بنابراین مدیریت منابع جهت تحقق اهداف خود، باید وظایفی را با بهره گرفتن از ابزارها و فعالیتهایی انجام دهد که در قسمت زیر مهمترین این وظایف و فعالیتها شرح داده شده است.
۲ـ۱۶ـ۳ـ سازماندهی
سازماندهی عبارت است از فرایند تقسیم کار میان افراد و گروههای کاری و هماهنگی میان آنها به منظور رسیدن به اهداف. دعائی (۱۳۸۴) اظهار میدارد که “سازماندهی یکی از وظایف مدیرتی منابع انسانی و یک فرایند مرحله ای است که عبارتند از: الف) طراحی کارها و فعالیتها. ب) دسته بندی فعالیتها در پستهای سازمانی. ج) برقراری ارتباط میان پستها به منظور رسیدن به اهداف مشترک” (ص ۲۳). بنابراین سازماندهی به عنوان یکی از وظایف مدیریت منابع انسانی عبارت است از طراحی مشاغل و تجزیه و تحلیل آن و طبقه بندی مشاغل سازمانی و مشخص نمودن چگونگی روابط بین مشاغل گوناگون در سازمان.
فعالیتهایی که در هر سازمان انجام میشود باید بین بخشها و واحدهای تابعه تا حدی تقسیم شود که بالاخره کارهای تجزیه شده به عهده شخص واحدی محول شود. هدف از طراحی شغل در واقع تعیین و مشخص نمودن ساده ترین حرکتهای لازم برای انجام کار، تعیین وظایف جزئی و همچنین مسئولیتها و شرایط و موقعیت یک شغل میباشد. به عبارت دیگر با طراحی شغل، مشخصات و ویژگیها و مسئولیتها و محتوای یک شغل خاص تعیین میشود. میرسپاسی (۱۳۸۵) عقیده دارد که “طراحی شغل عبارت است از تعیین و در کنار هم قرار دادن وظایفی که به مدت یک واحد کاری میتواند توسط فردی با مهارتهای خاص انجام گیرد و پاسخگوی بخشی از نیازهای سازمان باشد” (ص ۱۲۴). اجزاء و عناصر فرایند طراحی شغل در شکل زیر نشان داده شده است.
چه کسی؟
مشخصات فکری و فیزیکی نیروی کار
چرا؟
فلسفه وجودی شغلی در سازمان
کی؟
زمان
انجام
کار
چگونه؟
روش های انجام
کار
کجا؟
موقعیت جغرافیایی و سازمانی محل انجام کار
چه؟
وظایفی که باید انجام شود؟
ساختار نهایی شغل
شکل۲ ـ ۱۴ ـ عناصر فرایند طراحی مشاغل
منبع : «بیارس»[۱۴۱]، ۱۹۸۷، ص ۸۳٫
طراحی مشاغل در سازمانها معمولاً به روشهای مختلف انجام میشود. برای طراحی مشاغل روش واحدی که همواره بتوان از آن استفاده کرد وجود ندارد و در شرایط و موقعیتهای مختلف، طرحها و الگوهای متفاوتی به کار برده میشود؛ سعادت (۱۳۸۶) عقیده دارد که “معمولاً از چهار روش برای طراحی مشاغل استفاده میشود که عبارتند از: ۱)روش مدیریت علمی؛ ۲)روش انگیزشی؛ ۳)روش سیستمی؛ ۴)روش مبتنی بر ویژگیهای عامل انسانی” (ص ۵۰).
پس از طراحی شغل نوبت به تجزیه و تحلیل آن میرسد. تجزیه و تحلیل شغل عبارت است از فرایند تعیین و گزارش اطلاعات منابع مربوط به ماهیت شغل. با بهره گرفتن از فرایند تجزیه و تحلیل شغل اطلاعات و حقایق مربوط به کیفیت و ماهیت هر شغل و همچنین شرایط احراز و مسئولیتهای آن به طور سیستماتیک جمع آوری و مطالعه و بررسی میشود.
سعادت (۱۳۸۶) در تعریف تجزیه و تحلیل شغل اظهار میدارد که:
تجزیه و تحلیل فرایند است که از طریق آن ماهیت و ویژگیهای هر یک از مشاغل در سازمان بررسی میگردد و اطلاعات کافی درباره ی آنها جمع آوری و گزارش میشود. با تجزیه و تحلیل شغل معلوم میشود هر شغل چه وظایفی را شامل میشود و برای احراز و انجام شایسته آن چه مهارتها، دانشها و تواناییهایی لازم است (ص ۲۳).
