. البتهاینان آنان چنین دغدغهای ندارند بدین معنا نیست که اصلاً راجع به امکان گذار از «تصادم» میان علم و حکومت دینی، به «تعایش» میاناین دو نمیاندیشند. حتی سلفیون و وهابیون نیز بدین مقوله پرداختهاند؛ اگرچه همواره بسیارایدئولوژیک و نصگرا و توجیهمآبانه با موضوع مواجه میشوند. اما به هر روی،این موضوع برای آنان نیز «مسأله» است. برای مثال، ر.ک. به: الحمد النمله، علی بن ابراهیم (۱۴۲۸ق)، الفکر بین العلم و السلطه؛ من التصادم إلی التعایش، الریاض: العبیکان للنشر. ↑
. نصر، سید حسین (۱۳۸۱)، اسلام و تنگناهای انسان متجدد، ترجمه انشاءالله رحمتی، چاپ دوم، تهران: نشر سهروردی، ص ۱۳. ↑
. ملکیان، مصطفی (۱۳۹۱)، سه گفتگو با مصطفی ملکیان: دین، معنویت و روشنفکری دینی، تهران: نشر پایان، ص ۴۹. ↑
. مددپور، محمد (۱۳۷۹)، سیر تفکر معاصر درایران (کتاب دوم، تجدد و دینزدایی در اندیشه منورالفکری، سکولار و روشنفکری دینی)، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی منادی تربیت. ↑
. الجابری، محمد عابد (۱۳۹۱)، خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندلس، تهران: نشر ثالث، ص ۶۷. ↑
. موصللی، احمد و لوؤی صافی (۱۳۸۸)، ریشه های بحران روشنفکری در جامعه عربی، ترجمه پرویز آزادی، چاپ اول، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ص ۵. ↑
. میرسپاسی، علی (۱۳۸۹)، تأملی در مدرنیتهایرانی، ترجمه جلال توکلیان، چاپ سوم، تهران: نشر طرح نو، ص ۴۵. ↑
. Berman, Marshall (1988). All That is Solid Melts into Air: The Experience of Modernity, New York: Penguin, P. 76. ↑
. میرسپاسی، علی (۱۳۸۷)، روشنفکرانایران: روایتهای یأس و امید، چاپ چهارم، تهران: نشر توسعه، ص ۲۶۷. ↑
. برای مطالعه در خصوصاین وضعیت و عوامل متعدد آن، ر.ک. به: جهانبگلو، رامین (۱۳۸۶)، تمدن و تجدد (گفتگوی جمشید بهنام و رامین جهانبگلو)، چاپ سوم، تهران: نشر مرکز. ↑
. میرسپاسی، علی (۱۳۸۹)، تأملی در مدرنیتهایرانی، ترجمه جلال توکلیان، چاپ سوم، تهران: نشر طرح نو، ص ۳۲۱. ↑
. برای مطالعه تفصیلی دراین خصوص، ر.ک. به: خرمشاد، محمدباقر و سید ابراهیم سرپرست سادات (۱۳۸۹)، روشنفکرانایرانی و مسئله هویت درآیینه بحران، مطالعات تحقیقات فرهنگی، دوره سوم، شماره ۲. ↑
. نقوی، علیمحمد (۱۳۶۱)، جامعه شناسی غربگرایی (تاریخ و عوامل غربگرایی در کشورهای اسلامی)، تهران: انتشارات امیرکبیر، ص ۱۰۳ ↑
. مجتهد شبستری، محمد (۱۳۸۱)، هرمنوتیک، کتاب و سنت، تهران: طرح نو، چاپ پنجم، ص ۵۱. ↑
. به نقل از: نبوی، عبدالامیر (۱۳۸۸)، تحول در سیاست خارجی یک «دولت اسلامگرا»، مطالعات بین المللی، شماره ۲۰، ص ۹۲. ↑
. مجتهد شبستری، محمد (۱۳۸۱)، هرمنوتیک، کتاب و سنت، چاپ پنجم، تهران: طرح نو، ص ۹. ↑
. مجتهد شبستری، پیشین، ص ۱۴. ↑
. الدمدو، کنت (۱۳۸۹) سنتگرایی: دین در پرتو فلسفه جاویدان، ترجمه رضا کورنگ بهشتی، چاپ دوم، تهران: انتشارات حکمت، ص ۱۵۰. ↑
. امامیجمعه، سید مهدی و زهرا طالبی (۱۳۹۱)، سنت و سنتگرایی از دیدگاه فریتیوف شوان و دکتر سید حسین نصر، الهیات تطبیقی، سال سوم، شماره ۷، ص ۴۴. ↑
. Philosophia Perennis ↑
. الدمدو، کنت (۱۳۸۹) سنتگرایی: دین در پرتو فلسفه جاویدان، ترجمه رضا کورنگ بهشتی، چاپ دوم، تهران: انتشارات حکمت، ص ۲۰. ↑
. الدمدو، پیشین، ص ۳۱۳ ↑
. ر.ک. به: توفیق، ابراهیم (۱۳۸۵)، مدرنیسم و شبه پاتریمونیالیسم: تحلیلی از دولت در عصر پهلوی، جامعهشناسیایران، دوره ۷، شماره ۱. ↑
. ادیبزاده، مجید (۱۳۹۱)، مدرنیته زایا و تفکر عقیم، تهران: نشر ققنوس، ص ۱۶۶. ↑
. قاسمپور دهاقانی، علی و محمدجواد لیاقتدار و سید ابراهیم جعفری (۱۳۹۰)، تحلیلی بر بومیسازی و بین المللیشدن برنامه درسی دانشگاهها در عصر جهانیشدن، مطالعات بین المللی، سال هفتم، شماره ۴، ص ۱۲. ↑
. قاسمپور دهاقانی و همکاران، پیشین، ص ۱. ↑
. See: Delanty, G. (2002), The Governance of Universities: What is the Role of the University in the Knowledge Society? Canadian Journal of Sociology, Vol. 27, No. 2. ↑
. Herzele, A. V. and Woerkum, C M. (2008), “Local Knowledge in Visually Mediated Practice”, Journal of Planning Education and Research, No. 27, P. 453. ↑
. خرمشاد، محمدباقر و علی آدمی (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی، انقلاب تمدنساز؛ دانشگاهایرانی، دانشگاه تمدنساز، تحقیقات فرهنگی، شماره ۶، ص ۱۷۱. ↑
. دلانتی، جرارد (۱۳۸۹)، دانش در چالش؛ دانشگاه در جامعه دانایی، ترجمه علی بختیاریزاده، تهران: پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ دوم، ص ۱۵. ↑
. پارسونز، واین (۱۳۹۲)، مبانی سیاتگذاری عمومی و تحلیل سیاستها، ترجمه حمیدرضا ملکمحمدی، چاپ دوم، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص ۱۰. ↑
. مؤمنی، هوشنگ (۱۳۸۴)، چهار اندیشمند برتر مدیریت، تهران: انتشارات ستاره سپهر، ص ۱۰۶. ↑
. آریایی، مسعود (۱۳۸۵)، نبود مدیریت استرتژیک و ناکارآمدی دولت، مطالعات بین المللی، شماره ۸، ص ۱۸۹. ↑
. برای مطالعه تفصیلی موانع نظریهپردازی در نهادهای علمی کشور، ر.ک. به: فضل اللهی، سیف الله و منصوره ملکی توانا (۱۳۹۱)، راهکارهای برونرفت از موانع تولید علم در دانشگاهها، معرفت، سال بیستم، شماره ۱۷۱. ↑
. آریایی، مسعود (۱۳۸۵)، نبود مدیریت استرتژیک و ناکارآمدی دولت، مطالعات بین المللی، شماره ۸، ص ۲۰۰. ↑
. Good Governance ↑
. نقیبی مفرد، حسام (۱۳۸۹)، حکمرانی مطلوب در پرتو جهانی شدن حقوق بشر، تهران: انتشارات موسسه حقوقی شهر دانش، ص ۱۰۰. ↑
. اسماعیلزاده، حسن (۱۳۹۱)، حکمروایی خوب: راهچاره تحقق شهر خوب، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره ۲۸۸، ص ۱۱۰. ↑
. جاسبی، جوادوندا نفری(۱۳۸۸)، طراحی الگوی حکمرانیخوب برپایه نظریه سیستمهای باز، علوم مدیریتایران، سال دوم، سال چهارم، شماره ۱۶، ص ۸۶. ↑
. See: United Nations Development Program UNDP(2002),Human Development Report,NewYork: Oxford University Press. ↑
. جاسبی و نفری، پیشین، ص ۹۵. ↑
. عابد الجابری، محمد (۱۳۸۴)، عقل سیاسی در اسلام، ترجمه عبدالرضا سواری، تهران: انتشارات گام نو، ص ۲۷. ↑
. ر.ک. به: کوهن، توماس (۱۳۸۸)، ساختار انقلابهای علمی، ترجمه عباس طاهری، تهران: قصه. ↑
. افتخاری، اصغر (۱۳۸۴)، قاعده اصلاح؛ بازخوانی ظرفیت راهبردی فقه سیاسی شیعه، مطالعات راهبردی، سال هشتم، شماره ۴، ص ۶۹۳. ↑
. ر.ک. به: عبدالرزاق، علی (۱۳۸۲)، اسلام و مبانی حکومت، ترجمه محترم رحمانی و محمدتقی محمدی، تهران: انتشارات سرایی. ↑
. خانیکی،هادی (۱۳۸۷)، در جهان گفتوگو: بررسی تحولات گفتمانی در پایان قرن بیستم، تهران: نشر هرمس. ↑
. حسینی زاده، سید محمدعلی (۱۳۸۵)، اسلام سیاسی درایران، رساله دکتری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ص ۲۵۲. ↑
. مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۸۹)، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص ۷۳. ↑
. مصباح یزدی، پیشین، ص ۷۶ ↑
. (روزنامه پرتو، ۷/۱۰/۱۳۸۴). ↑
. پالیزبان، محسن (۱۳۸۷)، رویکردهای متفاوت نسبت به جمهوریت و اسلامیت در جمهوری اسلامیایران، فصلنامه سیاست (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره ۳۹، شماره ۳، ص ۱۲۰. ↑
. حسینی زاده، سید محمدعلی (۱۳۸۵)، اسلام سیاسی درایران، رساله دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ص ۳۱۶. ↑
. خمینی،ایت الله روح الله (۱۳۶۹)، صحیفه نور، تهران: مرکز مدارک انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج ۱۰، ص ۱۸۱. ↑
. مطهری، مرتضی (۱۳۷۷)، مجموعه آثار، ج ۱، تهران: صدرا، چاپ هفتم. ↑
. خمینی، روح الله (۱۳۷۳)، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص ۹۹. ↑
. ساندل، مایکل (۱۳۷۷)، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ص ۲۵. ↑
. See: Sandel, Michael J. (1998). Liberalism and the Limits of Justice. Cambridge University Press, Chap. 2. ↑
. افروغ، عماد (۱۳۹۱)، مفهوم آزادی و مناقشات آن، در: مجموعه مقالات چهارمین نشست اندیشه های راهبردی جمهوری اسلامیایران با موضوع آزادی، تهران: انتشارات بنیاد الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، ص ۳۱۱. ↑
۳ ـ متناسب باشد : یعنی منطبق با هدف و محتوا باشد .
