هم راستاسازی فعالیت ها با اهداف سازمانی : از طریق ارزیابی عملکرد میزان هم راستایی فعالیت ها با اهداف سازمان روشن می شود و فعالیت هایی که در راستای اهداف نیستند شناسایی شده و برای آنها اقدامات اصلاحی پیش بینی می شود .
- پاداش دادن یا توبیخ کردن : اندازه گیری عملکرد معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد واحدها و سازمانهاست و به سادگی می تواند مورد استفاده نظام های تشویق و تنبیه قرار گیرد .
۱۱-۲- سیستم های ارزیابی عملکرد
همانطور که در تاریخچه ارزیابی عملکرد ذکر کردیم. ابتدا سیستم ارزیابی عملکرد سنتی شکل گرفت و عدم پاسخگویی به برخی از وجوه روش مذکور لزوم پیدایی روش نوین ارزیابی عملکرد را ضرورت بخشید. در اینجا به توضیح هر یک از دو سیستم میپردازیم.
۱-۱۱-۲- سیستمهای ارزیابی عملکرد سنتی
سیستمهای ارزیابی عملکرد سنتی اغلب بر هزینه و مدیریت حسابها متکی هستند. این روشها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برای مواجهه با نیاز روزافزون صنایع تولیدی توسعه دادهشدند با تغییرات شگرف در فناوری و تولید،دیگر سیستمهای ارزیابی عملکرد سنتی قابل استفاده نیستند به عقیده مسکل[۱۷]،۵ مشکل اصلی در ارتباط با تکنیکهای مدیریت حسابداری وجود دارد (عفتی،۱۳۸۶،۸).
به عقیده آمبل[۱۸] و استیکانت[۱۹] فرضیاتی که روش های مدیریت حسابداری بر آن استوار بودند، دیگر اعتبار ندارد، زیرا این فرضیات حالت محلی دارند. این فرضیات که باعث عدم اعتبار آنها شده است (عفتی،۱۳۸۶،۹)
با توجه به این مشکلات،سیستمهای ارزیابی عملکرد سنتی امروزه غیر معتبرند.
۲-۱۱-۲- سیستمهای ارزیابی عملکرد نوین
علاوه بر مشکلات سیستمهای اندازه گیری عملکرد سنتی، دلایل زیادی برای نیاز به سیستمهای اندازه گیری عملکرد مدرن در صنایع تولیدی وجود دارد. برخی از این دلایل بدین شرح اند.
مشتریان نیاز به کیفیت و استانداردهای بالاتری دارند،عملکرد،انعطاف و روش های مدیریتی در طرحهای تولیدی به طور قابل ملاحظه ای تغییر کرده اند. همان طور که سازمانها روش های تولید در تراز جهانی را مطرح می کنند به روش های جدیدی برای اندازه گیری و کنترل طرحهای تولیدی خود نیاز دارند. سیستمهای اندازه گیری عملکرد سنتی برای اندازه گیری فعالیتها در کلاس جهانی غیر معتبرند،زیرا زمینه رقابت در سازمان را به وجود نمی آورند. (عفتی،۱۳۸۶،۹)
در فضای تولیدی امروز شاخصهای هزینه ای پایه تصمیم گیری سازمان نیستند. اکنون سازمانها به شاخصهایی نیاز دارند که بر مبنای ابعاد رقابتی مانند زمان و کیفیت باشند. از دیدگاه مسکل سیستمهای ارزیابی عملکرد نوین برای تولید در کلاس جهانی میبایست ویژگی های زیر را داشته باشند:
مستقیماً در ارتباط با استراتژی های سازمان باشند.
از شاخصهای غیرمالی استفاده کنند.
با تغییر نیازها در طول زمان، تغییر کنند.
برای استفاده،ساده و آسان باشند.
بازخور سریع به مدیران و کارکنان ارائه دهند.
باید باعث بهبود شوند و تنها به کنترل عملکرد نپردازند.
راسل بیان می کند که تلاش سازمان برای توسعه یک سیستم ارزیابی عملکرد خود باعث اختیار بخشیدن به این فرایند می شود این نشان می دهد که فرآیندهای مهم کاری ارزیابی می شوند ضعفها و تضادها مشخص و مدیریت شده، پنهان نمی شوند و شاخصهای عملکرد باعث تکامل مدیریت همراه با تغییر نیازها در طول زمان می گردند.
دیکسون[۲۰] و همکاران بیان می کنند که سیستمهای ارزیابی عملکرد موفق در ۵ خصیصه مشترکند:
۱.متقابلاً پشتیبانی کننده اند و با اهداف، فاکتورهای بحرانی موفقیت و برنامه های سازمان هم خوانند.
برخی صاحب نظران عقیده دارند که علاوه بر پنج خصیصه ذکر شده توسط دیکسون و همکاران وی، موارد دیگری نیز باید در یک سیستم ارزیابی عملکرد نوین وجود داشته باشند. او میگوید که سیستم ارزیابی عملکرد می بایست پاسخگوی چهار نیاز زیر باشد:
۳-۱۱-۲- مقایسه دیدگاههای سنتی و نوین در ارزیابی عملکرد
در دیدگاه سنتی، مهمترین هدف ارزیابی قضاوت و ارزیابی عملکرد مورد نظر می باشد در حالی که در دیدگاه مدرن، فلسفه ارزیابی بر رشد و توسعه و بهبود ظرفیت ارزیابی شونده متمرکز شده است سایر تفاوتهای این دو دیدگاه را می توان به صورت زیر بیان کرد.
نقش ارزیابی کننده: در دیدگاه سنتی ارزیابی کننده قضاوت و ارزیابی کرده و نقش قاضی را ایفا
می کند. اما در دیدگاه نوین ارزیابی کننده هادی و مشورت دهنده است.