ورتر[۱۴۲] و دیگران (۱۹۹۰) عقیده دارند که “تجزیه و تحلیل شغل منجر به تهیه دو نوع گزارش میگردد: الف) شرح شغل[۱۴۳]، که فهرستی است از کیفیت وظایف و مسئولیتهای شغل. ب) مشخصات شغل[۱۴۴]، که حداقل شرایط و خصوصیات فردی را که باید آن وظایف را انجام دهد تعیین میکند” (ص۱۰۲).
تجزیه و تحلیل مشاغل در سازمانها عموماً با بهره گرفتن از روشهای مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، نشست متخصصان و ثبت وقایع انجام میشود. همچنین تجزیه و تحلیل و طراحی شغل دارای مراحلی میباشد که در شکل زیر نشان داده شده است.
شکل ۲ ـ ۱۵ : مراحل تجزیه و تحلیل و طراحی شغل
منبع: «رونالد» و «لوین»[۱۴۵]، ۱۹۸۰، ص ۵۳ .
اطلاعات و دادههای به دست آمده از تجزیه و تحلیل مشاغل مبنا و پایه بسیاری از فعالیتهای مدیریت منابع انسانی است. از اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل مشاغل در فعالیتهای کارمندیابی، انتخاب و انتصاب، آموزش، ایمنی، ارزیابی عملکرد، حقوق و دستمزد، طراحی شغل کارکنان استفاده گردد.
۲-۱۶-۴- برنامهریزی منابع انسانی
برنامهریزی نیروی انسانی یا برنامهریزی پرسنلی عبارتست از فرایند جذب افراد شایسته در زمان مقتضی و در شغل مناسب و به تعداد کافی در سازمان. دسنزو و رابینز[۱۴۶] (۱۹۸۸) عقیده دارند که “برنامهریزی نیروی انسانی فرایندی است به وسیله آن سازمان معین میکند که برای نیل به اهداف خود به چه تعداد کارمند، با چه تخصص و مهارتهایی، برای چه مشاغلی و در چه زمانی نیاز دارد” (ص۷۹). بنابراین بدون برآورد نیروی انسانی لازم و برنامهریزی دقیق برای تأمین آن، نیل به اهداف سازمان امکانپذیر نخواهد بود. برنامهریزی نیروی انسانی شامل مراحلی میباشد. سعادت (۱۳۸۶) عقیده دارد که:
برنامهریزی نیروی انسانی از پنج مرحله تشکیل شده است:
بنابراین برنامهریزی نیروی انسانی یکی از مهمترین وظایف مدیریت منابع انسانی به شمار میرود زیرا موفقیت بلندمدت هر سازمان بستگی به داشتن افراد مناسب در مشاغل مناسب دارد و در صورتیکه افراد با مهارت و به تعداد کافی در اختیار سازمان نباشد امکان شکست ماموریتها وجود خواهد داشت.
(۳-۱۰۱)
که همان تنش سه محوری، تنش فشاری، تنش معادل وان- مایسز و نرخ کرنش پلاستیک معادل می باشند. معیار شروع آسیب زمانی فرا می رسد شرط زیر ارضا شده باشد:
(۳-۱۰۲)
که یک متغیر حالت است که به صورت یکنواخت همزمان با تغییر شکل پلاستیک افزایش می یابد. درهر بازه درطی آنالیز، نرخ افزایش این چنین محاسبه می شود:
(۳-۱۰۳)
۳-۷-۳-۲- شکست برشی:
معیار برش یک معیار پدیده ای برای پیش بینی اولین آسیب دراثرتمرکز تنش در یک مرز می باشد. این مدل فرض می کند که کرنش پلاستیک معادل در لحظه وقوع اولین آسیب، ، تابعی از نسبت تنش برشی ونرخ کرنش می باشد:
(۳-۱۰۴)
دراینجا همان نسبت تنش برشی، بیشینه تنش برشی و یک پارامتر مربوط به ماده می باشد. معیار شروع آسیب زمانی فرا می رسد که شرط زیر ارضا شده باشد:
(۳-۱۰۵)
که یک متغیرحالت است که به صورت کاملا یکنواخت همزمان با تغییرشکل پلاستیک افزایش می یابد. درهر بازه در طی آنالیز، نرخ افزایش این چنین محاسبه می شود:
(۳-۱۰۶)
۳-۷-۴- معیارشروع آسیب برای ناپایداری تسلیم درورق ها[۱۰۸]:
ناپایداری دراثر تسلیم، یکی ازفاکتورهای مهم درفرآیندهای شکل دهی ورق ها می باشد. اندازه ناحیه تسلیم شده درحدود ضخامت ورق می باشد وتسلیم شدن موضعی[۱۱۶] می تواند به سرعت به شکست بینجامد. آباکوس از چهار معیارمختلف استفاده می کند که می تواند درپیش بینی اولین رویداد ناپایداری دراثر تسلیم درورق ها مورد استفاده قرارگیرند: نمودار حدشکل دهی[۱۱۷] ، نمودار تنش حد شکل دهی[۱۱۸]، نمودار حدشکل دهی ماسچن بورن- سون[۱۱۹]، معیارمارسینیاک- کوزینسکی[۱۲۰] که تنها درحالت صریح درآباکوس[۱۲۱] موجود است. این معیار تنها به المان های با فرمول بندی تنش صفحه ای می تواند اعمال شود وآباکوس به صورت اتوماتیک این معیار را برای بقیه المان ها درنظر نمی گیرد. آنگونه که معلوم شده است، نمودار حدشکل دهی کلاسیک براساس کرنش(FLD) وابسته به مسیر کرنش می باشد. تغییرات در مسیر انجام تغییر شکل (مثلا بارگذاری دومحوری یکسان[۱۲۲] وسپس اعمال کرنش کششی تک محوره[۱۲۳]) می تواند باعث تغییرات اساسی در سطح کرنش های حدی شود. بنابراین اگر مسیرهای کرنش درآنالیز،غیرخطی می باشند معیار شروع آسیب FLD می بایست با دقت استفاده شود. در مسائل کاربردی صنعتی ممکن است تغییرات اساسی ای درمسیر کرنش ایجاد شود. این تغییرات می تواند ناشی ازعوامل مختلفی نظیراعمال شکل دهی های چند مرحله ای، هندسی پیچیده ابزارآلات شکل دهی واصطکاک بین سطوح باشد. برای مسائل با درجه غیرخطی بالا درمسیر کرنش، آباکوس سه معیار شروع آسیب دیگری را پیشنهاد می دهد: معیارتنش حد شکل دهی، معیار حد ماسچن بورن- سون و درآباکوس صریح معیارمارسیانیک- کوزینسکی. این معیارها اینگونه انتخاب شده اند که وابستگی به مسیراعمال بار را کاهش دهند.
۳-۷-۴-۱- معیار نمودار حدشکل دهی:
نمودارحد شکل دهی یک مفهوم بسیار مفید است که نخستین بار توسط آقایان کیلر[۱۲۴] و باکوفن[۱۲۵] در سال ۱۹۶۴ معرفی شد وهدف آن بدست آوردن حداکثر مقدار تغییرشکل یک ماده تا قبل ازوقوع اولین ناپایداری تسلیم بود. کرنش های بیشینه ای که یک ورق می تواند تا قبل از وقوع اولین ناپایداری تسلیم تحمل کند به عنوان کرنش های حد شکل دهی نامیده می شوند. یک نمودار حد شکل دهی نمایشی از کرنش های حد شکل دهی در فضای کرنش های اصلی لگاریتمی[۱۲۶] (درون صفحه) می باشد (شکل (۳-۲)). در مباحث مربوط به نمودار حد شکل دهی، کرنش های حدی اصلی[۱۲۷] وفرعی[۱۲۸]، به ترتیب مربوط به مقادیر بیشینه وکمینه کرنش های حدی اصلی درون صفحه ای می باشند. کرنش حدی اصلی اغلب درمحور عمودی وکرنش حدی فرعی اغلب درمحور افقی نمایش داده می شوند. به خطوطی که متصل کننده حالت های ناپایداری درتغییرشکل می باشند به عنوان منحنی حدشکل دهی[۱۲۹] شناخته می شود.
شکل (۳-۲): نمودارحدشکل دهی[۱۰۸].
کرنش هایی که بوسیله آباکوس به صورت عددی محاسبه می شوند می توانند با منحنی حد شکل دهی مقایسه شوند تا فرایند تغییرشکل درآنالیز امکان سنجی شود. معیار شروع آسیب نمودارحد شکل دهی نیاز به مشخص کردن منحنی حد شکل دهی در فرم یک جدول دارد تا درآن کرنش اصلی در شروع آسیب به صورت تابعی ازکرنش فرعی (وبه صورت انتخابی تابعی ازدما ودیگر پارامترهای ازپیش تعیین شده) داده شود.
