وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی تاثیرspp. Streptomyces جدا شده از خاک بر انحلال فسفات ...

Panteoa agglomerans
Psuedomonas putida

 

 

 

۷

 

 

مؤسسه تحقیقات خاک و آب

 

قارچ میکروریزی VA

 

 

 

بیوسوپر یا سوپرفسفات بیولوژیکی (شامل سنگ آپاتیت، گوگرد و باکتری های اکسیدکننده گوگرد از جنس تیوباسیلوس می باشد) یا در برخی موارد بیوفسفات طلائی (به ترتیب سنگ فسفات، گوگرد، ماده آلی بعلاوه مایه تلقیح تیوباسیلوس که همراه با عنصر روی می باشد) اطلاق می شود (ساریخانی، م، و همکاران، ۱۳۸۹)(Sethi and Adhikary 2012, 11).
۱-۱۰- تولید کودهای زیستی
تبدیل عناصر غذایی به مواد غذایی قابل استفاده توسط گیاه توسط میکروارگانیسم ها انجام می شود. اگر چه تنش های محیطی بلند مدت همچون خشکی، افزایش دما، یخبندان و غرقاب بودن زمین برای مدت طولانی و همچنین استفاده بی رویه از کود های شیمیایی و عدم حضور گیاه میزبان مناسب به مدت طولانی سبب کاهش جمعیت میکروارگانیسم های مفید خاک آن منطقه می شود، اما می توان شرایط را به گونه ای تحت کنترل قرار داد که جمعیت این گروه از میکروارگانیسم ها در خاک افزایش یافته و بتوان از آنها برای تولید کود های زیستی استفاده کرد (Muraleedharan et al 2010, 60). برای تولید کودهای زیستی موارد مختلفی قابل بررسی و توجه هستند. در این فرایند مواردی چون منحنی رشد میکروب ها، نوع میکروب، شرایط بهینه برای آن و فرمولاسیون[۱۸] تلقیح دارای اهمیت هستند. فرمولاسیون تلقیح، روش کاربرد و ذخیره سازی محصولات از جمله موارد ضروری برای تولید یک محصول زیستی می باشند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تولید کودهای زیستی به طور معمول شامل ۶ مرحله زیر می باشد:

 

 

  • انتخاب میکروارگانیسم های فعال

 

 

 

  • جداسازی و انتخاب میکروب های هدف

 

 

 

  • انتخاب روش و ماده حامل

 

 

 

  • انتخاب روش انتشار

 

 

 

  • امتحان نمونه اصلی

 

 

 

  • امتحان در مقیاس بزرگتر

 

 

علاوه بر مراحل فوق بسته بندی و تجزیه مناسب از جمله موارد طی شده در تولید یک کود زیستی می‏باشند.
ابتدا میکروارگانیسم فعال باید جداسازی شود. به عنوان مثال می خواهیم باکتری های تولید کننده اسید آلی یا تثبیت کننده نیتروژن را بدست آوریم. بنابراین جداسازی میکروب هدف از محیط زیست آن صورت می‏گیرد. معمولا میکروارگانیسم ها از ریشه گیاهان (در ناحیه ریزوسفر) جدا می شوند. بعد از جدا کردن ارگانیسم و رشد کردن آن روی پلیت، بهترین کاندیدهای انتخابی در فلاسک های متحرک کشت داده می‏شوند. تولید کود زیستی نیازمند تعیین یک ماده حامل مناسب است، انتخاب روش پخش و انتشار نیز مهم است برای این امر باید شرایط بهینه میکروب را بدست آوریم. این مسئله می تواند با بررسی منحنی رشد میکروارگانیسم و بررسی پارامترها و شرایط مختلف بدست آید. سپس پروتوتیپ در اشکال مختلف ساخته شده و در مقیاس وسیع بررسی می شود و تاثیرات آن آنالیز می شود (Nepolean 2012, 1).
۱-۱۰-۱ ویژگی ماده حامل[۱۹]
استفاده از ماده حامل مناسب در تولید یک کود زیستی باکیفیت بسیار مهم و ضروری است. ذغال سنگ نارس، ذغال سنگ قهوه ای، چارکل، گل یا لجن فشرده، کودهای مزرعه ای و مخلوط خاک ها می توانند به عنوان یک حامل مناسب استفاده شوند. ذغال سنگ طبیعی و ذغال سنگ قهوه ای حامل های بهتری برای کودهای زیستی هستند.در انتخاب حامل چند نکته باید رعایت شود: قیمت ارزان، قابل دسترس بودن، بیشتراز ماده آلی تشکیل شده باشد، سمی و شیمیایی نباشد، ظرفیت جذب آب آن بالای ۵۰% باشد، آسان بودن فرایند، شکنندگی و آسیب پذیری.
الحاق میکروارگانیسم به ماده حامل باید به گونه ای باشد که قابل حمل و لمس راحت و تجزیه طولانی باشد و کمترین اثر را روی کود زیستی بگذارد. استرلیزاسیون ماده ی حامل نیز ضروری است به این دلیل که تعداد زیادی از باکتری های تلقیح شده روی حامل قرار بگیرند. تابش پرتو گاما و اتوکلاو به عنوان یک روش مناسب استریلزاسیون می تواند مورد بررسی قرار گیرد. همان طور که عنوان شد انواع مختلفی از مواد می توانند به عنوان حامل برای بذر یا تلقیحات خاک مورد استفاده قرار گیرند. بر طبق تحقیقات هوبن و سوماسه گاران ، یک ماده حامل خوب برای تلقیح بذر، باید ارزان و به راحتی در دسترس باشد علاوه بر این نباید برای سویه های باکتریایی و گیاه سمی باشد زیرا حامل می تواند روی بذر اثر بگذارد. همچنین حامل باید ظرفیت جذب رطوبت خوبی داشته باشد و به خوبی به بذر متصل شود و در نهایت حامل باید ظرفیت بافری pH خوبی داشته باشد و به راحتی بتوان آن را با اشعه گاما یا اتوکلاو استریلیزه کرد(Rai 2006, 13).
۱-۱۱- کودهای زیستی باکتریایی
ارگانیسم هایی که به طور معمول برای تولید کودهای زیستی استفاده می شوند شامل باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و باکتری های حل کننده فسفات و باکتری های حل کننده پتاسیم می باشند. خیلی از باکتری های به کار برده شده برای تولید کودهای زیستی روابط تنگاتنگی با ریشه گیاهان دارند. Rhizobium یک رابطه همزیستی با ریشه گیاهان نخود دارد و Rhizobacteria روی سطح ریشه یا در ریزوسفر خاک زیست می‏کنند. میکروارگانیسم های حل کننده فسفات باکتری ها و قارچ هایی هستند که موجب انحلال فسفات در خاک می شوند این میکروارگانیسم ها به علت توانایی تولید اسیدهای آلی و به دنبال آن کاهش pH خاک، اشکال نامحلول فسفات را به اشکال محلول تبدیل می کنند. باکتری هایی که به طور معمول برای تولید کود زیستی استفاده می شوند به صورت زیر می باشند :

 

 

  • باکتری های تثبیت کننده نیتروژن که زندگی آزاد دارند شامل: الف. بی هوازی های اجباری مثل Clostridium pasteurianum ب. هوازی های اجباری مثل: Azotobacter ج. بیهوازی های اختیاری و باکتری های فتوسنتتیک مثلRhodobacter د. سیانو باکتری ها و متانوژن ها

 

 

 

  • باکتری های حل کننده پتاسیم مثل: Bacillus musilginous

 

 

 

  • باکتری های حل کننده فسفات مثل:Pseudomonas straita, Bacillus megaterium, B.circulans, B.subtilis (Rai 2006, 14).

 

 

۱-۱۲- کودهای زیستی فسفاته
اگر چه یکی از راه های برطرف ساختن نیاز فسفر گیاهان استفاده از کودهای شیمیایی است و لیکن محدود بودن این منابع ،افزایش قیمت تمام شده آن و مخاطرات زیست محیطی ناشی از کاربرد آنها و تثبیت شدن قسمت اعظم کود شیمیایی مصرفی به شکل غیرقابل استفاده برای گیاه، توجه به کودهای زیستی را ایجاب می‏کند.نگاهی به طبیعت و سازوکارهایی که اتخاذ نموده است ما را به مدیریت بهتر رهنمون خواهد شد، سازوکارهایی چون سازگاریهای گیاهان و راهکارهای مختلف در جذب فسفات تا دخالت میکروفلور خاک و ریزوسفر در تأمین فسفات خاک از این نمونه هستند.درطبیعت گروهی از میکروارگانیسمهای حل کننده فسقات وجود دارندکه با رهاسازی تدریجی فسفر و تبدیل آن به شکل قابل جذب گیاه نیاز به کودهای شیمیایی فسفاته را کاهش می دهد.جداسازی میکروارگانیسم های حل کننده فسفات و استفاده از آنها به عنوان کود به عنوان راهکاری برای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و بنابراین کاهش آلودگی محیط زیست به شمار می رود.
کود های زیستی فسفاته در دو بخش قابل پیگیری می باشند:

 

 

  • باکتری های حل کننده فسفات

 

 

 

  • قارچها (که مهمترین آنها مایکوریز می باشد)

 

 

از مهمترین میکروارگانیسم های که در تولید کود میکروبی فسفاته مورد استفاده قرار می گیرند، می توان قارچ های جنس Aspergilus , Penicilium و باکتری های جنس Bacillus ,Pseudomonas را نام برد (ساریخانی و همکاران ۱۳۸۹، ۴۵؛ Rai 2006, 15).
کودها به تنهایی نقش اساسی را در تولید غذای حاصل از کشاورزی در ایران ایفا می نمایند. فسفر مهمترین ماده غذایی برای گیاهان پس از نیتروژن می باشد و نقش کلیدی را در رشد و تولید سبزیجات دارد و گزارش شده است که جزء مواد ضروری اما نادر در خاک برای رشد گیاهان است. بر طبق گزارشات جدید، بیشتر کود فسفاته موجود در خاک (فسفات محلول) در خاک باقی می ماند و غیر قابل دسترس برای گیاه می‏باشد. متوسط بازدهی سودمند کود فسفاته برای گیاهان با اضافه کردن مقدار ۲۵-۱۵% به خاک حاصل می‏شود، نیمه عمر کود فسفاته به کار رفته در خاک بستگی به میزان ذخیره آن در کل فسفات خاک دارد اما در بیشتر خاکها نامحلول یا به ندرت محلول می‏باشد. فرم غیر محلول فسفر می‏تواند توسط میکروارگانیسم‏های حل کننده فسفات قابل دسترس گیاهان قرار گیرد. میکروارگانیسم‏های حل کننده فسفات قادرند تری کلسیم فسفات محلول و آلومینیوم و فسفات آهن را به خوبی از خاک‏های فسفاته و فسفات محلول در آب جدا کرده و در اختیار گیاه قرار دهند. تلقیح میکروارگانیسم‏های حل کننده فسفات باعث افزایش فسفات و افزایش چند برابری محصولات در مزارع می‏شود. استفاده بجا و مناسب از میکروارگانیسم‏های حل کننده فسفات و کودهای زیستی فسفاته باعث افزایش محبوبیت آنها شده است. اگر چه موفقیت تلقیح میکروبی به چندین عامل وابسته است از جمله کیفیت تلقیح مورد نظر، اثر بخشی سویه مورد نظر، ماندگاری و بقای آن در مواد حامل، روش تلقیح، ماندگاری در روی بذر و توانایی حفظ و بقاء و عملکرد درست در ریزوسفر خاک. تلقیح های میکروبی به روش‏های مختلفی برای افزایش محصولات به کار می‏روند اما تلقیح بذر یا دانه ها بهترین، آسان‏ترین و موثرترین روش می‏باشد که حتی با مقادیر خیلی کم نیز قابل تلقیح می باشد. مقدار بذری که برای تلقیح استفاده می شود بستگی به سایز بذر و مقدار تلقیح مورد نظر دارد، بطور مثال افزایش تعداد ریزوبیوم برای هر بذر بوسیله تلقیح، باعث افزایش پیوسته جوانه زنی و افزایش محصول به بیشتر از ۲۵% شده است، اگر چه که این مهم جز بوسیله فسفات محلول موجود در خاک میسر نمی باشد. برای دستیابی به محصول بیشتر چند فاکتور مهم باید مورد توجه قرار گیرد: ۱- سطوح تلقیح ۲- بقای میکروارگانیسم حل کننده فسفات در سطوح ماده حامل ۳- فعال بودن میکروارگانیسم حل کننده فسفات در خاک و در اختیار گیاه قرار دادن فسفات خاک (ساریخانی و همکاران ۱۳۸۹، ۴۶؛ Rai 2006, 17; Singh et al 2012, 3).
۱-۱۳- لیگنیت
زغال سنگ لیگنیت با نام زغال سنگ قهوه ای نرم نیز شناخته می شود. این نوع زغال سنگ در مرحله پس از تورب زایی به وجود می آید. اصولأ لیگنیت ها درجه زغال شدگی پایینی دارند و هنوز مقداری از بقایای مواد چوبی، برگ و پوست گیاهان را در آن ها می توان یافت. رنگ زغال سنگ لیگنیت، سیاه متمایل به قهوه ای تا سیاه، متخلخل و چگالی آن حدود ۵/۱ است. بافت متخلخل لیگنیت شبیه زغال های چوب خشک است. برخی از آنها بافت سست و رشته ای و برخی دیگر نیز بافت متراکم و شبیه خاک دارند. در این نوع زغال سنگ ها مقدار متوسط کربن ۷۵-۸۰ درصد، میزان متوسط اکسیژن حدود ۱۰-۱۵ درصد و مقدار متوسط هیدروژن حدود ۵-۷ درصد است. ارزش حرارتی آنها کم و حدود ۶۰۰۰ کیلو کالری است. به این دلیل مثل زغال سنگ های نوع تورب ارزش صنعتی ندارند. رطوبت لیگنیت ها از زغال سنگ های نوع بیتومینه نیز بیشتر است و به حدود ۳۵-۷۵ درصد میرسد و به همین دلیل در هنگام سوختن دود زیاد تولید می کنند. مواد فرار آنها نسبتأ زیاد است و گاهی به حدود ۴۰-۵۵ درصد نیز می رسد. در ابتدا به نظر می رسد که زغال سنگ و لیگنیت در برابر تشکیل کلنی میکروبی مقاوم اند، از این رو در شرایط عادی نمی توان انتظار داشت که رشد وسیعی از میکروب ها را روی قطعه زغال سنگ در مجاورت هوا یا زغال سنگ که از معادن به دست می آید، مشاهده کرد. ولی هنگامی که شرایط برای میکروب ها بهبود یابد، مثلا وجود آب، املاح کانی یا با افزودن منابع کربن و نیتروژن می توان رشد فراتری از قارچ ها و میکروب ها را به دست آورد (Ramirez and Mellado 2005, 72).
شکل ۱-۴- لیگنیت
۱-۱۴- ویژگی های گیاه تربچه
۱-۱۴-۱ خصوصیات گیاه شناسی
نام علمی تربچه Raphanus sativus.L جزء تیره چلیپاییان می باشد، تربچه گیاهی است یکساله که در مناطق سردسیری در طول بهار وتابستان رشد می‏کند و ریشه آن متورم می‏گردد که قابل برداشت است. در ابتدای رشد گیاه، ریشه بسیار ترد و شکننده است ولی بتدریج که ریشه مسن شد، از کیفیت آن کاسته می‏شود و به اصطلاح پوک می‏گردد. ریشه تربچه تا عمق ۳۰ الی۴۰ سانتی متری خاک توسعه می یابد طول قسمت خوراکی ریشه که متورم می گردد بین ۵ تا۱۰ سانتی متر متغیر است که این موضوع به رقم آن بستگی دارد .ریشه متورم آن دارای رنگهای سفید، سفید مایل به قرمز، قرمز یکدست، قرمز مایل به بنفش می‏باشد، تربچه وقتی وارد دوره گلدهی می‏شود تمام مواد غذایی اندوخته شده در ریشه آن به مصرف رشد زایشی می رسد و دیگر قابل استفاده به صورت یک سبزی نخواهد بود. بطور کلی دو نوع ترب وجود دارد:
۱- ترب سیاه که معمولا در پائیز برداشت می شود.

طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و مقایسه کارآمدی ...

ماژول چهارم: ارزیابی و ارزیابی مجدد شناختی

در ماژول ۴، به یکی از سه مؤلفه ارائه شده در ماژول ۲ پرداخته می­ شود. به بیماران آموزش داده می­ شود تا نقش ارزیابی­‌های خودکار ناسازگارانه را در ایجاد تجربه­‌های هیجانی بشناسند. در این ماژول، بیماران یاد می­گیرند تا الگو‌های تفکر خود را شناسایی کنند و روش­‌های اصلاح تفکر ناسازگارانه را تمرین کنند و انعطاف­پذیری در ارزیابی­‌های خود را در موقعیت­‌های مختلف افزایش دهند.

ماژول پنجم: اجتناب هیجانی و رفتار‌های ناشی از هیجان

این ماژول بر مؤلفه‌های رفتاری تجربه هیجانی تاکید دارد. در این بخش از درمان، درمانگر به بیمار کمک می­ کند تا الگو‌های هیجانی و رفتار‌های ناسازگارانه ناشی از هیجان (EDB) را شناسایی کند. بعد از آنکه بیمار شناخت بیشتری از نحوه تأثیر این رفتارها در تداوم ناراحتی کسب کرد بر روی تغییر الگو‌های فعلی پاسخ­‌های هیجانی کار می­ کند.

ماژول ششم: آگاهی به احساس‌های بدنی و تحمل آن‌ها

این ماژول بر افزایش آگاهی نسبت به نقش احساس­‌های بدنی در تجربه هیجانی تاکید دارد. درمانگر تمرین‌‌های مواجهه­ درونزاد را با هدف برانگیختن احساس­‌های بدنی مشابه با احساس و ناراحتی بیمار اجرا می­ کند. هدف این تمرین­ها شناسایی نقش احساس­‌های بدنی در افکار و رفتارها و تأثیر متقابل آن‌ها در احساس­‌های بدنی است. در جریان مواجهه­‌های درونزاد بیمار تحمل خود را نسبت به این احساس­ها افزایش می­دهد.

ماژول هفتم: مواجهه­‌های هیجانی درونزاد و مبتنی بر موقعیت

این ماژول بر ماشه­چکان­‌های درونی (شامل احساس­‌های بدنی) و بیرونی هیجان تمرکز دارد و به بیماران کمک می­ کند تا تحمل خود را نسبت به هیجان‌ها افزایش دهند و یادگیری­‌های بافتاری جدیدی ایجاد کنند. تاکید مواجهه­ها بر تجربه هیجانی است که در موقعیت ایجاد می­شوند و به اشکال تصوری، در جلسه و زنده انجام می­شوند. در این ماژول، درمانگر به بیمار کمک می­ کند تا سلسله مراتب اجتناب هیجانی را طرح‌ریزی کند که شامل مجموعه ­ای از موقعیت­هاست و مواجهه­ها به صورت سلسله مراتبی در ادامه درمان اجرا می­شوند.