دوره ارزیابی: در دیدگاه سنتی تمرکز بر عملکرد گذشته قرار گرفته است ولی در دیدگاه مدرن تمرکز بر دیدگاه آینده و بهبود امور می باشد.
هدف: در دیدگاه سنتی هدف کنترل ارزیابی شونده و مچ گیری است و اعمال سبک دستوری و
محاکمه ای از ویژگی های بارز آن به شمار می آید در حالی که در دیدگاه مدرن، هدف آموزش رشد و بهبود افراد و سازمان می باشد.
اسپف و همکاران تفاوتهای دو دیدگاه فوق را در ابعادی به شرح جدول ۲-۱ مطرح نموده اند: (عفتی،۱۳۸۶،۱۱)
با توجه به ملاحظات مذکور، ضریب غیریکنواختی کل برابر خواهد شد با :
(۶-۴۶)
میتوان نشان داد که در صورتی که زیرهادیها در باندل به صورت نامتقارن و به نحوی قرار گیرند که نسبت به نقطه تقاطع سه ارتفاع مثلث (در شکل (۶-۵)) به هم نزدیکتر و در خارج مثلث از هم دورتر شوند، ضریب استفاده افزایش خواهد یافت. در شکل (۶-۵) شماهای دایره های توخالی موقعیت قرار گرفتن زیرهادیها در آرایش دایره متقارن و شماهای دایره های توپر موقعیت قرار گرفتن زیرهادیها در آرایش دایره نامتقارن میباشد.
شکل (۶-۵): نمایش قرار گرفتن زیرهادیها در آرایشهای دایره باندل متقارن و نامتقارن
تا این مرحله برای یکنواخت نمودن توزیع بار روی سطح زیرهادیهای باندل در یک خط سه فاز، با فرض شعاع دایره باندل برابر در سه فاز ارتفاع فاز وسط بیشتر از دو فاز کناری درنظرگرفته شد و محاسبات بر این اساس انجام شد و در نهایت نیز مطرح شد که در صورتی که میزان یکنواختی مطلوب از روش مذکور حاصل نگردید، میتوان زیرهادیها را در موقعیت آرایش دایره نامتقارن (مطابق شکل (۶-۵)) قرار داد، البته در تمام موارد مذکور، شعاعهای دایره باندل در سه فاز برابر میباشد. یک راهکار دیگر برای یکنواخت نمودن توزیع بار و افزایش ضریب استفاده از باندلهای با شعاع متفاوت در فازهای کناری و وسط میباشد. البته از نظر اجرایی این راهکار عملی نبوده و معمولاً از آن استفاده نمیشود.
برای محاسبه شعاع دایره باندل( )، همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، ظرفیت خازنی را میتوان با توجه به رابطه زیر محاسبه نمود.
(۶-۴۷)
از طرف دیگر ظرفیت خازنی متوسط خط ترانسپوزه شده برابر است با (با توجه به ابعاد خط در شکل (۶-۱)) :
(۶-۴۸)
با برابر قرار دادن روابط (۶-۴۷) و (۶-۴۸) خواهیم داشت :
(۶-۴۹)
با قرار دادن در رابطه (۶-۴۹) خواهیم داشت :
(۶-۵۰)
و لذا با توجه به آنکه :
(۶-۵۱)
با جایگزینی از رابطه(۶-۲۹) در رابطه (۶-۵۱) خواهیم داشت :
(۶-۵۲)
حال با برابر قرار دادن روابط (۶-۵۲) و (۶-۱۷) خواهیم داشت :
(۶-۵۳)
با بهره گرفتن از رابطه(۶-۵۳)، رابطه (۶-۵۰) را به صورت زیر نیز میتوان بازنویسی نمود:
(۶-۵۴)
فاصله زیرهادیها (در دایره باندل متقارن) به صورت تابعی از شعاع دایره باندل برابر است با :
(۶-۵۵)
و در این صورت با بهره گرفتن از رابطه (۶-۵۴) خواهیم داشت :
(۶-۵۶)
فصل هفتم
خصوصیات کلی خطوط انتقال نیرو و توان راکتیو منتجه از مشخصات الکتریکی خطوط انتقال
۷-۱- توانهای راکتیو منتجه از خطوط انتقال [۲۳, ۲۵]
در این قسمت در ابتدا روابط ریاضی مربوط به توانهای راکتیو مصرفی و تولیدی خط انتقال تبیین خواهند شد. انتقال انرژی در طول خط انتقال پدیدهای موجی بوده و سرعت انتشار امواج مختلف (جریان و ولتاژ) در طول خط انتقال برابر است با :
(۷-۱)
انرژی الکتریکی تولید شده بواسطه خاصیت خازنی هر فاز یک خط انتقال در واحد طول در برابر است با :
(۷-۲)
که ولتاژ هر فاز نسبت به زمین و مقدار خازن واحد طول هر فاز نسبت به زمین میباشد که با توجه به آن، توان الکتریکی (توان راکتیو تولیدی یا خازنی) یک خط انتقال سه فاز به طول برابر است با :
(۷-۳)
همچنین انرژی مغناطیسی ذخیره شده (به صورت انرژی راکتیو) به واسطه عبور جریان از هر فاز یک خط انتقال (با اندوکتانس در واحد طول) برابر است با :
(۷-۴)
و لذا توان مغناطیسی (توان راکتیو مصرفی یا سلفی) یک خط انتقال سه فاز به طول برابر خواهد شد با:
(۷-۵)
با توجه به رابطه (۷-۵) توان سلفی را تنها در صورت عبور جریان از خط خواهیم داشت در صورتی که برای توان خازنی تنها اعمال ولتاژ به خط بدون نیاز به عبور جریان (خط بیبار) کفایت خواهد کرد. همچنین با توجه به رابطه (۷-۵)، توان راکتیو مصرفی خط متناسب با و از صفر (در حالت بیباری خط) تا حالت اتصال کوتاه تغییر میکند در حالی که توان راکتیو تولیدی خط با توجه به رابطه (۷-۳) و با توجه به ثابت بودن تقریبی ولتاژ خط، تقریباً ثابت است.