(۳-۱۰۷)
در اینجا نشان دهنده دما و نشان دهنده پارامترهای ازپیش تعیین شده هستند. مشخصه شروع آسیب درنمودارحد شکل دهی با شرط داده می شود که تابعی ازحالت تغییرشکل کنونی است وبه صورت نسبت کرنش اصلی کنونی، ، به کرنش اصلی درمنحنی حد شکل دهی (که درمقدارکنونی کرنش فرعی، ، دما ودیگر پارامترهای ازپیش تعیین شده نشان داده شده است) محاسبه می شود.
(۳-۱۰۸)
برای مثال برای حالت تغییرشکل داده شده درنقطه A درنمودار شکل(۳-۲)، معیار شروع آسیب به صورت زیرمحاسبه می شود:
(۳-۱۰۹)
اگرمقدار کرنش فرعی خارج ازمحدوده کرنش های تعریف شده درجدول باشد، آباکوس به صورت اتوماتیک مقدارکرنش اصلی روی منحنی حد شکل دهی را بافرض ثابت بودن شیب نمودار درنقطه آخر، برون یابی می کند. نمودارهای حد شکل دهی را به صورت آزمایشگاهی وتحت شرایط کشش خالص دوطرفه[۱۳۰] ورق بدون تاثیرخمش اندازه گیری می کنند. برای جلوگیری از پیش بینی زوال زودهنگام ورق تحت تغییر شکل ناشی ازخمش، آباکوس معیار نمودار حد شکل دهی را طوری ارزیابی می کند که کرنش های عددی درصفحه وسط ضخامت ورق محاسبه شده وسپس با نمودار مقایسه شوند. در پوسته های کامپوزیتی با تعدادی ازلایه های مختلف نیز این معیار درصفحه وسط هرکدام از لایه ها که نمودار حد شکل دهی آن مشخص شده است، اعمال می شود تا این اطمینان حاصل شود که تنها تاثیرات کشش دوطرفه در نظر گرفته شده اند. بنابراین معیار نمودار حد شکل دهی برای مدل سازی زوال تحت بارگذاری خمشی مناسب نیست وبرای این کار می توان مدل های زوال دیگرنظیرزوال چکش خواری[۱۳۱] یا زوال برشی[۱۳۲] استفاده کرد.
۳-۷-۴-۲- معیارنمودار تنش حد شکل دهی:
هنگامی که ماهیت کرنشی منحنی حد شکل دهی به ماهیتی تنشی تبدیل می شود، نمودارهایی با پایه تنش به دست خوهند آمد ونشان داده شده اند که این نمودارها دارای کمترین وابستگی به مسیر کرنش خواهند بود واین یعنی اینکه نمودارهای حد شکل دهی با ماهیت کرنشی مختلف با مسیرهای کرنش مختلف می توانند به یک نمودار حد شکل دهی واحد با ماهیت تنش نگاشت شوند. این خصوصیت باعث می شود که نمودارتنش حد شکل دهی به عنوان یک جایگزین مناسبی به جای نمودار کرنش حد شکل دهی جهت پیش بینی ناپایداری تسلیم تحت بارگذاری دلخواه باشد؛ اگر چه استقلال نمودارهای حد با پایه تنش نسبت به مسیر کرنش ممکن است باعث کاهش حساسیت تغییرات تنش تسلیم به تغییر شکل پلاستیک شود (این موضوع هنوز دربین محققان درحال بحث وگفتگو است). یک نمودارتنش حد شکل دهی تغییر یافته نمودار حد شکل دهی به فضای تنش است با این مضمون که تنش های اصلی کمینه وبیشینه درون صفحه ای متناظربا اولین رویداد تمرکز تسلیم، به ترتیب روی محورهای افقی وعمودی رسم می شوند. بنابراین درآباکوس می بایست تنش اصلی به صورت تابعی ازتنش فرعی درلحظه شروع آسیب در یک جدول داده شود که البته می توان پارامتر دما ودیگر پارامترهای ازپیش تعیین شده نیز درآن دخالت داد.
(۳-۱۱۰)
بنابراین معیار شروع آسیب نمودارتنش حد شکل دهی زمانی کامل می شود که شرط برقرار شود که تابعی از حالت کنونی می باشد وبه صورت نسبت تنش اصلی کنونی، ، به تنش اصلی روی نمودارتنش حد شکل دهی درحالت تنش فرعی کنونی، ، دما ودیگر پارامترهای ازپیش تعیین شده تعریف می شود:
(۳-۱۱۱)
همانند آنچه درقسمت نمودارحد شکل دهی نیز توضیح داده شد، معیارنمودارتنش حد شکل دهی نیز تنها برای کشش دوطرفه خالص کارایی دارد ومی بایست هرگونه اثرخمش ازبین رود. لذا می توان ازمعیارهای دیگر زوال نظیرمعیارچکش خواری یا معیار برش برای بارگذاری خمشی استفاده کرد
.