ماژول هشتم: پیشگیری از عود

درمان دربردارنده مرور کلی مفاهیم درمانی و بحث در مورد پیشرفت درمان است. درمانگر به بیمار کمک می­ کند تا راه‌های تداوم نتایج درمانی را شناسایی کرده و مشکلات احتمالی آتی را پیش ­بینی کند. بیمار تشویق می­ شود تا از تکنیک­‌های درمانی برای بهبود پیشرفت در دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت استفاده کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پیشینه کارآزمایی بالینی مربوط به اثربخشی پروتکل­ فراتشخیصی مبتنی بر نظریه
الارد و همکاران (۲۰۱۰)، در یک کارآزمایی بالینی، به بررسی اثربخشی نسخه اولیه پروتکل بارلو و همکاران (۲۰۰۸) پرداختند. پروتکل فراتشخیصی برای یک نمونه ناهمگون از اختلال­های اضطرابی به کار برده شد. افراد شرکت کننده در پژوهش با بهره گرفتن از برنامه مصاحبه اختلال­های اضطرابی (ADIS-IV-L) انتخاب شدند. در این پژوهش ۱۸ نفر دوره درمان را تکمیل کردند. افراد شرکت کننده با اختلال­های مختلف مثل اختلال اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس، اختلال هراس، اختلال استرس پس از ­سانحه و افسردگی در این پژوهش وارد شدند. نتایج تحلیل معناداری بالینی پژوهش نشان داد که ۶۷ درصد تغییرات متوسط و ۳۳ درصد از آزمودنی­ها به بهبودی کامل دست یافتند.
فارچیون و همکاران (۲۰۱۰) در قالب یک پژوهش کنترل شده تصادفی، به بررسی اثربخشی نسخه اولیه پروتکل بارلو و همکاران (۲۰۰۸) پرداختند. نتایج این پژوهش کنترل شده تصادفی نشان داد که با وجود معنادار بودن نتایج مطالعه اولیه، این تأثیرات در حد متوسط به بالا بود. چون تنها یک سوم از شرکت کنندگان به کارکرد سطح بالا در پایان درمان دست پیدا کرده بودند و فقط نیمی از شرکت­ کنندگان طبق معیار فوق­الذکر به درمان پاسخ داده بودند. به همین دلیل در مطالعه دوم (فارچیون و همکاران، ۲۰۱۲) سعی شد تا با اصلاح راهنمای درمانی، فقط ضعف پروتکل پوشش داده شود. تغییرات برنامه شامل اضافه کردن راهبردهای تنظیم هیجانی، ارتقای انگیزه درمان، آگاهی هیجانی و تغییرات ساختار درمان به شیوه­ای که درمان مبتنی بر ماژول­های درمانی انجام شود.
فارچیون و همکاران (۲۰۱۲)، در پژوهش کنترل شده تصادفی، به بررسی اثربخشی نسخه نهایی پروتکل بارلو و همکاران (۲۰۱۱) پرداختند. برای انجام این پژوهش، ۳۷ نفر از افرادی که تشخیص اختلال اضطرابی و افسردگی را دریافت کرده بودند، در طی ۱۸ جلسه تحت درمان شناختی رفتاری فراتشخیصی برای اختلال­های هیجانی قرار دادند. بیماران در گروه درمان شناختی رفتاری فراتشخیصی (۲۶ نفر) و گروه انتظار ۱۶ هفته­ای برای درمان (۲۲ نفر) قرار گرفتند و در دو مرحله بعد از درمان، پیگیری ۶ ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که اثربخشی درمان شناختی رفتاری فراتشخیصی نسبت به گروه انتظار از لحاظ کاهش علایم اضطراب و افسردگی (هم در تشخیص اصلی و هم در اختلال­های همبود) و افزایش عملکرد کلی بیشتر بود.
مرور ادبیات پژوهشی ایران در این زمینه نیز نشان داد که تاکنون یک پژوهش در زمینه اثربخشی درمان­های فراتشخیصی انجام شده است. محمدی (۱۳۹۰) در پژوهشی به مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری فراتشخیصی با گروه درمانی شناختی در پیشگیری مشخص از علایم اضطراب و افسردگی پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخلات فراتشخیصی گروهی برای کاهش علایم اضطراب و افسردگی در جمعیت دانشجویی اثربخش بوده است. این نتایج در پیگیری ۳ ماه تداوم داشت و اندازه اثر متوسطی را در مقایسه با گروه درمانی شناختی برای کاهش علایم اضطراب و افسردگی نشان داد که شاید این نتایج مربوط به نحوه ارائه پروتکل فراتشخیصی بارلو در قالب گروهی باشد.
مرور پژوهش­های مرتبط با اثربخشی پروتکل­های درمان فراتشخیصی نشان می­دهد که اگرچه پروتکل­های فراتشخیصی بارلو و همکاران (۲۰۱۱) به عنوان یک رویکرد فراتشخیصی مبتنی بر نظریه نسبت به پروتکل­های فراتشخیصی عمل­گرا در درمان اختلال­های هیجانی از موفقیت بیشتری برخوردار است، ولی بررسی دقیق نتایج مرتبط با پروتکل­ فراتشخیصی بارلو و همکاران (۲۰۱۱) نشان می­دهد که این پروتکل­ در نسخه­های اولیه، عمل­گرا بوده و با ادغام جنبه­ های نظری (برای مثال تنظیم هیجانی) به ساختار درمان، اثربخشی این پروتکل­ها تقویت یافت. از این نتایج می­توان این گونه استنباط کرد که اگر پروتکل­های فراتشخیصی عمل­گرا، پشتوانه نظری پیدا کند و این پشتوانه همسو با فرآیندهای بنیادین مشترک در اختلال­های هیجانی (افکار تکرارشونده منفی) باشد، می­توان شاهد اثربخشی بهتر این پروتکل­ها در درمان اختلال­های همایند اضطرابی و افسردگی بود.
خلأ پروتکل فراتشخیصی بارلو به عنوان یک پروتکل مبتنی بر نظریه: افکار تکرارشونده منفی
با توجه به مطرح شدن رویکرد فراتشخیصی و قدرت نفوذ آن در سال­های اخیر، جهت­گیری پژوهش­های آسیب­شناسی در حوزه شناختی رفتاری به سمت شناسایی فرایند بنیادین مشترک اختلال­های هیجانی پیش رفته است. شکل­ گیری این روند بر سیر تکاملی پروتکل­های فراتشخیصی تأثیر بسزایی داشته است به طوری که امروزه اکثر پژوهشگران (نورتون و فیلیپ، ۲۰۰۸؛ مک­اوی و همکاران، ۲۰۰۹؛ منسل و همکاران، ۲۰۰۹، کلارک و تیلور، ۲۰۰۹) معتقدند که غنی­سازی پروتکل­های فراتشخیصی زمانی میسر می­ شود که مبتنی بر نظریه باشد و بر اساس فرایند بنیادین مشترک و فراتشخیصی اختلال­های هیجانی پیش برود. اولین گام برای تخقق این امر، طراحی پروتکل فراتشخیصی بارلو و همکاران (۲۰۱۱) بود. بارلو معتقد بود که «تنظیم هیجانی» (گراس و تامسون، ۲۰۰۷) فرایند بنیادین مشترک و فراتشخیصی اختلال­های هیجانی است و نقص در مهارت­‌های تنظیم هیجانی ویژگی اساسی این اختلال­ها محسوب می­ شود. بنابراین بارلو بر اساس این فرضیه، پروتکل فراتشخیصی نظریه­گرای خود را تدوین کرد. اما پژوهش­های اخیر این فرضیه را مورد بررسی قرار داده­اند و نتایج این پژوهش­ها از این فرضیه که «تنظیم هیجانی» فرایند بنیادین مشترک و فراتشخیصی اختلال­های هیجانی است، حمایت نمی­کنند. در واقع اگرچه نتایج پژوهش­های اخیر، تنظیم هیجانی را یک عامل فراتشخیصی در اختلال­های هیجانی تأیید می­ کنند ولی آن را به عنوان فرایند بنیادین مشترک و فراتشخیصی اختلال­های هیجانی تلقی نمی­کنند و اکثر این پژوهش­ها، سازه «افکار تکرارشونده منفی» را به عنوان فرایند زیربنایی و مکانیسم اصلی اختلال­های هیجانی معرفی می­ کنند (مک­لوگلین و همکاران، ۲۰۰۷؛ اهرینگ و واتکینز، ۲۰۰۸؛ ون­درهیدن و همکاران، ۲۰۱۰؛ الدو و همکاران، ۲۰۱۰؛ مک­اوی، ماهونی و مولدز، ۲۰۱۰؛ رسکیو و همکاران، ۲۰۱۱؛ برورن و همکاران، ۲۰۱۱؛ واتکینز، ۲۰۱۱؛ کونی­بری، ۲۰۱۲؛ لینتون[۱۷۳]، ۲۰۱۳؛ مک­اوی، مولدز و ماهونی، ۲۰۱۳). نتایج پژوهش آزمایشی کونی­بری[۱۷۴] (۲۰۱۲) نشان می­دهد که تنظیم هیجانی یک عامل مرتبه دوم و میانجی بین افکار تکرارشونده منفی و علایم اضطرابی و افسردگی است. نتایج این پژوهش آزمایشی نشان می­دهد که تغییرات واریانس تنظیم هیجانی توسط افکار تکرارشونده منفی قابل تبیین است و متغیر تنظیم هیجانی به تنهایی قادر به پیش ­بینی علایم اضطرابی و افسردگی نمی ­باشد.
اگرچه در مدل بارلو درمان و نظریه با هم تلاقی پیدا می­ کنند و به نقش «تنظیم هیجانی» توجه شده و در بافتار درمان مورد تاکید اساسی قرار گرفته است و به همین دلیل نسبت به سایر پروتکل­های درمانی فراتشخیصی عمل­گرا از اثربخشی بالاتری برخوردار است (رینهولت و کرو، ۲۰۱۴؛ فارچیون و همکاران، ۲۰۱۲؛ ویلاموسکا[۱۷۵] و همکاران، ۲۰۱۰)، ولی هنوز به اندازه کافی منطبق بر دانش نظری مرتبط با آسیب­شناسی شناختی مشترک اختلال­های هیجانی نیست.
بنابراین نتایج پژوهش­های اخیر در زمینه مدل آسیب­شناسی مشترک اختلال­های هیجانی، به­ ویژه اختلال­های اضطرابی و افسردگی، «افکار تکرارشونده منفی» را به عنوان مهم­ترین فرایند شناختی رفتاری مشترک در شکل­ گیری و تداوم این اختلال­ها پیشنهاد می­ کنند (اسپاسوجویک و الوی، ۲۰۰۱؛ هاروی و همکاران، ۲۰۰۴؛ کالمز و روبرتز، ۲۰۰۷؛ اهرینگ و واتکینز، ۲۰۰۸؛ نولن­هوکسما، ۲۰۰۸؛ نولن­هوکسما، ویسکو و لیوبرومسکی، ۲۰۰۸؛ مک­­اوی و همکاران، ۲۰۰۹؛ اهرینگ و همکاران، ۲۰۱۱ و رایس، ۲۰۱۲) و آن را یک فرایند فکری تکراری، کنترل­ناپذیر و متمرکز بر محتوای منفی تعریف می­ کنند که برخی از مصادیق آن شامل نگرانی، نشخوار فکری، تهدیدیابی، خودپایشی می­باشد که هسته اصلی اختلال­های افسردگی (تامسون[۱۷۶]، ۲۰۰۶؛ واتکینز، ۲۰۰۸) و اضطرابی نظیر، اختلال­ اضطراب فراگیر (مک­اوی و همکاران، ۲۰۱۳)، اختلال وسواسی-اجباری (آبرامویتز[۱۷۷] و همکاران، ۲۰۰۳؛ امیر[۱۷۸]، کاشمن[۱۷۹] و فوا[۱۸۰]، ۱۹۹۷)، اختلال استرس پس از سانحه (اهرینگ و همکاران، زیرچاپ؛ کلوسی[۱۸۱] و اهلر[۱۸۲]، ۱۹۹۹)، اختلال اضطراب اجتماعی (آبوت[۱۸۳] و رپی[۱۸۴]، ۲۰۰۴؛ جورمن[۱۸۵]، دکان[۱۸۶] و گوتلیب[۱۸۷]، ۲۰۰۶)، اختلال اضطراب سلامت (هیپوکندریا؛ فینک[۱۸۸] و همکاران، ۲۰۰۴)، اختلال هراس (اکلستون[۱۸۹] و همکاران، ۲۰۰۱؛ و اختلال­های اضطرابی و افسردگی نامشخص می­باشد. نتایج پژوهش­های طولی نیز نشان می­دهد که نشخوار فکری (افکار منفی تکرار شونده درباره وقایع ناخوشایند گذشته) بروز و تداوم علایم افسردگی را در اختلال افسردگی اساسی پیش ­بینی می­ کند (نولن­هوکسما، ۲۰۰۸؛ اسپاسوجویک و الوی، ۲۰۰۱؛ رایس، ۲۰۱۲). در پژوهش­های دیگری، نگرانی مزمن (افکار منفی تکرار شونده درباره وقایع ناگوار آینده)، نشخوار فکری آینده­نگر، تهدیدیابی و نشخوار فکری وسواس گونه به ترتیب عامل پیش­بین کننده اصلی در شکل­ گیری و تداوم اختلال­های اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال وسواسی- اجباری می­باشد (هاروی و همکاران، ۲۰۰۴؛ اهرینگ و واتکینز، ۲۰۰۸؛ مک­وی و همکاران، ۲۰۰۹؛ اهرینگ و همکاران، ۲۰۱۱).
با توجه به این پژوهش­ها، یکی از نقص­های احتمالی درمان­های فراتشخیصی عمل­گرای و درمان فراتشخیصی بارلو (۲۰۱۱) به عنوان پیش قراول درمان فراتشخیصی مبتنی بر نظریه، نادیده گرفتن «افکار تکرارشونده منفی» در بافتار این پروتکل­های درمانی است. در واقع هدف پژوهش حاضر این است که در ادامه سیر تکاملی پروتکل­های فراتشخیصی و ارتقای اثربخشی آن، گام اول را در انطباق پروتکل فراتشخیصی بارلو (۲۰۱۱) بر افکار تکرارشونده منفی و طراحی یک پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر فرایند بنیادبن مشترک اختلال­های هیجانی بردارد.
به سمت طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی: منطبق بر فرایند بنیادین
اگر بخواهیم مطالب مطرح شده در این فصل را به طور خلاصه بازگو کنیم، می­توان این گونه بیان کرد که درمان­های شناختی رفتاری با قدرت و حمایت تجربی در حال گسترش بود تا آن­جایی که امروز شاهد پروتکل­های اختصاصی منتشر شده برای اکثر اختلال­های روانشناختی به ویژه اختلال­های هیجانی در حوزه شناختی رفتاری هستیم. اما در حدود دو الی سه دهه اخیر این درمان­های اختصاصی با توجه به الگوی همبودی زیاد اختلال­های روانشناختی به ویژه اختلال­های اضطرابی و افسردگی و مواجهه با اختلال­های چندگانه، با چالش­های جدی از جمله مقرون به­صرفه بودن، طولانی بودن، هزینه­بر بودن برخورد کرده ­اند. از آنجایی که رویکرد شناختی رفتاری خود را یک رویکرد انعطاف­پذیر و تابع داده ­های علمی به عرصه رواندرمانی معرفی کرده و هنگام مواجه با نقص­های وارده شروع به تغییرات و سازگاری شده است، این بار هم با مواجه شدن با این چالش تأیید شده، چاره­گشایی کرده و درصدد راه­حل برآمده است. رویکرد فراتشخیصی در حوزه درمان­های شناختی رفتاری پیش­ قراول این چاره­یابی بوده است. تلاش­ های انجام شده در این زمینه به طراحی پروتکل­های فراتشخیصی متعددی منجر شد که تفاوت­های آن­ها در انتخاب تکنیک­های تأیید شده و رایج درمان­های اختصاصی شناختی رفتاری بود. اگرچه پژوهش کارآزمایی انجام شده در این زمینه از اثربخشی متوسط این پروتکل­های فراتشخیصی غیرنظری و عمل­گرا حمایت می­کرد ولی نقطه عطفی برای ارتقا سطح اثربخشی رویکرد فراتشخیصی شکل گرفته شده بودند. پژوهشگران این زمینه سعی کردند که با منطبق کردن این پروتکل­ها بر پایه­ های نظری و آسیب­شناسی از سد این مشکل بگذرند. نقطه عطف این تلاش­ها و جهت­گیری­ها در پروتکل فراتشخیصی بارلو و همکاران (۲۰۱۱) نمایان است که با تکیه بر عامل «تنظیم هیجانی» و نظریه­ های مرتبط با آن، اولین گام را در طراحی پروتکل­های فراتشخیصی نظریه­گرا برداشتند. هرچند که این تغییر منجر به نتایج قابل قبولی در زمینه ارتقای اثربخشی رویکرد فراتشخیصی شد، ولی پژوهش­های انجام شده در زمینه سبب­شناسی و آسیب­شناسی اختلال­های هیجانی به این نتیجه مشترک نرسیدند که تنظیم هیجانی فرایند هسته­ای این اختلال­ها است و دلیل نرسیدن به سطح اثربخشی را متمرکز نشدن بر فرایند زیربنایی یعنی «افکار تکرارشونده منفی» ذکر می­ کنند. اولین گام اصلی برای بررسی این ادعای محکم، طراحی یک پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده است که دغدغه اصلی این پژوهش هم طراحی پروتکل مذکور و بررسی اثربخشی آن است که در فصل چهارم به محتوای گام به گام این پروتکل و نتایج حاصله از اثربخشی اولیه آن پرداخته خواهد شد.

فصل سوم:

گستره روش­شناختی پژوهش

طرح کلی پژوهش

پژوهش حاضر از نوع پژوهش­های کاربردی است که با کد IRCT2013090414564N1 در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران[۱۹۰] درج شده است. این پژوهش در دو مرحله انجام شد:
الف. طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و اعتباریابی مقدماتی آن: در این مرحله، طرح پژوهش از نوع اسنادی (طراحی پروتکل) و طرح موردی (اعتباریابی مقدماتی پروتکل) بود.
ب. مقایسه کارآمدی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با پروتکل فراتشخیصی بارلو (۲۰۱۱) در درمان اختلال­های همایند اضطرابی و افسردگی: پژوهش حاضر در این مرحله از نوع طرح شبه تجربی پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل لیست انتظار و دوره پیگیری بود.

جامعه آماری و جمعیت مورد نظر پژوهش

جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشجویان مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی[۱۹۱] و یک تشخیص همراه[۱۹۲] (یک تشخیص که از لحاظ شدت هم­ارز تشخیص اصلی است) در حوزه اختلال­­های اضطرابی و طبقه اختلال­های افسردگی بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR بوده که در شهر تهران ساکن بودند. جمعیت مورد نظر نیز شامل کلیه دانشجویان مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلال­­های اضطرابی و طبقه اختلال­های افسردگی بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR بوده که به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانشگاه صنعتی شریف مراجعه ­کردند.

