برنانک[۱۳۵](۱۹۸۳) در مقالهای با عنوان “اثرات واقعی بحران مالی به تحلیل و برآورد آثار بحران مالی بر بخش واقعی اقتصادها “، قبل از بحران سال ۱۹۹۷ در شرق آسیا پرداخته است. در این مقاله، آثار بحران مالی دهه۱۹۳۰ آمریکا، در روند تولید کل اقتصاد طی آن دوره، آزمون شده است. به اعتقاد وی، تخریب مالی سالهای (۱۹۳۰-۱۹۳۳) در آمریکا، باعث کاهش کارایی تخصیص اعتبار، و در نتیجه هزینه بالاتر و کاهش عرضه وجوه اعتباری شده بود که در آخر، این امر باعث تخریب تقاضای کل گردید.
۲-۷- خلاصه و نتیجه گیری:
در این فصل، ابتدا به بیان مفهوم خدمات و تجارت آن پرداخته شده است و صنعت گردشگری را به عنوان یکی از مهمترین زیرشاخههای خدمات معرفی شده است. چرا که گردشگری حدود۶% صادرات کالا و خدمات، معادل ۳/۱ تریلیون و حدود ۹% تولید ناخالص ملی در کل جهان را شامل می شود و همچنین این شاخه از خدمات هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم پتانسیل اشتغالزایی زیادی دارد.
در ادامه به بحث بحران مالی و انواع آن که شامل بحران بانکی و پولی می شود و اثر هر یک بر تجارت خدمات به خصوص گردشگری پرداخته شده است. همچنین نمونههای از اثرات بحران در صنعت گردشگری به صورت آماری و مقایسه ای ارائه شده است. سپس روند بازگشت تجارت خدمات و گردشگری بین الملل به سطح پیش از بحران مالی بیان شده است.
در قسمت آخر این فصل به بررسی مطالعات خارجی و داخلی صورت گرفته در این زمینه پرداخته شده است. این فصل با خلاصه و جمع بندی پایان می یابد.
فصل سوم:
روش پژوهش
مقدمه:
در فصل حاضر مباحث مربوط به ارائه الگوی نهایی و روش پژوهش مطرح شده است. برای نیل به این هدف پژوهش بایستی از الگویی استفاده شود که قابلیت آزمون اثرگذاری بحران مالی ۲۰۰۸ بر تجارت دوجانبه خدمات گردشگری و کل خدمات را داشته باشد؛ که در دو بخش مجزا مورد بحث قرار گرفته است.
در قسمت اول با توجه به هدف مطالعه که بررسی تجارت دوجانبه است؛ مبانی تئوریکی و پشتوانههای علمی الگوی جاذبه ارائه شده است. سپس الگوی مورد استفاده در این مطالعه استخراج گردیده است. در قسمت دوم این فصل، متغیرهای الگو معرفی و توصیف میشوند. سپس به روش تخمین الگو اشاره می شود و ویژگیهای و کاربردهای الگو معرفی و توضیح داده می شود. در ادامه این بخش جامعه آماری و مورد مطالعاتی این پژوهش مشخص شده است. این فصل با خلاصه و جمعبندی پایان میپذیرد.
۳-۱- ارائه الگو
۳-۱-۱- الگوی جاذبه تجاری
برآورد پتانسیل تجاری بین دو کشور در یک الگو جاذبه تجاری با بهره گرفتن از عواملی که می تواند تعیین کننده آن باشند صورت میگیرد. این عوامل شامل ویژگیهای اقتصادی دو کشور هستند که برای تجارت بین دو کشور وجود دارند. در واقع، در چارچوب این الگو میتوان موانع و تشویقهای موجود را به صورت متغیر کمی و یا کیفی که در بازارهای خاص و قابل قبول کمی شده اند وارد الگو کرده و تاثیر آن را بر تجارت دوجانبه بررسی نمود (طیبی و آذربایجانی،۱۳۸۰).
