نمیمه به معنای سخن چینی است، و ارائه کلام برای ایجاد فتنه یا وحشت می باشد[۱۲۲].
فقها هم نمیمه را به معنای سخن چینی و ارائه کلام برای ایجاد فتنه یا وحشت معنا کرده اند[۱۲۳].
ادله حرمت نمیمه:
آیه الله خویی در مورد حرمت نمیمه ادعای اجماع کرده است[۱۲۴].
قرآن:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
« ویل لکل همزه لمزه» [۱۲۵]
وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای.
ویل چه به معنای کنایه ای توبیخ و سرزنش باشد و چه به نام جایگاهی در جهنم باشد، دلالت بر تهدید و تقبیح این عمل می کند، که انسان در پی عیب جویی و سرزنش دیگران باشد بنابراین ویل در صدر آیه به تقبیح نمیمه می پردازد و این برای اثبات حرمت نمیمه کافی است.
روایات:
آیه الله خویی در مورد حرمت نمیمه ادعای تواتر در روایات کرده است[۱۲۶].
محدثان بزرگ در مجموعههای روایی خود،روایات بسیاری را در نکوهش این عمل نقل کرده اند،که چند نمونه از این روایات را ذکر می کنیم.
از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده است:
“بدترین شما،سخن چینان هستند،که میان دوستان جدایی می افکنند ودر جست و جوی عیبهای خوبانند.”[۱۲۷]
ممکن است پرسیده شود: آیا حرفی را که،درباره کسی زده شده،می توان برای او باز گفت، با این توجیه که حرف او دروغ نیست،بلکه واقعیت دارد؟ در پاسخ می توان گفت: دروغ گفتن حرام است،اما راست گفتن همه جا واجب نیست،یعنی نمی توان گفت به دلیل آن که دروغ گفتن حرام است،راست گفتن واجب است و حتی نمی توان حرمت دروغ را دلیل بر جواز هر سخن راستی دانست و این امر را بهانه قرار داد هر سخنی را که از هر شخصی شنیده می شود، برای دیگری نقل کرد،زیرا این نوعی فتنه انگیزی است و گاه مفسده راست گفتن از دروغ گفتن بیش تر است[۱۲۸].
از رسول خدا(ص) نقل شده است:
راست گویی در سه جا زشت است: ۱- سخن چینی…… [۱۲۹]
از امام صادق(ع) نقل شده است:
بزرگترین سحرها سخن چینی است، که میان دوستان جدایی می افکند و دشمنی را از میان دل هایی که با محبت و پاک و بدون زنگارند،جلب می کند و خون انسان ها به سبب آن ریخته و خانه هایشان خراب می شود و پرده ها می افتد(و پوشیده ها آشکار می شود) و سخن چین، بدترین کسی است، که بر زمین گام نهاده است[۱۳۰].
از رسول خدا(ص) در وصیت به حضرت علی(ع) نقل شده است:
“همانا خداوند دروغ گفتن برای ایجاد صلح را دوست می دارد و از راستی که مایه فساد شود، متنفر است.”[۱۳۱]
نمیمه و هیاهوی رسانه ای:
نمیمه از پست ترین رفتارهای بشری است،که دشمنی و کینه را در پی دارد و پیوندهای دوستی و برادری را نابود می کند. یکی از شگردهای رسانههای خبری،برای جلب توجه مخاطبان بیشتر، فضاسازی منفی و هیاهوی رسانه ای است. برای از بین بردن شان دیگری به نمیمه و سعایت از او می پردازند یا در صدد بد نام کردن وی می باشند. میان چند نفر یا چند گروه اختلاف می اندازند ،که این اختلاف و تفرقه افکنی را می توان از موارد فتنه به شمار آورد، که در این صورت بر اساس آیات قرآن کریم، از خونریزی و قتل شدید تر و بزرگتر خواهد بود، چنان که خداوند متعال می فرماید:
((الفتنه اشد من القتل)).[۱۳۲] و ((الفتنه اکبر من القتل))[۱۳۳]
به بطور مثال،گزارشهای ورزشی بعد از اتمام مسابقه فوتبال، نمونه خوبی از هیاهوی رسانه ای است. بعد از پایان مسابقه از مربیان دو تیم فوتبال گزارشی تهیه می شود و با سئوالات تحریک آمیز و بعضا مغرضانه، پاسخ هایی از مربیان دو تیم فوتبال دریافت می کنند،اعم از اظهار نظر پیرامون مربی تیم مقابل،بازیکنان،مسئولین برگزاری مسابقه،کمیته انضباطی و به خصوص داور،که موجب اختلاف و تفرقه می شود،که از طریق هیاهوی رسانه ای به اوج خود می رسد. در هیاهوی رسانه ای برای از بین بردن شان دیگری به سعایت از او می پردازند یا در صدد بد نام کردن وی می باشند. میان چند نفر یا چند گروه اختلاف می اندازند و برای همین ذیل عنوان نمیمه(سخن چینی) مطرح می گردد و سخن چینی در هر شرایطی حرام است. یکی از راههای جلوگیری از سخن چینی در عرصه خبررسانی،تقویت وحدت و همدلی بین اشخاص و گروه ها است، اگر تالیف قلوب جزء،ارزشهای خبری، رسانههای جمعی باشد، دیگر جایی برای سخن چینی در قالب اخبار و اطلاع رسانی وجود ندارد.
