- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری شهودی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری شهودی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر ندارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج بدین شرح بود، مقدارf به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر است با ۲۴۶/ که سطح معنیداری به دست آمده برابر است با ۶۲۴/ که نشان دهنده آن است که آموزش رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری شهودی تاثیر معنیداری نداشته است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۰۰۸/۰٫
تصمیم گیری شهودی فرآیندی ناخودآگاه است که درسایه تجربههای استنتاج شده به دست میآید(رابینز، ۱۳۸۵). در ا ین شیوه تصمیم گیری فرد تصمیمگیرنده منطق روشنی در رابطه با درست بودن تصمیم خود ندارد، بلکه با تکیه بربینش و فراست درونی خود آن چیزی را که فکر می کند درست است انجام می دهد(پاتون[۱۹۰]، ۲۰۰۳) افرادی که از سبک تصمیم گیری شهودی برخورداند کاملاً تجزیه و تحلیل بخردانه مساله را رد نمی کنند، ولیکن معتقدند در برخی شرایط نظیر هنگام مواجهه با یک بحران، در شرایط عدم اطمینان و زمانیکه با حجم عظیمی از اطلاعات پردازش نشده مواجه می شوند و در شرایطی که به علت ماهیت پیچیده مساله و بحرانی بودن شرا یط امکان جمع آوری تمامی اطلاعات موجود پیرامون موضوع تصمیم گیری و بررسی دقیق و سیستماتیک این اطلاعات وجود ندارد، شهود و فراست درونی به کمک افراد آمده ودر انتخاب تصمیم مناسب می تواند نقش مهمی را ایفا کند. از نظر اسپایسر و سادلر اسمیت[۱۹۱](۲۰۰۵)، ﺳﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﻬﻢ ﺷﻬﻮد و ﺑﻴﻨﺶ دروﻧﻲ در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
-
- پاسخ های ذاتی-فطری: پاسخ های ذاتی از ضمیر ناخودآگاه انسان نشات گرفته ، غیر قابل آموزش بوده و بطور غریزی از بدو تولد همراه انسان می باشند.
-
- تجارب عمومی: این منبع شهود انسان ها را آموختهها و تجارب فراگرفته شده ط یجریانات و موقعیت های گذشته تشکیل می دهند.
۳٫آموزش های متمرکز : این آموزش ها در راستای کاهش وابستگی فرد به تحلیلهای کاملاً بخردانه در شرایط مبهم و ناشناخته و بهبود توانمندی های شهودی می باشد .بر این اساس می توان گفت تصمیم گیری شهودی در محیطهای متلاطم و ناشناخته ازجامعیت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است.
به نظر میرسد تاکید بر اندیشیدن و تامل و تانی و همچنین خودداری از رفتار تکانشی طی جلساتی که بویژه در خصوص مدیریت خشم برگزار شده در پاسخ دانش آموزان موثر بوده است. نتیجه بدست آمده با نتایج تحقیقات اسپایسر و سادلر اسمیت (۲۰۰۵)، و یافتهها ی ثانهلم(۲۰۰۴) و هادی زاده مقدم و طهرانی(۱۳۸۷) همگرا میباشد. چراکه در همه این موارد میان تصمیم عقلانی و شهودی نسبتی معکوس حاکم است و در مواردی که تصمیم گیری عقلانی افزایش داشته تصمیم گیری شهودی یا افزایش نداشته و یا روند نزولی داشته است.
اسپایسر و سادلر اسمیت (۲۰۰۵)، در بررسی پنج سبک تصمیم گیری مورد نظر در بین دو گروه ۲۰۰نفری از دانشجویان رشته بازرگانی در یکی از دانشگاهها ی انگلستان ، در گروه اول بین سبک عقلانی و هر یک از سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی و اجتنابی رابطه معنادار منفی، بین سبک تصمیم گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آوردند ، در گروه دوم نیز روابط بین سبک های تصمیم گیری همانند گروه اول به دست آمد ، علاوه بر آن در گروه دوم وجود همبستگی معنادار مثبت بین دو سبک اجتنابی و آنی نیز تا یید شد(پارکر و همکاران، ۲۰۰۷). ثانهلم(۲۰۰۴) در تحقیق خود در زمینه سبک تصمیم گیری ۲۰۶ نفر از افسران ارتش کشور سوئد بر اساس سبک های عمومی تصمیم گیری، بین سبک تصمیم گیری عقلایی و هر یک از سبک های شهود ی، اجتنابی و آنی افراد مورد مطالعه رابطه معنادار معکوس ، بین سبک تصمیم گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آورد.
- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری آنی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری آنی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنیداری داشته است. برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین صورت بود، مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۴۵۳/۶۶ که در سطح ۰۰۱/ معنیدار است، یعنی آموزش رفتار جراتمندانه موجب کاهش سبک تصمیم گیری آنی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با۶۸۹/۰٫
ثانهلم[۱۹۲]( ۲۰۰۴) معتقد است سبک تصمیم گیری آنی بیانگر احساس اضطرار تصمیمگیرنده و تما یل وی به اخذ تصمیم نها یی در کوتا هترین و سر یع تر ین زمان ممکن است. به عبارت دیگرافرادی که از سبک تصمیم گیری آنی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با موقعیت تصمیم گیری بلافاصله و بیدرنگ تصمیم اصلی خود را اتخاذ می کنند.
در این سبک تصمیم گیری فرد توجه چندانی به آینده و تاثیرات احتمالی تصمیمش ندارد بعضی از افراد در زمان اتخاذ تصمیم دچار اضطراب میشوند و تعارض بین انتخاب چند گزینه آنچنان برایشان دشوار است که نمی توانند بهدرستی تصمیم بگیرند. این افراد در این شرایط بدون فکر کردن و بدون اینکه سعی کنند اطلاعاتی در مورد انتخابشان به دست آورند، برای اینکه از اینهمه تنش و فشار رهایی یابند یکی از گزینهها را بدون فکر کردن انتخاب میکنند. در واقع انتخاب آنها به منزلهی فرار و رهایی از تنش موجود است.
از نظر آلبرتی و امونس(۱۹۸۲) ﻣﻨﻈﻮر از اﺑﺮاز وﺟﻮد، رﻓﺘﺎری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ را ﻗﺎدر ﻣﻲﺳﺎزد ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮد ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ، ﺑﺪون ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اﺿﻄﺮاﺑﻲ روی ﭘﺎﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺎﻳﺴﺘﺪ، اﺣﺴﺎﺳﺎت واﻗﻌﻲ ﺧﻮد را ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ اﺑﺮاز ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻮدن ﺑﻪ ﺣﻘﻮق دﻳﮕﺮان ﺣﻖ ﺧﻮد را ﺑﮕﻴﺮد . و همچنین آمس[۱۹۳](۲۰۰۹) معتقد است، ﺷﻴﻮهای ﻛﻪ در ﺑﺮﻗﺮاری رواﺑﻂ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان اﺗﺨﺎذ ﻣﻲﺷﻮد، ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺘﻲ ﺑﻮﻳﮋه در ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ ﻫﺎی ﺑﻴﻦ ﻓﺮدی اﺳﺖ. ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺿﻌﻴﻒ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ رواﺑﻂ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد و ﻓﺸﺎر رواﻧﻲ را اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﺪ. در واﻗﻊ اﺑﺮاز وﺟﻮد ﻣﺸﺨﺼﻪ ﻣﻬﻢ ﭘﺎﺳﺦ اﻓﺮاد در ﻳﻚ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﻣﻮﺿﻊ و ﻋﻼﻳﻖ ﻓﺮد در ﺗﻌﺎرض ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻊ و ﻋﻼﻳﻖ دﻳﮕﺮان ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮد ﻛﻪ ﺧﻮد ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﺑﺎﻟﻘﻮه ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در حقیقت آموزش رفتار جراتمندانه سبب میشود فرد به حقوق خود واقف شود و همچنین خود را نسبت به پیامد تصمیماتی که اخذ میکند مسوول بداند و از اینکه صرفا برای رهایی از تنش و اضطراب مسیری را برای خود برگزیند اجتناب کند. هرچند که در بعضی از موارد فرد ناگزیر از تصمیم گیری آنی است. اسکات و بروس (۱۹۹۵) معتقدند، ممکن است این شیوه تصمیم گیری معلول شرایطی باشد که برای فرد ایجاد می شود، و استفاده از این سبک لزوما به معنی گرفتن تصمیمات خام و ناپخته نیست.حیدری و مرزوقی(۱۳۹۱) نیز در بررسی سبک های عمومی تصمیم گیری مدیران دانشگاه شیراز به این نتیجه ای همسو با اسکات و بروس دست یافتند. نتیجه این پژوهش مشخص نمود که سبک غالب تصمیم گیری مدیران دانشگاه شیراز، سبک آنی است. پژوهشگران در تبیین آن عنوان نموده اندکه مدیران دانشگاه در هنگام مواجهه با موقعیت تصمیم گیری، در سریع ترین زمان ممکن تصمیم گیری میکنند. این تصمیمات لزوماً تصمیمات خام و ناپخته ای نیستند، بلکه آنها را بر اساس تجربه و اطلاعاتی که قبلاً کسب کرده اند، اتخاذ میکنند. زیرا محیط آموزش عالی دچار تغییرات سریع و پویایی و پیچیدگی هایی است که شرایط و چالش هایی را برای آموزش عالی ایجاد کرده و باعث می شود تا پیچیدگی،الزامات و محدودیت های خاصی برای تصمیم گیری ایجاد شود. در این راستا چالش برانگیزترین الزام عملکردی، محدوده زمانی برای تصمیم گیری است؛ یعنی مدیران باید بسیار سریع و به موقع تصمیم گیری نمایند، زیرا فرصت ها در حال گذراند.