با توجه به روابط (۷-۳) و (۷-۵) توان راکتیو خالص خط برابر خواهد بود با :
(۷-۶)
با توجه به رابطه (۷-۶)، مقدار جریان بار خط ( ) که در آن توان راکتیو خالص خط صفر گردد، برابر خواهد بود با :
(۷-۷)
که به این مقدار جریان بار، جریان طبیعی ( ) و توان اکتیو عبوری از خط مربوط به این جریان را توان طبیعی خط مینامند. ضمناً امپدانس موجی خط به صورت زیر (کمیتی حقیقی به حسب اهم) تعریف میشود :
(۷-۸)
و با توجه به رابطه (۷-۷) مشاهده میگردد که جریان طبیعی خط در واقع حاصل تقسیم ولتاژ هر فاز نسبت به زمین بر امپدانس موجی خط خواهد بود.
چون توان راکتیو مصرفی خط موجب افت ولتاژ و متقابلاً توان راکتیو تولیدی خط موجب اضافه ولتاژ خط میگردد، لذا در حالتی که توان راکتیو خالص خط صفر باشد، بهترین وضعیت بهرهبرداری تأمین شده است. با فرض رابطه (۷-۶) به شکل زیر در میآید :
(۷-۹)
با توجه به آنکه :
در رابطه (۷-۹)، توان خط انتقال تحت بارگذاری امپدانس موجی (Surge Impedance Loading) موسوم به توان طبیعی خط، طول موج خط انتقال و سرعت سیر موج در خط انتقال به ترتیب برابرند با :
(۷-۱۰)
و
(۷-۱۱)
در رابطه (۷-۹) به ازای توان راکتیو خالص خط به صورت خازنی خواهد بود و ماکزیمم توان راکتیو تولیدی خط به ازای (وضعیت بیباری خط) نتیجه میگردد که برابر خواهد بود با :
(۷-۱۲)
و به ازای توان راکتیو خالص خط از نوع مصرفی (سلفی) خواهد بود. منحنی تغییرات نسبت به با توجه به رابطه (۷-۹) مطابق شکل (۷-۱) خواهد بود. در این شکل مقدار راکتیو خالص تولیدی و مصرفی به ترتیب با علامتهای منفی و مثبت در نظرگرفته شده است.
در برخی روایات نیز از مطرح شدن ولایت در روز غدیر سخن به میان آمده است :
«بنی الاسلام علی خمس … و لم یناد بشئ کما نودی بالولایه یوم الغدیر »[۳]
زراره میگوید: پس از اینکه امام باقر(ع) ارکان پنجگانه اسلام را بیان کرد، از آن حضرت پرسیدم، کدام یک از این ارکان برتر است؟ امام(ع) فرمود: ولایت برترین پایه است، زیرا ولایت در میان ارکان دین نقش کلیدی دارد و امام راهنمای دین است؛
«قال زراره: فقلت وأیّ شئٍ من ذلک أفضل؟ قال: الولایه أفضل لأنها مفتاحهنّ والوالی هو الدلیل علیهن» .[۴]
در ادامه حدیث امام باقر(ع) فرمود: بلندای امر و قله بلند و کلید آن و دَرِ هرچیز و رضایت خدای رحمان پس از شناخت امام(ع) پیروی از اوست و خداوند فرموده: هرکس از رسول پیروی کند. از خدا پیروی کرده است…. اگر کسی تمامی شبها به نماز ایستد و همه روزها را روزه بدارد و همه اموالش را صدقه بدهد و هر ساله حج خانه خدا کند، امّا ولایت ولی خدا را نشناسد تا آن را بپذیرد و همه کارهایش را با راهنمایی او انجام دهد، از طرف خدا هیچ ثوابی ندارد و از اهل ایمان نیست؛ «ذروه الأمر وسنامه ومفتاحه وباب الأشیاء ورضی الرحمان الطاعه للإمام بعد معرفته. إنّ اللّه عزّوجلّ یقول:(ومن یطع الرسول فقد أطاع اللّه ومن تولّی فما أرسلناک علیهم حفیظاً) [۵] أما لو أن رجلاً قام لیله و صام نهاره و تصدّق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره ولم یعرف ولایه ولیّ اللّه، فیوالیه ویکون جمیع أعماله بدلالته إلیه ما کان له علی اللّه حقّ فی ثوابه ولا کان من أهل الإیمان»[۶]
خدای سبحان در موطن خاص گرفتن میثاق از انسانها، آنان را بر خودشان گواه ساخت و به آنان فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا گواهی دادیم؛
(وإذ أخذ ربّک من بنی ادم من ظهورهم ذرّیتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامه إنّا کنّا عن هذا غافلین[۷].)
«به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت(و فرمود) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آری، گواهی میدهیم (چرا چنین کردی) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم.»
خلیفهاللّه و انسان کامل، یعنی رسولاکرم(ص) نیز که آثار خدایی در او جلوه کرده است، به عنوان آیت کبرای حق در روز غدیر از مردم اقرار گرفت و فرمود: ای مردم! آیا من از خود شما به شما اولی نیستم؟ گفتند: آری؛ «ایّها النّاس ألست أولی بکم من أنفسکم؟ قالوا بلی» .
آنچه در میثاق الهی گذشت، اشهاد و اقرار و اعتراف به ربوبیّت خدا وعبودیّت انسانها بود و در غدیر خم اشهاد برای ولایت و رهبری و خلافت.
