وبلاگ

توضیح وبلاگ من

ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره :تفکر مذهبی در شعر کودکان گروه های سنی الف و ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

ب) تفکر کودک در مرحله پیش عملیاتی یا شهودی بر اساس ادراکات آنی او است ، در مرحله بعد یعنی مرحله عملیات عینی یا ملموس و قابل‌مشاهده به ادراک‌هایییکپارچه‌تر و سازمان‌یافته‌ترمی‌رسد که مبتنی بر روابط منطقی است.هنگامی‌که کودکان به سن ۷-۸ سالگی می‌رسند حساسیت بیشتری نسبت به تمییز بین نمود و واقعیت پیدامی‌کنند.آنان به جدیدی برای حل مسائل مربوط به نگهداری ذهنی دست می‌یابند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پیاژه در رشد اخلاقی کودک در گروه‌های سنی الف و ب معتقد است که کودکان خردسال تا ۴ سالگی هیچ درکی از اخلاق و اصول اخلاقی ندارند و تا قبل از ۷ سالگی از کسی پیروی نمی‌کنند ، امّا کودکان بزرگ‌ترمی‌توانند بین خیر و شر درست و نادرست تشخیص قائل شوند و یک نوع تابعیت اخلاقی داشته باشند که به معنای اطاعت از امرونهی و دستورات بزرگ‌سالان است .
علی‌رغمنظریه پیاژه که عملیات انتزاعی را بالاترین مرحله رشد شناختی می‌داند که از حدود ۱۲ سالگی شروع می‌شود ،محققین در مطالعات میدانی خود نشان داده‌اند که حتی کودکان مرحله پیش عملیاتی نیز می‌توانند از آموزش نگهداری ذهنی و سایر آموزش‌های مربوط به عملیات عینی بهره گیرند .
با بهره گرفتن از کار میدانی که توسط محققین و پژوهشگران روان‌شناسی رشد انجام‌شدهمی‌توان گفت کودک از ۳ سالگی توانایی درک مفاهیم انتزاعی را دارد و می‌تواند خیلی از مفاهیم را در ذهن خود مجسم کند . (حاجی نصرالله ،۱۳۸۴: ۶۵)
[۳]پیاژه در تحقیق دیگر بیان می‌دارد که تعداد انبوهی از کودکان تنها خدا را در برابر خواسته‌های خود مطرح می‌نمایند و درزمانی که بتوانند فرد دیگری را برای این منظور پیدا نمایند از او غافلمی‌شوندآموزش‌های مذهبی داده‌شده به کودکان در خلال سنین ۴ تا ۷ سال ، اغلب نسبت به تفکر طبیعی آنان بیگانه می‌باشد و در پایان نتیجه می‌گیرد که دین واقعی کودک در طول مهروموم‌های نخست زندگی با دین او در سنین بالاتر کاملاً متفاوت است . (باهنر ، ۱۳۹۱ : ۶۴)
۲-۹-۲-نظریه رونالدگلدمن :
در دهه ۱۹۶۰ ، رونالد گلدمن­۱­پژوهش‌های زیادی درزمینه­­ی رشد و تحول دینی کودکان انجام داد . اولین کتاب وی به نام « تفکر دینی از کودکی تا بلوغ » در سال ۱۹۶۴ و کتاب دوم او به نام «آمادگی برای دین » در سال ۱۹۶۵ به چاپ رسید . در این دو کتاب کوشش شده است که تحول اندیشه دینی برای آموزش مبانی دینی از طریق معلمان موردبررسی قرار گیرد.
گلدمن دریافت که توانایی کودکان در فهم دینی مراحلی دارد او با به‌حساب آوردن محدودیت‌های کودکان در به‌کارگیری زبان و کم‌تجربگی آنان به ۵ مرحله قائل گردید :
۱- دوره‌ی ماقبل تفکر مذهبی (تا ۷و۸سالگی)
۲- دوره تفکر مذهبی ناقص اول (۷ تا ۹ سالگی)
۳- دوره‌ی تفکر مذهبی ناقص دوم (۹ تا ۱۱ سالگی)
۴- دوره‌ی اول تفکر مذهبی شخصی (۱۱ تا ۱۳ سالگی)
۵-دوره‌ی دوم تفکر مذهبی شخصی (۱۳ سالگی به بعد که سنین عقلی می‌باشند)
گلدمن همچنین بر اساس نظریه‌ی پیاژه سیر تفکر مذهبی کودک را به ۳ مرحله تقسیم کرده است:
۱- تفکر مذهبی شهودی (تا ۷و ۸سالگی)
۲- تفکر مذهبی عینی (۸-۷ تا ۱۴-۱۳ سالگی)
۳- تفکر مذهبی انتزاعی (۱۴-۱۳ سالگی به بعد) (باهنر ، ۱۳۹۱ : ۶۹)
وی برای عبور کودکان از هر دوره ، دوره‌ی واسطه‌ای را نیز ذکر کرده است که تفکر مذهبی واسطه‌ای شهودی عینی و تفکر مذهبی واسطه‌ای عینی – انتزاعی نامیده است .