ولیکن با توجه به جمیع جهات اگر چنین سبک تصمیم گیری در فرد به صورت عادت در بیاید لطمات جبران ناپذیری را متحمل خواهد شد خصوصا در مواردی همچون انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب محل زندگی، انتخاب همسر و… که این تصمیمات نقش پر رنگ و برجسته ای در آینده وی داشته به همراه خواهد داشت.
- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری وابستگی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری وابستگی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیرمعنیداری دارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۲۱۴/۴۵ که در سطح ۰۰۱/ معنیدار است، یعنی آموزش رفتار جراتمندانه موجب کاهش سبک تصمیم گیری وابستگی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۶۰۱/۰٫
براساس نظر پارکر[۱۹۴] و همکاران(۲۰۰۷) سبک تصمیم گیری وابستگی بیانگر عدم استقلال فکری و عملی تصمیمگیرندهو تکیه بر حمایتها و راهنماییهای دیگران در هنگام اتخاذ تصمیم است. مدیرانی که از سبک تصمیم گیری وابستگی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با یک مشکل یا فرصت نیازمند این هستند که حتماً فردی در کنار آنها باشد تا کاملاً مطابق گفتههای او عمل کنند. چنین افراد ی به جای اینکه در هنگام اتخاذ تصمیمات مهم با دیگران مشورت نموده و در نهایت تصمیم نهایی را خودشان انتخاب کنند، کاملاً متکی و وابسته به دیدگاههای سایر افراد عمل می کنند.
در تبیین علل وابستگی فرد به اطرافیان می توان گفت کودک در بدو تولد، موجودی کاملا وابسته و ناتوان است و اگر مادر یا مراقب اولیه اش به او رسیدگی و از او حمایت نکند، قادر به ادامه حیات نخواهد بود.به مرور و با رشد فکری و جسمی انسان از میزان این وابستگی به طرز چشمگیری کاسته میشود، اما مشکل وقتی پدیدار میشود که وابستگی اولیه با شدت و در تمام امور ادامه پیدا کند.گاهی رشد شخصیت انسان به گونه ای است که ویژگیهای وابستگی در او به شکل بارز باقی میمانند و با شکل دادن الگوهای پایدار و فراگیر فکری، احساسی و رفتاری، به ویژگیهای شخصیتی فرد تبدیل میشوند. گاهی این ویژگیهای شخصیتی آنچنان شدید و فراگیرند که باعث بروز اختلال در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و خانوادگی فرد میشوند.