۴ ـ عمومیت داشته باشد : یافته های ناشی از تحلیل محتوا می بایست با هم ارتباط نظری داشته باشد .
۵ ـ آشکار بودن : آنچه که واقعا در متن محتوا بیان شده است و از بررسی و تحلیل حدسی خودداری شود ؛ البته باید توجه داشت که در اینجا منظور این نیست که تحلیل گر از هر گونه نتیجه گیری کلی درباره محتوا اجتناب ورزید ( شعبانی ۱۳۷۱ ، ص ۲۰۱ ) .
۶ ـ مقداری بودن : خصلت مقداری بودن ، در واقع بودن در واقع جانشین جنبه های ذهنی و استنباطی بررسی ها و تحلیل های نظری است که با مقیاس دقیق ، قابل ارزیابی نیستند از لحاظ بررسی مقداری هر متن ترکیبی از عناصر قابل تجزیه به شمار می رود که می توان آن واحدها و مقوله های خاص طبقه بندی و با شیوه های خاص ارزیابی کرد . در تحلیل مقداری ، تحلیل گر باید معلوم کند چه کلمات ، مضامین و نمادهایی پیش از همه در متن تکرار شده است(همان منبع،ص۲۰۱).
۷ ـ کمی و کیفی بودن : از این رو ، تحلیل گر محتوا باید از روش های کمی و کیفی ، برای تکمیل یکدیگر توامان استفاده کند و از این ویژگی چنین برداشت می شود که نباید تصور کرد که روش های کیفی دارای بصیرتند و روش های کمی صرفا روش های رسیدگی فرضیه ها هستند بلکه ارتباط بین این دو روش ، ارتباط « دورانی » است که هر یک از آنها بینشی را شکل می دهند تا دیگری از آن تغذیه کند(همان منبع،ص۲۰۱).
در تجزیه و تحلیل محتوا اهداف ذیل را می توان برشمارد :
۱ ـ توصیف روش های در حال اجرا یا وضعیت های متداول ،
۲ ـ کشف اهمیت نسبی موضوعات با مسائل و میزان علاقمندی نسبی به آنها ،
۳- کشف سطوح دشواری مطالب ارائه شده در کتابهای درسی با دیگر نشریات آموزشی
۴ ـ تحلیل انواع اشتباهات در کارهای دانش آموزان
۵ ـ تجزیه و تحلیل استفاده از علائم و نشانه ها که نماینگر اشخاص ، احزاب سیاسی ، موسسات ، کشورها با نقطه نظرهاست .
۶ ـ شناخت سبک ادبی ، مفاهیم یا عقاید یک نویسنده
۷ ـ بررسی و مشخص کردن ارائه فعال محتوا در کتاب های درسی یا دیگر نشریات
۸ ـ توضیح برخی از عوامل اتفاقی در رابطه با بعضی نتایج ، اعمال یا رویدادها
بدین ترتیب ، تجزیخ و تحلیل محتوا باید هدفهای مفیدی را در ارزشیابی یا توضیح روش های اجتماعی و یا آموزشی دنبال کند چون زمینه های مهم زیادی برای انجام تحقیق وجود دارد ( جان بست،شریفی،طالقانی ۱۳۷۶ ، ص ۱۴۳ ) .
« تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی است برای « استنباط[۵۵] » ، « تکرار پذیری[۵۶] » و « اعتبار داده ها[۵۷] » در مورد « متن آنها[۵۸] » ( کریپندوزف،نایبی ۱۳۷۸ ص ۲۶۵ ) .
نوعی از تحلیل ها که برای برنامه ریزان درسی ، مولفین و تصمیم گیرندگان برنامه درسی بسیار مفید و ضروری است ، تحلیل محتوا است . این نوع تحلیل ها کمک می کند تا مفاهیم ، اصول ، نگرشها ، باورها و کلیه ی اجزا مطرح شده در قالب دروس کتاب مورد بررسی عملی قرار گرفته و با اهداف برنامه ی درسی ، مقایسه و ارزشیابی شوند برای مثال ممکن است محتوا و یا کتاب درسی ، نگرش یا حالت هایی را تشویق کند که با اهداف برنامه ، تناسب چندانی نداشته باشد(همان منبع،۲۶۶).
یک تحلیل گر محتوا یا یک برنامه ریز درسی از طریق محتوا می تواند پیام های نهفته در داستان های ساده یا متون کتاب درسی را با اهداف برنامه مورد بررسی قرار دهد و از طرف دیگر می تواند از طریق تحلیل محتوا گرایش ها یا جانداری های پنهان و آشکار را در متون برنامه تعیین کند .عده ای روش تحلیل محتوا را در زمره پژوهش های توصیفی قلمداد کرده و آن را تکنیکی از روش تحقیق توصیفی دانسته اند فعالیت هایی را که در تحقیق توصیفی انجام می شود ممکن است به صورت شناخت مسئله ، تنظیم فرضیه ، نمونه گیری و مشاهده منظم روابط میان متغیرها که ممکن است به تعمیم بینجامد طبقه بندی کرد . از این رو با روابط میان متغیرهای دست کاری نشده در موقعیت های طبیعی و نه موقعیت های ساختگی سروکاردارند . از آنجا که وقایع با شرایطی که قبلا اتفاق افتاده اند یا هم اکنون موجودند ، پژوهشگر متغیرهای مناسب را برای تحلیل روابط آنها انتخاب می کند ( جان بست،شریفی،طالقانی ۱۳۷۶ ، ص ۱۴۲ ) .
به طور کلی تحلیل محتوا به مشابه تکنیکی پژوهشی شامل شیوه های تخصصی در پردازش داده های علمی است . هدف تحلیل مانند همه ی تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت ، نبشی نو ، تصویر واقعیت و راهنمای عمل است.