که گروه‌های سنی موردمطالعه‌ی ما در مرحله مذهبی شهودی و واسطه‌ای شهودی – عینی قرار می‌گیرند . همچنین در تقسیم‌بندی قبلی دوره‌ی ماقبل تفکر مذهبی و دوره‌ی تفکر مذهبی ناقص اول موردمطالعه ماست.
کودکان در مرحله تفکر شهودی و پیش عملیاتی ، بسیاری از واژه‌های مذهبی را به کار می‌برند امّا معنی آن را در‌نمی‌یابند کسی که بر این نکته واقف نباشد از سهولت به‌کارگیری زبان مذهبی توسط آنان به خطا تصور می‌نمایند که کودکان از قدرت فهم بالایی برخوردارند .
کودکان در دوره‌ی بعد یعنی دوره‌ی تفکر مذهبی ناقص اول که از حدود ۷ تا ۹ سالگی را شامل می‌شود ، تلاش می‌کنند از محدودیت‌های تفکر خود خارج شوند زیرا آنان از این محدودیت‌ها ناخشنودند .
در مرحله اول کودک خودمحور و تک کانونی است ولی در این دوره به‌مراتب کمتر می‌شود و این دامنه کاهش می‌یابد .
کودک در این مرحله تصورات مذهبی را که انتزاعی هستند به همان معنای تحت‌اللفظی و تجسم‌یافته معنا می‌کندمثلاً کودک از شنیدن دست خدا به همراهت تصور می‌کند خداوند مانند انسانی است که دست دارد.
در این مرحله کودک تلاش می‌کند تفکرات خود را منظم کند او در جهت رسیدن به یک منطق استقرایی و قیاسی تلاش زیادی می‌کند ولی منطق او پراز اشتباه است .(همان :۷۰)
۲-۱۰-آموزش مفاهیم مذهبی:
ازآنجاکه کودکان باید معلوماتی را درباره دین فرابگیرند،یکی از وظایف شاعران آشنا کردن کودکان با این مفاهیم و معلومات است.اما این مفاهیم از چنان وسعتی برخوردارند که نمی‌توان همه آن‌ها را در اشعار گنجاند، لذا شاعران باید نمونه‌هایی را انتخاب نمایند که با رشد درک دینی کودکان مناسبت بیشتری داشته باشد.
برای تهیه دقیق و آگاهانه برنامه‌های آموزش دینی،لازم است تا ابعاد گوناگون دین تبیین گردد و مشخص شود که کدام‌یک از این ابعاد با رشد درک کودکان هماهنگی بیشتری دارد.(باهنر،۱۳۹۱ : ۱۴۹)
شاعران می‌توانند پس از در نظر گرفتن ابعاد مختلف دین و رشد درک کودکان اشعار مناسبی را در سطح درک کودکان بسرایند و تمام یا حداقل بیشتر مباحث دینی را در آن‌ها بگنجانند تا کودک با آن‌ها آشنا شود.
در این پژوهش ما مباحث دینی را به سه بعد تقسیم کرده‌ایم که لازم است به کودکان آموزش داده شوند.
۱- بعد اعتقادی
۲- بعد عبادی
۳-بعد اخلاقی
فصل سوم
مفاهیم مذهبی وبررسی آن ها در اشعار
بخش اول : بعد اعتقادی
درآمد
دین اسلام دارای یک سری آرا و عقایدی است که حکم پایه و ریشه دین را دارند، دانشمندان اسلامی این آرا و عقاید را ” اصول دین” نامیده‌اند که عبارت‌اند از: توحید،معاد و نبوت که در اعتقاد مذهب تشیع دو اصل عدل و امامت نیز به این اصول اضافه می‌شود.این اعتقادات که یک بینش مذهبی نسبت به حقیقت هستی است ، در قالب واژه‌های فلسفی و انتزاعی و استدلال‌های گوناگون و پیچیده مطرح می‌شود که در سطح درک کودکان نیست و به‌سادگی می‌تواند خردسالان را به‌سوی تصوراتی غلط از آن‌ها سوق دهد.
شاعر موظف است این مفاهیم را به‌گونه‌ای ساده و روان بیان کند که برای کودکان ملموس و قابل‌درک باشد.