۳-۷-۴-۳- معیارمارسینیاک- کوزینسکی:
تئوری مارسینیاک- کوزینسکی جهت پیش بینی ناپایداری تسلیم در ورق ها درطی شکل دهی استفاده می شود. دراین تئوری، نواقصاتی در راستای ضخامت به صورت مجازی فرض می شوند وبه عنوان شیارهایی که نماینده نواقصات موجود دریک ورق یکنواخت هستند معرفی می شوند. این نقص با یک نواری با ضخامت کمتر مدل سازی می شود(شکل(۳-۳))[۵].
شکل (۳-۳): ناحیه دارای نقص درمعیارزوال مارسینیاک- کوزینسکی[۵].
این نقص اولیه می تواند واقعا ازضخامت کوچکتر، تغییرات مکانی مقاومت ماده یا ترکیبی ازهردو نشأت بگیرد. پارامتر نشان دهنده نقص، ، به صورت زیر بیان می شود:
(۳-۱۱۲)
همانطور که درقسمت مرورمقالات گفته شد این تئوری نسبت به پارامترنقص بسیارحساس می باشد ومی بایست این پارامتر به دقت تعیین شود. در ابتدا فرض می شود که ناحیه نقص عمود برمحور تنش اصلی بزرگتر است. این فرض می تواند ناحیه سمت راست نمودار حد شکل دهی رابه نتیجه بدهد. جهت تولید هردو ناحیه نمودارحد شکل دهی، آقایان هوچینسون[۱۳۳] و نیل[۱۳۴] این فرض را اصلاح کردند تا این اجازه را به ناحیه نقص بدهند که بتواند با یک زاویه نسبت به محور تنش اصلی کوچکتر قرار گیرد. این زاویه باید طوری تعیین شود که کرنش های حدی پیش بینی شده، کمینه شوند. زاویه کرنش های حدی کمینه بستگی به نسبت کرنش ها دارد. برای حالت بارگذاری تناسبی برای مواد با ایزوتروپی صفحه ای، زاویه کشش صفرهیل[۱۳۵] می تواند برای محاسبه حد شکل دهی استفاده شود. در طی فرایند ایجاد کرنش دوبعدی، ناحیه ناقص بیشتر ازناحیه بدون نقص دچار تغییر شکل می شود. بنابراین مسیر کرنش ناحیه ناقص همواره بالاتراز مسیر کرنش ناحیه بدون نقص خواهد بود. درنقطه ای مشخص که تمرکز کرنش اتفاق می افتد، تفاوت بین مسیرکرنش ناحیه ناقص و ناحیه یکنواخت شروع به افزایش خیلی شدیدی می کند. درآنالیزمعیارمارسینیاک- کوزینسکی، مسیر کرنش هردو ناحیه دنبال شده ویک معیاری برای تشخیص این اختلاف شدید بین مسیرکرنش ها استفاده می شود. هنگامی که تمرکز کرنش تشخیص داده شد، فرض می شود که آن ورق دچار زوال شده است.
فرض کنید شکل (۳-۳) به عنوان نمایی از یک هندسه مدل داده شده است. بنابراین طبق توضیحات بالا مراحل زیر فرض می شود:
شرط تنش صفحه ای فرض می شود ویک نقص اولیه در ورق با پارامتر نقص اولیه وجود دارد.
محور این نقص اولیه در ابتدا زاویه ای به اندازه با جهت تنش اصلی کوچکتر، ، می سازد.
