژانرهای مختلف به طور چشم­گیری همانند باشند. ژانرهایی که از نظر دال­های بصری؛ کلامی و موسیقایی تفاوت­های آشکاری با هم دارند، در واقع بر اساس ساختارهای روایی کلّی یکسان شده ­اند. (همان،ص۱۲۲)‏
می­توان نتیجه گرفت که برای تشخیص ژانر فیلمی توجّه به روایت آن اوّلین قدم مطمئن می ­تواند باشد. هر چند در روایت هم ممکن است فیلمساز دست به بداعت و خروج از قواعد ژانری بزند، امّا چون عنصر روایت در سینما، شاید قابل انعطاف­ترین عنصر باشد، این قاعده ­شکنی­های ژانری چندان به چشم نخواهد آمد و در صورت بروز امکان این که برای اثر حُسنی به حساب آید بیشتر است. ‏
مهمّ است که بتوان میان کارکردهای متفاوت مفهوم ژانربرای دست اندرکاران مختلف سینما تمایز قائل شد. در این میانه نقش اصلی این مفهوم را باید تشخیص داد.
۴- ۱۱ کاربرد ژانر در بحث تولید فیلم
به طور ضمنی شیوه­ای برای ایجاد ارتباط و تعریف آن در بین تولید­کنندگان ایجاد می­ کند. سرمایه گذار می ­تواند برای توزیع فیلم برنامه­ ریزی را از همین مرحله آغاز کند. همچنین او برای برآورد هزینه­ها هم می ­تواند پیش ­بینی­های درستی انجام دهد. دیگر عوامل تولید نیز، نسبت به توانایی آنها در ژانر مخصوصی انتخاب می­شوند. مثلاً برای یک فیلم موزیکال از کارگردانی که بتواند طراحی­های رقص را به بهترین نحو به تصویر بکشد استفاده می­ شود. برای فیلم­های ملودرام نیز، کارگردانی که قبلاً امتحان خود را برای کارگردانی صحنه­های عاطفی پس داده­اند انتخاب می­شوند.
کاربرد ژانر در بحث توزیع فیلم
مفهوم ژانری روسی بنیادین و ابتدایی برای تفکیک محصول (فیلم) عرضه می­ کند. به ­این ترتیب نوعی شیوه­ ارتباطی را میان تهیّه کننده و پخش­کننده، یا میان توزیع کننده و نمایش دهنده شکل می­دهد. در این بخش نیز، توزیع­کننده برای تشخیص زمان و مکان مناسب پخش فیلم، بیشتر به ژانر آن توجّه می­ کند. تماشاگر نیز که به صورت حرفه ای فیلم را می بیند، ابتدا با انتخاب ژانر فیلم که همیشه در اطّلاعات فیلم از طریق تبلیغات یا جراید به اطّلاع عموم می­رسد فیلمی را که قرار است ببیند، انتخاب می­ کند.
۴-۱۱-۱ تحولات ژانرها
امّا ژانرها همیشه در­ حال تحول هستند. ژانرها سیر تحوّلات گوناگونی را­ طی می­ کنند. آنها هم ابتدا به صورت کلاسیک شروع می­شوند. سپس به فیلم­هایی می­رسند که اصول کلاسیک را نقض می­ کنند و بعد فیلم­هایی در آن ژانر ساخته می­ شود که چندان به رعایت اصول ژانر خودشان پایبند نیستند. بعدها حتّی این فیلم­ها به نقض قواعد ژانر خود هم می­پردازند. ( مثلا: ژانر وسترن)‏
منتقدان هرمنوتیک معتقدند:” نیت نویسنده­ی معنای اساسی هر اثری را تعیین می­ کند. برای آن که معنا قابل انتقال به مخاطب باشد، باید به یک “سنخ” تعلق داشته باشد. هر “سنخ” معنایی است که می ­تواند از رهگذر بیش از یک گفته باز شود. در ­هر ­اثر هنری، “سنخی” که کلّ معنای گفته را­ در خود بگنجاند، ژانر متن است. معنا یا “سنخ” کلامی هرگز تغییر نمی­کند. امّا مفهوم یک متن (آن چه امروز برای ما معنی می­دهد) می ­تواند تغییر کند و تغییر هم می­ کند. متن نه یک امر واقع، بلکه یک رخداد است و تنها از رهگذر پاسخ­های متوالی خوانندگان می ­تواند تحقق پیدا کند. هنگامی که یک اثر نمودار می­ شود، مخاطبان مجموعه ­ای از انتظارات را نسبت به آن می­پرورند. انتظاراتی که ممکن است در جریان برخورد با اثر به چالش کشیده شوند و تغییر کنند. مفروضات ژانر نقشی اساسی در پی­ریزی این “افق انتظارات” ایفا می­ کنند. مفهوم ژانر از رهگذر دریافت زنجیره­ای از متون مرتبطی ساخته می­ شود که هر یک از آنها انتظارات ادبی و ژانری خوانندگان را تغییر می­دهد، تصحیح یا تعدیل­شان می­ کند، یا صرفاً باز تولیدشان می­ کند. گاه یک اثر افق انتظارات ادبی را چنان کامل از ­میان می­برد فقط ­به تدریج می ­تواند مخاطبانی برای­ خود دست­ و ­پا کند. (ریما مکاریک، ۱۳۸۴،ص۳۷۸)
