۲- ۵- ۱- معیارهای ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها
معیارهای اندازه گیری عملکرد را با توجه به مفاهیم حسابداری و مفاهیم اقتصادی می توان به دو دسته حسابداری و اقتصادی تقسیم کرد. در معیارهای حسابداری، عملکرد شرکت با توجه به داده های حسابداری ارزیابی می شود در حالی که در معیارهای اقتصادی، عملکرد شرکت با توجه به قدرت کسب سود دارایی های موجود و سرمایه گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی می گردد.
معیارهای حسابداری خود به دو دسته تقسیم می شوند، دسته اول مبتنی بر اطلاعات حسابداری هستند و دسته دوم مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار. معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری که عمدتاٌ با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی موجود در صورت های مالی اساسی و یادداشت های همراه، عملکرد شرکت را اندازه گیری می کنند. معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری عبارتند از؛ سود[۵۸]، میزان رشد سود[۵۹]، سود تقسیمی[۶۰]، جریان های نقدی[۶۱]، سود هر سهم[۶۲] ( ) و معیارهای دسته دوم که مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار شامل نسبت های مالی هستند. آن ها عبارتند از؛ بازده دارایی ها[۶۳] ( )، بازده حقوق صاحبان سهام[۶۴] ( )، نسبت قیمت به سود[۶۵] ( )، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام[۶۶] ( ). معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد نیز شرکت عبارتند از؛ ارزش افزوده اقتصادی[۶۷] ( )، ارزش افزوده بازار[۶۸] ( ) و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده [۶۹] ( ). در ادامه به تشریح هر یک از این معیارها پرداخته می شود. (جهانخانی و سجادی، ۱۳۷۴).
۲- ۵- ۱- ۱- سود
سود حسابداری عبارت است از تفاضل بین درآمد و هزینه های یک شرکت طی یک دوره مالی. در طول یک سال مالی شرکت با توجه به فعالیت هایی که انجام می دهد، درآمد تحصیل می کند. از طرفی شرکت برای تولید محصولات و کسب منافع مجبور به تحمل برخی از مخارج است که در پایان سال مالی به منظور تعیین عملکرد شرکت، درآمدها و هزینه های مربوط با یکدیگر مطابقت داده می شوند تا سود حاصل شده از عملیات در طی یک دوره مالی به دست آید.بر این اساس، سود می تواند روشی برای ارزیابی عملکرد شرکت باشد و نشان دهنده میزان مطلوبیت عملیات شرکت باشد (تاری وردی، ۱۳۸۴).
۲- ۵- ۱- ۲- سود هر سهم
سود هر سهم ( ) که عبارت است از نسبت سود خالص پس از کسر مالیات[۷۰] شرکت به تعداد سهام آن شرکت؛ از جمله معیارهای با اهمیت برای ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری، به شمار می آید. این شاخص توسط سهامداران و سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه مورد استفاده قرار گرفته و نشان دهنده سود به دست آمده به واسطه هر سهم عادی است. این سود ممکن است به صورت سود سهام به سهامداران پرداخت شود یا تمام آن مجدداً سرمایه گذاری شود و یا این که قسمتی از آن سرمایه گذاری و قسمتی دیگر به عنوان سود بین سهامداران توزیع شود.
مهمترین مسئله پیرامون سود هر سهم ( ) این ست که آیا اطلاعات سود هر سهم باید فقط اطلاعات تاریخی را منعکس نماید یا اطلاعات پیش بینی را نیز منعکس کند؟ در این باره هیئت اصول حسابداری[۷۱] ( ) بر مفهوم پیش بینی تأکید کرده و معتقد است؛ این اطلاعات برای تصمیم های سرمایه گذاری و بررسی وضعیت شرکت برای اعطای اعتبار در آینده بیشتر مفید خواهد بود. ذکر این نکته ضروری است در مواقعی اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد و سایر اطلاعات مرتبط با توزیع سود احتمالی برای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان مهم تر از اطلاعات سود هر سهم باشد که در چنین مواردی تأکید بیشتر باید بر محاسبه سود نقدی هر سهم[۷۲] ( ) و کل سود توزیعی لازم، براساس پیش بینی باشد تا محاسبه و ارائه سود هر سهم.