شاهد گرفتن برای آن است که انسان بر اساس واقعیتی تصمیم بگیرد و تسلیم شود. خدا ربوبیّت خود و عبودیّت ما را به ما نشان داد و برای گرفتن پیمانِ اطاعت و پذیرشِ شریعت و تکلیف از ما پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم؟ ما گفتیم: آری. پیامبر نیز مردم را بر نبوّت خود شاهد گرفت و حاضران در صحنه غدیر گفتند: آری. بعد فرمود لازمه پذیرش نبوّت و ولایت من پذیرش امامت و ولایت وصی من علی(ع) است.
بسیاری از ائمّه(علیهمالسلام) به واقعه غدیر احتجاج و استدلال کردهاند. امیرالمؤمنین(ع) نیز پس از حادثه خلافت استشهاد کرد و فرمود: مردم! مگر در غدیر و موارد دیگر شاهد نبودید که پیامبر مرا وصی قرار داد، پس باید رهبری مرا بپذیرید.
وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: به خدا سوگند من از همه مردم حتی از خود مردم به آنها أولی هستم: «فواللّه إنّی لأولی النّاس بالنّاس»[۸].
این اولویت تعیینی است، نه تفضیلی. آنچه وجود مبارک حضرت امیر(ع) در این خطبه نهجالبلاغه بیان فرمود، از خطبه غدیریه پیغمبر(ص) استفاده کرده است.
پس از نزول آیه (النّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم وأزواجه أمهاتهم واُولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض[۹])، مردم تفسیر آن را از رسول گرامی پرسیدند. آن حضرت فرمود: «السّمع والطّاعه»[۱۰]؛ یعنی من دو سِمَت دارم: یکی رسالت که بر اساس آن احکام الهی را نقل و خود نیز به آن عمل میکنم، دیگری ولایت و امامت و رهبری جامعه؛ من فرمانده جنگ و صلح هستم و مسائل کشوری و لشکری بر عهده من است. فرمانم را باید اطاعت کنید. «اولی بالمؤمنین» یعنی قلمرو ولایت همه مؤمنانند؛ «بأنفسهم وأموالهم و حقوقهم».
پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم ابتدا معارف و اصول دین را بازگو کرد و همگان به آن اقرار کردند. سپس آیه ﴿ألنّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم﴾[۱۱]را تلاوت کرد و از حاضران اقرار گرفت: «ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم»[۱۲]. آنگاه فرمود: هر کس صاحب اختیار خویش است، امّا پیامبر والی، متولّی، ولی و أولی بر همه است؟ اولویت(أولی) در آیه سوره احزاب و در سخن پیامبر اکرم(ص) تعیینی است، نه تفضیلی. اگر گفته شود دیگری نیز میتواند این کار را انجام بدهد، ولی زید أولی است، این افعل تفضیل است، ولی أفعل تعیین مثل ﴿اُولوا الأرحام بعضهم أولی ببعضٍ﴾[۱۳]که معنایش این نیست که در ارث همگان مساویهستند، لیکن طبقه اوّل سزاوارتر است، بلکه بدین معناست که با بودن طبقه اوّل، ارث به طبقه دوم نمیرسد و همچنین با بودن طبقه دوم به طبقه سوم نمیرسد.
بنابراین، چون اولویت تعیینی است، با بودن پیامبر انسان صاحب اختیار نیست؛ نه این که ما صاحب اختیار خود هستیم و پیامبر نیز صاحب اختیار ما است، ولی بهتر است که او کارهای ما را اداره کند که آن اولویت تفضیلی است، نه تعیینی. پس معنایش این است که وقتی پیامبر چیزی را اراده کرد، انسان در برابر او حقی ندارد. مردم در کارهای شخصی خود، بر خود سلطه دارند، ولی هنگامی که در تحت رهبری رسول اکرم(ص) قرار گرفتند، حرف اول و آخر را رسول گرامی میزند. پیغمبر اکرم(ص) در غدیر همین بهره را از ششمین آیه سوره احزاب گرفت.
در این قسمت ضرورت دارد تا به معنای لغوی و اصطلاحی واژه هایی پرداخته شود که ارتباط مستقیم ونزدیک به موضوع مورد بررسی این نوشتار دارد وآنها عبارتند از:
غدیر : ریشه اصلی آن از «غادرت الشئ » یعنی فلان چیز را ترک کردیم است. غدیر بر وزن فعیل و به معنای مفعول( یعنی ترک شده ) است گویا سیل و یا آب باران مقداری از آبشان را در جائی همانند برکه و آبگیر ترک می کند و آن آب تشکیل برکه می دهد.
