ترور کسروی: روز بیستم اسفند ماه ۱۳۲۴ ، کسروی تحت حفاظت امنیتی که قبلا جزو شرایط حضور خوددر دادگاه قرار داده بود ، وارد دادگستری شد. بازپرس کار خود را زیر تدابیر شدید امنیتی آغاز کرد. طبق قرار قبلی ، سید حسین امامی ، سید علی امامی، مظفری ، قوام ، فدائی ، الماسیان ، گنج بخش ، صادقی و یک درجه دار ارتشی از اعضای فدائیان اسلام مامور قتل کسروی شده بودند.( واحدی ، خواندنیها ، شماره ۳ )
بازپرس مشغول بازپرسی بود و مامورین مشغول حفاظت که ناگهان در اطاق باز شد مظفری وارد اطاق شد و سید حسین و سید علی به دنبال وی آمدندو گارد حفاظت به دنبال آنها وارد اطاق شدند . درجه دارعضو فدائیان ، با شدت تمام دستور داد تا آنها اطاق را ترک گویند. صدای تکبیر و گلوله ، فریاد و ناله در اطاق پیچید . بازپرس از وحشت بیهوش شد و به زمین افتاد. کسروی زیر ضربات کارد قرار گرفت و محافظ وی حدادپور به طرف مهاجمین تیراندازی کرد، اما قبل از این که کار اساسی بکند ، با مرادش کسروی از پای درآمدند . سید حسین امامی در حالی که تیر به دستش اصابت کرده بود و برادرش سید علی که کارد در کتفش فرو رفته بود، تکبیر گویان از اطاق خارج شدند. فدایی بلافاصله درشکه ای که سورچی آن از ترس فرار کرده بود، آماده و دو مجروح را سوار کرد و به بیمارستان رازی برد . مامورین ، بیمارستان را محاصره کرده و هر سه را دستگیر کردند. مامورین شهربانی چهار نفر دیگر را شناسایی و بازداشت کردندو دو نفر دیگر به خطه ی شمال و به منزل اعضای جمعیت مبارزه با بی دینی پناه بردندو نواب نیز به مشهدرفت. ( حسینی ، ۱۳۷۹، ۴۸)
ترور کسروی چنان شور و نشاطی در جامعهی دینداران به وجود آورد که همه را برای آزادی عاملین ترور به تکاپو واداشت و سیل تلگراف ها ، نامه ها ، فتاوا و طومارها از نجف و شهرستانها برای آزادی دستگیر شدگان دادگستری را تسلیم کرد. با راهنمایی قضات، بیش از صد تن خود را شریک جرم معرفی کردند (عراقی ، ۱۳۷۰ ، ۲۸)
دادگاه پس از هشت ماه برای متهمین اصلی ، قراری معادل هفتادهزار تومان وجه الضمان صادر کردکه بازاریان بلافاصله مبلغ مذکور را تهیه نمودند، اما قبل از پرداخت ، پنچ نفر آزاد شدند و سید حسین و سید علی امامی همچنان به عنوان متهمین اصلی در زندان ماندند.
