نسبت کل بدهی/کل دارایی،نسبت بدهی های بلندمدت/کل داراییها،نسبت جاری،دفعات پوشش بهره توسط سود قبل از بهره و مالیات،سرمایه در گردش خالص به کل دارایی ها،حاشیه سود، وجوه نقد به کل بدهی محمود آبادی،حمید غیوری مقدم،علی (۱۳۸۹) شاخص های کیفی،نسبت آنی، نسبت جاری، نسبت نقدی، دوره وصول مطالبات، گردش موجودی کالا، نسبت بدهی دکتر عباس عرب مازار و پونه روئین تن (۱۳۸۵) حاشیه سود خالص، نسبت آنی، دوره وصول مطالبات، نسبت نقدی، بازده دارایی،نسبت بدهی، نسبت نقدی،شاخص های کیفی دکتر رضا تهرانی و میرفیض فلاح شمس (۱۳۸۴) نسبت جاری،بازده سرمایه گذاریها،سودانباشته به کل دارایی ها،گردش کل داراییها،نسبت بدهی و متغیرهای کیفی منبع : یافته های پژوهشگر اعتبارسنجی مشتریان (خوش حساب، بدحساب) متغیرهایی است که در اعطای تسهیلات و سرمایه گذاری در شرکتها از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به گرایش سیستم بانکداری به سمت خصوصی سازی و توسعه روز افزون موسسات مالی در سطح کشور این پژوهش میتواند در سطح وسیعی از سوی آنها به کار گرفته شود. این بانکها میتوانند مدل نهایی پژوهش را در تخصیص اعتبار به مشتریان به کار گیرند. ساختار مدل از جمله مهمترین نتایج تحقیق است که میتواند به عنوان الگویی برای طراحی مدلهای مشابه باشد. در حال حاضر بخش عمده ای از بانک های کشور در ساختار سازمانی خود فاقد واحد مدیریت ریسک بوده و در صورت وجود این واحد اقدام جدی برای کنترل و اداره کردن ریسک انجام نداده اند. نکته قابل تعمق در این رابطه این است که، عدم شناسایی اطلاعات موجود، پراکندگی اطلاعات، تعداد پایگاه های داده ها و بانک های اطلاعاتی، عدم ارتباط این پایگاه ها با هم و… ، که بطوریکه منتج به عدم کشف دانش و رابطه مورد نظر در این زمینه شده است. با توجه به مراتب فوق چنانچه بتوان مدیران و کارشناسان ذیربط را در مؤسسات مالی و بانک ها با مفاهیم و مدل های داده کاوی آشنا نمود بخش عظیمی از این مشکل مرتفع گردیده و همانگونه که از بخش های مختلف این تحقیق مشخص گردیده است فرایند اعتبارسنجی مبتنی بر صورتهای مالی کاملاً با فرایند داده کاوی تطابق داشته و می توان از علوم ذیربط و مدل های مربوطه پس از پاکسازی و خلاصه- سازی داده ها جهت سنجش اعتبار مشتریان بهره گرفت. فصل سوم روش شناسائی تحقیق ( متدولوژی) مقدمه سرمایه گذاری وانباشت سرمایه در تحول اقتصادی کشورها نقش بسزائی دارد. اهمیت این عامل تا حدی است که یکی از مهمترین عوامل رشد اقتصادی محسوب می شود. بدون تردید بانک بعنوان جایگاهی برای جذب و انتقال سرمایه ها می تواند نقش مهمی را ایفا کند، در مطالعه نقش بانکها و بطور کلی بازارهای مالی دستیابی به سخت افزار و نرم افزارهای پیشرفته روند فزاینده ای داشته است. جذب منابع در بانک با کمک سپرده های مردم انجام می شود و سرمایه گذاریها و یا مصارف بانک نیز در غالب اعطای تسهیلات مختلفی است که در اختیار متقاضیان قرار می گیرد ولی اینکه چه کسی صلاحیت دریافت این تسهیلات را دارد جای بحث دارد؟ روش های مختلفی از طریق بررسی پیشینه مشتریان ، نوع و کارکرد حسابهایشان وجود دارد ولی اغلب در نهایت بر اساس نظر مدیران رفتار می شود و یک قانون کلی وجود ندارد و بیشتر از زمینه های ذهنی کمک گرفته می شود. یک ابزار کامپیوتری ایده آل علاوه بر بهره برداری از آمار بر جنبه های ذهنی نیز توجه می نماید. مدل های مختلف اعتبار سنجی مشتریان از شاخص های گوناگونی بهره می گیرند. بانک های مختلف به ویژه در ایران بنابر تشخیص خود از تعدادی از این شاخص ها بهره می گیرند و بعضی را نادیده می گیرند. به دیگر کلام، بانک های ایرانی هریک در واحدهای ریسک و اعتبار خود از مدل خاصی برای اعتبار سنجی مشتریان استفاده می کنند و کمتر به استفاده از مدل های شناخته شده و کلاسیک بین المللی اشتیاق نشان می دهند که در جای خود قابل تأمل است. به جرأت می توان گفت یکی از دلایل عمده عدم بازگشت تسهیلات بانکی به ویژه در مورد مشتریان کلان و حقوقی ، ضعف مدل های مورد استفاده در سیستم اعتبار سنجی مشتریان است که هر ساله مبالغ هنگفتی از منابع بانکها را به مطالبات مشکوک الوصول و در بسیاری موارد سوخت شده تبدیل می کند. با توجه به اهمیت موضوع، در این تحقیق سعی شده شاخص های مختلف مورد استفاده در مدل های اعتبار سنجی مشتریان به دقت شناسایی و به مدلی از شاخص ها دست یافته شود که علاوه بر بین المللی و در مورد قبول بودن، دیدگاه های بانک داران داخلی را هم در آن لحاظ کرده باشد و به این ترتب مدلی کاملتر و نیز نزدیکتر به سلیقه مدیران بانک ها در اختیار قرار گیرد تا میل و رغبت آنها نیز برای استفاده از مدل های کامل تر که نزدیک به دیدگاه آنها باشد، افزایش یابد. در این تحقیق با کمک شبکه های عصبی، ماشین بردار پشتیبان و درخت تصمیم گیری به اعتبارسنجی مشتریان تسهیلات بانک پرداخته می شود. این بخش از وظایف مالی دقت زیادی میطلبد، هزاران هزار محاسبات دارد و جزو کاربردهای سنتی کامپیوتر است، پس بجای کاربرد سنتی از کامپیوتر می توانیم از توانایی های هوش مصنوعی بهره جسته و به اعتبار سنجی مشتریان بپردازیم. بنابراین در این بخش به معرفی ماهیت انواع اطلاعات مورد نیاز در مدل های اعتبارسنجی و فرایند انجام کار خواهیم پرداخت. ۳-۱- روش تحقیق این تحقیق با توجه به نتایجی که می تواند به همراه داشته باشد یک تحقیق بنیادی[۶۸] است. زیرا درصدد شناسایی عوامل مختلف تأثیرگذار بر رفتار دریافت کنندگان تسهیلات اعتباری و مدل سازی