وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه در مورد : استنادهای قرآنی خطبه فدکیه حضرت فاطمه۹۲- فایل ۴

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۵٫۲٫ قرآن وقانون ارث

۱٫۲٫ تاریخچه فدک

سرزمین فدک از روزی که با نام فاطمه همراه شده ارزش اعتقادی یافته است. لذا دیگر نمی­ توان فدک را ماجرایی تاریخی دانست که زمانی آغاز شده باشد وبعد به داستانی در تاریخ مبدل شده باشد.
زمانی که فدک به امر خاص الهی توسط پیامبراکرم به فاطمه اعطا شد، معیار ومیزانی برای محک محبان ومبغضان فاطمه گردید. و غصب آن، مسئله­ بسیار حائز اهمیتی است که انکار آن برای ابد ممکن نخواهد بود. و در طول تاریخ، مدرک و شاهدی قوی از مظلومیت حضرت زهرا وحق غصب شده اهل بیت است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
«فدک» تداعی کننده سلسله حوادثی است که طی آن این سرزمین به فاطمه بخشیده شد، و سپس به اجبار وستم از آن حضرت غصب شد و در نتیجه حضرت برای دفاع از حق خود اقداماتی فرمودند.

۱٫۱٫۲٫ چیستی فدک

مورخین نقل می­ کنند فدک سرزمینی بوده در حجاز که تا مدینه دو تا سه روز فاصله داشته است[۱۳]. فدک دارای آب­های جاری وجوشان بوده ودرخت­های خرمای بسیاری[۱۴] داشته است. ابن ابی الحدید درختان خرمای آن­را به اندازه درختان خرمای کوفه در قرن هفتم هجری( زمان خود) دانسته است[۱۵]. مجموع درآمد سالانه آن­را از بیست­ و چهار تا هفتاد هزار دینار نقل کرده ­اند[۱۶]. فدک امروزه در عربستان بنام «حائط و حویط» شناخته می‏شود[۱۷].
مورخین می­نویسند که فدک تا سال هفتم هجری در دست یهودیان بود[۱۸]، و از درآمد آن امرار معاش می کردند. در این سال بر اثر پیمان­شکنی یهودیان ساکن قلعه­های خیبر، جنگی صورت گرفت که در آن مسلمانان به پیروزی رسیدند. یهودیان ساکن فدک از ماجرا مطلع گشتند و دچار رعب و وحشت شدند.
هنگام مراجعت از فتح خیبر پیامبر اکرم «محیصه بن مسعود انصاری» را نزد اهل فدک فرستادند تا آن­ها را به­ اسلام دعوت کند[۱۹]. در آن هنگام رئیس آن­ها یوشع بن نون یهودى بود[۲۰]. آن­ها با پیامبر اکرم صلح کردند واز ایشان درخواست کردند تا با آنان با مسالمت برخورد نمایند واز ریخته شدن خون آنان جلوگیری نمایند[۲۱]. بدین شرط ­که نصف زمین­های خود را واگذار کنند؛ بنابراین نیمى از آن سرزمین ملک خالص پیامبر شده بود زیرا مسلمین برآن ملک حمله نکرده بودند و اسب و رکاب آن­ها به­آن­جا نرسیده بود[۲۲] و حضرتدرآمد آن­را صرف ابن­سبیل­ می­فرمودند[۲۳].
لازم به توضیح است که فدک بر اساس حکم صریح قرآن ملک شخصی پیامبر شده است، زیرا این سرزمین بدون لشکرکشی مسلمانان و بدون کوچکترین دخالت آنان فتح شد. خداوند متعال در قرآن کریم می­فرماید:
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ. ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ[۲۴]
و اما در معنای «فیء» گفته شده: تمام غنائمى است که بدون دردسر و زحمت و رنج عائد جامعه اسلامى مى‏شود و در فقه اسلامى به عنوان «فى‏ء» یاد شده است[۲۵].
راغب در معنای «فیء» می­نویسد:
«غنیمتى است که براى رسیدن به آن مشقتى در کار نباشد[۲۶]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می­نویسد:
«و معناى آیه این است که: آن­چه خداى تعالى از اموال بنى النضیر به رسول خدا برگردانید- و ملک آن را به رسول خدا اختصاص داد- بدین جهت به آن جناب اختصاص داد و شما مسلمانان را در آن سهیم نکرد که در گرفتن قلعه آنان مرکبى سوار نشدید، و به خاطر این­که راه قلعه تا مدینه نزدیک بود پیاده بدان­جا رفتید، و خداى تعالى پیامبران خود را بر هر کس بخواهد مسلط مى‏سازد، و خدا بر هر چیزى قادر است. و اینک رسول اسلام را بر بنى النضیر مسلط ساخته، در نتیجه فى‏ء (غنیمت) و اموالى که از این دشمنان به دست آمده خاص آن جناب است، هر کارى که بخواهد در آن اموال مى‏کند.
ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ … از ظاهر این آیه برمى‏آید که مى‏خواهد موارد مصرف فى‏ء در آیه قبلى(آیه شش) را بیان کند. و فى‏ء در آن آیه را که خصوص فى‏ء بنى النضیر بود به همه فى‏ءهاى دیگر عمومیت دهد، و بفرماید حکم فى‏ء مخصوص فى‏ء بنى النضیر نیست، بلکه همه فى‏ءها همین حکم را دارد[۲۷]
بنابراین چنان­که گذشت، فدک ملک شخصی پیامبر بوده است و رسول اکرم اختیار آن­را داشتند، که بنابر دستور خداوند[۲۸] آن­را به حضرت فاطمه اعطا فرمودند. و بر اساس دستور صریح قرآن وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا مسلمانان و در رأس آنان اصحاب سقیفه، حق اعتراض به مالکیت فدک توسط حضرت فاطمه، و غصب آن را نداشتند.