فاز آسیب[۱۳۶] صرفه نظر شده وفرض حجم ثابت می تواند فرض شود:
و (۳-۱۱۳)
و (۳-۱۱۴)
شرط سازگاری نیز بدین صورت نوشته می شود:
و (۳-۱۱۵)
ودر نهایت شرط تعادل نیرویی بین دوناحیه ناقص وناحیه بدون نقص بدین صورت فرمول بندی می شود:
و (۳-۱۱۶)
شاهکویی، اسماعیل، و روشن، غلامرضا، ۱۳۹۲ ، تغییرات زمانی درجه-روز مورد نیاز گیاه سویا بر مبنای دگرگونیهای اقلیمی دهه های آینده مطالعه موردی شهرستان گرگان در مجله آمایش جغرافیایی فضا، فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه گلستان سال سوم/ شماره مسلسل هفتم بیان داشته: امروزه گرم شدن جهانی و تاثیر آن بر عرصه های مختلف همانند کشاورزی، اقتصاد، انرژی، سیاست و غیره… مورد توجه پژوهشگران می باشد. یکی از این عرصه ها تاثیر گرمایش جهانی بر روی کشاورزی و امنیت غذایی انسانهاست. در این بین محصول سویا از جمله محصولات استراتژیک و با اهمیت و درآمد زا برای نواحی مختلف از جمله گرگان میباشد. لذا در این تحقیق داده های روزانه، ماهانه و سالانه حداقل و حداکثر دما برای دوره مشاهداتی و درازمدت ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۰ از سازمان هواشناسی تهیه گردید. در این پژوهش برای ارزیابی تاثیر گرمایش جهانی برای دو بازه زمانی۲۰۴۹- ۲۰۳۵ و ۲۰۷۹-۲۰۶۵ بر روی مقادیر درجه- روز مورد نیاز گیاه سویا، از مدل گردش عمومی جو ۳ HadCM استفاده شد، ولی خروجی های این مدل با بهره گرفتن از نرم افزار Lars-WG در مقیاس روزانه و ایستگاهی ریزمقیاس گردید. برای این تحقیق جهت ارزیابی نقش سناریوهای مختلف تغییر اقلیم از سه سناریوی انتشار ۱ A و A1B، B2 استفاده شد. با توجه به خروجی های دما بدبینانه ترین نتایج که معادل بیشترین افزایش مقدار دما می باشد، مربوط به سناریوی A2 به میزان افزایش دمایی معادل ۶۴/۰ درجه سانتیگراد برای ۲۰۴۹- ۲۰۳۵ و ۶۰ / ۰ درجه سانتیگراد برای دوره ۲۰۶۵ تا ۲۰۷۹ شبیه سازی گردید. بهرحال بر اساس افزایش دما، روند کلی مقادیر درجه- روز برای اکثر سناریوها و سالهای شبیه سازی شده افزایش خواهد یافت. هرچند که این مقادیر میانگین برای ماه های اواخر تابستان و اوایل پاییز که مصادف با کشت تابستانه میباشد، نسبت به دوره مشاهداتی کاهش مقدار درجه- روز را نشان میدهد، اما بر مبنای آمار درازمدت ۲۰۱۱ تا ۲۱۰۰، روند درجه- روز برای کشت بهاره افزایشی و برای کشت تابستانه کاهشی و معنادار است. پس توصیه می شود که در دهه های آینده با توجه به تغییرات اقلیم، کاشت زود هنگام کشت تابستانه اعمال گردد. زیرا بر این اساس گیاه سویا میتواند میزان درجه- روز مورد نیاز خود را در فاصله زمانی کوتاه و مناسبتری تامین نماید.
روش اجرای تحقیق، مواد و روش
روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی با اهداف کاربردی بوده، همچنین در این تحقیق از مشاهدات و مطالعات میدانی ومصاحبه با برخی کارشناسان اهل فن استفاده شده است.
روش گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد. در طی یک دوره کوتاه جهت بررسی موقعیت و آنالیز دقیق منطقه از روش میدانی همراه با مشاهده و مصاحبه با کارشناسان جهاد کشاورزی وکشاورزانی که به کشت سویا در این منطقه می پردازند.
ابزار گردآوری اطلاعات در روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری، جدول و کروکی و… بانکهای اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری و ماهواره ای بوده و در روش میدانی ازمصاحبه و تهیه عکس و غیره استفاده شده است.
در این پژوهش پس از جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی به سازماندهی و طبقه بندی آنها پرداخته و تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق روش های آماری و روش های تجربی و مشاهدات میدانی استفاده خواهد شد. دراین پایان نامه آمار اقلیمی مناطق رضوانشهر تهیه شده و درگام بعدی آمار اقلیمی با توجه به نیازها و خواسته های اقلیمی سویا و سایر پارامترهای اقلیمی موجود تطبیق داده و محدوده های مطلوب اقلیمی شناسائی شده است. دراین تحقیق درمرحله اول اطلاعات مربوط به نیازها و گرایشهای سویا تهیه و تدوین شده ودرمرحله دوم اطلاعات با توجه به نیازهای اکولوژیکی این گونه درمناطقی که به لحاظ نیاز اقلیمی با این گونه مطابقت داشته شناسائی شده است.
روش دمارتن اصلاح شده :
طبقه بندی اقلیمی به روش دمارتن اصلاح شده بر اساس مقدار متوسط بارش سالانه (میلی متر) و متوسط دمای سالانه (سانتی گراد) و بر مبنای ضریب خشکی IA استوار است. رابطه تجربی دمارتن به شرح زیر میباشد.
