وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲-۷- دختران و باور های غلط به ازدواج – 3

    1. جایگزین ها: در یک رابطه نه تنها پاداش ها و هزینه های واقعی را مبنا قرار می‌دهیم، بلکه آن را با پاداش ها و هزینه ها در سایر روابط نیز مورد مقایسه قرار می‌دهیم.

    1. سرمایه گذاری: تعهد به یک رابطه تنها به پیامدها و انتخاب‌های موجود بستگی ندارد، بلکه به میزان سرمایه گذاری انجام شده نیز مرتبط است. هنگامی که یک رابطه مستحکم تبدیل به یک رابطه کسل کننده و یکنواخت می شود، می‌توانیم آن را ترک کنیم اما این کار به آسانی امکان پذیر نیست، زیرا ما در روابطمان وقت و انرژی صرف کرده ایم، سرمایه و دوستان مشترک داشته و شاید بسیاری از فرصت ها و موقعیت های خود را وقف شریک زندگی مان کرده ایم و اکنون تمایلی به ایجاد رابطه با فرد دیگر نداریم.

۲-۲-۵-۴- نظریه ی برابری:

نظریه ی برابری والستر از نظریه تبادل اجتماعی هومانس نشأت گرفته است. اصل برابری بیان می‌کند، چنانچه پاداشی که افراد از یک رابطه به دست می آورند، انعکاسی از آن چیزی باشد که در آن رابطه صرف کرده‌اند، رابطه رضایت بخش و مطلوب است. برابری به معنای تساوی نیست. چنانچه یک طرف سهم بیشتری در یک رابطه بگذارد باید میزان بیشتری از آن رابطه به دست آورد. ‌بنابرین‏ نظریه تساوی پیش‌بینی می‌کند در روابطی که یکی از طرفین سود فراوان یا اندکی به دست می آورد، آن رابطه رضایت بخش نیست. فردی که در رابطه سود نمی برد به سمت عصبانیت، بی میلی و محرومیت سوق داده می شود و در افراد منفعت طلب نیز ممکن است احساس گناه و ناراحتی پدید آید. اگرچه هر دو حالت عدم توازن نامطلوب است، جای تعجب نیست که زیان و خسارت بیشتر از منفعت طلبی و سودجویی، نارضایتی به بار می آورد( دایر، ترجمه ی سپاه منصوری، ۱۳۸۶). مطالعات نشان می‌دهد که رضامندی زناشویی به سازگاری کلی فرد کمک می‌کند؛ یعنی همسرانی که از سازگاری زناشویی بالایی برخوردارند، عزت نفس بیشتری دارند و در روابط اجتماعی سازگارترند. سازگاری زناشویی نتیجه ی فرایند زناشویی و شامل عواملی مانند ابراز محبت و عشق همسران، احترام متقابل، روابط جنسی، تشابه نگرش، چگونگی ارتباط و حل مسئله است. عوامل متعددی رضامندی زناشویی زوجین را تحت تأثیر قرار می‌دهند که از آن جمله می توان به رضایت از خلق و خوی همسر، اعتماد، وفاداری و عشق و درآمد و اشتغال همسر اشاره کرد(شاکریان، ۱۳۸۵).

بایستی توجه داشت که رضامندی زناشویی می‌تواند دامنه ای از مطلوب تا نامطلوب را در برگیرد (مرادی، ۱۳۸۶). اینکه افراد در کدام قسمت این دامنه قرار می گیرند بایستی عواملی که در رضایت مندی زناشویی نقش دارند مورد بررسی قرار گیرد (اسچورمن و کروک[۴۲]، ۲۰۰۱). محققانی مانند کلارک، فیتنس و بریستی[۴۳] (۲۰۰۱) معتقدند که سازه هوش هیجانی، یا لااقل برخی از جنبه‌های آن ظرفیت غنی سازی یک ازدواج توأم با سازگاری و رضایت مطلوب و با ثبات را دارا است. آنان بر این باورند که توانایی درک و پذیرش افکار، احساسات و عواطف یکدیگر در زندگی زناشویی، با احساس رضامندی بیشتری همراه است.یکی از عوامل مؤثر در رضامندی زناشویی اعتماد نسبت به محبت همسر و رضایت خاطر از توجه و محبت وی باید دانست( پاتریک[۴۴]، ۱۹۵۵).

۲-۲-۶- ازدواج و خانواده در دوران نوین

در دوران نوین و در جوامع صنعتی، ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، اشکال، ساختار و ارزش های خانواده و به طور کلی الگوهای همسرگزینی و نظام خانواده تحت تأثیر صنعتی شدن دچار تغییر و تحول شده و در جوامع رو به توسعه با آهنگی آرام در حال تغییر است از جمله:

امروزه، شبکه خویشاوندی مبتنی بر تبار و طایفه در اکثر جوامع تأثیر خود را از دست داده است؛

ترویج ازدواج های غیرخویشاوندی به جای ازدواج های مبتنی بر خویشاوندی، به ویژه در نقاط شهری، روابط اجتماعی، روابط بین گروهی، رشد شخصیتی و بهبود نسل را دستخوش تغییر نمود.

