تعلیم و تربیت برای عملی کردن بایستی فرد را برای کاری آماده کند که هنوز وجود ندارد و ماهیت آن را حتی تصور هم نمی توان کرد. این امر تنها به این طریق انجام می پذیرد که به کودکان آموزش داده باشد چگونه یاد بگیرند و به آن ها نوعی انضباط فکری داده شود تا آن ها را قادر سازد که اندوخته عقلی بشر را صرف مسائل تازه کنند.
جامعه برای پیشرفت و توسعه نیاز به کودکان با انگیزه، کنجکاو و خلاق دارد؛ همچنین به نوجوانان و جوانانی نیاز دارد که چهره دیگر از آینده ترسیم کنند و به بزرگسالانی نیاز دارد که حامی و سازنده باشند. دستاورد چنین موقعیتی ابتکار و سازندگی است.
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری را می توان از سه جنبه کلی، فردی و سازمانی به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
۲-۲-۲ الف- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه کلی و عمومی:
-
- خلاقیت و نوآوری یکی از اساس ترین و بنیادی ترین ویژگی های خاص انسان است.
-
- مجموعه تمدن انسان محصول خلاقیت ها و نوآوری ها است.
-
- ادامه حیات انسان بدون خلاقیت و نوآوری امکان پذیر نیست.
-
- خلاقیت و نوآوری یکی از اصلی ترین اهداف تعلیم و تربیت است.
-
- خلاقیت و نوآوری عامل بهبود مستمر کیفیت زندگی و افزایش رفاه و آسودگی و نیز مرتفع کننده مشکلات و موانع موجود در زمینههای مذکور است.
-
- خلاقیت و نوآوری موجبات رشد و توسعه اقتصادی، علمی و صنعتی را فراهم میسازد.
-
- همه سازمانها و کارخانه ها و کلیه تولیدات و محصولات آن ها حاصل خلاقیت و نوآوری است.
- جوامع پیشرفته تر دارای خلاقیت و نوآوری بیشتری هستند.
۲-۲-۳ ب- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی:
-
- خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است.
-
- خلاقیت و نوآوری در رشد و ظهور مهارت ها مانند مهارت های حل مسأله، خود آگاهی و مهارتهای هنری، حرکتی، علمی و مکانیکی مؤثر است.
-
- خلاقیت و نوآوری از طریق ایجاد زمینههای انعطاف پذیری ذهنی و رفتاری در توسعه روابط اجتماعی نقش مهمی دارد.
-
- خلاقیت و نوآوری عامل موقعیت های فردی، شغلی و اجتماعی است.
-
- خلاقیت و نوآوری زمینههای کنجکاوی، تلاش و تفکر را نیز فراهم می آورد.
- خلاقیت و نوآوری باعث ارتقای سطح بهداشت روانی افراد می شود.
۲-۲-۴ ج- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی:
-
- خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان است.
-
- خلاقیت و نوآوری تولیدات و خدمات را توسعه میدهد.
-
- خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمّیت، تنوع تولیدات و خدمات است.
-
- خلاقیت و نوآوری موجب افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت می شود.
-
- خلاقیت و نوآوری موجب کاهش هزینه، ضایعات و اتلاف منابع می شود.
- خلاقیت و نوآوری انگیزش کاری کارکنان را افزایش میدهد (سام خانیان، ۱۳۸۷).
۲-۲-۵ تعاریف خلاقیت و نوآوری:
خلاقیت واژه ای عربی از ریشه «خلق» به معنی آفریدن است. در لغت نامه دهخدا خلاقیت خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق شخصی است که دارای عقاید نوباشد، و نیز نوآوری از کلمه لاتین ” Innovate ” به معنای” ساختن یک چیز جدید” استخراج شده است (آقایی فیشانی، ۱۳۷۷).
دانشمندان خلاقیت را با تعابیر متعددی بیان نموده اند به طوری که هر تعریفی بیانگر یکی از ابعاد مهم فراگرد خلاقیت است.
برخی از تعاریف خلاقیت، ویژگی های افرادخلاق را محور قرار دادهاند.
به عنوان مثال: گیلفورد خلاقیت را مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هایی میداند که موجب تفکر خلاق میشوند.
گروهی دیگر بر اساس فرایند خلاق، خلاقیت را تبیین کردهاند.
به عنوان مثال: تورنس خلاقیت را فرایند حس کردن مشکلات، مسائل، شکاف دز اطلاعات عناصر گم شده، حدس زدن ها و تدوین فرضیه درباره این نواقص و آزمودن این حدس ها و احتمالاً تجدید نظر آن ها و سرانجام انتقال نتایج تعریف کردهاست.
فرهنگ روانشاسی پنگوئن، خلاقیت را فرآیندهای ذهنیی میداند که به راه حل ها، ایده ها، به تصور در آوردن اشکال هنری، تئوری ها یا محصولات نو و بی مانند (نوآوری) منتهی میگردد.
برخی معتقدند که خلاقیت باید بر مبنای محصول خلاق (تازه) تعریف شود.
به عنوان مثال: گیزلین معتقد است خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی است.
برخی دیگر معتقدند که خلاقیت را باید بر اساس توانایی حل مسأله تعریف کرد. به عنوان مثال: گانیه، معتقد است که خلاقیت نوع ویژه ای از حل مسأله است.
به طوری که ملاحظه می شود وجه اشتراک تعاریف خلاقیت توجه به «تازگی و نو بودن» است. اما نو بودن به تنهایی مفهوم خلاقیت را روشن نمی کند. زیرا بسیاری از چیزها میتوانند تازه باشند اما خلاقانه نیستند. با توجه به این نقص برخی از محققان عنصر سودمندی یا ارزشمندی را به مفهوم تازگی اضافه کردهاند. به عنوان مثال : ورنون معتقد است خلاقیت توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظرها، بینش ها، اشیای جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها است که از نظر محققان، ابتکاری و از لحاظ علمی، زیباشناسی، فن آوری و اجتماعی باارزش قلمداد گردد.
با عنایت به تعریف ها و تعبیرهای متعدد از خلاقیت می توان گفت ارائه تعریفی جامع و مانع از خلاقیت که همه ابعاد و کنشهای آن را شامل شود، اگر غیر ممکن نباشد، فوق العاده مشکل است خلاقیت یک اصطلاح کلی است و الزاماًً یک رویداد یا کیفیت خاص را نشان نمی دهد. خلاقیت در واقع مجموعه ای از عوامل شخصی، فرایند و محصول است که در یک محیط اجتماعی با هم در تعامل هستند. هسته اصلی یا عامل مشترک در همه تعاریف مربوط به خلاقیت « ایجاد چیز جدید و با ارزش است ». بنابرین می توان گفت خلاقیت به معنای خلق کردن چیز تازه و منحصر به فرد است که به گونه ای مناسب و مفید تبدیل به نوآوری شده و موجب حل یک مسأله، سؤال یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی و موارد مختلف دیگر شود (پیرخائفی، ۱۳۸۳).
آن چه در ایجاد چیز جدید یا طرح جدید و به طور کلی در فرایند خلاقیت اهمیت دارد تفکر است؛ زیرا خلاقیت یک نوع فعالیت فکری است (سام خانیان، ۱۳۸۷).
۲-۲-۶ شیوه های تفکر:
رضایی( ۱۳۷۹ ) شیوه های تفکر را به صورت زیر تقسیم بندی کردهاست :
۱٫ سببی یا علمی
۲٫ تفکر استقرایی
۳٫ تفکر قیاسی
۴٫ تفکر قضاوتی و تحلیلی برای حل مسأله
۵٫ تفکر خلاق