پوتنام اعتقاد دارد که در پیوستگی ، روابط میان گروه های منسجم مطرح است،مانند روابطی که در قلمروهای نژادی وجود دارد. او پیوندهای قوی موجود در شبکه های همگرای متراکم را به “چسب قوی اجتماعی” تشبیه می کند واعتقاد دارد که آنها ،مناسب ترین حمایت های اجتماعی درونی را برای اعضای خود فراهم می کنند.از طرف دیگر،پوتنام، تاکید دارد که سرمایه اجتماعی گسسته بسیار واگرا است. از نظر او این شکل از سرمایه اجتماعی برای بهره مندی از امتیازهای خارجی و توزیع اطلاعات مفید است.
۵-۲-۲- ابعاد سرمایه اجتماعی:
تعاریف ارائه شده ازسرمایه اجتماعی دلالت بر چند بعدی بودن این مفهوم دارد. یکی ازپژوهشگران چنین اشاره میکند که مفهوم سازی ابعاد سرمایه اجتماعی در واژگان جداگانه( بدون در نظر گرفتن ارتباط و تعامل میان این ابعاد) منجر به شکست پژوهش های تجربی خواهد شد. ناتوانی در تبیین و طراحی سوالات تجربی در ارتباط با تعامل میان این ابعاد موجب ایجاد محدودیت در شناخت مفهوم واحدی از سرمایه اجتماعی خواهد شد.
از سوی دیگر، برخی از پژوهش های سرمایه اجتماعی مبتنی بر اندازه گیری “یک بعد واحد” از مفهوم سرمایه اجتماعی است، بدون آنکه توجه زیادی به ارتباط میان ابعاد داشته باشند و یا ابعاد اساسی را مد نظر قرار دهند که در واقع تحقیق “معرف گونه “نخواهد داشت. برخی از این تحقیقات در زمینه “اعتماد” است که عمدتا از سوی “موسسه بررسی ارزشی های جهانی[۵۲]” انجام می شود. و در آن ها اعتماد دراین زمینه به عنوان سرمایه اجتماعی گرفته می شود، در واقع اعتماد به عنوان یکی از عناصر اساسی سرمایه اجتماعی در درون مفهوم آن قرار گرفته است علیرغم اینکه اعتماد را اندازه گیری می کنیم لازم است که نحوه ارتباط اعتماد را با شبکه که عنصر دیگر سرمایه اجتماعی است، مد نظر قرار دهیم. همین طور ارتباط این دو را با عامل هنجار ارتباط متقابل نیز مد نظر داشته باشیم.(سید نقوی: ۲، ۱۳۸۴).
در اینجا به بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی پرداخته می شود.در ابتدا بعد شناختی سرمایه اجتماعی مطرح می شود. این بعد بر ارزش ها و فرهنگ اشاره دارد. زبان مشترک و روایت های مشترک از مولفه های این بعد محسوب می شود. بعد دیگر سرمایه اجتماعی مخصوصا در بعد سازمان- بررسی شبکه و خواص آن می باشد. این بعد به عنوان بعد ساختاری سرمایه اجتماعی مطرح است.سومین بعد سرمایه اجتماعی بر بعد روابطی یا هنجارهای موجود در شبکه اشاره دارد. یکی از مولفه های این بعد “اعتماد” است که از دیرباز مورد توجه پژوهشگران سرمایه اجتماعی بوده است. اما مولفه دیگری که کمتر مورد توجه قرار گرفته است مولفه “روابط متقابل” است که بر شاخص هایی مانند تعهد و تعاون اشاره دارد. در این مقاله ابعاد فوق مورد مطالعه قرار گرفته و سعی در معرفی سرمایه اجتماعی به عنوان مفهوم چند بعدی است تا محققین سرمایه اجتماعی با در نطر گرفتن این ابعاد به پژوهش بپردازند.(سید نقوی: ۲، ۱۳۸۵).
ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی از دیدگاه لینا و وان بورن به شرح زیر است:
۱- وابستگی[۵۳]: اولین جزء سرمایه اجتماعی سازمانی، وابستگی است که به منزله تمایل و توانایی افراد در سازمان، برای اینکه هدفهای فردی را تابع هدفها و اعمال جمعی نمایند، تعریف میشود. تمایل افراد برای مشارکت در اعمال جمعی بستگی به این امر دارد که آنها تا چه حد معتقدند که کوششهای فردی که به کل به طور مستقیم، سود میرساند، باعث بهرهمندی افراد به طور غیر مستقیم نیز میگردد.(Leana & Van Buren, 1999: 541)
۲- اعتماد: دومین بعد سرمایه اجتماعی سازمانی اعتماد است؛ که از نظر محققان سازمانی هم به عنوان مقدمهای برای عمل جمعی موفقیت آمیز است و هم میتواند به منزله نتیجه اعمال جمعی موفق قلمداد گردد. این بعد برای اینکه افراد بتوانند در کنار یکدیگر، بر روی پروژههای مشترک کار کنند لازم است (Leana & Van Buren,1999:542).