با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هسته ای، نحوه انتخاب همسر نیز در بسیاری جوامع تغییر یافته است، زیرا در خانواده گسترده، ازدواج مبتنی بر تصمیمات و نظریات افراد و اعضای خانواده بود، ولی با هسته ای شدن خانواده ها، حق انتخاب آزاد همسر در جامعه هنجار شده است؛

آزادی عمل زنان در ازدواج، تصمیم گیری در خانواده، عادی شدن طلاق و موارد مشابه، از جمله تغییرات ازدواج و خانواده محسوب می شود؛

به دنبال تغییر در نظام هنجاری جامعه، تغییر در ارزش ها و گسترش شهرنشینی، رفع محدودیت در روابط بین دو جنس مخالف کاهش یافته که به نوبه خود بسیاری از الگوهای رفتاری، ارزش های مربوط به خانواده و هنجارهای موجود در جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. (شیخی، ۱۳۸۲).

امروزه همسرگزینی آزاد از ویژگی های خانواده (هسته ای) در دوران نوین است و عشق و علاقه در تکوین ازدواج، نقش اصلی دارد، مع الوصف این آزادی انتخاب همسر بر حسب نوع جامعه و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی و زیستی از جمله مذهب، نژاد، قومیت و طبقه، مشروط و مقید می‌گردد، به عبارت دیگر ازدواج بر حسب تجانس انجام می شود و هر فردی به طور متعارف با کسی از طبقه، مذهب، نژاد و قومیت خود ازدواج می‌کند که این نوع ازدواج را ازدواج متجانس می‌گویند. نتایج تحقیقات همسرگزینی حاکی از آن است که اکثر ازدواج ها، متجانس و درون گروهی هستند؛ تشابهات قشری، مذهبی، خانوادگی در میان زوج هایی که با یکدیگر ازدواج کرده‌اند، به حدی زیاد است که نمی توان آن را تصادف دانست، بلکه نشان دهنده این نکته است که روندهای اجتماعی با قرار دادن ‌گروه‌های مشابه در کنار یکدیگر، همسرگزینی آن ها را نیز تعیین می‌کنند. البته در برخی موارد ازدواج میان دو طبقه متفاوت نیز مشاهده می شود. ازدواج افراد با طبقات بالاتر از خود صرفاً بر اساس یک ویژگی منحصر به فرد رخ داده است، امروزه ازدواج ها بر اساس تجانس سنّی نیز بسیار دیده می شود و این تفاوت سنی معمولاً حدود ۲ تا ۳ سال است( نادری و همکاران، ۱۳۹۰).

ازدواج میان همسایگان که معمولاً از لحاظ شغل، درآمد و سایر ویژگی های قشری مشابه هم هستند، بسیار متداول است، البته هر خانواده ای، در جامعه از طریق روابط اجتماعی که برای فرزندان خود ایجاد می‌کند، امکان ازدواج نامتجانس را کم و امکان ازدواج متجانس را زیاد می‌کند. (اعزازی، ۱۳۸۹)

امروزه در جوامع اروپایی، میزان رشد جمعیت، روندی کاهشی دارد و صرف نظر از تنظیم خانواده، ازدواج در سنین بالا صورت می‌گیرد. واحد خانواده به طور متوسط دارای فرزند کمتری است. در جوامع غربی، شکل جدیدی از خانواده تحت عنوان همزیستی مشترک، خارج از قالب ازدواج رسمی و قانونی، متداول و روندی افزایشی به خود گرفته است و نسبت ولادت های خارج از ازدواج های مشروع تا حد زیادی در جامعه غربی افزایش یافته که خود موجب ایجاد نوعی بحران در این جوامع شده است. (شیخی، ۱۳۸۸).

۲-۲-۷- دختران و باور های غلط به ازدواج

مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | ۴-۳ نمونه و روش نمونه گیری – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۳-milinda G& moyoL.B& Henkin

۴- randolt

۵- gim beberd

۴۸

– آنیتا لیو۱ (۲۰۰۷) در تحقیقی تحت عنوان (( بررسی افزایش تعهد سازمانی به دنبال توانمند سازی شغلی )) در بین نقشه برداران صنایع ساخت و ساز در هنگ کنگ ‌به این نتیجه دست یافت ، زمانی که درک کارکنان از قدرت کار افزایش می‌یابد به دنبال آن تعهد سازمانی را افزایش می‌دهد. همچنین توانمند سازی شغلی مستلزم ایجاد تعهد عاطفی می‌باشد و نوع مدرک تحصیلی و ملیت رابطه معنی داری با هر دو بعد تعهد سازمانی یعنی کارایی و دوام دارد

استیون اسمیت سون و همکاران ۲(۲۰۰۲) در تحقیقی تحت عنوان (( مطالعه توانمند سازی معلمان در انگلستان ‌به این نتایج دست یافتند که در ایجاد تغییرات و توانمند کردن معلمان بسیج عوامل فردی ، تمرکززدایی در تصمیم گیری ها ، تغییر در ساختار سلسله مراتب و پاداش دهی تاثیر مستقیم دارد و در چنین مواردی مسئولیت اصلی در تغییرات مربوط به معلمانی است که به دنبال بهبود ، حل مسئله ، توجه به کیفیت برنامه ریزی و زمانبندی و پذیرش مسئولیت های بیشتر هستند ( استیون اسمیت و همکاران ، ۲۰۰۲).