-
- ترور هژیر
روز سیزده آبان ۱۳۲۸ مصادف با دوازدهم محرم که هزیر برای شرکت در مجلس عزاداری به مسجد سپه سالار رفته بود ، توسط سید حسین امامی ترور شدو یک روز بعد درگذشت این ترور متعاقب حمله به تظاهرکنندگان حامل قران و تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم صورت گرفت.( امینی ، ۱۳۸۱ ،۱۷۲) ترور رزم آرا
سپهبد حاج علی رزم آرا که برای رسیدن به قدرت تلاش می کرد ، سرانجام در راس ستاد ارتش قرار گرفت و با حمایت انگلیس و آمریکا ، در پنجم تیر ماه ۱۳۲۹ خ به نخست وزیری رسید و همچنان نظارت خود را بر ارتش حفظ کرد. (مدنی، ۱۳۶۱، ۱۸۲)
رزم آرا زمانی به نخست وزیری رسید که نمایندگان اقلیت مجلس (جبهه ملی ) در صدد ملی کردن صنعت نفت کشور بودند. جبهه ملی از ابتدای شایعه نخست وزیری رزم آرا ، به مخالفت با وی پرداخت و پیش از معرفی او به نخست وزیری ، خطر استقرار یک رژیم دیکتاتوری نظامی را به ملت ایران هشدار داد.(اعلامیه جبهه ملی ایران که در جلسه علنی مجلس شانزدهم در تیرماه ۱۳۲۹ توسط دکتر محمد مصدق قرائت شد)
آیت الله کاشانی که در مقام مخالفت برآمده بود ، رزم آرا را عامل بیگانه معرفی کرد و ضمن صدور اعلامیه ای ، بازار تهران را تعطیل و مردم را به برپایی تظاهراتی عظیم واداشت.با تجمع هزاران نفر از مردم در میدان بهارستان ، به منظور جلوگیری از ورود رزم آرا به مجلس ، قوای انتظامی با توسل به خشونت ، آنها را متفرق کردند؛ با وجود این هنگامی که رزم آرا از مجلس خارج می شد ، با تظاهرات مردم علیه نخست وزیریش روبرو شد. در این جریان ، اتومبیل رزم آرا توسط فدائیان اسلام مورد حمله قرار گرفت که در پی آن نیروهای پلیس به آنان حمله ور گشته و تعدادی را بازداشت نمودند.(عراقی،۱۳۷۰، ۶۳)
در اوایل ، رزم آرا نسبت به لایحه (گس- گلشائیان ) اظهار نظر صریح نمی کرد و سیاست دفع الوقت را در پیش گرفته بود ؛ لهذا جبهه ملی که از آغاز ، هدایت مبارزات مردم علیه شرکت نفت جنوب را برعهده داشت و در جهت آگاهی مردم می کوشید ، به استیضاح دولت ، به علت مسامحه و وقت گذرانی در حل قضیه نفت مبادرت ورزید . استیضاح نمایندگان جبهه ملی ، در مهرماه در مجلس مطرح شد و دولت در پاسخ استیضاح کنندگان صراحتا موافقت خود را با قرارداد الحاقی اعلام و از آن دفاع کرد. از این رو در روز ۲۷ مهر ، اکثریت مجلس شورای ملی به استیضاح اقلیت رای به سکوت داد.( ابراهیمی ،بی تا،۱۱۴)
در حالی که رزم آرا با صراحت در مجلس اظهار کرد که با شرایط قرارداد الحاقی نفت موافق است کمسیون نفت که برای بررسی قرارداد یاد شده تشکیل شده بود ، در آذر ماه ۱۳۲۹ ، با این قرارداد مخالفت کرد و آن را به دولت مسترد داشت . با وجود این رزم آرا قول داد که مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس را از سر بگیرد.(قادری،۱۳۸۸، ۳۶۳)
رزم آرا که همچنان با ملی شدن نفت مخالفت می کرد (عراقی، ۱۳۷۰، ۶۹-۶۵)، آنرا نوعی خیانت به کشور تلقی می کرد ؛ چنانکه در سوم دی ماه ، در جلسه خصوصی مجلس ، قدرت ایران را برای اداره صنعت نفت ناکافی دانست و گفت :
((چون این موضوع مسئولیت بسیار شدیدی در پیشگاه تاریخ و در مقابل ملت ایران ایجاد می نماید ، لذا من باید صریحا بگویم که در وضع کنونی ، ایران دارای آن فدرت صنعتی نیست که به خودی خود استخراج نفت نموده و در بازارهای دنیا شخصا به فروش برساند ….) (همان منبع، ۴۰۱)
روش و تاکتیک فدائیان اسلام در مبارزات سیاسی شان چنان بود که ابتدا به مخالفان سیاسی و دینی خود هشدار داده و آنان را از پیگیری طریقی که آنرا مخالف دین اسلام تشخیص می دادند ، باز می داشتند . چنانچه این هشدار تاثیری بر جای نمی نهاد ، تهدید می کردند که به حکم مسلم دفاع از مال و جان و ناموس و دین و اجتماع مسلمین ، به ستیز آنان خواهند رفت . از این رو پس از ائتلاف فعالان نهضت ملی بر سر از میان برداشتن رزم آرا ، فدائیان اسلام ضمن برپایی گردهمایی در مسجد شاه ، با وی اتمام حجت کردند . این گردهمائی پنچ روز قبل از قتل رزم آرا تشکیل گردید . عبدالحسین واحدی طی سخنانی در این گرد همایی اعلام کرد : (( ما در راه اجرای احکام مقدس اسلام تا نثار آخرین قطره خون خود استقامت می کنیم . برادران مسئول و غیر مسئول مملکت ، نخست وزیر ، وکلا ، وزرا، همه و همه بدانند که طبق قانون اساسی مملکت بایستی مجری احکام اسلام باشند و گرنه غیر قانونی می باشند))متعاقب آن پنچ روز بعد در شانزدهم اسفند ۱۳۲۹خ زمانی که رزم آرا برای شرکت در مجلس ختم آیت فیض ، به صحن این مسجد وارد شد ، با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی به قتل رسید.( حقیقت خواه ، ۱۳۷۷، ۳۰۸)
پس از قتل رزم آرا ، با مصوبه مجلس ، نفت ملی اعلام شد.