IA= ضریب خشکی
P= متوسط بارندگی سالانه به میلی متر
T= متوسط درجه حرارت سالانه به سانتی گراد
این ضریب قادر به تفکیک شش گروه اقلیمی از خشک تا بسیار مرطوب است.
سیستم طبقه بندی آمبرژه
تقسیم بندی آمبرژه چکیده بررسیهای مکتب مون پلیه در زمینه طبقه بندیهای بیوکلیماتیک در مناطقی از جهان است که رژیم بارندگی آنها شبیه مناطق متأثر از رژیم رطوبتی مدیترانه ای است و بیشتر پوشش نباتی طبیعی مناطق را زیر نظر دارد. این تقسیم بندی بر یک کلیماگرام تجربی منعکس شده است. این کلیماگرام یا اقلیم نما از دو محور متعامد تشکیل شده است. روی محور افقی مقدار درجه حرارت بر حسب سانتی گراد و بر روی محور عمودی مقدار Q منتقل می شود. ضریب Q به نام ضریب آمبرژه یا ضریب بارندگی است که بصورت زیر برای تعیین پوشش نباتی ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
Q= ضریب آمبرژه یا ضریب بارندگی
p = میانگین بارندگی سالانه به میلی متر
M = میانگین حداکثر درجه حرارت در گرمترین ماه سال ( کلوین)
m = میانگین حداقل درجه حرارت در سردترین ماهسال (کلوین)میباشد(علیزاده و دیگران، ۱۳۷۴).
منحنی آمبروترمیک :
در این روش تغییرات ماهانه توسط درجه حرارت و بارندگی در یک دستگاه محور مختصات قائم ترسیم به طوری که محور افقی به ماه های سال , محور عمودی سمت چپ به درجه حرارت ماهانهT به سانتیگراد و محور عمودی سمت راست به بارندگی ماهانه (P) اختصاص داده میشود. درجهبندی محورهای عمودی به نحوی است که عدد مربوط به تقسیمات بارندگی برحسب میلی متر دو برابر عدد مربوط به درجه حرارت برحسب سانتی گراد در نظر گرفته میشود. البته به شرط آن که تقسیم بندی دو محور به لحاظ مقیاس مساوی و در مقابل هم قرار گرفته باشند (علیزاده و دیگران، ۱۳۷۴)
مواد(داده های تحقیق)
جهت مطالعه شرایط اقلیمی منطقه مورد مطالعه و شناخت ویژگیهای آب و هوایی حاکم بر آن در مرحله نخست با توجه به منابع موجود سیستمهای سینوپتیک و عوامل اقلیمی موثر در آب و هوای منطقه بررسی و سپس با بهره گرفتن از آمار ایستگاه پیلمبرا به ارائه ویژگیهای اقلیمی و تغییرات عناصر آب و هوایی منطقه پرداخته شده است و برای برخی عناصر نظیر باد از ایستگاههای رشت و بندر انزلی کمک گرفته شده است.
جدول ۳-۱ میانگین دمای ایستگاه پیلمبرا سانتی گراد
ماه | مهر | آبان | آذر | دی | بهمن | اسفند | فروردین | اردیبهشت | خرداد | تیر | مرداد | شهریور | سالانه |
۲-۱۷-۶٫ زیستی
۲-۱۷-۷٫ سیاسی
۸ . با شیوه های استعمار نوین آشنا است و راه های مقابله با آن را می داند.
۲-۱۷-۸ . اقتصادی
۸ . احکام اقتصادی اسلام را می داند و در حد وظیفه به آن ها پای بند است.
بخش سوم : پیشینه پژوهش
مرحله فرایندی
ضمن اجرای آموزش ،برنامه ، پروژه و غیره
۱ـ به چه میزانی مراحل طرح ریزی شده به اجرا در می آیند
۲ـ چه تغییراتی باید داده شوند تا پیشرفت لازم به دست آید ؟
۱ـ اجرای پیش آزمون
۲ـ اجرای آزمون رفتار ورودی
۳ـ سنجش مناسب بودن هدفها
۴ـ جمع آوری داده ها به طور دوره ای ، مثل اجرای آزمون
۵ـ تحلیل اثر بخشی استراتژیها
مرحله فراورده ای یا تولیدی
پس از اجرای آموزش ،برنامه ، پروژه و غیره
۱ـ اثر بخشی کلی آموزش ، پروژه ، برنامه ، و غیره
۲ـ اقدامات آتی
۱ـ جمع آوری داده های مربوط به هدفها ، مثلاً اجرای پس آزمون
۲ـ جمع آوری داده های مربوط به بازده های پیش بینی نشده
۳ـ تحلیل و تفسیر داده ها
۴ـ تهیه گزارش
منبع : ( دکتر علی اکبر سیف ، ۱۳۷۶ ، ص ۱۱۷ )
۲-۳۶ارزیابی برنامه های کار آموزی :
موفقیت یک برنامه کار آموزی به عوامل متعدد از جمله : سازمان وسیله و تسهیلات روش و بالاخره نظام آموزشی مطلوب بستگی دارد . برای تعیین نتیجه اجرای یک برنامه آموزشی لازم است عملکردهای آن مورد ارزیابی قرار گیرد ، تا همانگونه که در بخش برنامه ریزی منابع انسانی توضیح داده شد ، بتوان انحرافات احتمالی از هدفهای برنامه را کشف و تصحیح نمود . از نظر اقتصادی نیز لازم است بیلان کار برنامه های آموزشی تنظیم شود تا از انجام هزینه های بی نتیجه جلوگیری گردد .