اعتماد عمومی یکی از سرمایههای اجتماعی است که وحدت را در سیستمهای اجتماعی، ایجاد و حفظ نموده و ارزشهای دموکراتیک را پرورش میدهد. اعتماد، شهروندان را به نهادها و سازمانهایی که نمایندگان آنها هستند، پیوند میدهد و بدین طریق مشروعیت و اثر بخشی دولت دموکراتیک افزایش مییابد. بنابراین اعتماد یکی از ارزشمندترین سرمایههای اجتماعی است که مخدوش شدن آن، هزینه بسیار سنگینی بر نظام سیاسی تحمیل خواهد کرد (الوانی و دانایی فرد،۵- ۷ :۱۳۸۰).
ذوکر[۵۴] سه شیوه ایجاد اعتماد را مشخص نموده است: اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی که با ویژگیهای شخصی نظیر پیشینه خانوادگی، نژاد و جنسیت، پیوند میخورد؛ اعتماد مبتنی بر فرایند که از طریق مبادلههای مکرر شکل میگیرد و اعتماد نهادی که از طریق فرایندهایی نهادی نظیر گواهی نامههای حرفهای و مقررات دولت ایجاد می شود. بر اساس این سنخشناسی، به موازاتی که جامعه به طور روز افزونی پیچیدهتر میگردد، اعتماد نهادی به تدریج جایگزین اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی و اعتماد مبتنی بر فرایند میشود (Zucker,1986:53).
ناهاپیت و گوشال سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند:
۱- بعد ساختاری سرمایه اجتماعی: این بعد الگوی کلی روابطی را که در سازمانها یافت میشود، در نظر دارد. بدین معنا که این بعد، حدی را که افراد در سازمان به یکدیگر متصل میگردند، در بر میگیرد (Bolino & et al, 2002: 506) . بعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل پیوندهای موجود در شبکه، شکل و ترکیب شبکه و تناسب سازمانی میشود (Nahapiet & Ghoshal , 1998: 25).
۲- بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی: این بعد ماهیت روابط در یک سازمان را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، در حالیکه بعد ساختاری بر این امر متمرکز میگردد که آیا کارکنان در یک سازمان، اصلاً به هم متصل هستند یا خیر، بعد ارتباطی بر ماهیت و کیفیت این ارتباطات متمرکر میگردد (به طور مثال آیا این روابط به وسیله اعتماد، صمیمیت، عشق و مانند آن مشخص میشود یا خیر؟ (Bolino et al, 2002:506) این بعد شامل اعتماد[۵۵]، هنجارها[۵۶]، تعهدات[۵۷]، هویت[۵۸] میشود (Nahapiet & Ghoshal ,1998:251).
۳- بعد شناختی سرمایه اجتماعی: این بعد در برگیرنده میزان اشتراک کارکنان درون یک شبکه اجتماعی در یک دیدگاه، یا درک مشترک میان آنان است؛ و مانند بعد ارتباطاتی به ماهیت ارتباطات میان افراد در یک سازمان، میپردازد (Bolino et al ,2002:506). و شامل موارد زیر میگردد: زبان و کدهای مشترک و روایتهای مشترک(Nahapiet & Ghoshal,1998:251) .علاوه بر ناهاپیت و گوشال، محققان دیگری نیز، چارچوبهای جایگزینی را برای معرفی ابعاد سرمایه اجتماعی ارائه دادهاند. برای مثال، بوردیو (۱۹۸۶) ابعاد سرمایه اجتماعی را به صورت زیر، پیشنهاد نموده است:
۱- اندازه گروه یا شبکه؛
۲- حجم سرمایهای که هر کدام از اعضای شبکه دارای آن هستند.
همچنین کلمن (۱۹۹۰)، سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرد:
۱- تعهدات، انتظارات و اعتماد متقابل؛
۲- کانالهای ارتباطی؛
۳- هنجارها و ضمانتهای اجرایی مؤثر (Bolin et al, 2002:506).
اما در تحقیق حاضر مبنای کار همان مدل ناهاپیت و گوشال می باشد.
۶-۲-۲- نظریههای سرمایه اجتماعی:
۱-۶-۲-۲- نظریه پیوندهای ضعیف[۵۹]
نخستین تئوری برای مفهومسازی سرمایه اجتماعی، نظریه پیوندهای ضعیف استمطابق این نظریه، هر چه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد، ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و برعکس هر چه شدت و استحکام این روابط ضعیفتر باشد نشاندهنده سرمایه اجتماعی بیشتر است(Seibert & Linden,2001:27).
