کاهش غیبت و یا ترک سازمان
ساعات کار
توان رشد فرد
بازسازی حالات روانشناختی
اصلاح مدل انتظار
در این بخش به رفع نقدهای مطح شده درخصوص مدل انتظار میپردازیم.
- تصحیح رابطه بین تلاش و پاداش مطلوب
اگر بخواهیم عبارت ” درک از احتمال اینکه تلاش انجام شده به پاداشهای مطلوب منجر شود ” معیاری برای میزانی که فرد اعتقاد دارد که تلاش او به دریافت پاداش مطلوب منجر میشود ؛ باشد، معیارهایی برای تعیین این که چه پاداشهایی واقعا مطلوبند نیز مورد نیاز است.
درابتدا متغیری با نام «رضایت فرد از پاداش» به منظور تعیین سطح رضایت ( رضایت از بازخورد، رضایت از پرداخت و …) فرد از هر پاداش فردی به مدل اضافه میشود.
سپس متغیری با عنوان ” اهمیت پاداش برای فرد” به منظور تعیین سطح اهمیت هر پاداش داخلی و خارجی برای فرد به مدل اضافه میشود. رضایت از پاداش فردی با توجه به اهمیت آنها در شکل دهی سطوح ” رضایت از پاداش داخلی ” و رضایت از پاداش خارجی ” وزندهی میشود. پاداشهایی که اهمیت بیشتری برای افراد دارند ؛ نقش مهمتری در رضایت ایفا میکنند.
یک متغیر اهمیت دیگر با عنوان ” اهمیت داخلی و خارجی ” به منظور بیان مجموع اهمیت پاداش داخلی و خارجی به جای پاداش فردی به مدل اضافه میشود. دو سطح رضایت (داخلی و خارجی) با استفاده اهمیت داخلی و خارجی به منظور شکلدهی متغیر ” رضایت از پاداشهای مطلوب” وزندهی میشود. برای مثال اگر فردی نیاز شدیدی به پاداشهای خارجی و تمایل کمی به پاداشهای داخلی داشته باشد؛ ” رضایت از پاداشهای مطلوب ” او در درجه اول با رضایت او از پاداشهای خارجی تعیین میشود. متغیر ” رضایت از پاداشهای مطلوب ” تعیینکننده ” درک از احتمال این که اقدام انجام شده منجر به پاداشهای مطلوب شود” می شود. با بازسازی مدل به این روش انتقاد مطرح شده رفع و متغیر “ درک از احتمال این که اقدام انجام شده منجر به پاداشهای مطلوب شود” تنها به وسیله خروجی های مطلوب برای فرد تعیین می شود(شکل ۲-۱۰)[۱و۳۷].
- مدلسازی رضایت و انگیزش
به منظور شفافسازی ارتباط بین احساس منصفانه بودن پاداش، رضایت از پاداش، انگیزش و تلاش اصلاحات متعددی در مدل اولیه مورد نیاز است. اولا متغیر ” احساس منصفانه بودن پاداش ” با متغیر “نیاز فردی” جایگزین می شود. متغیر “اهمیت پاداش فردی” شامل سطح تمایل فرد به هر پاداش درونی فردی مثل تغییرات مهارتی و استقلال داخلی و هر پاداش بیرونی فردی مثل پرداخت و شرایط کاری است. متغیر ” اهمیت داخلی و خارجی ” شامل معیارهای نیاز افراد به پاداشهای داخلی و خارجی است. متغیر ” اهمیت پاداش برای فرد” میزان اهمیت پاداشهای فردی مثل بازخورد و استقلال را نسبت به سایر پاداشهای فردی مثل تغییرات مهارتی و اهمیت شغل بیان می کند. متغیر"اهمیت داخلی و خارجی” اهمیت دو گروه پاداش داخلی و خارجی را نسبت به یکدیگر برای فرد اندازه گیری می کند. ثانیا دو متغیر که اندازه گیرنده رضایت داخلی و خارجی هستند، به مدل وارد میشوند. دو متغیر دیگر به منظور بیان سطح انگیزش داخلی و خارجی فرد به مدل اضافه می شوند(شکل۲-۱۱). ارتباط بین رضایت داخلی و خارجی و انگیزش داخلی و خارجی بسیار ساده است. انگیزش (داخلی / خارجی ) به صورت حاصلضرب رضایت (داخلی / خارجی ) در اهمیت پاداش (داخلی / خارجی ) تعریف می شود. به منظور بالا بودن انگیزش باید دو شرط رضایت از پاداش دریافتی و مهم بودن پاداش تامین شود. با وزندهی انگیزش داخلی و خارجی به وسیله اهمیت داخلی و خارجی ؛ انگیزش کل حاصل می شود. وزندهی دو سطح انگیزش از این روش بهترین روش نظری تجمیع انگیزش داخلی و خارجی است. سوال مهم این است که : ” آیا فردی که از هر دو سطح پاداش داخلی و خارجی انگیزه بالایی دارد بیش از فردی که فقط از یک پاداش؛ انگیزه بالایی دارد با انگیزه تر است؟” اگر جواب “بله” باشد ؛ با جمع جبری انگیزش داخلی و خارجی ؛ انگیزش کل حاصل می شود. اگرچه منطقیتر است که فردی که تنها به پاداش خارجی تمایل دارد ؛ قادر به دستیابی به سطحی از انگیزش باشد که فردی که به طور مساوی به پاداش داخلی و خارجی تمایل دارد به آن میرسد. بنابراین تجمیع وزنی مناسبترین روش است[۱و۳۷].