یکی از نتایج این الگوی فرزندپروری، فرزندانی هستند که بیش از حد به والدین خود وابسته و به شدت از آنها متوقعاند و توان حل و فصل مشکلات خود را در بزرگسالی هم ندارند. حس مسئولیتپذیری و تحمل سرخوردگی و ناکامی باید از همان دوران کودکی تمرین و به کودک یاد داده شود. از همان ابتدا باید وظایفی را متناسب با مرحله رشد برعهده کودک گذاشت تا خطا کند و روش درست را بیاموزد، زمین بخورد تا ایستادن و راه رفتن را بیاموزد، ناکامی و سرخوردگی را تجربه کند تا تحمل زندگی بزرگسالی را که ناگزیر با بسیاری ناکامیها همراه است، داشته باشد. خانوادهها این شیوه تربیتی را کاملا خیرخواهانه در پیش میگیرند، غافل از آنکه نتیجه آن فرزندی وابسته و ناتوان خواهد بود. چنین فرزندی وقتی وارد اجتماع میشود به دنبال مراقب و مادر میگردد و وقتی ازدواج میکند، از همسرش انتظار مراقبت مادرانه دارد و اگر همسر نتواند یا نخواهد چنین نقشی را به عهده بگیرد، ناسازگاری و مشکلات بین زوج اتفاق می افتد. بدتر از آن زمانی است که هر دوطرف چنین ویژگی ای داشته باشند و هر دو به دنبال مادر و حامی باشند. در این صورت هم این روابط پایدار و مسوولانه نخواهند بود.
نکته بعدی در تربیت این است که بعضی از والدین خود خواستار اینند که تمامی مسئولیت ها را بپذیرند و هیچ وظیفه ای به دیگران محول نمیکنند و می گویند)کار کسی را قبول ندارند,یا از هدر رفتن وقت جلوگیری میکنیم(ولی این والدین از این حقیقت غافلند که اگر در این زمان به کودکان یا فرزندانشان اجرای صحیح کارها را نیاموزند ,در آینده این والدین فردا دچار مشکلات زیادی خواهند شد و از عهده کارهای عادی هم بر نخواهند آمد)
در آموزش مهارت رفتار جراتمندانه خصوصا در جلسات انتهایی بر حقوق فردی و اجتماعی تا کید فراوان شد و همچنین اهمیت استقلال هر فرد بیان شد. از آنجاییکه به لحاظ تئوریک آموزش مهارتهای زندگی تا حدود زیادی وامدار نظریه شناختی- اجتماعی بندورا میباشد سعی بر آن بوده است در تمام مسیر آموزش بر مبنای این نظریه الگویی مناسب رفتاری به دانش آموزان ارائه گردد و این امر با ایفای نقشی که بازیگران اصلی آن خو دانش آموزان بودند میسر شد. با افزایش تعداد جلسات آموزشی، افرادی که وابسته تر بودند و کمتر نقشی بعهده میگرفتند مشارکت بیشتری از خود نشان دادند و به حقوق فردی و اجتماعی خود واقف تر شدند. بنابراین دور از انتظار نیست که افرادی که در ابتدا تمایل کمتری به استقلال داشتند و از انتخاب مسیر سر باز میزدند در پایان جلسات آموزشی تمایل بیشتری به ابراز وجود و رهایی از سایه اطرافیان خود داشته باشند.
- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری اجتنابی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر سبک تصمیم گیری اجتنابی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنیداری دارد، ، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۹۹۴/۱۰که در سطح ۰۰۲/ معنیدار است، یعنی آموزش رفتار جراتمندانه موجب کاهش سبک تصمیم گیری اجتنابی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۲۶۸/۰٫
طبق نظر پارکر و همکاران(۲۰۰۷) افرادی که از سبک تصمیم گیری اجتنا بی برخوردارند درهنگام مواجه با مساله مشکل یا فرصت تا آنجا که امکانپذیر باشد تصمیم گیری را به تعویق انداخته و از هرگونه واکنش نسبت به مساله رخ داده طفره میروند بنابر این سبک تصمیم گیری اجتنابی ر ا می توان تلاش و تما یل فرد تصمیمگیرندهبه اجتناب از اتخاذ هر گونه تصمیم و تا حد امکان دوری از موقعیت ها ی تصمیم گیری تعریف نمود(ثانهلم، ۲۰۰۴). یکی از بزرگ ترین موانع بر سر راه تحقق آرزوها و رسیدن به اهداف در زندگی، مشکل در تصمیم گیری برای برداشتن نخستین گام است. قدرت تصمیم گیری مهم ترین مولفه ای است که نداشتن و یا حتی ضعف در آن می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد.