اولین اصل از این اصول پنج‌گانه توحید یا به‌عبارت‌دیگر خداشناسی است که در این بخش به آن پرداخته می‌شود.
۳-۱-۱- خداشناسی
ازجمله مهم‌ترین نکاتی که پیرامون آموزش دینی و مذهبی کودکان مطرح می‌شودمسئله فطری بودن توجه به خدا و دین است . به این موضوع در روایات نیز اشاره‌شده است :
خداوند فرموده است « محبت به کودکان از برترین اعمال است چراکه من فطرت آن‌ها را بر پایه اعتقاد به یگانگی خود قراردادم…» (مجلسی ، ۱۳۸۵ ه ق :۹۷ )
پس این روایات نشان می‌دهد اساس اولیه پذیرش دین در فطرت تمام کودکان وجود دارد و کودک از همان خردسالی به یک قدرت و نیروی مافوق که می‌تواندنیازمندی‌هایش را برطرف سازد توجه دارد . ازاین‌رو ، پدر و مادر و مربیان او وظیفه‌دارند که محیط مناسبی را برای او به وجود آورند تا عقایدی که ریشه‌های آن در فطرتش نهاده شده است به‌تدریج ظهور و تکامل یابند و این آموزش را باید از نخستین مهروموم‌های عمر آغاز نمود . (باهنر ،۱۳۹۱ :۱۳۰)
اگرچه خداجویی امری فطری است و کودکان از نخستین مهروموم‌های کودکی درباره‌ی خدا کنجکاوند و سؤالاتیمی‌پرسند ، امّا مفهوم خدا ، مفهومی مجرد و انتزاعی است و می‌دانیم که کودکان در این سنین با محسوسات و مسائل عینی سروکار دارند و ارتباط برقرار می‌کنند پس در آموزش این‌گونه مفاهیم به کودکان لازم است حتماً نسبت به کودک و ویژگی‌های سنی او و همچنین مراحل مختلف رشد و شناخت آگاهی کافی داشته باشیم .
اگر تعالیم دینی بدون توجه به محدودیت‌های کودک مطرح شوند ، نه‌تنها آموزش این مفاهیم با موفقیت همراه نخواهد بود ، بلکه ممکن است بابیان مطلبی فراتر از درک فراگیران خود ، سبب دیگری برای تقویت این خامی‌ها در برداشت‌های کودکانه باشیم و مایه انزجار و دل‌زدگی از دین گردیم . وظیفه مربی است تا بامطالعه تحقیقات در این زمینه و نیز گفتگوها و فعالیت‌های عملی که طراحی می کند ، مفاهیم ناقص و نادرست موجود در اذهان دانش آموزان را کشف کند و درصدد زدودن آن‌ها برآمده آن‌ها را برای ورود به سطوح بالاتر تفکر مهیا کند . با توجه به محدودیت‌های موجود در تفکر کودکان دبستانی به‌ویژه در سنین پایین‌تر و پیش‌دبستان مهم‌ترین کار مربی این است که تلاش‌های خود را معطوف نفی اشتباه‌ها و نواقص موجود در این برداشت‌ها کند. بدون اینکه برای تصحیح آن‌ها به بحث از مفاهیم انتزاعی و استدلال‌های مشکل متوسل شود. مباحث انتزاعی را باید به زمانی موکول کرد که استعداد لازم برای فهم آن‌هادر اول پدید آمده باشد و اینمسئله در دوره دبستان به وقوع نمی‌پیوندند . ( همان : ۱۹۰)
برداشت‌های کودکان از مفهوم خدا با ویژگی‌های خودمحوری و تفکر عینی آنان مطابقت دارد . علاقه طبیعی آن‌ها این است که به موجودات مجرد با همان عینک عینی همیشگی نگاه کنند . درک خردسالان از مفهوم خدا تا حدود ۷ سالگی بسیار خام ، مادی و شبیه یک انسان است : او با صدایی شبیه ما سخن می‌گوید در بهشتی سکونت دارد که در آسمان‌هاست و به‌صورت یک انسان به زمین آمده و به اداره امور آن می‌پردازد . تعداد قابل‌توجهی ادعا کرده‌اند خدا را می‌توان دید و اکثر کودکانی که این اعتقاد را ندارند دلایل خود را دوری آن‌ها از خدا و اینکه خدا در آسمان‌ها است ، بیان داشته‌اند که این دلایل نشانگر قابل‌رؤیت بودن خدا در نزد آنان است . ( سیف نراقی و نادری ، ۱۳۶۹ : ۶۹)