این رفتارها است و از طرف دیگر با توجه به کاربرد این تحقیق برای پیش بینی رفتار مشتریان بانک و برای مسائل اجرایی (در سیستم بانکی) به کار گرفته می شود، یک تحقیق کاربردی[۶۹] می باشد. از نظر روش تحقیق با توجه به ماهیت پژوهش در حوزه علوم مالی، تحقیق حاضر از روش پیمایشی[۷۰] استفاده می کند. در روش تحقیق پیمایشی نمونه ای از کل جامعه مورد پژوهش با بهره گرفتن از تکنیکهای مناسب انتخاب شده و با بررسی و تحلیل نمونه یک نتیجه کلی حاصل می شود. در این پژوهش، اطلاعات گردآوری شده با بهره گرفتن از نرم افزارهای موجود جهت داده کاوی بر مبنای مدل های مختلف در این حوزه مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. پایه اصلی تحقیق حاضر، بر کشف دانش از پایگاه داده های بانک مورد مطالعه نهاده شده است. از این رو جهت انجام فرایند تحقیق از مراحلی شامل درک مسئله کسب و کار، درک داده ها، آماده سازی داده ها، مدلسازی، ارزیابی نتایج، بکارگیری مدل و به همراه ارتباط بین مراحل مشخص می باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. مراحل اجرایی و گام های اساسی در اجرای این پژوهش به صورت زیر قابل خلاصه شدن میباشد : جمع آوری داده از پایگاه داده های موجود (پرونده های تسهیلات اعطایی سابق بانک مورد نظر و سیستم های عملیاتی کامپیوتری بانک) شناسایی عوامل (متغیرهای) تأثیر گذار در رفتار شرکت ها جهت بازپرداخت بدهی که در پایگاه داده های مورد بررسی، موجود می باشد تعیین شاخص هایی برای تعریف طبقات: شرکت های خوب (دارای توان بازپرداخت بالا) و شرکت های بد (عدم توانایی در بازپرداخت) تقسیم داده های نمونه به دو مجموعه داده های آموزشی و داده های تست ساخت مدل ها با بهره گرفتن از داده های آموزشی آزمون مدل ها با مجموعه داده های تست بررسی دقت و سنجش اعتبار مدل ها در تعیین وضعیت اعتباری مشتریان ارائه بهترین الگو جهت ارزیابی وضعیت مشتریان از آنجا که روش ارائه شده در هر تحقیقی باید به لحاظ اعتبار، مورد سنجش قرار گیرد، بنابراین در این تحقیق نیز با عنایت به اینکه روش تحقیق ازنوع” داده محور “می باشد، روش اعتبارسنجی مدل ها به این صورت میباشد که داده ها به دو مجموعه آموزشی و داده های آزمایشی (تست) تقسیم میگردند. صحت طبقه بندی و تفکیک داده های تست در طبقه ها، معیار ارزیابی اعتبار و صحت مدل می باشد. که در این تحقیق از"اعتبارسنجی متقابل مدل با تکرار” استفاده شده است. این روش اعتبارسنجی مدل مجموعه داده ها را به ده قسمت تقسیم نموده و هر بار ۷۵ درصد از داده ها را به عنوان مجموعه داده آموزشی و ۲۵ درصد را به عنوان مجموعه داده تست انتخاب نموده و میزان دقت طبقه بندی را می سنجد. این فرایند ده بار صورت میگیرد و در نتیجه از کلیه درجات دقت میانگین گرفته شده و به عنوان دقت نهایی مدل ارائه می گردد. که در نهایت از سه روش مذکور برای ارزیابی مشتریان بانک از نقطه نظر اعتبار آنها سعی شده است تا با بهره گرفتن از یک مجموعه داده، مدلی مناسب برای پیش بینی وضعیت اعتباری مشتریان جدید طراحی شود. مدلی که بتواند با کمترین خطا مشتریان را اعتبارسنجی کند چون که پیشرفت صحت حتی به میزان کم می تواند منجر به کاهش هزینه های کلان برای بانک در زمینه ریسک اعتباری شود. ۳-۲- جامعه آماری با توجه به اینکه هدف تحقیق اعتبارسنجی مشتریان می باشد ، در این پژوهش جامعه آماری شامل شرکت های وام گیرنده که در شعبات بانک ملی استان تهران در طی سال های ۸۹ و ۹۰ از این بانک، تسهیلات دریافت کرده و اصل و سود آن را با بانک ها عودت داده یا نداده اند، می باشند. دلیل انتخاب واحدهای اقتصادی به عنوان جامعه آماری، در دسترس بودن داده های مالی موثق و حسابرسی شده ی آنها می باشد. جامعه آماری متشکل از مشتریان خوش حساب (ریسک اعتباری کمتر) و مشتریان بدحساب (ریسک اعتباری بالاتر) می باشد. ۳-۳- حجم نمونه و روش اندازه گیری با توجه به اینکه دسترسی به کل داده های بانک امکان پذیر نبوده و بنا بر اظهارات مدیران بانک مورد مطالعه، داده ها به صورت پراکنده و غیر منسجم در اختیار شعبات می باشد، بنابراین بر اساس یک نمونه گیری تصادفی و روش کوکران[۷۱] با حجم جامعه محدود در خصوص این جامعه آماری، تعداد ۳۴۵ مشتری انتخاب گردید. که فرمول آن در صفحه بعد آمده است .
پژوهشهای مختلفی از طریق بررسی جمع اقلام تعهدی و تغییرات حسابداری به آزمون مدیریت سود پرداخته اند.(هیلی، ۱۹۸۵)[۵۸] از هر دو روش جمع اقلام تعهدی و تغییرات حسابداری برای آزمون تأثیر طرحهای پاداش، بر تصمیمهای حسابداری استفاده نموده است. اگرچه وی با بهره گرفتن از هر دو نماد مدیریت سود، شواهد پشتیبانی کننده را برای فرضیه های خود یافت، اما او ابراز داشت که روش جمع اقلام تعهدی کاربردیتر از روش تغییرات حسابداری است. زیرا تغییر روش های حسابداری در مقایسه با تغییر اقلام تعهدی بسیار دشوار و پرهزینه است. علاوه بر این، تغییر روش های حسابداری بر سود و پاداش مدیران در سال جاری و سالهای آتی تأثیر می گذارد، در حالیکه تأثیر این تغییر تنها برای سالی که تغییر در آن رخ داده است، افشاء می شود. بنابراین، این نماد قادر به کنترل تأثیر روش های حسابداری در سالهای بعد از انجام تغییر نمی باشد. به طور کلی، اگر چه روش جمع اقلام تعهدی نیز دارای اختلال است، اما این روش برای کشف مدیریت سود در اغلب موارد، موثرتر از روش تغییر حسابداری است. علاوه بر این، روش مذکور اطلاعات مدیریت سود مورد نظر کمیسیون بورس و اوراق بهادار را نیز فراهم می