– لیندا شریدن۳ (۲۰۰۹) در تحقیقی تحت عنوان (( مهار زمان : توانمند سازی معلمان در محل مدارس بر روی معلمان در منطقه ای از استرالیا )) با اجرای برنامه ای حساب شده در فاصله سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ ، ‌در مورد چگونگی ایجاد کنترل بر زمانبندی کاری و جلوگیری از فعالیت های مزاحم و اخلال گر ‌به این نتیجه دست یافت که حمایت مدیران و کمک آنان برای تمرکز بر روی وظایف محوله و در خواست از افراد برای ثبت فعالیت ها و ارزیابی نتایج حاصله و ارائه فرصت به آن ها برای بررسی نتایج ارزیابی ها در بحث گروهی تاثیر مثبتی بر ایجاد رضایت معلمان ، تسریع در امور و انجام درست کارها دارد ( لیندا شریدن ،۲۰۰۹)

– هامبوراستد و همکاران۴ (۲۰۰۸) در تحقیقی تحت عنوان (( توانمند سازی در سازمان های قدرتمند چینی)) با مطالعه بر روی کارکنان ۶ هتل چهار و پنج ستاره در ماکائوی چین ‌به این نتیجه دست یافتند که توانمند سازی کارکنان به طور مثبتی منجر به ایجاد تمایل برای ارائه خدمات بیشتر توسط آنان شده و همچنین پاداش مبتنی بر عملکرد و حمایت ناظرین و سازمان تاثیر مستقیمی بر توانمندی کارکنان دارد ( هامبوراستد و همکاران ، ۲۰۰۸)

– هرزبرگ ، ماسنر و اسنایدر من ۵( ۱۹۵۹) در مطالعات خود در زمینه تجربیات و احسا سات ۲۰۰ مهندس و حسابدار ۹ شرکت بزرگ ‌به این نتیجه رسیدند که می توان عواملی را که به رضایت شغلی کارکنان منجر می شود در یک گروه جای داد ، و عواملی دیگر را که به نارضایتی منتهی می شود در گروهی دیگر. برای نمونه ، عواملی نظیر ( موفقیت در انجام کارها )( تشخص ) ( قبول مسئولیت ) و ( امکان پیشرفت شغلی ) باعث می شود کارکنان احساس رضایت شغلی کنند. که ‌به این عوامل اصطلاحا عوامل برانگیزنده گفته می شود. و آزمودنیهایی بودند که از شغل خود رضایت نداشتند و در خصوص ( خط مشی سازمان ) ، ( شیوه سر پرستی ) ( میزان حقوق و دستمزد )، ( روابط بین کارکنان ) و ( شرایط کار ) احساس نارضایتی داشتند.

۱- Anita lio

۲- stiven smit son&….

۳- linda sheriden

۴- hombor sted&…

۵- Herzberg & maestro & steiderman

۴۹

– از دیگر مطالعات انجام شده پژوهش های اولیه ، مطالعه لارنس۱ ( ۱۹۴۹ ، به نقل از هرسی و بلانچارد ، ۱۹۹۳ ) است که روی کارگران کارخانه های صنعتی انجام شد. در این مطالعه از مدیران و سر پرستان این مرکز خواسته شد به جای کارگران ، عواملی را که کارگران ‌در مورد شغل خود خواهانند درجه بندی کنند. کارگران نیز این درجه بندی را انجام دادند. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که سر پرستان به گونه ای کلی به حقوق مناسب ، امنیت شغلی ، ارتقاء و شرایط مناسب کار به عنوان عواملی که کارگران از شغل خود می خواهند بالاترین رتبه را دادند. از سوی دیگر ، کارگران بیش از هر چیز به قدردانی کامل به خاطر کار ، احساس سهیم بودن در کار ، و درک همدلانه مشکلات شخصی اهمیت دادند.

– لوکه ۲( ۱۹۷۶) معتقد است که متغیر های مرتبط با کار ( نظیر خصوصیات شغل ، مسئولیت ها ، حجم کار ، و کنترل راهبرد ها ) برای درک نگرش های شغلی از اهمیت بیشتری برخوردار رند و منجر به رضایت شغلی بیشتری می‌گردند.

هو۳ ( ۲۰۰۶) معتقد است که بین زندگی کاری و رضایت شغلی رابطه مثبت وجود دارد ، بلکه کیفیت زندگی کاری بر روی کاهش فشار شغلی و رضایت شغلی نیز تاثیر مثبتی می‌گذارد .