الغدیر : ج غُدر[۱۴] و غُدر و غُدران و اَغدِرَه :آبگیر – تالاب – برکه [۱۵]
خم : قفس پرندگان[۱۶]
غدیر خم : مکانی است بین مکه و مدینه و در دو میلی جحفه [۱۷]
خم : به ضم خاء نقطه دار و تشدید میم و تنوین آن چنانکه محیی الدین نوری گفته است بستانی است در سه میلی جحفه که در کنار آن بستان غدیر یعنی گودالی است معروف به گودال خم یعنی گودال نزدیک به بستان خم.[۱۸]
دین در لغت به معنایی اطاعت کردن است ودر قرآن کریم آمده است «ولا یدینون دین الحق»[۱۹] یعنی اطاعت نمی کنند طاعت حق را.و ببه معنی جززا هم آمده است «مالک الیوم الدین»[۲۰] و در اصطلاح علما دین به مجموعه احکام و معارفی اطلاق شده که از جانب خدای سبحان نازل گشته تا برنامه زندگی بندگان او باشد.[۲۱] وهمچنین گفته شده است دین مجموعه ای از هدایت های عملی وعلمی است که از راه وحی وسنت (نبوی وعلوی)برای رستگاری آدمی در دنیا و آخرت آمده است.[۲۲]
[«اکمال » و «اتمام » که متضاد هر دو «نقص » است، از ریشه «کمل » و «تمم» و از جهت معنا به یک دیگر نزدیک هستند. اگرچه گاهی در مسامحات عرفی «اتمام » و «اکمال » جای یک دیگر استعمال می شوند، لیکن در نگاه دقیق لغوی با یک دیگر تفاوت دارند. راغب اصفهانی در فرق این دو واژه می گوید : تمام شدن یک چیز بدین معناست که به جایی برسد که تمام اجزای آن بدان ملحق شود و احتیاج به چیزی دیگر نداشته باشد، درحالی که ناقص، به اشیای خارج از خودش احتیاج دارد.[۲۳]
اما کمال شی به این است که به جایی برسد که غرض از آن شیء حاصل شود.[۲۴]
بنابراین کمال در مرحله بالاتری از تمام قرار دارد، به عبارت دیگر هر کاملی تام است، اما هر تامّی کامل نیست. از این جهت برخی گفته اند : کمال غالباً در کیفیات استعمال می شود و در مرحله بعد از تمامیت اجزاء قرار دارد. زمانی کمال تحقق پیدا می کند که خصوصیات و محسنات دیگری بعد از تمامیت اجزا به آن اضافه شود.
برای مثال وقتی که نطفه آدمی در رحم منعقد می شود و مراحل نطفه بودن، علقه شدن، مضغه شدن، استخوان شدن، روییدن گوشت و… را پشت سر می گذارد، به سوی تمامیت خود پیش می رود . هنگامی که از حیث اعضاء و جوارح به مرحله نهایی رسید، بدن انسان تام الخلقه و تام الاجزاء می شود و آمادۀ پذیرش روح و کامل شدن می گردد که قرآن کریم این مرحله را خلقتی جدید می شمرد «سپس جنین را آفرینش تازه ای دادیم. پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است.»[۲۵]
اما انسان کامل بالفعل نخواهد بود، بلکه بالقوه است، یعنی می تواند کامل شود . زمانی انسان کامل خواهد شد که نتیجه مطلوب از آفرینش او حاصل شود، یعنی از مرحله وهم و خیال بگذرد و به مرحله اندیشه و عقل برسد.][۲۶]
واژه ابلاغ و تبلیغ مصدر ابواب افعال و تفعیل و از ریشه بلاغ و بلوغ هستند در فرهنگ نامه ها در معنای اصلی و مقصود به : رسیدن یا نزدیک به رسیدن و یا به نهایت رسیدن در یک چیز تعریف شده است.[۲۷]
(بلغ ) : از بلوغ و بلاغ به معنای رسیدن به نهایت مقصد و مقصود است و در این معنا مکان و زمان یا کاری که انجامش نیت گرفته شده، فرقی ندارد و یکسان می باشد و چه بسا لفظ بلوغ و بلاغ درجایی به کار برده شود که کاری نزدیک به رسیدن به مقصد و مقصودش باشد ولی به نهایت نرسیده است.[۲۸]
ولی ،مولی ،اولی،ولاء،وَلایت ،وِلایت وامثال آنها،همه از ماده ی (و ل ی) اشتقاق یافته است. این واژه، از پر استعمال ترین واژه های قرآن کریم است که به صورت های مختلفی به کار رفته است در ۱۲۴ مورد به صورت اسم و۱۲مورد،در قالب فعل بکار آمده است.[۲۹]
معنای اصلی این کلمه، چنان که راغب در المفردات گفته است،قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگری است،به نحوی که فاصله ای در کار نباشد به همین مناسبت طبعاً ابن کلمه در باره ی قرب و نزدیکی به کار رفته است ،اعم از قرب مکانی وقرب معنوی، وباز به همین مناسبت درباره ی دوستی ،یاری و معانی دیگر استعمال شده است، چون در همه ی این ها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.
راغب راجع به کلمه ی «ولایت» از نظر استعمال می گوید:وِلایت به کسر واو ،به معنی نصرت است و اما وَلایت به فتح واو به معنی تصدی وصاحب اختیاری یک کار است.وگفته شده است که معنای هر دو،یکی است وحقیقت آن،همان تصدی و صاحب اختیاری است.[۳۰]
علامه ی امینی برای مولی ۲۷ معنی مطرح کرده است وبعد از بررسی ودقت وبا ارائه ی استدلال و بیان قراین فقط معنای،اولی به شیء ،«اولویت داشتن وسزاوار تر از دیگران بودن » را مناسب ترین معنای کلمه ی مولی در حدیث غدیر دانسته است.[۳۱]
انشاءالله در بخش بررسی دلالی حدیث استدلالات ایشان کاملاً منعکس خواهد شد.
