وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالب در رابطه با ارزیابی طرح ترویجی «تسریع انتقال یافته ها» ار دیدگاه کشاورزان مجری طرح در ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

نظام دانش و اطلاعات کشاورزی: مجموعهای از سازمانها و یا اشخاص، پیوندها و وتعاملات بین آنها که با فرآیندهایی مانند پیشبینی، تولید، انتقال، ارسال، ذخیره، بازیابی، ادغام، نشر و بهرهبرداری از دانش و اطلاعات مرتبط میشوند و آنها را مدیریت میکنند. این مجموعه را میتوان بهطور بالقوه و بهصورت مشترک برای حمایت از تصمیمسازی، حل مسئله و نوآوری در کشاورزی و یا هر قلمرو دیگری به کار گرفت (فلسفی و حسینی، ۱۳۸۴).
پایان نامه
فصل دوم
بررسی ادبیات پژوهش
۲-۱) مقدمه
با توجه به اینکه تحقیق حاضر به منظور ارزیابی یکی از طرحهای ترویجی با عنوان «تسریع انتقال یافتهها» صورت پذیرفته و از آن جایی که این عنوان مطالب و مفاهیم زیادی را در بر میگیرد، لذا به منظور سهولت در مطالعه، مطالب این بخش به چهار بخش تقسیم گردیده است. در بخش اول کلیات ارتباط تحقیق و ترویج و در بخش دوم کلیات طرح ترویجی «تسریع انتقال یافتهها» ارائه شده است. در سالهای اخیر به منظور برقراری ارتباط نزدیکتر بین محققان، مروجان و کشاورزان و انتقال یافته های تحقیقاتی به اکثر بهرهبرداران بخش کشاورزی، طرحهایی به اجرا درآمده است که طرح ترویجی «تسریع انتقال یافتهها» نمونهای از آن میباشد. از آن جا که اجرای چنین طرحهایی از سابقهی اجرایی چندانی برخوردار نمیباشد، لازم است که به منظور میزان حصول به اهداف و تعیین نقاط قوت و نقاط ضعف، مورد ارزیابی قرار گیرند و از آن جایی که تحقیق حاضر به منظور ارزیابی طرح مورد نظر صورت گرفته است، در بخش سوم این فصل، تعاریف و مفاهیم ارزشیابی ارائه شده است و در ادامه به مدلهایی که میتوان برای ارزشیابی برنامهها مورد استفاده قرار داد، اشاره شده است. از آن جا که در تحقق حاضر به منظور ارزیابی طرح «تسریع انتقال یافتهها» از مدل سیپ استفاده شده است، در پایان این بخش مدل سیپ از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه صاحبنظران ترویجی، مدل سیپ میتواند بیشترین کاربرد را در ارزشیابی برنامههای ترویجی داشته باشد. ملک محمدی (۱۳۷۷) از مدل سیپ به عنوان مدلی یاد میکند که میتوان برنامههای ترویجی را با آن ارزشیابی نمود. بخش چهارم و پایانی این فصل نیز به بررسی پیشینهی پژوهش اختصاص یافته است و در پایان نیز مدل نظری تحقیق که منطبق بر الگوی سیپ میباشد، ارائه شده است.