اختلاف با جبهه و آیت ا.. کاشانی
بعد از رزم آرا ، برای مدتی کوتاه – تا هفتم اردیبهشت۳۰- حسین علاء نخست وزیر گردید و به دنبال آن دکتر مصدق به نخست وزیری برگزیده شد . در حکومت علاء ، آن هم در شب عید سال ۳۰ شماری از فدائیان اسلام از جمله عبدالحسین واحدی ، سید هاشم حسینی تهرانی و امیر عبداله کرباسچیان (مدیر نبرد ملت ) زندانی شدند. نواب با همه تلاشی که کرد ، نتوانست اسباب آزادی دوستانش را فراهم کند . این مقدمه جدایی وی از جبهه ملی بود. در واقع ، نواب که با انتخاب علا مخالفت کرده و کوشیده بود تا فردی را از میان جبهه ملی که دیندارتر به نظرش می آمد ، برای نخست وزیری معرفی کند، با مخالفت آن جبهه و آیت ا.. کاشانی روبه رو شد. به علاوه دوستانش را هم زندانی می دیدو اکنون یکه و تنها بدون حامی مانده بود. پس از استعفای حسین علاء دکتر مصدق به نخست وزیری رسیدو این مسائل و مسائل دیگر، زمینه جدایی فدائیان را از نهضت ملی فراهم کرد. دستگیری نواب صفوی در دوازدهم خرداد ۱۳۳۰ و زندانی شدن وی به مدت بیست ماه آن هم در حکومت ملی مصدق ، نشانگر آن بود که در داخل جبهه ملی و حتی اطرافیان آیت ا.. کاشانی ، کمترین زمینه مساعدی نسبت به فدائیان اسلام وجود ندارد.(بعلت حمله به دبستان دختران در ساری حکم زندان صادرشد)(جعفریان، ۱۳۹۰، ۲۲۸)
یک تفاوت عمده ، میان فدائیان اسلام با دولت ملی و حتی آیت ا.. کاشانی ، وجود داشت . فدائیان در پی اجرای احکام اسلامی بودند درحالی که دولت ملی به طور مطلق در پی تحقق این شعار نبودبه سخن دیگر، دولت مصدق دغدغه تشکیل حکومت اسلامی را که آرزوی فدائیان بود، نداشت و بنا بر به گفته مرحوم طالقانی در مقابل درخواست فدائیان برای اجرای احکام اسلام ، دکتر مصدق گفت ((من نه مرد مدعی حکومت اسلامی هستم و نه می خواهم همیشه حاکم و نخست وزیرشما باشم ، مجال دهید و بگذارید تا قضیه نفت را حل کنم . )) به عکس ، فدائیان باز به قول مرحوم طالقانی می گفتند : (( ما سهم بزرگی داریم و باید خواسته های ما را انجام دهی)) و ((بدین ترتیب این جناح را جدا کردند.)) شیبانی هم می گوید نواب (( توقع بالایی از مصدق داشت که مصدق باید حکومت اسلامی پیاده کند؛ البته مصدق هم چنین قولی نمی توانست بدهد؛ چون اصلا در این عوالم نبود. دکتر مصدق به تنها چیزی که می اندیشید نجات کشور از سلطه انگلیسی ها ، خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران و پس از آن حل بحران اقتصادی ناشی از عدم فروش نفت بود.(همان منبع، ۲۲۹)در چنین شرایطی شروع به مخالفت و دست به ترور عوامل دولت ملی از دکتر فاطمی زدن و متن اعلامیه آنان این بود:
((ای مسلمانان غیور! کاشانی و جبهه ملی به قیمت خون فرزندان اسلام از خطرهای حتمی نجات یافتند،به حکومت رسیدند و سرانجام با تبانی با دشمنان اسلام به قدری به فرزندان دلسوخته اسلام جنایت کردند که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کردند.(همان منبع،۲۲۹)
-
- فرجام نواب صفوی