۲٫۱٫۲٫ بخشش فدک به حضرت فاطمه

پس از فتح فدک، با نزول آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه[۲۹] پیامبر فدک را به فاطمه عطا فرمودند.
در تفاسیر مختلف اعم از شیعه وسنی در تفسیر این آیه شریفه به این حقیقت تاریخی اشاره شده است.
طبرسی در مجمع البیان در ذیل آیهوَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه مى‏گوید:
«ابو سعید خدرى، و غیر او روایت کرده‏اند که وقتى این آیه بر رسول خدا نازل گردید فدک را به فاطمه داد، و تسلیمش هم کرد، و این معنا از امام ابى جعفر و امام صادقروایت شده[۳۰]
درتفسیر المیزان نیز این مطلب به نقل از علامه طبرسی در ذیل این آیه شریفه آمده است[۳۱].
جلال الدین سیوطی در الدر المنثور طی دو سند مختلف از ابی سعید خدری از ابن مردویه، ونیز از ابن عباس به نقل از ابن مردویه، به این مسأله اشاره کرده می­نویسد: زمانی که آیه شریفهوَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه نازل شد پیامبر اکرم، فاطمه زهرارا فرا خواندندوفدک را به ایشان عطا فرمودند[۳۲].
همچنین بلاذری گوید: رسول اکرم فدک را به فاطمهبخشید و صدقه او قرار داد، و این امرى آشکار و بر همگان شناخته شده بود، ودر مورد آن بین خاندان رسول الله اختلافی وجود نداشت و آنان در خصوص این ملک، که فاطمه از حیث تصدیق قولش نسبت بدان اولى از دیگران بوده است، همواره به طرح ادعا پرداخته‏اند[۳۳].