درک از احتمال این که اقدام انجام شده منجر به پاداشهای مطلوب شود
اهمیت پاداشهای فردی
رضایت از پاداشهای مطلوب
رضایت شغلی
اهمیت پاداشهای داخلی و خارجی
رضایت از پاداشهای داخلی و خارجی
رضایت از پاداشهای فردی
پاداشها (داخلی یا خارجی)
عملکرد
ارزش درک شده از پاداشها
تلاش
احساس منصفانه بودن پاداش
تصحیح رابطه بین تلاش و پاداش مطلوب
- وارد کردن عوامل داخلی و خارجی
واضح است که سطح انگیزش داخلی و خارجی از فردی به فرد دیگر متفاوت است. بنابراین طبیعی است که با انگیزش و رضایت داخلی و خارجی به صورت موجودیتهای مختلف رفتار شود. همچنین لازم است که اثرات نظریه ارزیابی شناختی به مدل وارد شود[۱و۳۷].
- وارد کردن اثر تفاوتهای فردی
به منظور وارد کردن کامل نیازها و تمایلات کارکنان متغیر ” احساس منصفانه بودن پاداش ” در مدل اولیه با متغیرهای ” اهمیت پاداش فردی ” و “اهمیت داخلی و خارجی” جایگزین شد. در ابتدا متغیرهای اهمیت پاداش فردی به منظور وزندهی رضایت از پاداش فردی به سطوح رضایت داخلی و خارجی استفاده شد. و سپس متغیرهای “اهمیت داخلی و خارجی” به منظور تعیین انگیزش داخلی و خارجی و وزندهی آنها به منظور دستیابی به انگیزش کل به کار میروند[۱و۳۷].
- وارد کردن اثر قدرت نیاز به رشد فردی
مدل انتظار شامل متغیری برای پذیرفتن اثر واسطه ای ارزشهای مربوط به شغل نیست. این متغیر به عنوان واسطهای برای راههایی که کارکنان به پتانسیل انگیزشی کار خود پاسخ میدهند عمل میکند. پتانسیل انگیزشی کار بنا به نظر هاکمن و الدهام به روش زیر محاسبه می شود:
بازخورد*استقلال*{۳/ (هویتمند بودن وظایف +مهم بودن وظایف + تنوع مهارت)} MPS=
در این رابطه فرض شده است که پتانسیل انگیزشی یک شغل برای هر شاغل یکسان است. در حالیکه خصوصیات فرد می تواند پتانسیل انگیزشی کار را تحت تاثیر قرار دهد. یک شغل خاص ممکن است پتانسیل انگیزشی بالایی برای یک کارمند تازه کار و پتانسیل انگیزشی پایینی برای یک مدیر اجرایی داشته باشد. بنابراین پتانسیل انگیزشی شغل در بهترین حالت با سطح انگیزش فرد از پاداش شغلی برابر است. رضایت از پاداش (که اکنون می تواند به عنوان پتانسیل انگیزشی شغل در نظر گرفته شود) و انگیزش مفهوم متفاوتی دارند و سطح تمایل به پاداش دریافتی این دو را به هم مرتبط میکند. همچنین پیشنهاد می شود ” شدت نیاز به رشد” به عنوان رابطه ای بین ” انگیزش داخلی ” و ” رضایت داخلی ” به کار رود. فرض بر این است که پاداش دریافتی از انجام یک شغل؛ سطحی از رضایت از پاداش ایجاد میکند؛ که این رضایت از پاداش وقتی با سطح تمایل فرد به پاداش و قدرت نیاز به رشد تلفیق شود؛ سطح انگیزش را تعیین میکند. با توجه به طبیعت درونی؛ قدرت نیاز به رشد تنها بر انگیزش داخلی موثر است(شکل ۲-۱۱)[۱و۳۷].
انگیزش کل
انگیزش داخلی و خارجی
شدت نیاز به رشد
درک از احتمال این که اقدام انجام شده منجر به پاداشهای مطلوب شود
اهمیت پاداشهای فردی
رضایت از پاداشهای مطلوب
اهمیت پاداشهای داخلی و خارجی
رضایت از پاداشهای داخلی و خارجی
رضایت از پاداشهای فردی
پاداشها (داخلی یا خارجی)
عملکرد
منابع گوناگون انرژی است که حیات و زندگی را برای ما و دیگر موجودات زنده این سیاره به ارمغان میآورد. همان طور که میدانیم انسان همواره نیازمند انرژی بوده و میباشد.
با افزایش مصرف انرژی و رشد فزاینده آن در کنار منابع محدود آن، توجه به ضرورت صرفهجویی در مصرف انرژی بیشتر میشود چون اگر به این موضوع توجه نشود در آینده دچار فقر انرژی میشویم. انرژی، لازمه و پیش نیاز پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی است. انرژی، نیازهای اولیه انسان به آب، غذا و سرپناه را تامین میکند و فراهم کننده گرما، حرکت و قدرت محرکهای است که از طریق امکان پذیر ساختن اشتغال، آموزش و بهداشت شالوده پیشرفت اجتماعی محسوب میشود. عدم دسترسی به انرژی پاک موجب فقر غیرضروری میلیاردها انسان میشود. طبق برآورد سازمان جهانی انرژی، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر در کشورهای در حال توسعه در منازل خود از نعمت برق محرومند.
امروزه فقر یک مفهوم چند بعدی است. با این حال منابع در دسترس و تحقیقاتی رو به رشد فقر چند بعدی، بر روی انباشت مقیاسهای فقر توجهاش را متمرکز کرده است، که باعث نادیده گرفتن مشکلات عملی که در سیاستگذاری به وجود میآید شده است.
در این فصل مبانی نظری مورد بررسی قرار میگیرد. و محاسبه آماری شاخص توسعه انسانی معرفی میگردد. و بعد از محاسبه شاخص توسعه انسانی، برآورد شاخص فقر انرژی چند بعدی معرفی میشود. و در نهایت رابطه شاخص توسعه انسانی با فقر انرژی چند بعدی و جمعیت و هم چنین درآمد سرانه معرفی میشود.