شاه که در اندیشه قدرت سیاسی خود بود ، با فشار آمریکا تن به پیمان نظامی بغداد (سنتوی بعدی که عراق از آن خارج شد) داد. نواب از این اقدام برآشفت و در پی ترور نخست وزیر وقت ، حسین علاء برآمد . این اقدام در مجلس فاتحه آقا مصطفی پسر آیت ا.. کاشانی در ۲۵ آبان ۳۴ صورت گرفت که حسین علاء هدف تیر ذوالقدر قرار گرفت ، اما جان سالم به در برد . به دنبال جستجوی نیروهای امنیتی ، در نخستین روز آذر همان سال ، نواب و سید محمد واحدی دستگیر شدند. اندکی بعد عبدالحسین واحدی نیز دستگیر شد . عبدالحسین واحدی ، شخصا به دست تیمور بختیار ، در دفتر او به شهادت رسید. بقیه افراد ، شامل نواب ، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر- کسیکه علاء را ترور کرد- به اعدام محکوم شدندو صبح روز ۲۷ دی ۱۳۳۴ خبر اعدام این افراد از رادیو پخش شد.(همان منبع،۲۳۵)
-
- گروه های هفت گانه مسلمان
در شمار این گروه ها که به طور معمول از دل انجمن های اسلامی ، جلسات قران و یا بچه های مسجد پدید می آمدند ، باید به هفت گروه امت واحده ، توحیدی بدر ، توحیدی صف ، فلاح ، فلق ، منصورون و موحدین توجه کرد که پس از انقلاب ، به صورت یک گروه واحد تحت عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آمدند. (جعفریان،۱۳۹۰، ۷۳۸)
گروه فلاح : گروه فلاح از سازمان هایی است که طرح آن در سال ۱۳۴۹-۵۰ ریخته شد . در سال ۵۳ با گروه مهدویون اصفهان که انشعابی از مجاهدین بودند ، مرتبط شده و قرار همکاری گذاشتند که به دلیل ابهامات ایدئولوژیک به جایی نرسید. مرتضی الویری از افراد این گروه در سال ۵۵ به نجف رفت و پس از ملاقات با آیت ا.. خمینی و گرفتن نظر او به ایران برگشت گروه طی سالهای ۵۶ – ۵۷ فعالانه در نهضت اسلامی شرکت داشت . طی این سالها با گروه های کوچکتری مانند ندای امت و اخوان مسلمین همکاری می کرد.(همان منبع،۷۴۵)
گروه بدر : هسته اولیه آن را بچه های مسلمان شهر ری (حسین فدایی ، مداحی ، اسلامی ، طاهر نژاد ، عسگری ، تقوی راد ، آصف ….) ایجاد کردند و فعالیت شان را پس از یک دوره تجربه در مکتب الهادی ، به طور رسمی از سال ۵۴ دنبال کردند . این گروه ، متاثر از اعدام برادران رضایی ، به گروه رضایی شهرت داشت که سپس به گروه توحیدی بدر تغییر نام داد.(همان منبع، ۷۴۵)اولین فعالیت مذهبی گروه که شکل ضد رژیم به خود گرفت ، برپایی دسته های سینه زنی در ایام عاشورا بود این مراسم به واسطه معرفی رژیم به عنوان یک حکومت یزیدی ، مورد ضرب و شتم نیروهای گارد قرار گرفت و یکی از افراد آن دستگیر شد پس از آن گروه برای به دست آوردن یک زیر بنای فکری قوی ، فعالیت ها یش را در حوزه کتابخانه ها متمرکز کرد و کتابهای مذهبی ، بالاخص کتابهای دکتر شریعتی ، مطالعه شده و مورد توجه بیشتر قرار گرفتند . با تشکیل جلساتی ، به نوجوانان محل آموزش مذهبی داده شد این جلسات به تدریج دارای حساسیتهای سیاسی شد گروه بدر پس از جمع بندی تجربیات و ضرباتی که به گروه خورده بود ، رابطه اش را با حوزه علمیه بیشتر کرد . افزون بر اینم به وسیله یکی از افراد خود در گارد جاویدان ، یک اسلحه به دست آورد . مواد منفجره نیز از راه های دیگر تهیه شده با نزدیک