درک کودکان از خدا در محدوده‌ی سنی ۷ تا ۹ سال ، بیشتر شبیه انسانی فوق‌العاده است تا موجودی فوق طبیعی ، مانند اینکه او را شبیه انسانی نورانی می‌پندارد و گاه او را به‌صورت شعله آتش توصیف می‌کنند . این توضیحات حاکی از ناتوانی آنان برای درک از این مفهوم است . کودکان خدا را دوست خود می‌دانند ، امّا قدرت سحرآمیز و نیز خشمگینی او در برابر اعمال ناپسند ، سبب می‌شود که ترس از خداوند در آنان وجود داشته باشد . بنابراین معلم باید مراقب باشد این ترس را تشدید نکند، بلکه چهره دوستانه و محبوبی از خداوند ترسیم کند و از این ترس نیز باید به نحو صحیحی بهره‌برداری شود. ( باهنر ، ۱۳۹۱ : ۸۸)
کودکان در ۳ تا ۶ سالگی (مرحله تفکر شهودی و پیش عملیاتی از دیدگاه پیاژه) خدا را به‌عنوان یک پادشاه و سلطان تصور می‌کنند آنان می‌پندارند که خداوند در خانه‌ای شبیه ابر یا ابری به شکل حیوان و شناور در آسمان‌ها زندگی می‌کند.برای کودکان در این سن خدا موجودی خیالی و غول‌پیکر است.با این تفاوت که او بزرگ‌تر و عظیم‌تر است و کودکان از او می‌ترسند.در مرحله بعد یعنی از ۶ تا ۹ سالگی (مرحله عملیات عینی یا ملموس) کودکان واقع‌گرایند،در این مرحله نمادها جایگزین اشیاء می‌شوند.در این دوره خداوند به‌عنوان یک پدر در کنار فرشته‌ها و موجودات مقدس در هیئت پوشیده و سر‌ی نمایش داده نمی‌شوند بلکه با ترکیب یک انسان در زندگی واقعی تصور می‌گردد.کنجکاوی کودک از ۴ سالگی به بعد منجر به خداجویی و قبول خدا خواهد شد .از ۶ سالگی به بعد ارتباط کودک باخدابه‌صورت حرف زدن و درخواست کردن از نوع مادی است.کودکان قبل از ۷ سالگی برای خدا مکان خاصی مثل آسمان‌هاقائل‌اند .از ۴ تا ۶ سالگی کودکان مجذوب قدرت خدا شده،در شگفت می‌شوند که خداوند چه­ها می‌کند.از ۵ سالگی به بعد سؤالاتی مبنی بر اینکه خدا چه شکلی است؟کجاست؟ و چرا او را نمی‌بینیم؟می‌پرسد. (مهر محمدی ، ۱۳۶۸: ۶۲)
در پاسخ به این سؤالات کودک در مورد خداوند ، باید به دوره سنّی سؤال‌کننده توجه شود تا مشخص شود او از خدا چگونه تصوری دارد اگر او کودکی در دوره سنی ۳ تا ۶ سال باشد.باید این پاسخ‌ها را به انسان‌انگاری خدا و دارای مکان بودن و قابل‌رؤیت بودن او معطوف کرد و بیان داشت : خدا مثل ما نیست ،او دست‌وپا ندارد. او ما را می‌بیند ولی مثل ما چشم ندارد ، او سخنان ما را می‌شنود ولی گوش ندارد ، او زندگی می‌کند ولی نه در خانه‌ای مثل خانه‌های ما و … و اگر او کودکی در محدوده سنی ۶ تا۹ سال باشد ، پاسخ‌ها باید به نفی تصور انسانی با نیروهای فوق‌العاده یا شباهت او به نور یا شعله‌ی آتش سوق پیدا کند ، چراکه او از انسان‌انگاری‌هایدوره‌ی پیشین تا حدود زیادی رهایی یافته است ، امّا هیچ‌گاهنمی‌توان برای تصحیح این برداشت‌ها به مفاهیم انتزاعی و مشکلی چون وجود مطلق ، بساطت ، ذات ، عدم ترکیب ، تغییر ، حرکت در وجود او و از این قبیل روی آورد ، بلکه باید با همان عبارت ساده به‌تدریج ، خامی‌های تفکر زدوده شود تا بتوان به همراه رشد تفکر او در سطوح بالاتر مفاهیم واقعی و صحیح را به وی آموزش داد . (باهنر ، ۱۳۹۱ : ۱۹۱)


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی نقش گیرنده ۵-HT1A بر تقویت پتانسیل های میدانی شکنج ...منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله ارائه روشی جدید جهت بهبود بازدهی تخصیص پهنای باند پویا در شبکه های ... »
 
مداحی های محرم