“کولی و کوهان نشان داده اند که مقوله­ های ژانر مورد آزمون­های فراوانی قرار گرفته­اند و این آزمون­ها موجب پیدایش فرم­های آمیخته­ فراوانی شده اند. آگاهی آنان از این انعطاف، آنان را به فهمی تاریخ محور از ژانر و تاریخ ژانر سوق داد. کولی بر این باور است که هر نظام ژانری “مجموعه ­ای از تفسیرها، چهار چوب­ها، یا ثابت­ها درباره جهان” به نویسنده می­دهد. به تناسب تغییراتی که در شیوه ­های دریافت و فهم جهان پیرامون در هر جامعه روی می­دهد، در ژانرهایی که هنرمندان به کار می­گیرند نیز تغییراتی روی می­دهد. “انواع هنری” با “انواع دانش و تجربه” ارتباط دارند.” (همان،ص۳۷۱)
باربارا لوالسکی خاطر نشان می­ کند:” فهم این نکته که رمزگان­های ژانر در طی زمان تغییر می­ کنند، ناقدان مدرن ژانر را­ با مسائل گوناگون مربوط به تاریخ، سیاسّت، جنسیّت، انتظارات خوانندگان و نیز با مسائل پیچیده­ تاریخ هنر در باب ژانر مرکب و دگرگونی­هایی که ژانرها به خود می­بینند، درگیر کرده­است.” (همان،ص۳۷۸)
۴-۱۱-۲ پیدایشژانرها
زمانی که خواست بیینده، خواستِ فیلمساز و خواستِ جامعه( فشارهای صنعت فیلم سازی و دولت بر فیلمساز و تماشاگر) با هم تلاقی می­ کنند. به ­این ترتیب فیلم­های متعلق به یک ژانر یا موج، اسناد بسیار مهمّی هستند برای بررسی کنش متقابل همه این عوامل.
امّا از طرفی، رعایت قواعد یک ژانر به­این معنی نیست که همیشه پاسخ مشابهی از سوی مخاطب دریافت نماییم. همیشه به اشتباه حدس می­زنیم که رگ ­خواب تماشاگر را به دست آورده­ایم امّا ناگهان پاسخی دور از انتظار دریافت می­نماییم. در کل می­توان اصولی کلی برای دریافت پاسخ­های حدس زده شده، طراحی کرد.
“تکرار و قبول یک ژانر، به این بستگی دارد که تماشاگران قراردادهای آن ژانر را طبیعی بدانند. این قراردادها را تماشاگران باید همچون چیزهایی متعلق به تاریخ فرهنگی خودشان بپذیرند. وقتی تمیز نهادن بین خیال پردازی­های خودپسندانه و واقعیّت تاریخی غیر ممکن می­ شود. (فیلیپس،۱۳۷۷، ص۷۲) پس می­توان نتیجه گرفت که قواعد ژانری جزئی­تر را نمی­ توان برای تمام جهان نسخه پیچی کرد. زیرا مقبولیّت آنها به افق­های فرهنگی هر ملّتی بستگی دارد. برای ملّتی که در آرامش و رفاه زندگی می­ کند، رعایت­کردن اصولی که به هر چه طبیعی­تر­کردن روایت منجر شود، چندان جذّابیّتی نخواهد داشت. بر عکس برای چنین افق فرهنگی ملایمی، فیلم­هایی در ژانر وحشت یا علمی، تخیلی، بسیار جذّاب خواهد بود. ‏
‏"مخاطب یک محصول سینمایی را بر اساس انتظاراتی می­خرد که از­ آن محصول دارد. یعنی تضمیین­هایی که در ­هویّت ادراک شده فیلم وعده داده شده ­اند. هالیوود گاهی این عمومیّت را خلق می­ کند گاهی آن را پس از ظهورش در فرهنگ عامه به کار می­گیرد. این هویّت­ها در مجموعه­ عمل اجتماعی محیط بر سینمای هالیوود؛ از جمله تبلیغات، برخورد رسانه ­ها و صحبت­های عادی مردم به حرکت در می­آیند و آزادانه وارد جریانی چون عقل سلیم مشترک بین سرمایه ­گذاران و مدیران تبلیغات صنعت سینما، منتقدان، روزنامه­نگاران و تماشاگران می­ شود. اختلاف نظرهای پیش آمده بر­ سر تعیین هویّت، به بحث­های انتقادی دامن می­زند و باعث به وجود­آمدن زیر ژانرها هم می­ شود. (فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۰)‏