کند. در پی طرح نظری هیلی (۱۹۸۵) روش جمع اقلام تعهدی، مدیریت سود را به عنوان تفاوت میان سود خالص و جریانهای نقدی عملیاتی تعریف کرد. همان طور که وارن بافت[۵۹]، سرمایه دار افسانهای متذکر شده است سرمایه گذاران از سود رنجیده اند. زیرا اصول پذیرفته شده حسابداری اختیارهای وسیعی را در تعیین سود گزارش شده به مدیران می دهد و مدیران از اختیارهای خود برای تولید ارقام سود دلخواه خود بهره می گیرند(گروه سهامداران جزء، ۲۰۰۱). بافت توصیه می کند که سهامداران جزء از جریان نقدی عملیاتی به عنوان ابزار کنترل کیفیت سود شرکت استفاده کنند. در مواردی که اختلاف زیادی میان سود گزارش شده و جریان نقدی عملیاتی شرکت وجود داشته باشد، به احتمال زیاد شرکت بطور جدی درگیر مدیریت سود شده است. بنابراین، یک راه ساده برای سرمایه گذاران عادی برای شناسایی مدیریت سود، آزمون تفاوت میان جریان نقدی عملیاتی و سود مورد گزارش است. برای همخوانی این روش با معیارهای پیشین، جریان نقدی عملیاتی و سود گزارش شده بر حسب جمع دارائیهای ابتدای دوره استاندارد شده است. مدیریت سود شرکت j در طول دوره t به شرح زیر اندازه گیری میشود: رابطه(۵-۲) CFOEMj,t : جزء مدیریت شده سود شرکت نمونه j درسال t که معادل جمع اقلام تعهدی است. NIjt : سود گزارش شده شرکت نمونهj در سال t CFOjt : جریان نقدی عملیاتی شرکت نمونهj درسال t TAjt-1 : جمع دارائیهای شرکت نمونهj در ابتدای سال۱-t اگرچه این روش در کشف میزان مدیریت سود دارای خطا است، و قادر به شناسایی معیارهای خاص مورد استفاده برای مدیریت سود نیست، اما این روش می تواند شاخصی برای وجود مدیریت سود باشد. علاوه بر این، این معیار می تواند روش سادهای برای سرمایهگذاران، جهت ارزیابی احتمال درگیری شرکت در مدیریت سود بدون استفاده از روش های آماری پیچیده باشد(بولو و حسینی، ۱۳۸۶). ۴-مدل توزیعی[۶۰] پژوهشهای اخیر با آزمون میزان شیوع مدیریت سود به منظور اجتناب از زیان یا کاهش سود، رویکرد دیگری را برای آزمون مدیریت سود اتخاذ کرده اند. بارگستلر و دیچو[۶۱] (۱۹۹۷) به آزمون توزیع تغییرهای سود و سود گزارش شده پرداختهاند. آنها به این نتیجه دست یافتند که فراوانی شرکتهای دارای سود اندک(یا تغییرات سود اندک)بیشتر از شرکتهای دارای زیان اندک است. این رویکرد برای کشف میزان شیوع مدیریت سود نسبت به روش های پیشین بی طرفانهتر به نظر میرسد. اما بر عکس، این رویکرد در افشاء دامنه مدیریت سود و اقلام تعهدی یا روش های خاص مورد استفاده برای مدیریت سود موفق نبوده است(هیلی و واهلن، ۱۹۹۹) [۶۲]. به طور خلاصه هر یک از معیارهای مدیریت سود دارای مزایا ومعایب خاص خود به شرح فوق میباشند. در غیاب مدل کامل برای کشف مدیریت سود، پژوهشهای مدیریت سود باید از معیارهای مختلف مدیریت سود برای ارتقاء روایی و اعتبار نتایج خود استفاده نمایند(بولو و حسینی، ۱۳۸۶). در جدول شماره ۲-۲، که در صفحه بعد ارائه شده سه گروه از مدلهایی که در پژوهشهای اخیر در زمینه مدیریت سود به عنوان تعریف اقلام تعهدی اختیای در نظر گرفته شدهاند، نشان داده شده است. در اولین گروه، کل اقلام تعهدی در نظر گرفته میشود. در گروه دوم، مدلهای مبتنی بر اقلام تعهدی خاص بوده و این مطالعات اغلب بر روی صنایع مشخصی که اقلام تعهدی آنها قابل اندازهگیری است و به قضاوت نیاز دارد، متمرکز است. در گروه سوم، ویژگیهای آماری سود به منظور شناسایی رفتار اثرات سود مورد آزمون قرار می گیرد(مشایخی و صفری، ۱۳۸۵). ۲-۵ -گفتار چهارم: محافظه کاری سود ۲-۵-۱-مفهوم محافظه کاری محافظه کاری یکی از مفاهیم اساسی حسابداری است که همواره در ارائه اطلاعات مالی مورد توجه تهیهکنندگان قرار میگیرد. در ادبیات حسابداری دو ویژگی مهم محافظهکاری مورد بررسی قرار گرفته است: نخست، وجود جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار آن که توسط فلتهام و اوهلسون[۶۳] (۱۹۹۵) مطرح شده است. دوم، تمایل به تسریع بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سود ها که توسط باسو عنوان شده است. باسو محافظه کاری را به عنوان «تمایل حسابداران جهت نیاز به یک درجه بالاتری از تایید پذیری برای شناسایی اخبار خوب در سود نسبت به اخبار بد تعریف می کند». در حسابداری سنتی محافظهکاری به عنوان شناسایی سریع زیانها و شناسایی با تأخیر سودها تعریف شده است، پیشبینی سودها به معنی شناسایی سودها پیش از وجود ادعای قانونی نسبت به درآمدهایی که موجب ایجاد آنها شده و تأییدپذیر بودن آن درآمدها است. محافظهکاری بیانگر این نیست که تمام جریانهای نقدی مربوط به درآمد باید پیش از شناسایی سودـ برای مثال شناسایی فروشهای نسیه دریافت شوند، بلکه باید این جریانهای نقدی تأییدپذیر باشند. در ادبیات تجربی این ضرب المثل به صورت « تمایل حسابداران جهت نیاز به درجه بالاتری از تایید پذیری برای شناسایی اخبار خوب به عنوان سود، نسبت به شناسایی اخبار بد به عنوان زیان » تفسیر شده است( باسو،۱۹۹۷)[۶۴]. محافظهکاری درجه تاییدپذیری نامتقارنی را برای شناسایی سودها و زیانها ضروری میداند. با این تفسیر میتوان محافظهکاری را درجهبندی نمود. بدین معنی که هر چه تفاوت درجه تاییدپذیری مورد نیاز برای سودها بیشتر از زیان ها باشد محافظه کاری نیز بیشتر خواهد بود. به این گونه تفسیر از محافظه کاری «تاییدپذیری متفاوت »گفته میشود (واتز،۲۰۰۳)[۶۵]. یکی از پیامد های مهم رفتار نامتقارن محافظهکاری در مورد سودها و زیان ها اصرار بر ارائه کمتر از واقع خالص ارزش داراییها