تعریف
۱
مبتدی
از دانش و روش استفاده از آن آگاهی بسیار کمی دارد یا اصلاً آگاهی ندارد.
۲
شروعکننده
میداند دانش وجود دارد و در کجا میتوان آن را به دست آورد، اما نمیتواند با آن استدلال کند.
۳
شایسته
درباره دانش اطلاع دارد و میتواند از دانش موجود در پایگاه های دانش مثل مستندات و افراد مشاور استفاده و همچنین استدلال کند.
۴
کارشناس
از دانش اطلاع دارد، در حافظه دانش دارد، میداند در کجا کاربرد دارد و بدون هر گونه کمک بیرونی استدلال میکند.
۵
کارشناس ارشد
بر دانش به طور کامل مسلط است، و درکی عمیق از ارزشها، قضاوتها و پیامدهای استفاده از دانش دارد.
به طور کلی، پیوستار درونیشدن دانش، از پایینترین سطح یعنی مبتدی - کسی که حتی دربارهی وجود دانش آگاهی ندارد- شروع میشود و تا سطح کارشناسی ارشد – که فرد درک عمیقی نه فقط دربارهی دانش فنی و تحلیلی، بلکه درباره ارزشها، قضاوتها و انگیزههای استفاده از دانش دارد، ادامه مییابد. همچنین ویگ (۱۹۹۳) سه شکل دانش را دانش عمومی، دانش مشترک و دانش شخصی[۱۳۸] ذکر میکند. دانش عمومی، دانشی آشکار، ملموس و تسهیم شده است که عموماً برای تمامی افراد قابل دسترس است. برای مثال، یک کتاب یا اطلاعات منتشر شده در یک وبسایت عمومی نمونهای از دانش عمومی است. دانش تخصصی مشترک، دانشی است که منحصراً نزد دانشگران یک حوزه بوده، در کارشان تسهیم شده یا در درون فناوری جای دارد و معمولاً از طریق زبانها و کدهای تخصصی تبادل میشود. این شکل از دانش در گروه های تسهیم تجربه و در میان شبکه های غیر رسمی همفکر که معمولاً با یکدیگر تعامل دارند و دانش را به منظور بهبود حرفهی خود تسهیم میکنند، رایج است. سرانجام، دانش شخصی، کاملترین شکل دانش است که قابلیت دسترسی آن بسیار کم میباشد. این شکل دانش بیشتر ماهیت پنهان دارد تا آشکار و به طور ناخودآگاه در کار و زندگی روزانه مورد استفاده واقع میشود. ویگ (۱۹۹۳) علاوه بر تعریف این سه شکل دانش، چهار نوع دانش را مشخص میکند: واقعی، مفهومی، انتظاری و روششناختی. دانش واقعی به داده ها و زنجیره های علی، اندازهگیریها و متون مربوط میشود که معمولاً محتوای آن قابل مشاهده و تأیید است. دانش مفهومی شامل سیستمها، مفاهیم و دیدگاه ها (مثل مفهوم سابقه کار و بازار سهام داغ) میشود. دانش انتظاری به قضاوتها، فرضیات و انتظارات دانشگران مربوط میشود مثل شهود، الهام، اولویتها و اکتشافهایی که ما در تصمیمگیری خود استفاده میکنیم. سرانجام، دانش روششناختی به استدلال، استراتژیها، روش های تصمیمگیری و فنون دیگر مربوط میشود. مثل یادگیری از اشتباههای گذشته یا برآورد مبتنی بر تحلیلهای روند. روی هم رفته، سه شکل دانش با ترکیب چهار نوع دانش، ماتریسی (جدول زیر) را ایجاد میکنند که مبنای مدل مدیریت دانش ویگ را شکل میدهند.
جدول ۲-۵: ماتریس مدیریت دانش (ویگ، ۱۹۹۳)
شکل دانش
نوع دانش
واقعی
مفهومی
انتظاری
روششناختی
عمومی
فرم در حال بارگذاری ...