لطفآبادی(۱۳۸۶) در مقالهای پژوهشی با عنوان «رویکردی نو به فلسفه تعلیم وتربیت» به این نتایج دست یافت که اگر تعلیم وتربیت ما بر فلسفهای روشن ورهاییبخش متکی باشد، کودکان و نوجوانان وجوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاه های متفاوت و در مورد معنای زندگی خود در محیط محلی وملی وجهانی، بهدرستی بیندیشند و مهارتهای خود را برای زندگی انسانی گسترش دهند. برای دستیابی به چنین مقصودی، باید فهم خود از حکمت وخرد ودانش به طور عام وفلسفه تعلیم وتربیت وروانشناسی تربیتی بهطور خاص، ومناسبسازی اهداف، محتوا، روش و فرایند تعلیم وتربیت با زندگی در عصر حاضر را در یک نظام فکری روشن ورهاییبخش سازماندهی کنیم واز این طریق، برنامههایآموزشی ودرسی، کتب درسی ومنابع آموزشی، روش های تدریس وتربیت معلم را بازنگری کنیم.
طاهر پور(۱۳۸۹) در مقالهای پژوهشی با عنوان «تبیین مبانی ارزششناسی فلسفه تعلیم وتربیت از دیدگاه اسلام» نشان داد که: ارزشها نقش اساسی در زندگی انسان داشته ونقش مهمی در نهادهای اجتماعی از جمله نهاد آموزش دارند واز سویی در تکوین شخصیت متربیان نقش اساسی ایفا میکنند.
۲-۲-۲پژوهش های خارجی
الیاس[۲۰] (۱۳۸۲) در مقاله خود با عنوان «فلسفه تعلیم وتربیت قدیم ومعاصر» به بیان خلاصهای از تاریخچه فلسفه تعلیم وتربیت ورویکردهای مطرح در این زمینه پرداخته و فلسفه تعلیم وتربیت را به عمومی وحرفهای تقسیم نمود. سپس شیوه های تدریس فلسفه تعلیم وتربیت را مطرح نموده است. که در مجموع میتوان اذعان نمود که این مقاله به رابطه بین فلسفه و تعلیم وتربیت میپردازد.
پیترز[۲۱](۱۹۷۴) در مقاله خود تحت عنوان «فرایند تربیتی چیست؟» به چهار شاخص در کاربرد صحیح مفهوم تعلیم وتربیت میپردازد که عبارتند از: ۱- آنچه منتقل می شود باید برای آنها که انتقال معطوف آنان است، دارای ارزش باشد. ۲- فرد تربیت یافته باید دانش، فهم و نوعی دید شناختی کسب کند که فاقد روح نباشد. ۳- فرایند تربیتی باید به صورتی اخلاقی قابل قبول باشد. ۴- فراگیر باید دارای اختیار باشد. معیارچهارم در مورد کودکان خردسال لحاظ نمیشود، چون رعایت آن توسط آنها ناممکن است.
نائوکو ویاسو[۲۲] (۲۰۰۴) در مقاله خود با عنوان «فلسفه تعلیم وتربیت ژاپن پس از جنگ» به این یافتهها رسیدند که فلسفه آموزش و پرورش ژاپن پس از جنگ میکوشد تا مفهوم گروه را جدای از مصلحت ملی یا اقتصادی درک کند یعنی به فلسفه فردی معتقد است. که ابتدای مقاله به ذکر تاریخچه-ای از فلسفه آموزش وپرورش ژاپن پرداخته آن را به چالش میکشد وبیان نمود که فلسفه آموزش وپرورش زیر نظر دولت قرار داشته است که از بروز خلاقیت آنها جلوگیری مینموده است اما نیازهای صنعتی باعث شده نظارت دولت کاهش یابد وخصوصیسازی تشویق گردد در پایان این مقاله به این نکته رسیدهاند که فلسفه آموزش وپرورش آنها تحت تأثیر اندیشه های خارجی وگاهی ترکیب آن با فرهنگ شرقی وارائه آن با سنتهای بومی به جایگاه کنونی دست یافته است.