هر ­چند به نظر می ­آید که ژانرها قابل تطبیق با فرهنگ­های مختلف هستند. خصوصاً که جامعه­ جهانی در حال حرکت به سمت محو­کردن خرده فرهنگ­ها است. ژانرهایی وجود دارند که متعلّق به فرهنگ خاصّی هستند. مثلاً سینمای گنگستری آمریکا زاییده­ی همان شرایط ویژه دهه ۳۰ آمریکا است. در­ واقع سینمای گنگستری از ­دل بحران­های اقتصادی آن­ دوره، افسردگی عمومی و تصویب ­شدن قانون منع­ مصرف مشروبات الکلی که باعث تشکیل­شدن سندیکاهای جنایتکارانه شد بیرون آمد. نمونه­هایی از فیلم­های گنگستری در سینمای کشورهای دیگر هم­ وجود دارد که با ­فرهنگ آن­ کشورها منطبق شده است. به عنوان مثال: سینمای گنگستری در ایتالیا بر اساس فرهنگ مافیا استوار است. سینمای گنگستری در ژاپن حول و حوش یاکوزا می­چرخد و سینمای گنگستری فرانسه ما­ را یاد دسته سیسیلی­ها (هانری ورنوی) می­ اندازد. ولی با این وجود ژانر گنگستری همواره یادآور سینمای آمریکا و (دهه پرشور ) رائول والش است. ژانر وسترن هم متعلق به سینما و فرهنگ آمریکا است، ولی باز می­بینیم که ­با توجّه به شرایط ویژه­ای که بخشی از ­آن مربوط به مهاجرت تعداد زیادی از روزنامه نویس­های هالیوودی به ایتالیا می­ شود، این ژانر لحن و ساختار دیگری به خود می­گیرد و وسترن اسپاگتی به وجود می ­آید. (فرزاد موتمن؛ روزنامه­ی شرق؛ شماره­ ۸۷۲)‏
‏… گاهی ژانرها با تیپ­های ساخته شده توسط خود سینما باز شناخته شده ­اند. به­ طوری که حضور همین تیپ­ها وگاهی بازیگران، در فیلمی گرایشات ژانری فیلم را مشخّص می­ کند. در شرایطی که هالیوود توسعه می­یافت؛ تیپ­های اصیل به شخصیّت­های منفرد منشعب شدند.­ شخصیّت­هایی که مانند شخصیّت­های دیگری که در تئاترهای عظیم دنیای انسانی ظاهر می­شدند، در نمایش حالات و خیالبافی­ها به یک اندازه متنوع، ظریف و گسترده بودند. آنان­ را با نام­هایی چون، پولسینلا، کریسپین، هارلیکوین، پنتلون، دکتر، کاپیتان، کالامباین نمی­شناسیم. آنان را دشمن جامعه، کشیش، جیمز­کاگنی، پت ابراین، جاسوس توطئه­گر، پیشاهنگ­ ارتش، راندلف اسکات، گری کوپر، کلارک گیبل، پل مونی، خبرنگار، گروهبان، کلانتر، دادستان محلی، شارلاتان، وکیل دغل باز، زن متفاوت، زن فریب­ خورده، روسپی یا زن کاباره دار می­شناسیم. هالیوود تئاتری بود که اینها در آن ظهور کردند. زیرا دنیای هالیوود دنیایی را تشکیل می­داد با چهره­ های تکراری که برایمان آشناتر از چهره­ های همسایه هایمان بودند.” (فیلیپس، ۱۳۷۷،ص۱۱۴)‏
۴-۱۱-۳ کارکرد ژانرها در تحلیل فیلم
پاتریک فیلیپس، معتقد است :” تلقی یک ژانر به مثابه­ی یک ساختار به ما امکان می­دهد که بفهمیم چگونه این ژانر در آن معنای کلّی که ما می­توانیم از فیلم استنباط کنیم ایفای نقش می­ کنند. یک ساختار ترکیبی از عناصر است. این ترکیب چه آشکار و چه پنهان را “قوانینی” اداره می­ کنند که می­توان بعد از مطالعه­ فیلم، آن قوانین را شناسایی کرد. عناصری که برای جا گرفتن در یک ساختار خاص وجود دارند، محدود به حدودی­اند که ژانرها تعیین می­ کنند. به عنوان مثال: فیلمی مثل دلیجان در سال (۱۹۳۹) دارای یک رشته الگوهای ویژه (صحنه ­ها، شخصیّت­ها، لباس­ها، و…) است که طبق یک قاعده، یک قانونٍ ترکیب عمل می­ کنند. جان وین نیز دارای رشته الگوهای ویژه­ی رفتاری (ادا و اطوار، صدا، نوع گویش و…) است که به صورتی با هم ترکیب شده ­اند تا پرسونای سینمایی منحصر به فرد وین را بسازند. جان فورد نیز به همان ترتیب رشته الگوهای ویژه ای (مضمون، شخصیّت­پردازی، سبک کارگردانی) را به فیلم هایش وارد می­ کند که واجد یک “قانون” ترکیب است که به ما امکان می­دهد هم فردانیّت فیلم فرد را به جا آوریم و هم نحوه­ ایفای نقش این فردانیّت را­ در آن تأثیر کلّی که فیلم بر ما دارد بررسی­کنیم. “(فیلیپس،۱۳۷۷،ص۱۲۰)
امّا بیشتر از آن “یک رویکرد انتقادی از خلال ژانر، امکان می­دهد که بحث­ها به هر شکلی پا بگیرند و در روند خود آگاهی­ما از پیچیدگی­ها و ابهام­های فیلم را اعتلا بخشند.” (همان،ص۱۲۰)
“به نظر ساختارگرایان، ژانرها نظام­هایی برای طبقه ­بندی نیستند. بلکه رمزگان­هایی برای ارتباط هستند. فرایندی که به واسطه­ آن، آثار نا آشنا طبیعی می شوند یا با وجوه آشنای نظم تطبیق پیدا می­ کنند. “حقیقت نما­سازی” یا “طبیعی­سازی” به همین می­گویند. این ­امر در سطوح گوناگونی صورت می­گیرد. ساده­ترین آنها شبیه­سازی یک متن به یک مفهوم مبتنی بر قرارداد یا مبتنی بر فهم همگانی از واقعیّت است."( ریما مکاریک ۱۳۸۴،ص۳۷۱)
امّا ژانر­ها همیشه این قدر راه­ گشا نیستند. مسلماً محدود بودن در ژانرها نه تنها برای مخاطبان بلکه برای خالقان آثار نیز به معنی محدود بودن در ارائه­ شگردهای تازه­ی بیان تصویری می ­تواند باشد. ژاک دریدا در مورد جنون نظر جالبی دارد. او معتقد است که: ژانر، کلام ژانر، تصویر، صدا یا قانون ژانر، همیشه باید و نباید می کند.”
از نظر دریدا قانون ژانر، قانونی­است براساس مشارکت بدون عضویّت و قانونی است آلوده. در حقیقت ژانرها احتمال دارد بعد از مّدتها به قوانین خود ساخته­ای تبدیل شوند که تخطّی از آنها طرد را به دنبال داشته باشد.
” از منظر ایدئولوژیکی می­توان گفت که محبوس کردن بیننده در درون دنیای بسته­ی ژانر امکان درگیری انتقاد­آمیز با موضوعات ایدئولوژیکی را که ممکن است هسته­ی اصلی فیلم را تشکیل داده باشند منتفی می­سازد. مثلاً جالب خواهد ­بود اگر طیف فیلم­های هالیوودی مربوط به جنگ ویتنام را در ارتباط با حدود جذّب موضوعات ایدئولوژیک در درون قراردادهای ژانر جنگی ببینیم. اگر مطالعه­ ژانر واجد ارزشی است، این ارزش در میدان دادن به یک برخورد بی­رحمانه به تمامیّت هالیوود نهفته است. مطالعه­ ژانر به راحتی می ­تواند به نوعی عمل دست و پاگیر تبدیل شود و فقط وقتی قرین موفقیّت خواهد بود که فیلم را در درون­ساختاری که­ از طرف محقّق به آن تحمیل می­ شود زندانی­کنیم. چیزی که نیاز­ داریم نه یک رویکرد خشک بلکه رویکردی قابل انعطاف به رده­بندی ژانری است. چیزی که به سنجش­های خلاق و بارور در حیطه­ی مرزهای ژانری رسمی میدان دهد. در واقع یک رویکرد بی­رحمانه به ژانر امروزه بهترین نمونه­های خود را از درون هالیوود و از بین فیلمسازان و فیلمنامه نویسان پیدا­کرده است.” (فیلیپس، ۱۳۷۷، ص۱۲۵)


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی میزان اثربخشی فعالیت های فوق برنامه ورزشی دانشگاه های آزاد اسلامی خراسان ...بررسی مفهوم عدالت مالیاتی در قانون مالیات های مستقیم مصوب ... »
 
مداحی های محرم