نشر اکاذیب (نشر مطالب غیر واقع):
مفهوم کذب:
در بعضی از کتابهای لغت کذب به معنای خلاف صدق معنا شده است.[۱۳۴]
کذب مقابل صدق بوده و به معنای خلاف واقع و حق می باشد. [۱۳۵]
کذب به معنای خلاف اعتقاد شخص است[۱۳۶].
در تفسیر دروغ مرسوم در گذشته و در کتب پیشینیان چنین بوده است، که کلام راست را کلام مطابق با واقع و در نقطه مقابل، دروغ را به معنی عدم مطابقت کلام با واقع تفسیر میکردند و منظور از واقع را هم چیزی میدانستند که در خارج نسبت کلام خبری با آن سنجیده میشود. در برابر این تفسیر مشهور تفاسیر دیگری نیز رایج بوده است، از جمله تفسیری که صدق و کذب خبر را براساس مطابقت و عدم مطابقت آن با اعتقاد مخبر میشناسد، اگر چه اعتقاد وی خطا و اشتباه باشد.[۱۳۷]
نتیجه آن چه گفته شد این است که خبر کذب، خبری است که در نظر کسانی که آن را منتشر میسازند یا در نظر مخاطبان با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
شیخ انصاری(ره) در این باره می گوید:
“ملاک در صدق و کذب گفتار،معنایی است که توسط گوینده قصد می شود".[۱۳۸]
در ذیل بحث از تعریف کذب شایسته است برخی از مصادیق مشکوک را که احتمال انطباق عنوان کذب در مورد آنها وجود دارد بررسی کنیم، مصادیقی که امروزه در رسانههای خبری و در نشر اخبار و اطلاعات به عنوان روشهایی رایج در اطلاع رسانی استفاده میشود:
الف- مبالغه و بزرگ نمایی:
در فعالیتهای رسانههای عمومی از جمله رایجترین شگردها و ابزار، مبالغه و بزرگ نمایی است. دیده میشود که گاه روزنامهای تیتری را برای عنوان خبری بر میگزیند که در مقایسه تیتر و خبر، نابرابری فاحشی مشاهده میشود، و یا پدید آورنده یک اثر نمایشی و هنری ناچار میگردد که در روایت یک واقعه تاریخی دخل و تصرف کرده،آن را با پردازش بسیار پر رنگتر و بزرگتر از آنچه که روی داده، نمایش دهد. که این عنصر در شمار جذابترین عناصر کار رسانه و خبر رسانی قرار دارد. سنت فقهی پیشینیان بر این بوده است که مبالغه و بزرگ نمایی را هر اندازه که باشد، دروغ به شمار نمیآورند، شیخ(ره) در این باره می گوید: مبالغه در ادعا به هر مرتبه ای که برسد ، دروغ نیست و شایسته اشکال نمی باشد.»[۱۳۹] علت این ادعا را چنین ذکر کردهاند: “در مبالغه و بزرگ نمایی، گوینده، خبر دادن از واقع را در نظر داشته، اگر چه در نحوه اعلام و رساندن خبر به مبالغه متوسل گردیده است، لذا باید آن را موضوعاً از کذب خارج دانست. [۱۴۰]” آنچه در این حکم مد نظر فقها بوده است ، نفس مبالغه می باشد.
با این وجود، فقهای گذشته یک مورد را استثنا کرده و مبالغه را مصداق دروغ دانستهاند و آن، جایی است که مبالغه بی تناسب و نابجا باشد، همانند آنکه صورت زشتی، به ماه شب چهارده مانند گردد[۱۴۱]:
علت آنکه عنوان کذب بر این مورد منطبق میباشد، آن است که در حقیقت گوینده بر واقع افزوده است، در حالی که ملاک مبالغه یعنی تناسب و به جا بودن نیز منتفی است، در نتیجه مبالغه متضمن نوعی خلاف واقع است[۱۴۲].