فصل اول : گونه شناسی حدیث غدیر
در مورد واقعۀ غدیر نقل های متفاوتی از شیعه و اهل سنت وجود دارد که می طلبد در این قسمت به نقل آنها بپردازیم و به تفاوتهای موجود مختصراً اشاره کنیم، نویسنده کتاب ارزشمند غایه المرام با کنکاش دقیق و محققانه و منصفانه در نوشته های عالمان حدیث شناس و روایت نگار شیعه و اهل سنت، مجموعۀ با ارزشی از اخبار غدیر یادداشت نموده ایشان ۸۹ طرق روایی از متون حدیثی اهل سنت را به همراه اسناد رجالی آنها به ثبت رسانده است. [۳۲]
بزرگانی از عامه که در این رهگذر مورد استناد قرار گرفته اند عبارتند از :
احمد حنبل |
(دیوان کبیر، ۲۳۳۹۸)
۶۱)لفظ جبرم، عشق را بی صبرکرد
وآنکه عاشق نیست،حبس جبر کرد
(بیت ۱۴۷۳)
انقروی:
شارح ضمن این که این بیت را یکی از دشوارترین ابیات مثنوی میداند معتقد بر این است که معنای لفظی بیت را نمیتوان بیان کرد ولی مفهوم آن را میتوان شرح کرد و این گونه میگوید:«ای سائل اگر از جبر گفتهام دلیلش این است که من به عشق لفظ جبر اطلاق میکنم.هر آنکه عاشق نیست،چون طایفه قدریه ومعتزله،اوجبر را حبس کرده یعنی منع کرده.»(انقروی،۱۳۸۰: ۵۹۷)
نیکلسون:
شارح همچون دیگر شارحان، بیت را از مبهمترین ابیات مثنوی میداند وبرای سهولت عقیده دارد که"لفظ جبرم” را به معنای«استفادهی من از لفظ جبر»و “عشق” را مفعول “کرد” در نظر بگیریم وجبر مصراع اول را جبر محمود و"جبر” در مصرع دوم را به جبر مذموم توصیف میکند وبیت را این گونه تأویل میکند:«قدرت مطلقهی الهی مانع امکان آزادی از سوی آدمیاست.چنین نظری تلویحاَ به معنای جدایی میان خالق ومخلوق، تضادّ دو اراده و انقیاد ومقهور واقع شدن ضعیف تر است.اماّ عارفان که حق تعالی را عشق وخویشتن را با او یکی میدانند«مجبور نیستند بلکه بر عکس،آنان از حالت ربایش عاری از جبر(بی صبری) فناء نفس وآزادی کامل احساس وعمل که با اراده معشوق موافقت وهماهنگی دارد بهره میبرند.» (نیکلسون،۱۳۸۴: ۲۳۵)
فروزانفر:
به نظر میرسد که شارح به درستی معنی ومفهوم بیت را فهمیده است وبا استناد به ابیات دیگر مثنوی آن را توضیح داده است که در این جا خلاصهی سخنش که شجری از آن برداشت کرده،را بیان میکنم:
به نظر او،«مولانا میان جبر وعشق که خاصیتش، برخاستن عاشق از مراد خویشتن و پسندیدن آنچه راست که جانان پسندد،فرق گذاشته است و فرق آن، درآن است که عاشق مبنای کارش برآزادی است و عاشقانه، لطف وقهر او را میپذیرد ولی انسان جبری بر اکراه و ناخوشنودی، ولی این نکته را غیر عاشقان نمی فهمند واز فنای عارفانه(که نوعی جبر محمود است)به جبر مذموم تعبیر میکنند:یا به تعبیر مولانا حبس جبر میکنند،اینجاست که عشق این جبر را برنمیتابد و نسبت به آن دو بی صبر میشود .(فروزانفر،۱۳۸۲: ۵۵۱)
زمانی:
زمانی ضمن این که بیت را از دشوارترین ابیات مولانا بر میشمرد عقیده دارد که بیت در بیان رفع ابهام از ابیات قبلی است و معنی بیت را این گونه بیان کرده است «سخن گفتن من از جبر ، صبر را از عاشق حق در ربود، زیرا عاشق حق به چنان مجاهده و تلاشی افتاد تا خود را به مقام معیت برساند و هستی خود را در هستی حق فانی سازد. و حال آن که کسی که درد عشق حق را ندارد و از آن فارغ است، جبر را زندانی پندار کرده است . یعنی جبر را در جای نامناسبش به کار برده است.»(زمانی، ۱۳۷۸: ۴۶۸)
استعلامی:
«عاشق از رنج راه عشق خشنود است، امّا کسی که در تمام مسائل،«لفظ جبر» بر زبان میاورد، در حقیقت رنجها را با ناخشنودی میپذیرد. این گونه جبر را، عشق تحمل نمیکند. همه چیز را در لفظ جبر “حبس کردن” کار کسانی است که عاشق حق نیستند. «معیت با حق» بهاین معنی است که چون حق در همهی احوال با همهی کائنات همراه است، مشیت او در همهی اعمال و احوال ما مؤثر و فاعل مطلق است .»(استعلامی،۱۳۸۷: ۳۸۶)
گولپینارلی:
بر خلاف دیگر شارحان به تفسیر بیت نپرداخته و هیچ گونه بحثی بر روی این بیت نکرده است و به معنی لغوی آن بسنده کرده است: « سخن گفتن من از جبر، عشق را ناشکیبا ساخت، آن کسی که عاشق نیست جبر را زندانی کرده است.» ( گولپینارلی، ۱۳۸۴:۲۵۴)
نظر اجمالی:
توضیحی که فروزانفر با استناد به ابیات دیگر مثنوی داده است ما را از شرح دیگران هر چند که آنها هم قابل تأمّل هستند، بی نیاز میکند:
ناخوش او خوش بود در جان من
عاشقم بر رنج خویش و درد خویش
۶۲)این، معیّت با حق است و جبر نیست
جان فدای یار دل رنجان من
بهر خشنودی شاه فرد خویش
(مثنوی، بیت ۱۷۸۸-۱۷۸۷/۱)
این تجلّی مه است، این ابر نیست
(بیت ۱۴۷۴)
انقروی:
« این معنا که ما گفتیم، در هر حال همراه حق است و از حق مستغنی و مستقل نیست و در جمیع مراتب محتاج ارادت حق و آفرینش حق است، وگرنه جبر نیست، این معنای مذکور تجلی ماه حقیقت و ظهور نور وحدت است، پس این ابر خطا و ضلا لت نیست.»( انقروی،۱۳۸۰: ۵۹۸)
نیکلسون:
نیکلسون “تجلّی مَه” را اینگونه بیان میکند:« یعنی در دل که منوّر به حقیقت است جایی برای ترس وجود ندارد.» (نیکلسون،۱۳۸۴: ۲۳۵)
فروزانفر:
شارح فقط به معنی “معیّت” پرداخته و چنین میگوید:« معیّت: حالت چیزی که همراه دیگری باشد،آنکه قوام آنها بدوست و بدون او نتوانند بود، این حالت را صوفیان« معیت قیومیه» مینامند که لازم« رحمت رحمانیه.» است. (فروزانفر،۱۳۸۲: ۵۴۸)
زمانی:
یکی از موضوعات مطرح در حسابداری شناسایی انگیزه های هموارسازی سود است. که از جمله میتوان به افزایش رفاه سهامداران، تسهیل قابلیت پیش بینی سود، افزایش رفاه مدیریت در کسب بازده بیشتر اشاره نمود. بنابراین یکی ازانگیزه هایی که پشتوانه نظری و تجربی بیشتری برخوردار است، انگیزه، کسب بازده بیشتر می باشد که در این تحقیق به طور خاص مورد بررسی و آزمون قرار میگیرد. بدین منظور سعی می شود تا وجود پدیده هموارسازی بر بازده غیرعادی شرکتهای نمونه مورد بررسی قرار گیرد. همچنین در نظر است تاثیر صنایع مختلف و اندازه شرکت در بررسی تاثیر هموارسازی سود بر بازده غیرعادی شرکت ها مورد توجه و آزمون قرار گیرد.