نمونه پژوهش و شیوه انتخاب آن

شیوه نمونه گیری این پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند بود و نحوه گردآوری آن به این صورت بود که در ابتدا فراخوانی با محتوای هدف پژوهش و ملاک­های ورود و خروج پژوهش به متخصصین حاضر در مرکز مشاوره و خوابگاه­های دانشگاه صنعتی شریف در مردادماه ۱۳۹۲ ارسال شد و همچنین فراخوانی بر اساس ملاک­های ورود و خروج، برای اعلان عمومی در دانشگاه و خوابگاه­های دخترانه و پسرانه در تابلوهای اعلانات عمومی نصب شد. در طول مدت نزدیک به سه ماه، ۶۱ داوطلب به پژوهشگر ارجاع داده شد. البته لازم به ذکر است که این تعداد داوطلب یکباره ارجاع داده نشد و به صورت تدریجی و تا تکمیل نمونه مصوب شده در پروپزال، یعنی ۴۵ شرکت­کننده، این روند ادامه داشت. برنامه­ی مصاحبه­ی اختلال­های اضطرابی برای DSM-IV (ADIS-IV) بر روی داوطلبان مراجعه کننده یا ارجاع داده شده اجرا شد و در نهایت ۵۳ نفر ملاک­های ورود پژوهش را احراز کردند. حذف این هشت نفر به دلایل زیر بود: سه نفر ملاک­های تشخیصی بیش از دو اختلال همایند را کسب نکردند، دو نفر در مراحل پایانی تحصیل بودند و شرایط دسترسی به مدت ۶ ماه را نداشتند، سه نفر هم تحت درمان دارویی بودند و پس از مشورت با روانپزشک­ مربوطه مشخص شد که شرایط ثبات میزان و نوع دارو را در طول پژوهش ندارند. این تعداد ۵۳ نفر، بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلال­های محور دو در DSM-IV (SCID-II) (برای غربال اختلال­های شخصیت مربوط به طبقه A و B) و ملاک­های خروج پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند و ۸ نفر دیگر از پژوهش خارج شدند. دلایل حذف این افراد عبارت بودند از: ابتلا به اختلال دوقطبی (دو نفر)، ابتلا به اختلال اسکیزوافکتیو (یک نفر)، ابتلا به اختلال شخصیت مرزی (یک نفر)، تحت درمان شناختی رفتاری بیرون از مرکز مشاوره (یک نفر)، ابتلا به سوء­مصرف مواد (یک نفر)، عدم تمایل به شرکت در طرح پژوهش (دو نفر). لازم به ذکر است که برای حفظ اخلاق پژوهش، افراد خارج شده از پژوهش به سایر درمانگران مرکز مشاوره ارجاع داده شدند تا تحت رواندرمانی و در صورت لزوم دارو درمانی قرار گیرند. در نهایت، ۴۵ فرد مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلال­­های اضطرابی (اختلال وسواسی-اجباری[۱۹۳]، اختلال اضطراب فراگیر[۱۹۴]، اختلال اضطراب اجتماعی[۱۹۵]، اختلال وحشت­زدگی[۱۹۶]، اختلال فوبی ساده[۱۹۷]، اختلال استرس پس از سانحه[۱۹۸]، اختلال اضطرابی نامشخص[۱۹۹]) و طبقه اختلال­های افسردگی (اختلال افسردگی اساسی[۲۰۰]، اختلال افسرده­خویی[۲۰۱]، اختلال افسردگی نامشخص[۲۰۲]) بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR که ملاک­های ورود و خروج پژوهش را احراز ­کردند، انتخاب شدند. با توجه به این که نمونه پژوهش از دانشجویان مقطع لیسانس و در بازه سنی تقریباً یکسان انتخاب شده ­اند، خود به خود برخی از متغیرهای جمعیت­شناختی از جمله میزان تحصیلات و سن در گروه ­های پژوهش همتا شده ­اند و فقط از بین متغیرهای جمعیت­شناختی، متغیر جنسیت باقیمانده بود که باید در گروه ­های پژوهش همگن می­شد. به همین دلیل برای کنترل متغیر جنسیت، گمارش شرکت­ کنندگان به گروه­ ها به طور تصادفی سیستماتیک در سه گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر «افکار تکرارشونده منفی» (۱۵ نفر)، درمان فراتشخیصی مبتنی بر پروتکل بارلو (۲۰۱۱) (۱۵ نفر) و گروه کنترل در لیست انتظار (۱۵ نفر) انجام شد. برای مثال، اگر اولین شرکت­کننده زن بود، در گروه شماره یک قرار می­گرفت. اگر دومین شرکت­کننده، مرد بود، باز هم در گروه اول قرار می­گرفت. اگر شرکت­کننده سوم، زن بود، در گروه دوم قرار می­گرفت. اگر شرکت­کننده چهارم، زن بود، در گروه سوم قرار می­گرفت. اگر شرکت­کننده پنجم، مرد بود، در گروه دوم قرار می­گرفت و بقیه شرکت­کننده به همین صورت، با تعدیل متغیر جنسیت در گروه­ ها، جایگزین شدند. ملاک­های ورود و خروج این پژوهش عبارت­ بودند از:
الف) ملاک­های ورود نمونه پژوهش عبارت بودند از:
دارا بودن حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلال­­های اضطرابی و طبقه اختلال­های افسردگی بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR.
دانشجوی مقطع کارشناسی باشد (برای کنترل متغیر سن، به عنوان یک متغیر مهم جمعیت­شناختی، نمونه پژوهش از بین دانشجویان مقطع کارشناسی انتخاب شدند).
موافقت بیمار برای شرکت در پژوهش و امضای رضایت­نامه کتبی.
در دسترس بودن بیمار در طی حداقل ۶ ماه، جهت انجام مرحله پیگیری
بیمارانی که داروهای روانپزشکی مصرف می­ کنند، باید روانپزشک مربوطه تأیید کند که میزان و نوع داروی مصرفی در هنگام ورود به پژوهش به مرحله ثبات رسیده است و مخاطراتی برای بیمار وجود ندارد.
ب) ملاک­های خروج نمونه پژوهش عبارت بودند از:
داشتن هر نوع اختلال سایکوتیک، اختلال­­های دوقطبی، بیماری­های جسمی ناتوان کننده (بیماری­هایی که حضور آزمودنی در جلسات درمان را با مشکل مواجه می­ کند).
داشتن هر نوع اختلال­ شخصیتی مربوط به خوشه A (اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، اختلال شخصیت اسکیزوئید و اختلال شخصیت پارانوئید) و خوشه B (اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت نمایشی و اختلال شخصیت خودشیفته) بر اساس مصاحبه­ی بالینی ساختاریافته برای اختلال­های محور دو در DSM-IV [۲۰۳] (SCID-II). دلیل انتخاب این دو طبقه تشخیصی، به عنوان ملاک خروج، بر اساس پژوهش­های پیشین و همچنین تأثیری که بر روند پژوهش دارند، بود.
سابقه مصرف یا سوء­مصرف مواد و وابستگی به هر نوع مواد دیگر که علایم تحمل و ترک در آن ظاهر شود.
دریافت هر نوع رواندرمانی در چارچوب درمان­های شناختی رفتاری قبل از ورود به پژوهش.
در صورتی که آزمودنی به دلیل تشدید علایم بیماری­اش و یا وجود مخاطراتی نظیر خودکشی مجبور به تغییر در میزان و نوع داروهای روانپزشکی در طول پژوهش شود، از پژوهش خارج می­گردد، ولی همچنان در صورت رضایت آزمودنی می ­تواند روند رواندرمانی خود را ادامه دهد، اگرچه به دلیل محدودیت در ثبات میزان و نوع دارو در تحلیل نهایی قرار نمی­گیرد.

ابزار اندازه‌گیری متغیرهای مورد نظر

با توجه به مسأله و اهداف پژوهش، ارزیابی اثربخشی درمان در یک گروه نامتجانس تشخیصی، باید همه­جانبه باشد. بنابراین، به منظور سنجش تغییرات در علایم و عملکرد برای اختلال­های چندگانه اضطرابی و افسردگی، یک مجموعه ابزار برای آزمودنی­های پژوهش در مراحل قبل از درمان، بعد از درمان و مرحله پیگیری دو ماهه در نظر گرفته شد. این مجموعه ابزار امکان ارزیابی اثربخشی درمان را در سه حوزه فراهم می­کردند. این سه حوزه شامل تغییر در تشخیص­های بالینی و شدت علایم تشخیصی با بهره گرفتن از ابزارهای تشخیصی بر اساس درجه­بندی درمانگر[۲۰۴]؛ تغییر در علایم اختصاصی و عمومی با بهره گرفتن از پرسشنامه ­های خودسنجی و تغییر در سطوح عملکرد کلی آزمودنی­ها از طریق مقیاس خودسنجی است. در زیر، شرح این مجموعه ابزار ارائه شده است.

الف. ابزارهای مربوط به حوزه تشخیص­های بالینی و شدت علایم تشخیصی

برنامه­ی مصاحبه­ی اختلال­های اضطرابی برای DSM-IV (ADIS-IV): این ابزار، مصاحبه نیمه ساختاریافته­ی بالینی و تشخیصی برای اختلال­های اضطرابی است (براون، دی­ناردو و بارلو، ۱۹۹۴) که علاوه بر اختلال­های اضطرابی، اختلال­های خلقی، جسمانی شکل، سایکوتیک و سوء­مصرف موارد را نیز در بر می­گیرد. با بهره گرفتن از این ابزار می­توان سطح آسیب و شدت هر اختلال را ارزیابی کرد. درجه­بندی شدت بالینی[۲۰۵] (CSR)، در یک مقیاس صفر (عدم وجود علامت) تا ۸ (شدیداً مختل کننده) انجام می­ شود. از درجه­بندی شدت بالینی ADIS-IV برای تمایز تشخیص­های بالینی و تحت بالینی استفاده می­ شود. بر این اساس، درجه­بندی شدت ۴ یا بالاتر نشانگر این است که علائم بیمار در حد آستانه تشخیصی DSM-IV یا از آن فراتر است (یعنی، با تمام ملاک­های تشخیصی برای آن اختلال مطابقت دارد). درجه شدت ۳ و پایین­تر به تشخیص­هایی اختصاص می­یابد که در سطح بهبود نسبی یا کامل قرار دارند. در مطالعات پیامدی درمان که در آن‌ها از ADIS-IV استفاده می­ شود، درجه­بندی شدت بالینی معمولاً به منزله شاخصی برای ارزیابی بهبود پس از درمان و پیگیری به کار می­رود (براون، دی­ناردو و بارلو، ۱۹۹۴). اعتبار محتوایی نسخه فارسی به­وسیله چند نفر از استادان روانشناسی بالینی تأیید و ضریب پایایی بازآزمایی به فاصله یک هفته ۸۳/۰ گزارش شد (محمدی، ۱۳۹۰). در پژوهش حاضر از این ابزار برای غربالگری و تأیید تشخیص­های بالینی مورد نظر و همچنین درجه­بندی شدت بالینی اختلال­ها (CSR) استفاده شد.

دانلود مطالب پژوهشی درباره مطالعه‌ی اداره آموزش وپرورش شهرستان اسلامشهر براساس ابعاد سازمان یادگیرنده- فایل ...

قابلیت فردی

 

٣

 

 

 

۵

 

۴،١٧،٢١،٢۵،٢٧

 

آرمان مشترک

 

۴

 

 

 

۴

 

١٠،١۶،١٨،١٩

 

رهبرمتفکر

 

۵

 

 

 