به طور معمول منبع ترکیب انرژی در میان فقرا و اغنیا متفاوت است. به طور معمول، افراد در گروه های کم درآمد، تمایل به استفاده از انرژی سنتی برای رفع نیازهای خود دارند. اما مردم با درآمد بالا تمایل به حرکت به بالای نردبان انرژی و تمایل به استفاده بیشتر از انرژیهای تجاری و تمایل به استفاده کمتر انرژیهای سنتی دارند. انرژی تقاضای مشتق شده است، توانایی استفاده از هر گونه سوخت مدرن، برای استفاده از لوازم خانگی که نیاز به انرژی دارند بستگی به استطاعت مالی و توانایی پرداخت برای سوخت دارد. این عامل با فقر مرتبط میباشد و از این رو افراد فقیر به فناوری و سوخت ارزان تکیه میکنند.
این مسئله اغلب تنها به مناطق روستایی محدود نشده است، اغلب فقرا در شهرها نیز از انرژیهای سنتی استفاده میکنند، اما شهر و روستا تفاوتهایی درالگوهای مصرف انرژی دارند Bhattacharyya, 2011, 509-511)).
نگرانیهای زیست محیطی از استفادهی بیومس، متمرکز بر جنگل زدایی، فرسایش زمین و آلودگی هوا است. برای غلبه بر اثرات منفی و بهبود وضعیت معیشت فقرا، انتقال به سمت فرمهای انرژی پاکتر وکارآمدتر مورد نیاز است. درک انتخاب سوخت و انتقال سوخت خانوار از اهمیت حیاتی در جستجو برای سیاستهای حمایت از این فرآیندگذار برخوردار است. یک مدل رایج برای توصیف انتخاب سوخت خانوار در کشورهای در حال توسعه نردبان انرژی است که تفاوت در الگوهای مصرف انرژی بین خانوارها را به تغییرات در وضعیت اقتصادی نسبت دهد. تحقیقات موجود، در توصیف رفتار خانوار در پرتو گذار انرژی و تلاش برای شناسایی عوامل محرک انتخاب انرژی خانوار فراتر از درآمد متمرکز است.
مدل نردبان انرژی فرض میکند خانوار رفتار حداکثر کننده مطلوبیت مصرف کننده نئوکلاسیک را تقلید میکند خانوار با افزایش درآمد به سمت حاملهای انرژی سطح بالا حرکت میکنند. انتقال سوخت یک مفهوم اصلی از فرایند گذار انرژی، اشاره به جابجایی یک سوخت به جای سوخت دیگر است. حرکت به بالا به سمت سوخت جدید به طور همزمان فاصله گرفتن از سوخت استفاده شده قبل است. سوخت در نردبان انرژی برطبق ترجیح خانوار براساس ویژگیهای فیزیکی، از جمله پاکی، آسان بودن استفاده، سرعت پخت و پز، و کارایی مرتب شده است.
همانطورکه خانوارها موقعیت اجتماعی و اقتصادی کسب میکنند، فنآوریهایی که ناکارآمد، کم هزینهتر و آلودهتر هستند را رها میکنند و از سوختهای بیومس به سمت استفاده از سوختهایی از جمله نفت کوره، زغال سنگ و زغال چوب در مرحله دوم حرکت میکنند. در سومین و آخرین مرحله، خانوارها سوخت را به LPG و برق تغییر میدهند. سوختهایی که در رتبهی بالایی قرار دارند معمولا کارآمدتر و پر هزینهتر هستند، اما نیاز به نهاده کمتری از کار و تولید آلودگی کمتر در هر واحد سوخت دارند. نردبان انرژی همچنین فرض میکند که بیشتر فناورهای گرانتر که نشان دهنده وضعیت بالاتری هستند، محلی و بین المللی میباشند. خانوارها تمایل به حرکت به بالای نردبان انرژی نه تنها برای دستیابی به کارایی سوخت بیشتر و یا قرار گرفتن در معرض آلودگی مستقیم کمتر میباشند، بلکه برای اثبات افزایش در وضعیت اقتصادی و اجتماعی، تمایل به این حرکت دارند.
مدل نردبان انرژی چوب را به عنوان یک کالای اقتصادی برای استفادهی فقرا ترسیم میکند
که دلالت بر ارتباط قوی بین درآمد و انتخاب سوخت دارد. مقایسه های بین کشوری رابطه مثبت بین رشد اقتصادی و سوخت مدرن را نشان میدهد، و همچنین مشخص میشود که یک کشور از طریق روند صنعتی شدن، تکیه آن به نفت و برق زیاد میشود و کاهش استفاده از بیومس را در پی دارد. در سطح خرد، مطالعات تجربی رابطه بین درآمد و انتخاب سوخت را تایید کردهاند. مطالعات در کشورهای درحال توسعه نشان میدهد که سوخت چوب میتواند یک منبع مهم انرژی برای هر دو خانوارهای شهری و روستایی در تمام سطوح درآمد باشد.
الگوهای استفاده از انرژی برای فقیر و غنی یکسان نیست. مصرف سرانه سوخت مدرن در میان خانوارهای با درآمد بالا بسیار بیشتر از خانوارهای کم درآمد است. با افزایش درآمد، خانوار سوختهای جدید و تکنولوژی های جدید را اتخاذ میکنند، و آنها جایگزینهای مناسبی برای سوختهای سنتیتر میباشند. علاوه بر این، جایگزین سوخت یک سویه نیست و افراد ممکن است حتی پس از اتخاذ حاملهای انرژی مدرن به سوی بیومس سنتی بازگردند.
یک مطالعه تجربی نشان میدهد در مناطق نیمه شهری سریلانکا که از LPG به جای چوب استفاده میکردند، پس از یک افزایش در قیمت LPG به سوخت چوب بازگشتند. این مشاهدات تجربی به توسعه مدلهای جایگزین برای توصیف فرایند گذار انرژی منجر شد.
تقاضای انرژی از خدماتی که انرژی فراهم میکند مشتق میشود. در سطح حداقل معاش خانوار برای پخت و پز و گرم کردن به سوختهای بیومس تکیه میکنند، که منتج از نیازهای اصلی انرژی در آن مرحله از توسعه میباشد. با افزایش درآمد، خانوار قادر به خرید انواع لوازم، که هر کدام نیازمند یک منبع انرژی خاص است، میباشد. این منجر به تقاضای انرژی متنوع از جمله منابع انرژی مدرن میشود.