ابتدا خلاصه مهم ترین تحقیقات انجام شده در زمینه ارزشیابی و تجزیه و تحلیل کتابهای درسی به روش ویلیام رومی بررسی می شود در ادامه به تحقیقاتی که در زمینه بررسی کتاب های درسی علوم ابتدایی در ایران صورت گرفته اشاره می گردد و در بخش انتهایی این بخش به ذکر پژوهش هایی که در سایر کشورهای جهان در این زمینه انجام شده است پرداخته می شود
هدف این تحقیق بررسی میزان بکارگیری روش ارائه فعال در ارائه محتوای کتابهای دینی مقطع ابتدایی بوده است و محقق برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل محتوا که به وسیله ویلیام رومی پیشنهاد شده است استفاده کرده است در این تحقیق پرسش ها و متن کتابهای درسی مورد بررسی قرار گرفت و ابزار بررسی نیز مقوله های مطرح شده به وسیله ویلیام رومی می باشد که با اندکی تغییر و ادغام بکار گرفته شده است . یافته های بدست آمدهِ، میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در متن کتاب های مورد نظر بسیار کم بوده است و در اکثر موارد ضریب درگیری با متن در حد بسیار پایین می باشد.۸۰ درصد پرسش ها به صورت غیر فعال ارائه شده و بکارگیری روش ارائه غیر فعال در برخی از فصول به طور اتفاقی بوده است . زیرا اگر چنین بود در سایر فصول و بخش ها نیز این امر مشاهده می شد .
۲ ـ تجزیه و تحلیل کمی بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم دبستان و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی در سال تحصیلی ( ۷۳ ـ ۱۳۷۲ ) با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی که توسط نصرالهی انجام شده است.
هدف ازاین پژوهش،بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه شکل و نمودار و پرسش های بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی . بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه شکل و نمودار و پرسش های هر یک فصول بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم و کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی.متن ، شکل و نمودار و پرسش های بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم دبستان و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی کدامیک دارای شیوه ارائه فعال است .آیا از لحاظ تالیف فعال در متن ، شکل و نمودار و پرسش از بخش جغرافیای کتابهای تعلیماتی اجتماعی پایه چهارم و پنجم به کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی تغییر معنی داری محسوس می شود.نتیجه بدست آمده ازپژوهش،میزان درگیری دانش آموزان با متن بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم ابتدایی و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی کمتر از حد مطلوب است ومیزان یادگیری دانش آموزان با شکل و نمودار بخش جغرافیای کتاب های تعلیمات اجتماعی چهارم و پنجم ابتدایی بالاتر از ۵/۱ ، کتاب جغرافیای اول راهنمایی در حد مطلوب ولی کتابهای جغرافیای پایه های دوم و سوم راهنمایی کمتر از ۴/۰ است میزان یادگیری دانش آموزان با متن فصل اول جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی چهارم و پنجم بالاتر از ۵/۱ فصل چهارم بین دو حد مطلوب ۴/۰ و ۵/۱ و سایر فصل ها پایین تر از حداقل مطلوب یا صفر است.میزان درگیری دانش آموزان با پرسشهای بخش جغرافیای کتابهای جغرافیای پایه چهارم و پنجم ابتدایی در حد مطلوب و کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی کمتر از حد مطلوب است . از لحاظ تالیف فعال در متن ، شکل و نمودار و پرسش از بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه چهارم و پنجم به کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی تغییر معنی داری مشاهده نمی شود .
۳ـ ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی در سال تحصیلی ( ۷۳ـ ۱۳۷۲ ) با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی که توسط فتحی و اجارگاه انجام شده است.هدف تحقیق بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه متن کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی.بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در پرسشها و تکالیف آخر هر فصل کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی .بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه تصاویر و اشکال کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی .نتایج تحقیق،نحوه ارائه متن در کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی به صورت غیر فعال می باشدودر مجموع ارائه پرسش ها و تکالیف کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی تقریبا به صورت فعال بوده است ،ارائه تصاویر و نمودارهای کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی دراکثر موارد به صورت غیر فعال می باشد .
۴ ـ ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتاب های علوم تجربی پایه اول ، دوم و سوم ابتدایی با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی در سال تحصیلی ( ۷۶ ـ ۱۳۷۵ ) توسط صداقت انجام شده است. هدف این تحقیق،میزان بکارگیری روش فعال در ارائه پرسش های هر فصل و همچنین کل کتابهای علوم تجربی پایه اول ، دوم و سوم ابتدایی تا چه حد می باشد .میزان بکارگیری روش فعال در ارائه تصاویر هر فصل و همچنین کل کتابهای علوم تجربی پایه اول ، دوم و سوم ابتدایی تا چه حد می باشدومیزان بکارگیری روش فعال در ارائه متن هر فصل و همچنین کل کتابهای علوم تجربی پایه اول ، دوم و سوم ابتدایی تا چه حد می باشدودر ارائه کدامیک از اجزای محتوا ، ( پرسش ها ، تصاویر ، متن ) کتابهای علوم تجربی پایه اول دوم و سوم به نحو بهتری از روش فعال استفاده شده است .نتایج بدست آمده،پرسش های کتاب های علوم اول و سوم به طریقه غیر فعال ارائه شده و پرسش های فصل اول و سوم کتاب علوم دوم به شیوه فعال ارائه شده است.تصاویر کتاب علوم پایه اول و تصاویر فصل های دوم و چهارم کتاب دوم و تصاویر فصل های اول ، سوم و چهارم کتاب سوم به طریقه غیر فعال ارائه شده است و تصاویر فصل های اول و سوم کتاب دوم ، تصاویر فصل کتار سوم به شیوه فعال ارائه شده است .
۵ ـ ارزشیابی شیوه ی ارائه محتوای کتاب های علوم تجربی دوره راهنمایی در سال تحصیلی ( ۷۶ـ ۱۳۷۵ ) با بهره گرفتن از رو ویلیام رومی که توسط پوربافرانی انجام شده است .هدف این تحقیق در ارائه متن کتاب های علوم دوره ی راهنمایی تحصیلی بنا به تعریف ویلیام رومی تا چه حد از روش فعال استفاده شده است ؟در ارائه پرسش های کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی تحصیلی بنا به به تعریف ویلیام رومی تا چه حد از روش فعال استفاده شده است ؟در ارائه تصاویر کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی تحصیلی بنا به تعریف ویلیام رومی تا چه حد از روش فعال استفاده شده است ؟ میزان استفاده از روش فعال در ارائه محتوای کدامیک از کتابهای علوم تجربی دوره راهنمایی بیشتر است ؟نتایج بدستآمده،متن کتاب های علوم دوره راهنمایی تحصیلی به صورت غیر فعال ارائه شده اند و همچنین ، متن کتاب سوم در مقایسه با کتاب های اول و دوم ، از لحاظ فعال متن ، ضعیف تر ارزیابی شده و پرسش های کتاب های علوم تجربی دوره راهنمایی با توجه به ضریب درگیری و درصد محاسبه شده نشانگر آن است که سوالات آنها به شیوه ی فعال ارائه شده است .تصاویر کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی با توجه به ضریب درگیری و درصد محاسبه شده ، مبین این واقعیت است که تصاویر کتاب های اول و دوم به صورت فعال ارائه شده اند ولی تصاویر کتاب سوم راهنمایی به صورت غیر فعال ارائه شده است .فعال ترین قسمت ارائه شده در بین محتوای سه کتاب ، تصاویر کتاب اول با ضریب درگیری ۸۳/۰ می باشد .
۶ ـ تحلیل محتوای کتاب های فرهنگ اسلامی دوره راهنمایی در سال تحصیلی (۸۰ ـ ۱۳۷۹) بر اساس روش ویلیام رومی و طبقه بندی هدفهای رفتاری بلوم در سطح یادگیری که توسط مردانی انجام شده است.هدف پژوهش در تدوین محتوای کتاب های فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی به سطوح حیطه شناختی تا چه اندازه توجه شده است ؟بکارگیری شیوه ارائه فعال در پرسش های هر یک از کتابها تا چه میزان است ؟بکارگیری شیوه ارائه فعال در متن هر یک از کتابها تا چه میزان است ؟بکارگیری شیوه ارائه فعال در تصاویر هر یک از کتابها تا چه میزان است ؟فراوانی سطوح شناختی موجود در کتابهای فرهنگ اسلامی دوره راهنمایی تا چه میزان است ؟نتایج بدست آمده،محتوای کتاب های فرهنگ اسلامی پایه های اول ، دوم و سوم راهنمایی به گونه ای تدوین شده است که بر هدفهای سطح دانش و اطلاعات بیشتر تاکید می شود .با توجه به اینکه ضرایب درگیری دانش آموز با متن ، تصاویر و سوال های کتاب ها از حد مطلوب یعنی مابین ( ۴/۰ و ۵/۱ ) خیلی پایین تر است در نتیجه این کتاب ها ، دانش آموز را فعال نساخته و او را به فعالیت سوق نمی دهد وبه علت تاکید به سطوح خاصی از حیطه شناختی اصل سلسله مراتب یادگیری دچار اشکال گردیده است .چون متن ، تصاویر و پرسش های کتابها از حد مطلوب رومی پایین تر است در نتیجه این کتاب ها دانش آموزان را به انباشتن یک سلسله محفوظات تشویق می کند .
