سنگریزه
+++
۰
+
CBCT
شیشه معمولی
++++
++++
++++
شیشه باریوم دار
++++
++++
++++
چوب
+
۰
۰
سنگریزه
++++
++++
++++
بحث و نتیجه گیری
بحث
این مطالعه، حساسیت، ویژگی و دقت شناسایی اجسام خارجی (از جنس شیشه معمولی، شیشه باریوم دار، چوب و سنگریزه) با دو اندازه (بزرگ و کوچک) که در سه محل (سینوس ماگزیلا، لب و بین استخوان و عضلات صورت) جایگذاری شده و توسط سه روش تصویربرداری مختلف (رادیوگرافی دیجیتال با نمای لترال سفالومتریک، رادیوگرافی دیجیتال با نمای SMV و CBCT) از آنها تصویربرداری به عمل آمده بود را اندازهگیری کرد (جدول ۳-۲، ۳-۳، ۳-۴، ۳-۵ و ۳-۶).
بر اساس یافته های ما، حساسیت رادیوگرافی دیجیتال در نمای لترال سفالومتریک، رادیوگرافی دیجیتال در نمای SMV و CBCT به ترتیب ۲/۶۷، ۳/۳۲ و ۶/۷۶ درصد است. نتایج همچنین نشان دادند که حساسیت تشخیصی این روشهای تصویربرداری برای اجسام بزرگ ۸/۶۱ درصد و برای اجسام کوچک ۶/۵۵ درصد است. هیچ یک از سه روش تصویربرداری نتوانستند به خوبی جسم خارجی چوبی را شناسایی کنند، به طوری که حساسیت تشخیصی رادیوگرافی در هر دو نمای لترال سفالومتریک و SMV برابر ۰ و در مورد CBCT فقط ۳/۶ درصد است. در بین انواع جسم خارجی، سنگریزه بیشتر از بقیه توسط روشهای تصویربرداری شناسایی شد (حساسیت ۶/۸۲ درصد). طبق نتایج حاصل از مشاهده ها، حساسیت، ویژگی و در نتیجه دقت تشخیصی CBCT در شناسایی اجسام خارجی بجز در مورد جسم خارجی چوبی، ۱۰۰ درصد بود. دقت تشخیصی روشهای تصویربرداری در شناسایی اجسام خارجی واقع در ناحیه لب، بیشتر از زاویه مندیبل و زاویه مندیبل بیشتر از سینوس ماگزیلا بود.
مطالعات متعددی به بررسی شناسایی اجسام خارجی توسط روشهای تصویربرداری مختلف پرداخته اند (۳, ۶, ۱۷, ۷۵-۸۴). ولی طبق مطالعات ما، تحقیقات بر روی شناسایی اجسام خارجی توسط CBCT محدود بوده و تا به امروز هیچ مطالعه ای کارایی CBCT در شناسایی ابعاد و محل جسم خارجی در حفرات بدن را مورد ارزیابی قرار نداده است. مطالعه حاضر به مقایسه حساسیت تشخیصی CBCT با رادیوگرافی دیجیتال و با در نظر گرفتن متغیرهای مختلف از جمله جنس جسم خارجی، اندازه آن و محل استقرار جسم می پردازد. از دیگر نقاط قوت مطالعه میتوان به مشاهده تصاویر توسط ۴ مشاهده گر (۲ رادیولوژیست و ۲ جراح) اشاره نمود که سبب افزایش دقت در تعیین حساسیت تشخیصی میگردد.
از محدودیتهای این مطالعه میتوان به عدم انجام مطالعه بر روی انسان و شرایط واقعی اشاره کرد، که با توجه به محدودیت در تعداد جسد انسان و مشکل در انتقال آن ها برای تهیه رادیوگرافی، این امر امکان پذیر نشد. هرچند، با انتخاب سر جسد گوسفند به عنوان نمونه تلاش شد تا یافته های حاصل از این مطالعه را بتوان با انسان انطباق داد. همچنین، نبود اطلاعات کافی در تعیین حجم نمونه سبب گردید تا از سر دو گوسفند به عنوان نمونه بهره برده شود و با افزایش تعداد مشاهده گران سعی گردید خطای تصادفی کاهش یافته و نتایج حاصل از تحقیق را بتوان به جامعه بزرگ تر منطبق کرد.
شناسایی جسم خارجی و محل قرار گیری آن در تشخیص مجاورت جسم خارجی به اعضای حیاتی و کمک به جراح در خارج کردن آن از اهمیت فراوان برخوردار است (۲). پزشک معالج باید بهترین روش تصویربرداری را برای نیل به این هدف انتخاب کند و از این رو، تعیین حساسیت تشخیصی روشهای تصویربرداری مختلف بسیار کاربردی بوده و به پزشک در تصمیم گیری یاری خواهد رساند. پزشک معالج باید بداند که مثلاً اگر به وجود جسم خارجی در داخل سینوس مشکوک است، کدام روش تصویربرداری میتواند بهتر از بقیه منجر به شناسایی آن شود. همچنین، باید اطلاع داشته باشد که اگر از تصویربرداری خاصی برای شناسایی جسم خارجی استفاده کرد، چقدر باید به نتایج حاصل از آن اعتماد کند.