است. قانونگذاران بازارهای سرمایه، تدوین کنندگان استانداردها و دانشگاهیان، محافظه کاری را بدین دلیل مورد انتقاد قرار می دهند که این ارائه کمتر از واقع در دوره جاری می تواند موجب ارائه کمتر از واقع هزینه های دوره های آتی و از این رو منجر به ارائه بیش از واقع سود طی دوره های آتی شوند. اما APB (هیات تدوین اصول حسابداری) محافظه کاری را به عنوان یک میثاق تعدیلکننده حسابداری مالی در بیانیه شماره ۴ فهرست بندی نموده است و بیان میکند که دارائیها و بدهیها اغلب در یک شرایط نامشخص قابل ملاحظه ارزیابی می شوند و بنابراین حسابداران با رعایت احتیاط پاسخ میدهند. کیسو و همکاران[۶۶] (۲۰۰۱) محافظه کاری را اینگونه تعریف می کنند، «به طور سنتی محافظه کاری در حسابداری وسیله ای است که به هنگام تردید در انتخاب رویه ای که ممکن است موجب ارائه بیش ازواقع داراییها و سود شود راه حلی را بر می گزیند که کمترین پیامد را داشته باشد.» برای مثال بند ۹۵ از بیانیه های مفاهیم حسابداری مالی شماره۲ (۱۹۸۰) چنین میگوید: «… اگر برای یک مبلغ دریافتنی یا پرداختنی دو برآورد با درجه احتمال یکسان وجود داشته باشد، محافظه کاری آن برآوردی را انتخاب خواهد کرد که کمترین خوش بینی در آن لحاظ شده باشد». سود حسابداری به دلیل اینکه اطلاعاتی درباره جریانهای نقدی جاری و آتی مورد انتظار شرکت ارائه میکند مربوط به قیمت سهام است و از این رو، بر ارزش بازار شرکت تاثیرگذار میباشد. از لحاظ واکنش بازار اوراق بهادار نسبت به سودهای گزارش شده ، نظریه بازارهای کارا نشان می دهند که به طور سیستماتیک، روش های مختلف «اصول عمومی پذیرفته شده در حسابداری» موجب گمراهی سرمایه گذاران در محاسبه سودهای عملیاتی گزارش شده نمیشوند. از این رو بر اساس مباحث نظری(هندریکسون و وان بردا ۱۹۹۲ و بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۲)، سرمایه گذاران باید درجه ای از محافظهکاری را در قالب انتظارات خود از کاربرد سود حسابداری برای برآورد جریانهای نقدی آتی بکار گیرند( واتز و زیمرمن ،۱۹۸۶). از دیدگاه تهیه کنندگان صورتهای مالی، محافظهکاری به عنوان کوششی برای انتخاب روشی از روشهای پذیرفته شده حسابداری که به یکی از موارد زیر منتج میشود، تعریف شده است: شناخت دیرتر درآمد فروش ؛ شناخت سریع تر هزینه ؛ ارزشیابی کمتر دارایی ها ؛ و یا ارزشیابی بیشتر بدهی ها ( شباهنگ، ۱۳۸۲). از نظر اسمیت و اسکوسن محافظه کاری یعنی انتخاب یک راهکار حسابداری تحت شرایط عدم اطمینان که در نهایت به ارائه کم تر داراییها و درآمدهابیانجامد و کم ترین اثر مثبت را بر حقوق صاحبان سهام داشته باشد. ولک و همکاران محافظه کاری را تمایل حسابداران به شناسایی همراه با تأخیر سودها و ارزشیابی هرچه کمتر داراییها میدانند. بلیس معتقد است محافظه کاری شناسایی تمامی زیانهای بالقوه و عدم شناسایی سودهای محتمل است. باسوبیان می کند محافظه کاری، استفاده از درجات بالاتر قابلیت اتکا برای شناسایی و ثبت سودها واخبار خوشایند افزایش ارزشها و در مقابل، استفاده از درجات پایین تر قابلیت اتکاء برای شناسایی و ثبت زیانها و اخبار ناخوشایندکاهش ارزشها است. محافظه کاری به عنوان کم نمایی پیوسته ی ارزش دفتری خالص داراییها نسبت به ارزش بازار آنها نیز تعریف شده است.در مفاهیم نظری حسابداری، محافظه کاری به عنوان “واکنش محتاطانه در مقابل عدم اطمینان و به منظور حمایت از حقوق و ادعاهای صاحبان سهام و اعتباردهندگان شناخته می شود؛ به طوریکه برای شناسایی اخبار خوب در صورتهای مالی نسبت به اخبار بد سطح بالاتری از قابلیت رسیدگی تأییدپذیری را الزامی می کند. واتز محافظه کاری را ساز وکاری مؤثر در انعقاد قرارداد بین شرکت و اعتباردهندگان و سهامداران میداند که از آنها در مقابل فرصت طلبیهای مدیریت محافظت میکند. علاوه براین، محافظه کاری ممکن است پوشش مناسبی برای جلوگیری از مطرح شدن دعوای قضایی علیه شرکت شود که نه تنها ریسک طرح دعاوی را کاهش میدهد؛ بلکه موجب کم شدن هزینههای مرتبط میشود. با وجود فقدان تعریف جامع برای محافظه کاری، در ادبیات حسابداری دو ویژگی مهم بررسی شده است. نخست، تمایل به سریع کردن شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها که توسط باسو عنوان شده است. دوم، وجود جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار آن که فلتهام و اولسون آن را مطرح کرده اند.(محمدی، ۱۳۹۰). ۲-۵-۲-اهمیت محافظه کاری: از نظر بیور۱ (۱۹۹۸) رفتار محافظه کارانه به گونه ای است که منجر به انتخاب درآمدهای کمتر (نسبت به درآمدهای بیشتر) و هزینههای بیشتر (نسبت به هزینههای کمتر) می شود و زیانهای تحمل نشده را شناسایی می کند، در حالی که سودهای تحقق نیافته را شناسایی نمی کند. از این رو همان طور که فلتهام و اوهلسون۲ (۱۹۹۵) بیان نمودند انتظار بر این است که این نتایج باعث بروز اختلافی بین ارزش بازار و ارزش دفتری سهام در بلند مدت گردد (شروف و همکاران، ۲۰۰۴) ۳. نمونههایی از رویههای حسابداری محافظه کارانه که منجر به شناسایی به هنگامتر اخبار بد میشوند عبارتند از: قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار برای ارزشیابی موجودی کالا، شناسایی زیانهای کاهش ارزش ( ولی عدم شناسایی سودهای تجدید ارزیابی) برای داراییهای بلند مدت و حسابداری زیانهای احتمالی در مقابل سود های احتمالی. با تاکید بر اصل محافظه کاری، هنگامی که انجام موفق یک رویداد مالی با برخی ابهامات مواجه می شود رویههای حسابداری ترجیح