۱- ۲ اهمیت و ضرورت پژوهش:
موضوع افشای اطلاعات به نحو مناسب، جامع و کامل در گزارشهای سالانه شرکتها، در تصمیم گیری قشر وسیعی از افراد جامعه دخالت دارد. به همین دلیل موضوع این تحقیق کانون توجه مجامع حرفه ای، تدوین کنندگان استانداردها و صاحب نظران رشته حسابداری بوده و دامنه این بحث در چند دهه اخیر وسعت بیشتری داشته است.ضرورت انجام آن دسته از تحقیق های تجربی که در دهه های اخیر در رابطه با موضوع افشای مناسب و کامل اطلاعات وهموارسازی سود،امروزه بیش از هر زمان دیگری معلوم شده و در بازار سرمایه گذاری ایران می تواند راهگشای تصمیم گیرندگان و سرمایه گذاران باشد.بنابراین به دلیل فقدان استانداردهای حسابداری کافی در ایران و لحاظ داشتن اهمیت افشای کامل اطلاعات مالی در تصمیم گیری های اقتصادی ، بررسی ارتباط افشای کامل اطلاعات را با برخی متغیر های وابسته ضروری می کند. شناسایی این متغیرها، مانند هموارسازی سود،می تواند در تصمیم گیری استفاده کنندگان در جهت تشخیص جامعیت افشای صورتهای مالی حاوی بار اطلاعاتی باشد.
از دیر باز سود از دیدگاه تئوریسین ها و محققین حسابداری و مالی یکی از بحث بر انگیزترین مباحث حسابداری میباشد (هندریکسن،۱۹۹۳،ص۲۶)۱[۴].
سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است و درک و شناخت و رفتار سود حسابداری مقوله ای است که بر اثر گسترش فنون کمی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفاده کنندگان صورت های مالی شکل گرفته است و صرفأ از محدوده اندازه گیری فعالیت های گذشته فراتر رفته است و حسابداری را برای یاری رساندن به تصمیم گیرندگان توانا تر ساخته است. بنابراین علیرغم اینکه تئوری فراگیری در زمینه سود حسابداری وجود ندارد که مورد توافق همگان باشد، با اینحال بازهم سود به عنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی از اعتبار ویژه ای برخوردار است و در این راستا هر جریانی که سود را به طریقی دستخوش تغییر نماید نیز اهمیت می یابد. حتی با وجود استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، گزارشگری سود در عمل با چالشهایی مواجه بوده است. “سود"در تصمیم گیری یکی از معیارهای اصلی می باشد. پدیده هموارسازی سود به طور بالقوه می تواند در رفتار استفاده کنندگان از صورت های مالی موثر واقع شود و پیامدهایی را موجب شود و به ویژه از لحاظ تئوری این موضوع در بازارهای غیرکارای سرمایه ممکن از درجه تاثیر و اهمیت بیشتری برخوردار باشد.چ
۱-۳ اهداف تحقیق
هدف اصلی: تبین رابطه بین سطح افشای کامل اطلاعات مالی وهموارسازی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
اهداف جزیی
۱) تبیین رابطه بین سطح افشای شرکتها وهموار سازی سود
۲) تبیین رابطه بین به موقع بودن شرکتها و هموار سازی سود
۳) تبیین رابطه بین قابل اتکا بودن سطح افشاء وهموارسازی سود
اهدف کاربردی
نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده مدیران مالکان و سرمایه گذاران، بستانکاران، بانکها و موسسات مالی قرار گیرد.
۱-۴ - فرضیه های پژوهش:
فرضیه اصلی:
این تحقیق به دنبال بررسی این مسئله است که آیا ارتباط منفی و معناداری بین افشای کامل اطلاعات مالی با هموارسازی وجود دارد؟
فرضیههای فرعی:
فرضیه ۱: بین سطح افشای شرکتی وهموارسازی سودرابطه منفی معناداری وجوددارد.
فرضیه ۲: بین به موقع بودن افشای شرکتی وهموارسازی سود رابطه منفی معناداری وجوددارد.
فرضیه ۳: بین به قابل اتکا بودن افشای شرکتی وهموارسازی سود رابطه منفی معناداری وجوددارد.
