وبلاگ

توضیح وبلاگ من

عوامل و موانع اجرای عدالت اجتماعی از منظر قرآن کریم ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۲ـ گردن نهادن به حاکمیت قانون و رعایت نظم و آرامش عمومی .
۳ـ حمایت از تصمیمات و فعالیت های سودمند دولت .
۴ـ آمادگی برای جهاد و بذل جان و مال در برابر دفاع از دولت.[۳۷۴]
پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته مهم در سخنان امام آن است که هر گاه از وظیفه ای سخن می گوید در تقابل با آن حقوقی را در نظر می گیرد و وجود حق به طور یک طرفه را در مورد انسان ها غیر ممکن می داند. تنها خداوند است که به خاطر قدرت بی انتها و عدل جهان شمولش فقط حق بر او جاری می شود اما به خاطر لطف و بخشندگی فراوانش حق خود را بر بندگان اطاعت خویش قرار داده و بر رعایت آن پاداشی دو چندان وعده داده است[۳۷۵]
در خطبه ۳۴ نهج البلاغه به طور اجمال حقوق متقابل رهبر و مردم را بیان می کند در ابتدا حقوق مردم بر رهبر جامعه را بیان می نماید. مواردی از قبیل: خیرخواهی نسبت به همه مردم، تقسیم عادلانه بیت المال، آموزش و تربیت مردم برای رهایی از جهل و نادانی و در ادامه حق رهبر بر مردم را، وفاداری به بیعت، خیرخواهی نسبت به رهبری، اطاعت محض و اجابت فرمان های او بر می شمارد.[۳۷۶]
در نامه ۵۰ خطاب به فرماندگان سپاهش وظایف متقابل حاکم و نظامیان تحت امرش را بیان نموده است. ابتدا وظایف خود به عنوان رهبر جامعه را در قبال نظامیان بیان می کند:
آگاه باشید حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگى هیچ رازى را از شما پنهان ندارم و کارى را جز حکم شرع بدون مشورت با شما انجام ندهم و در پرداخت حق شما کوتاهى نکرده و در وقت تعیین شده آن بپردازم و با همه شما به گونه‏اى مساوى رفتار کنم. پس وقتى من مسئولیّت‏هاى یاد شده را انجام دهم بر خداست که نعمت‏هاى خود را بر شما ارزانى دارد. [۳۷۷]
و در ادامه به ذکر وظایف نظامیان در برابر حاکم جامعه می پردازد که در رأس آن ها اطاعت همه جانبه از رهبر قرار دارد: و اطاعت من بر شما لازم است و نباید از فرمان من سرپیچى کنید و در انجام آنچه صلاح است، سستى ورزید و براى رسیدن به حق تلاش کنید. حال اگر شما پایدارى نکنید خوارترین افراد نزد من انسان کج رفتار است که او را به سختى کیفر خواهم داد و هیچ راه فرارى نخواهد داشت.[۳۷۸]
یکی از معانی عدالت عدالت به معنای رساندن حق به حقدار است؛ حقوق متقابل مردم وحاکمان آنگاه به طور کامل استیفا می شود که هر صنف وظایف خود را به طور کامل اجرا نموده و از حقوق خود نیز آگاهی کامل باشد تا به این واسطه گامی بزرگ در راه اجرای عدالت برداشته شود. با کنار هم نهادن گزاره های سخن امام علی(علیه السّلام) در نهج البلاغه می توان مبحث حقوق متقابل مردم و حکومت را به دو قسمت تقسیم نمود: ۱ـ وظیفه مردم در قبال حکومت ۲ـ وظیفه حکومت در قبال مردم. در ادامه ذیل این تقسیم بندی به بعضی از موارد مذکور در نهج البلاغه اشاره می شود:
وظایف مردم در قبال حکومت:
امام علی (علیه السّلام) وظایف رهبری مردم را در تقابل با یکدیگر می داند. هر جا سخن از حقوق مردم است به حقی از حاکم نیز اشاره شده است. از میان وظایف مردم در مقابل حکمران می توان موارد زیر را برشمرد:
رعایت بیعت و لزوم اطاعت از رهبر: امام علی (علیه السّلام) معتقدند؛ مردم تا با کسی بیعت نکرده اند آزادند اما وقتی بیعت کردند دیگر در نقض بیعت، آزاد نیستند، بر زمامدار است که استقامت ورزد و بر مردم است که از او اطاعت کنند و سرباز زدن از بیعت را مساوی خروج از اسلام می داند.[۳۷۹]
در جای دیگری به توضیح حق امام می پردازد، وظیفه امام را حکم کردن طبق دستورات خداوند و ادای امانت های الهی می داند و وظیفه مردم را اطاعت از امام و اجابت از دعوت از او می داند.[۳۸۰]
رایزنی با حکومت در زمینه اصلاح لغزش ها: امام علی (علیه السّلام) از مردم می خواهد که بر حکومت نظارت کنند و از نصیحت و خیرخواهی در مورد حکومت کوتاهی نورزند در این زمینه به تقویت روحیه نظارتی مردم تأکید دارد وآنان را به دقت نظر و اظهار نظر آزادانه راجع به مسائل مختلف در حوزه حکومتی خود، دعوت می کند و از ظاهر سازی نسبت به خود اظهار انزجار می کند و در این رابطه می فرمایند: با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن مى‏گویند حرف نزنید و چنانکه از آدم‏هاى خشمگین کناره مى‏گیرند دورى نجویید و با ظاهر سازى با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقّى به من پیشنهاد دهید بر من گران آید یا در پى بزرگ نشان دادن خویشم زیرا کسى که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد عمل کردن به آن براى او دشوارتر خواهد بود پس، از گفتن حق یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى‏دانم، مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید.[۳۸۱]
وظایف حکومت در قبال مردم
امام علی (علیه السّلام) در برخی از نامه های خود وظایف رهبر و حاکمان را به آنان گوشزد می نماید که به ذکر این دستورات ذیل عناوین زیر می پردازیم:
مدارا و گذشت نسبت به مردم: ایشان در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر از او می خواهد از اعماق قلبش به مردم محبت بورزد و لطف و مهربانی و عفو و گذشت اغماض نسبت به خطاهای آنان را پیشه خود سازد[۳۸۲] و در نامه ۶۹ از کارگزار خود می خواهد که مدارا کردن با مردم را شیوه خود در حکومت قرار دهد تا آینده نیکویی پیش رو داشته باشد.[۳۸۳] همواره از کارگزاران می خواهد نرمش و مدارا و اعتدال در همه امور را پیشه خود سازند و با رعیت با ملایمت رفتار کنند.[۳۸۴]
در نامه به مأموران جمع آوری صدقات مردم از آنان می خواهد از تند خویی با مردم بپرهیزند، به هیچ عنوان به آنان دروغ نگویند و به بهانه مسئولیت به آنان بی اعتنایی نکنند زیرا این مردم هستند که در راه اجرای حقوق الهی یاریگر کارگزاران خود هستند.[۳۸۵]
دستورات ایشان به مأموران جمع آوری خراج از جمله این که در جمع آوری زکات و خراج با مردم مدارا کنید، لباس های آنان و لوازم مایحتاجشان را نگیرید و به بهانه اخذ خراج به غارت اموال مردم نپردازید،[۳۸۶] از اعتقاد ایشان به وجوب عنصر محبت در برخورد با مردم سرچشمه می گیرد.
رسیدگی به محرومان جامعه: امام علی (علیه السّلام ) بهره بردای بیش از اندازه ثروتمندان و رفاه طلبان را عامل گسترش فقر و تنگدستی در میان توده مردم می داند.[۳۸۷] بنابراین در حکم های خود به کارگزاران و اطرافیان بسیار نسبت به توجه به اقشار ضعیف جامعه و اختصاص بخشی از درآمدها به ایشان سفارش می کند.