آلیس ودیوید [۲۳](۲۰۰۹) در مقالهای تحت عنوان «فلسفه آموزش وپرورش در انگلستان » به بررسی جنبه های مختلف فلسفه تعلیم وتربیت انگلستان وتاریخچه آن پرداختهاند. آنها بیان نمودند نظام آموزشی این کشور براساس حکومت آنها که دموکراتیک است، برپایه دموکراسی بناگردیده که بر روی عمل وراهبرد تأکید دارد. ریشه فلسفه آموزش وپرورش در این کشور بر مبنای اندیشه های هابرماس وهایدگر، وینگنشتاین ودیوئی، میل وکانت، هیوم ولاک شکل گرفته است. آنها اظهار میکنند که فلسفه مورد توجه در این کشور، فلسفه تحلیلی است که بر منطق وزبان استوار می باشد. آنها در فلسفه تربیت معاصر خود به اخلاق توجه نمودند.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ نوع تحقیق:
با توجه به اهداف تحقیق وسوالات تحقیق نیاز بود که از منابع موجود اعم از کتب، مقالات، پایاننامهها وجستجوی اینترنتی استفاده گردد. لذا تحقیقی که انجام میگردد میدانی نبوده ونظری وکتابخانهای میباشد. این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی ونظری است که از روش توصیفی تحلیلی برای تعیین جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت کشورهای مختلف در نظام آموزشی استفاده شده است.
۳-۲ جمع آوری اطلاعات
در خصوص کشورهای منتخب در این پژوهش شامل: انگلستان، آمریکا، ژاپن، آفریقای جنوبی و کشور ایران اطلاعاتی جمع آوری شده است این کار با مطالعه وفیش برداری از متون مربوط به فلسفه تعلیم وتربیت که به فارسی ترجمه شدهاند ونیز متون انگلیسی ترجمه شده از فلسفه تعلیم وتربیت کشورهای موردنظر در راستای پاسخگویی به سوالات تحقیق استفاده بهینه شود.
۳-۳ تجزیه وتحلیل سوالات:
به منظور بررسی جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت در نظام آموزشی آنها با بهره گرفتن از مکتوبات و اسناد موجود وسایتهای علمی پژوهشی که بسیار محدود میباشد صورت گرفته است که در این مرحله نوعی تحلیل اسنادی (document analysis) انجام گرفته است.
۴-۳ شیوه انجام تحقیق
۱)مراجعه به سایتهای معتبر وسایتهای آموزش وپرورش کشورهای مختلف در جهت آشنایی با فلسفه آموزش وپرورش کشورها
۲)انتخاب کشورهایی به عنوان نمونه پژوهش از بین کشورهای جهان، جهت بررسی فلسفه تعلیم وتربیت آنها
۳)پس از تعیین ومحدود کردن موضوع، به بررسی مسئله واهمیت وضرورت پژوهش در باب آن پرداختیم
۴)مطالعهی اسنادی وکتابخانهای مبانی وچارچوب نظری فلسفه آموزش وپرورش وتعیین اهداف پژوهش
۵)رسیدن به سوالهای تحقیق
۶)دسته بندی اطلاعات کسب شده
۷)ارائه نتایج تحقیق با توجه به مطالعه انجام شده
۸)بهرهگیری از فلسفه تعلیم وتربیت کشورهای مختلف جهت ارائه راهکارهای متناسب با سیاست وفرهنگ برای نظام آموزشی کشور
۳-۵ جامعه متنی :
جامعه در این تحقیق شامل فلسفه تعلیم وتربیت کشورهای مختلف جهان (همه قارهها) میباشد که جهت بررسی آن کتب، آثار، پایاننامههای دانشجویی کارشناسیارشد نگاشته شده و نیز متون انگلیسی وسایتهای اینترنتی که مربوط به موضوع بوده است را در بر میگیرد.
۳-۶ نمونه تحقیق:
نمونه انتخاب شده در این تحقیق شامل انتخاب فلسفه تعلیم وتربیت یک کشور از هر قاره به عنوان نمونه میباشد. که کشورهای نمونه پژوهش شامل ایالات متحد امریکا، انگلستان، آفریقای جنوبی، ژاپن وایران است. در این تحقیق با توجه به کتابخانهای بودن آن، محقق هر منبعی را که در رابطه با موضوع پژوهش یا در راستای آن به دست آورده مورد استفاده قرار داده است.
۳-۷ ابزار تحقیق:
در این تحقیق ابزار اصلی شامل فیش برداری وجستجوی اینترنتی وترجمه متون انگلیسی است که با توجه به اهداف تحقیق وموضوع تحقیق این مهم به انجام رسیده است.