۱-۵ تعریف مفهومی متغیرها:
در پژوهش حاضر با توجه به اهداف و فرضیات بیان شده، متغیرهای تحقیق به شرح زیر تعریف می شوند:
تعریف واژگان و اصطلاحات
افشاء اطلاعات:عبارت است از تجزیه و تحلیل مدیریت، یادداشتهای پیوست و صورتهای مکمل و مفهوم عمومی- تر افشاء، توزیع و ارائه اطلاعات است.حسابداران تمایل دارند از مفهوم محدودتری استفاده کنند و افشای ارائه اطلاعات مالی در مورد یک شرکت،گزارشگری مالی سالانه این شرکتها می دانند. سه مفهومی که از افشاء برداشت می شود عبارت است از افشای کافی،منصفانه و کامل. اصطلاح افشاء کافی بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار میگیرد که به حداقل مقدار افشاء، اشاره دارد و با هدف گمراه کننده نبودن صورتهای مالی مطابقت میکند. افشای منصفانه به هدف اخلاقی برخورد مساوی با همه استفاده کنندگان بالقوه در ارتباط با افشای اطلاعات مالی اشاره و افشای کامل به ارائه کلیه اطلاعات مربوط اشاره دارد(احمدپور،۱۳۸۶،۱۲)
تعاریف هموارسازی سود
تعاریف متعددی از هموارسازی سود توسط صاحبنظران و محققین حسابداری ارائه شده است که اکثر آنها از نظر مفهومی مشابهت دارند. برخی از این تعاریف عبارتند از:
“هموارسازی سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سود در حدود سطحی که برای شرکت سطح نرمال محسوب می گردد، تعریف می شود. “
“هموارسازی سود به عنوان روشی که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات جریان اقلام سود گزارش شده در حول سود مورد نظر پیش بینی شده استفاده می شود، تعریف می گردد. “
“هموارسازی سود:اعمال و اقدامات ارادی و آگاهانه ای است که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات سود با بهره گرفتن از تکنیکهای مشخص حسابداری انجام می پذیرد. “
“هموارسازی سودمی تواند به عنوان روشی تعریف شود که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات اقلام سود گزارش شده به وسیله حساب آرائی ساختگی (حسابداری)یا واقعی (معاملاتی)بکار گرفته می شود تا آنرا در حدود جریان سود مورد نظر برساند")بدری ۱۳۸۷ص. ۶۷).
مدل تحقیق:
برای آزمون اطلاعات پس رویدادی مدل های زیر مورد استفاده قرار می گیرد.
۱)مدلهای سنتی
۲)مدل ایمهاف
۳)مدل ایکل
مدل سنتی:
در این مدل فرض می شود که سود هنگامی هموار شده است که نوسان پذیری سود براساس یک مدل مورد انتظار کاهش داده شود. مدل سنتی به صورت ET=ET-1بیان می شود. پژوهشگران معمولاً از مدل های خطی روند زمانی نظیر مدل باکس- جنکیس۱۱[۵]استفاده کرده اند. وجه مشترک همه مدلهای مورد انتظار اینست که تمامی آنها سود هر دوره Eγ را تابعی از زمان با یک نرخ رشد ثابت و یا سایر پارامترهای گزینشی فرض می کنند.
۱) t=yt-1+(yt-1-yt-2)
۲) t=yt-1+α(yt-1-yt-2)+β(yt-2-yt-3)+γ(yt-3-yt-4)
۳) t=yt-1(1- t-1)
۴) t= yt-1(1- αt-1+βt-2+yt-3)
یاد آوری میشود که ضرایب α وβ وyگزینشی هستند نماد سود مورد انتظار وt متوسط نرخ رشد در صنعت است ولی این مدل یک سری مشکلاتی دارد. ایکل۲[۶]معتقد است که تحقیقات انجام شده بر مبنای این چهارچوب نظری مشکلاتی ذاتی و متعددی دارند. اولین مشکل این است که بایستی برای آزمون، یک مدل مورد انتظار تهیه کنیم که در واقع کاری پیچیده و ذهنی است. زیرا ممکن است مدل مورد انتظار نتواند فرایند ایجاد و سری زمانی سود را به نحو مطلوب و قابل قبول توصیف نماید.
دومین نقطه ضعف مدل سنتی این است که آزمون، فقط یک متغیرهموارسازی، برای جریان سودهای هموارشده، در یک زمان معینی ممکن است به نتایج متعصبانه ای منجر شود. زیرا ممکن است یک شرکت در آن واحد از چندین متغیرهموارسازی استفاده کرده باشد. از نقاط ضعف دیگر مدل های سنتی اینست که فقط برای یک دوره زمانی هموارسازی را بررسی می کند و بایستی برای آزمون یک سری زمانی بررسی شود و این ضعف در مدل ایمهاف بر طرف شد.
مدل ایمهاف۱[۷]
ایکل معتقد است که ایمهاف اولین محققی است که مدعی شده سودهای هموارشده می تواند تابعی از یک متغیر مستقل دیگری غیر از آنچه تا آن زمان عنوان شده بوده باشد خود ایمهاف از متغیر مستقل فروش به عنوان جایگزینی مناسب استفاده کرد. در مدل ایمهاف ابتدا سود و فروش به عنوان متغییر در یک رابطه رگرسیون زمانی به شکل زیر قرار می گیرند.
(زمان)+βα=سود
(زمان)+βα =فروش
سپس تغییر پذیری برای هر گرسیون بر مبنای اندازه R2 تعریف می شود. در نهایت به منظور تشخیص رفتار هموارسازی سود برای یک شرکت معین دو معیار تعریف می شود:
۱-هموارسازی سود زمانی واقع می شود که یک جریان هموار سود وجود دارد و در همان زمان رابطه ای ضعیف بین فروش و سود برقرار است و یا