روایی و اعتبار پرسشنامه
روایی[۸۰]، آن خصیصه‌ی ابزاریا روش جمع‌ آوری داده‌ها است که با داشتن این خصیصه همان مقولاتی
را تعیین میکند که برای تعیین آن مقولات طرح‌ریزی شده است. ( بست، ١٣٨١، ص ٢٠٠) روایی تعیین می کند که ابزارتهیه شده تا چه اندازه مفهوم خاص مورد نظررا اندازه‌گیری می‌کند. (سکاران، ١٣٨۵، ص ٢٢٢)
پایان نامه - مقاله - پروژه
در این پژوهش برای اطمینان از روایی پرسشنامه، ابتدا به اصل آن (پرسشنامه‌ی استفاده شده درپایان‌نامه‌ی آقای ناصر کلاته که با موضوع مطالعه‌ی ابعاد سازمان یادگیرنده، درسازمان هوا فضا، در مقطع کارشناسی ارشد و دردانشگاه آزاد واحد تهران جنوب تهیه و تدوین شده است) مراجعه شد و با بهره‌گیری از نظرات اساتید راهنما و مشاور تغییراتی متناسب با مفهوم چارچوب نظری مطرح شده در این پژوهش، ابعاد آن و ویژگیهای اداره‌ی مورد مطالعه صورت گرفت. لذا می‌توان گفت که با توجه به مبنای نظری، نظراساتید راهنما و مشاور و درنظرگرفتن تعاریف عملیاتی متغیرها در تدوین پرسشنامه، تا حدود زیادی روایی پرسشنامه افزایش یافته است.
اعتبار[۸۱]، کیفیت ثبات وپایایی است که ابزار یا روش جمع‌ آوری داده‌ها در طول زمان نشان می‌دهد و به عبارت دیگرثبات و پایایی آنچه که به وسیله‌ی ابزار یا روش تعیین می‌شود اعتبارنامیده می‌شود. (بست،١٣٨١، ص٢٠٠)
در این پژوهش برای اطمینان ازاعتبارپرسشنامه به صورت کاملاً تصادفی نمونه‌ی ١۵نفری از جامعه‌ی آماری انتخاب و پرسشنامه روی آنها اجرا شد و بعد ازجمع‌آوری داده‌ها، نتایج آن با بهره گرفتن از فرمول ضریب آلفای کرونباخ مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت که میزان اعتبار بدست آمده ٩/٨٧ ٪ می‌باشد.
روش تجزیه وتحلیل اطلاعات
دراین پژوهش، بمنظورتجزیه وتحلیل داده ها‌ی گردآوری شده ازروشهای مربوط به آمارتوصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است.
در روش‌های آمارتوصیفی از جدول توزیع فراوانی، نمودار دایره‌ای و شاخص‌های مرکزی و پراکندگی همچون میانگین، فراوانی، درصد و انحراف معیاراستفاده شده است.
در مورد آمار استنباطی نیزاز آزمون‌های T تک نمونه‌ای و تحلیل واریانس یک راهه (AVOAN) بهره گرفته شده است.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل اطلاعات
مقدمه
همانطورکه دربخش‌های پیشین اشاره شد، هدف از انجام این پژوهش مطالعه‌ی اداره‌ی آموزش و پرورش شهرستان اسلامشهر براساس ابعاد سازمان یادگیرنده می‌باشد. در این فصل که هسته‌ی اساسی تحقیق به شمار می‌آید، داده‌های جمع آوری شده برای تأیید یا رد فرضیه‌های تحقیق با بهره گرفتن از نرم‌افزارSPSS تجزیه وتحلیل می‌گردد.
در این فصل ابتدا به توصیف اطلاعات آماری گروه نمونه به صورت جدول و نمودار خواهیم پرداخت. در مرحله‌ی بعد ازطریق آماراستنباطی به تجزیه و تحلیل سوالات اصلی و فرعی پژوهش می‌پردازیم و در نهایت با بهره گرفتن از آزمون VAONA به بررسی معنی‌دار بودن رابطه‌ی بین مشخصه‌ های فردی و پاسخ اعضای گروه نمونه به سوالات تحقیق می‌پردازیم.
ارائه‌ یافته‌ها براساس آمار توصیفی
الف- توصیف اطلاعات آماری گروه نمونه
١- توزیع فراوانی و درصد گروه نمونه برحسب جنسیت
جدول ۴-١: توزیع فراوانی ودرصد گروه نمونه برحسب جنسیت

 

 

درصد

 

فراوانی

 

شاخص
متغیر

 

 

 

١٧/١

 

١٣

 

زن

 

 

 

٨٢/٩

 

۶٣

 

مرد

دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با تصحیح، مقدمه و شرح آثار منثور ظهوری ترشیزی ۹۴۴-۱۰۲۶- فایل ۴۲

 

 

این دیباچه مکتوبی است از ظهوری به ساکنان ربع مسکون که از هر طرف رو به کعبه مراد کرده. مقام ابراهیم را مرکز دانند و به غفلت، خود را از دایره‎ی تربیت خارج نگردانند. در طواف مقام ابراهیم به سفر حجاز، ارباب استطاعت را تأکید است و اینجا برعکس بی‌استطاعتان را مبالغه زیاده. خریداری که بیعانه‌اش از قیمت کالا بیشتر است که دیده است؟ و مایه‌داری که جوی هنر را به خرمنی زر خریده است، که شنیده؟ آیینه[۳۷۵] صیقل کن تا به خورشیدی در بغل نهد. برگ سبزی برسان تا به گلدستگی بر سر[۳۷۶] زند. هرچیز فراخور خود به تشریف تحسین مشرف الّا شعری متضمن خدمت خصمان که هرچند نمایان‌تر و پرغوغا باشد، نادیده و ناشنیده می‌گذرد. مصراع:
مروت چون ننازد صاحبی دید.
در محبتش از وطن بر او در غربت به عشرت می‌باش و گرد راهش بر چهره بنشان و به آبروی بنشین و بر تقدیری که کسی خود را از اکتساب مال و جاه و علم و هنر بی‌نیاز داند. باید که به کسب اخلاق حسنه[۳۷۷] و صفات حمیده از سر، قدم ساخته بی‌خبر باد به راه افتد تا دریابد که شوکت و حشمت و جاه و تجمل درچه درجه است و ادب و حیا و صبر و تحمل به چه مرتبه. در نوروزی[۳۷۸] به تقریبی در حلم سخن می‌رفت. فرمودند که اگر پادشاهان برداشت نمی‌داشتند حق تعالی ایشان را برنمی‌داشتند. ما را بر خلق زیادتی از آن داده‌اند که در زیادتی کشیدن از ایشان پای کم نیاوریم و بسیاری تقصیر خردان بخریدن[۳۷۹] از کم مایگی، بزرگی است و با لاغران، فربه نشستن[۳۸۰] نه از توانایی[۳۸۱] است. باید دید که علاج ورم چیست؟ هیچ وقتی نیست که از این قسم[۳۸۲] سخنان رساله رساله مذکور نگردند و کتاب را آنقدر ورق نیست که طبق آن عرض، جواهر گردد و تمام عمر اگر کسی از اینها گوید، همیشه در ابتدا پوید. اولی اختتام می کند. به این بیت ختم گردید:

 

 

تا درین مهمانسرا خوان خلیل آید به یاد

 

میزبان خلق ابراهیم عادل شاه باد

 

 

 

رقعـات ظهـوری
رقعه اول (متضمن لوازم ماه محرم):
شهید تبسم دیت، عشوه خون بها، مقتول رنگین مطلب شیرین مدعا. نخل تابوت بسته‎ی کوی بوالهوسی، گل تمنا نچیده‎ی گلشن مدعارسی. ماتمی شهید گلگون کفن اشک ارغوان بستر، نوحه‌گر حلقه‎ی مصیبت‏زدگان قتیل خونین پیرهن لخت جگر. بسمل تفته جگر کربلای بلا، تشنه لب در آب فرات چشم آشنا. دل افگار از تیغ جفا سینه‏ریش، جان نثار از ننگ تهی‏دستی سر در پیش. به تلخی جان‏داده‏ی آزردگی. بازوی قاتل شیرین شمایل، به خاک و خون طپیده‏ی حسرت مقتولان، دست به گردن مقصود حمایل. هم‏داغ مصیبت‌زدگان خاک، کدورت و غبار حرمان بر سر افشان، هم‌درد ماتمیان، از لخت جگر گل به دامان. داغ به دل سوخته آتش دوزخ‎شرر مظلومی، الف به تن کشیده‎ی تیغ تمام اثر محرومی. مجروح رخسارِ ناخن الماس‌کار غم، نعل بر بدن بریده‎ی شمشیرِ زخم‌بار الم. آستان بوس فرق تشویر به پیش افکنده، گنج گوهر اشک در آستین، سرباز جان‌تحفه عرق انفعال بر جبین. خدمتکار سرخدمت از کم خدمتی شرمسار، خاکسار نقد روان هدیه گرد خجالت بر عذار. شهید به خاک و خون افتاده ترزبان سپاس‌داری، بخت بلند مقتول چشم امید به دیدار قاتل گشاده رطب اللسان شکرگزاری. اقبال ارجمند مجروح جان معدن معدن حق، نمک به گردن از آن لعل، نمک بر جراحت بار، لشکر ترزبان، گلشن گلشن بارِ منت بر فرق. از آن نهال عشوه بار از عهده بر نیامده صدم شکر مراحم شایان، متصدی نگشته هزارم حصه سپاس عنایات نمایان. با صد جهان تشویر و عذر تقصیر در موقف ادب سر در پیش ایستاده، روی نیاز بر آستان مغفرت مکان به معذرت‏آوری و پوزش‏گستری نهاده. دامن عذرخواهی از کف عجز[۳۸۳] فرو نگذاشته و نظر حجاب آزرم پیشه[۳۸۴] از پشت پای خجالت و انفعال بر نداشته. دریا دریا اشک ندامت از چشم تردامن می‌بارد و چشم آمرزش و بخشایش جرایم و معاصی از الطاف فیض بزم حضور کرامت ظهور والا اندوختگان و مراسم و لوازم عضو گناه‎بخشای عصیان‏زدای از محفل رحمت منزل مُعلی آموختگان می‌دارد. که این سر در گریبان تشویر و پا به دامان عذر تقصیر، نظر به کردار ناصواب و گناه بی‌حساب خود از حیا فرق تا قدم می‌گذارد و سرتا پا از اندوه پشیمانی می‌کاهد و بر زبان نیاز ترجمان عذر یک یک تقصیرات رنگارنگ که از دیوانه‌مشربی در عالم سیاه ‌مستی افراط محبت، دست جرأت به دامن خیالِ سراسر جمال آویختن و به آن رنگین‏صحبت نازک‏مزاج رنگ تکلیف مجلس‏آرایی و بزم‏پیدایی ریختن، از حیله‏آفرینی و بهانه‌سازی بر بستر جان‏گداز ناتوانی افتادن و گلبرگ لب نازنین را که بار تبسم و بوی گل بر او گرانی می‌کند، تصدیع عیادت غایبانه ‏دادن و از شکوه تلون مزاج نازک طرح، تغیرریز رنگ بر چهره‎ی ادب شکستن و از کله‎ی طبعِ شوخِ رنگ‏آمیزِ گوناگون، نقشی بر صفوتکده خیال بستن، از کثرت بی‌تابی، شوقِ زنجیرخایِ زورآزما به سوی خیال نزاکت‏بار گرم دیدن و از روی گستاخ کاری رنگ[۳۸۵] بر روی حیا پرورش به صد رنگ بی‌دماغی از حالی به حالی گردانیدن، بر دست کرم[۳۸۶] جرم‌کاه، نظر مغفرت تقصیر دوختن و به عفو عاشق گناه طرز آمرزش و آیین بخشایش آموختن و بی‌عذرخواهی سرشار، تحفه‎ی محقر و خدمت[۳۸۷] مختصر جان بر آن آستان پیش کشیدن و با هزاران درد طلب، ناخوانده بر آن در رسیدن و گستاخانه مورد سوء ادب گردیدن و زبان به تزریق بیانی گشادن و تشبیه آن لب روح‌افزا به آب حیاتی که در راه جان‏بخشی جان داده و به او نرسیده، دادن و جانب عزیز پایه‌شناسی، نگاه داشتن، جان نازنین قاعده‏دانی به خون غلطانیدن و خاطر نازک ادب شکستن، یعنی خیال بوسه بر آن پای از ناز بر زمین فرو نیایی که پشتش از بار نکهت سمن افگار گردیده و در کفش، رگ گل به رنگ خار خلیده، در عالم خیال بستن و عذر رنگارنگ آزردگی بازوی آن قاتل شیرین شمایل رنگین آوا، نخواستن و بساطِ بوقلمون پوزش هزار رنگ[۳۸۸] نیاراستن، دور از آن رخسار دل فروز، جانب مهر و ماه دیدن و به این گناه، پای نگاه ناسزا به زنجیر اشک نکشیدن. در تصور آن قامت قیامت خرام، به پای سرو افتادن و در خیال آن تن گلبرگ بستر، چشم بر روی گل گشادن. اندیشه‎ی چهره برافروختگی غیرت آن طبع غیور را به خاطر ناقباحت فهم جان دادن. به شرح ملال هجران، محشر توأمان پرداختن و از این رهگذر غبار کدورت در صفوتکده‎ی دل صفا منزل بلند ساختن. از سرمه‎ی سیاه بختی که نفس در گلو گره گردید و از این راه ناله‎ی بلند‏آهنگ به گل گوش آن پردگی پرده‎ی ناز که صوت به پرده‎ی گلبرگ بیخته بلبل به گوش او گران است نرسیده، شکرگزار نبودن و زبان به سپاسداری گلگونه[۳۸۹] اشک که چهره‎ی زعفرانی را ارغوانی ساخته و طرح شکفتگی رنگ در گلزار خاطر آن نوبهار لطافت‌بار که از تند وزیدن نسیم، ارغوان چهره‌اش همرنگ زعفران است انداخته، نگشودن. از یمن اقبال بی‌زوال عشق فیض جاوید اندوختن و برای رفع اصابت عین‌الکمال سپهر ناتوان‏بین سپند نسوختن و برگ ارغوان با خامه‎ی رگ گل از خون دل بلبل[۳۹۰] نامه‎ی رنگین متضمن احوال سرشک لاله گون نگاشتن و همراه قاصد[۳۹۱] صبا به بزم نگارین بهار، تزئین ارسال داشتن و گل چینان نوآئین گلشن حضور فصل بهار سرور را از کیفیت ماجرای خونبار[۳۹۲] اشک خونین، غافل و بی‌خبر پنداشتن. می‌خواهد به شهیدان دیت بحل کرده از قاتل شکرگزار و مقتولان خون‎بها به خاطر نیاورده از خونریز سپاسدار. به جان تحفه بران غرق عرق تشویر و سر خدمت‏آوران انفعال‌پذیر، به خوش‌نشینان نگارین گلشن ارادت و گل‏چینان رنگین چمن شهادت. به شهیدان خون‏بها فراموشِ دامن به خون دیت نیالوده و مقتولان با یأس هم‏آغوشِ چشم بر روی قاتل نگشوده. به زخم جان در خون نشانِ بیچارگان سینه چاک و رود آب از چشم چکانِ آوارگان چشم نمناک. به نوای جگر خراش مرغان گم کرده آشیان و ناله دردپایشِ غریبان مهجور از خانمان. به حسرت کینِ ناسوریان از زندگی مأیوس و درد تازه به محنت افتادگان از دیرباز به ناز و نعیم مأنوس. به سر در پیش افکندگانِ انفعال و تشویر و نظر بر پشت پایِ خجالت دوختگان صاحب تقصیر. به والا نظران چشم از حاسدان وام گرفته در سراپای خویش نگر و شکفته رویان تندی‌خوی از ستیزه‌کاران به عاریت خواسته. با عالمی به طرق صلح و با خود به راه جدل گام‎زن و پی‌سپر، به اشک از چشم درد چکیده و نشتر در جگر محبت خلیده. به راه صعب‌گذار بی‌راهنمای آوارگی و در جگر سوز جان فرسایی بیچارگی. به کشتی‏شکستگان چار مؤجه طوفان بلاخیز خون و موج از سرگذشتگان طغیان دریای شورانگیز اشک لاله‌گون. به مهجوران دل افگار دریا دریا سرشک حسرت بار و غریبان دور از یار و دیار پرکاله پرکاله جگر در کنار. به مقتولان سر بر کف دست بار فرق از دوش افکن و شهیدان به پای تیغ قاتل به دهان زخم بوسه زن. به قاتل بی‌رحم از استعفاء[۳۹۳] و استشفاع شفاعتان سر قبول پیچیده و خون‎ریز یک لخت با عالمی طرف افتاده و از اراده قتل برنگردیده. به آبله‏پایان راه دور و دراز وصول تمنا[۳۹۴] و سر در هوایان دشت جانگداز حصول مدعا. به ناتوانان قوی بازو و محتاجان بی‌آرزو. به رحمت گناه بخش[۳۹۵] که صد جهان گناه به یک دم در خون نشانده و عفو خطاآمرز که هر ساعت گرد تشویر از چهره‎ی جرم به آستین عاطفت برافشانده. به بخشایشی که سر عصیان در آغوش شفقت گرفته و عفوی که در دنبال جرم با پای برق به جستجو رفته. به احسان‏کاران یاد احسان از دل فراموش و سینه‏افگاران از حرف شکوه، لب خاموش و به یأس پرستان[۳۹۶] حرمان امل و تلخ‏عیشان شکر حنظل. به جرمی که عفو خواستگار اوست و عفوی که فرق گناه در کنار او. به آبله‏پایان سر در هوا و سرکشتگان پا برجا. به شمعی که از تاب حسن خویشتن‏آرای چهره بر افروخته و پروانه‌ای که از گرمی عشق ناپروا سوخته. به گل رساانداز مقام ناز و بلبل سیر آهنگ ترانه نیاز. به زخم بی‌سپر تیغ جان شکاف غیرت و جراحت ناسور اثر تیر جگر دوز سر حسرت.[۳۹۷] به کریم جهان جهان آرزو بخش خوی انفعال از جبهه افشان و جواد عالم عالم مراد ده، عرق خجالت از چهره چکان. به استغنای خروار خروار دل بر باد داده و به نیاز هزاران هزار بار منت بر جان نهاده. به مقتول در عرصه‎ی قتل به آرزو شهید شده شهادت خریدار و قاتل دست و تیغ به خون آغشته از خون گرم بسمل افگار. به خاکساران بی‌اعتبار و دشمن‏کامان دوستی شعار. به گرفتاران از بند آزادی آزاد و اندوه‌کاران با خاطر ناشاد شاد. به شهیدان بر خاک و خون طپیده‎ی خونین کفن و قتیلان در خون غلطیده‎ی گلگون پیرهن. به کوچک‏دلان بزرگ‏حوصله و پیش قدمان واپس از قافله. به کریمان عذر نیوش پوزش‏پذیر و رحیمان زود عفو دیرگیر. که در این روز چهره‎ی مغفرت‏افروز به کرشمه‎ی لطف بهانه‎ی طلب از سر جمیع تقصیرات این عذرخواه درگذرند و به چشم رحمت گناه آمرز به جانب این پوزش‏گستر بنگرند و سراسر جرایم و معاصی این روی نیاز بر زمین معذرت نهاده عفو فرمایید و به مصقله‎ی عاطفت رنگ انفعال و عصیان از آیینه‎ی دل اخلاص منزلش بزدانید تا مرحمت، عکس‏افکن آیینه‎ی نیاز و نیایش است و تقصیر محک استطاع عیار بخشش و بخشایش صورت عفو جرایم در ضمیر آیینه نظیر حاشیه‏نشینان بساط بزم حضور لامع‌النور به وجه احسن جلوه‌گر باد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
رقعه دوم (به پادشاه):
آب از فرق گذشته بحر قلزم شُمر اشک دوری، فرق تا قدم سوخته آتش برق شرر تاب مهجوری. گل زخم بر سر زده‎ی بهار گل‌افشان شهادت مشربی، خار عنا در پا رفته[۳۹۸] راه دشواری گذار مدعاطلبی. فرق از سجده مالامال ارادت بر زمین سرافکندگی سجده زیر ساخته، بل فرق تا قدم پیشانی گردیده به ادای سجود نیازپاشی پرداخته. تا در راه باریک سخن‏پاشی چون شانه به فرق زنجیر مویان درمی‌آید و مو به مو احوال آشفته دماغی و پریشان خاطری خود که مانند زلف آیینه‏رویان محتاج شرح و بسط نیست، به حلقه‎به‎گوشان آن سر حلقه کج‏کلاهان زرین کمران وا می کند. قاصد قطره زن سبک‏رو اشک را که از فرط روانی و قطره‏زنی به فرق دویدن آغاز کرده می‌دواند. سلام عطر بار که چون نسیم عنبر شمیم صحرای ختن مشام جان معطر گرداند به آن فرق مشک بار که صد قافله مشک چین و صد کاروان نافه ختن به گرد فرقش گردیده می‌رساند. به فرق سرکشتگان وادی ناکامی و آبله‏پایان دشت بی‌آرامی که از آن بار که طالع گرد فرق گردیدن رو از یاری و دمسازی برتافته، ساعتی دل بیگانه از شکیب، رو از آرام تافته و از آشناروی، تسلی نیافته، حسرت آغوش از بس که خمیازه‏فرمای بر او دوش گردیده، فرق تا قدم عضو عضو[۳۹۹] به رنگ گلبرگ از تندبادِ از هم پاشیده‎ی جدایی به فرق مشکین و موی عنبرآگین که این دو بیت در ستایش او واقع است:

 

 

به فرقش موی دام هوشمندان

 

ازو تا مشک فرق اما نه چندان

 

 

 

فراوان موشکافی کرده شانه

 

نهاده فرق نازک در میانه

 

 

 

نی نی چه می‌گویم از او تا مشک که غلام[۴۰۰] سیاه و کم بهاست، فرق‌هاست و او را با مشک نسبت دادن خطاست که مشک از آهو[۴۰۱] خیزد و او از آهو مبراست. هزار زخم نمایان چون شانه به فرقم انداخته و هر زخم کاری را به ختن ختن مشک بر ساخته. فراق آن سر داستان مجموعه زیبایی و سرلوح زیبا نسخه رعنایی. تا دست به دامن این سر در هوا آویخته، از دستبردش خامه کردار سر به زانو مانده و چون اشعار از بین‌السطور گریبان چاک زده، مانند حرف تازه رقم خاک بر فرق ریخته. تا آن شمع قامت سایه لطف از فرقم برگرفته، آتش جان‏سوز تن‏گداز شمع‏وار به سرم درگرفته. بدان گونه هوای یاد آن دهان تنگ و میان نازک در شورشکده‎ی سرم پیچیده که از کثرت ضعف و ناتوانی تنم مانند مو و فرقم چون گره مو گردیده.[۴۰۲] غم جان‏کاه هجران نوعی در راحت بر زخم[۴۰۳] بسته و آب از چشم گشاده که هر موی مژه دیده‎ی دریافشانم از گوهر اشک ـ ستاره رشک یاد از موی فرق به گوهر گرفته‎ی یاقوت لبان داده. پیش از این از بیم ملال نشاط‏آباد خاطر نازک ماجرای جدایی سرآغاز نمی‌کند و زبان به سرگذشت تنهایی نمی‌گشاید و به همین یک شعر بسان موی فرق سرآمد اشعار است اکتفا می کند. ز سر بگذشت بی‌تو آب چشمم، یکی از سرگذشتم بی‌تو این است، شب‌ها که هنگام صحبت داشتن با خیال سراسر جمال چشم نظاره دوست را بی‌تابی شوق سراپا اضطراب تقاضافرمای تماشا است، ز فرق تا به قدم هر کجا که می‌نگرم کرشمه دامن دل می‌کشد که جا اینجاست. عمری به سرآمده که کحل‌الجواهر بینایی یعنی غبار شریف‏مقدم یکسر مژگان دیده طوفان دیده را روشنایی نبخشیده و از این چشم‏زخم که از فلک ناتوان‏بین به او رسیده یک صفاهان[۴۰۴] سرمه زبان کشیده. چشمداشت از آن چشم و چراغ اهل نظر آن است، که به آئین مردمی پردازد و برای سربلندی فرق مردم دیده خاکی به طریق یادگار از ته پای فرقدان فرسایی به دست برید صبا روانه سازد و از اینکه تا حال این سرگردان وادی حسرت[۴۰۵] از سر جان بر نخاسته و جان بر آن در جان‏پرور نیفشانده و فرق سجده آگین[۴۰۶] آواز روی ظاهر از سجده‎ی آن آستانِ زمینْ آسمان محروم مانده. فرق ارادت تا به گردن، فرسوده‎ی بار ملالت است[۴۰۷] و چهره‎ی اعتقاد، سراسر عرق‎ریز خجالت. در سر دارد که از یاوری بخت بلند در راه حق‌گزاری و وفاداری سربازد و جان فدا سازد و دولت پایدار نیکنامی در عوض گیرد و فرق سربلندی به اوج فرقدان برافرازد. نظم:

 

 

آنچه دارد سری است بر کف دست

 

لیک می‌ترسد از زیاده سری

 

 

 

گر قبول در تو افتد مفت

 

افکند در رهی که می‌گذری

 

 

 

جان به پایت نثار می‌سازد[۴۰۸]

 

سرکنی هر کجا که جلوه‌گری

 

 

 

