اصول پذیرفته حسابداری
حسابداری
“محافظه کارانه”
شناسایی بیش از اندازه ذخایر و اندوخته ها
ارزش گذاری بیش از میزان مخارج و تحقیق و توسعه در حال انجام مربوط به تحصیل واحدهای تجاری
ارائه بیش از حد مخارج تجدید سازمان و کنارگذاری دارائی ها
سود بیطرفانه
سودی که در نتیجه فعالیتهای بیطرفانه بدست آمده است
حسابداری
غیر “محافظه کارانه”
کمتر از واقع نشان دادن ذخایر مربوط به بد حسابی های مشتریان
کمتر نشان دادن ذخایر یا اندوخته ها به گونه غیر محافظه کارانه
معوق نمودن مخارح تحقیق و توسعه یا تبلیغات
شتاب بخشیدن به فروش
تخلف از اصول پذیرفته شده حسابداری
حسابداری متقلبانه
ثبت فروش های موهوم
ثبت فاکتورهای فروش در تاریخهای پیش از فروش واقعی
زیاده از حد نشان دادن موجودی کالا با ثبت کالاهای موهوم
به طور کلی تقلب مالی، حذف و یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا داده های حسابداری است که در کنار سایر داده های موجود باعث تغییر قضاوت و یا تصمیم گیری استفاده کنندگان از داده ها می شود (داوری نژاد مقدم، ۱۳۸۹).
۲-۸-۲ انگیزه های مدیریت سود
شرکت از دیدگاه قانونی یک شخصیت حقوقی مستقل و جداگانه محسوب میشود. اما کاس[۷۸] (۱۹۳۷) و واتز و زیمرمن (۱۹۸۶) معتقدند که شرکت میتواند بعنوان مجموعهای از قراردادها میان طرفهای مختلف تلقی شود. مهمترین این قراردادها، قرارداد میان مدیران و سهامداران شرکت میباشد که به دنبال جدایی مالکیت از مدیریت و بر پایه تئوری نمایندگی شکل میگیرد. سهامداران در قرارداد خود با مدیران، اداره امور شرکت را به نمایندگان (مدیران) میسپارند و در مقابل، حق پاسخ خواهی در خصوص عملکرد مدیران را برای خود حفظ میکنند. تعهد مدیریت به تلاش در راستای حداکثر نمودن ثروت صاحبان سرمایه و تعهد سهامداران به جبران خدمات مدیران در قالب پرداخت حقوق و مزایای توافق شده به آنها در قبال انجام وظایف خود از شرایط اصلی این قراردادها است.
حسابداری و حسابرسی در تمام این قبیل قراردادها، هم در تعیین شرایط قرارداد و هم در نظارت بر اجرای صحیح قرارداد، نقش اساسی ایفا میکند. بعنوان مثال، در قرارداد میان سهامداران و مدیریت شرکت، سود حسابداری، بعنوان برترین شاخص اندازهگیری عملکرد اقتصادی شرکت که محصول فرایند حسابداری مالی است، برای مقاصد مختلف، نظیر طرحهای جبران خدمت (پاداش) مدیریت و ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت نقش اساسی بازی میکند. بنابراین، با توجه به اهمیت سود حسابداری و نقش تعیین کننده آن در شرایط قرارداد میان سهامداران و مدیریت، این فرض قوت میگیرد که به دلیل وجود تضاد منافع میان سهامداران و مدیران و انتظارات نفع شخصی، مدیران کیفیت سود را تحت تأثیر قرار میدهند
حاجیوند (۱۳۷۶)، در بررسی خود در بین شرکتهای سیمان، نشان داد که هدف مدیریت از دستکاری سود، افزایش منافع شخصی مدیر است بنابراین در صورت معیار قرار گرفتن سود برای پاداش، مدیریت دست به دستکاری سود میزند.
نوروش و همکاران (۱۳۸۴)، به بررسی چگونگی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس پرداخته و نشان دادند که شرکتهای بزرگ در بورس ایران اقدام به مدیریت سود میکنند و انگیزه آنها با افزایش بدهی، بیشتر میشود. در این پژوهش آنها از مدل جونز بهره گرفتهاند.
هیلی[۷۹] (۱۹۹۶)، در مقالهای با عنوان “ارزیابی مدلهای اقلام تعهدی اختیاری براساس بازار"، بدنبال این است که آیا و چرا مدیران از اختیار خود، برای مدیریت گزارشگری مالی استفاده میکنند. وی بیان میدارد، کاربرد مدلهای اقلام تعهدی در تحقیقات حسابداری طی ۲۰ سال اخیر، فراگیر شدهاند. یافتهها بیان میدارند که مدیران، بدلایل زیادی، شامل افزایش پاداش و حفظ امنیت شغلی خود و برآوردن انتظار بلند مدت کارایی شرکت از دید سرمایهگذاران و ایجاد ثروت برای سهامداران به هزینه سایر ذینفعان (مانند بستانکاران و مالیات دهندگان)، از اختیار خود استفاده مینمایند. (زمانی قورتولیش،۱۳۸۸).
انگیزههای مدیریت سود را به صورت کلی میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
- حداقل کردن هزینههای سیاسی، نظیر حداقل کردن مالیات
- حداقل کردن هزینه سرمایه مانند تمدید قرارداد بدهی، تخطی نکردن از شرایط قراردادهای وام
- حداکثر کردن ثروت مدیران، مانند طرحهای پاداش (کامیاب تیوری، ۱۳۸۹)
انعقاد قرارداد بین مالک و مدیر
همچنان که پیش از این بیان شد، بنابر مفروضات علم اقتصاد یک فرد عقلائی به دنبال منفعت شخصی خودش است. در رابطه مالک و مدیر نیز فرض میشود که طرفین به دنبال منافع شخصی خود هستند بعلاوه مدیران ممکن است به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که مالکان از آنها بیخبرند (عدم تقارن اطلاعات[۸۰]) در نتیجه امکان رفتار فرصت طلبانه مدیر وجود دارد. این امر هزینهای را دربر دارد که به آن هزینه نمایندگی میگویند. اگر مکانیزم پاداش برقرار نباشد، مالک با تصوری که از رفتار فرصتطلبانه مدیر دارد دستمزد کمتری به او میدهد.
طرحهای پاداش مدیران
پاداش مدیران ممکن است بر مبنای یک حقوق ثابت[۸۱] باشد. در این صورت مدیران کمتر ریسک پذیر هستند و در پروژههایی که ریسک بالایی دارند و ممکن است به نفع مالکان باشند، سرمایهگذاری نمیکنند.
روش دیگر پرداخت پاداش مدیران می تواند مبتنی بر نتایج عملکرد او باشد. برای مثال ممکن است پاداش یک مدیر بر اساس مقدار سود، فروش یا بازده دارایی ها باشد؛ که همه آنها خروجی سیستم حسابداری هستند. همچنین می توان پاداش مدیر را بر مبنای قیمت بازار سهام شرکت پرداخت کرد.
فرم در حال بارگذاری ...