شدن به سالگرد ۱۵ خرداد مراکز دوستی چون انجمن ایران و آمریکا ، کلانتری و بانکها شناسایی و بسیاری از آنها به آتش کشیده شدند . چندی بعد ، تعدادی از اعضای با رفتن به شیراز ، درصدد برآمدن که یکی از اعضای مقیم شیراز را از خطر که تهدیدش می کرد آگاه سازند. اما با یورش همه جانبه ساواک مواجه شدن و همگی دستگیر شدن پس از انقلاب در زندان ماندند با شکسته شدن درها ی زندان قصر در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۵۷ اعضای گروه از زندان آزاد شدن.(نصرالهی، ۱۳۸۵، ۱۵۶-۱۵۷)
گروه توحیدی صف : پیشینه گروه صف به سالهای ۵۴-۵۵ و تحولات و حوادث سیاسی گروه ها در این دوره باز می گردد . کسانی که این گروه چریکی را تشکیل دادند ، پیش از آن با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشتند واعضائ موسس آن عبارت بودند از محمد بروجردی ، حسین صادقی و سلمان صفوی (جعفریان ، ۱۳۹۰، ۷۴۶). مرکزیت گروه صف در تهران بود و شاخه ای از آن در اصفهان فعالیت می کردند . یکی از اصول و مبانی گروه پذیرش مرجعیت و رهبری آیت ا.. خمینی بود … گروه صف از همان آغاز ، استراتژی خود را بر پایه جنگ چریکی دارز مدت تدوین کرده بود ، بنابراین همزمان با آماده سازی اعضاء برای انجام عملیات نظامی ، در صد تهیه سلاحهای نظامی و تهاجمی برآمد و مقداری مواد منفجره به وسیله گروه فتح تهیه کرد .(نصرالهی، ۱۳۸۵، ۱۵۷)
گروه موحدین: اعضای اولیه گروه موحدین ، فعالیت های مذهبی خود را در خوزستان آغاز کردند. آنها در آغاز فعالیت شان ، تشکلی به نام انجمن اسلامی دانشجویان اهواز پدید آوردند که صرفا به فعالیت فرهنگی میان جوانان می پرداخت . با عضویت افرادی که در اثر تحولات فکری سازمان مجاهدین خلق از آن سازمان جدا شده بودند به تدریج این تشکل ، فعالیت های خود را در جهت سیاسی – ایدئولوژیکی گسترش داد این طیف همچنین در اوج محبوبیت دکتر شریعتی نیز همراهی های زیادی با او می کردند.(همان منبع، ۱۵۸) بیشتر فعالیت آنان در سال ۵۶-۵۷ حمله به مراکز دولتی ، مراکز فحشا و تکثیر و توزیع اعلامیه های امام و فعال کردن تظاهرات مردمی بود . ترور پل گریم امریکایی که از مسئولان شرکت نفت بود ، از جمله فعالیت های آنان است.( جعفریان ،۱۳۹۰، ۷۴۵)
منصورون:گروه منصورون یکی از گروه های فعال پیش از انقلاب بود که بخشی از نیروهای آن ، کسانی از مجاهدین بودند که پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که در سال ۵۶-۵۵ به این گروه پیوستند. برخی از چهره های این گروه که پیش از انقلاب شهید شدن ، شهید صفاتی ، کریم رفیعی و علی جهان آرا بودند . این افراد اکثرا اهل جنوب کشور بودند و فعالیت گروه منصورون نیز که در سال ۵۶ – ۵۷ شدت گرفت ( البته در مناطق جنوب ) این گروه از طریق راستی کاشانی ، ارتباط خود را با مرجعیت حفظ می کرد ، اعضای برجسته این گروه ، محسن رضایی ، محمد باقر ذوالقدر ، علی شمخانی بودند ، گروه منصورون فعالیت های مسلحانه متعددی در سال ۵۶- ۵۷ داشت که بنا به اظهار برخی از اعضاء مجوز شرعی برای آن گرفته می شد.( نصرالهی ، ۱۳۸۵، ۱۵۵)