اما اجتناب از تصمیم گیری خود معلول است، معلول علتی به نام نداشتن اعتماد به نفس است. این مشکل از روی اضطراب مفرط و خود ناتوان سازی فرد ظاهر می شود. آنهایی که دارای کمبود اعتماد به نفس هستند زندگی محدودتری دارند و دنیای شخصی آنها بسیار کوچک و محدود به استعداد بالقوه آنهاست. در حالی که به محض اینکه به ارزش های خود واقف میشوند( اتفاقی که شاید به جرات بتوان گفت بزرگترین دستاورد آموزش مهارت ابراز وجود خواهد بود) در موقعیتی قرار خواهند گرفت که می توانند افق دید خود را گسترش دهند. گیل لیندن فیلد در کتاب اعتماد به نفس برتر می نویسد: “اگر می خواهیم واقعا اعتماد به نفس داشته باشیم باید این عادت را که همیشه می خواهیم دیگران را از خودمان راضی نگهداریم را از بین ببریم.”
البته بدیهی است که برای متزلزل نبودن در تصمیم گیری، انتخاب و اقدام به برقراری هر ارتباطی بهتر است ابتدا فرد خود را به درستی بشناسد و چارچوب های اصلی و مهم در زندگی خود را مشخص کند تا در مواردی که ناگزیر از تصمیم گیری است دچار سردرگمی نشود شاید برایتان پیش آمده باشد که در ابتدای کاری متوجه شده اید که بنای کار تا چه حد در هم و برهم و بی پایه است و به طور ناخودآگاه با معجون درهمی از ارزش ها نسبت به پدر و مادر، معلمان، رهبران دینی، سیاستمداران، روسا، همسر، دوستان و سایر اشخاص مهم زندگی تان پیش رو دارید. ارزش هایی که اغلب با هم در تضادند و در نهایت اثرات تضعیف کننده ای در قالب یک جنگ درونی پایان ناپذیر دارند. چنین درگیری فکری می تواند تحت تاثیر ترس از طرد شدن باشد. بنابراین باید در ازای داشتن یک سیستم ارزشی بهای آن را پرداخت.
بزرگترین نگرانی افرادی که در تصمیم گیری سستی از خود نشان میدهند و در مراحل حادتر از اتخاذ تصمیم اجتناب میکنند ترس از مواجهه با پیامد تصمیم است.
ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﻌﻠﻢ و ﻣﺮﺑﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭ ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ و ﺍﻫﻤﺎﻝ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ، ﻋﻮﺍﻗﺐ ﻭﺧﯿﻤﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ . ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺤﯿﻄﯽ و ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻭﺍﻟﺪﯾﻨﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺻﺪﺍﻗﺖ ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ، ﭘﺬﯾﺮﺵ و ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ و ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﻨﯽ و ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺭﺷﺪ و ﻣﻠﺤﻮﻅ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺻﻞ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺁﺭﺍﻣﺶ و ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺍﺯ ﺍﺑﺘﻠﺎ ﺑﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﺍﺧﺘﻠﺎﻟﺎﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ و ﺑﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ.
از آنجاییکه کلاس آموزشی مهارت ابراز وجود به شیوه مشارکتی و با بهره گرفتن از گفتگوی سقراطی اداره میشود تقریبا همه دانش آموزان در روند آموزش مشارکت فعال خواهند داشت و پس از طی جلسات اولیه و آشنایی بیشتر با سبک حاکم بر کلاس گرایش بیشتری به اظهار نظر خواهند داشت.
افرادی که در جلسات اول از هرگونه مشارکتی اجتناب میکنند تحت تاثیر همسالان و نشاط حاکم بر کلاس به مرور اعتمادشان جلب خواهد شد و محدودیتهای را که پیش از این برای خود متصور بودند برای مدتی به فراموشی میسپارند و دلیل اصلی این تغییر وجود فضایی امن در محیط آموزشی است که هیچ کس حق سرزنش و بی احترامی به فرد دیگر را ندارد. وقتی طی تنها ده جلسه چنین تغییر شگرف در رفتار دانش آموزان حاصل میشود بدیهی است آموزش معلمین و والدین که زمانی بسیار طولانیتر در کنار دانش آموزان به سر میبرند تاثیرات عمیقتری را به همراه خواهد داشت.
- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی خویشتن مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی خویشتن مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنیداری دارد، و کاهش آن را پیش بینی میکند. برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با۸۶۵/۷که در سطح ۰۰۹/ معنیدار است، یعنی آموزش رفتار جراتمندانه موجب کاهش کمالگرایی خویشتن مدار شده است.و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۲۰۸/۰٫
شاید اگر انسانها می پذیرفتند که نقص هایشان جزء زیبایی آنها به شمار می رود و همین تناقض است که آنها را منحصر به فرد و دوست داشتنی می سازد(پپ،۱۹۸۴) بسیاری از مشکلات روانشناختی به وجود نمیآمد. مولفهی کمالگرایی خویشتن مدار عبارت است از تمایل به وضع معیارهای غیر واقع بینانه برای خود و ارزیابی سختگیرانه از رفتار بر اساس آن معیارها، در واقع کمالگرایان خویشتن مدار مهم و تلاش کمالگرایانه و استانداردهای خود تحمیل شده دارند و عقیده شخصی دارند که بسیار مهم است تا فردی کامل و بی نقص باشند . کمالگرایی خویشتن مدار یک مولفهی انگیزشی است که از یک طرف تلاش فرد برای دست یابی به کمال و از طرف دیگر اجتناب از شکست را در بر میگیرد . در حقیقت این مولفه با مشخصه های مثبت ، تلاش ، رقابت برای پیشرفت وخود شکوفایی از یک طرف و مشخصه های منفی خود سرزنش گری و خود انتقادگری از طرف دیگر ارتباط دارد (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
انتقاد از خود شدیدترین نوع انتقاد محسوب می شود. اغلب مواقع دیگران با انتقادهای خود به ما آسیب میرسانند، اما انتقادی که ما از خود میکنیم ضربهای عمیقتر بر ما وارد میکند و اثر آن پایدارتر است. گاهی با گفتن جملههای منفی و سرزنش کننده، از خود انتقاد میکنیم و آن را سازنده می دانیم در حالی که این سبک انتقاد، فقط تصویر منفی را که از خود داریم تقویت میکند به خصوص زمانی که در زمینههایی با شکست مواجه می شویم.
انتقاد از خودکار چندان رضایت بخش و مفیدی نیست زیرا معمولاً با پیش داوری همراه است. در بسیاری از موارد با برچسب زدن به خود و افتادن در این تله به خود حمله میکنیم.
انتقاد از خود یک ویژگی شخصیتی است که فرد به وسیله ی آن خود را شدیداً مداقه و ارزیابی میکند. این خصیصه پیامدهای منفی نظیر افسردگی، روابط بین فردی مختل، هیجانات منفی و سطوح بالای ناراحتی به همراه دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.
تحقیقات مربوط به منابع رشد انتقاد از خود ابتدا بر تعامل میان کودک - والد و یک مجموعه الگوهای هم سان مبتنی است. گرچه والدین تأثیر زیادی بر رشد انتقاد از خود دارند اما عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید در رشد شخصیت به آن ها توجه کرد.
متغیرهای نظیر سوء استفاده ی جسمی و جنسی از کودک، نادیده گرفتن او و تجربه ی وقایع ناگوار در دوران کودکی، رشد انتقاد از خود را تحت تأثیر قرار می دهد. شخصیت های روان رنجور معمولاً در کودکی وقایع ناگواری نظیر نادیده گرفته شدن از نظر جسمانی و هیجانی و سوء استفاده ی جنسی و جسمی را تجربه میکنند.
مشکلات دوران کودکی تأثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد و این مشکلات به رشد انتقاد از خود نیز نسبت داده می شود. در مطالعه ای رابطه بین میزان مشکلات دوران کودکی و انتقاد از خود بررسی شد و نتیجه ی آن نشان داد که نحوه رفتار والدین و تجربیات دوران کودکی منبع مهم انتقاد از خود به شمار می رود(دلالی،۱۳۸۸)
نحوه ی نامناسب گفت و گوی والدین با کودک نیز در شکل گیری انتقاد از خود در بزرگ سالی نقش دارد. تحقیقات متعددی نشان داده است که بین گفتار نامناسب والدین و اختلالات روان پزشکی در بزرگ سالی رابطه ای وجود دارد. این اختلالات در طیفی از درونی سازی و برونی سازی قرار دارد.بر اساس تحقیقات موجود، گفتار نامناسب والدین با کودک موجب شکل گیری یک سبک شناختی منفی می شود که عامل مهمی در بروز افسردگی است.