تئوری جاذبه برای اولین بار در ابتدای دهه ی۱۸۶۰ میلادی توسط اچ کری[۱۳۶]در مطالعه رفتار انسانی و علوم اجتماعی به کار رفت (وال[۱۳۷]، ۲۰۰۰). مهمترین استفاده الگوی جاذبه در تجارت بین المللی است که برای بررسی پتانسیل تجاری بین دو کشور استفاده میشود. الگوی جاذبه، اولین بار برای توضیح جریانهای تجاری دو جانبه در سال ۱۹۶۲ میلادی توسط تین برگن[۱۳۸] و پویهونن[۱۳۹] مورد استفاده قرار گرفت. از آن پس الگوی جاذبه به یک ابزار عمومی در زمینه مطالعات تجارت بین الملل تبدیل شد و بطور موفقیت آمیزی برای جریانهای انواع گوناگون مهاجرت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و خصوصا جریانهای تجاری بکار برده شد. شکل اولیهی الگوی جاذبهای که توسط تین برگن استفاده شد با پیروی از قانون جاذبه نیوتن، این مطلب را در خود دارد که جریان تجاری بین کشورها، با وزن اقتصادی کشورها (تولید ناخاص داخلی)، رابطهی مستقیم و با مسافت آنها از همدیگر رابطهی عکس دارد. در طی زمان عوامل دیگری نیز وارد الگو شد که از جمله این عوامل میتوان به ویژگیهای اقتصادی دو کشور و موانع و مسیرهای مناسبی که برای تجارت بین دو یا چند کشور وجود دارد نام برد. به عبارت دیگر الگوی جاذبه تجارت بوسیله ترکیبی از متغیرهای کلان اقتصادی دو کشور که شریک تجاری یکدیگر هستند را توضیح میدهد.
به اعتقاد هوملز[۱۴۰] (۱۹۹۸) عامل تعیین کننده اصلی در تجارت دوجانبه، هزینه های تجارت است که از طریق ترکیب تعرفهها و موانع غیر تعرفهای و فاصله بین دو کشور قابل تعریف است. از آنجایی که موانع تعرفهای، قیمتهای بازار و در نتیجه الگوی تولید و مصرف را تحت تاثیر قرار می دهند، لذا به کار بردن متغیرهای کلان وابسته به GDP در معادلات برآورد واردات یک کشور، موجب تورش در تخمینها میگردد (احمدزاده، ۱۳۸۴).
لذا در معادلات جاذبه تجاری نیز در کنار متغیرهای کل اقتصاد نظیرGDP و درآمد سرانه، از متغیرهای مرتبط با هزینه های تجاری نظیر تعرفه، فاصله بین دو کشور، ترتیبات تجاری دوجانبه و عوامل اجتماعی نظیر زبان و مذهب مشترک استفاده می شود.
این الگو ابزاری تجربی است که به طور گسترده در تجارت بین الملل برای توضیح جریانهای تجاری دوجانبه به کار میرود. علاوه بر این در موارد دیگری نیز کاربرد دارد که از آن جمله میتوان به تحلیلهای مهاجرت منطقهای و بین الملل، ترافیک جادهای و سایر موضوعات دیگر اشاره نمود. بنا به گفته ایخنگری و ایروین[۱۴۱](۱۹۹۶) الگوی جاذبه یک چارچوب استاندارد جهت توضیح الگوی تجارت است و این جهت ابزار مناسبی برای بررسی جریانهای تجاری بین دو یا چند کشور است که توضیح جریانهای تجاری دو جانبه جهت یکپارچهسازی و همگرایی اقتصادی- منطقهای را فراهم می آورد و امکان برآورد پتانسیل تجاری را بر اساس عوامل تعیین کننده ای مانند اندازه اقتصاد، صادرات، واردات، فاصله و سایر عوامل توضیح میدهد.
البته به این الگو انتقاداتی نیز وارد است که برای مثال بیکر (۱۹۷۸) معتقد است، این الگو فاقد مبانی نظری کافی است و تلاش برای ارتباط این الگو تجربی با یک چارچوب تئوریک مشکوک است و دیگر اینکه الگو جاذبه اثرات جانشینی را در تجارت بین الملل نشان نمیدهد و در نتیجه از نشان دادن اثرات انحراف و ایجاد تجارت چشم پوشی میکند. با این حال کلیه منتقدین و استفاده کنندگان از الگو جاذبه معتقدند که الگو ساده است و همین سادگی نقطه قوت اصلی آن محسوب میشود. زیرا با تعداد محدودی متغیر سروکار دارد و این کار محاسبه را آسانتر و مسئله دادهها را کنترل پذیرتر میکند. ماتیاس و هریس[۱۴۲] (۱۹۹۸) معتقدند گرچه الگوهای جاذبه فاقد پایه تئوریکی قوی هستند ولی در مطالعات تجربی به خصوص در زمینه پیش بینی جریانهای تجاری نقش خوبی را ایفا کردهاند (اکبری دهباغی، ۱۳۸۵).