می دهند که شک و تردیدی در شناسایی سود اعمال شود و همچنین معیارهای تایید پذیری بیشتری را پیش از شناسایی سود ضروری می دانند (همان منبع) سود حسابداری به دلیل اینکه اطلاعاتی درباره جریانهای نقدی جاری و آتی مورد انتظار شرکت ارائه میکند مربوط به قیمت سهام است و از این رو، بر ارزش بازار شرکت تاثیرگذار می باشد ( واتز و زیمرمن،۱۹۸۶). از لحاظ واکنش بازار اوراق بهادار نسبت به سودهای گزارش شده، نظریه بازارهای کارا نشان می دهند که به طور سیستماتیک، روشهای مختلف «اصول عمومی پذیرفته شده در حسابداری»۶موجب گمراهی سرمایه گذاران در محاسبه سودهای عملیاتی گزارش شده نمی شوند ( همان منبع،ص۵)۷. از این رو بر اساس مباحث نظری(هندریکسون و وان بردا ۱۹۹۲ و بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۲)، سرمایه گذاران باید درجه ای از محافظه کاری را در قالب انتظارات خود از کاربرد سود حسابداری برای برآورد جریانهای نقدی آتی بکار گیرند (اسکات،۲۰۰۳)۸. ۲-۵-۳-جایگاه محافظه کاری در استانداردهای حسابداری: هیأت استانداردهای حسابداری مالی۲ که در سال ۱۹۸۰ شروع به فعالیت خود نمود، محافظه کاری را این گونه تعریف می کند:محافظه کاری یک واکنش محتاطانه نسبت به شرایط ابهام۳ است و سعی دارد ابهام و ریسکهای ذاتی موجود در موقعیتهای تجاری، به اندازه کافی مورد توجه واقع شوند و مراقبت لازم از آنها به عمل آید. در استانداردهای حسابداری فعلی، رویکرد ترازنامه ای(نگهداشت سرمایه ثابت ) جایگزین رویکرد سود و زیانی شده است که برای سالهای زیادی در حسابداری رایج و مورد تایید نظریه پردازان بود. در رویکرد ترازنامه ای داراییها و بدهیها به صورت اختصاصی تعریف، شناسایی و اندازه گیری می گردد. اگر این امر به درستی انجام گردد درآمدها به عنوان افزایش در داراییها (کاهش در بدهیها ) و هزینهها به عنوان کاهش در داراییها (یا افزایش در بدهیها) اندازه گیری میشود. در صورت دسترسی به ارزش منصفانه می توان از آن برای اندازه گیری، بدون اینکه اصول رایج حسابداری مثل تطابق و اصل بهای تمام شده به کار رود، استفاده نمود. رویکرد ترازنامه ای با گرایش به سمت ارزش منصفانه،برای مفهوم محافظه کاری فضای کوچکی باقی می گذارد، به هر حال گرچه مبانی نظری استانداردهای حسابداری مبتنی بر چشم اندازهای تئوریکی است که در نگاه اول فضای کمی برای محافظه کاری یا اصول حسابداری رایج باقی گذاشته است،اما این مبانی کاملا عاری از این عوامل نیستند،برای مثال مفهوم تطابق درآمد و هزینه همچنان میبایست به اجرا در آید اما: “اعمال مفهوم تطابق درآمد وهزینه تحت این چارچوب نظری اجازه شناسایی اقلامی رادر ترازنامه که با تعریف داراییها یا بدهیها مطابقت ندارد مجاز نمی شمرد ” (بند ۳۴_۴ مفاهیم نظری گزارشگری مالی استانداردهای ایران ). کاربردهای محافظه کاری در بازار سرمایه و صورتهای مالی: به سادگی مشخص است، اگر محافظه کاری مفهومی است که در عمل از آن بسیار استفاده می شود هر چند که در تئوری دستوری توجهی به آن نشده است با توجه به تقاضای گسترده استفاده کنندگان میبایست بعنوان بخشی از تئوری توصیفی مورد توجه قرارگیرد.مفهوم محافظه کاری در حوزه تحقیقات توصیفی حسابداری مزایای زیادی خصوصا از زمان جلسه ویژه انجمن حسابداران آمریکا۴ از خود نشان داده است(هلمن،۲۰۰۷)۵. پنمن و زهانگ۱ (۲۰۰۲) می نویسند: “بوسیله حسابداری محافظه کارانه در واقع روش حسابداری و برآوردی انتخاب می شود که ارزش دفتری خالص داراییها را نسبتا پایین نگاه دارد". به هر حال، سود تحت تاثیر عملکرد محافظه کارانه قرار می گیرد،اما تاثیر بر روی سودها بسیار به شرایط بستگی دارد. پیتون و لیتلتون۲ (۱۹۴۰) تاثیر محافظه کاری بر روی سود در زمان به کار بردن قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار را اینگونه بیان می کنند: ” نقطه مرکزی محافظه کاری سیاست تقسیم سود است، مدارکی دال بر موثر بودن قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار بعنوان یک وسیله مراقبت یا احتیاط در گزارشهای سال به سال وجود ندارد، از آنجایکه محافظه کاری در برخی مواقع سود را کاهش،در برخی مواقع سود را افزایش و در برخی مواقع بدون تاثیر است، تعریف تاثیر محافظه کاری بر سود بسیار مشکل است “. در تحقیقات بازار سرمایه، تاثیر محافظه کاری روی ترازنامه و صورت سود و زیان مورد بررسی قرار گرفته و به ترتیب به عنوان محافظه کاری غیر شرطی و محافظه کاری شرطی، نام گذاری شده است، این مطلب بوسیله باسو در سال ۱۹۹۷ اینگونه مطرح گردید که محافظه کاری شرطی کمتر نشان دادن سود در پاسخ به اخباربد و عدم بیشتر نشان دادن سود در پاسخ به اخبار خوب می باشد. این تعریف با توجه به مطالعات انجام شده در بازار سرمایه تحقیق لارا، اوساما و پنالوا صورت گرفته مورد تایید قرار گرفته است. یک راه دیگر ارزیابی تاثیر محافظه کاری حسابداری روی سود (و خالص داراییها) ایجاد یک تمایز بین محافظه کاری پایدار و محافظه کاری موقت حسابداری می باشد. محافظه کاری پایدار اشاره به زمانی دارد که برای مثال مخارج تحقیق و توسعه بلافاصله پس از تحقق به جای منظور نمودن به عنوان مخارج سرمایه ای و استهلاک آتی به هزینه جاری منظور گردد. خالص داراییها همواره کمتر از واقع خواهد بود، همانطور که سودها نیز در ابتدای پروژه کمتر اظهار می گردند و در حین دوره بعدی در مورد یک پروژه خاص بیشتر بیان خواهند شد. محافظه کاری موقت به زمانی اشاره دارد که تغییرات در برآوردها و روش های حسابداری به گونه