گروه فلق: این گروه جمعی از دانشجویان مذهبی بودند که در خارج از کشور فعال بودند و در آستانه انقلاب به ایران برگشتند . برخی از آنان عبارت بودند از حسن واعظی ، مصطفی تاج زاده و محمد طیران که در آنجا با بنی صدر آشنایی داشتند . این آشنایی سبب شد تا در مراسم افتتاحیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دانشگاه تهران برگزار شد ، سخنران جلسه ، بنی صدر باشد ، به مرور تغییراتی در مجموعه سازمان پیش آمد و آن بر محور دو گروه امت واحده و منصورون ، دو گرایش فقاهتی و روشنفکرانه پیدا کرد(جعفریان ، ۱۳۹۰، ۷۴۴-۷۴۵)
امت واحده : متشکل از شماری زندانیان سیاسی بود که برخی از آنان تا پیش از ماجرای ارتداد از همکاران مجاهدین خلق ، و یا سمپات برخی از جریانات چپ بودند . این گروه که مذهبی ماندند در جریان نزاع های داخلی زندان میان مارکسیست ها و مسلمانان در سال ۱۳۵۵ شکل گرفتند و در واقع هسته اولیه آنان در زندان در مقابله با مارکسیست ها گذاشته شد . بهزاد نبوی چهره معروف امت واحده بود . (همان منبع،۷۳۹)
فصل هفتم
انقلاب اسلامی ایران
۷-۱- انقلاب اسلامی ایران
دو جوان نزد من آمدند و شروع به صحبت کردند. یکی از آنها گفت : ما نوشته های شما را خوانده ایم ((باید در این کشور انقلابی رخ دهد.)) قبل از آنکه من چیزی بگویم ، دیگری اضافه کرد : (( بله ، ما عقب افتاده ایم باید سریع حرکت کنیم )) . من به آنها گفتم که صحبت شما به قدری نامفهوم است که نمی دانم به شما چه بگویم . اگر از شما بپرسم که انقلاب چیست ؟ شرط می بندم که نمی دانید. به هر حال ، آیا طرحی بر آن ( انقلاب ) دارید و آیا زمینه را برای آن آماده کرده اید ؟ آنان گفتند: خیر ، فقط خواستیم نظرمان را بگوییم ، تا کنون طرحی بر آن (انقلاب ) نریخته ایم.(احمد کسروی انقلاب چیست ؟)
انقلاب ، هم هواخواهی می آفریند و هم انزجار و نفرت ، ضرورتی تاریخی است که ویکتور هوگو از آن به عنوان ((لارو)) تمدن یاد می کند. از طرفی ، گاهی هم به عنوان یک حادثه غیر مترقبه زیانبار و هزینه بردار و آخرین راه حل محکوم می شود و شاید به همین دلیل است که به رغم گستردگی ادبیات تحلیلی انقلاب ، اجماع چندانی در باب چیستی و عوامل به وجود آورنده آن وجود ندارد . به هر حال ، بر این نکته که انقلاب ها حوادثی آنی با تاثیرات طولانی هستند ، اتفاق نظر وجود دارد.( عطارزاده ،۱۳۸۱، ۳۵)
۷-۲- تعریف انقلاب
در لغت به معنای در آمدن از صورتی به صورتی و دگرگون شدن است این اصطلاح ، که در اصل در اختر شناسی برای جنبشهای ستارگان و خورشید ( انقلاب شتوی ، انقلاب صیفی ) به کار می رفت ، از سده ی هفدهم میلادی در اروپاه (و از زمان انقلاب مشروطیت در ایران ) به استعاره برای خیزهای سیاسی و اجتماعی به کار رفته و از آن پس در کاربردهای تازه ی خود معنای دگر گشت اساسی یا کامل شیوه ی تولید ( انقلاب صنعتی ، انقلاب تکنولوژیک و جز آن ) ، یا دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی و سیاسی ( انقلاب فرانسه ، روسیه و جز آن ) یا در جنبه ای از زندگی فرهنگی ، اجتماعی ، و