این مطالعه به علاوه به این پرسش پاسخ میدهد که آیا اجسام خارجی وجود دارند که حتی دقیق ترین روشهای تصویربرداری برپایه اشعه x نتوانند آنها را شناسایی کرده و در نتیجه سبب اشتباه در تشخیص شوند.
پیامد دیگر این مطالعه، پاسخ به این پرسش است که آیا دقت و حساسیت CBCT در تشخیص اجسام خارجی به قدری هست که در مقابل دوز بالاتر و قیمت بیشتر نسبت به رادیو گرافیهای دیجیتال، به عنوان اولین مدالیته تشخیصی در بررسی افراد مشکوک به وجود جسم خارجی تجویز گردد و از صرف زمان و هزینه جهت انجام رادیوگرافی جلوگیری شود.
روش تصویربردای
در مطالعه حاضر از دو روش رادیوگرافی (در نماهای لترال سفالومتریک و SMV) و CBCT استفاده گردید. با دقت به یافته های حاصل از این مطالعه متوجه می شویم که حساسیت تشخیصی CBCT (6/76%) در شناسایی اجسام خارجی نسبت به رادیوگرافی دیجیتال در نمای لترال سفالومتریک (۲/۶۷%) بیشتر بوده و آن هم نسبت به نمای SMV (3/32%) بیشتر است. هر سه روش تصویربرداری به کاررفته برپایه اشعه x هستند، ولی ویژگی های تکنیکی CBCT از قبیل رزولوشن بالا بسیار کارآمدتر از دو روش دیگر است، و به همین دلیل میتوان انتظار چنین یافته ای را داشت.
اشاره شد که حساسیت تشخیصی رادیوگرافی در نمای لترال سفالومتریک بیشتر از نمای SMV است. به دلیل مناسب بودن نمای لترال سفالومتری در تشخیص اجسام خارجی تعبیه شده در سه ناحیه سر گوسفند، کیفیت تصویر ایجاد شده توسط آن و حساسیت این روش تصویربرداری بیشتر از نمای SMV میباشد. این در حالی است که ویژگی لترال سفالومتری در شناسایی جسم خارجی نسبت به دو روش دیگر بسیار پایین (۴/۳۴ درصد) است. این یافته با توجه به روی هم افتادگی تصاویر سمت چپ و راست در نمای لترال سفالومتریک قابل توجیه میباشد.
در یافته های مطالعه ما، CBCT دقتی ۱۰۰ درصدی در تشخیص اجسام خارجی از جنس شیشه معمولی، شیشه باریوم دار و سنگریزه داشت، فارغ از اینکه جسم چه اندازه ای دارد و در چه محلی کار گذاشته شده است. از این یافته میتوان نتیجه گرفت که سطح قابل قبولی از رادیواپاسیته برای CBCT کافی است تا با ضریب اطمینان بالایی آن را نمایش دهد. با توجه به این یافته، به عنوان مثال CBCT قادر است جسم خارجی کوچکی از جنس شیشه معمولی که بین عضله و استخوان واقع گردیده است را به بهترین نحو ممکن شناسایی کند.
همانگونه که در بخش ۱-۳ اشاره شد، مطالعات مختلفی برای مقایسه توانایی روش های تصویربرداری مختلف در شناسایی اجسام خارجی طراحی شده و به اجرا در آمده اند. این مطالعات از نظر نوع تصویربرداری به کاررفته، نوع، اندازه و محل جایگذاری جسم خارجی و برخی متغیرهای دیگر از هم متفاوتند. در بخش های پیش رو، تلاش خواهد شد تا به صورت مجزا به مقایسه نتایج بعضی از این مقالات با مطالعه کنونی پرداخته گردد.
در مورد استفاده از نمای لترال سفالومتری در مطالعات باید خاطرنشان کرد که مقالات اندکی در این رابطه وجود دارد. یکی از این مقالات مربوط به مطالعه Aras و همکاران (۶) در سال ۲۰۱۰ است. این مطالعه که در شرایط مشابهی انجام شده و به مقایسه کارایی رادیوگرافی، CT و اولتراسوند در شناسایی اجسام خارجی پرداخته بود، به نتایج مشابهی با مطالعه ما در مورد رادیوگرافی دیجیتال در نمای لترال سفالومتریک رسیده است.
فرم در حال بارگذاری ...