۲-۲) بخش اول: کلیات ارتباط تحقیق و ترویج
ارتباط تحقیق و ترویج کشاورزی همواره از جمله مهمترین مباحث مطرح در ادبیات ترویج و توسعه کشاورزی بوده است. امروزه برای حصول اطمینان از تناسب فناوری ها با شرایط کشاورزان، وجود پیوندهای محکم بین تحقیق و ترویج در نظام کشاورزی امری ضروری است. از آنجائی که فاصلهی زمانی بین آگاهی زارعین از یک فناوری جدید و استفاده کامل از آن زیاد بوده و این فاصله با پیچیدهشدن تکنیک طولانیتر خواهد بود، ایجاد ارتباط مناسب تشکیلاتی بین مؤسسات تحقیقاتی و سازمان ترویج کشاورزی میتواند فاصلهی زمانی پذیرش را کوتاهتر و در نتیجه بازده سرمایهگذاری در آموزش، تحقیق و ترویج کشاورزی را بهنحو چشمگیری افزایش دهد (سلطانی، ۱۳۷۱؛ ون دن بن، ۲۰۰۰). کوتاه تر شدن فاصلهی زمانی پذیرش یک فناوری توسط کشاورزان، باعث میشود که یافته های تحقیقاتی با سرعت بیشتری به سطح مزارع کشاورزان رسیده و هدف نهایی آنها که همانا افزایش تولید محصولات کشاورزی میباشد، سریعتر تحقق یابد. اما شواهد نشان میدهد که هنوز متوسط عملکرد محصولات عمده ی کشور پائین است و برای تأمین قسمتی از مواد غذایی مورد نیاز کشور بایستی اقدام به واردات کرد. بهنظر میرسد که یکی از دلایل این امر، عدم وجود ارتباط تنگاتنگ و مفید با کارایی بالا بین محققان و مروجان و کشاورزان است که باعث میشود یافته های تحقیقاتی در سطح مراکز تحقیقات باقی مانده و به مزارع که به شدت نیازمند بکارگیری جدیدترین یافته های تحقیقاتی برای افزایش کمی و کیفی محصول میباشند، نرسد. بنابراین، برای بهرهبرداری کردن از منافع تحقیقاتی که نرخ بالایی از بازگشت سرمایه را به همراه داشته باشد قدم اول، پیدا کردن راههایی برای ترکیب کردن و ساده کردن اطلاعات تولید شده به وسیلهی تحقیقات، به شکلی است که به طور مؤثر به وسیلهی کشاورزان استفاده شود (داماد زاده، ۱۳۷۸؛ بایرلی، ۱۹۸۷). پر واضح است که در این بین نقش مروجان به عنوان عامل انتقال دهندهی یافته های تحقیقاتی به کشاورزان، از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، عدم وجود پیوند منطقی بین تحقیق و ترویج کشاورزی را میتوان به عنوان مهمترین عامل بازدهی کم سرمایهگذاری در بخش تحقیقات کشور دانست.
اقتباس فناوری نوین کشاورزی – که شرط لازم توسعهی کشاورزی در جهان سوم است – بدون تحقیقات اغلب بینتیجه است و حفظ و توسعه این فناوری بدون توسل به فعالیت تحقیقی اکتشافی جدی و مستمر عملاً ناممکن است. دستاوردهای تحقیقاتی بدون فعالیت ترویجی عملاً عقیم و بیحاصل میمانند. فقط در چارچوب کوششهای ترویجی با برنامه توسط مروجان آگاه است که میتوان این فنون را به میان تودهی کشاورزان برد و کاربرد آن را نهادی کرد و عمومیت بخشید. از طرف دیگر، ترویج نیز به یافته های برنامههای تحقیقاتی نیازمند میباشد تا به مناسبترین شیوه به کشاورزان مشورتهای مورد نیاز را ارائه دهد (باصری، ۱۳۷۱؛ وزارت کشاورزی بنگلادش، ۱۹۹۶). فعالیتهای ترویجی همواره میباید مبتنی بر یافته های تحقیقاتی باشد و جریان فعالیتهای تحقیقاتی نیز میباید بر محور حل مسائل و پاسخگوئی به مسائل تولیدی روستائیان استوار باشد. تحقق این کیفیت از یک سوی مستلزم پیوستگی و وابستگی ارگانیک تشکیلات ترویجی و تحقیقی با همدیگر و از سوی دیگر برخورداری هر یک از نهادهای ترویج و تحقیق از متخصصین و پژوهندگان آگاه به مسائل و امکانات بالفعل و بالقوه جامعهی روستائیان و مولدان بخش کشاورزی در هر کشور است (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰). مکانیزمهای سازمانی مهمی برای تأمین یک جریان آزاد اطلاعات بین تحقیق و ترویج وجود دارد. بعضی از این مکانیزمها عبارتند از:
یک کمیتهی ملی هماهنگی فنی شامل نمایندگان ترویج دولتی، سازمانهای غیر دولتی، بخش خصوصی و نمایندگانی از بخش تحقیقات؛
کمیتههای فنی کشاورزی هر کدام دربرگیرندهی تعدادی از بخشها در مناطق آگرو اکولوژیکی یکسان و شامل نمایندگان محلی ، نمایندگیهای ترویج و مؤسسات تحقیقاتی؛
کارگاههای بازنگری تحقیق – ترویج بین کارکنان ترویج کشاورزی و مؤسسات تحقیقاتی محلی ( وزارت کشاورزی بنگلادش، ۱۹۹۶).