ای موقت سود را کاهش و باعث ایجاد ذخیره مخفی (خارج از ترازنامه ) و یا اندوخته مازاد می گردد که بعدا ممکن است برگشت شود. این مطلب می تواند همانند برآورد استهلاک یا تجدید ساختار ذخایر باشد. زمانیکه دو رویه حسابداری با یکدیگر مقایسه می گردد، آن رویه ای که باعث ایجاد خالص داراییهای با ارزش کمتر گردد به عنوان رویه محافظه کارانه تر طبقه بندی می گردد و بالعکس. اصل محافظه کاری انتخاب محافظه کارانه ترین رویه در زمانی است که چندین رویه حسابداری موجود باشد (استرلینگ، ۱۹۶۷)۱. ۲-۵-۴-معیارهای ارزیابی محافظه کاری محققان از سه نوع معیار، به منظور ارزیابی محافظه کاری استفاده میکنند: معیارهای خالص داراییها. معیارهای سود و اقلام تعهدی. معیارهای رابطه سود و بازده سهام. تمام این معیارها با تکیه بر اثر عدم تقارن محافظه کاری در شناسایی سودها و زیانها میباشند(واتز،b 2003) ۲-۵-۴-۱-معیارهای خالص داراییها اگر چه ارزشهای بازار داراییها و بدهیها که خالص داراییها را تشکیل می دهند در هر دوره تغییر میکنند، اما همه این تغییرات در حسابها و گزارشهای مالی منعکس نمیشود. براساس محافظه کاری، افزایش در ارزش داراییهایی (سودهایی) که به اندازه کافی تاییدپذیر نباشند، ثبت نمی شود، در حالی که کاهش در ارزش داراییها ( سودها )، با همان درجه از تایید پذیری ثبت میگردد. در نتیجه خالص داراییها کمتر از ارزش بازارشان ارائه میشوند. محققان برای برآورد این ارائه کمتر از واقع، از مدل های ارزیابی سهام واحدهای تجاری و یا نسبت ارزش دفتری خالص داراییها به ارزش سهامشان (نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) استفاده میکنند(همان منبع). ۲-۵-۴-۲-معیارهای سود و اقلام تعهدی محافظه کاری بیانگر این است که سودها پایدارتر از زیانها هستند، زیرا صورتهای مالی افزایشهای تاییدناپذیر در ارزش داراییها (سودها ) را در زمان وقوع شناسایی نمیکنند، بلکه طی دوره های آتی و به هنگام ورود جریانهای نقدی ناشی از این افزایشها شناسایی میکنند. برای مثال، اگر ارزش یک دارایی افزایش یابد از آنجایی که انتظار می رود جریانهای نقدی آتی افزایش یابد، بنابراین سود را طی سالهای آتی و به ازای ورود جریانهای نقدی مربوطه شناسایی میکنند. این بدین معنی است که سودها گرایش به پایداری و تداوم دارند. در مقابل زیانهایی که درجه تاییدپذیری آنها با سودهای غیرقابل تایید یکسان است، درست در زمانی که به وقوع میپیوندند، بدون توجه به اینکه کاهش در جریانهای نقدی آنها طی دوره های آتی تحمل شوند، شناسایی می گردند. از آنجایی که به طور متوسط، این زیانها در دوره های آتی قابل برگشت نیستند، پایداری و تداوم این کاهش سودها احتمالاً کمتر از افزایش سودها است، از این رو این کاهش سودها ناپایدار هستند. این پایداری یا ناپایداریها و تغییرات سود، معیاری را برای محافظه کاری فراهم میآورند و این رفتار نامتقارن محافظه کاری در قبال سودها و زیانها عدم تقارنی را در اقلام تعهدی بوجود میآورند(همان منبع). گیولی وهاین ۳(۲۰۰۰) چنین اظهار میکنند که محافظه کاری باعث کاهش سود گزارش شده انباشته در طول زمان میشود. آنها بیان میکنند که اندازه اقلام تعهدی انباشته شده در طول زمان، یکی از معیارهای محافظه کاری است.
- روزنامه ها و مجلات چاپ شده؛ - پیشینه شرکت؛ - پایگاه داده های معتبر؛ - مطالعات و تحقیقات؛ - تحقیقات گذشته؛ - استفاده از دستآوردهای سمینارها،نمایشگاهها و کنفرانس ها در حالت کلی، منابع ثانویه را می توان به صورت شکل (۱) نشان داد؛ ج) آنالیز، تفسیر و تعبیر: قلب فرایند هوشمندی رقابتی، تحلیل است؛ تبدیل اطلّاعات نامرتبط به هوشمندی. تحلیل هم هنر است ؛ هم علم در این مرحله اطلاعات نامرتبط و ازهم گسسته، به هوشمندی تبدیل می شوند این مرحله، ترکیبی از علم و هنر است.اطلاعات ساده پس از تجزیه و تحلیل به تولید هوشمندی منجر می شوند. د) انتشار، عرضۀ یافته ها به تصمیم گیران: تحلیل گران هوشمندی های به دست آمده را عرضه و آن را بین کاربران نهایی (تصمیم گیران) توزیع می کند. در این مرحله، اطلاعات تجزیه وتحلیل شده در مرحله قبل به افرادی که مسئول تصمیم گیری در سازمان(مدیران)هستند، منتقل می شود.اگرچه تصمیم گیران سازمان،استفاده کنندگان اصلی سیستم هوشمندرقابتی هستند، اما کاهانر اشاره می کند که تفکر جمع آوری اطلاعات باید در ذهن هر فردی باشد. ایجاد آگاهی در سازمان نیز یک فعالیت پیوسته است و در این مسیر باید از روش های تشویقی و اعطای پاداش به شرکت کنندگان استفاده کرد (ویورز ودیگران،۲۰۰۵،۵۷۶-۵۸۹) علاوه بر چهار مرحلۀ یادشده، “فالد” مرحلۀ پنجمی را به آنها اضافه می کند. وی ذخیره سازی وتحویل اطلّاعات را با رعایت اصول امنیتی مد نظر دارد(فالد،۱۹۹۵). “اشتون” و “اسیستی” قدم ششمی را به فرایند هوشمندی رقابتی اضافه می کنند: بازرسی عملکرد سیستم هوشمندی و بازخورد نتایج تصمیم گیری برای استفاد های بعدی و استمرار هوشمندی (اشتون و اسیستی[۱۴]،۱۹۹۵، ۷۹-۱۴۰) شکل ۲: منابع ثانویه جمع آوری اطلاعات(پورتر،۲۰۰۱) (Bose2008) شکل ۳: چرخه هوش رقابتی ۶-۲-۲- مدلهای هوشمندی رقابتی SWOT 1- مدل تحلیل روش تجزیه و تحلیل SWOT مدل تحلیلی مختصر و مفیدی است که به شکل نظام یافته هر یک از عوامل قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده و استراتژی های متانسب با موقعیت کنونی حرفه مورد بررسی را منعکس میسازد. در این روش تلاشهایی برای تجزیه و تحلیل شرایط بیرونی و وضعیت درونی به عمل آمده و بر اساس آن استراتژی مناسب برای بقای شرکت طراحی میشود. این مدل مبتنی بر رویکرد خط مشی هاروارد طراحی گردیده است. در این مدل فرصتها و تهدیدها نشان دهنده چالشهای مطلوب و یا نامطلوب عمده ای است که در محیط صنعت موردنظر فرا روی شرکت وجود داشته و در مقابل، قوتها و ضعفها (شایستگی ها، توانایی ها، مهارت ها، کمبود ها)وضعیت محیط داخلی تشکیلات مورد مطالعه را به نمایش می گذارد پس از اینکه عوامل محیطی (فرصتها و تهدیدها)و عوامل درونی (قوتها و ضعف ها)شناسایی شده و عوامل کلیدی آنها از غیرکلیدی تمیز داده شد، زمان پیشنهاد و انتخاب استراتژیها فرا میرسد.