۷-تحلیل محتوای کتابهای علوم تجربی پایه های سوم و چهارم ابتدایی که در سال تحصیلی ( ۷۷ ـ ۱۳۷۶ ) توسط امام جمعه انجام شده است .هدف از این پژوهش پاسخ به این مسئله است آیا محتوای کتابهای علوم تجربی پایه های سوم و چهارم ابتدایی به موضوعات عملی پرداخته است؟ نتایج پژوهش،بیش از اندازه به موضوعات نظری پرداخته شده و موضوعات عملی نادیده گرفته شده است .حل مساله مورد تاکید و توجه نیست .ارائه محتوا به الگوی مریل کاملا مطابقت ندارد .
۱-لیندا فور شوور[۵۹] ۱۹۹۳ میلادی : در تحقیقی با عنوان آموزش علوم در دبستان به وسیله ابزار ، ۵۳ فعالیت آموزشی به وسیله ابزار در آموزش علوم ارائه می کند و اظهار می دارد که در هنگام تدریس علوم علاوه بر ابزار باید به زمان ، منابع امکانات و محتوا و . . . توجه خاصی را مبذول داشت .
۲-سنتاایزن[۶۰] و همکارانش ۱۹۹۴ میلادی : در تحقیقی تحت عنوان آینده علوم در مدارس ابتدایی با اشاره به این مطلب که در سالهای اخیر به دلیل پیشرفت تکنولوژی ، لزوم تحولاتی شگرف در ساختار آموزش علوم در دوره ابتدایی به چشم می خورد ، به طرح پیشنهادانی در جهت اصلاح و بهبود ساختار و محتوای کتابهای علوم و روش آموزش ان در دوره ابتدایی پرداختند .
۳-جی کاری و دیگران[۶۱] ۱۹۹۶ میلادی : دانشگاه ایندیانا در پژوهش، چگونگی تعلیم علوم ، دانش محتوایی علوم و روش های تعلیم محتوای دانش را نزد معلمان ابتدایی در ۵۸مدرسه ابتدایی سطح بالا بررسی کردند و اعلام کردند که تعداد کمی از معلمان در هنگام نپتدریس علوم به گسترش خلاقیت و ابتکار در فراگیران توجه دارند آنها همچنین اذعان داشتند که تعلیم علوم ، تنها در حوزه کاغذ و قلم خلاصه نمی شود و می توان در کلاس موقعیت های خوبی را فراهم کرد.
۴-جن پارکرو اسپینیک[۶۲] ۱۹۹۷ میلادی : به منظور ارزیابی مراحل اولیه تربیت معلمان ابتدایی صورت گرفته است و در طی یک پیمایش سه ساله ، گسترش و توسعه نگرش های کار آموزان معلمی ابتدایی را نسبت به یاددهی و یادگیری علوم در دوره ی ابتدایی در خلال مراحل اولیه آموزش حرفه ایشان آشکار ساخته است و در این پژوهش دو گانگی آشکاری بین انتظارات و تجارب معلمی علوم مشخص شده است و همچنین نتایج نشانگرها و اثرآموزش و تمرین های معلمی بر تقویت این نگرش بوده است .
۵-مارلوادیگر[۶۳] ۲۰۰۱ میلادی : در تحقیقی تحت عنوان ارزیابی نگرش های معلمان ابتدایی در تدریس علوم انجام شده است مشخص گردیده که اگرچه نگرشهای خوب در مورد علوم از جانب معلمان در تدریس بسیار مهم است ، اندازه گیری نگرش ها بسیار دشوار است . داوطلبان احتمالی تدریس علوم باید بر اساس نگرش های خوب نسبت به علوم همراه با خود پنداری کافی گزینش شوند.
بنابراین با مطالب فوق که گفته شد پژوهشگرموضوع تحقیقی با عنوان تحلیل محتوای کتب علوم تجربی ابتدائی با روش ویلیام رومی پرداخته می شود که دراین تحقیق برای روشن شدن میزان فعال وغیرفعال کردن یا بودن دانش آموزان در رابطه با کتب در چه حدی می باشندو این تجزیه وتحلیل به تحلیل محتوای متن،پرسشهاوتصاویرکتابهااز طریق میزان ضریب درگیری دانش آموزان با کتابها پرداخته شده است .
در گروه پژوهش های مربوط به خارج ازکشوریک پژوهش تحت عنوان استفاده ازروش های اثربخش درتألیف کتابهای درسی ازسیبرویسکی(۱۹۸۸)موردبررسی قرارگرفته است .بررسی اسناد ملی وبین المللی نشان می دهد که کاوشگری علمی وپرورش مهارتهای پرورشی به منزله ی عنصری کلیدی برای پرورش سواد یادگیری همه یادگیرندگان مطرح است ودرکشورهای مانند آمریکا،کانادا، انگلستان، چین ،استرالیا وزلاندنو که دارای سند ملی برنامه درسی هستند استانداردهایی در این زمینه به چشم می خورد .
برای مثال،می توان به استانداردهای انجمن آمریکایی توسعه ی علوم (۱۹۹۳)،استانداردهایی برای توسعه ی مهارتهای حرفه ای معلمان علوم(۲۰۰۴)،گزارش ملی مدارس استرالیا (۲۰۰۰)، انجمن ملی پژوهش (۱۹۹۶)،وزارت آموزش پرورش جمهوری چین (۲۰۰۱)،وپرورش بین المللی دربارۀ استانداردهای علوم به همت مک کامزو، اولسون،(۱۹۹۸)اشاره کرد. در اسناد این کشورها،استانداردهایی برای پرورش مهارتها ی پژوهشی وتحقیق گرایی به چشم می خورد . براساس استانداردهای تعریف شده،پروژه هایی برای تدریس علوم این کشورها تعریف و تنظیم شده است برای مثال،پروژۀ (۲۰۶۰)آموزش علوم که توصیه های زیر را برای تدوین برنامه درسی ارائه داده است :
ارائه موضوعات کمتربا عمق بیشتر؛تأکید بر ساخت دانش براساس پرورش روحیه ی تحقیق ورشدمهارتهای پژوهشی؛تأکید بر تجربیات عینی وآزمایشی؛تأکید کمتر بر حقایق (۴۸ و۱۹۹۹و science Anytime ).برای تهیه ی محتوای کتابهای درسی نیز سعی شده است از رویکرد پژوهش محوری استفاده شود .برای مثال ،فرایندهای علمی کتابهای علوم دورۀابتدایی آمریکابه نام sciene scinceبه رشدمهارتهایی مانند طبقه بندی ،استنباط ،پیش بینی ،اندازه گیری،الگوی سازی وفرضیه سازی کمک میکند.(فصنامه مطالعات برنامه درسی،۱۳۸۷،ص۱۳و۱۳۴).
هاری(۲۰۰۳)درمقاله ای باعنوان «تدریس علوم به شیوۀ کاوشگری»به بررسی ادبیات کاوشگری طی سالهای ۱۹۹۲تا۲۰۰۳پرداخته است .به عقیدۀ او،آموزش کاوش محور به شیوه های گوناگونی درادبیات تحقیق ظاهر شده است.برای مثال می توان به دیدگاه های کالینز(۱۹۸۶)،دبور(۱۹۹۱)،وراکو(۱۹۸۶) اشاره کرد . برخی از این افراد بر ماهیت و چگونگی درگیرشدن فراگیرنده درفرایندیادگیری تأکید داشتندوبرخی کاوشگری را انجام دادن آزمایش، واجرای کارهای عملی یا فعالیت مداروفرایندمحورتوصیف کرده اند ،(همان فصلنامه،ص۱۳۶).