مکانیزمهای ارتباطی مختلفی بین تحقیق و ترویج وجود دارد که در هر کشور با توجه به ویژگیهای اکولوژیکی، اقتصادی و ویژگیهای فردی و حرفهای کشاورزان هر منطقه، شکل خاصی از این مکانیزمها برای برقرای ارتباط بین تحقیق، ترویج و کشاورز به کار گرفته میشود. برقراری ارتباط بین تحقیق و ترویج از هر مکانیزمی که پیروی کند، واقعیت این است که نهادهای تحقیق و ترویج در صورتی موفق به انجام مطلوب وظایف مربوطه هستند که رابطهای مستحکم میان آنها وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر هر یک از این دو نهاد باید به عنوان منبع تغذیهی دیگری عمل کند و رغبت و علاقهی هر یک از آنها به ایجاد رابطه با طرف مقابل باید به منزله تضمینی بر توفیق فعالیتهای همان واحد تلقی شود (نوروزی و ملک محمدی، ۱۳۸۶).
برقراری ارتباط بین فعالیت تحقیق و ترویج بایستی بهعنوان یکی از اصول مهم برنامههای کشاورزی قلمداد گردد، زیرا هرگونه شکستی در برقراری چنین ارتباطی بهمعنی عدمموفقیت در انتقال و گسترش نتایج فعالیتهای تحقیقاتی به خارج از مرزهای آنهاست. ترویج بدون تحقیق چیز قابل توجهی برای عرضه نخواهد داشت و بهدلیل عدمدستیابی به راهحل مشکلات و نوآوریهای قابل تطبیق با شرایط روستا، بهتدریج از کارهای آموزشی و ترویجی آن کاسته شده و به انجام امور اجرایی، اداری و غیرآموزشی سوق داده میشود. از طرفی تحقیقات بدون ترویج، نه تنها از مشکلات و اولویتهای مورد نیاز کشاورزان جهت تعیین موضوعهای مورد تحقیق مطلع نمیگردد، بلکه از پیامدهای ناشی از کاربرد نتایج تحقیقاتی نیز آگاه نخواهد شد. بهطور کلی ضعف ارتباط تحقیق و ترویج باعث میگردد که نتایج تحقیقات غیرقابل استفاده و در چهارچوب ایستگاههای تحقیقاتی و در لابهلای کتابها و نشریههای کتابخانهها محبوس گردیده و هرگز جهت عمل و استفاده به دنیای کشاورزان راه نیابند (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰؛ شهبازی، ۱۳۷۱). بنابراین، راهحل این مشکلات در پیوند بین تحقیق و ترویج نهفته است.