جریان درآمد نامنظم و متغیر خانوار(به دست آمده ازکار کشاورزی یا فروش غیررسمی کالا) مانع مصرف منظم انرژی مدرن میشود. بنابراین، استراتژیهای بودجه خاص به منظور به حداکثر رساندن امنیت سوخت استفاده میشود.
عرضه سوخت مدرن نامنظم است و قابلیت اطمینان کانالهای عرضه آن کم میباشد. بنابراین، خانوارها باید یک یا دو سوخت به عنوان پشتیبان داشته باشند که در صورتی سوختهای اولیه به طور موقت در دسترس نباشند از آنها استفاده کنند.
نوسانات قیمتهای انرژی تجاری ممکن است سوخت مورد نظر را به طور موقت برای مصرف کننده غیرقابل دسترس کند. در نهایت، فرهنگ و سنت نیز نقشی در محدود ساختن فرایند گذار کامل سوختهای مدرن ایفا میکند. روش های سنتی پخت وپز اغلب در فرهنگهای محلی ریشه دارد که مانع استفاده از سوختهای مدرن میشود. بنابراین، الگوهای چندگانه مصرف سوخت در خانوارها نتیجهای از تعاملات پیچیده بین عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند(Kroon, Brouwer & vanBeukering, 2013).
تمرکز بر محرومیت خدمات انرژی چالشهای جدیدی برای شناسایی و تعیین شاخصها، و در دسترس بودن دادهها به وجود آورده است. به منظور کمی کردن محرومیت از برخی از خدمات انرژی، مانند قدرت مکانیکی و یا روشنایی، استفاده از شاخصهای جانشین[۴۳] میتواند مفید باشد. برای مثال، مجموعهای فراگیر از دادهها برای روشنایی کافی در خانوارها وجود ندارد. انتخاب جانشین مستلزم برخی قضاوت هنجاری است، و اطمینان از ارتباط نزدیک این شاخص جانشین با خدمات اندازه گیری شده بسیار مهم است. با این حال، استفاده از شاخص جانشین نشان دهنده راه بالقوه نیرومندی برای کشف زمینه های جدید کمیسازی فقر انرژی است.
ماهیت فقر انرژی چند بعدی باید در انتخاب و ساختار متغیرها انعکاس یابد. متغیرها باید با دقت بر اساس ارتباطشان با موضوع در دسترس بودن و قابلیت اندازهگیریشان انتخاب شوند. ابعاد مختلفی از معیار انرژی برای تقاضای متداول خدمات انرژی خانوار تعریف میشود عناصر مختلف این معیار در زیر مورد بحث قرار میگیرد.
پخت و پز از جمله نیازهای بسیار اصلی است. انرژی، به شکل حرارت، برای آمادهسازی غذا مورد نیاز است. عناصر فقر انرژی مربوط به پخت و پز با لحاظ کردن نوع سوختی که استفاده میشود، مفهوم آسانی در ذهن حفظ میکند. شواهد نشان میدهد یک زمان قابل توجهی، عمدتا توسط زنان و کودکان، برای کارهای روزمره، از جمله جمعآوری سوخت برای پخت و پز صرف میشود. استفاده از سوختهای سنتی(هیزم، زغال چوب، کود حیوانی و غیره) دارای هزینه فرصت مهمی در مقایسه با سوختهای مدرن هستند. همچنین، ایجاد آلودگی در محیط داخلی خانه ناشی از احتراق ناقص نشان دهنده موضوع عمده سلامتی است. بنابراین نوع اجاق استفاده شده(بدون یا با هود/ دودکش) میتواند به عنوان یک جایگزین ناقص برای لحاظ کردن این جنبهها باشد.
با توجه به محدود بودن دسترسی به داده ها در الگوریتم توسعه یافته، گرم کردن و خنک کردن فضا در نظرگرفته نشده است. در هر حال بین شاخصهای مطلوب مربوط به گرمایش فضا و شاخصهای مربوط به پخت و پز ارتباط وجود دارد. در واقع، نوع سوخت و دستگاه، تعیین کننده ارتباط بین هر دو خدمات انرژی است. خدمات دسترسی به برق، توسعه بسیار مهمی را در پی دارد. لازم به ذکر است که روشنایی مدرن مزایای توسعهای بسیاری را فراهم میکند. علاوه بر این، استفاده از خدمات دیگری مانند سرگرمی، آموزش و ارتباطات مشروط به دسترسی به برق هستند. شاخصهای مربوط به لوازم خانگی از طریق عناصر مصرف نهایی که معمولا در سنجش دسترسی به انرژی رها شدهاند لحاظ میشوند. گنجاندن متغیرهای مربوط به مالکیت لوازم خانگی در شاخص نشانگر استطاعت مالی است. در واقع، اگر کاربر بالقوه منابع مالی برای پرداخت هزینه سوخت و یا سرمایهگذاری در لوازم خانگی برای دریافت خدمات مورد نظر را نداشته باشد دسترسی به برق، و یا سوختهای مدرن استفاده محدودی دارد. بنابراین این شاخص شامل متغیرهای مربوط به مالکیت رادیو یا تلویزیون و یخچال است. همچنین شاخص چند بعدی شامل یک شاخص برای ارتباطات است. دوره اخیر نقش مهمی را برای استفاده از تلفن و گوشی همراه به طور خاص نشان میدهد، که توسعه اجتماعی و اقتصادی نیازمند در دسترس بودن انرژی است. به دلیل فقدان اطلاعات قابل اطمینان قدرت مکانیکی وارد شاخص نشده است.
جدول زیر ابعاد، شاخصها و متغیرهای شاخص فقر انرژی چند بعدی را نشان میدهد.