در نامه۵۳ خطاب به مالک می فرماید: خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره‏اى ندارند (و عبارتند) از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در این طبقه محروم گروهى خویشتن دارى کرده و گروهى به گدایى دست نیاز بر مى‏دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش که خداوند براى این طبقه معیّن فرموده است: بخشى از بیت المال و بخشى از غلّه‏هاى زمین‏هاى غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیک‏ترین آنان سهمى مساوى وجود دارد.[۳۸۸]
یکی از اقشار ضعیف جامعه یتیمانی هستند که بر اثر حوادث روزگار بی سر پرست شده و عمدتاَ در تأمین معاش روزانه با سختی دست و پنجه نرم می کنند. توصیه امام (علیه السّلام) رسیدگی به امور مالی ایشان و جلوگیری از ازبین رفتن عزت نفس ایشان در تمامی زمینه هاست. در وصیت خود به فرزندانش حسن و حسین (علیه السّلام» می فرماید: خدا را خدا را در باره یتیمان، نکند آنان گاهى سیر و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضایع گردند.[۳۸۹]
بهره برداری یکسان از بیت المال: در حکومت امام علی(علیه السّلام) طبقات مختلف جامعه با هر رنگ و نژاد و مذهبی در یک صف بودند؛ به طوری که بهره غلامان از سهم بیت المال، با سهم اربابان پیشینشان یکسان شد. ایشان ضمن اتخاذ این رویه در حکومت خود، در ضمن اولین دستورات خود به عمال و کارگزارانش دستور رعایت مساوات در همه زمینه ها داده و به حق مساوی مردم در تقسیم بیت المال اشاره می کرد.
در نامه ۵۹ خطاب به اسود ابن قطبه یکی از فرماندگان لشکرش او را به لزوم رعایت مساوات در امور مردم سفارش می کند و می فرماید: پس باید که کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد، زیرا در ستم کارى بهایى براى عدالت یافت نمى‏شود.[۳۹۰] و در نامه ای عتاب آمیز به مصقله بن هبیره، به لزوم تقسیم مساوی بیت المال میان نزدیک ترین افراد نزد حاکم و دورترین ساکنان سرزمین تأکید می کند، مساواتی که باید توسط رهبر جامعه اجرا شود: آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم بیت المال مساوى است، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.[۳۹۱]
مشورت و رایزنی با آگاهان: امام علی (علیه السّلام) با وجود آن که خود از سرچشمه وحی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) علم آموخته بود و در اندیشه و افکارش هیچ گونه لغزشی مشاهده نمی شد، در جهت گسترش و تشویق فرهنگ مشورت و شورا بین عموم مردم، پیوسته خود را در برابر انتقاد و اظهار نظرهای مردم قرار می داد و آنها را به مشورت کردن و دخالت در امور مملکتی فرا می خواند و عدم توجه به نظرات مردم و انتقاد ناپذیری مسئولان را علامت استبداد و نشانه ای از هلاکت جامعه می دانست. از این رو پس از کناره گیری لشکریانش از جنگ صفین با قبول نظر ایشان ‌می فرماید : من شما را مجبور به کاری که آنرا ناپسند می دانید، نمی کنم.[۳۹۲]
ایشان از مهم ترین واجبات الهی را، به اندازه توان نصیحت نمودن و برپا داشتن حق و یاری دادن به دیگران در این مسیر می داند و در در وصیتش به محمد حنفیه نتیجه مشورت را آشنایی با خطاها و رهائی از لغزش ها می داند.[۳۹۳]
در این میان پیوسته به استقبال آراء و نظرات منتقدین می رود و خود را از رفتار استبدادی و تملق خواهانه، بری می داند.[۳۹۴] علی (علیه السّلام) پس از تأکید بر لزوم مشورت و نظر خواهی در امور، ویژگی افراد شایسته برای مشورت را مواردی همچون: تقوی،‌ آگاهی،‌قدرت تفکر، راستگویی، دلسوزی و مسئولیت پذیری و صریح اللهجه بودن و طرفداری از حق و اجتناب از یاری بر گناه و ستم به مظلومان می داند.