تحقیق دیگری درسال «۱۹۸۰»دردانشگاه ایالت کلورادوآمریکادرزمینه تحلیل ومحتوای مفهومی انجام شده است ،از خلاصهجامع وکامل مقاله ای در خصوص تحلیل ومحتوای مفهومی انجام شده در بخش زبان انگلیسی در دانشگاه ایالت کلورادوآقای پاکملوئیست به فارغ التحصیلان روشهایتحقیق وتئوری را درس می دهد ودر فصهایBush وHartsدرخصوص محتوای مفهومی درBush وHarts و عبارت است از روش های تحقیق درروش های کتابداری وتوضیح وتفسیر: مجلهآکادمیک نیویورک سا ل« ۱۹۸۰». مقاله ی دکتر ایمانی در خارج از کشور موردبررسی قرار گرفته است که بدین شرح می باشد :
مقایسه سه نوع بررسی کتابهای درسی ابتدایی درجه دو (چاپ جدید بنام هدیه های آسمانی وکتاب کاروچاپ قبلی بنام مطالعات مذهبی بر طبق روش تجزیه وتحلیل محتوای« آقای ویلیام رومی ایمانی،ومظفر: ایجادویرایش های جدیدوبهبود مفهوم ها و محتوای کتابهای درسی بر نیازمندیهای سیستم آموزش وپرورش در هر کشوری تأکید میکند . بنابراین ،مکرراً می بایست مفهوم کتابهای درسی راطرح ،ویرایش و اصلاح کنیم ویادگیری دانش ،آموزان را با روند های ملی وجهانی توسعه هماهنگ کنیم . حرکت وپیشرفت درجهت اینچنین دستورالعمل هایی مثل چاپ – ویرایش های دقیق کتابهای درسی واداری قرآنی در بین انجمن آموزش وپرورش شروع به گردآوری دو کتاب به نامهای هدیه های آسمانی وکتاب کا ر نموده است . از آنجائیکه این کتابهای اخیراً چاپ و منتشر شده و درمدارس مورد استفاده قرارگرفته، ما می بایست روش تجزیه وتحلیل مفهوم ومحتوایی آقای ویلیام رومی را بکاربریم تا مشاهده کنیم که کتابهای جدید در آموزش موضوعات مذهبی بهتر می باشد . بر طبق مطالعات وبررسیهای انجام شده توسط مانتایج بدست آمده است ازتجزیه وتحلیل مفهوم قبلی «کتابهای مذهبی منتشر شده درسال۲۰۰۱»و کتاب کتابهای مذهبی آقایDevine منتشرشده درسال ۲۰۰۲ برای دانش آموزان درجه دوم نشان میدهد که ضریب درگیری دانش آموزان با عبارات ذکر شده در سه کتاب مذکور نسبتاًکم میباشد اما ضریب درگیری دانش آموزان باسوالات ارائه شده درکتابهای کار و Devine بیشتراز۱-۱می باشد.نتایج مطالعات همچنین نشان دادکه ضریب درگیری) دانش آموزان با کتابهای مذهبی برابر با ۴۱ صدم درصد بود. (ضریب درگیری دانش آموزان با کتابهای کار و gifts برابر ۱٫۲ بود که بدان معناست که کتابهای جدید تهیه آماده شده اند جهت به نتیجه رساندن اهداف مطالعات انجام شده بر روی کتابهای درسی به عبارت دیگر کتاب قبلی… می باشد و دارای ضریب پیچیدگی کمتری می باشد اما کتابهای جدید باعث می شود دانش آموزان بیشتر با مفهوم های آنها درگیر شوند. (مقاله اینترنتی )
نتیجه گیری : بطور کلی ازجمع بندی تحقیقات انجام شده نکات ذیل قابل استنباط می باشد:
۱) روند تدوین و تالیف کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی در ایران از جهت ارائه فعال محتوا به مرور زمان از سازمان دهی مناسب تری برخوردار شده است.
۲)محتوای کتاب های علوم تجربی با توجه به رشد روز افزون علم و تکنولوژی از ویژگی خاصی برخوردار است و باید به طور مداوم با زنگری و اصلاح قرار گیرد تا ز یک سو با دانش روز منطبق شود و از سوی دیگر ، بر اساس نوین ترین روش های فعال یاددهی و یادگیری تنظیم وارائه گردد. بنابراین روش ویلیام رومی جهت محاسبه میزان ارائه کتابهای مورد اشاره ، روش مناسب تشخیص داده شده است.
۳)باتوجه به موارد فوق و تالیف تدوین کتابهای جدید علوم تجربی درپایه های اول ، دوم ، سوم و چهارم و پنجم ابتدایی ، ضرورت انجام این پژوهش به خوبی روشن می گردد که این کتابها از جهت ارائه فعال محتوا مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تا وضعیت آنها به طور دقیق روشن شود.
فصل سوم
روش تحقیق
مسئله دوم رقابت آمیز بین ایران و پاکستان در افغانستان مبحث ترانزیت کالاست. این مبحث از زمانی که ایران و هند وارد مذاکره شدند و هند تمایل خود را برای کمک به احداث خط ارتباطی بندر چابهار – زاهدان – زابل و ادامه آن از طریق پل «میلک» به دل آرام و زرنج افغانستان ابراز داشت، وارد مراحل حساس تری شد.
علت آن است که پاکستان امیدوار است مهم ترین و شاید تنها کشوری باشد که تجارت افغانستان را با دنیای خارج تسهیل کند. واقعیت آن است که توافق های بدست آمده بین ایران و هند به زیان پاکستان تصور شده است و در صورت تحقق کامل، اعتبار جاده ارتباطی بندر گادر به کویته ، چمن و قندهار از یک طرف و کراچی، بیشاور، جلال آباد از طرف دیگر مخدوش خواهد شد.
علاوه بر این، ایران مسیر دوم و مهم دیگری از بندرعباس و مشهد و هرات در اختیار دارد که بطور اساسی تر می تواند پاسخ گوی نیازهای تجاری افغانستان باشد، به ویژه آنکه این مسیر تا مشهد با خط آهن مرتبط است و مسیر کوتاهی تا هرات در برنامه های ایران برای احداث خط آهن وجود دارد.
بنابراین از نظر پاکستان هر نوع حکومتی در کابل قدرت را در دست داشته باشد و هماهنگی کاملی با پاکستان نداشته باشد نامطلوب خواهد بود. حکمتیار و طالبان به نوبت انتخاب های پاکستان در ساماندهی حکومت اسلامی در کابل بودند که هر دو به دلایل متفاوتی در کسب و حفظ قدرت ناکام شدند. (شفیعی، ۱۳۸۷)
از این رو می توان گفت که پاکستان در رقابت بر سر تسلط انحصاری نفوذ در افغانستان ناکام شده است. تردیدی نیست که حذف طالبان از قدرت برابر با کاهش نفوذ پاکستان در افغانستان بوده است و این مسئله به سود ایران رقم خورده است.
۴-۱-۳-۳- حذف طالبان از قدرت توازن نسبی قدرت به سود جبهه شمال
توازن نسبی قدرت به سود جبهه شمال پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، رقابت های داخلی برای کسب قدرت بین قومیت پشتون، تاجیک و دیگر اقوام همواره وجود داشته است. تاجیک ها از رشد فرهنگی نسبتاً بالایی در افغانستان برخوردار بوده و در مقابل پشتون ها پایبندی شدیدی به سنت های قبیله ای دارند.
از این رو می توان گفت که رقابت پشتون ها و تاجیک ها ریشه دار تر است و اختصاص به افغانستان ندارد. پشتون ها به دلایل تاریخی و اجتماعی مشخص در ۲۵۰ سال گذشته از موقعیت برتری در افغانستان برخوردار بوده اند و تنها حبیب الله خان معروف به «بچه سقا» از قومیت تاجیک در یک مقطع بحرانی در سال ۱۹۲۹ توانست یک حکومت کوتاه مدت ۹ ماه را در کابل به وجود بیاورد.
در مرحله بعد، برهان الدین ربانی و احمدشاه مسعود را می توان نماد قدرت سیاسی و نظامی تاجیک ها دانست، همان گونه که حکمتیار نماد قدرت پشتون بود.حکمتیار فاقد توان نظامی لازم برای تصرف کابل بود. موضع گیری ضدآمریکایی حکمتیار و حمایت او از صدام حسین در جنگ دوم خلیج فارس باعث شد که پاکستان از حکمتیار قطع امید کرده و طالبان را به وجود بیاورد.
تصرف کابل توسط طالبان سبب عقب نشینی دولت اسلامی ربانی به مناطق امن شمال افغانستان شد. اما واقعیت مهم آن است که دیگر توازن قومی قدرت که در گذشته همواره به سود پشتون ها برقراربود، در سایه جنگ و جهاد طولانی به هم خورد.
تاجیک و سایر قومیت ها با اسلحه آشنا شده بودند و در چنین شرایطی بازگشت کامل پشتون ها به قدرت عملی نبود. به ویژه آنکه طالبان تعصب مذهبی غیر قابل تحملی از خود نشان دادند و این مزید بر علت شد که قدرت آنها در شمال تاجیک نشین و ازبک نشین و مرکز شیعه نشین با مقاومت روبه رو گردد(علیزاده،۱۳۸۱،۱۲۱).
ادامه این وضعیت تا مقطع زمانی ۱۱ سپتامبر و حمله به برج های تجارت جهانی در نیویورک و مقر پنتاگون در واشنگتن یکبار دیگر معادلات قدرت را در افغانستان پیچیدهتر کرد.
به دنبال عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر، افغانستان مورد تهاجم نظامی ایالات متحده و متحدانش قرار گرفت و اشغال شد. در این مقطع نیز جبهه متحد شمال، اهداف مشترکی با آمریکا یافت. احمد شاه مسعود به دست سازمان القاعده ترور شد و این اندکی قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر بود.