جدول ۳-۱ ابعاد، شاخصها و متغیرهای شاخص فقر انرژی چند بعدی
ردیف | بعد | شاخص (وزن) | متغیر |
۱ | پخت و پز | سوخت مدرن برای پخت و پز (۰٫۲) ایجاد آلودگی در محیط داخلی خانه (۰٫۲) |
نوع سوخت برای پخت و پز غذای پخته شده در اجاق گاز یا آتش باز(بدون هود یا دودکش) اگر سوختی در کنار برق، گاز مایع، گاز طبیعی، و یا بیوگاز استفاده شود |
۲ | روشنایی خدمات ارائه شده از طریق لوازم خانگی سرگرمی / آموزشی |
دسترسی به برق(۰٫۲) مالکیت لوازم خانگی (۰٫۱۳) مالکیت تجهیزات سرگرمی / آموزشی (۰٫۱۳) |
دسترسی به برق دارد یخچال دارد |
شکل ۴-۶- تعریف استوکیومتری واکنشها……………………………………………………………………………………………۸۷
شکل ۴-۷- تکمیل سربرگ مربوط به ضرایب تعادل واکنشها…………………………………………………………………۸۸
شکل ۴-۸- تکمیل سربرگ مربوط به ضرایب تعادل نمکها……………………………………………………………………۸۸
شکل ۴-۹- تأثیر مقدار هوای مورداستفاده بر راندمان احیاء سود……………………………………………………………….۹۳
شکل ۴-۱۰- تأثیر غلظت محلول سود بر مقدار احیاء سود……………………………………………………………………….۹۴
شکل ۴-۱۱- تأثیر دمای اکسیدایزر بر میزان احیاء سود…………………………………………………………………………۹۹
چکیده
حذف مرکاپتانها از جریانهای هیدروکربنی توسط روشهای گوناگونی انجام میپذیرد. استفاده از محلول سودسوزآور و بسترهای غربال موکولی ازجمله پرکاربردترین روشها هستند. در صنایع نفت و گاز کشور ما، اغلب جهت حذف مرکاپتانهای سبک از روش شستشو با محلول کاستیک نسبتاً رقیق استفاده میشود. در این پروژه فرایند احیا کاستیک شرح داده میشود و عوامل مؤثر بر این فرایند بررسی میگردد. همچنین در مورد مقدار بهینه پارامترهای عملیاتی این فرایند بحث میشود. غلظت سود مصرفی، دمای عملیات و دبی اکسیژن ورودی به راکتور (اکسیدایزر) مهمترین پارامترهای عملیاتی میباشند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که غلظت بهینه سود برای تبدیل مرکاپتایدهایسدیم به دیسولفیدها در حدود ۹/۱ مول بر لیتر است اما به دلیل چرخش محلول سود در سیستم، مقدار بهینه غلظت سود باید برای کل سیستم مشخص شود. با توجه به نتایج آزمایشگاهی مقدار بهینه غلظت سود برای مرکاپتانزدایی از گاز مایع بین ۷۵/۲ و ۲۵/۴ مول بر لیتر است. ضمناً دمای پیشنهادی برای خروجی اکسیدایزر ۵۰ درجه سانتیگراد میباشد؛ بنابراین پروفایل دما در اکسیدایزر ۱۰ درجه سانتیگراد خواهد بود. همچنین ۰۶/۱ الی ۱/۱ مقدار استوکیومتری اکسیژن برای سودی که در ورودی اکسیدایزر دارای ppm 8680 وزنی مرکاپتاید است، پیشنهاد میشود.
مقدمه
هدف از انجام این پروژه بررسی فرایند احیا سود و عوامل مؤثر بر آن و بهینهسازی پارامترهای عملیاتی واحد مذکور میباشد. در فصل اول بهمنظور کسب اطلاعات پایهای موردنیاز، انواع ناخالصیهای گوگردی موجود در گاز مایع و لزوم جداسازی آنها موردبررسی قرارگرفته و روشهای مختلف شیرینسازی گاز مایع، موارد کاربرد هر یک و نیز مزایا و معایب مربوطه آورده شده است تا در صورت نیاز با توجه به طراحی مجتمع پارس جنوبی و امکانات موجود، از تجهیزات مکمل برای بهبود عملکرد فرایند استفاده شود بهگونهای که تغییرات اعمالشده ازلحاظ اقتصادی نیز توجیهپذیر باشد.
در فصل دوم به روش مورداستفاده در فازهای ۴ و ۵ پرداخته شده و فرایند مرکاپتانزدایی از گاز مایع توسط حلال فیزیکی سود بهتفصیل بررسیشده است.
در فصل سوم، نتایج تحقیقات پیشین روی فرایند شیرینسازی گاز مایع با محلول فیزیکی سود آورده شده است.
در فصل چهارم، مراحل شبیهسازی تشریح شده و نتایج حاصل از شبیهسازی فرایند آورده شده و مقادیر بهینه پارامترهای عملیاتی برای فرایند احیا سود، مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتهاند. لازم به ذکر است که شبیهسازی واحد مذکور توسط نرمافزارهای Plus Aspen و Aspen Dynamic و بر پایه نتایج آزمایشگاهی و روابط تجربی ارائهشده در فصل دوم صورت گرفته است.
درنهایت در فصل پنجم جمعبندی، نتیجهگیری و پیشنهادها مربوطه آورده شده است.
فصل اول:
انواع ناخالصیهای سولفور موجود در گاز مایع و روشهای جداسازی آنها
۱-۱- انواع ناخالصیهای سولفور موجود در گاز مایع
گاز مایع بهعنوان سوخت صنعتی، سوخت خانگی و ماده شیمیایی خام کاربرد فراوانی دارد و اغلب دارای ناخالصیهای دیاکسیدکربن، سولفیدهیدروژن، سولفیدکربنیل، دیسولفیدکربن و مرکاپتانهای نوع متیل و اتیل میباشد.
