عقیده دارد که منظور از نی ولی ( حسام الدین) است و بنابر این چنین میگوید:« ولی، حسام الدین، که الهام آور مثنوی است یار و تسلّای دل کسانی است که جملهی تعلقات دنیاوی را فدا کردهاند تا خدا را بجویند. سخنان او اسرار را بر ما آشکار میسازد و به ما مدد میرساند تا حجب نفسانی و روحانی را که بین ما و مطلوب ما واقع شده است کنار زنیم.»(نیکلسون، ۱۳۸۴: ۲۱)
فروزانفر:
فروزانفر میگوید:« میان نی که آن را از نیستان بریدهاند با عاشق دور از یار مناسبتی است زیرا هر دو، به درد مهجوری و دوری گرفتارند و از دگر سو آهنگ موسیقی خاطرات شنونده را تعبیر و تفسیر میکند و نیز تسلی میبخشد از این رو، نی با عاشق هجران دیده حریف و هم پیشه و یار و غمگسار است و چون موسیقی مهیج است و حالات مختلف درونی را بر میانگیزد بدین جهت میفرماید که نی پردهی راز ما را پاره کرد و راز دل ما را آشکار ساخت.»( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۱۷)
زمانی:
« انسان کامل که همچون نی، نوای الهی میسراید یار و مصاحب آن کسی است که از همهی تعلقات و آویزشهای دنیویاش بریده باشد. مقامات معنوی آن اولیاء حجابهای ظلمانی و نورانی سالکان را از هم بدرد.» ( زمانی، ۱۳۷۸: ۵۹) و در ادامه بیان کرده است که« اگر نی را همان ساز معروف بدانیم پردههای آن معنی دیگری میدهد و مصراع دوم را میتوان چنین معنی کرد: آهنگها و نغمههایی که با نی نواخته میشود موجب تهذیب نفس و تلطیف روح آدمیمیگردد و حجابهای نفسانی را بر طرف میسازد.»( همان)
استعلامی:
به معنای اصطلاح موسیقی پرداخته و برای درک بهتر بیت اشاره کرده است که به توضیح ابیات ۵و ۶ نگاه کنیم.سپس میگوید در کلام مولانا« پردههای نی به طور کلی یعنی نالهها و آوازهایش اما این که« نالهی نی پردههای ما را درید» یک معنی ظاهری دارد که موسیقی باعث میشود که شنونده احساسات و عواطف نهفتهی خود را آشکار کند و پرده دریدن به معنی رسوا کردن است. و معنای دیگر پرده دریدن برای عاشق حق و نی از نیستان حق بریده، و آن کنار زدن حجاب از پیش چشم عاشق است و نالهی نی با هر عاشق هجران کشیدهایی همدم است و کسی که عاشق صورت است، نی راز او را فاش میکند و کسی که جویای معرفت حق است، نی پردهها را پیش چشم او بر میدارد تا جمال معشوق حقیقی را ببیند.» ( استعلامی، ۱۳۸۷:۲۸۲)
گولپینارلی:
در مورد این بیت هیچ گونه توضیحی نداده است.
نظراجمالی:
تفسیری که فروزانفر و استعلامیکردهاند مناسب است. چون نی که از نیستان بریده شده و عاشق دور از یار، هر دو در درد دوری که گرفتار آنند با هم شریک هستند و چون نی با عاشق هجران دیده هم پیشه است آهنگ موسیقی خاطرات شنونده را تفسیر و تعبیر میکند و حالات درونی را بر میانگیزد و به همین دلیل مولانا میگوید که نی پردهی راز مارا پاره کرد و راز ما را آشکار ساخته:
سرنای این دلم ز تو بنواخت پرده ای | هم پردهاش دریده و سرنا بسوخته (دیوان کبیر، بیت ۳۲۴۵۶) |
همچنین پرده در این بیت میتواند مترادف با حجاب باشد:
آن جان و جهان آمد وان گنج نهان آمد ۱۲- همچو نی زهری و تریاقی که دید |
وان فخر شهان آمد تا پرده درد ما را (دیوان کبیر، بیت ۱۱۴۳) همچو نی دمساز و مشتاقی که دید (بیت۱۲) |
انقروی:
ابتدا بیت را استعاره از زهر و قهر و تریاق مهر دانسته و عقیده دارد چون جناب حق با قهر و لطف متصف است پس آن کسی که خلیفهی کامل اوست نیز باید همانند او باشد و میگوید: «مرشد خلیفهی حق است و خلیفهی کامل آن است که به جز وجوب ذات مستخلف هر قدر صفات متقابله و اسماء متضادهاش باشد با همهی آنها متصف گردد. » ( انقروی، ۱۳۸۰: ۲۶)
نیکلسون:
« او برای گنهکاران مایهی هلاکت و بهر پرهیزگاران برکت، و محک« حق و باطل» است و دشمنانش ملعوناند .» ( نیکلسون، ۱۳۸۴: ۲۱)
فروزانفر:
همان گونه که آواز نی، گاه باعث غم واند وه و گاه باعث شادی میشود و « چون دمسازی اقتضای وصال و حضور مطلوب میکند و اشتیاق با وجود غیبت محبوب دست میدهد و جای نی لب است و با این همه نالهی زار بر میکشد مولانا به وجه تعجب فرموده است: همچو نی دمساز و مشتاقی که دید.» ( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۱۸)
زمانی:
« همانطور که حضرت حق با صفت قهر و لطف موصوف شده، انسان کامل نیز به صفات قهر و لطف متصف است. انسان کامل، زهر است نسبت به اهل فسق و ارباب فجور، و پادزهر است نسبت به اهل صلاح و اصحاب معرفت.» (زمانی، ۱۳۷۸: ۶۰)
استعلامی:
میگوید:« آواز نی برای آنها که «درد اشتیاق» ندارند (بیت۳) تلخی و غم انگیزی دارد اما برای اهل درد و عاشقان حقیقت تریاق یا پادزهر است. نی که دمساز و همدم نی زن است و لب بر لب نوازنده ی خود دارد، مانند یک عاشق هجران کشیده مشتاق و در تلاش است تا به وصال برسد.» (استعلامی، ۱۳۷۸: ۲۸۲)
گولپینارلی:
شارح بر این عقیده است که: « زهر و پادزهر بودن نی اشاره به همین است که انسان کامل با سخنان و نظریات خود، خویهای ناپسند سالک معتقد را از بین میبرد و موجب جان گرفتن دوبارهی خوی های الهی که با سموم خوی های ناپسند مسموم شده بودند، میگردد.» ( انقروی، ۱۳۸۴: ۷۲)
نظر اجمالی:
تفسیری که انقروی و زمانی کردهاند، به مقصود مولانا نزدیکتر است؛ چنانکه مولانا بارها حق و مردان حقّ را به این صفات متّصف کرده است :
فرم در حال بارگذاری ...