القاعده متهم اصلی ترور احمد شاه مسعود نیز دانسته شد و این حوادث باز هم فرصت تاریخی دیگری در اختیار جبهه متحد شمال قرار داد که به کابل دست یابد. شرایط مساعد بین المللی نیز به این هدف کمک کرد. ژنرال فهیم، عبدالله و یونس قانونی، از رهبران برجسته گروه پنجشیری ها از فرصت استفاده کردند و با قطعی شدن شکست طالبان، بدون توجه به مخالفت های پاکستان و آمریکا،کابل را به تصرف خود درآوردند.
هر چند ممکن است این تصور پنهان وجود داشته باشد که نوعی معامله پنهانی با نظامیان آمریکا برای تصرف کابل وجود داشته است. جدا از شکل تحولات و رویدادهای منتهی به حذف طالبان از قدرت، آنچه در ارتباط با امنیت و منافع ملی ایران قابل بحث است، این واقعیت مهم است که حذف طالبان از قدرت، یک فرصت تاریخی برای جبهه متحد شمال و متحد با ایران به دست داد.
۴-۱-۳-۴- حذف طالبان از قدرت، توسعه ژئوپلیتیک زبان فارسی و اندیشه سیاسی شیعه
حذف طالبان از قدرت و تغییر توازن نسبی قدرت به سود جبهه متحد شمال ، در دو جهت مشخص می توانست به سود ایران عمل کند:
تسلط جبهه متحد شمال که در آن تاجیک های فارس زبان و تحت تأثیر تمدن و فرهنگ ایرانی وجه غالب را داشتند، در کنار حضور مؤثر و برای اولین بار شیعه مذهب ها و قومیت ازبک در کابل می توانست تحولات افغانستان را در حالت تهدید آمیز امنیتی آن برای ایران که در دوره حکومت طالبان به اوج خود نزدیک شده بود، به یک فرصت مناسب مبدل سازد.
به ویژه آنکه موقعیت جغرافیایی استراژیک کابل، به عنوان یک منطقه حائل نقش تاریخی خاصی را ایجاد می کرد. این نقش تا آنجا که به حوزه تمدنی و فرهنگی ایران مربوط است، ایجاد گسل تمدنی بین ایران، آسیای مرکزی و بخش هایی از پاکستان کنونی بوده است.
خنثی کردن این گسل تمدنی توسط تاجیک ها از نظر زبانی و فرهنگ، شیعه ها از نظر مذهبی ، هم می توانست ژئوپلیتیک تمدن و فرهنگ فارسی زبان را گسترش دهد و هم به دلیل حضور شیعه ها برای اولین بار در قدرت، بعد از منکوب شدن کامل فرهنگی آنها در زمان امیر عبدالرحمن خان، ژئوپلیک مذهب شیعه را گسترش چشم گیری داد.
بنابراین از هر دوجهت حذف طالبان از قدرت و پیروزی جبهه متحد شمال متمایل به ایران را می توان فرصتی تاریخی برای ایران در نظر گرفت.
اگر این موضوع را در کنار این واقعیت در نظر بگیریم که در طول دوران جنگ و جهاد در افغانستان،شیعه ها از حمایت گسترده ایران برخوردار بوده اند، آنگاه پذیرش این مطلب راحت تر خواهد بود که وجود شیعه در افغانستان ژئوپلیتیک مساعدی برای نفوذ ایران در این کشور ایجاد می کند.
از نظر توزیع جغرافیایی ، از قدیم الایام شیعیان تقریباً در تمامی استان های افغانستان وجود داشته اند. در بخش مرکزی (استان های پروان ، بامیان، میدان، وردک ، غزنی و قسمتی از اورزگان)، بخش جنوبی ( استان های پکتیا در سرزمین پشتون ها که از بین اقوام این منطقه قوم «توری» شیعه است) و بخش کابل که در ۱۱ ناحیه آن شیعیان سکونت دارند.
همچنین جمعیت قابل توجهی از افغان ها یا به طور کلی فارس زبان هستند و یا به دو زبان پشتو و فارسی تکلم می کنند. قومیت تاجیک فارسی زبان است و با لهجه دری صحبت می کنند و مردم ولایات هرات، فراه، زابل، هلمند در غرب افغانستان نیز یا به طور کلی فارسی زبان هستند یا حداقل فارسی را به راحتی می فهمند، تنها در بخش های قبیله ای، زبان پشتو رایج است.
قومیت های ترک تبار نظیر ازبک ها، نیز تا حدی با زبان فارسی آشنا هستند. اما تنها تعداد فارسی زبانها نیست که بر اهمیت آنها می افزاید، بلکه فرهنگ نسبتاً بالاتر آنها نسبت به دیگران است که در معادله قدرت در افغانستان نقش تعیین می کند.
زبان فارسی در حقیقت زبان رسمی و کتابت در افغانستان بوده و تلاش ها برای آنکه زبان پشتو جانشین آن شود به جایی نرسیده است. علت ها را باید ظرفیت زبان فارسی و کتابت آن سراغ گرفت. تسلط تاجیک ها بر کابل، زبان فارسی را در موقعیت بسیار مساعدی قرار داده است.
گسترش حوزه ژئوپلیتیک زبان فارسی ، امکانات جدیدی را به ایران می دهد که می تواند افغانستان را در موقعیتی از توسعه همکاری های ما قرار دهد ، موقعیتی که اساساً در دوره های گذشته و پیچیده است. شک نباید داشت که از تمامی بازیگران در افغانستان، ایران در مساعد ترین موقعیت برای کمک به بازسازی فرهنگی افغانستان است.
بازگشت آوارگان مقیم ایران که زبان فارسی را سلیس تر تکلم می کنند؛ به این مهم کمک خواهد کرد. واقعیت آن است که به هر میزان فارس زبان ها در افغانستان حضور فعال و مقتدرانه داشته باشند،امکان تأثیر گذاری مثبت ایران وجود خواهد داشت.
بنابراین حذف طالبان از قدرت و بازگشت متحدان شمالی مورد حمایت ایران به کابل و سهیم شدن آنها در دولت جدید افغانستان، فرصت مناسبی برای گسترش ژئوپلیتیک مذهب شیعه و زبان فارسی فراهم آورد که استفاده از این فرصت بستگی به سیاست خارجی ایران، امکانات وشرایط بین المللی این کشور دارد.
البته در رابطه با طالبان باید اذعان داشت که طالبان نه تنها به کلی از بین نرفته بلکه با ظهور مجدد خود شرایط سختی را برای آمریکا و متحدانش و همچنین کشورهای منطقه رقم زده اند، به گونه ای که جورج بوش در مراسم پنجمین سالگرد ۱۱ سپتامبر در نیویورک به ظهور مجدد طالبان در افغانستان اعتراف کرده و اعلام می کند که جنگ هنوز پایان نیافته و نباید اجازه داد که طالبان دوباره در افغانستان اداره این کشور را در دست بگیرد.
طالبان در افغانستان نه تنها عملیات خود را در شرق و جنوب گسترش داده اند؛ بلکه شمال، غرب و کابل را نیز به حوزه عملیاتی خود افزوده اند طالبان پس از ۱۱ سپتامبر سعی کرده اند پشتون ها را از حکومت دور کنند زیرا عقیده دارندکه عدم همکاری پشتون ها با حکومت باعث سقوط دولت کرزای خواهد شد.
قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان می تواند تداعی کننده روزهای سخت قبل از ۱۱ سپتامبر در افغانستان باشد که این مسئله طبیعتاً به سود امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.
اخیراًیکی از دلایل افزایش کشت مواد مخدر در جنوب افغانستان، حمایت های طالبان بوده که سبب درگیر شدن بیشتر جمهوری اسلامی ایران با مسئله مواد مخدر خواهد شد(موسوی ، ۱۳۸۵،۷۷).
در مجموع می توان گفت که طالبان به کلی از بین نرفته و به قدرت رسیدن مجدد آن پیامدهایی برای منطقه و جمهوری اسلامی ایران در بر خواهد داشت.
۴-۱-۴- تروریسم
به دنبال شکست طالبان در افغانستان، این فرض وجود داشت که وضعیت کشور به حالت آرامش و ثبات سیاسی سوق پیدا خواهد کرد، اما حوادث بعدی نشان داد گروه طالبان و القاعده هنوز در افغانستان و حتی در پاکستان فعال هستند و زمینه های تروریسم در حال گسترش است. در سال های اخیر، حملات طالبان از نظر کمی و تعداد و کیفی و شدت تهاجم افزایش داشته است. نیروهای شبه نظامی طالبان، روش های تله انفجاری و یا بمب گذاری های انتحاری را شدت بخشیده اند.گزارش های دیگر از وخیم تربودن اوضاع حکایت می کند. بر پایه گزارش ارائه شده به کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۸، عملیات ضد ناتو از سوی طالبان گسترش بیشتری داشته است. بر پایه این گزارش، درصد اقدامات تروریستی علیه مردم افغانستان، ۳۰ درصد و علیه قوای آمریکا، ۴۰ درصد در مقایسه با سال ۲۰۰۷ افزایش داشته است(. (Morelli, 2009 : 2
جدول شماره ۴-۱- تعداد عملیات خرابکارانه و تروریستی در افغانستان بین اکتبر۲۰۰۹تا مارس ۲۰۱۰
فرماندهی منطقه ای |
شکل ۳-۴ قیمت دان آماده مرغ گوشتی را در دوره ۸۷-۹۲ نشان میدهد. در این دوره قیمت با رشد متوسط سالانه ۲۱٫۶ درصد از ۴۳۵ به ۱۰۷۶ تومان رسیده است.
