فرایند مدیریت استراتژیک: فرایند مدیریت استراتژیک عبارت است از، تحلیل وضعیت موجود، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی و ارزیابی استراتژیها (فرهودی،۱۳۸۳).
بیانیه ماموریت[۱۰]:عبارتی است که بدان وسیله مقصود یک سازمان از مقصود سازمان مشابه متمایز میشوداعرابی،۱۳۸۵).
انتخاب استراتژیک[۱۱]:عبارت است از، ارزیابی استراتژی های مختلف وانتخاب بهترین آنها.(اعرابی، ۱۳۸۵).
صنایع دستی:صنایع دستی چه در بیان عادی و چه در اصطلاح فنی مفاهیم متعددی دارد ؛ به این معنا که گاه حاکی از نحوه ساخت کالاست مانند(( دست ساز )) و گاه بازگو کننده ویژگی هر محصول است مانند محصول دستی؛ هنری و غیره.
صنایع دستی در لغت نامه دهخدا اینگونه تعریف شده: عبارت است از آنچه که با دست ساخته می شود از قالی ؛ پارچه و ساخته های فلزی و غیره ( دهخدا ، ۱۳۶۸ )
گردشگری:فعالیت هایی است که فرد در مسافرت و در مکانی خارج از محیط عادی خود انجام می دهد.این مسافرت بیش از یک سال طول نمی کشد وهدف تفریح ،تجارت یا فعالیت های دیگری است(معصومی راد،۱۳۸۰،ص۷).
درآمد:تولیدکنندگان برای تولید محصولات خود اعم از کالاها و خدمات مختلف بناچار باید مقداری پول هزینه کنند. آنها باید محلی را به عنوان کارگاه ؛ مغازه یا دفتر کار خریداری یا اجاره کنند ماشین آلات و لوازم مورد نیاز دیگر و نیز مقداری مواد اولیه را بخرند و تعدادی کارگر و کارمند را نیز به استخدام خود درآورند.مبالغی را که تولید کنندگان در مقابل با فروش محصولات خود مقداری پول بدست می آورند که آن را ((درآمد )) می نامیم . اگر میزان درآمد از هزینه بیشتر باشد،می گوییم تولیدکننده از فعالیت خود سود برده است. بدیهی است میزان سود برابر با تفاوت درآمد و هزینه است.( فنایی ،۱۳۸۰)
روستا:روستا عبارت است از کوچکترین واحد جغرافیایی با حدود ثبتی یا عرفی و برخوردار از ویژگی های همگن محیطی ؛ اجتماعی ؛فرهنگی و اقتصادی که اغلب ساکنان آن به فعالیت های مبتنی به بهره کشی از زمین اشتغال دارند.
ماسوله:ماسوله یکی از مناطق شهری شهرستان فومن می باشد در استان گیلان که در جنوب غربی فومن قرار دارد.
۱-۱۰- محدودیت ها و موانع تحقیق
انجام تحقیقات در کشور ما همواره با مشکلات متعددی مواجه است . فقدان اطلاعات و آمار کافی از بزرگترین این مشکلات است .حتی سازمانهای زیربط که به این امر مشغول بودند از اطلاعات کافی و جامعی برخوردار نبودند و چه بسا اطلاعاتی را که داشتند با ارائه مجوز رسمی هم ارائه نمی دادند . عدم اطلاع دقیق از وجود انواع صنایع دستی در روستای ماسوله و همچنین تعداد شاغلین و دست اندرکاران این صنعت. وهمچنین به موارد زیر نیز می توان اشاره نمود:
۱-محدودیت ذاتی پرسش نامه،از آنجایی که پرسش نامه ادراک افراد از واقعیت را می رساند،این احتمال را نباید نادیده گرفت که این ادراک کاملإ با واقعیت تطبیق پیدا نکند.
۲-کمبود امکان دسترسی مطلوب وکامل به اطلاعات و منابع مورد نیاز در این پژوهش.
۳-تعمیم پذیری این تحقیق صرفاً جنبه مطالعه موردی دارد.بنابراین،میزان قابلیت کاربرد یافته های تحقیق انجام شده درمناطق و مکان های دیگر محل تردید است.