کاوامورا[۱۹۵] و همکاران(۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی رابطه کمالگرا یی، اضطراب و افسردگی پرداختند نتایج حاصل از پژوهش بیانگر رابطه معنیدار بین کمالگرایی با افسردگی و اضطراب می باشد. و همچنین آکوردینو[۱۹۶] و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهشی به بررسی کمالگرایی با افسردگی و سلامت روانی ۱۲۳ دانش آموز کلاس ۱۰ تا ۱۲ پرداخته اند که نتایج تجزیه و تحلیل چند متغیری بیانگر رابطه معنیدار بین کمالگرایی با افسردگی می باشد.
این در حالی است که فردی جراتمند همواره نگاهی واقع بینانه نسبت به توانمندیهای خود دارد و اهداف خود را متناسب با نقاط قوت و ضعف خود و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط برمیگزیند. و کمتر اسیر خواستههای نامعقول خود میشود. این خط مشی سبب خواهد شد فرد جراتمند از آسیبهای روانی همچون افسردگی و اضطراب در امان باشد. نوجوانان معمولا اهدافی رویایی در سر می پرورانند و به گفته آلکایند در جستجوی افسانه شخصی هستند. آموزش ابراز وجود و سایر مهارتهایی که سبب خودآگاهی در نوجوان میشود او را در اتخاذ اهدافی واقع بینانه یاری میرساند.
- آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنیداری دارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با۹۷۹/۳۷که در و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۵۵۹/۰٫
این مولفه تمایل فرد به در نظر گرفتن معیارهای افراطی برای رفتار دیگران و ارزیابی سخت گیرانه از عملکرد آنان را در بر می گیرد . افراد کمالگرا این مولفهها را برای فرد یا افرادی که در زندگی شان اهمیت بیشتری دارند وضع میکنند مانند : انتظارات کمالگرایانه والدین برای فرزندانشان . این مولفه منجر به سرزنش دیگران و اساس اعتماد و خصومت نسبت به دیگران می باشد .افراد کمالگرا ی دیگر مدار بیش از دیگران ، دچار هراس ، تنهایی ، پارانویا ومشکلات زناشویی و خانوادگی می شوند (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
بسیاری از کسانی که در مورد کمالگرایی نظریه پردازی کرده اند در مورد نقش خانواده در ایجاد رشد کمالگرایی اتفاق نظر دارند به طور کلی این نظریه پردازان معتقدند که کمالگرایی ریشه در تعامل با والدین کمالگرا و پر متوقع دارد .
(فراست و همکاران، ۱۹۹۱) معتقدند والدین کمالگرا ، نه تنها موفقیت فرزندانشان را کم اهمیت جلوه می دهند بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنان را بپذیرند و به آن ها پاداش بدهند .آنان به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندانشان مدام از آن ها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند به دنبال این طرز فکر و رفتار ، فرزندان هیچ وقت از عملکردشان احساس رضایت نخواهند کرد .
(هولندر ، ۱۹۶۵) بیان کرد که کمالگرایان آنقدر به تلاش خود ادامه می دهند تا برخی ارزیابی های والدین را به نفع خود تمام کنند . به عقیده ی وی کمالگرایان معتقدند اگر بهتر کار کنند آدم کاملی خواهند بود و والدینشان آنان را دوست دارند . او کمالگرایی را نتیجه سخت گیری شدید والدین در مقابل فرزندان با اعمال روش « دو مقوله ای » و تایید مشروط فرزندان بیان کرد ، به نظر وی کودکان معتقدند ،که اگر بسیار سخت فعالیت کنند سرانجام والدین شان آنان را خواهند بخشید و پذیرفته می شوند .
(فلت و سینگر ، ۱۹۹۵) بیان کردند بین شیوههای فرزند پروری والدین ومیزان کمالگرایی فرزندان ارتباط وجود دارد . از نظر (فراست و همکاران، ۱۹۹۰)والدین کمالگرا از تایید فرزندان خود اجتناب میکنند و به بهتر انجام دادن کارها توسط آنان اصرار می ورزند . حتی ممکن است این تاکید والدین برای انجام دادن کارها به صورت هیچ و بدون اشتباه و تاکید بر رقابت جویی و برنده شدن به تدریج باعث نابهنجار شدن کمالگرایی نسبت به سال های ابتدایی شود در ضمن ممکن است کمالگرایی در ابتدا به عنوان مولفههای مثبت و پاداش دهنده آغاز شود اما با گذشت زمان به دلایل زیر منفی و مخرب شود :
فرم در حال بارگذاری ...