شکل۳-۶ روند رشد قیمت دان [۱۳] [۱۵]
۳-۸-۳-۲ بررسی قیمت کنجاله سویا
افزایش قیمت دان یکی از دلایل افزایش هزینه تولید و در نتیجه افزایش قیمت گوشت مرغ است. همچنین بخش اعظم دان مرغ )شامل ذرت، کنجاله سویا و گندم) از طریق واردات تأمین
می شود. هرگونه اخلال در واردات یا افزایش قیمت جهانی این نهادهها، قیمت گوشت مرغ را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. کنجاله سویا یکی از نهادههای مورد استفاده در دان مرغ است که سهم بالایی از نیاز داخلی آن (حدود ۹۵ درصد) از طریق واردات تأمین می شود. بنابراین، تغییرات قیمت جهانی، قیمت داخلی این نهاده را تعیین می کند. از سوی دیگر، اعمال تعرفه بر واردات کنجاله توسط دولت هر ساله محل مناقشه تولیدکنندگان گوشت مرغ و صنعت روغنکشی کشور بوده است [۶]. براساس بررسی های انجام شده، دامنه نوسانات قیمت کنجاله سویا در طول سال بسیار کم است و دلیل آن درصد واردات بالای این محصول میباشد. اما در پایان سال ۹۰ با توجه به افزایش ناگهانی نرخ ارز، قیمت این محصول نیز به یک باره افزایش پیدا کرد. [۶]
شکل۳-۷ نمودار قیمت سویا [۱۳] [۱۵]
۳-۸-۳-۳ بررسی قیمت ذرت
بررسی قیمت ذرت در دوره ۸۷-۹۱ نشان میدهد که نوسانات آن خیلی بیشتر از کنجاله سویا بوده است که دلیل اصلی آن تولید حدود ۴۵ درصدی این فرآورده در داخل کشور میباشد. این نوسانات و سهم بیشتر ذرت در دان مرغ نسبت به سویا نقش این نهاده را پررنگتر می کند.
شکل۳-۸ نمودار قیمت ذرت [۱۳] [۱۵]
۳-۸-۳-۴ بررسی قیمت جوجه
از آنجا که علت دوم نوسانات قیمت گوشت مرغ، نوسانات قیمت جوجه یکروزه است، ارتباط این قلم هزینه نیز با قیمت گوشت مرغ بررسی شده است. جوجه یکروزه یکی از نهاده های تولید گوشت مرغ است که صنایع داخلی در تولید آن به خودکفایی رسیده و جز در موارد اضطراری، این نهاده وارد
نمی شود. واردات جوجه یکروزه به دلیل نابسنده بودن ظرفیت مزارع مرغ اجداد و مادر تا سال ۱۳۷۴ ادامه داشت و از این سال به بعد با راه اندازی مزارع جدید و افزایش ظرفیتها، نیاز کشور از داخل تأمین شد؛ فقط در سال ۱۳۸۱ بنا به نیاز مقطعی بازار، حدود ۲۱ میلیون عدد تخم مرغ نطفهدار گوشتی وارد کشور شد [۶، ۸]. [۹]
قطع واردات و خودکفایی در تولید جوجهی یکروزه در حالی انجام شد که بررسی آمار کارخانههای جوجهکشی کشور نشان میدهد ظرفیت اسمی ماشینهای نصب شده در تشکیلات جوجهکشی ایران به مراتب بیش از تولید موجود است [۲۸]. علاوه بر این در سالهای اخیر بر اساس آمار منتشره از انجمن صنفی جوجه یکروزه، کشور در تولید این نهاده به خودکفایی رسیده و هم اکنون در حدود کمتر از پنج درصد از تولیدات خود را به کشورهای همجوار صادر می کند [۲۹]. [۴۱] [۴۲]
تولید جوجه یکروزه، به عنوان نهادهای که نگهداری آن پس از تولید غیرممکن است، غالباً براساس نوسانات قیمتی بازار گوشت مرغ دچار دگرگونی می شود. به دلیل تولید بالا و گستردگی نیاز به جوجه یکروزه گوشتی، به هنگام بودن تولید آن مشهود است و گاهی قیمت با حذف مرغهای مادر و عرضه تخم مرغهای نطفه دار به صورت خوراکی در بازار، از روال عادی خود خارج و دستخوش کاهش و یا افزایش می شود [۶]. [۶].
بررسی قیمت جوجه یک روزه گوشتی (جدول ۳-۵) بیانگر آن است که قیمت هر قطعه با رشد متوسط سالانه ۱۹٫۹۳ درصد از ۳۸۴ تومان در سال ۸۷ به ۱۰۴۸ تومان در سال ۹۲ رسیده است. بررسی نوسانات قیمت جوجه یکروزه در ماه های مختلف یک سال نیز نشانگر فراوانی نوسانات این نهاده ها در تولید گوشت مرغ است. از میان شش سال مورد بررسی، دو سال ۸۸ و ۸۹ بالاترین رشد قیمت را داشته اند. در سال ۸۸ قیمت با ۵۹ درصد افزایش سالانه از ۴۷۸ تومان در آغاز سال به ۸۲۳ تومان در پایان سال رسید. بیشترین کاهش در قیمت جوجه یکروزه نیز در سال ۹۰ بوده است.
جدول ۳-۵ میانگین قیمت جوجه در سالهای مختلف [۱۳] و یافتههای پژوهش [۱۵]
سال | ۸۷ | ۸۸ | ۸۹ | ۹۰ | ۹۱ | ۹۲ |
میانگین قیمت | ۳۸۴ | ۶۱۱ | ۹۲۰ | ۷۱۶ | ۹۵۴ | ۱۰۴۸ |
رشد سالانه | ۰٫۰۳۳۲- | ۰٫۵۹۳۱ | ۰٫۵۰۴۷ | ۰٫۲۲۱- | ۰٫۳۳ | ۰٫۰۹۸ |
بررسی تغییرات قیمت ماهانه جوجه یکروزه نشان میدهد نوسان آن بسیار بالا است. بالاترین افزایش در قیمت جوجه یکروزه مربوط به ماه بهمن است. این رشد ۳۲ درصدی ناشی از افزایش تمایل مرغداران برای جوجهریزی مرغهایی است که در روزهای پایانی سال وارد بازار شوند. در ماه دی به دلیل انتظار برای جوجهریزی در بهمن ماه، قیمت جوجه رشد منفی را تجربه می کند. البته این نمودار تغییرات ماهانه قیمت جوجه را نشان میدهد و این نهاده بیشتر دستخوش نوسانات روزانه است که با توجه به بعد زمانی چند ساله سیستم در این پژوهش مورد مطالعه قرار نمیگیرد.
شکل۳-۹ درصد رشد ماهانه قیمت جوجه نسبت به ماه قبل (یافته های پژوهش)
افزایش قیمت گوشت مرغ به پرورش دهندگان مرغ مادر انگیزه لازم برای افزایش تولید جوجه یکروزه را میدهد. با توجه به اینکه تغییر در تولید جوجه یکروزه نیازمند گذشت زمان زیادی است، عرضه آن را نیز زمانبر کرده است. برای افزایش تولید باید تعداد مرغهای مادر گوشتی در حال تخمگذاری افزایش یابد که حداقل از شروع جوجهریزی ۷ ماه زمان میبرد. این دوره بلند مدت باعث می شود قیمت همیشه نوسان های دوره ای چند ماهه را تجربه کرده و افزون برآن روند سالانه قیمتی نیز تغییر کند.
۵- ایجاد رضایت شغلی و کاهش میزان تمرد و کشمکش و غیبت و سایر رفتارهای ناهنجار و تقلیل سطح هزینه ها و حوادث.
۶- تقلیل میزان هزینه های عمومی و بهبود کمی و کیفی محصولات و یا خدمات ارائه شده توسط سازمان.
۷ - تقویت حس وفاداری و ایجاد حس انعطاف پذیری لازم و همبستگی کارکنان نسبت به سازمان.
۸- ایجاد اعتبار و ارزش کارکنان و ارتقای سطح زندگی کارکنان از طریق ارتقای شغلی و تامین آتیه آنها.