با توجه به مضرات ناخالصیهای سولفور، یکی از مهمترین فرآیندهای تصفیه گاز مایع در صنعت، فرایند شیرینسازی آن میباشد. امروزه مقادیر مجاز سولفور موجود در گاز مایع بهشدت کاهشیافته است. برای مثال مقدار سولفور مجاز در پروپان و بوتان مورداستفاده در تولید پلیپروپیلن و پلی بوتیلن کمتر از ppm 5 میباشد. این امر موجب شده تا در صنایع تولیدی بالادستی و نیز صنایع تصفیه پاییندستی مقادیر سولفور مجاز کمتری در طراحی فرآیندها مدنظر قرار گیرد [۱].
ناخالصیهای سولفور موجود در گاز مایع به دو گروه اصلی (عمده) و فرعی (محتمل) تقسیم میگردند که در ادامه آورده شدهاند.
۱-۱-۱- ناخالصیهای اصلی و عمده
سولفیدهیدروژن
سولفیدهیدروژن بهطورکلی از واکنشهای کراکینگ مولکولهای سولفور ناشی میشود و غلظتهای بالای ppm 2 آن موجب خاصیت خورندگی شدید گاز میگردد. همچنین درصورتیکه برش نفتی بهعنوان ماده خام استفاده شود، سولفیدهیدروژن باعث تشکیل سولفور آزاد و مرکاپتانها میگردد.
سولفیدهیدروژن مخربترین ناخالصیای هست که میتواند در گاز مایع وجود داشته باشد.
سولفیدکربنیل
سولفیدکربنیل ممکن است در برش پروپان موجود باشد و اگرچه بهخودیخود، خورنده نیست اما در حضور آب هیدرولیز شده و سولفیدهیدروژن تولید میکند و درنتیجه گاه موجب خاصیت خورندگی محصول میشود.
تشکیل سولفیدکربنیل اساساً توسط واکنش هیدرولیزی برگشتپذیر و تعادلی زیر صورت میگیرد:
COS + H2O ↔ H2S + CO2 (۱-۱)
هنگام برداشت از مخزن، به دلیل اینکه گاز طبیعی معمولاً با آب اشباعشده است، سولفیدکربنیل تشکیل نمیشود. البته در بعضی موارد در غیاب آب هم سولفیدکربنیل تشکیل میشود. مثلاً در غربالهای مولکولی مخصوص آبزدایی، در اثر واکنش سولفیدهیدروژن با دیاکسیدکربن، سولفیدکربنیل تشکیل میشود. سولفیدکربنیل تشکیلشده در غربالهای مولکولی که بالادست واحد گاز مایع قرار دارند، در محصول پروپان تجمع میکند. حتی مقادیر حجمی بسیار کم سولفیدکربنیل در صورت فراهم بودن شرایط تعادلی مناسب، با آب ترکیبشده و سولفیدهیدروژن تولید میکند.
حضور سولفیدکربنیل در محصول پروپان فروشی معمولاً بررسی نمیشود چراکه این ترکیب مستقیماً تست خوردگی را تحت تأثیر قرار نمیدهد. در صورت حضور آب در سیستم انتقال پروپان، وجود حتی مقادیر بسیار کم سولفیدکربنیل و هیدرولیز آن منجر به مردود شدن محصول دریافتی در مقصد (در تست خوردگی) خواهد شد. تشکیل سولفیدکربنیل در واحدهای آبزدایی که از غربالهای مولکولی ۴ یا ۵ انگستروم استفاده میکنند، تسریع میشود. غربالهای مولکولی ذکرشده تشکیل سولفیدکربنیل را به دلایل زیر تسریع میکنند:
سطح تماس زیاد کریستالهای زئولیت موجود بهعنوان کاتالیست
ساختار کریستالی
غلظت بالای سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن در سوراخهای غربال به دلیل جذب سریع و کمبود آب
تکنولوژیهای موجود برای جداسازی سولفیدکربنیل شامل شیرینسازی با آمین یا جاذب میباشد. درصورتیکه سولفیدکربنیل تنها ناخالصی موجود در محصول پروپان باشد، شیرینسازی با جاذب اغلب اقتصادیتر است [۲].
دیسولفیدکربن
دیسولفیدکربن اگرچه بهخودیخود، خورنده نیست اما در حضور آب هیدرولیز شده و سولفیدهیدروژن تولید میکند و درنتیجه موجب خاصیت خورندگی محصول میشود.
مرکاپتانهای نوع متیل و اتیل (CH3SH و C2H5SH)
مرکاپتانها و محصولات حاصل از احتراق آنها در صورت زیاد بودن باعث بوی بد محصولات نفتی سبک مانند گاز مایع و بنزین میشوند اما خاصیت خورندگی ندارند. مرکاپتانها همچنین منشأ تشکیل صمغها هستند. غلظت مرکاپتانها در محصولات نفتی بسته به مخزنی که نفت از آن برداشتشده و نیز نحوه توزیع سولفور در نفت خام متغیر است. مقادیر قابلتوجهی از مرکاپتانها از تجزیه سایر ترکیبات سولفور در خلال فرایندهای تقطیر و کراکینگ نفت، تولید میشوند [۳].
برش پروپان تنها شامل متیلمرکاپتان میباشد و مقدار اتیلمرکاپتان موجود در آن بسیار کم است.
برش بوتان تنها شامل مرکاپتانهای اتیل و متیل میباشد.
فرمول شیمیایی برای همه مرکاپتانها R-SH میباشد که در آن R گروه هیدروکربن، S اتم سولفور و H اتم هیدروژن میباشد [۴].
۱-۱-۲- ناخالصیهای فرعی و متحمل
سولفیدهایدیالکیل (RSR)
دیآلکیلها در اثر واکنش بین مرکاپتانها و اولفینها تشکیل میشوند. این ترکیبات نامطلوب نیستند و تصفیه نمیشوند.
دیسولفیدها
منشأ تولید دیسولفیدها، اکسیداسیون مرکاپتانها میباشد. این ترکیبات ازلحاظ حرارتی ناپایدار هستند و در دماهای بین ۱۷۰-۱۵۰ درجه سانتیگراد به مرکاپتانها تجزیه میشوند.