۲-۲-۱) پیوند تحقیق و ترویج
برنامهی ترویج کشاورزی چنانچه تجربه کشورهای پیشرفته در امر کشاورزی نشان میدهد، زمانی میتواند با موفقیت روبهرو گردد که متکی به تحقیقات کشاورزی بوده و بهطور مداوم از جانب مراکز تحقیقاتی تغذیه گردد. تجربه ترویج کشاورزی در ایران نشان میدهد که چون خدمات ترویج کشاورزی متکی بر استفاده از تحقیقات مداوم نبوده، پس از فعالیتهای نخستین در زمینه معرفی پارهای نوآوریها مانند استفاده از کود شیمیایی به حالت رکود درآمده است. از سوی دیگر تحقیقات انجام شده بهسبب آنکه محققین در رابطه مستقیم با مسائل کشاورزان نبوده و مسئولیتی در مورد اشاعهی نتایج تحقیقات خود در میان کشاورزان نداشتهاند، چنانکه باید مثمرثمر واقع نشده و در برخی موارد به بیراهه کشیده شده و صرفاً به خاطر انجام تحقیق یا برخورداری از مزایا و ترفیعات انجام گرفته است. تلفیق برنامههای تحقیقی و ترویجی این دو نقیصه بزرگ مراکز تحقیقاتی و ترویجی را برطرف میسازد. از یکسو مروجان کشاورزی در رابطه مستقیم با مراکز تحقیقاتی قرار میگیرند و مرتباً از سوی این مراکز تغذیه میگردند و از سوی دیگر بهسبب تماس مستقیم با کشاورزان، مسائل آنان را به این مراکز برده و محققین در جریان مسائل کشاورزی که یا به طور کلی در منطقه وجود داشته و یا از به کار بردن نوآوریها و انجام توصیهها ناشی شده، قرار میگیرند. بدینگونه محققان و مراکز تحقیقاتی عملاً در جهت حل مسائل کشاورزان منطقه کوشش خواهند نمود. به بیاندیگر تلفیق برنامههای تحقیقاتی و ترویجی، این مراکز را که در گذشته بهحالت رکود درآمده و بازده اندکی داشتهاند بهصورت مراکز فعال درآورده و بر کارائی و راندمان آنان به نحو چشمگیری میافزاید (نجفی، ۱۳۷۱). بنابراین، پیوند بین تحقیق و ترویج برای رسیدن به هدفهای مشترک ضروری بوده و اهمیت و ضرورت چنین پیوندی بهطور کامل شناخته شده است. برناردو[۴]، پیامدهای بهبود و تقویت پیوند بین تحقیق و ترویج را به شرح زیر عنوان کرده است:
کاهش رقابت غیرضروری و دوبارهکاری فعالیتها
افزایش میزان پذیرش فناوریهای جدید و پیشرفته
کاهش فاصله زمانی بین تولید، تکامل و پذیرش فناوری جدید
افزایش راندمان استفاده و بهرهگیری از منابع
بهبود و تقویت اثربخشی فعالیتهای تحقیق و ترویج کشاورزی (مویدی و ذوقی، ۱۳۷۸).
پس از بهبود و تقویت پیوند بین تحقیق و ترویج، مسألهی چگونگی این ارتباط مطرح میباشد. به طوری که این پیوند بر حسب شرایط و امکانات میتواند شیوه های متفاوتی را بپذیرد. به عنوان مثال، مویدی و ذوقی (۱۳۷۸) بهنقل از کایموویت[۵] (۱۹۸۸)، دو نوع پیوند بین «تحقیق» و «ترویج» را معرفی میکنند:
الف) ارتباط یا پیوند مؤسسهای: این نوع ارتباط زمانی به وجود میآید که یک جریان یا مبادلهی منابع بین افراد، گروه ها یا مؤسسات وجود داشته باشد.
ب) ارتباط یا پیوند کارکردی: دربرگیرندهی فعالیتهایی است که مراحل تحقیق و توسعهی فناوری را با گسترش فناوری و فعالیتهای ترویجی مرتبط میکند. این ارتباط میتواند رسمی یا غیررسمی و موقت یا دائم باشد.