(آنیتا و هسفرد[۱۵]، ٢٠۰٠،۳۱-۳ ). ۲- مدل رقابت صنعتی پورتر یکی از بلوکهای ساخته شده برای هوش رقابتی از طریق درک صنعت مربوطه است. تحلیلگر باید نیروهای مشتق شده از تغییرات در صنعت را درک کند. یکی از محبوبترین مدلها برای تحلیل یک صنعت، مدل پنج نیروی پورتر است که به وسیله خبره استراتژی، مایکل پورتر از دانشگاه هاروارد ارائه شده است (پورتر،۱۹۸۰). بر طبق مدل ۵ نیروی پورتر، ۵ نیروی تأثیرگذار بر صنعت وجود دارد. ۱- مشتریان: آنها دارای نیرو در معامله برای قیمت های کمتر و نیروی اصلی در سازمان هستند؛ ۲- تأمین کنندگان:تأمین کنندگان ممکن است دارای نیرو برای تحمیل قیمتها و انتخابها بر شرکت باشند؛ ۳- جانشین سازی: سهم بازار، یک هدف برای تغییر محصولات قبلی یا استفاده جدید از محصولات جدید بازار میباشد ۴- رقابت جدید: وارد شونده های جدید به بازار در جهان غیر معمول نیستند و ممکن است به عنوان عاملی مهم تشخیص داده نشوند. ۵- رقابت موجود: سازمان بطور جاری برای سهم بازار رقابت میکند و در تلاش برای قرار دادن خودش به عنوان یک رهبر است. ۳- مدل شبکه ارزش یکی از مشکلات نیروی رقابتی پورتر محدود کردن تحلیل به یک صنعت خاص است. یک رویکرد بهتر میتواند نگاه به تعاملات افراد با شرکت و اینکه هر مبادله در محیط کسب و کار چه ارزشی دارد، باشد(به جز محیط کسب و کار) در حقیقت، ما صنعت را برحسب ارتباط بین افراد و گروه ها و چگونگی عمل آنها در کسب و کار دوباره تعریف میکنیم. برای مثال، تکمیل کنندگان با شرکتها رقابت میکنند و در واقع به کسب و کار کمک میکنند بنابراین، تنها فهم نیروهای رقابتی مهم نیست بلکه فهم نیروهای مشارکتی در کار نیز مهم میباشد. این رویکرد تحلیلی، مدل شبکه ارزش نامیده میشود. (لموس و پورتو[۱۶]،۱۹۹۸،۳۳۰-۳۳۷ ). در شبکه ارزش استراتژی همانند PARTSبیان میشود: ۴ گروه بر چگونگی انجام کسب و کار شما تأثیر خواهند گذاشت:–Players مشتریان وتأمین کنندگان در مقابل یک دیگر، رقیبان و شریکان در مقابل یکدیگر. adding Value - شرکت شما در تعامل با ۴ بازیگر اصلی برای ایجاد ارزشاست . Rules - همه کسبوکارها از طریق مجموعهای از قوانین و بازیگران کلیدی میتوانند قوانین را ایجاد کنن Tactics- روابط و درک هر بازیگر در چگونگی تعامل آنها با ایجاد ارزش Scope - محدودهای که هر بازیگر در درون و بیرون از گروه دارد. اگر یک بازیگر ارتباطی در بیرون از گروه داشته باشد، او میتواند ارزش بیشتری نسبت به بازیگری که با دسترسی محدود است، بیفزاید. ۴- تحلیل چهار جانبه ظاهر یک رقیب خاص اغلب در مدیریت مهم است. اگر چه در بسیاری از مواقع، ظاهر رقیبان برای دادن بینش به مدیریت در چگونگی پاسخ به استراتژی، با شکست مواجه میشود. فهم این روابط درونی در دانستن اینکه شرکت در چه موقعیتی نسبت به رقیب قرار دارد، مهم است. یکی از مدلهای رایج برای اینگونه تحلیل رقیبان تحلیل چهار جانبه نامیده میشود، که توسط مایکل پورتر از دانشگاه هاروارد توسعه داده شده است (فلیشر وبنسوس[۱۷]،۲۰۰۲).
که در آن Si عبارتانداز نتیجه زمانبندی کردن i اُمین هسته پردازنده برده و فرکانس و ولتاژ عملیاتی تنظیمشده که بوسیله الگوریتم پیشنهادی ایجاد شده است. اهداف مسئله : برای به حداقل رساندن انرژی مصرفی کل Etotal ، تابع هدف به صورت زیر تعریف میشود: Minimize (Etotal) (14) Ei = (۱۵) Etotal = (۱۶) که در اینجا، Ei عبارتنداز انرژی مصرفی i اُمین هسته پردازنده برده و Eij عبارتاند از، انرژی مصرفی j اُمین وظیفه (وظیفه شماره j )، در هسته شماره i ، که به صورت زیر تعریف می شود: (۱۷) (۱۸) که در اینجا عبارت اند از، توان مصرفی وظیفه شماره j در k اُمین برش زمانی[۱۴۴] ، در هسته شماره i . همچنین عبارتاند از، طول (مدت زمان) k اُمین برش زمانی برای j اُمین وظیفه در i اُمین هسته پردازنده. از آنجا که مد عملیاتی برای هر وظیفه داده شده، تحت الگوریتم پیشنهادی همیشه یکسان نیست، انرژی مصرفی در هر برش زمانی باید به صورت جداگانه محاسبه شود. در رابطه قبل، c عبارتاند از ظرفیت خازن بار، Vijk ولتاژ عملیاتی و ƒijk فرکانس عملیاتی وظیفه شماره j در k اُمین برش زمانی، در هسته شماره i پردازنده است. در این مقاله به وظایف اجازه داده میشود تا بعداز اتمام سررسیدشان هم اجراشوند تا به اتمام برسند. به علت اینکه بعداز از دست رفتن یک سررسید، سرعت پردازش افزایش مییابد، بنابراین آن وظیفه میتواند سریعتر اجرایش تمام شود. بنابراین قید کارایی، میتواند به صورت زیر بیان شود: (۱۹) که در آن به این صورت تعریف میشود که اگر سررسید i اُمین وظیفه از دست برود مقدار آن یک است و درغیر این صورت صفر است: (۲۰) که در آن زمان پایان یافتن وظیفه شماره i و سررسید مطلق آن میباشد.