۳٫۱٫۲٫ غصب فدک

بعد از رحلت رسول اکرم و پس از ماجرای سقیفه به فاصله چند روز، فرمان مصادره فدک صادر شد. به دستور حاکمان برخاسته از سقیفه، وکیلان و کارگزاران حضرت فاطمه از فدک اخراج شدند و افراد دیگری به جای ایشان منصوب شدند.[۳۴]
ابن ابی الحدید معتزلی می­نویسد: فاطمه زهراده روز بعد از وفات رسول اکرم برای اعتراض به مصادره فدک نزد خلیفه حضور یافت[۳۵].
به نوشته بلاذری در فتوح البلدان فاطمه برای بازگرداندن فدک نزد ابوبکر رفتند و با او به گفتگو پرداختند و به ابوبکر فرمودند: «رسول خدا فدک را به من عطا نمودند پس آن را به من بازگردان.» علی نیز بر صدق گفتار حضرت فاطمه شهادت دادند، ولی ابوبکر نپذیرفت و شاهدی دیگر خواست. «ام ایمن» - خدمتکار پیامبر - نیز شهادت داد ولی خلیفه گفت: ای دختر پیامبر! شهادت جز با دو مرد و یا یک مرد و دو زن روا نیست و ادعای فاطمهرا رد کرد[۳۶].
درباره «ام أیمن»آمده است: پیامبراکرم ام ایمن را با خطاب مادر صدا مى‏فرمودند: ««أم‏ أیمن‏ أمّی‏ بعد أمّی»[۳۷]و هرگاه به اومى‏نگریستند مى‏فرمودند: «هذه بقیه أهل‏ بیتی‏: این بازمانده خانواده من است»[۳۸]. او کسی است که پیامبراکرم درباره او بشارت به بهشت داده­اند: «أُمُ‏ أَیْمَنَ‏ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّه[۳۹]». [۴۰]
ابوبکر پس از شهادت امام علی و ام ایمن، درباره مالکیت فدک سندی را برای حضرت فاطمه مکتوب کرد. پس از آن عمر وارد شد و درباره نوشته او سؤال کرد. ابوبکر پاسخ داد فاطمه درباره فدک مدعی است و ام ایمن و علی را شاهد گرفته، آورده است، اما عمر نوشته ابوبکر را از فاطمه گرفت وپاره کرد[۴۱].
در مورد امیرالمؤمنین علی نیازی به معرفی وجود ندارد، اما دو مورد از احادیثی را که پیامبراکرم در فضیلت علی فرموده­اند و در باب شهادت است، را ذکر می­نماییم:
پیامبراکرم فرمودند: «الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ‏ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏[۴۲]»
همچنین سلمان از رسول اکرمنقل کره است که حضرت فرمودند: «عَنْ سَلْمَانَ عَنِ النَّبِیِّ قَالَ: أَقْضَى‏ أُمَّتِی‏ وَ أَعْلَمُ أُمَّتِی بَعْدِی عَلِیٌّ.[۴۳]»
در این­جا این سؤال مطرح می­ شود که آیا کسی که از سوی رسول الله برترین قاضی معرفی گردیده، نمی­تواند بهترین شاهد باشد؟!
در نهج البلاغه ذکر شده است که امیرالمؤمنین علی در شکایت از وقایع آن ایام در نامه به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره چنین می­فرمایند:
« بَلَى‏ کَانَتْ‏ فِی‏ أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِیبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَهٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ یَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى[۴۴]‏.»
ابن ابی الحدید معتزلی در شرح این نامه می­نویسد:
«علی و خاندانش فدک را رها نکردند مگر به اجبار و از روی غصب؛ لذا حضرت بعد از جملات اولیه می­گوید: «بهترین حَکَم و داور خداست»، و این، سخنِ کسی است که شکایت دارد و تظلم می­ کند[۴۵]».
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب زهرا برترین بانوی جهان دلایل غصب فدک را چنین بیان می­ کند:
براى این غصب بزرگ تاریخ عوامل زیر را مى­توان برشمرد:

 

    1. غصب فدک در دست خاندان پیامبریک امتیاز بزرگ معنوى براى آن­ها محسوب مى­شد، و این خود دلیل بر مقام و منزلت آن­ها در پیشگاه خدا واختصاص نزدیکى شدید به پیامبربه شمار مى­آمد، به خصوص این که در روایات شیعه و اهل سنّت چنان­که گفتیم آمده است که به هنگام نزول آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه[۴۶]پیامبر فاطمهرا فراخواند و سرزمین فدک را به او بخشید.

 

روشن است وجود فدک در دست خاندان پیامبر با این سابقه تاریخى سبب مى­شد که مردم سایر آثار پیامبر به خصوص مسأله خلافت و جانشینى آن حضرترا نیز در این خاندان جستجو کنند، و این مطلبى نبود که طرفداران انتقال خلافت به کسان دیگر بتوانند آن­را تحمّل کنند.

 

    1. این مسأله از نظر بعد اقتصادى نیز مهم بود، و روى بعد سیاسى آن اثر مى­گذاشت، چرا که على و خاندان او اگر در مضیقه شدید اقتصادى قرار مى­گرفتند توان سیاسى آن­ها به همان نسبت تحلیل مى­رفت، و به تعبیر دیگر وجود فدک در دست آنان امکاناتى در اختیارشان قرار مى­داد که مى­توانست پشتوانه مسأله ولایت باشد، همان گونه که اموال خدیجهپشتوانه­اى براى پیشرفت اسلام در آغاز نبوّت پیامبر اسلامبود[۴۷]

 

۱٫۳٫۱٫۲٫ غصب­های مکرر فدک در تاریخ
این غصب، علاوه بر این­که در تمام دوره خلافت سه خلیفه اول راشدین ادامه داشت، در طول تاریخ با غصب­های متعدد و مکرر روبرو بوده است.


فرم در حال بارگذاری ...

« طرح های پژوهشی انجام شده درباره : پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) براساس مدلUTAUT در دهیاران استان ...دانلود فایل های پایان نامه در مورد نظام حقوقی حاکم بر روابط شهرداری و شورای شهر- فایل ... »