فصل چهارم
یافتههای تحقیق
مقدمه
در جوامع امروزی که روزبهروز شاهد پیچیدگی هر چه بیشتر وتخصصی شدن امور هستیم آموزش مهارتها وتخصص های لازم برای بهتر زیستن وفعالیت در چنین عرصه های پویا ومتحول، یکی از ارکان اصلی نظام اجتماعی به شمار میرود. پیدایش اشکال جدید آموزش، سیاستگذاری دقیق آموزشی وبرنامهریزی در سطوح مختلف اعم از مقاطع ابتدایی، متوسطه وعالی نظام آموزشی را به یکی از سرنوشتسازترین حوزه ها مبدل نموده است. از طرفی نظام آموزشی هر کشوری از طریق فلسفه تربیتی آن کشور شکل میگیرد که صعود یا نزول آن در گرو تدوین فلسفه تعلیم وتربیت منسجم ومدون برای نظام آموزش وپرورش کشور است.
«بازسازی فلسفه، بازسازی آموزش وپرورش ونیز بازسازی روشها وآرمانهای اجتماعی به یکدیگر بسته وپیوستهاند. اگر در عصر کنونی، نیاز ویژهای به بازسازی آموزش وپرورش داریم، اگر این نیاز مستلزم بازنگری در مفهوم بنیادی نظامهای سنتی فلسفی است، از آن روست که در پی پیشرفت علم، انقلاب صنعتی وتحول دموکراسی، دگرگونیهای همه سویهای در زندگانی اجتماعی روی دادهاست. این دگرگونی عملی نیازمند بازسازی آموزش وپرورش است تا بتواند با آن سازگار گردد ونیازمند پیشروانی است که بپرسند این دگرگونیها چه آرمانها و اندیشههایی را در خود نهفته دارد ونیازمند چه بازنگریهایی در آرمانها و اندیشه های به میراث مانده از فرهنگهای متفاوت گذشتهاند» (نقیب زاده، ۱۳۸۱: ۹۴).
این اصل مسلم است که تعلیم وتربیت در هر کشور ودر هر زمانی باشد با انسانها سروکار دارد ودرصدد تعیین هدفها وشیوههای وصول به اهداف وتعیین محتوی به منظور رسیدن به هدفهاست. اما این شدن انسان یا انسان کمال یافته وآرمانی که تعلیم وتربیت درست درصدد آفرینش وتربیت وشکل گیری شخصیت او هستیم چگونه است؟ پاسخ این سوال را باید در فلسفه تعلیم وتربیت بیابیم (گلستانی، ۱۳۷۸).
روندها وتغییرات آموزش وپرورش پدیدهای درازمدت است که باید در زمینه تاریخی خود مورد مطالعه قرارگیرد. پیشرفتهایآموزش را نمیتوان به طور کامل از پیشرفتهای سایر نهادهای اجتماعی وسیاسی جدا کرد. در کشورهای در حال توسعه پیشرفتها و-نیز مشکلات آموزش وپرورش را باید در یک چشم انداز درازمدت مورد بررسی قرار داد. البته آموزش تجاربی که در زمینه های مختلف اجتماعی و در زمان های متفاوت بدست میآید، بسیار دشوار است (هتک، ۱۳۷۱). پس لازم بنظر میرسد جهت بررسی فلسفه تعلیم وتربیت کشورها به زمینه شکلگیری آنها نیز در این پژوهش اشارهای داشته باشیم.
بررسی سوال اول پژوهش
۴-۱جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت در نظام آموزش وپرورش کشور انگلستان چگونه است؟
۴-۱-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی انگلستان
این کشور در غرب اروپا ودر نیم کره شمال واقع شده است (غفاری، ۱۳۸۳). در انگلستان مانند سایر کشورهای جهان تشکلهای مذهبی نخستین کانونهای آموزشی را ایجاد کردند ومیتوان گفت کلیسا ومراجع وابسته به آن اولین بنیانگذاران موسسان آموزشگاهها ودانشگاهها در این کشور بودند (آقازاده، ۱۳۷۹).
