آنچنان که در روایات اساطیری و هات های اوستا آمده است، هوم نیز در قالب ایزد گیاه اغلب بر بالای کوه ها و دور از مردم قرار دارد و حضور ایزدیِ او، روی زمین در گیاهِ تقدیس شده ای، که به طور طبیعی در کوهها می روید، آشکار است.» (دادور و منصوری، ۱۳۸۵: ۱۰۸) «از دیگر ویژگی های هوم در اساطیر روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با نابکاران و ستمکاران است. در نیایش های هات نهم نیز از او خواسته می شود برای پیکار با اژدهای زردِ سهمگینِ زهرآلود که پیروان راستین را از بین می برد، آماده شود. اگرچه او مردی عابد معرفی می شود ولی همانند شیر، جنگنده و مبارز است. به جای زنار، کمند دارد و با همین کمند افراسیاب را که از صورت های اهریمنی شاهنامه است، گرفتار می کند. هوم در اوستا با فرمانروای ستمکار به مبارزه می پردازد و در شاهنامه نیز پس از اشاره به بیدادگری های افراسیاب، هوم او را به بند می کشد:
ز شاهان گیتی برادر که کشت چو اغریرث و نذر نامدار |
که شد نیز با پاک یزدان درشت سیـتاوش که بد در جهان (همان: ۳۶۸) |
پس هوم در اساطیر، ارزش والایی دارد.» (همان: ۱۰۹) «هوم نیرویی اهورایی است و از وظایف او مبارزه با نیروهای اهریمنی و نابود کردن آنها است. او از بین برنده ی اهریمن و نمودهای آنست. در شاهنامه نیز هوم خود را نابود کننده ی ریشه ظلم در جهان معرفی می کند:
همان گه گمان برد روشن دلم چو | که من بیخ کین از جهان بگسلم (همان: ۳۷۰) |
خدایان در اساطیر از آفریده های مینوی اهورامزدا به شمار می آیند که از همه آفریده های مادی او برترند. از این رو نیروی عقلی و جسمی خدایان فرا انسانی است. هوم نیز از ایزدان تواناست که بازتاب برتری او در شاهنامه به خوبی مشهود است.
هوم در شاهنامه از بودنی ها آگاه است. افراسیاب را نمی کشد؛ زیرا می داند مرگ او به دست کیخسرو است. آگاهی داشتن از آنچه که اتفاق خواهد افتد از ویژگی های ایزدی است. در پیش گویی های هوم نشانی از افزارهای ستاره شناسی منجمان نیست، بلکه با توان و دانش ایزدی از بودنی ها آگاه است.» (همان: ۱۷۲):
سخن هات چون گلستان نو است | ترا هوش بر دست کیخسرو است (فردوسی، شاهنامه: ۳۶۹) |
درمان بخشی هوم در شاهنامه
همان طور که در قبل ذکر شد هوم رمزی از استقامت است و نمادی از خاصیت درمانی نیز دارد که آقایان موسوی و مددی اشاراتی زیبا در شاهنامه به آن دارند و آورده اند که «نخستین نمود درمان بخشی هوم در شاهنامه در تولد رستم دیده می شود. رودابه به دلیل بزرگی جثه رستم نمی تواند او را به دنیا آورد، از این رو مرگ را در برابر خود می بیند. زال چاره را در احضار سیمرغ می داند. سیمرغ برای به دنیا آمدن رستم، دستور به شکافتن تهیگاه رودابه می دهد:
نخستین به می ماه را مست کن بکافد تهیگاه سرو سهی وزو بچه شیر بیرون کشد وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک |
فرم در حال بارگذاری ...