تایلور[۲۰] (۱۹۸۸) خلاقیت را شکل دادن تجربه ها در سازمان بندی های تازه میداند.
ورنون[۲۱] (۱۹۸۹) خلاقیت را توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها میداند که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی، فن آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.
استرنبرگ[۲۲] (۱۹۸۹) تفکر خلاق را ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی میداند که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود.
خلاقیت همانا توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یا خدمات جدید نیز منجر شوند.ادواردز[۲۳] (۱۹۸۶) خلاقیت را این گونه توصیف میکند:”برخی آن را توانایی هستی بخشیدن به پدیده ای جدید تعریف نموده اند و عده ای دیگران را نه به عنوان توانایی بلکه به عنوان فرایند روانشناختی یا فرآیندهایی که از طریق آن ها محصولات جدید و ارزشمند خلق میشوند، تعریف کردهاند”.
نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار میباشد و خلاقیت نیرویی است که در پس نوآوری نهفته است. خلاقیت ارتباط بین تصور و اندیشیدن ایده های نو و ارائه محصول، فرایند و خدمات نوآورانه میباشد. هم نوآوری و هم خلاقیت از اجزای لاینفک کارآفرینی میباشند و به گفته “پیتر دراکر” (۱۹۸۵: ۴۹) وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا نمود کارآفرینی بدون آن وجود ندارد و خلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجه ای را حاصل نمی نماید(فرای،۱۹۹۳: ۹۳).
وودمن و ساویر (۱۹۹۳) خلاقیت را خلق یک فرایند، رویه، ایده، خدمت و یا محصول جدید و ارزشمند توسط افراد مشغول به کار در یک سازمان اجتماعی پیچیده می دانند(شیروانی و علی پور،۱۳۸۹: ۲).
استونر[۲۴] (۱۹۹۵)، خلاقیت را به عنوان پدیدآوری (تولید) فکری نو تعریف کردهاست.
لوتانز[۲۵] (۱۹۹۵)، خلاقیت را ایجاد ترکیبی از راه حل ها توسط افراد یا گروه ها در یک روش جدید میداند.این تعریف علاوه بر این که مشخص کننده خروجی خلاق و خلاقیت به عنوان نوعی حل مسئله بوده، خلاقیت را در سطح فردی و گروهی نیز مطرح میکند.
اولدهام و کامینگ[۲۶] (۱۹۹۷)، با تأکید بر خروجی خلاق و ویژگیهای خروجی خلاق، خلاقیت را شامل محصولات، ایده ها و رویه هایی که تازه و ارزشمندند، تعریف میکنند.
لوسیر[۲۷] (۱۹۹۷) در تعریفش، بر خلاقیت به عنوان نوعی تفکر و خروجی خلاق تأکید میکند، بدین صورت که خلاقیت شیوه ای از تفکر است که باعث تولید ایده های جدید می شود.
۲-۱-۴٫خلاقیت سازمانی
خلاقیت سازمانی را می توان به این صورت تعریف کرد: خلاقیت سازمانی به عنوان توسعه یا پذیرش یک ایده یا رفتار در کارهای تجاری بوده که برای کل سازمان جدید میباشد. خلاقیت سازمانی واقعیت ساختن تکنولوژی یا کارهای مدیریتی جدید در ارتباط با محصولات یا فرآیندهای جدید میباشد(حسن بیگی،۱۳۸۹: ۵).
۲-۱-۵٫خاستگاه خلاقیت
می توان تمامی منابع و خاستگاه های خلاقیت را بر اساس دو جنبه طبقه بندی کرد.یکی بر اساس نظر اندیشمندان، بدین صورت که اندیشمندانی نظیر افلاطون و فروید خاستگاه خلاقیت را در درون افراد می دانند. در مقابل، اندیشمندانی نظیر ارسطو، کمپل، سیمنتون، ویزبرگ و دراکر خاستگاه خلاقیت را بیرون از انسان می دانند و دانشمندانی چون گیلفورد، روانشناسان انسان گرا و دبونو خاستگاه خلاقیت را هم درون و هم بیرون از انسان می دانند.دوم بر اساس منابع و خاستگاه خلاقیت، بدین معنی که بعضی از خاستگاه های خلاقیت، فردی بوده و بعضی از آن ها محیطی میباشند.صرفنظر از اینکه منبع خلاقیت، فردی یا محیطی یا ترکیبی از هر دو باشند، عمده منابع خصوصاً منابع مورد نظر دراکر بیانگر نوعی نیاز بوده که در قالب یک مسئله ظهور میکنند(حسن بیگی،۱۳۸۹: ۲۷).