گودال۴ (۲۰۰۳) معتقد است که در آمد اندک دستیاران اعضای هیئت علمی تاثیر بسیار زیادی بر نار ضایتی آن ها از شغلشان دارد ‌بنابرین‏ حقوق و دستمزد و میزان پاداش دهی رابطه مستقیم با رضایت شغلی دارد.

– نتایج تحقیقات کولی و تدوراکس۵ ( ۲۰۰۳) نشان می‌دهد که بین امنیت شغلی و رضایت شغلی رابطه مستقیمی وجود دارد.

۱- larens

۲- loke

۳-ho

۴- godal

۵- koli & tedoraks

۵۰

فصل سوم

فرایند پژوهش

۱-۳ مقدمه

در این فصل به روش پژوهش و جامعه آماری و نمونه و روش نمونه گیری و همچنین ابزار پژوهش و چگونگی تئین روائی و پایائی ابزار پژوهش و روش تحلیل آماری پرداخته شده است.

۲-۳ روش پزوهش

روش این پژوهش توصیفی است زیرا هیچگونه دخل و تصرفی در آن نداشته و فقط آنچه بوده را مشاهده توصیف و تحلیل نموده . همچنین با توجه به اینکه در این پژوهش نگرشهای افراد پرسیده شده یک تحقیق زمینه یابی محسوب می شود.

۳-۳ جامعه آماری :

جامعه آماری پژوهش حاضر ، کلیه دبیران منطقه ۱۸ آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ مشغول به خدمت هستند که طبق آمار ارائه شده از سوی واحد آمار منطقه مربوطه ۲۵۴۲ نفر در سال جاری مشغول به خدمت می‌باشند .

۴-۳ نمونه و روش نمونه گیری

تعیین حجم نمونه

در این پژوهش تعداد نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان محاسبه شده است. بدین ترتیب که با توجه به حجم جامعه آماری که تعداد۲۵۴۲ نفر از دبیران در سال جاری مشغول به خدمت هستند تعداد افراد نمونه برای این تحقیق بر اساس جدول مذکور ۳۳۵ نفر تعیین شده است. با توجه به تعداد نمونه ، با پیش‌بینی احتمال عدم تکمیل یا تحویل تعدادی از پرسشنامه‌ها توسط دبیران ، تعداد ۳۶۸ پرسشنامه ، در بین دبیران توزیع شد، که پس از بررسی های به عمل آمده از۳۴۳ پرسشنامه برگشت داده شده ، ۳۴۰ برگ از آن ها قابل استفاده و تجزیه و تحلیل بود

روش نمونه گیری

در این پژوهش برای نمونه گیری ، از روش سیستماتیک استفاده شده است. در این روش ، ابتدا تعدادکل جامعه آماری

۵۲

که شامل ۲۵۴۲ نفر ‌از دبیران منطقه ۱۸ که در سال جاری مشغول به کار هستند را را بر تعدادنمونه ۳۳۵ نفر می‌باشد تقسیم نموده و عدد ۷٫۵۸ به دست آمد که با تقریب کمتر از ۱ عدد ۸ به دست آمد که نشان دهنده فاصله نمونه گیری می‌باشد .سپس از بین فهرست کل دبیران درمدارس به فاصله ۸ تایی طبق فرمول زیر انتخاب شده اند.

اولین فرد نمونه نفر هشتم

دومین فرد نمونه نفر شانزدهم ۱۶ = (۸+۸)

سومین فرد نمونه نفر بیست چهارم ۲۴= (۸+ ۱۶ )

پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 12 – 8

      1. سبک فرزند پروری مستبدانه[۳۹]: والدینی که از سبک مستبدانه در تربیت فرزندان استفاده می‌کنند نیز متوقع هستند، ولی برای پیروی کردن آنچنان ارزش زیادی قایل هستند که فرزندانشان دوست ندارند پیروی کنند. ” همان کاری که من گفتم انجام بده ” نگرش این والدین است. در نتیجه، چون آن ها انتظار دارند فرزندانشان از دستورات بزرگترها، بی چون چرا اطاعت کنند، کمتر به گفتگو با آن ها می پردازند. اگر کودک اطاعت نکند، والدین مستبد به فشار وتنبیه متوسل می‌شوند. بامریند دریافت که کودکان پیش دبستانی دارای والدین مستبد، مضطرب، گوشه گیر و ناخشنود بودند. وقتی که آن ها با هم سالانشان تعامل می‌کردند، در صورت ناکامی، با خصومت واکنش نشان می‌دادند. مخصوصا پسرها، خشم و سرپیچی زیادی نشان می‌دادند، دخترها، وابسته و بی علاقه به کند و کاو بودند، و از تکالیف چالش انگیز عقب نشینی می‌کردند (همان منبع).