فکری را( انقلاب علمی ، انقلاب فرهنگی و جزء آن ) به خود گرفته است . اما آنچه موضوع نظریه های انقلابی و همچنین شناخت معنای اجتماعی انقلاب هاست آن دگرگونیهای شدید ناگهانی است که بر اثر انقلاب در ساخت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه روی می دهد. موضوع این نظریه ها نه تنها مسئله تغییر فرمانروایان بر اثر انقلاب بلکه تغییر طبقات فرمانروا ، روش های فرمانروایی ، نهاد های اجتماعی و نیز ماهیت شر و شور ها و کردارهای انقلابی است که به چنین تغییر هایی می انجامد و نیز پیامد های دراز مدت چنین دگرگونیهایی. از قرن نوزدهم فیلسوفان و پژوهشگران اجتماعی اروپاه درباره نقش اجتماعی و تاریخی انقلاب و شرایط پدید آمدن آن آرا گوناگون داده اند. بطور کلی ، نظریه های کسانی را که به انقلاب از دیدگاه سیاسی – نه تنها از دیدگاه جامعه شناسی – می نگرند به دو دسته می توان تقسیم کرد: نخست برداشت چپ و خوشبینانه از انقلاب ، که هنوز بر نظریه های مارکسیست و دموکراتیک تندرو حاکم است . بر حسب این نظریه ، انقلابهای بزرگ سیاسی و اجتماعی وسایلی ((ناگزیر)) برای پیشرفت به سوی جامعه یی هستند که در آن آزادی ، خود گردانی ، هماهنگی اجتماعی و برابری حاکم باشد. مکتبهای پیشرو در این زمینه به دو گروه تقسیم می شوند ، یکی آنها که پیشبرد ((برابری )) را مهمترین نشانه ی پیشرفت می دانند و آماده اند در این راه روش های دیکتاتورانه را نیز به کار گیرند ( مانند لنینینیسم ) و دیگر اندیشمندان آزادیخواه که سرکشیهای توده ای انقلاب های اصیل ضد استبداد و هدف آن را پراکندن دموکراسی می داند . و روا نمی دانند که دموکراسی سیاسی فدای برابری اقتصادی و اجتماعی شود.
در برابر خوشبینان چپ ، بدبینان راست قرار دارند نمایندگان این مکتب ، که پیش و پس از انقلاب فرانسه بوده اند ، عبارتند از هواداران آریستو کراسی ، سنت پرستان و محافظه کاران ، پیروان کلیسا و سلطنت طلبان . در طول نیمه دوم قرن نوزدهم کسانی مانند فریدریش نیچه ، از فیلسوفان آلمانی ، گوستاولوبن ، روانشناس اجتماعی فرانسوی ، انقلاب را ترکیدن عواطف وحشیانه و از بند رسته و ویرانگر توده دانسته اند. روانشناسان جدید که پویش (دینامیسم ) روانی را مطالعه می کنند ، گاه بر اساس این برداشت انقلاب را نمایشی از ((روان توده ای )) می خوانند و آن را با ((بازگشت )) یه ذهنیت ابتدایی [۱۴]قیاس می کنند که در حالتهای پریشانی روانی در فرد پدیدار می شود.مارکس بر ((چاره ناپذیری )) یا ضرورت انقلاب سخت تکیه می کرد . وی بر آن بود که انقلاب ناشی از تکامل نیروهای تولید گر جامعه است و از ناسازگاری آن نیروها با روابط و نظام سیاسی ، اجتماعی کنونی ، پدید می آید هنگامی که این نظام و روابط جلوی رشد تولید را بگیرند ، بحران سخت می شود و دوره ی انقلابهای اجتماعی آغاز می شود . طبقات زبر دست نمی خواهند پایگاه خود را از دست بدهند و طبقات زیر دست نمی خواهند در وضع کنونی بمانند و این برخورد به انقلابهای خونین می انجامد. مارکس انقلاب را عامل ناگزیر پیشرفت و لوکوموتیو تاریخ می