۲-۱-۶-فرایند خلاقیت
اگر چه ایده های جدید ممکن است به طور ناگهانی به ذهن خطور کند، اما آن ها در واقع نتیجه یک فرایند خلاقی هستند که شامل هفت مرحله زیر میباشند:
-
- آماده سازی[۲۸]: این مرحله شامل آماده سازی ذهن برای تفکر خلاق است.آماده ساری ممکن است شامل آموزشهای رسمی، آموزشهای شغلی، تجربیات کاری و دیگر فرصت های یادگیری باشد.این آموزشها، چار چوبی برای ایجاد خلاقیت و نوآوری فراهم میکنند.
-
- تحقیق و بررسی[۲۹]: افراد میتوانند از طریق تحقیق و بررسی درک خوبی از مسائل یا تصمیمات به دست آورند.
-
- تغییر و دگرگونی[۳۰]: یعنی شناسایی شباهتها و تفاوت هایی که در اطلاعات جمع شده وجود دارند.این مرحله نیازمند دو نوع تفکر است: تفکر همگرا[۳۱] و تفکر واگرا[۳۲] . تفکر همگرا یعنی توانایی دیدن شباهت ها و ارتباطات میان اطلاعات و حوادث مختلف.تفکر واگرا یعنی توانایی دیدن تفاوتهای میان اطلاعات و حوادث مختلف.
-
- دوره کمون[۳۳] :ضمیر ناخودآگاه انسان نیاز به زمان دارد تا اطلاعات جمع آوری شده را منعکس کند.
-
- جرقه[۳۴] : این مرحله از بعضی جهات در دوره کمون اتفاق می افتد، زمانی که موفقیت چشمگیری به طور غیر ارادی به وجود میآید.
-
- اثبات و تأیید[۳۵]: برای کارآفرینان، تأیید یک ایده به عنوان یک ایده صحیح و مفید ممکن است شامل آزمایش بازاریابی یک تولید یا خدمات، اجرای آزمایشی آن در یک مقیاس کوچک، ایجاد نمونه های اولیه و فعالیت های دیگر باشد تا روشن شود که آیا ایده های جدید عملی هستند و میتوانند به مرحله اجرا درآیند یا خیر.
- اجرا[۳۶] : بسیاری از افراد ایده های خلاقی برای تولید محصولات یا خدمات جدید دارند، اما هرگز این ایده ها به مرحله عمل در نمی آیند، یعنی این ایده ها نمی توانند به واقعیت تبدیل شوند.آنچه کارآفرینان را از دیگران جدا میکند در همین نکته نهفته است (پرداختچی و شفیع زاده، ۱۳۸۵: ۷۲).
از نظر صالحی امیری (۱۳۸۷) فرایند خلاقانه چهار فاز یا مرحله دارد:
فاز اول: گرد آوری دانش و اطلاعات؛
فاز دوم: فرایند پرورش افراد خلاق؛
فاز سوم: تجربه ایده؛
فاز چهارم : ارزیابی و پیاده سازی؛
در شکل ۲-۱ فرایند اندیشه خلاقانه نشان داده شده است.
شکل۲-۱-” فرایند اندیشه خلاقانه”، منبع:صالحی امیری،۱۳۸۷،نوآوری و کارآفرینی
خلاقیت، تولید ایده هایی است که به بهبود بازدهی یا کارآمد شدن سیستم می انجامد. خلاقیت در اصل دو جنبه دارد:” فرایند” و” افراد”. فرایند، هدف گرا است؛ به طوری که، طراحی می شود تا راهکارهایی برای مشکل به دست دهد، در حالی که افراد منابعی هستند که این راهکارها را تعیین میکنند. فرایند بدون تغییر باقی می ماند؛ ولی نگرش افراد تغییر خواهد کرد؛ در ضمن فرایند خلاقیت دارای چهار مرحله است که عبارتند از:
۱. گردآوری دانش و اطلاعات؛
۲. فرایند پرورش افراد خلاق؛
۳. تجزیه ایده؛
۴. ارزیابی و پیاده سازی(ناهید،۱۳۸۸: ۴۶).
بنا بر اظهارات حسن بیگی (۱۳۸۹ : ۲۹)، مدلهای قدیمی خلاقیت، فرایند خلاقیت را به صورت خطی و علی- معلولی دیده اند، اما در مدلهای جدید، فرایند خلاقیت به عنوان یک حلقه(غیر خطی) مطرح شده است.بدین معنی که فرایند خلاقیت، حلقه ای است که به طور مداوم و مستمر اجرا شده و پایانی ندارد.
فرم در حال بارگذاری ...