فرقی که نثار راه آن فرق دوران نگشته، بار دوش و گردن است و جانی که فدای فرق آن جانِ جهان نشده، سزاوارِ از تن بیرون کردن است. استغفرالله خطا کردم، سوگند و قسم به همت که اگر هزار سر که خدمتی است بس مختصر به پا اندازد و هزار جان که تحفه‌ای است بس محقر بران سرو بالا فدا سازد، هنوز فرق خجالت از ننگ کم‏خدمتی در پیش باشد و سینه از زخم ناخن عار تهیدستی، سربه‏سر ریش. اگر سپهر بی‌مهر سنگ در دست به آئین شانه، سینه چاک، ارّه دو سر بر فرق نهد، خیر باد. ثابت قدمی نتوانم گفت و سر مو از آن زنجیر مو نتوانم گسست و اگر چون آیینه‎ی صد پاره، صد شکست در دلم افکند، ترک روی وفا نگاهداشتن نتوانم کرد و سر ناخن از آن آیینه‌رو، نتوانم شکست. از یار گسیختن و با اغیار درآمیختن، خاک بی‌تمییزی بر فرق دانش ریختن است. خوشا وقت سرباخته‌ای که در عرصه‎ی ستم، قاتل، تیغ بر فرقش نهاده و از استیلای لذت ذوق دیدار، زبان زنهارش از کار افتاده. فرّخا حال فرق از قدم نشناخته‌ای که در جولانگاه سربازی مانند گوی به فرق دویده و از ضربت سیلی چوگان بلا، از حالی به حالی نگردیده. غرور عشق غیور، فرق هر بیهوده‌تازی به فتراک نبندد و طبع مشکل پسند،[۴۰۹] محبت هر خیره‏سری را نپسندد. چون قلم فرق به تیغ شکافته[۴۱۰] و کارد به سر افتاده‌ای باید که در این راه خطرناک قدم‏فرسایی فرق به جای قدم تواند گذاشت و مانند تیغ آب از فرق گذشته چهره به خون شسته‌ شاید که در این معرکه‎ی جگرسوز جانگداز، عَلَم سربلندی تواند افراشت. هر زردرخِ نو نیاز، جبهه‌سای جناب عشق را نزیبد و هر خُود به فرقِ تازه قدم به عرصه گذاشته، در آشوب‌گاه نبرد از بی‌جگری نشکیبد. قبول عشق را کهن ناسوری، جگر در آتش محبت سوخته و راه محبت به فرق سر کرده، خار تمنا در پا رفته‌ شاید که اگر صد کوره آتش امتحان بر افروخته شود و هزار محک تجربه در میان آید، زر بی‌غش اخلاص درستش، کامل عیار و درست سکه و بی‌نقصان برآید. قدمی که در راه عشق گام‏سنج گردیده مریزاد و فرقی که هوای محبت در او پیچیده، از تن جدا مباد. چه حسرت‌ها که هر لحظه این فرقِ بر زمین نیاز بر تخت فیروز فرق بر بساط سودگان انجمن حضور نمی‎برد و چه خونا بهای غیرت که هر دم از نایافتِ این اقبال بی‌زوال نمی‌خورد و سخن کوتاه، بعد از این عمر به تاراج داده، کوه کوه بار اندوه بر فرق افتاده. بر آن سر است که اگر بخت سرکش سرِ التفات به دمسازی فرود آرد و باقی عمر فراق از قدم گرامی برندارد، از تغافل بلند که فرقش به عرش می‌ساید. در صفاکده‎ی ضمیرم غباری نیست و جنس بسیار خریدار لطف عام را در کاروان سرای دلم اعتباری نیست. اگرچه معشوق غلط‏انداز به ظاهر برای پی‌گم کردن در راه استغنا قدم فرساست، اما در باطن، فرق نیاز طالب را در کنار مرحمت و آغوش عاطفت ناز مطلوب، جاست. فرقه‌ای از فِرَق اهل محبت که به سان فرق، صاحب‏ پیشانی و شعورند و از ننگ بی‌دانشی و عار بی‌تمییزی، فرق تا قدم دور. بر این اعتقادند که هرگاه آمیزش حُسن و عشق به کمال رسید، در میان جان و جانان فرق نتوان گزید. اگر زیاده بر این، بساط سجده بر آن جناب رفعت مآب گستردن، باعث تصدیع و موجب صداع نمی‌پنداشت، کاروان کاروان متاع گران‎بهای سجده در دکان سراسر سود فرق نیازآلود، موجود و مهیا می‌داشت و اگر از شکست رنگ بر چهره‎ی ادب نمی‌اندیشید، دریا دریا گوهر سخن بر فرق سر بر زمین‏نهادگانِ آن آستانِ آسمان مکان، می‌پاشید. پیوسته سایه بلند پایه بر فرق ارادت‌کیشان و فدویت‏اندیشان گسترده باد.
رقعه سوم (در ازدواج عشق و حُسن):

راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع اثر نوع زهکش بر عملکرد و اجزای عملکرد تریتیکاله در کشت دوم پس ...