جمع بندی فصل اول:
به صورت مختصر در مورد صنایع دستی و صنایع دستی ماسوله و تحقیقات همسو و مسایل پیشرو با گردشگری و صنایع دستی ماسوله پرداخته شد .به بیان مساله و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شد.اهداف تحقیق وسوالات تحقیق ،قلمرو مکانی ،جامعه آماری ،روش گردآوری اطلاعات به صورت مختصر بیان شد.
فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
یکی از راه های درمان بیماری اقتصاد ایران، تنوع بخشیدن به منابع کسب درآمد ارزی است و با توجه به جمیع شرایط جغرافیایی ، طبیعی ، مادی ، فرهنگی و تاریخی و… ایران زمین ، جلب جهانگرد خارجی ، یکی از راه ها و شاید مهم ترین راه وصول به این مهم است ( محلاتی،۱۳۷۷ ) . امروزه جهت رهایی اقتصاد ایران از اتکای به نفت ، بکارگیری و استفاده از منابع متنوع موجود در سطح کشور را ضروری ساخته است. محصولات صنایع دستی و گردشگری از نمونه های بارز و منابع سرشاری از درآمد به حساب می آیند. شناسایی و معرفی جاذبه های طبیعی ، آثار تاریخی ویادما ن های باستانی و فرهنگی ایران از اقدامات موثری است که می تواند در توسعه گردشگری و کسب درآمد بیشتر مفید و موثر باشد (مشکینی وهمکاران،۱۳۹۰ ). وماسوله می تواند به عنوان بخشی از پیکره پرجاذبه ایران به منطقه مهم ایران گردی و جهانگردی تبدیل شود .
در فصل دوم ابتدا به برنامه ریزی استراتژیک ، فرایند برنامه ریزی استراتژیک،انواع مدل های برنامه ریزی، مبتکرین و سازندگان آن،مزایا و معایب هر یک ،تدوین ارکان جهت ساز ( ماموریت، چشم انداز، ارزش ها ) ، شناخت و تحلیل محیط داخلی/خارجی ، تدوین و طراحی استراتژی ، مدل تحلیل SWOT که منجر به استخراج استراتژی های SO،ST،WO،WT میشود بیان میگردد.
در ادامه فصل دوم به تعریف صنایع دستی،تاریخچه آن،تحلیل صنایع دستی ایران، گیلان وماسوله و حجم مبادلات سالانه آن وبررسی افراد شاغل به صنایع دستی در ماسوله میپردازیم ودر نهایت و سرانجام به تاریخچه پژوهش های صورت گرفته در داخل و خارج پرداخته می شود .
یکی از نیازمندیهای سازمانهای امروزی، لزوم داشتن یک برنامه ریزی استراتژیک است تا با توفیق در آن تغییر اساسی در نحوه اجرای امور روزمره سازمان ایجاد شود.بنابراین لازم است تا هر سازمان وموسسهای با بکارگیری مدل برنامه ریزی SWOT فرصتها و تهدیدات محیطی خود را شناخته و به خوبی تحصیل کند، سپس نقاط قوت وتوانمندیها و نقاط ضعف خود را شناخته، سعی کند از طریق نقاط قوت و توانمندیها، زمینه استفاده از فرصتها را فراهم کند وآمادگی برخورد با تهدیدهای محیطی را بدست آورد، از سوی دیگر نقاط ضعف خود را به حداقل برساند. با افزایش رقابت در عرصه تولید و خدمات، سازمانها به شاخصها و الگوهایی برای بررسی عملکرد خود نیاز پیدا خواهند کرد. ضعف معیارهای اندازه گیری سنتی و تغییر محیط رقابتی، نیاز به طراحی مجدد سیستمهای اندازه گیری عملکرد در سازمانها را مطرح کرده است.(والمحمدی و فیروزه، ۱۳۸۸).