۲-۶-۲-۲- نظریه شکاف ساختاری[۶۰]
مطابق نظریه شکاف ساختاری، اگر یک فرد در شبکه اجتماعی خود با همکارانی که با هم در ارتباط نیستند یا حداقل ارتباط اندکی با هم دارند، ارتباط برقرار کند، نهایت استفاده را خواهد برد. منظور از شکاف در این نظریه، فقدان ارتباط میان۲ فرد در یک شبکه اجتماعی است،که مزیتی برای سازمان تلقی میشود(Burt, 1997:42).
۳-۶-۲-۲- نظریه منابع اجتماعی [۶۱]
این نظریه که ریشههای آن به مطالعات «لین و کاتور» در سال۱۹۸۱ میرسد، پیوندهای موجود در شبکه را بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمیداند. از دیدگاه این نظریه فقط منابع موجود درون شبکه است که میتواند بهعنوان یک سرمایه قلمداد شود. به عبارتی، نظریه پیوندهای ضعیف و شکاف ساختاری هر دو بر «ساختار» شبکهها معطوف هستند در حالیکه نظریه منابع اجتماعی به “محتوای شبکه “توجه دارد(الوانی و سیدنقوی،۱۳۸۱).
۷-۲-۲- الگوهایی برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی
الگوهایی، برای تبیین سرمایه اجتماعی ظهور نمودهاند. در الگوی اول، محققان بر جنبه منفعت عمومی سرمایه اجتماعی تأکید مینمایند. این محققان تمایل دارند تا این پدیده را در سطح کلان مطالعه نموده و بر ماهیت ثانویه مزایای فردی آن تاکید میکنند. آنها سرمایه اجتماعی را ویژگی واحد اجتماعی به جای عامل فردی، در نظر میگیرند و مزایای فردی حاصل از وجود سرمایه اجتماعی و مشکلات فردی ایجاد شده، ناشی از عدم وجود آن را در درجه دوم اهمیت قرار میدهند.
به علاوه، این محققان معتقدند که نتایج ناشی از اعمال افراد که در ارتقای سرمایه اجتماعی، موثر است به طور مستقیم به کل واحد اجتماع سود رسانده و مزیتهای ناشی از آن به طور غیرمستقیم به افراد بر میگردد. الگوی دیگر که توسط محققان مورد استفاده قرار میگیرد، مدل منفعت شخصی از سرمایه اجتماعی است. در بعضی از تعاریف با در نظر گرفتن این دیدگاه از سرمایه اجتماعی، به طور آشکاری بر افراد و داراییهای اجتماعی شان از قبیل منزلت و جایگاه اجتماعی، گواهینامههای تحصیلی و غیره تمرکز می کند. مدل منفعت شخصی در سطوح تحلیل فردی، گروهی و حتی صنعتی و سازمانی نیز به کار گرفته میشود اما تمرکز بر نتایج حاصل برای اشخاص یا واحد فردی است(Leana & Van Buren ,1999:540).
در مدل سوم برای تبیین سرمایه اجتماعی دو تن از محققان، معتقدند که گرچه پوتنام (۱۹۹۳) و کلمن (۱۹۹۰) سرمایه اجتماعی را به منزله دارایی جوامع در نظر میگیرند به طوریکه مشارکت بیشتر در جامعه منجر به شبکه محکمتری از تعاملات اجتماعی و اعتماد بیشتر به یکدیگر میشود، اما همان اثرات باید در افرادی هم که در آن جوامع زندگی میکنند، قابل مشاهده باشد. یعنی سرمایه اجتماعی به صورت یک رابطه دو جانبه محکم، بین سطوح مشارکت مدنی و اعتماد بین فردی، خود را نشان میدهد؛ به طوریکه هر چه مشارکت شهروندان در جوامعشان بیشتر باشد، آنها بیشتر میآموزند تا به همدیگر اعتماد نمایند و هر چه اعتماد بین آنها بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد تا در امور جوامع خود مشارکت نمایند و هم چنین افرادی که به یکدیگر اعتماد میکنند به نهادهای دولتی نیز اعتماد بیشتری دارند. آنها این مدل را مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، نام نهادهاند و به صورت زیر آن را نشان میدهند (Brehn & Rahn , 1997: 102- 103).
اعتماد به دولت
اعتماد بین فردی
مشارکت مدنی
در مورد مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، این نکته قابل ذکر است که رابطه دو جانبه بین اعتماد بین فردی و مشارکت مدنی، کاملاً غیرمتقارن است؛ یعنی اثر مشارکت مدنی بر اعتماد فردی، بسیار قویتر از حالت معکوس آن است (Brehn & Rahn,1997 :1017).