اداره آموزش وپرورش در انگلستان تا پایان قرن پانزدهم از وظایف کلیسا بوده است. ولی در قرن شانزده وبا آغاز سلطنت هانری هشتم به تدریج از نفوذ کلیساها بر اداره کشور کاسته شد و-در اواخر دوره پادشاهی ادوارد ششم با تصویب مجلس عوام در اختیار حکومت قرارگرفت. آموزش وپرورش در انگلستان تا سال۱۸۷۰ دست خوش تغییرات دیگری شد وحوادث اجتماعی وسیاسی بر روند آموزش وپرورش تأثیر گذاشت. در همین سال نخستین قانون آموزشی ابتدایی مجالس مقننه به تصویب رسید که به موجب آن مسئولیت اجرایی آموزش وپرورش عمومی به عهده دولت گذاشته شد ودر سال۱۸۹۱، آموزش ابتدایی در جهت رایگان سوق داده شد. در سال ۱۸۵۰ قانون اصلاح ساختار ومحتوای آموزشی مدارس به تصویب رسید ودولت به منظور همکاری با شرکتهای خصوصی به جهت تربیت نیروی متخصص وماهر اقدام به تأسیس موسسات علمی نمود ودر سال ۱۸۸۹ ودر بودجه عمومی دولت، اعتباری برای آموزش وپرورش فنی وحرفهای اجازه تأسیس دانشکدهها ومدارس فنی بیشتری، داده شد (غفّاری، ۱۳۸۳).
در سال ۱۸۹۵کمیسیون سلطنتی در اتخاذ روش های تربیتی، نقش دولت را در تعلیم وتربیت بسیار افزایش داد. در سال ۱۸۹۹ طبق قانون، متمرکز بودن آموزش وپرورش تصویب و براساس آن آموزش وپرورش انگلستان صاحب یک مدیریت مرکزی، ویک کمیته که شامل متخصصان تعلیم وتربیت گردید (صفوی، ۱۳۷۴).
انگلستان، در بین ممالک درگیر جنگ، نخستین کشوری بود که برای بهسازی نظام آموزشی خود کوشید. در سال ۱۹۱۶ این مسئله شدت یافت و درسال ۱۹۱۷ به اوج خود رسید و بحث تعلیم وتربیت همگانی مطرح گردید. این طرح بعد از مقداری اصلاحات درسال۱۹۱۸ تایید گردید وبرای نخستین بار در تاریخ انگلستان قانونی اعلام شده بود که یک نظام آموزش عمومی ملی برای تمام آحاد مردم برقرار گردد ولی در عمل جامعیت پیدا نکرد وبه طور کامل اجرا نگردید (صفوی، ۱۳۷۴).
در سال ۱۹۷۰رهبری فلسفه تعلیم وتربیت تحلیلی با رهبری افرادی مانند ریچارد پیترز، پلهیرست ورابرتدیردن شکل گرفت که توسط افرادی نظیر جانپاتریکاوایت وترنسمکلوجین مورد حمایت قرار گرفت (بریجز و انسیا، ۲۰۰۹).
فلسفه تعلیم وتربیت در اواسط قرن ۲۱ اهمیت مشارکت که در مکتب فلسفه تحلیلی تعلیم وتربیت ترسیم شده را نشان میدهد (بریجز و انسیا، ۲۰۰۹).
فلسفه وفلسفه تعلیم وتربیت معاصر در انگلستان جریانی عمیق دارد. فیلسوفان این کشور به اندیشه های هابرماس وهایدگر، ویتگنشتاین ودیویی، میل وکانت، هیوم ولاک بازگشتند که جهش آنها به گذشته، تنها به دلیل کنجکاوی نیست بلکه بدنبال تفسیر وروشن کردن تجربه های معاصر هستند.کار فلسفه تعلیم وتربیت معاصر روشن کردن این روابط تاریخی است که از جمله آنها میتوان به احیاء فضلیت اخلاقی در تعلیم وتربیت معاصر، که به واسطه مراجعه به فلسفه ارسطو میباشد، اشاره نمود (بریجز و انسیا، ۲۰۰۹).
مباحث ملی وبین المللی در آموزش وپرورش شامل: انگلستان درباره اهداف تعلیم وتربیت و اصول ناظر بر تجربه آموزشی، حوزه برنامه ریزیدرسی، تربیت شهروندی، مدارس مذهبی، حقوق والدین وکودکان، تعلیم وتربیت چند نژادی- فرهنگی مختلف جامعه، نقش دانشگاه در تمرکز نظام آموزش عالی است (بریجز و انسیا، ۲۰۰۹).
فرم در حال بارگذاری ...