ارزیابی عملکرد برنامه های آموزشی نیاز به شاخص هائی دارد که با اندازه گیری آنها به توان نتایج را ارزیابی نمود . از جمله شاخص ها یا عواملی که در ارتباط با تولید معمولاً بکار میرود عبارتند از :
۱ـ عوامل مربوط به تولید
الف ـ افزایش میزان تولید
ب ـ کاهش ریخت و پاش مواد اولیه و وسائل
پ ـ کاهش هزینه تولید یا وقت صرف شده برای تولید هر واحد کالا یا خدمت .
ت ـ کاهش ضایعات و نواقص ابزار کار
۲ـ عوامل مربوط به نیروی کار
الف ـ کاهش جابجایی های پرسنلی
ب ـ کاهش غیبت های کوتاه مدت و طولانی
پ ـ کاهش تصادفات و خسارات ناشی از تصادفات
ت ـ بالا رفتن سطح رضایت و روحیه کارکنان
ث ـ کاهش میزان نافرمانی و بی انضباطی
ج ـ افزایش سرعت کار و کیفیت تولیدات یا خدمات
چ ـ کاهش اخراجی و جدا شدگان از موسسه
مطلوبترین روش ارزیابی برنامه های کار آموزی آنستکه ترکیبی از شاخص های فوق الذکر را به تناسب نوع کار انتخاب ، کارکنان آموزش دیده و آموزش ندیده را جداگانه با آن شاخص های انتخابی ارزیابی نمود . در صورتیکه سایر متغیر ها تقریباً ثابت و مشابه باشند عملکرد بهتر گروه آموزش دیده نشانه اثرات آموزش خواهد بود . و اگر میزان بهبود پیشرفت در سمت هدفهای تعیین شده قبلی باشد عملکرد برنامه ها موفقیت آمیز بوده است .
روش دیگر اینکه عملکرد کار آموزان را با استانداردهای معین شده مقایسه نمود . اگر این روش ارزیابی بکار رود ، نزدیک شدن به استاندارد نشانه بهبود در مهارت و توانائی کارآموز خواهد بود البته تعیین استاندارد ها نیز خود از مسائلی است که در آن اختلاف نظر بسیار است . به اعتقاد بعضی از صاحبنظران علوم انسانی ، مشخص کردن استاندارد دقیق برای کار انسان نگاه کردن به انسان به صورت یک ماشین است . این دسته از منتقدین تکیه بیش از حد برای بوجود آوردن استاندارد را نا صحیح میدانند .
( دکتر میر سپاسی ، ۱۳۸۹ )
۲-۳۷دلایل اصلی ارزیابی آموزشهای ضمن خدمت از دیدگاه « کرک پاتریک )
«کرک پاتریک » دلایل اصلی ارزیابی آموزشهای ضمن خدمت را چنین بیان می کند .
۱)ـ توجیه دلایل وجودی واحد آموزش با نشان دادن نقش و اهمیت آن در تحقق اهداف و رسالتهای سازمان .
۲)ـ تصمیم گیری لازم در خصوص تداوم داشتن یا تداوم نداشتن یک برنامه آموزشی .
۳)ـ گرفتن اطلاعات در مورد اینکه چگونه می توان برنامه های آموزشی را در آینده بهبود داد .
علی رغم محدودیتها و عوامل باز دارنده ای که ارزیابی اثر بخشی برنامه های آموزشی را محدود می سازد دلایل منطقی و قابل قبول دیگری نیز وجود دارند که اجرای برنامه های ارزیابی آموزشی در سازمانها را ضروری ساخته اند که در زیر به چند مورد آنها اشاره میکنیم :