در شکل ابتدایی الگوی جاذبه، جریان تجاری از کشورi به کشور j به وسیله اندازه اقتصادی کشورهای صادر کننده و وارد کننده و فاصله جغرافیایی بین آنها توضیح داده می شود، که شکل کلی آن به صورت زیر است.
(۳-۱)
به صورتی که جریانهای تجاری دو جانبه تابعی مستقیم از اندازه اقتصادی دو کشور ( و تابعی معکوسی از فاصله مورد نظر است. این معادله به صورت حاصل ضرب بوده که در فرم زیر نشان داده می شود. الگو شباهت زیادی با قانون جاذبه نیوتن دارد که نیروی جاذبه را تابعی مستقیم از اندازه نیروی دو جسم و تابعی معکوس از فاصله بین آنها () در نظر میگیرد.
(۳-۲)
امروزه تعداد زیادی کاربردهای تجربی در ادبیات بینالملل وجود دارد که به بهبود عملکرد الگوی جاذبه کمک بسیاری نموده است. این مطالعات به دو گونه معرفی شده اند. در الگوی استوکاستیک نوع اول، حجم صادرات بین دو کشورi وj به عنوان تابعی از درآمد، جمعیت، فاصله جغرافیایی بین آنها و تعدادی متغیرهای مجازی است که می تواند بیان کننده متغیرهای مختلف از جمله مجاورت، متعلق بودن یا نبودن به ترتیبات تجاری بخصوص، مشابهتهای فرهنگی و سایر متغیرها باشد. این فرم به صورت زیر میباشد:
(۳-۳)
که در آن معرف جزء اخلال است و ضریب متغیرهای مجازی نشان می دهند که مقدار متغیر مربوطه چه مقدار از سطح مورد انتظار بالاتر یا پایینتر باشد. Yi و Yj نشان دهنده تولید ناخالص ملی کشورهای i و j ، N جمعیت کشورهای i و j، D فاصله جغرافیای بین دو کشور و A مجموعه ای از متغیرهاست که بر متغیر وابسته X اثرگذار است.
در الگوی استوکاستیک نوع دوم، درآمد سرانه دو کشور جانشین جمعیت شده است. شکل کلی این الگو به صورت زیر است:
(۳-۴)
الگوی اول زمانی بکار میرود که از الگوی جاذبه برای تخمین صادرات کل به کار میرود در حالی که الگوی دوم اغلب برای تخمین صادرات دو طرفه در مورد محصولات خاصی استفاده می شود (زارزوسو و لهمن[۱۴۳]،۲۰۰۰). از آنجا که در این الگوها فرض می شود عرض از مبداء برای همه شریکهای تجاری همگن و یکسان است در مرحله تخمین دچار نوعی اریبی میشوند. به عبارت دیگر واحدهای انفرادی ممکن است از نظر ویژگیهای تاریخی، فرهنگی، قومی، سیاسی دارای اختلاف بسیاری با یکدیگر باشند.
در الگوی جاذبه نیز عوامل فرهنگی، تاریخی، سیاسی و جغرافیایی زیادی وجود دارند که سطح تجارت را تحت تاثیر قرار داده و با متغیرهای اصلی جاذبه GDP ,N ,D همبستگی دارند. اگر چه مطالعات قبلی در حد گستردهای تلاش نموده اند تا ناهمگنی بین کشورها را از طریق منظور نمودن متغیرهای متعددی کنترل کنند، اما چون کمی نمودن عوامل مذکور غالبا مشکل به نظر میرسد، همچنان اثر ناهمگنی بین واحدهای انفرادی و کشورهای شریک به صورت دو به دو وجود دارد (احمدزاده، ۱۳۸۴).