۲-۲- استراتژی سازمانی
۲-۲ -۱- ماهیّت و ارزش مدیریت استراتژیک
پیچیدگی و ظرافت تصمیم گیری در کسب و کار ، مدیریّت استراتژیک را ضروری میسازد. مدیریّت فعالیّتهای متنوّع و چند بعدی درونی، تنها بخشی از مسئوولیّتهای مدرن مدیران است. محیط بلافصل برونی[۱۲]مؤسّسه مجموعه بعدی عوامل چالشانگیز را فرا می آورد. این محیط ، رقبا را هر وقت که سود امکان پذیر به نظر آید، تأمین کنندگان منابعی که روز به روز کمیابتر میشوند،سازمانهای دولتی که بر تبعیّت از مقرراتی فزاینده نظارت می کنند و مشتریانی که خواسته های غالباً نامعقولشان باید پیش بینی شود را در بر میگیرد. محیط بیرونی دور[۱۳] نیز بر جو عمومی، ولی با نفوذی، که مؤسّسه در آن دارد تأثیر می گذارد.این محیط شرایط اقتصادی،تغییرات اجتماعی،رجحانهای سیاسی و پیشرفتهای فنّی را در بر میگیرد که همه را باید پیش بینی، نظارت و ارزیابی کرد و در تصمیم گیری سطح بالا دخالت داد. با این وجود این تأثیرها غالباً پایینتر از چهارمین عامل عمده در تصمیم گیری مدیریّت عالی قرار میگیرند، که عبارت است از ، هدفهای متعدد و غالباً ناپایدار صاحبان منافع مؤسّسه، سهامداران، مدیران عالی، کارکنان، اجتماعات، مشتریان و کشور.
به منظور برخورد اثر بخش با همه عواملی که بر توانایی شرکت در رشد سود آور آن تأثیر دارند، مدیران فرایندهای مدیریّت استراتژیک را به گونه ای طرّاحی می کنند که به نظرشان وضعیّت بهینه مؤسّسه را در محیطهای رقابتیاش تسهیل مینماید. چنین استقراری به این لحاظ امکان پذیر است که فرایندهای استراتژیک برآورد دقیقتری از تغییرات محیطی فراهم می کنند و برای واکنش نسبت به فشارهای داخلی یا رقابتی آمادگی بیشتری پدید میآورند. (پیرس ،رابینسون،۱۳۸۳: ۱۷)
۲-۳- مدیریت استراتژیک: فرایندی است که سازمانها میتوانند با شناخت متقابل خود ومحیط پیرامون خود ، استراتژی های خود را تنظیم، اجرا و نظارت کنند ( Asemipour,1993 ) که می تواند به عنوان مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات اتخاذ شده به وسیله مدیریت کسب و کار در مشاوره با همه سطوح سازمان به منظور تعیین فعالیتهای بلند مدت سازمان فهمیده شود (Houben et all,1999 )، برای رسیدن به نقطه تعادل، کلیه متغیرهای درون سازمانی از جمله نقش، مأموریت، اهداف و استراتژی های جاری سازمان و منابع موجود، نقاط قوت وضعف ، فرصتها و امکانات قابل کنترل داخلی را در ارتباط با متغیرهای محیط خارجی به ویژه تهدیدها و فرصتهای محیطی، که به نحوی در تنظیم استراتژی جدید سازمان مؤثر هستند، مورد بررسی قرار داده و از طریق بازنگری در اهداف، تخصیص منابع و تعیین اولویتها ، تعامل لازم را بین متغیرهای داخلی و خارجی برقرار مینماید (Ahanchi,1996- Haghighi,1995 ).
مدیریت استراتژیک از چهار عنصر مهم و اساسی تشکیل شده است (Rao and Krishna,2003 ) : الف- تحلیل استراتژیک ب- انتخاب استراتژیک ج- اجرای استراتژیک د- ارزیابی استراتژی. تحلیل استراتژیک اولین مؤلفه مدیریت استراتژیک است. در تحلیل استراتژیک، یک مجموعه فعالیتهای منطقی ملاحظه میگردد که مشتمل بر شناخت فرصتها و احتمال خطر در مورد راه حلهای موجود است (Quinn,1998 ). برای تحلیل استراتژیک، بایستی ابتدا تحلیلی کاملی از محیط درونی و بیرونی سازمان انجام شود (Krijnen,1992 ). این تحلیل می تواند به صورت فردی یا گروهی توسط یک تیم استراتژیک سازمانی انجام گیرد (Johnson,1989 ). تحلیل استراتژیک، یک اساس خوب برای تنظیم و انتخاب استراتژی فراهم می کند (Huang2006 Chang and) . تنظیم استراتژی، فرایندی برای توسعه طرحهای بلند مدت به منظور واکنش اثر بخش به تهدیدها و فرصتهای محیطی در پرتو قوتها و ضعفهای سازمان است (Houben,1999 ). انتخاب استراتژی در ارتباط با تنظیم یک سلسله اقدامات مناسب و شایسته، ارزیابی و انتخاب از میان آنها است .