از جمله ایرادات وارده به سود هر سهم ( ) این است که به تنهایی مشخص کننده ریسک مالی شرکت نبوده، زیرا تغییرات بالقوه ای را که در هزینه سرمایه یک شرکت در ارتباط با تورم و تغییرات ریسک مالی و تجاری رخ میدهد را نادیده می گیرد. همچنین توجه داشتن به( ) در برنامه ریزی ها به اهمیت سیاست های تقسیم سود اشاره ای نمی کند (نظری ، ۱۳۸۰).
۲- ۵- ۱- ۳- نرخ رشد سود
نرخ رشد از حاصل ضرب نرخ سرمایه گذاری در نرخ بازده به دست می آید. بنابراین ممکن است که دو شرکت دارای نرخ رشد سود مشابه باشند در حالی که نرخ بازده آن ها با هم متفاوت باشد.
۲- ۵- ۱- ۴- سود تقسیمی
سود سهام، نشان دهنده توزیع ادواری سود پیشنهادی هیئت مدیره و تصویب شده توسط مجمع عمومی عادی صاحبان سهام بین سهامداران شرکت، بر مبنای تعداد سهام تحت تملک هر یک از آن هاست. به عبارت دیگر سود سهام، توزیع وجوه نقد یا غیر نقد شرکت، بین سهامداران به تناسب تعداد سهامی که هر سهامدار در اختیار دارد؛ است (نوروش و شیروانی، ۱۳۸۵).
به طور کلی ثبات سالانه شرکت در سیاست تقسیم سود؛ نشان دهنده موفقیت و عملکرد مثبت شرکت است.
۲- ۵- ۱- ۵- نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ()
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یکی از نسبت های مالی است و نشان دهنده بازده کسب شده شرکت (سهامداران عادی و ممتاز) بوده که از طریق تقسیم سود پس از کسر مالیات به حقوق صاحبان سهام بدست می آید (اکبری،۱۳۸۳). از آنجایی که در محاسبه این بازده از سود خالص استفاده می شود، بنابراین همه ایرادهای وارده به سود حسابداری؛ به این معیار نیز وارد است. در محاسبه سود حسابداری؛ با توجه به روش های گوناگون حسابداری و همچنین برآورد های مدیریت؛ تحت تأثیر قرار می گیرد و مدیریت می تواند با توجه به اهداف خود، سود حسابداری و در نتیجه نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ( ) را تغییر دهد.
۲- ۵- ۱- ۶- نرخ بازده دارایی ها ()
نرخ بازده دارایی ها ( ) یکی از نسبت های مالی است که از طریق تقسیم سود خالص به مجموع دارایی ها به دست می آید. ( ) به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط شده و با توجه به ساختار مالی شرکت تحت تأثیر قرار نمی گیرد. در محاسبه نرخ بازده دارایی ها ( ) نیز همانند نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ( ) از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده دارایی ها، استفاده می شود. در نتیجه ایرادهایی که بر سود حسابداری وارد شده، بر این معیار نیز وارد است.
با توجه به این که دارایی ها در ترازنامه بر اساس خالص ارزش دفتری نشان داده می شود، بنابراین ارزش واقعی دارایی ها ممکن است بسیار پائین تر یا بالاتر از ارزش های دفتری آنها باشد، بنابراین نرخ بازده پایین برای دارایی ها ( ) ضروتاً به این مفهوم نیست که دارایی ها باید در جای دیگری به کار گرفته شود. همچنین ( ) بالا به این مفهوم نیست که شرکت می بایست نسبت به خرید همان دارایی ها و کسب بازده بیشتر اقدام نماید.
در محاسبه این نسبت هدف، تعیین میزان کارایی مدیریت در به کارگیری دارایی ها در فعالیت های واحد تجاری است (اکبری، ۱۳۸۵).
۲- ۵- ۱- ۷- نسبت قیمت به سود ()
نسبت قیمت به سود ( ) ابزاری است برای تحلیل وضعیت شرکت ها، صنایع و بازار است که از طریق تقسیم قیمت بازار یک سهم به سود همان سهم به دست می آید. این نسبت بیانگر مبلغی است که سرمایه گذاران برای هر ریال سود، حاضر به پرداخت وجه نقد هستند؛ به همین جهت به آن ضریب سهام[۷۳] نیز مى گویند. نسبت ( ) از عایدی شرکت به عنوان مبنای ارزش سرمایه گذاری سهام استفاده می کند و به روش های مختلف به ارزیابی سهم و شاخص بازار می پردازد.
