آذر (کنفرانس بین المللی بودجه ریزی عملیاتی،۱۳۸۶) بودجه ریزی عملیاتی را عاملی میداند که برنامه های استراتژیک را به برنامه های عملیاتی گره میزند به طوریکه بتوان منبعی به نام پول را به شکل بهینه اختصاص داد.
ستانده یا پیامد؟
موج اول بودجه ریزی عملیاتی که در سال ۱۹۴۳ آغاز شد توجه سیستمهای بودجه ریزی را از ورودی ها به ستاندهها معطوف ساخت اما موج دوم بودجه ریزی عملیاتی که در دهه ۱۹۹۰ این روش بودجه ریزی را احیا کرد پا را از این نیز فراتر نهاد و پیامدها را نیز در نظامهای بودجه ریزی لحاظ کرد(Kong,2005).
در موج دوم بودجه ریزی بر مبنای عملکرد اصطلاحی است که به سیستمهای متمرکز بر ستاندهها و نیز پیامدها اشاره دارد. ویژگیهای مطلوب این دو مفهوم در جدول ۱ آورده شده است. در حال حاضر بر سر تمرکز بر ستاندهها یا پیامدها به عنوان تاثیر ستاندهها بحث وجود دارد. این بحث در دو سطح مطرح می شود. نخست اینکه مشکلات عملی آشکاری در اندازه گیری وجود دارد. اغلب اندازه گیری پیامدها (مانند امنیت ملی بیشتر) به طور مستقیم دشوار میباشد یا اینکه پیامدها پیچیده هستند مانند حالتی که ارتباطهای درونی بین برنامه ها و زیربرنامههای مختلف وجود دارد. دوم ایناینکه در یک سطح بالاتر در مورد جوابگویی بحث وجود دارد. مدیران باید در مقابل چه چیزی پاسخگو باشند؟ در عمل ستانده آن چیزی است که سازمان می تواند بر آن اعمال کنترل کند، اما پیامد نهایی اغلب توسط عوامل بیرونی تعیین می شود که ماهیتی غیرقابل پیش بینی دارند. همچنین پیامدهای مشاهده شده را میتوان به شیوه های گوناگون تعبیر و تفسیر کرد(دیموند، ۲۰۰۵)[۹].
جدول ۲-۲ ویژگیهای مطلوب ستاندهها و پیامدها (دیموند، ۲۰۰۵)
ویژگیهای مطلوب ستاندهها باید محصول یا خدمتی باشد که به افراد یا سازمانهای خارج از موسسه ارائه می شود. باید به وضوح قابل شناسایی و توصیف باشد. باید به منظور استفاده نهایی تولید شود نه اینکه در یک فرایند داخلی استفاده شود یا یک ستانده میانی باشد. باید در دستیابی به پیامدهای برنامه ریزی شده نقش داشتهباشد. باید تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم سازمان باشد. باید بتواند درمورد عملکرد، قیمت، کیفیت و کمیت اطلاعاتی بدست دهد. باید اطلاعاتی بدست دهد که پایهای برای مقایسههای عملکرد در طول زمان یا با دیگر ارائهدهندگان بالفعل یا بالقوه باشد. |
ویژگیهای مطلوب پیامدها باید به اندازه کافی اولویتها و اهداف دولت را منعکس کند. باید بیانگر تاثیر بر جامعه باشد. باید متمایز از استراتژی های سازمان باشد. پیامدها به تحقق استراتژیها کمک می کنند. بایدبه وضوح گروه های هدف را شناسایی کند. باید در یک چارچوب زمانی معین تحقق یابد. باید نظارت بر آن امکان پذیر باشد و موفقیت آن قابل ارزیابی باشد. باید امکان شناسایی ارتباطهای علّی بین ستاندههای سازمان و پیامدها وجود داشته باشد. باید تعریف آن واضح باشد تا بتوان به آسانی آن را به خارج از سازمان گزارش داد. |
۲-۱-۲-۵-۶-۲ الزمات بودجه ریزی عملیاتی
برای اینکه بودجه ریزی بر مبنای عملکرد به هدف های خود دست یابد لازم است تا ملاحظاتی هنگام اجرای آن لحاظ شود. به بیان دیگر پیاده سازی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد( بودجه ریزی عملیاتی) به الزامات خاصی نیاز دارد که در صورت فراهم نبودن الزامات مذکور همواره احتمال شکست در پیاده سازی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد وجود دارد. خانم امیرخانی(امیرخانی ۱۳۸۹) برخی از مهمترین الزامات بودجه ریزی بر مبنای عملکرد را این گونه بیان می کند:
قوانین و مقررات
قوانین و مقررات بودجهای تعییین کننده چگونگی اتخاذ و گزارش تصمیم های مرتبط با هزینه هستند. پارهای از مقررات از قبیل جامعیت و سالانه بودن، از زمان ظهور بودجه ریزی مدرن که بیش از یک قرن از آن میگذرد، مورد پذیرش قرار گرفتهاند. بعضی از آنها محصول دوره های اخیر هستند.