رویکردها وتکنیکهای بسیاری را میتوان بر ای تحلیل محیط درونی و بیرونی سازمان و موارد استراتژیک و در نتیجه تدوین استراتژی به کار برد (Dincer,2004 ). در میان آنها ، ماتریس SWOT ، که قوتها، ضعفهای سازمان،فرصتها و تهدیدهای محیطی آن را ارزیابی می کند، متداولترین ومشهورترین است (Westbrook,1997 ).آن یک ابزار حامی مدیریت برای تصمیم گیری است و عموماً برای تحلیل نظام مند متغیرهای درونی – بیرونی سازمان به منظور رسیدن به رویکردی نظام مند به کار برده می شود (Stewart et al,2002 Kotler,1998 ؛ Wheelen and Hunger,1995 ). و همچنین این امکان رابه محققین میدهد که عوامل را به عنوان عوامل درونی ( قوتها و ضعفها ) و عوامل بیرونی( تهدیدها و فرصتها ) در رابطه با یک تصمیم مشخص طبقه بندی کنند و آنها ر اقادر میسازد تا به مقایسه فرصتها و تهدیدها با قوتها وضعها بپردازند و فرایند مدیریت استراتژیک را ارزیابی کند. از این رو برخی مولفان ؛ SWOT را تکنیکهای مختلف ترکیب نموده و بدین می سازد اما نتیجه تحلیل SWOT اغلب فقط یک فهرست یا بررسی کیفی ناقص عوامل درونی – بیرونی است (Kangas et al,2003 ) .
راههای گوناگونی برای تحقق رشد وجود دارد. بعضی از سازمانها سعی می کنند در درون خود از طریق مرکزیت[۱۴] رشد کنند( یعنی با بهره گرفتن از نقاط قوت فعلی با روشهای جدید و کارآمد، بدون ریسک زیاد در تغییر جهت). این امر می تواند از طریق بازار، توسعه محصول، و نوآوری تحقق یابد سایر سازمانها رشد را از طریق گوناگون سازی [۱۵]دنبال می کنند(خرید، کسب و کار جدید در رشته های مربوط یا غیر مربوط، یا سرمایه گذاری در زمینه های جدید). باوجود اینکه گوناگون سازی امکان رشد یک کسب و کار را فراهم میسازد، همچنین می تواند پیچیدگی عملیات را در زمینه های کسب و کار جدید یا ناآشنا سبب شود. استراتژی های معمول گوناگون سازی، عبارتنداز ادغام افقی، ادغام عمودی، دگرگون سازی از طریق تجمع ناهمگون[۱۶]، و سرمایه گذاری مشترک.
۲-۴- مفاهیم اساسی در مدیریت استراتژیک
موضوع استراتژی به لحاظ گستردگی و کاربرد آن در حوزه های مختلف علمی، مورد توجّه و استقبال اندیشمندان قرار گرفته است. بدین لحاظ مفاهیم استراتژی، هم از نظر زمان آینده به عنوان خط مشی یا برنامه مورد نظر برای آینده[۱۷] که در صورت تحقق یافتن، استراتژی حساب شده[۱۸]، نامیده می شود و هم از منظر زمان گذشته به عنوان یک الگوی تحقق یافته[۱۹]به انواع دیگری از استراتژی از جمله استراتژی تکوینی یا نوخواسته [۲۰] که از طریق اقدامات تاریخی شکل می گیرد می پردازد و در قالب ده مکتب میتوان آن را تقسیم بندی و تعریف نمود.
این مکاتب دهگانه به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از :مکاتب تجویزی[۲۱]،مکاتب توصیفی [۲۲]ومکاتب ترکیبی[۲۳]. مکاتبی که ماهیّت تجویزی دارند به این نکته می پردازند که “استراتژی ها چگونه باید تشکیل شوند."، مکاتب توصیفی چگونگی شکل گیری استراتژیها و نحوه عمل کردن آنها را برّرسی می کنند و مکاتب ترکیبی که مفهوم تغییردرسازمان رادر بر دارند ترکیبی از مکاتب دیگر هستند.این مکاتب همراه با صفت منحصر به فردی که ظاهراً بهترین وصف برای استنباط دیدگاه هر یک از آنها درباره فرایند استراتژی است به شرح زیر میباشند.