این مشکل در روشهای داده های مقطعی و ترکیبی که از لحاظ کردن این ناهمگنی بین کشورها ناتوان است؛ بیشتر به چشم میخورد. یکی از راههای غلبه بر این ناهمگنی و کنترل آن استفاده از روشهای داده های تابلویی است که طی فرایند آن برای هر یک از کشورهای شریک عرض از مبداء مشخصی در نظر گرفته می شود.
.
۳-۲- الگوی تجربی مطالعه
در این مطالعه به منظور برآورد اثر بحران مالی بر تجارت خدمات گردشگری و کل خدمات از یک الگوی جاذبه و داده های تابلویی بهره گرفته شده است؛ که در بردارنده ی متغیرهای اصلی و اثر گذار بر حجم تجارت خدمات و تجارت خدمات ناشی از گردشگری است.
الگوی جاذبه تجاری خدمات، در مقاله های والش[۱۴۴] (۲۰۰۶)، یانه[۱۴۵] (۲۰۱۳) و کیمیورا[۱۴۶] و همکاران (۲۰۰۴) بررسی شده است که تنها در مقاله والش زیر جزءهای خدمات نیز مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه هدف این پژوهش بررسی اثر بحران مالی بر تجارت خدمات گردشگری و تجارت کل خدمات است از الگوهای والش استفاده شده است. این الگوها به شرح زیر است:
(۳-۶)
الگوی فوق مربوط به تجارت کل خدمات میباشد، که در آن : تولید ناخالص ملی کشورهای i وj ، pop: جمعیت کشورهای i و j ، Dis: فاصله جغرافیایی بین دو کشور i و j، Adjacency: مجاورت و نزدیکی که به صورت متغیر دامی وارد می شود، :Language متغیر زبان که به صورت متغیر مجازی است. درصورتی که زبان دو کشور یکی باشد عدد یک میگیرد. ، به شکل متغیر مجازی وارد می شود و در صورتی که کشورهای شریک تجاری عضو یک اتحادیه باشند عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر میگیرد.
الگوی جاذبه تجاری مربوط به تجارت خدمات گردشگری که در مقاله والش معرفی شده، فرم زیر است.
(۳-۷)
در این الگو، : تولید ناخالص ملی کشورهای مبدا و مقصد ، pop: جمعیت کشورهای مبدا و مقصد ، Dis: فاصله جغرافیایی بین کشورهای مبدا و مقصد، Adjacency: مجاورت و نزدیکی که به صورت متغیر دامی وارد می شود، :Language متغیر زبان که به صورت متغیر مجازی است. درصورتی که زبان دو کشور یکی باشد عدد یک میگیرد. ، به شکل متغیر مجازی وارد می شود و در صورتی که کشورهای شریک تجاری عضو یک اتحادیه باشند عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر میگیرد. Tempi: شاخص آب و هوای کشور مبدا و Tempj، شاخص آب و هوای کشور مقصد است.
در الگوهای ذکر شده در فوق به علت اینکه الگو برای کشورهای در نظر گرفته شده بود که تفاوت نرخ ارز نداشتند متغیر نرخ ارز وارد الگو نشده است. در این پژوهش با توجه به جامعه آماری، نیاز به وارد کردن نرخ ارز در الگو است. همچنین برای بررسی اثرات بحران مالی، این شاخص نیز به الگو اضافه شده است. از طرفی به علت متفاوت بودن کشورهای جامعه آماری از وارد کردن متغیرهای دامی در الگو صرف نظر شده است؛ زیرا تعداد متغیرهای دامی از حد مناسب فراتر میرود و برای بررسی موضوع مورد نظر این پژوهش، ورود این متغیرهای دامی ضروری نیست. در نتیجه بر پایه دو الگوی معرفی شده الگوهای به کار گرفته شده در این مطالعه، در قالب معادلات زیر رائه شده است. الگوی (۳-۸) اثرات بحران مالی بر تجارت کل خدمات را نشان میدهد.
(۳-۸)
متغیرهای اصلی الگو عبارتند از:
TRADEijt= تجارت دوجانبه خدمات بین کشور iو j در زمانt
فرم در حال بارگذاری ...