عنصر سولفور
عناصر سولفور از اکسیداسیون سولفیدهیدروژن تولید میشوند:
H2S + 1/2 O2 ↔ H2O + S (1-2)
مخلوط سولفیدهیدروژن و گوگرد عنصری حتی در مقادیر کمتر از ppm 5/0 شدیداً خورنده است و باعث مردود شدن محصول در تست خوردگی میشود.
ترکیبات اکسیژندار مانند اسیدهای نفتنیک
بهغیراز موارد بسیار معدود، اسیدهای نفتنیک در برشهای چگالیده با نقطهجوش نهایی کمتر از ۱۶۰ درجه سانتیگراد حضور ندارند. در مقابل این ترکیبات در محصول گاز مایع بهدستآمده از شکست حرارتی، حاضر هستند. حضور مبهم برش نفت سفید معمولاً با حضور اسیدهای نفتنیک گرهخورده است. ترکیب این اسیدها با فلزات باعث تشکیل نمکهایی میگردد که ممکن است منجر به مسدود شدن فیلترها شوند. نمکهای مذکور همچنین موجب تسریع تشکیل صمغها میشوند.
۱-۲- دلایل جداسازی ناخالصیهای اصلی سولفور موجود در گاز مایع
متیل و اتیل مرکاپتانها، سولفیدهیدروژن، سولفیدکربنیل و دیسولفیدکربن در صورت حضور در گاز مایع باید به دلایل زیر جداسازی شوند:
سولفیدکربنیل در حضور آب تمایل به هیدرولیز شدن و تولید سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن دارد؛ بنابراین سولفیدکربنیل موجود در برش پروپان بهمنظور جلوگیری از خوردگی باید جداسازی شود.
سولفیدهیدروژن و مرکاپتانهای C1 و C2 بسیار سمی هستند و دارای بوی بسیار بد و فراریت بالا میباشند. (نقطهجوش متیلمرکاپتان ۶ درجه سانتیگراد و اتیلمرکاپتان ۳۵ درجه سانتیگراد است). حضور این ناخالصیها در گاز باعث بروز مشکلات اکولوژیکی در خلال انتقال، ذخیرهسازی و بهویژه هنگام سرریز جریان هیدروکربنی میشود.
سولفیدهیدروژن و مرکاپتانهای اتیل و متیل باعث خوردگی خط لوله و سیستم ذخیرهسازی در خلال فرایند تصفیه یا انتقال سیال، میشوند.
۱- فَلَأ شْکُرنّکَ بِالَّذی أَوْلَیْتَنی | ما بَلَّ رِیقی لِلکَلامِ ِلسانی (عماره بن عقیل؛ ۱۹۷۳: ۸۴) |
ترجمه
۱- به راستی که شکر تو را به جای میآورم به آنچه که مرا سزاوار و برتری دادی تا آن زمان که آب دهانم برای ادای کلمات، زبانم راتر نماید.
شاعر پروردگارش را در قبال نعمتهایی که به او ارزانی داشته است شکر میگوید و این شکر دائمی است و تا زمانی که زنده است، ادامه دارد پس به راستی که خداوند نعمتهای فراوانی به او بخشیده است شکر او با دوام است و میتواند پروردگار را از طریق اشعارش بستاید، پس با وجود فضیلت حمد و شکر و ثواب فراوان آنها این امر آرامش قلبی به دنبال دارد و در جهت بقای وجود و حفظ ثبات و حل گرفتاریهای انسان موثر است و لذا انسان احساس آرامش درونی می کند.
سید حمیری(وفات ۱۷۸ هـ) به خاطر اقدام رسول مکرم اسلام (ص) در انتصاب علی (ع) به جانشینی خود به فرمان خداوند در غدیرخم او را با لفظ نفسی فداء رسول الله دعا میکند میگوید:
۱- نَفْــسی فِداءُ رَســـولَ اللهُ[۳] یَوْمَ اَتـــی ۲- اِنْ لَــــمْ تُبْلِغْ فَما َبلَغْــتَ فَاَنْتَصِــــبِ ۳- وَ قالَ لِلْـناسِ مِنْ مَـــــوْلاکُـمْ قَـــبْلاً ۴- اَنْتَ الَّرسُولُ وَ نَحْنُ الْشاهِدوُنَ عَلی ۵- هذا وَلــــیُّکُمْ بَــــعْدی اُمِــرْتُ بـِــه ۶- هذا اَبْرُّکُـــمْ بِرًّا وَ اَکْــــــثَرَکُــــــمْ ۷- هذا لَهُ قُرْبَــه مِنّی وَ مَنْــزِلَـــــــــه | جـِـبْریلَ یَأمِرُ بِالــتَبْلــــیغِ إِ عْـــــلانا النَــبِیُّ مُــمَـــتَثِلا ًاَْمراً ِلـمَـــــنْ دانــا یَوْمَ الـــغَدیـرَ فَقـــالوا اَنْـــتَ مَــوْلانا اِنْ قَدْ نَصَّـــحَتَ وَ قَدْ بَیـَّـنْــتَ تِبـْـــیانا حـَــتْماً فَکُونُوا لَهُ حِـــزْباً وَ اَعْـــوانا عِــــلْماً و اَوَّلُکُـــــمْ بِاللهِ اِیمـــانــــــا کانَتْ لَهارُونَ مِنْ مُوسَی بْنِ عُمْرانا(مجلسی؛ ۱۴۲۶:۱۹۴) |
ترجمه
۱- جان من فدای رسول خدا باد روزی که جبرئیل آمد و به تبلیغ علنی فرمان داد.
۲- (و گفت:) اگر این مطلب را نرسانی رسالت را ادا نکردهای پس پیامبر به پا خاست و امر خداوند جزا دهنده را اطاعت کرد.
۳- و به مردم فرمود: چه کسی قبل از روز غدیر مولای شما بود؟ گفتند: تو مولای ما بودی.