آن حضرت در عهد نامه مالک اشتر او را از مشورت با وزرای حکومت های ستم کار بر حذر می دارد و آنان را بدترین وزرا می داند: « بدترین وزیران تو کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته پس مبادا چنین افرادى محرم راز تو باشند زیرا که آنان یاوران گناهکاران و یارى دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانى بهتر از آنان داشته باشى که قدرت فکرى امثال آنها را داشته امّا گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند: کسانى که ستمکارى را بر ستمى یارى نکرده و گناه کارى را در گناهى کمک نرسانده باشند. هزینه این گونه از افراد بر تو سبک‏تر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستى آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص و دوستان نزدیک و راز داران خود قرار ده سپس از میان آنان افرادى را که در حق گویى از همه صریح‏ترند، و در آنچه را که خدا براى دوستانش نمى‏پسندد تو را مدد کار نباشند، انتخاب کن چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند».[۳۹۵]
ایشان ضمن تأکید بر لزوم مشورت، بعضی صفات مذموم مشاوران از جمله بخل، حرص،‌ ترس را در همین نامه تشریح نمودند:
« بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکارى باز مى‏دارد و از تنگدستى مى‏ترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده که در انجام کارها روحیّه تو را سست مى‏کند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده که حرص را با ستمکارى در نظرت زینت مى‏دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند که ریشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است ». [۳۹۶]
یکی از شرایط حاکم آن است که اولاً: سخاوتمند باشد تا مال را در راه حق صرف کند و مشاور بخیل مانع از بذل مال در راه حق می شود. ثانیاً: شجاع باشد تا در حوادث از خود قاطعیت نشان دهد و مشاور ترسو، روحیه شجاعت را در حاکم تضعیف می کند. در مقابل یکی از صفات مذموم حاکم در نظر همگان حرص و ثروت اندوزی است و مشاور حریص بر حس زیاده خواهی حاکم صحه گذاشته و حاکم را به چپاول هرچه بیشتر بیت المال تشویق می کند .
امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) ضمن بیان ظایف حاکم جامعه به بعضی از اقدامات حاکم در راستای اجرای عدالت اشاره نموده اند.
الف. زمامدار نباید آنچه بین همه یکسان است برای خود یا اطرافیان ترجیحی قائل شود.[۳۹۷]
ب . حاکم همواره باید با تفرقه افکنی مبارزه نماید؛ به نظر ایشان کسی که بین مسلمانان تفرقه ایجاد می کند، هرچند در پناه او باشد مستحق مرگ است.[۳۹۸]
ج . انسان های نیکوکار و بدکار نباید نزد حاکم یکسان باشند؛ زیرا تساوی برقرار کردن میان آنان سبب بی رغبتی نیکوکار در کار خیر و تشویق بدکار در بدی می شود. بنابراین هرکس باید به اندازه عملش پاداش ببیند.[۳۹۹]
د . حاکم نباید در پی عیب جوئی از مردم باشد و افراد عیب جو را باید از خود دور کند.[۴۰۰]
ه . زمامدار نباید به سخن سخن چینان ارزشی قائل شود و آنان را تصدیق کند .زیرا سخن چینی هر چند، در لباس اندرز دهنده باشد خیانت کار است.[۴۰۱]
با توجه به موارد مذکور از کلام امام علی(علیه السّلام)، عمده ترین راهکارهای بسط و اجرای عدالت اجتماعی از منظر نهج البلاغه را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
- وجود حاکم و رهبری عادل تا ضمن رعایت عدالت در شئون زندگی، در رفتار و برخورد با همگان مساوات را رعایت نموده و از اتخاذ هرگونه رفتار تبعیض آمیز میان مردم ممانعت به عمل آورد .
- بهره گیری از دستورات رهبر عادل جامعه و اطاعت محض از اوامر ایشان.
- آگاه نمودن مردم و مسئولین از وظایف و حقوق متقابل خویش و تلاش همگان در انجام وظایف محوّله و چشم پوشی ننمودن از حقوق واقعی خویش.
- برپاداشتن فریضه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان اصلی زنده و پویا در جامعه اسلامی در جهت آگاهی از خطاها و جبران لغزش های احتمالی در امور اجرایی طی کوتاه ترین زمان ممکن.
- ایجاد قوانین و مجازات های لازم برای مقابله با تخلّف های احتمالی در بیت المال و شدّت عمل مسئولان قضایی در برابر متخلفین.
فصل۴:
موانع
اجرای عدالت اجتماعی
از منظر قرآن کریم
و
نهج البلاغه


فرم در حال بارگذاری ...

« ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره ‎بررسی رابطه محرکه های زنجیره تأمین سبز بر عملکرد آن ...پژوهش های پیشین درباره تحلیل و بررسی عناصر رمز گونه و فوق طبیعی در دو ... »