داند. برخلاف مارکسیستها ، آنارشیستهایی مانند پرودون و کروپاتکین برآنند که همه ی انقلاب ها برای آن پدید می آیند که عدالت را با زور واقعیت بخشند ، و در نتیجه ، در عمل استبدادی را جانشین استبداد دیگر می کنند . با این همه تمام فسادی که انقلاب ها به آن دچار می شوند ، حدودی از عدالت را اگر چه اندک ، در جامعه پدید می آورند و این ((پدید آمدنهای جزئی )) به نظر پرودون وکروپاتکین سرانجام ، به پیروزی کامل عدالت بر روی زمین خواهد انجامید مقصود آندو از انقلاب سرکشیهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا بود که پس از سال ۱۷۷۵ روی داد.(آشوری ، ۱۳۷۸، ۴۷ )
از دیدگاه رایموند تانتار و مانوس مید لارسکی ، انقلاب عبارت است از رویدادی که طی آن عده ای شورشی به صورت غیر قانونی و با توسل به قوه قهریه ، نخبگان حکومتی را یه چالش می طلبند از دیدگاه چارلز تیلی انقلاب به معنای جایگزینی عده ای زور مدار توسط عده ای دیگر است . آرنت معتقد است تنها هنگامی که رهایی از استضعاف ، هدف استقرار آزادی را در سر لوحه خویش داشته باشد ، می توان از انقلاب به میان آورد. ساموئل هانتینگتون انقلاب را تغییر درونی سریع ، اساسی و قهر آمیز ارزش ها و اساطیر حاکم بر جامعه و سازکار های سیاسی ، ساختار اجتماعی ، رهبری و رویه و رفتار دولت آن می داند ، تد اسکاچ پل به انقلاب ، به دیده تحول زیر ساختی ساختار دولت و جامعه ، به همراه و یا تا حدودی از طریق طبقات پائین جامعه می نگرد. چنین تعریفی واژه انقلاب را از واژه هایی نظیر کودتا(جایگزینی قهر آمیز یک گروه از نخبگان توسط گروه دیگر که از درون نظام قدرت حاکم علیه گروه حاکم قیام کرده اند) ، شورش (قیام خود جوش توده ها علیه یک پیشامد و یا سیاست حکومتی خاص) و انقلاب از بالا ( تحول نخبه محورانه و تند روانه ای که بر جامعه تحمیل می شود) متمایز می کند.
از این گذشته تعریف فوق ، تعریف خنثی است ، یعنی هیچ ملاک و معیار اخلاقی برای نتایج مرتبط به انقلاب که چه بسا ترقی خواهانه و یا قهقرا آمیز یاشد ، قائل نیست . این تعریف ، همچنین ، انقلاب را یک پدیده نادر و نوین می داند. تمدن های بزرگ عهد باستان همچون مصر ، بابل و فارس ، اگرچه شاهد تغییر سلسه های مختلف پادشاهی و تحولات محدود اجتماعی بودند هیچ یک پدیده انقلاب را تجربه نکردند. (عطارزاده ،۱۳۸۱، ۳۹)
۷-۳- ویژگیهای اساسی انقلاب
به منظور یافتن زمینه ای مشترک برای رسیدن و بررسی نظری پدیده انقلاب می توان عناصری را به عنوان ویژگیهای اساسی این پدیده یر شمرد که آن را از دیگر انواع تحول سیاسی جدا می سازند . معمولا قصور در جدا کردن پدیده انقلاب به عنوان نوعی خاص از تحول سیاسی موجب اغتشاش فکری در جامعه شناسی انقلاب گردیده است . بعلاوه می یابد در نظر داشت که برخی از این ویژگیها مربوط به محیط وقوع پدیده انقلاب هستند ، برخی دیگر خصائص خود پدیده می باشند و برخی نیز به نتایج آن مربوط می شوند . با توجه به مجموع این ابعاد ، ویژگیهای زیر را می توان به عنوان عناصر اصلی و ممیزه پدیده انقلاب ذکر کرد:
فرم در حال بارگذاری ...