۴- تو پیامبری و ما شاهد هستیم که خیر خواه امت بودی و (آنچه را باید برسانی) خوب بیان نمودی.
۵- این، سرپرست شما بعد از من است و من مامور حتمی بر (نصب) وی شده ام پس شما از گروه و یاران او باشید.
۶- این، نیکوکارترین شما و داناترین شما و نخستین کسی از شما است که به خدا ایمان آورد.
۷- او خویشاوندی با من و منزلتی نسبت به من دارد که آن منزلت مثل (منزلت)هارون نسبت به موسی بن عمران است.
یا سید حمیری(وفات ۱۷۸ هـ) با همین بیان نفسی الفداء امام علی (ع) را دعا میکند و میگوید:
۱- نــَفْسِی الْـفِـداءَ لِـراکِـعِ مُـتَصـِــدقٍ ۲- نَفْسِی الفِدا ءُ لِمَنْ قَضی لا غَیْرهُ ۳- فَقَضی الْمَتاعَ عَلیَ الْجَمالِ بِفَضْلِه ۴- نَفْسی الْفِداءُ لِـمَـنْ یَطَیْـبَ بِذِکْـرِهِ |
یَوْمًا بِخاتِمِه فَکانَ سَــــعیدا دینَ الْنَبی وَ نَفْذَ المـُــوعُـودا مِنْ صَخْرِهِ فَاُذْکِرُ لَهُ التَمْجِیدا مِنِّـی الْنَشِیدُ اِذا اَرْدَتُ نَشــیدا(سید حمیری؛ ۱۴۲۰؛ ۷۷) |
۴.۲۵۲
۵
.۸۵۰
۷.۰۹۲
.۰۰۰a
Residual
۱۱.۹۹۱
۱۰۰
.۱۲۰
Total
۱۶.۲۴۴
۱۰۵
با توجه به مقدار ) F 092/7) که در سطح خطای ۱% (۰۰۰/۰=sig) معنیداری شده، بنابراین فرض خطی بودن مدل رگرسیون معنادار است تایید میشود و با اطمینان بالاتر از ۹۹% میتوان H0 را رد کرد و H1 را تایید کرد یعنی فرض خطی بودن مدل رگرسیون فرضیه مسئولیت پذیری شرکت با نسبت اعضا موظف، رتبه تمرکز مالکیت، رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است، نسبت تغییرات هیئت مدیره و نوع مالکیت تایید میشود.
۴-۵)آزمون معنادار بودن ضرایب
این آزمون معنادار بودن ضرایب را تعیین می کند و این موضوع همان چیزی است که پژوهشگر بدنبال آن می باشد. در واقع این آزمون علاوه بر تعیین معناداری ضرایب، جهت اثر آن ضرایب بر متغیر وابسته را نیز تعیین می کند.
جدول ذیل ضرایب تأثیر رگرسیونی هر متغیر مستقل بر متغیر وابسته را نشان میدهد. در این بخش، تفسیر ضرایب رگرسیونی بر اساس ضریب بتا (Beta) انجام میگیرد. آماره مربوطه برای تعیین معناداری ضرایب، آماره tمی باشد که بجای آن می توان از ستون Sig استفاده کرد. پس از تایید معناداری ضرایب، از ضرایب محاسبه شده در ستون Beta هم جهت و هم میزان اثر متغیر مستقل بر متغیر وابسته تعیین می شود. زیرا این آماره نشان دهنده ضریب رگرسیونی استاندارد شده هر یک از متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته تحقیق میباشد. بنابراین میتوانیم با بهره گرفتن از آن، سهم نسبی هر متغیر مستقل در مدل را مشخص کنیم.
بنابراین فرض های آماری بدین شرح تدوین می گردد :
H0 : β = ۰ نسبت اعضا موظف، رتبه تمرکز مالکیت، رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است، نسبت تغییرات هیئت مدیره و نوع مالکیت بر مسئولیت پذیری شرکت تاثیر ندارد
حد اقل یکی از متغیر های نسبت اعضا موظف، رتبه تمرکز مالکیت، رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است، نسبت تغییرات هیئت مدیره و نوع مالکیت بر مسئولیت پذیری شرکت تاثیر دارد ( یکی ازβ صفر نمیباشد) H1 : β ≠ ۰
یعنی می توان به تعداد متغیر های مستقل فرض آماری تدوین کرد
مقایسه متغیرها نشان میدهد که:
با توجه به اینکه sig متغیرهای مستقل رتبه تمرکز مالکیت و نسبت اعضا موظف کمتر از ۵% است، تأثیر متغیرهای مستقل بر مسئولیت پذیری شرکت معنی دار است، بنابراین میتوان با اطمینان بالاتر از ۹۵% H0 را رد و H1 را تایید کرد. در بین متغیرهای مستقل متغیر رتبه تمرکز مالکیت با ضریب رگرسیونی ۴۰۳/۰ بالاترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر مسئولیت پذیری شرکت را نشان داد. این نتایج نشان میدهد که به ازای افزایش یک انحراف استاندارد در متغیر رتبه تمرکز مالکیت ، میزان مسئولیت پذیری شرکت به میزان ۴۰۳/۰ انحراف استاندارد افزایش خواهد یافت. از طرفی متغیر نسبت اعضا موظف با داشتن ضریب رگرسیونی ۲۸۱/۰- برخلاف متغیر رتبه تمرکز مالکیت که متغیر وابسته را در جهت مثبت افزایش میدهند، ضریب این متغیر نشان میدهد که با افزایش یک انحراف استاندراد آن میزان مسئولیت پذیری شرکت به میزان ۲۸۱/۰- انحراف استاندارد کاهش خواهد یافت. دیگر ضرایب متغیرهای مستقل چون sig آنها بیشتر از ۰۵/۰ است تاثیر آنها بر متغیر وابسته معنی دار نیست.
جدول ۴-۵:جدول نتایج حاصل از آزمون معناداری ضرایب برای فرضیه
Coefficients
Model