۱-مکتب طرّاحی:[۲۴]تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند مفهومی[۲۵]
۲-مکتب برنامه ریزی:[۲۶]تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند رسمی[۲۷]
۳-مکتب موقعیّت یابی:[۲۸]تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند تحلیلی[۲۹]
۴-مکتب کار آفرینی:[۳۰] تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیندتحلیلی و بینشی[۳۱]
۵-مکتب شناختی:[۳۲] تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیندذهنی و فکری[۳۳]
۶-مکتب یاد گیری:[۳۴] تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند نوظهور[۳۵]
۷-مکتب قدرت:[۳۶] تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند مذاکره[۳۷]
۸-مکتب فرهنگی:[۳۸] تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند جمعی[۳۹]
۹-مکتب محیطی :[۴۰] تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند واکنشی[۴۱]
۱۰-مکتب ترکیب بندی:[۴۲] تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیندتحول و دگرگونی[۴۳]
این ده مکتب به سه دسته تقسیم میشوند. سه مکتب اوّل ماهیتاً تجویزی هستند( یعنی با این موضوع که چگونه استراتژیها باید تدوین شوند، بیشتر ارتباط دارند تا با این موضوع که چگونه ضرورتاً شکل میگیرند.) نخستین مکتب از این سه، در دهه ۱۹۶۰ یک چارچوب اساسی را ارائه داد که دو مکتب دیگر بر آن استوار شدند. این مکتب بر تشکیل استراتژی به عنوان یک فرایند طرّاحی غیر رسمی که دارای ماهیّت مفهومی است تأکید دارد. دوّمین مکتب به موازات مکتب اوّل در دهه ۱۹۶۰ ظهور یافت.در دهه ۱۹۸۰، مکتب سوّم تا اندازه ای این مکتب را پس زد. مکتب سوّم با فرایند تشکیل استراتژی ارتباط کمتری دارد تا با محتوای واقعی استراتژیها این مکتب به مکتب موقعیّتیابی موسوّم است، زیرا بر انتخاب موقعیّتهای استراتژیک در بازار اقتصادی تأکید دارد.شش مکتب بعدی جنبه های خاص فرایند تشکیل استراتژی را در نظر میگیرند و با تجویز رفتار استراتژیک ایدهآل کمتر ارتباط دارند تا با تشریح چگونگی ساخته شدن استراتژیها.آخرین گروه مکاتب تنها شامل یک مکتب است؛ هر چند که میتوان استدلال کرد که این مکتب عملاً مکاتب دیگر را ادغام می کند. ما آن را مکتب ترکیب بندی مینامیم کسانی که در این مکتب هستند هنگام تلاش برای انسجام یافتن، عناصر مختلف قبل استراتژی( یعنی فرایند استراتژی، محتوای استراتژیها، ساختار سازمانی و بافتهای آنها) را به مراحل یا بخشهای متمایزی مثل رشد کارآفرینانه یا تکامل یا پایدار طبقه بندی می کنند که بعضاً می تواند برای توضیح چرخه سازمان نیز به کار رود. امّا اگر سازمانها حالات ثابتی پیدا کنند، استراتژی سازی باید جهش از یک حالت به حالتی دیگر را توجیه نماید. جنبه دیگر این مکتب، فرایند تشکیل استراتژی را به عنوان یک فرایند تحول و دگرگونی شرح میدهد که بخش عظیمی از مبانی و رویههای تجویزی « تغییر استراتژیک» را ادغام می کند.(مینتزبرگ، ۱۳۸۴: ۱۱)
۲-۵- ابعاد تصمیمات استراتژیک
کدام یک از تصمیمات کسب و کار مؤسّسه، استراتژیک است و لذا سزاوار توجّه مدیریّت استراتژیک؟ مسایل استراتژیک، معمولاً، شش بعد قابل تشخیص دارند:
۱- مسائل استراتژیک به تصمیمات مدیریّت عالی نیاز دارند.تصمیمات استراتژیک در آن واحد با چند بخش از عملیّات مؤسّسه سروکار دارند. بنابراین، دخالت مدیریّت عالی در تصمیم گیری ضروری است.
فرم در حال بارگذاری ...