۶- کمبود ماشین­آلات مناسب برای اجرای کشت دوم
مقاله - پروژه
۷- محصور نبودن اراضی و خسارت احشام سرگردان
۸- بیمه نبودن محصولات کشت دوم
۹- انتخاب گیاه برای توسعه کشت دومدر استان گیلان محصولات مختلفی را می­توان به عنوان کشت دوم در اراضی شالیکاری مورد استفاده قرار داد که از جمله آنها می­توان به کلزا، شبدربرسیم، پاچ باقلا، حبوبات، سیر، سبزیجات برگی، سبزیجات ریشه­ای، نخود فرنگی، جو قصیل، هویج و… اشاره نمود.
۱۰- مکان­ یابی: مکان­ یابی و بررسی دقیق مناطق مستعد کشت هر یک از این محصولات به همراه بکارگیری تکنیک­های زراعی مناسب می ­تواند عامل عمده­ای در موفقیت پروژه کشت دوم در این اراضی محسوب گردد.
۱-۳- کشت تریتیکاله به عنوان کشت دوم:
تریتیکاله نتیجه تلاقی بین دو جنس گیاهی تریتیکوم (گندم) و سکاله (چاودار) و در واقع آمفی دیپلوئید هیبرید عقیم جنس گندم و جنس چاودار است. این گیاه از لحاظ فیزیولوژیک و خصوصیات اکولوژیک جزء غلات سردسیری است و از معدود گیاهان هیبرید بین جنسی موفقی است که یاخته­های آن ژنوم­های گندم و چاودار را دارد. به طوری­که خصوصیات مقاومت به سرما، سازگاری به شرایط نامساعد محیطی، بالا بودن مقدار لیسین و رشد سریعتر را از چاودار و بالا بودن درصد پروتئین و عملکرد بیشتر را از گندم به ارث برده است. بنابراین گیاهی است که نسبت به شرایط آب و هوایی سرد، خاک­های سبک شنی و اسیدی سازگار است. پیدایش تریتیکاله تاریخچه تقریباً ۱۲۰ ساله دارد و در نتیجه تلاش­ های شبانه­روزی تعدادی از دانشمندان از کشورهای مختلف مانند: شبسکی و لارتر از کانادا، کیس از مجارستان، ریمپائو و کرولو از آلمان، مایستر از روسیه، بورلاگ و زیلینسکی از سیمیت به وجود آمده است. تاریخچه بررسی امکان زراعت تریتیکاله در ایران خیلی طولانی نبوده و تقریباً به دهه ۱۳۵۰ بر می­گردد و در حال حاضر نیز در بعضی مزارع تحقیقاتی و موسسات پژوهشی به عنوان علوفه و دانه کشت می­ شود و احتمالاً آینده خوبی در پیش خواهد داشت. تریتیکاله در بسیاری از کشورهای جهان در سطح محدود کشت می­ شود. مهم­ترین کشورهای تولید کننده تریتیکاله روسیه، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، کانادا، آرژانتین، فرانسه و چین هستند. این گیاه همانند گندم هم تیپ پاییزه و هم تیپ بهاره دارد، اما کشت پاییزه آن به مراتب بیشتر از کشت بهاره مرسوم است. هدف از کشت این گیاه تولید علوفه و غله می­باشد.(کاظمی اربط،۱۳۸۸).
در آزمایشاتی که در ایران صورت پذیرفته جهت کشت تریتیکاله، در شرایط حاصلخیزی محدود و بارندگی طبیعی، عملکرد دانه ارقام تریتیکاله حدود ۲۱ درصد بر عملکرد گندم برتری داشته است و در شرایط آبیاری در صورتی­که مانند گندم و جو آبیاری شود عملکرد بسیار خوبی دارد (عظیمی،۱۳۹۰). با توجه به مطالعات متمرکزی که بر روی تریتیکاله انجام شده است، ارقام جدید تریتیکاله با بهترین ارقام گندم از نظر ظرفیت عملکرد تحت شرایط مطلوب برابر بوده، ولی در انواع خاک­های حاشیه­ای پر محصول­تر از گندم هستند (عمار و همکاران،۲۰۰۴). تریتیکاله (X. Triticosecale Wittmack) موفق­ترین گیاه غلاتی ساخت بشر است که با هدف بدست آوردن محصولی با کیفیت برتر والد گندم و دارای تحمل به تنش­های زنده و غیر زنده والد چاودار تولید شده است (لیلی و همکاران،۲۰۰۶).
۱-۴- بررسی روند شکل­ گیری توسعه محصولات کشت دوم در برنامه ­های پنج­ساله اول، دوم و سوم در استان گیلان:
بررسی روند توسعه کشت محصولات دوم در اراضی شالیزاری استان گیلان بیانگر گسترش قابل ملاحظه­ای در میزان سطح زیر کشت این محصولات می­باشد. آمارهای سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان حکایت از این دارد که سطح زیر کشت در سال ۱۳۷۵ برابر با ۱۰۰۰ هکتار بوده که این سطح در سال ۱۳۸۶ به حدود ۴۱ هزار هکتار گسترش یافته است. (جدول۱-۱) که این رشدی بالغ بر ۴۰ برابر را تنها در عرض ۱۱ سال نشان می­دهد که بسیار چشمگیر می­باشد. با برنامه­ ریزی­های صورت گرفته توسط سازمان جهاد کشاورزی استان در سال ۱۳۸۷ علاوه بر سطح قبلی برنامه توسعه کشت دوم در سطح ۲۰ هزار هکتار در عرصه ­های جدید با اولویت اراضی تجهیز و نوسازی شده در دست اقدام می­باشد.
از شواهد و قراین چنین بر می ­آید که اراده بسیار جدی و قوی در جهت حمایت از زراعت کشت دوم بعد از برنج و توسعه آن در اراضی شالیکاری استان از سوی وزارت جهاد کشاورزی هم در سطح ملی و هم در سطح استانی وجود دارد. از سوی دیگر سودآوری برخی از محصولات نظیر سبزیجات برگی و غده­ای و حبوبات در این طرح به گونه ­ای است که برخی از کشاورزان اعتقاد دارند که درآمد خالص حاصل از کشت آنها حتی از زراعت اول یعنی برنج نیز بیشتر می­باشد و به شدت علاقمند به کشت این محصولات می­باشند. در جدول۱-۲ نیز رشد سطح زیر کشت محصولات کشت دوم در شهرستان­های مختلف استان ارائه شده است. بنا به دلایل ذکر شده به نظر می­رسد که توسعه کشت دوم، در استان در سال­های اخیر سیر صعودی و شتابنده­ای را در پیش رو داشته باشد.
جدول۱-۱: سطوح کشت دوم در اراضی شالیزاری طی سال­های ۱۳۷۵ الی ۱۳۸۷
جدول۱-۲: خلاصه وضعیت کشت دوم دهه اخیر در استان گیلان
۱-۵- بررسی الگوی کشت محصولات کشت دوم در استان و شهرستان­ها
الگوی کشت عبارت است از ترتیب مکانی گیاهان و یا گیاهان و آیش در یک زمین مشخص و در
سال­های متوالی .از این رو با توجه به تنوع کاشت محصولات مختلف کشت دوم و حتی تفاوت اقلیم، منابع آب و غیره، الگوی کشت متفاوتی در استان گیلان مشاهده می­ شود. عوامل اصلی که در انتخاب الگوی کشت دوم در استان گیلان مؤثر می­باشند به شرح زیر می­باشد:
۱-۵-۱- نوع خاک
یکی از عوامل مهم در تعیین الگوی کشت مناسب محصولات کشت دوم، نوع بافت خاک می­باشد. به عنوان مثال سبزیجات غده­ای مانند: ترب و هویج برای رشد و عملکرد مناسب نیاز به خاک با بافت سبک تا متوسط دارند. این موضوع در منطقه شهرستان آستانه به لحاظ دارا بودن وضعیت بافت خاک فوق­الذکر کاملاً قابل مشاهده می­باشد که برای کشت سبزیجات غده­ای بسیار مناسب می­باشند.
یکی دیگر از عوامل مهم تعیین­کننده، خصوصیات شیمیایی از جملهPH می­باشد. به عنوان مثال برای تعیین منطقه مناسب کشت محصول کلزا، PH مناسب بین ۶ تا ۷ می­باشد که این موضوع در اراضی منطقه رستم آباد رودبار که مساعد برای کشت کلزا می ­باشد صدق می­نماید. وجود خاک­هایی با بافت سنگین که توانایی نگهداری آب را داشته باشند برای پرورش راتون ایده­ال می­باشند، لذا با توجه به اینکه غالب خاک­های اراضی شالیکاری استان دارای بافت سنگین می­باشند و این اراضی توانایی نگهداری آب را دارند، برای پرورش راتون بسیار مناسب می­باشند.
۱-۵-۲- میزان بارندگی و پراکنش آن
بارندگی زیاد باعث غرقابی شدن اراضی و عدم تنفس گیاه شده و در اراضی فاقد زهکش مناسب سبب از بین رفتن گیاهان حساس به غرقابی مانند کلزا و شبدر می­گردد.
۱-۵-۳- دوره رویش گیاه
یکی از عوامل مؤثر در تعیین الگوی کشت محصولات کشت دوم، زمان برداشت محصول اصلی (برنج) می­باشد. برای مثال منطقه رودبار به علت برداشت دیر هنگام برنج (اواخر شهریورتا مهر) برای کشت محصولاتی چون لوبیا و پاچ باقلا که زمان تاریخ کاشت آن، اواسط مرداد تا اواسط شهریور می­باشد، مناسب نیست. اما این مسئله در اراضی که در شبکه آبیاری سنتی واقع گردیده­اند و زمان برداشت برنج به علت نشای زود، در مرداد می­باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
۱-۵-۴- آب قابل دسترس
وجود آب مطمئن و کافی یکی از عوامل مؤثر در تعیین الگوی کشت می­باشد. به عنوان مثال عدم بارندگی به هنگام فصل پاییز در سال ۱۳۸۶ مانعی جهت کشت محصول کلزا در منطقه رودبار گردید و یا در فصل تابستان سال جاری ۱۳۸۷ به دلیل عدم بارندگی در بسیاری از مناطق، کشت برخی از محصولات از جمله پاچ باقلا و غیره با تأخیر و یا نکاشت به علت سپری شدن زمان کشت مواجه گردید. این موضوع در مناطقی که از شبکه آبیاری سفیدرود مشروب می­ شود مانند شهرستان رشت (لشت نشا و خشکبیجار) و شهرستان ماسال مشاهده گردید. وجود رودخانه­های دائمی در مناطقی مانند شهرستان­های املش، لنگرود و رودسر باعث نشای زود هنگام برنج و متعاقباً برداشت زودتر آن می­گردد که این موضوع سبب افزایش عملکرد راتون به دلیل عدم مواجه شدن با دوره سرما می­گردد، خلاف این موضوع نیز در منطقه رودبار کاملاً قابل مشاهده است.
۱-۶- کلیاتی در مورد زهکشی زیرزمینی
در طی دهه­های گذشته زهکشی اراضی به عنوان یک تکنیک مؤثر برای کنترل آب­ماندگی، شوری و احیای اراضی کشاورزی توسعه یافته است. در مناطق زهکشی شده، ثابت شده است که زهکشی از نظر فنی و اقتصادی، یک عمل مناسب برای افزایش محصول و در نتیجه افزایش درآمد کشاورزان می­باشد. علاوه بر آن، زهکشی متضمن حاصلخیزی خاک و حفاظت محیط زیست در مقابل تخریب می­باشد. از میان روش­های مختلف زهکشی، اعم از زهکشی روباز، زهکشی با چاه و زهکشی لوله­ای، زهکشی لوله­ای بهترین راه حل برای اغلب نواحی جهان است. کاربرد آن در مقیاس وسیع می ­تواند به طرز مؤثری مشکلات زهدار بودن را با هزینه­ های نسبتاً معمولی و با حداقل ایجاد مشکل برای عملیات کشاورزی و زیر ساخت­ها حل کند.
۱-۶-۱- تاریخچه زهکشی
تاریخچه زهکشی به حدود سه هزار سال قبل بر می­گردد. در کتابی که در این زمان در چین نگاشته شده است، نقشه­هایی از سیستم زهکشی مشاهده می­ شود. هرودت در حدود ٢۴٠٠ سال قبل اشاراتی به کاربرد زهکشی در دره نیل دارد .زهکش­های زیرزمینی آن چنانکه امروز متداول است، اولین بار در سال ١٨١٠ در انگلستان به کار گرفته شد و در قاره اروپا اشاعه یافت .در سال ١٨۴۵ تولید تنبوشه­های سفالی در انگلستان و در سال ١٩٠٠ تولید تنبوشه­های سیمانی در آمریکا آغاز شد. در دهه ١٩۴٠ استفاده از لوله پلاستیکی با جدار ضخیم ابداع شد و در اوایل دهه ١٩۶٠ با پیدایش لوله پلاستیکی با دیواره صاف و نازک و سپس با ابداع لوله­های کنگره­دار (خرطومی) شتاب قابل ملاحظه­ای پیدا کرد. در حوالی سال ١٩٧٠ استفاده از ماشین­های زهکشی) ترنچرها و ترنچلس­ها (آغاز شد و شتاب بیشتری به پیشرفت کار داد و در نهایت، کاربرد فرستنده و گیرنده­های لیزری، دقت در کنترل شیب را افزایش داد. احداث اولین شبکه ­های نوین آبیاری و زهکشی در دهه ١٣١٠ در جنوب کشور صورت گرفت و اولین زهکش روباز با بهره گرفتن از ماشین در حوالی سال ١٣٣۵ در شاوور خوزستان ساخته شد. در سال­های ١٣۴١ و ١٣۴٢ اولین شبکه زهکشی زیرزمینی با بهره گرفتن از لوله­های سفالی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران در وسعتی حدود ۵۰۰ هکتار با نیروی کارگری به اجرا درآمد. در همین سال­ها اولین ماشین زهکشی وارد کشور شد. اولین طرح بزرگ زهکشی در هفت تپه به وسعت ١١٠٠٠ هکتار به اجرا درآمد. سپس زهکشی اراضی شرکت کشت و صنعت کارون به وسعت ٢۴٠٠٠ هکتار با سرعت زیاد اجرا شد. در همین حوالی، زهکشی اراضی آبخور سد وشمگیر در گرگان آغاز شد که متأسفانه با شکست مواجه گردید .دشت­های مغان در شمال غربی کشور، دالکی در بوشهر، زابل در سیستان و بلوچستان، میان­آب در خوزستان، بهبهان، طرح اکالیپتوس در جنوب اهواز و طرح­های هفت­گانه توسعه نیشکر در خوزستان طرح­های بزرگ دیگری هستند که اجرای آنها به انجام رسیده یا هنوز ادامه دارد (اکرم، ۱۳۸۱).
۱-۷- وضعیت زهکشی در جهان
براساس برآوردهای انجام شده توسط زابولکس[۱]( ۱۹۸۹)، خاک­های شور و سدیمی جهان به ۹۰۰ میلیون هکتار بالغ می­ شود. ۳۵۷ میلیون از این اراضی در استرالیا واقع است. پس از آن آسیا با ۳۱۷ میلیون هکتار، آمریکای لاتین با ۱۳۱ میلیون هکتار، اروپا با ۵۱ میلیون هکتار، آفریقا با ۲۶ میلیون هکتار و آمریکای شمالی با ۱۸ میلیون هکتار قرار دارند(اکرم، ۱۳۸۱).
متاسفانه داده­هایی که نشان­دهنده اراضی زهکشی شده جهان باشد، به طور کامل و دقیق در دست نیست اطلاعات موجود در بانک اطلاعاتی فائو هنوز تکمیل نشده است. کمیسیون بین المللی آبیاری و زهکشی[۲] نیز در حال جمع­آوری داده ­های مشابهی است(اکرم، ۱۳۸۱).
بر اساس نظر کاپور[۳] (۲۰۰۳) مساحت اراضی فاریاب جهان ۲۵۵ میلیون هکتار تخمین زده می­ شود که تا ۲۰ درصد این اراضی یعنی حدود ۵۰ میلیون هکتار دچار مشکلات شوری و ماندابی بودن هستند و باید زهکشی شوند. تخمین زده می­ شود که سالانه حدود یک میلیون هکتار از اراضی فاریاب جهان به علت ماندابی شدن تخریب شوند. دی ورچین و فدس[۴] (۲۰۰۳) عقیده دارند که در حال حاضر ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون هکتار از اراضی مناطق خشک و نیمه خشک در معرض نابودی ناشی از مشکلات زهکشی هستند(اکرم، ۱۳۸۱).
اسمیدما[۵] (۲۰۰۰) مساحت اراضی دارای تسهیلات زهکشی در اراضی فاریاب را ۶۰ میلیون هکتار برآورد می­ کند. نامبرده تخمین می­زند که ۱۳۰ میلیون هکتار از اراضی دیم نیز به شبکه ­های زهکشی زیرزمینی مجهز شده ­اند. گفته می­ شود که ۲۵۰ میلیون هکتار از اراضی دیم نیازمند بهبود وضعیت زهکشی خود هستند. جدول(۱-۳) تقسیم ­بندی مذکور را نشان می­دهد(اکرم، ۱۳۸۱).
جدول۱-۳: سطح اراضی آبیاری و زهکشی شده جهان(میلیون هکتار) بر اساس نظر اسمیدما (اکرم، ۱۳۸۱)
جدول (۱-۴) کشورهای مهم درگیر با مسائل زهکشی را نشان می­دهد. به طوری­که ملاحظه می­ شود، از میان کشورهائی که در حال توسعه بوده و آماری از آنها در دست است، مصر بیشترین اراضی زهکشی شده را نسبت به اراضی فاریاب دارد. مکزیک با ۲۷ درصد، چین و پاکستان به ترتیب با ۲۴ و ۲۳ درصد مقام­های بعدی را دارند(اکرم، ۱۳۸۱).
جدول۱-۴: مساحت اراضی درگیر با مشکلات زهکشی در برخی از کشورهای در حال توسعه به نقل از گروه کار زهکشی ICID (میلیون هکتار) (اکرم، ۱۳۸۱)
آمریکا با ۴٧ میلیون هکتار، بیشترین مساحت زهکشی جهان را به خود اختصاص داده است. چین با ٢٩ میلیون هکتار در مقام بعدی قرار دارد. جدول (۱-۵) شاخص­ های کلیدی ده کشور بزرگ دارای زهکشی را نشان می­دهد. این ده کشور ۵۶ درصد جمعیت جهان را دارند که حدود ۳۴ درصد اراضی زیر کشت را به خود اختصاص می­ دهند و ۷۵ درصد زهکشی زیرزمینی جهان را دارا هستند(اکرم، ۱۳۸۱).
جدول ۱-۵: شاخص­ های کلیدی ده کشور دارای اراضی زهکشی(اکرم،۱۳۸۱)
۱-۸- وضعیت زهکشی در ایران
ایران با داشتن ۲/۷ میلیون هکتار اراضی فاریاب، ۶/۲ درصد اراضی زیر کشت آبی جهان را به خود اختصاص داده است و این در حالی است که جمعیت کشور بیش از یک درصد جمعیت جهان نیست. زابولکس (۱۹۸۹) عقیده دارد که ایران پس از چین، هند و پاکستان بیشترین مساحت اراضی شور (شامل اراضی سدیمی) را در آسیا داراست. وی علت امر را به خشکی هوا و شرایط بد زهکشی نسبت می­دهد. بر اساس نظر وی، توزیع جغرافیایی خاک­های شور ایران به صورت جدول (۱-۶) می­باشد (لازم به ذکر است که این تقسیم ­بندی منطقه­ای با تقسیمات جغرافیایی استانی ایران تفاوت دارد و از این نظر از دقت لازم برخوردار نیست) (اکرم، ۱۳۸۱).
جدول۱-۶: پراکندگی خاک­های شور و باتلاقی شور در کشور (هزار هکتار) (اکرم، ۱۳۸۱)
به این ترتیب، استان­های خراسان، خوزستان و مازندران به ترتیب دارای بیشترین خاک­های مسئله­دار هستند و استان­های گیلان، کردستان و کرمانشاه اصولاً با چنین مشکلاتی مواجه نیستند. بیشترین خاک­های باتلاقی شور در مازندران، خراسان، خوزستان و سیستان و بلوچستان قرار دارند. بنابراین احتمالاً در آینده، عملیات زهکشی عمدتاً در این استان­ها متمرکز خواهد شد مشروط بر این­که سایر عوامل و از همه مهم­تر آب زراعی وجود داشته باشد. به طور کلی می­توان کشور ایران را از نظر وضعیت زهکشی به سه منطقه تقسیم نمود:
الف – مناطقی مانند کویرهای مرکزی که زهکشی آنها یا عملی نیست و یا نیازی به آن وجود ندارد.
ب – اراضی که تقریباً در همه قسمت­ های ایران پراکنده­اند و از نظر حاصلخیزی خاک مناسب می­باشند لیکن به علت شوری بیش از حد که مانع کشت و زرع در آنهاست، در حال حاضر مورد استفاده قرار
نمی­گیرند. اما در صورتی­که آب مورد نیاز این اراضی تأمین شود، سیستم زهکشی احداث گردد و املاح اضافی از خاک آبشویی گردد می­توان انواع محصولات زراعی و باغی را تولید نمود.
ج- خاک­هایی که در همه نقاط ایران یافت می­ شود، مشخصات فیزیکی و شیمیایی فعلی آنها نیز مانع کشت و کار نیست و اصولاً مورد بهره ­برداری قرار نگرفته­اند. لیکن با توسعه کشاورزی الزاماً زیر کشت خواهند رفت. در چنین زمین­هایی احداث شبکه ­های زهکشی همگام با شبکه ­های آبیاری ضروری است تا وضعیت فعلی خاک تثبیت شده و خاک سیر قهقرایی نپیماید (در صورت وجود آب و بالا بودن سطح ایستابی) (بای بوردی، ۱۳۸۴).
امروزه با بهترین برآوردها بیش از ١۷٠٠٠٠ هکتار اراضی کشاورزی در ایران دارای زهکشی زیرزمینی است که البته با توجه به مشکلات شوری ناشی از پایین بودن کیفیت آب­ها و بازده آبیاری و از طرفی افزایش جمعیت و نیاز کشاورزی، اصلاح اراضی شور در ایران امری ضروری به نظر می­رسد (در صورت وجود آب و بالا بودن سطح ایستابی) که در نهایت نیاز به زهکش زیرزمینی و نیز آبشویی را لازم می­سازد.
۱-۹- اهداف و اثرات زهکشی کشاورزی
بطور کلی هدف از زهکشی به عنوان بخشی از مدیریت آب کشاورزی، افزایش رشد محصولات و حفظ حاصلخیزی خاک می­باشد. اهداف اصلی زهکشی کشاورزی عبارتند از (شکل (۱-۱)):
دفع آب مازاد زیرزمینی و سطحی
دفع نمک­های محلول به همراه آب (اضافی) از پروفیل خاک
حفظ سطح آب زیرزمینی در تراز مناسب

 
مداحی های محرم