۲- ۵- ۱- ۸- نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام ()
این نسبت از طریق تقسیم ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری همان سهم به دست می آید. ارزش دفتری هر سهم نشان دهنده ارزش های تاریخی است و از طرفی ارزش بازار هر سهم انعکاسی از جریان های نقدی آتی آن سهم است که عاید شرکت خواهد شد، بنابراین اگر شرکت دارای مدیریت و سازماندهی مطلوب باشد، و با کارآیی کامل به وظایف و نقش های خود عمل کند دراین صورت ارزش بازار، بزرگ تر از ارزش های تاریخی و دفتری خواهد بود و این نسبت افزایش پیدا می کند. نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم ( ) طرز تفکر سرمایه گذاران نسبت به عملکرد گذشته و دورنمای آتی شرکت را بیان می کند.
۲- ۵- ۱- ۹- ارزش افزوده بازار ()
هدف اولیه بیشتر شرکت ها افزایش ثروت سهامداران است. بدیهی است که این هدف منافع سهامداران را تأمین می کند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا می تواند معیار خوبی باشد. ثروت سهامداران از طریق به حداکثر نمودن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تأمین شده توسط سهامداران به حداکثر می رسد. این تفاوت، ارزش افزوده بازار ( ) نامیده می شود که بر اساس فرمول زیر محاسبه می شود (ایزدی نیا، ۱۳۸۴ ).
که در آن :
= ارزش افزوده بازار.
= جمع ارزش بازار سهام.
= جمع حقوق صاحبان سهام.
= تعداد سهام منتشره.
= ارزش بازار هر ورقه سهم.
به طور کلی هر چقدر ( ) بالاتر باشد، مدیریت از عملکرد بهتری برخوردار خواهد بود.
۲- ۵- ۱- ۱۰- ارزش افزوده اقتصادی ()
در حالی که ارزش افزوده بازار ( ) تأثیر اقدام های مدیریت را از زمان شروع فعالیت شرکت اندازه گیری می کند، ارزش افزوده اقتصادی ( ) بر اثربخشی مدیریت در یک سال معین تأکید دارد. ارزش افزوده اقتصادی( )؛ از جمله معیارهای مالی است که در جهت سنجش عملکرد و تعیین ارزش شرکت؛ که یک تصویر واقعی از ایجاد ثروت برای سهامداران ارائه کرده و در اتخاذ تصیمات سرمایهگذاری و شناسائی فرصتهائی برای بهبود و توجه به منافع شرکت به مدیران کمک میکند؛ را ارائه می نماید (وار[۷۴]، ۲۰۰۸).
ارزش افزوده ثروت ایجاد شده توسط واحد تجاری است که حاصل کار و تلاش تمامی افراد است که به نوعی در واحد تجاری سهیم هستند. این معیار توانسته است تا حدود زیادی در محاسبه سود واقعی و محاسبه ثروت ایجاد شده شرکت، موفق عمل کند و همچنین انتقادات وارد شده بر سود محاسبه شده حسابداری را بر طرف کند.
نحوه محاسبه ارزش افزوده اقتصادی ( ) عبارت است است:
که در آن:
= سود پس از کسر مالیات[۷۵].
= میانگین هزینه تأمین مالی و سرمایه[۷۶].
= میزان سرمایه که شامل سرمایه تأمین شده توسط سهامداران[۷۷] و سرمایه تأمین شده توسط اعتبار دهندگان[۷۸].
= سرمایه تأمین شده توسط سهامداران.
= سرمایه تأمین شده توسط اعتبار دهندگان.
= نرخ بازده اسمی سرمایه سهام داران[۷۹].
= نرخ بازده اسمی مربوط به بدهی[۸۰].
بر اساس ارزش افزوده اقتصادی( )، تعیین ارزش شرکت به دو عامل بستگی دارد؛ یکی بازده سرمایه به کار گرفته شده در شرکت و دیگری هزینه سرمایه به کار گرفته شده. از جمله معیارهای اساسی که در تعیین ارزش شرکت طبق روش ارزش افزوده اقتصادی( ) استفاده می شود، آن است که عملکرد مدیریت می تواند به طور مستقیم در تعیین ارزش شرکت دخیل باشد (استیورات[۸۱]، ۱۹۹۱) و مدیران مسئول ایجاد ارزش و حداکثر ساختن ثروت سهامداران هستند. ارزش افزوده اقتصادی ( ) این میزان تعهد مدیران درباره ایجاد ثروت برای سهامداران را می تواند اندازه گیری کند که نسبت به سایر روش های سنتی تعیین ارزش دارای مزیت است.
فرم در حال بارگذاری ...