    1. سبک فرزند پروری آسان گیرانه[۴۰]: والدینی که از سبک آسان گیرانه برای پرورش کودکان استفاده می‌کنند، مهرورز و پذیرا هستند، ولی متوقع نیستند و از هر گونه اعمال کنترل، خودداری می‌کنند. والدین آسان گیر به فرزندان اجازه می‌دهند در هر سنی که هستند، خودشان تصمیم بگیرند، در حالی که، هنوز قادر به انجام این کار نیستند. آن ها می‌توانند هر وقت که دوست دارند غذا بخورند و بخوابند و هر قدر که می خواهند تلویزیون تماشا کنند. آن ها مجبور نیستند طرز رفتار خوب یاد بگیرند یا کارهای خانه را انجام دهند. گرچه برخی از والدین آسان گیر واقعا معتقدند که این روش بهترین روش است، ولی از توانایی خود در تاثیرگذاری بر رفتار فرزندشان مطمئن نیستند و از لحاظ اداره کردن خانه خود، بی کفایت و بی برنامه هستند. بامریند دریافت که فرزندان والدین آسان گیر، خیلی ناپخته به بار می‌آیند. آن ها در کنترل کردن تکانه ها یشان مشکل داشتند و وقتی از آن ها می خواستند کاری را انجام دهند که با تمایلاتشان مغایر بود، اطاعت نمی کردند. ضمنا آن ها بسیار پرتوقع و وابسته به بزرگترها بودند، و در مقایسه با کودکانی که والدینشان کنترل بیشتری اعمال می‌کردند، در تکالیف پیش دبستانی استقامت کمتری نشان می‌دادند. رابطه بین تربیت آسان گیرانه و رفتار وابسته، مخصوصا در پسرها، نیرومند بود (کری، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۵).

  1. سبک فرزند پروری بدون دخالت ( بی توجه )[۴۱]: در این سبک، کم توقعی با بی اعتنائی و طرد همراه است. والدینی که دخالت نمی کنند اغلب افسرده هستند و استرس زندگی به قدری آن ها را از توان انداخته که وقت وانرژی کمی برای فرزندانشان دارند. فرزند پروری بدون دخالت در حالت شدید آن، نوعی بدرفتاری با کودک است که بی توجهی نامیده می شود. این شیوه، مخصوصا اگر اوایل زندگی شده باشد، تقریبا تمام جنبه‌های رشد، از جمله دلبستگی، شناخت و مهارت‌های هیجانی و اجتماعی را مختل می‌کند (همان منبع).

تحقیقات اولیه صورت گرفته نشان داده است که کودکان خلاق در خانواده هایی پرورش یافته اند که فقدان سلطه گری و خطاپذیری جزو مشخصه‌ های آن بوده است. واتسون (۱۹۶۰) گتزلز و جکسون (۱۹۶۲) شیفر ( ۱۹۷۰) در مطالعات خود دریافتند که رفتار والدین با کودکان خلاق آزادمنشانه تر و مسامحه کارانه تر بوده، خواندن را زود آموخته، قوه تخیل داشته و سرگرمی‌های خلاقانه ( شعر ونقاشی )داشته اند مادران دانش آموزان باهوش دغدغه دائمی و وسواس گونه ای ‌در مورد موفقیت تحصیلی، رعایت آداب و نظم فرزندان خود داشته اند در حالی که مادران کودکان خلاق در این خصوص حساسیت کمی داشته و بیشتر بر مفهوم ارزش‌ها و استقبال از مشکلات زندگی تأکید می‌کنند. همچنین مادران افراد خلاق خیلی کمتر از مادران دیگر از مخاطرات واهمه داشته و از پول، مسائل و مشکلات اقتصادی سخن می‌گویند( میناکاری، ۱۳۶۸). کروپلی ( ۱۹۶۷) داستان دختری خلاق بنام کاترین و پسری غیر خلاق بنام تام را چنین تشریح می‌کند: درمورد کاترین والدین آزادی عمل کافی و امکان مخالفت با نظر والدین را به کودک داده و حمایت محدودی بعمل می آورند اما ‌در مورد تام والدین اجازه اتخاذ کوچک‌ترین تصمیم را نمی دهند و پیوسته راهنمای عمل فرزندشان هستند و برای موفقیت او همه چیز را مهیا می‌سازند اما نتیجه به موفقیت منجر نمی شود. تحقیقات لیندبلد[۴۲] ( ۱۹۷۶) نشان داده است که رشد قوه خلاقیت کودکان تا حدود زیادی به نحوه تعامل والدین در این خصوص دارد (کفایت، ۱۳۶۷).

دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۲-۵- مروری بر عقاید نظریه پردازان معروف سرمایه اجتماعی – 8

۲-۲-۵- مروری بر عقاید نظریه پردازان معروف سرمایه اجتماعی

  • فرانسیس فوکویاما:

فوکویاما عقیده دارد “سرمایه اجتماعی را به سادگی میتوان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند”. مشارکت در ارزش ها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد، چرا که این ارزش ها ممکن است ارزش‌های منفی باشد، او از هنجارهای منفی در گروه هنجار موجود در مافیای ایتالیا را مثال می زند و داستانی را تعریف می‌کند که پدری فرزند خردسال خود را، با آگاهی ترس فرزند از بلندی، او را بالای ارتفاعی از دیوار قرار می‌دهد و فرزند را ترغیب به پریدن به سوی خود می‌کند فرزند به امید افتادن در بغل پدر می پرد اما پدرجا خالی می‌دهد و فرزند با صورت به زمین می‌خورد. فوکویاما با بیان این داستان نتیجه می‌گیرد که هنجارموجود در مافیا این است که حتی به پدر و مادرت هم اعتماد نکن این هنجار ممکن است هنجار منفی باشد ولی باعث انسجام گروه مافیا است. فوکویاما اعتقاد دارد که در ارتباط با سرمایه اجتماعی باید دو نکته را روشن کرد :

۱- سرمایه اجتماعی ‌به این دلیل زیر مجموعه سرمایه انسان نیست چرا که این سرمایه متعلق به گروه هاست و نه به افراد، هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل می‌دهند. درصورتی معنی دارد که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد.

۲- سرمایه اجتماعی با توجه با علم سیاست وعلم اقتصاد لزوماً چیز خوبی نیست، در این علوم همکاری و همیاری برای تمام فعالیت های اجتماعی خواه خوب یا بد ضروری است. ( فوکویاما ، ۱۳۷۹، صص۱۳-۱۰)

  • پیربوردیو

بوردیو به عنوان یکی از پیشگامان طرح مفهوم سرمایه اجتماعی است و از معتقدین ساختار گرا است و بر این باور است که میزان سرمایه اجتماعی که یک فرد از آن برخوردار است، بسته به اندازه شبکه ارتباطات وی می‌تواند به طور مؤثری تغییر یابد.( بوردیو ، ۱۹۸۶ ، ص ۲۴۹ )

بوردیو در بحث از انواع سرمایه به سه نوع سرمایه اقتصادی ، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی اشاره دارد و تقلیل انواع سرمایه به سرمایه اقتصادی را،که جهان مبادلات رایه مبادله تجاری فرو می کاهد، اختراع تاریخ سرمایه داری می‌داند. از نظر او توضیح ساختار و کارکرد جهان اجتماعی غیر ممکن است، مگر آنکه سرمایه نه فقط به همان شکلی که نظریه اقتصادی آن را به رسمیت می شناسد، بلکه در تمامی اشکال آن از نو شناخته و معرفی شوند . بوردیو خود آن ها را این چنین معرفی می‌کند : سرمایه بسته به حوزه فعالیت آن می‌تواند خود را به سه شکل بنیادی درآورد:

۱- به عنوان «سرمایه اقتصادی »که بی درنگ و مستقیما قابل تبدیل به پول است و میتوان آن را به شکل مالکیت حقوقی نهاینه کرد.

۲-به عنوان سرمایه فرهنگی که بسته به شرایط معین قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و میتوان آن را به شکل کیفیت آموزشی نهادینه کرد.

۳- به عنوان « سرمایه اجتماعی » که از تعهدات(روابط) اجتماعی تشکیل شده و در شرایطی معینبه سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و میتوان آن را به شکل القاب اشرافی (در شکل اصالت و شهرت) نهادینه کرد. (بوردیو ، ۱۹۹۷ ، ص۵۳۳)

در جامعه شناسی بوردیو ، نتایج و بازده های اقتصادی و اجتماعی به واسطه دسترسی متفاوت با انواع مختلف از سرمایه مثل سرمایه اجتماعی شکل می‌گیرد. ( کلربی والیس و دولاری[۵۰] ، ۲۰۰۴ ، ص ۲۴۸ ) از نظر بوردیو سرمایه اجتماعی، جمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجه مالکیت شبکه با دوامی از روابط نهادینه شده بین افراد و به عبارت ساده تر، عضویت در یک گروه برای دستیابی به منابع آن گروه است. البته سرمایه اجتماعی مستلزم شرایطی به مراتب بیش از وجود صرف شبکه پیوندها می‌باشد. در واقع، پیوندهای شبکه ای می بایست از نوع خاصی باشند، یعنی مثبت و منفی براعتماد باشند، از نظر بوردیو سرمایه اجتماعی در نهایت پاداش اقتصادی یا همان سرمایه اقتصادی را به همراه دارد. (وینتر[۵۱] ، ۲۰۰۰ ، ص ۲ )

  • نان لین

لین با طرح نظریه منابع اجتماعی مشخصا این مسئله را مطرح ‌کرده‌است که دست یابی به منابع اجتماعی و استفاده از آن ها ( منابع نهفته در شبکه های اجتماعی) می‌تواند به موقعیت های اجتماعی – اقتصادی بهتر منجر شود. از نظر وی سرمایه اجتماعی از سه جز تشکیل شده است: منابع نهفته در ساختار اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد ‌به این گونه منابع اجتماعی و استفاده و گرد آوری این گونه منابع اجتماعی در کنش های هدفمند. ( لین ، ۱۹۹۹، ص۸) مباحث مطرح شده توسط لین صرفا ‌بر منافع فردی سرمایه اجتماعی متمرکز است و سرمایه اجتماعی را در درجه اول امری فردی می‌داند که افراد با انگیزه کسب سود برای خود، اقدام به سرمایه گذاری در روابط اجتماعی می نمایند. اگرچه ممکن است به زعم لین مانند سرمایه انسانی، سرجمع این دارایی های ارتباطی به نفع جامعه نیز تمام شود. ( توسلی ، ۱۳۸۴ ، ص ۳۴)