۹- ایجاد زمینه رشد و موفقیت در امور شغلی ، اجتماعی، انفرادی، خصوصی.
۱۰- کمک به افزایش کارآیی فردی و اثربخشی سازمانی (سلطانی، ۱۳۸۲).
۲-۳-۳- بهره گیری از مشارکت کارکنان
بهره گیری از مشارکت کارکنان در مدیریت و اجرای برنامه در سازمان امروزه یکی از اصول اساسی در مدیریت کیفیت بشمار میرود. کارکنان جوهره سازمان بوده و مشارکت آنها باعث خواهد گردید تا تواناییهایشان مزیت سازمان محسوب گردد. ایجاد انگیزه، تعهد و مشارکت کارکنان نسبت به سازمان، نوآوری و خلاقیت در پیشبرد اهداف سازمان را به ارمغان خواهد آورد. ایجاد مسئولیت پاسخگویی کارکنان در رابطه با عملکردشان و همچنین ایجاد اشتیاق در مشارکت و همکاری ایشان زمینه ساز توسعه هرچه بهتر منابع انسانی سازمان و در نتیجه بهبود مستمر در سازمان خواهد بود (وارث، ۱۳۷۷).
بکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان عموماً باعث می گردد که:
کارکنان اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.
کارکنان محدودیت های عملکردشان را شناسایی کنند.
کارکنان مالکیت مسایل را پذیرفته و مسئولیت حل آنها را عهده دار شوند.
کارکنان عملکرد خود را در راستای مقاصد و اهداف شخصی ارزیابی نمایند.
کارکنان فعالانه فرصت های افزایش صلاحیت، دانش و تجربه خود را جستجو نمایند.
کارکنان آزادانه دانش و تجربیات خود را به اشتراک گذارند.
کارکنان آشکارا در خصوص مسایل و عواقب آن بحث کنند (بافورد و آرتور[۱۷]، ۱۳۷۵؛ ترجمه چیذری).
بدین منظور پیشنهاد می شود در برنامه ریزیهای سازمان از روش برنامه ریزی تعاملی که بر سطح بالایی از مشارکت کارکنان تأکید دارد استفاده شود. مشارکت در سازمان می تواند قدرت و نفوذ، وحدت و انسجام را توسعه دهد و در نتیجه بهتر می تواند وظایف تعیین شده را انجام دهد.
۲-۳-۴- دلایل عدم تناسب آموزش کارکنان با نیازهای شغلی
عدم تناسب آموزشی کارکنان با نیازهای شغلی آنان تابع عللی می باشد که تعدادی از آن ارائه شده است:
عدم برنامه ریزی صحیح آموزشی
یکی از دلایل عدم تناسب آموزشی کارکنان با نیازهای شغلی آنها عدم برنامه ریزی صحیح آموزشی است که این مورد از سه جنبه مورد بررسی قرار می گیرد:
الف) عدم انعطاف کافی در برنامه های آموزشی؛
ب) وضع خط مشی های آموزشی یکسان و مشابه برای همه سازمان ها؛
ج) پرمحتوا نبودن دوره های آموزشی و عدم تناسب و هم ارزی آنها با نیازهای مورد نظر (دعایی، ۱۳۸۵).
هم سطح نبودن کارکنان در دوره های آموزشی خاص
کارکنانی که از یک سازمان یا سازمان های مختلف برای یک دوره آموزشی اعزام می شوند و تحت آموزش قرار می گیرند باید از نظر احتیاجات آموزشی در یک سطح باشند. اگر در انتخاب افراد در دوره های آموزشی دقت خاص به عمل نیاید در این صورت کارکنان با احتیاجات مختلف، در دوره های آموزشی که فقط احتیاجات خاصی را برآورده می کند شرکت می نمایند. با این وضعیت معلوم است این آموزش ها، نیازهای شغلی آنان را مرتفع نکرده و تناسبی با هم ندارد (سولمن، ۲۰۰۳).
ضعف مدیریت
در صورتی آموزش و بهسازی نیروی انسانی امکان پذیر و موفق است که مورد حمایت همه جانبه مدیریت بوده و افراد، امکانات و تجهیزات لازم در اختیار برنامه و دوره های آموزشی گذاشته شود (جزنی، ۱۳۸۵).
عدم دقت کافی در تعیین احتیاجات آموزشی
تعیین احتیاجات آموزشی عبارت است از تشخیص دادن تغییرات کمّی و کیفی که بایستی با بهره گرفتن از برنامه آموزشی در نحوه انجام دادن فعالیت های کارمند به وجود آید تا بهترین نتیجه حاصل شود. به عبارت دیگر تعیین نیازهای آموزشی در واقع تشخیص مسائل و مشکلات فردفرد کارکنان در ارتباط با دانش، مهارت و رفتار لازم برای انجام موفقیت آمیز مشاغل است (دایسون[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۵).
عدم سرمایه گذاری کافی
عدم سرمایه گذاری کافی در امر آموزش کارکنان را می توان از دو جنبه بررسی کرد که منجر به عدم تناسب آموزش کارکنان با نیازهای شغلی آنها می شود.
الف) عدم امکانات مناسب و کافی: وقتی سرمایه گذاری در امر آموزش کارکنان کم باشد به تبع آن نیز امکانات از جمله فضای آموزشی، ابزار آموزشی و … برای کارکنان به طور کافی در دسترس نخواهد بود که این نیز باعث خواهد شد آموزشی که باید با توجه به تأمین احتیاجات شغلی کارکنان در دستور کار باشد میسر نگردد و به آموزش هایی روی آورده شود که تناسبی با نیازهای آموزشی تشخیص داده شده نداشته باشد.
ب) عدم بکارگیری مربیان کارآزموده و مجرب: موفقیت دوره های آموزشی با وجود مربیان کارآزموده و ذیصلاح، مربیانی که به زیر و بم کار خویش آشنا باشند امکان پذیر است (هویانت[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۳).
۲-۳-۵- نقش اخلاق در مدیریت منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم با نگرشهای کارکنان و اعضای سازمان در ارتباط است، این نیروها کمک میکنند که سازمان به سوی اهداف خود حرکت کنند. در صورتی که ارتباط یاد شده یک ارتباط سالم باشد، سازمان به اهداف خود خواهد رسید و اگر این ارتباط بر پایه رفتارهای غیر اخلاقی باشد، سازمان از رسیدن به اهداف خود باز میماند. بیان گردید که آموزش نقش اساسی در ارتقای سطح دانش و بهروری سازمان دارد، حال اگر این آموزش اخلاقگرا و مطابق با فرهنگ اخلاقی باشد، نتیجه آموزش به صورتی کارآمد نمایان میگردد (اژدری، ۱۳۸۹).
به زعم جنگی زهی (۱۳۸۹) از مهمترین مواردی که باعث میگردند که مدیران سازمان را به صورتی کاملاً غیر مستقیم به سمت آرامش حاصل از اخلاقگرایی سوق دهند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تامین امنیت روانی کارکنان
امنیت روانی از نتایج اخلاقگرایی و اخلاقگرایی از تضمینکنندگان ایجاد امنیت روانی در سازمان هستند، با تامین امنیت روانی برای اعضای سازمان، نیل به اهداف آسانتر میگردد.
تزریق روحیه عدالتمحوری در سازمان
عدالت از محوریترین شعارهای هر مکتب اخلاقگرایی است. هنگامی که اعضای سازمان احساس کنند که عدالت در سازمان وجود دارد، حس همکاری بیشتری بین اعضا و مدیریت به وجود میآید.
کاهش استرس و فشارهای روانی
یاد خداوند آرامش بخش قلبها است. این جمله در عین کوتاهی نشانگر نقش اخلاق و مکتب در کاهش فشارهای روانی در هر اجتماعی مانند یک سازمان است. با کاهش فشارهای روانی در سازمان، حرکت به سوی اهداف با کمک اعضا به راحتی میسر است.
تشویق کارکنان به پایبندی کامل به اصول ارزشی
اگر در سازمان مدیران و دیگر اعضا به اصول مختلف سازمان پایبند باشند، سازمان به سمت ماندگاری حرکت خواهد کرد. یکی از دلیل ماندگار شدن چهره بعضی از مدیران توجه آنها به ارزشهای دینی و سازمانی است. میتوان گفت: بدون توجه به مسائل اخلاقی و انسانی توسعه منابع انسانی غیر عملی است. با بررسی و شناخت فضای سازمان و حرکت در جهت برنامهریزی برای جبران کاستیها میتوان فرهنگ اخلاقگرای سازمانی را که خود جنبه مهمی از آموزش منابع انسانی سازمان است، بین نیروهای سازمان تزریق نموده و در نهایت به سمت توسعه واقعی در منابع انسانی و بهرهوری سازمانی حرکت نمود (جنگی زهی، ۱۳۸۹).