راه های زیادی برای برقراری ارتباط و پیوند بین تحقیق و ترویج وجود دارد؛ اما شاید عمومیترین و بهترین راه یکیشدن این دو واحد باشد. بهگونهای که خدمات تحقیق و ترویج با همدیگر و در داخل سازمانی واحد و زیر یک چتر مدیریتی و اداری مشترک قرار گیرد. ادغام تحقیق و ترویج در داخل سازمانی واحد اینگونه توجیه میشود که ارتباطات و درک متقابل بین محققان و متخصصان ترویج به واسطه مجاورت فیزیکی آنها افزایش مییابد. توجیه دیگر این است که ترتیب و نزدیکی واحدهای تحقیق و ترویج به صورت تشکیل تیمهای مشترک (میانرشتهای) بین تحقیقات و خدمات ترویج ظاهر میشود. به عنوان مثال میتوان به «تیمهای تحقیقاتی نظامهای زراعی»، «واحدهای تحقیقات مزرعهای[۶]» و «سرویسهای ویژه ارتباط تحقیق و ترویج » اشاره کرد. تلفیق و یکیشدن دو یا چند مؤسسه الزاماً همکاری بهتر و روابط کاری مناسبتر را تضمین نمیکند. شواهد بهدست آمده در بعضی از کشورهای جهان نشان میدهد که صرف قراردادن تحقیق و ترویج در چارچوب یک مؤسسه یا سازمان کافی نیست. عوامل دیگری نیز در رأس جریان دخالت دارند که ممکن است تأثیر بیشتر یا نتیجه بهتری داشته باشند (مویدی و ذوقی، ۱۳۷۸؛ فلر، ۱۹۹۸). اما به نظر میرسد که ادغام تحقیق و ترویج در یک سازمان واحد، شیوهی مناسبی برای ارتباط و پیوند بین تحقیق و ترویج بوده و مزایای این روش به مراتب کمتر از معایب آن میباشد. اما همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، پیوند بین تحقیق و ترویج میتواند شیوه های ارتباطی متفاوتی را بپذیرد. مویدی و ذوقی (۱۳۷۸) به نقل از زیدما[۷] (۱۹۸۸)، مکانیسمهای سازمانی و ساختاری اختصاصیتری برای دستیابی به اقدام و ارتباط قویتر بین تحقیق و ترویج بیان نمودهاند که مهمترین آنها به شرح زیر میباشد:
تمرکززدایی از فعالیتهای تحقیق و ترویج در مؤسسات منطقهای
جذب و حفظ متخصصان موضوعی در ترویج
ایجاد پست رابط ترویج در مؤسسات تحقیقاتی
ایجاد دپارتمان ارتباط و اطلاعات
تعریف مجدد نقشها و مسئولیتهای واحدهای تحقیقاتی و ترویجی
ایجاد کمیتهها و شوراهای بینسازمانی (مشترک)
آمادهکردن زمینه های مشارکت کشاورزان در فعالیتهای تحقیقاتی
ارتباط با بخش خصوصی و سازمانهای غیردولتی
هر یک از مکانیسمهای فوق مزایا و معایبی دارد؛ اما نکتهی مهم این است که پیوند بین تحقیق و ترویج برای رسیدن به هدفهای مشترک در فرایند توسعهی پایدار کشاورزی بسیار ضروری و پراهمیت است. صاحبنظران بر این عقیدهاند که پیوند این دو بخش علاوه بر اینکه رقابتهای غیرضروری و فعالیتهای دوبارهکاری را بین تحقیق و ترویج کاهش میدهد، موجب میشود اثربخشی فعالیتهای ترویج و تحقیقات تقویت گردد. تنها با ارتباط کاری هدفمند بین این دو بخش است که میتوان انتظار داشت توسعه و نشر فناوریهای نوین کشاورزی بهطور شایسته انجام گیرد و پذیرش نوآوریها توسط کشاورزان افزایش یابد (محمدزاده و صدیقی، ۱۳۸۱).
هدف اصلی تدوین و اجرای طرحهای تحقیقی – ترویجی (مانند طرح تسریع انتقال یافتهها)، انتقال فناوریهای نوین کشاورزی به کشاورزان و فراهم نمودن زمینهی پذیرش این نوآوریها توسط کشاورزان میباشد و این امر جز با پیوند بین تحقیق و ترویج میسر نخواهد شد. در واقع این مروجان هستند که باید یافته های تحقیقاتی را به زبان ساده و قابل فهم برای کشاورزان تبدیل نموده و آنها را به سطح مزارع که نیازمند بکارگیری این فناوریها هستند، برسانند. به عبارت دیگر، پیوند بین تحقیق و ترویج لازمهی اجرای هر طرح تحقیقی ترویجی میباشد. بنابراین میتوان چنین بیان نمود که محققان، مروجان و کشاورزان، سه جزء اساسی از یک نظام ارتباطی را تشکیل میدهند که از آن تحت عنوان «نظام دانش و اطلاعات کشاورزی» یاد میشود. نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ویژگیها، ضوابط، اجزاء و کارکردهایی دارد که در ادامهی این بخش به آنها پرداخته شده است.