  • کلمن

جیمز کلمن، یکی از بزرگترین دانشمندان علوم اجتماعی پنجاه سال اخیر،از فردگرایی[۵۲] به عنوان “رویای فراگیر جامعه نوین”[۵۳] یاد می‌کند. این رویا جامعه ای متشکل از افراد مستقل است که هر یک برای دستیابی به اهداف مستقل عمل می‌کند و به تنهایی به هدف های خود می‌رسند کارکرد این سیستم اجتماعی شامل ترکیبی از فعالیت های این فرد مستقل است. کلمن سرمایه اجتماعی را مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیر رسمی می‌داند، مشروط براینکه این هنجارها شامل ارزش های مثبت مانند صداقت و ادای تعهدات و ارتباطات دو جانبه باشد.(کلمن ، ۱۹۹۰ ، ص ۱۱۱) برخلاف بوردیو، کلمن از واژگان مختلفی برای تعریف سرمایه اجتماعی کمک گرفت وی مفهوم سرمایه اجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرد. کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی از نقش کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه داد و نه تعریف ماهوی بر این اساس سرمایه اجتماعی شی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آن ها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند، و کنش های معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می‌کنند. سرمایه اجتماعی، مانند شکل های دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدف های معینی را که در نبودن آن دست یافتنی نخواهد بود امکان پذیر می‌سازد. سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و انسانی کاملا تعویض پذیر نیست، اما نسبت به فعالیت‌های بخصوصی تعویض پذیر است شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنش های معینی ارزشمند است ممکن است برای کنش های دیگر بی فایده یا حتی زیانمند باشد. سرمایه اجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکی تولید قرار دارد. (کلمن، ۱۳۷۷ ، ص ۴۶۲)

پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی | گفتاردوم: استقلال مالی – پایان نامه های کارشناسی ارشد


در همین راستا از نگاه امام خمینی (ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران در خصوص اهمیت دستگاه قضایی فرمود: «می دانید جمهوری ما اسلامی است و اگر قضاوتش که در رأس آن تقریباً واقع است اسلامی نباشد، ما نمی توانیم به جمهوری مان جمهوری اسلامی بگوییم و این باز جمهوری غیر اسلامی می­ شود. جمهوری اسلامی باید همه نهادهایی که دارد اسلامی باشد از همه مهم تر قضا و قضاوت است که باید موازین اسلام باشد».


ایشان با اشاره به استقلال قوه قضائیه در همه جای دنیا، استقلال آن را در جمهوری اسلامی در پرتو موازین اسلامی دانسته و می­فرمود: «همه جای دنیا قوه قضائیه مستقل است، حالا ما درکشور خودمان که استقلال داریم، نگاه اسلام به قوه قضائیه مستقل بوده و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند»[۴۸].

ایشان در همین سخنرانی و بیانات دیگر خود رعایت استقلال دستگاه قضایی و قضات را لازم شمرد و انجام امور ذیل را نافض این استقلال قلمداد می کرد: دخالت مقامات دیگر در قوه قضائیه گوش سپاری قضات به توصیه های ناحق، نقض حکم قاضی حتی از سوی مجتهد دیگر، جوسازی روزنامه ها و سخنرانان برعلیه قوه قضائیه و تضعیف آن، ایستادگی در برابر احکام قضایی، ترتیب اثر دادن به توصیه ها از سوی قضات. با این توضیحات با توجه به داشتن استقلال قضات باید با کمال احتیاط و با کمال ندرت کسی که مجرم است را به جزای عمل خودش برسانند، و توجه به توصیه را از احدی قبول نکنند حتی مقامات قوه مجریه باشند. و قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد. قاضی آزاداست و باید در محیط آزاد عمل کند و چون قاضی مستقل است باید خودش نظر بدهد و تصمیم بگیرد برای احقاق حق.


نمونه ­ای از استقلال قضا و قاضی در اسلام می­پردازیم که استقلال قوه قضائیه از حکومت و قدرت است. (فضل ابن ربیع وزیر متنفذ و مقتدر هارون الرشید در محکمه «ابویوسف قاضی القضات کشور اسلامی» حضور پیدا نمود و ‌در مورد پرونده ای شهادت داد قاضی ابویوسف شهادت او را نپذیرفت و این امر به خلیفه با آن اقتدار و شوکتش بسیار سنگین و گران آمد که قاضی او شهادت وزیر ذی نفوذ او را نپذیرفته و در واقع او را تنبیه ‌کرده‌است بدین جهت خلیفه به قاضی اعتراض نمود که به چه دلیل شهادت فضل بن ربیع را نپذیرفتی؟ قاضی ابویوسف با شجاعت و صراحت گفت من خودم بارها شنیده­ام که فضل خود را بند بند خلیفه می­خوانده، او اگر راست می گفته که بنده خلیفه است، شهادت بردگان در فتوای من مسموع و پذیرفته نیست و اگر دروغ می­گفته است، دروغگو فاسق است و شهادت آدمهای فاسق مقبول نیست و در هر دو صورت شهادت او در محکمه من قابل قبول و پذیرش نسبت خلیفه و وزیرش احساس کردند که اگر موضوع را پس بگیرند نه تنها قاضی زیر بارش نخواهد رفت بلکه آبرویش بر باد خواهد رفت از ادامه موضوع منصرف شدند[۴۹]).