در هر کشور مجموعه گستردهای از قوانین و مقررات، بیانگر تنظیم بودجه توسط دولت و نظارت و بازبینی بر آن توسط قوه مقننه هستند. بسیاری از قواعد و مقررات مربوط به اجرای بودجه بوده و میزان جرح و تعدیلها در بودجه را مشخص میسازند. بیشتر مقررات رویهای هستند لیکن بعضی از آنها از قبیل مواردی که تجمیع مالی را محدود میسازند، اساسی هستند.
پیادهسازی اثربخش بودجه ریزی عملیاتی نیازمند یک سری قوانین و مقررات پشتیبان میباشد.
ذینفعان
یکی از چالشهای اساسی در پیاده سازی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد این است که چگونه حمایت کلیه ذینفعان در فرایند بودجه ریزی کسب گردد چرا که بودجه ریزی بر مبنای عملکرد یک فرایند مشارکتی است که هر مشارکت کننده نقش ارزشمندی را ایفا می کند و در واقع یک ویژگی مجزای آن، این است که حمایت همه ذینفعان از فرایند بودجه برای ادغام اطلاعات عملکرد در بودجه ضروری است.
مدیریت عملکرد
بودجه ریزی بر مبنای عملکرد تنها در صورتی کامیاب خواهد شد که بر اساس یک استراتژی مدیریتی برای عملکرد بنا گردد. به عبارت دیگر بودجه ریزی بر مبنای عملکرد وجود ندراد مگر اینکه اطلاعات عملکرد بر تامین مالی سازمان تاثیر گذارد. اگر سازمان فاقد توانایی برای اندازه گیری عملکرد به طور اثربخشی باشد، بودجه ریزی بر مبنای عملکرد به طور حتم با شکست مواجه خواهد شد. از این روی دولتها در طول سالها برای استقرار نظامهای مدیریت عملکرد مناسب بیش از سایر اجزای نظام بودجه ریزی بر مبنای عملکرد، تلاش کرده اند.
گامهای اصلی در مدیریت عملکرد عبارتند از: الف) حصول توافق پیرامون فلسفه وجودی، اهداف و استراتژی های در نظر گرفته شده برای دستیابی به اهداف مذکور، ب) پیاده سازی سیستم های اندازه گیری عملکرد که از کیفیت کافی برای ثبت عملکرد و حمایت از تصمیم گیری برخوردار باشند، ج) استفاده از اطلاعات عملکرد به منزله مبنایی برای تصمیم گیری در سطوح گوناگون سازمان.
نیروی انسانی مجرب و آموزش دیده
منابع انسانی می تواند به سازمان کمک کند تا ظرفیت لازم را در راستای ایجاد تغییرات ایجاد کرده و به این امر پاسخ گوید که آیا تغییرات ادامه خواهند یافت و به بخشی از دورنمای سازمان تبدیل می شوند یا خیر.
پژوهشهای انجام شده بر اهمیت کسب اطمینان از توانمندی پرسنل در فرایند پیاده سازی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد، تاکید می کنند. در این فرایند لازم است پرسنل از مهارت های خاص در اندازه گیری عملکرد و حفظ و اداره پایگاههای اطلاعاتی برخوردار باشند.
تکنولوژی اطلاعات
فرم در حال بارگذاری ...