۸-۲-۲- ویژگیهای سرمایهاجتماعی
۱- قابلیت انتقال پذیری[۶۲]: سرمایه اجتماعی یک فرد نمیتواند به طور مستقیم به دیگری انتقال داده شود. افراد نمیتوانند، شبکه روابط پرورش یافته خود را، انتقال داده، بخرند یا بفروشند. یک فرد میتواند به ایجاد شبکه روابط فرد دیگر کمک نماید، اما انتقال مستقیم رابطه فرد، مانند آنچه که در سرمایه فیزیکی یا مالی، صورت میگیرد، غیر ممکن است. این امر بیانگر این است که قدرت و موفقیت افراد در سازمانهای دانشی و خدماتی، تا حدی وابسته به وسعت، عمق و انتقال ناپذیری سرمایه اجتماعیشان است. همچنین توانایی افراد برای توسعه سرمایه اجتماعی، به ظرفیت آنها در ایجاد اعتماد بین خود و دیگران در شبکه، وابسته میباشد.
۲- قابلیت کنترل پذیری[۶۳]: سرمایه اجتماعی از طریق تماسهای دیجیتالی و شخصی توسعه مییابد؛ از اینرو سرمایه اجتماعی نسبت به سایر سرمایهها کمترین قابلیت کنترل را دارا است. از آنجایی که فرد باید سرمایه اجتماعی را طی سالها، کسب نماید و نمیتوان آن را در مدت زمان کوتاه ایجاد کرد، بنابراین دسترسی راحت و فوری به سرمایه اجتماعی کارکنان، امکان پذیر نیست.
۳- انعطاف پذیری[۶۴]: انعطاف پذیری به حدی اشاره دارد که شکلی از سرمایه میتواند به طور مستقیم، جانشین شکل دیگری از سرمایه گردد. سرمایه اجتماعی هم انتقال آن دشوار بوده و هم استفاده از آن به عنوان یک جایگزین مستقیم، برای دیگر اشکال سرمایه مشکل است. بنابراین افرادی که دارای سرمایه اجتماعی هستند، یک دارایی مجزاتر و با انعطافپذیری کمتر، نسبت به کسانی که دارای سرمایه مالی هستند، دارند.
۴- آنتروپی: سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه انسانی، آنتروپی بالایی دارد. هر دو نوع سرمایه برای ایجاد، حفظ و ارتقای ارزش شان، مستلزم میزان زیادی سرمایهگذاری هستند.
در سرمایه اجتماعی، اگر به طور متناوب، انرژی به روابط تزریق نگردد، روابط به تدریج محو شده و ممکن است توسط افراد به فراموشی سپرده شود. برای حفظ موقعیت کنونی، تعامل دورهای با سایر افراد در شبکه باید اتفاق بیفتد. عامل پیوند دهندهای که روابط را مستحکم می کند افزایش اعتماد است؛ وقتی اعتماد افزایش مییابد، روابط استحکام بیشتری خواهد یافت و به مراقبت کمتری نیاز خواهند داشت.
۵- هم افزایی: آخرین ویژگی سرمایه اجتماعی، خصوصیت سینرژیک آن است. از بین انواع سرمایهها، سرمایه اجتماعی بیشترین ظرفیت را برای هم افزایی با شکلهای دیگر سرمایه دارد. افراد دانشی با مهارت، با یک شبکه گسترده، متنوع و قوی از تعاملات از جمله عوامل کلیدی در توسعه سازمان به شمار میروند (Tymon & stumpf,2003:14-17).
۹-۲-۲- راه های ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی در سازمان
با توجه به اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماعی و سازمانی، لازم است برای افزایش ذخیره این سرمایه، برنامههای مختلفی ایجاد گیرد. برخی از این اقدامات در سطح سازمانی عبارتند از:
۱- تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی، صنفی و حرفهای: تشویق به ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی یکی از راه حلهای ساختاری برای افزایش سرمایه اجتماعی است. افراد در قالب نهادهای اجتماعی دارای هویت مشترکی گردیده و زمینه همکاری های گروهی در آنها تقویت میشود. نتیجه فعالیت گروهی موفق نیز تقویت شبکههای اعتماد است. ایجاد چنین نهادهایی در سطوح سازمانی نیز امکان پذیر است، تشکیل گروهها و انجمنهای حرفهای و تخصصی در سازمانها، با مشارکت داوطلبانه کارشناسان و متخصصان، میتواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی در سازمانها گردد.
۲- توجه به ارتقای سرمایه اجتماعی در آموزشهای عمومی و آموزش کارکنان: یکی از مهمترین فراگردهای موجود در جوامع برای ایجاد سرمایه اجتماعی، نظامهای آموزشی است. گذر افراد از آموزش های عمومی در تمامی سطوح و نیز آموزشهای دانشگاهی، نقش اصلی را در ایجاد سرمایه اجتماعی ایفا میکند (علوی، ۱۳۸۰: ۴۰-۳۹).
فرم در حال بارگذاری ...