آری بی شائبه است این قضاوت چون در صدر اسلام هم استقلال قضایی جایگاه رفیعی داشت بنظر می­رسد حال هم به همان روش به صورت قوی و محکم باید ‌به این استقلال پایبند بوده و به آن ارج نهاد چرا که دستگاه قضا پناهگاه مردم ستمدیده است و پشتیبان آن ها و قضاوت شریف دوم بدون هیچ واهمه ای و توجه به افراد و گروه ها به طور مستقل عمل نمایند و وظیفه همگان است که ‌به این استقلال افتخار کنند که از اهمیت ویژه و اساسی برخوردار است.

گفتاردوم: استقلال مالی


دستگاه قضایی برای انجام بهینه وظایف و تکالیف قانونی خود نیازمند داشتن امکانات و بودجه لازم است، وضعیت زندگی قضات باید بگونه­ای باشد که با خیالی آسوده به قضاوت بپردازند. این مهم در فرامین حضرت علی (ع) آشکارا دیده شده است و نیز ‌می‌توان در رویه عملی بسیاری از کشورها در برخورد با قضات و ارتقای شأن و مرتبت مادی و معنوی ایشان اهمیت به سطح زندگی و مسائل مادی و رفاهی قضات را به خوبی ملاحظه کرد.

از طرفی برای ایجاد تشکیلات لازم برای حل و فصل دعاوی و رسیدگی به پرونده ­ها که از جمله وظایف مهم قوه قضائیه است، بایستی تشکیلات لازم از قبیل احداث مجتمع­های قضائی، افزایش شعب دادگاه و نیز افزایش استخدام قضات به وجود آید. این مسئله­ای است که قسمت عمده آن بر دوش قوای دیگر از جمله مقننه و مجریه است و با همکاری آن ها حل خواهد شد.

امام خمینی (ره) معتقد است اگر قضاوت بر شخصی تعیّن نداشته باشد می ­تواند از بیت­المال حقوق بگیرد، اگرچه غنی و بی­نیاز از آن باشد، هر چند بهتر است در این صورت از گرفتن حقوق اجتناب کند، ولی اگر قضاوت بر او تعیّن داشته باشد، در صورت نیاز می‌تواند از بیت المال حقوق بگیرد و در صورت بی نیازی این امر خالی از اشکال نیست، هر چند در نهایت به اعتقاد ایشان در این فرض هم گرفتن حقوق اشکالی ندارد.[۵۰]

در نتیجه از دید ایشان دریافت حقوق از بیت المال برای قاضی اشکال ندارد، چه قضاوت بر او متعیّن باشد، چه نباشد و چه او ‌به این حقوق محتاج باشد و چه نباشد از اینرو شیخ انصاری ارتزاق قاضی از بیت المال را جایز می‌داند. البته در ادامه می‌گوید: گرفتن پول از بیت المال برای کسی که صلاحیت آن را دارد جایز است، اگرچه دهنده آن حاکم جابر باشد.[۵۱]

استقلال مربوط به بودجه به ‌عنوان تقریبا عنصر کلیدی در دستیابی به استقلال قضایی است. فقدان استقلال مالی به طور منفی بر اساس قوه قضائیه ضرب می­زند.

بودجه قضایی عامل اقتصادی بسیار مهمی برای تضمین یک سیستم قضایی کارآمد ‌می‌باشد.

به منظور تضمین منابع لازم برای سیستم قضایی و افزایش استقلال بودجه در بعضی از کشورها، قانون اساسی یک حداقل میزان از بودجه دولت را به سیتم قضایی اختصاص داده است. در حالی که افزایش منابع بودجه دولت را به سیتسم قضایی بسیاری از کشورها کمک نموده تا عملکرد کلی خود را بهبود بخشند. مشکل عمده در اختصاص کم بودجه و فقدان مدیریت منابع می‌باشد.

تامین مالی کافی و بدون قید و شرط گام مهمی در جدا کردن قوه قضاییه از نفوذهای نامناسب است. تامین حقوق قضات ویژگی دیگر دکترین استقلال قضایی است. برای تضمین این استقلال قضات بایستی حقوق کافی دریافت نمایند ‌به این حقوق نبایستی منوط به نتیجه کار قضات باشد و در طول خدمت قضایی نباید کاهش یابد.

 
مداحی های محرم