تحلیل این گفتهها ما را به آنجا میرساند که در مبالغه، کلامی القاء میشود که دارای دو معنا است:
الف) معنایی که بدواً به ذهن شنونده میرسد.
ب) معنایی که ممکن است به واسطه قراین برداشت گردد.
اگر چه معنای اول مخالف با واقع باشد، اما همینکه معنای دوم با واقعیت مطابقت داشته و توسط گوینده قصد گردیده باشد،عنوان دروغ را دور خواهد ساخت. تشبیهات، استعارهها و کنایات همگی از این قبیل هستند. و مبالغههای بی تناسب و نابجا نیز درست به همین دلیل دروغ شمرده میشوند که فقدان وجه شبه و تناسب بین مثلاً صورت زشت و جمال گل معنای دوم را در بین نمیآورد تا به وسیله گوینده اراده شده باشد. و یا اگر وجود دارد و اراده شده، مطابقتی با واقع ندارد.[۱۴۳]
دروغ گفتن به قصد مزاح و شوخی نیز همینطور است چه اگر شوخی یا مزاح بودن آن را با قرینه ای اعلام نکند مخاطب به اشتباه میافتد و احتمال صدق آن را میدهد، مگر مواردی که گوینده یا نویسنده یا کتاب او خود قرینه شوخی بودن مطلب باشد، مانند مجلات فکاهی، البته در مورد جواز یا عدم جواز دروغِ شوخی هم میان فقها اختلاف نظر وجود دارد.[۱۴۴]
ب- تحریف:
اصل حرمت تحریف کلام غیر ، به حرمت کذب بازگشت دارد و ما در اینجا ، پس از مفروض گرفتن حرمت آن می گوییم: هر خبری که به گونه ای سخن دیگران را تحریف کند به گونه ای که معنای آن سخن را آن طور که القاء شده ، انتقال ندهد ، خبر ممنوع و حرام است. حال درجه حرمت آن به درجه و میزان تحریف و نیز به ارزش و اهمیت کلام و نیز شخصیت و شان صاحب کلام بستگی دارد.
نقل ناقص کلام دیگران ،انتخاب کردن قسمت هایی از آن ، بزرگ کردن قسمتی و بی اهمیت جلوه دادن قسمتهای دیگر و … از دیگر موارد تحریف خبر تلقی می شود[۱۴۵].
امام خمینی (ره) در همین زمینه اهل مطبوعات را توصیه به رعایت این نکته و دوری از غش و تقلب در کار می کنند: «باید توجه کنید که روزنامه ای تیترش چیزی باشد که محتوایش آنطور نباشد ؛نه به آن تندی که در تیتر است و نه آن عظمت ، این غش است. درست مثل کاسبی که روی متاعش چیز خوب می ریزد و آخرش فاسد است و این حرام است و اگر تیتر با محتوا نخواند ، غش است که شما با قلمهایتان می کنید[۱۴۶]».
ج- اخبار مشکوک:
خبرهایی که صحت آنها محرز نیست گاه به دلیل مضمون حساس و هیجان انگیزش رسانههای خبری را وا می دارد که برای جذب مخاطب و ایجاد تمایل و رغبت در ایشان ،مورد توجه مبادی خبر و فرستنده ها قرار گیرد.
دیدگاه فقهی برخی فقها بر ممنوعیت نشر اخبار مشکوک استوار است و آنان بر این اساس معتقدند اخباری را می توان منتشر نمود که به مطابقت آن با واقع علم وجود داشته باشد.[۱۴۷] هرچند قبح انتشار اخبار مشکوک در برخی موارد انکار پذیر نیست، اما نمی توان در همه جا چنین حکمی داد.
درباره عدم انتشار اخبار مشکوک این توضیح ضروری است که گاهی خبر به واسطه منبع و نحوه انتشار خبر مشکوک است و گاهی به واسطه محتوای آن. به این ترتیب اگر شک درباره منبع و نوع انتشار خبر باشد قابل انتشار نیست. اما اگر شک درباره محتوای خبر باشد قابل انتشار است مانند این که منبع موثق و شناخته شده ای خبری را اعلام کند که در ضمن مفاد خبر نسبت به مسئله ای تردید شده است. در این صورت خبر قابل انتشار است و مفاد تردیدآمیز خبر مانع از انتشار آن نیست.[۱۴۸]
ادله حرمت دروغ و نشر اکاذیب:
فرم در حال بارگذاری ...