۲-۲-۲) نظام دانش و اطلاعات کشاورزی
توسعهی کشاورزی و روستایی مستلزم عوامل گوناگون و مرتبط به هم میباشد. تحقیقات، ترویج و کشاورزان با تشکیل نظام اطلاعات کشاورزی بهعنوان سه عنصر اساسی، محور فرایند توسعه هستند. مطالعات و نظریههای گوناگون پیرامون توسعهی روستایی و کشاورزی حاکی از وجود عناصر متعدد در فرایند توسعه است. در همهی این نظریهها و مطالعه ها، اولاً اجزاء بههم پیوسته بوده و ثانیاً عوامل ترویج، تحقیق و کشاورز در همهی این نظریهها وجود دارند رولینگ[۸] این نظام را بهصورت زیر تعریف میکند:
«مجموعهای از سازمانها و یا اشخاص، پیوندها و تعاملات بین آنها که با فرآیندهایی مانند پیشبینی، تولید، انتقال، ارسال، ذخیره، بازیابی، ادغام، نشر و بهرهبرداری با دانش و اطلاعات مرتبط میشوند و آنها را مدیریت میکنند. این مجموعه را میتوان بهطور بالقوه و بهصورت مشترک برای حمایت از تصمیمسازی، حل مسئله و نوآوری در کشاورزی و یا هر قلمرو دیگر به کار گرفت» (کرمی دهکردی،۱۳۸۰؛ فلسفی و حسینی، ۱۳۸۴). قلیپور (۱۳۸۷) نظام دانش و اطلاعات کشاورزی را نظامی میداند که اجزای آن شامل مراکز و مجموعه های تولید، فرایند (پردازش)، انتقال و کاربرد اطلاعات و دانش کشاورزی بوده و این اجزا در جهت افزایش محتوای دانش بخش کشاورزی و در نهایت توسعهی کشاورزی در ارتباط هستند. کرمی دهکردی (۱۳۸۰) نیز نظام دانش و اطلاعات کشاورزی را نظامی میداند که به طور تعمدی و با بهره گرفتن از ضوابط توسعهیافته به وسیلهی علم ترویج، متخصصان مراکز پژوهشی کشاورزی و دیگران طراحی شده است. بر اساس این نظام قراردادی، سرمایهگذاری انجام میشود، مردم آموزش میبینند و نهادهای پژوهشی موجود، تجدید سازمان میشوند.
تعاریف مختلفی از نظام دانش و اطلاعات کشاورزی وجود دارد و در واقع هر یک از صاحبنظران و دانشمندان بر اساس نظرات و دیدگاه های خود تعریفی از آن ارائه دادهاند؛ اما یوجی ناگل از کسانی بود که برای اولین بار مفهوم نظام اطلاعات کشاورزی را برای علم ترویج معرفی و گسترش داد. وی این نظام را شامل سه زیرنظام پژوهش، انتشار و بهرهبرداری میداند و شش کارکرد برای آن معرفی میکند که عبارتند از:
شناسایی نیازها و مشکلات در سطح تولیدکننده
تولید نوآوریها
اعتبار بخشیدن نوآوری تحت شرایط کشاورزان
اشاعه و انتشار فناوری
کاربرد
ارزشیابی (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰).
شش کارکرد مورد نظر برای نظام دانش و اطلاعات کشاورزی و ارتباط بین آنها در نمودار ۲-۱ نشان داده شده است.


فرم در حال بارگذاری ...

« شناسایی جرایم اینترنتی حوزه بانکداری و روشهای پیشگیری از آن- فایل ۶دانلود منابع پایان نامه در رابطه با تاثیر کاربرد کودهای فسفره و همزیستی قارچ میکوریز با ذرت و ... »