شکل ۳-۱۲ بلوک دیاگرام مدل این سیستم را نشان میدهد. شکل ۳-۱۲ مدل سیستم مرجع ]۳۶[ شکل ۱۵شکل ۳-۱۲ مدل سیستم مرجع [۳۶] الگوریتم پیشنهادی در این مقاله از سه بخش اصلی متفاوت تشکیل میشود که عبارتانداز: الگوریتم M-EDF [۱۴۵] الگوریتم ED3VFS [۱۴۶] الگوریتم TLDHLB [۱۴۷] الگوریتم M-EDF برای زمانبندی وظایفی است که به یکی از هستههای پردازنده، توزیع شده است. الگوریتم ED3VFS ، نسخه پیشرفته الگوریتم D3VFS [۱۴۸] است و برای تنظیم مد عملیاتی روی هرهسته پردازنده استفاده میشود. در نهایت نیز الگوریتم TLDHLB برای توزیع وظایف بین هستهها استفاده میشود ودارای دو سطح میباشد: سطح اول دارای یک استراتژی بارگذاری غیرتعادلی میباشد سطح دوم دارای یک استراتژی بارگذاری تعادلی میباشد برای مثال وقتی، یک وظیفه جدید که نیاز دارد تا توسط یک هسته سرویس داده شود، از راه برسد، الگوریتم TLDHLB آن را با درنظر گرفتن تعادل بارگذاری، به یک هسته مناسب توزیع میکند. بعداز اینکه هسته، وظیفه را دریافت کرد، الگوریتم M-EDF ، این وظیفه جدید را زمانبندی میکند، همزمان با آن الگوریتم ED3VFS نیز روی این هسته به صورت دورهای اجرا خواهد شد تا انرژی مصرفی را کاهش دهد. الگوریتم M-EDF : الگوریتم زمانبندی اصلی که در هسته سیستم عامل میکروسی۲ [۱۴۹] استفاده شده، یک الگوریتم زمانبندی براساس اولویت بنیادی است. برای اینکه هم وظایف بیدرنگ و هم وظایف معمولی را همزمان پوشش دهد، الگوریتم M-EDF به عنوان جایگزینی برای الگوریتم EDF انتخاب شده است. در واقع M-EDF ترکیبی از EDF و زمانبندی اولویت ثابت[۱۵۰] میباشد. برای وظایف بیدرنگ از الگوریتم EDF استفاده شده است. هنگامی که دو یا چند وظیفه بیدرنگ دارای سررسید برابری باشند یا برای وظایف معمولی، M-EDF از الگوریتم زمانبندی اولویت ثابت برای مشخص کردن ترتیب اجرای وظایف استفاده میکند. در واقع اگر همزمان یک وظیفه بیدرنگ و یک وظیفه معمولی در صف آماده باشند، M-EDF وظیفه بیدرنگ را برای اجرا انتخاب میکند. برای مشارکت و همکاری کردن با الگوریتم TLDHLB برای ذخیره توان ایستا، در اینجا M-EDF طوری تغییر داده شده است که وقتی یک وظیفه دارای بالاترین اولویت، در حالت بیکار باشد و هیچ وظیفه دیگری برای اجرا نباشد، بتواند هسته پردازنده را خاموش کند. یعنی وقتی هسته پردازنده، همه وظایف را به اتمام رساند، خودش را خاموش خواهدکرد تا انرژی کمتری مصرف شود. الگوریتم ED3VFS : این الگوریتم برای تنظیم کردن فرکانس و ولتاژ پردازنده، به صورت پویا استفاده میشود. در این الگوریتم دو پارامتر با نامهای α و β وجود دارند که این دو پارامتر در الگوریتم D3VFS به صورت پیشفرض روی عدد ۱۰ تنظیم میشوند و به صورت زیر تعریف میشوند: α : هرگاه وظیفهای به اندازه α واحد زمانی اجرایش طول کشید ولی تمام نشد و همچنان پردازنده در حال اجرای آن بود، الگوریتم D3VFS اجرا میشود تا فرکانس و ولتاژ را بالاتر ببرد و سرعت سیستم زیاد شود تا بهرهوری بیشتر شود( ولی مصرف انرژی نیز افزایش مییابد) β : هرگاه به اندازه β واحد زمانی، هیچ وظیفهای، سررسیدش را از دست ندهد، آنگاه این الگوریتم اجرا میشود تا فرکانس و ولتاژ را کم کند تا انرژی مصرفی کاهش یابد. ( β بزرگتر باعث افزایش انرژی مصرفی و افزایش سرعت میشود) در این مقاله با الهام بخشیدن از D3VFS ، یک روش بهتری برای تنظیم پارامترهای α و β ، پیشنهاد شده است تا بتواند کارایی سیستم زمانبندی را بهبود دهد. سه اشکال موجود در D3VFS عبارت انداز: در D3VFS ، سررسید مربوط به وظایف، نیازی ندارد که بیشتر از ۱۰ یا یک مقدار آستانه ثابتی باشد. هنگامی که کوتاهترین سررسید کمتر از ۱۰ باشد، α و β منفی میشوند، که باید اصلاح شود. لزومی ندارد که α و β حتما باهم برابر باشند، زیرا اثرات آنها باهم متفاوت است. در الگوریتم ED3VFS ، مقدار α بزرگتر درنظر گرفته شده تا زمان بیشتری پردازنده در سرعت پایین بماند، زیرا سیستم در سرعتهای آهستهتر، فرکانس عملیاتی را افزایش خواهد داد. این باعث میشود تا مقدار توان ذخیره شده بیشتر شود (یعنی هرچقدر بتوانیم سرعت سیستم را آهسته نگه داریم، انرژی بیشتری را ذخیره کردهایم). از سوی دیگر β برای کاهش فرکانس عملیاتی استفاده میشود، هرچقدر β بزرگتر باشد، باعث میشود که سیستم برای مدت طولانی در سرعت بالا بماند، بنابراین باعث میشود که بهرهوری بهتر شود اما توان بیشتری را مصرف میکند. معمولاً در یک سیستم بیشتر از یک وظیفه همزمان در حال کار هستند و در محیطهای واقعی این وظایف همیشه شبیه هم نیستند. بهترین تنظیمات برای هر وظیفه این است که متفاوت باشد، بنابراین دادن تنظیمات متفاوت برای مجموعه وظایف متفاوت انعطافپذیرتر است. برای حل این مشکلات بالا، در این مقاله یک روش متفاوتی برای بهبود کارایی و بهترشدن الگوریتم ذخیره توان پیشنهاد شده است. شبه کد این الگوریتم در شکل ۳-۱۳ نشان داده شده است. ایده اصلی الگوریتم ED3VFS این است که تنظیمات α و β آزادانه تغییر داده میشود، در واقع با تغییر مجموعه وظایف، این دو پارامتر، دو مقدار متفاوت دارند. در الگوریتم ED3VFS ، پارامترهای α و β به صورت زیر مقداردهی میشوند: (۲۱)
۳-۱-۲۰ در باب رجا گفتهاند علامت رجا عجله کردن در ادای اوامر خداست. رجا سه نوع است: رجای شخصی که کار شایسته انجام میدهد و امیدوار به قبولی آن است؛ رجای شخصی که گناه کرده سپس توبه نموده و امیدوار به آمرزش خداست و رجای کاذب شخصی که انسان را به سوی گناه میکشد و میگوید که امید به آمرزش خدا داشته باشد. ۳-۱-۲۱ در باب فقر و غنی خداوند مؤمن را به فقر دچار میکند زیرا شوق به دعا کردنش دارد. فقر، عزّت است. اظهار غنی در فقر نیکوتر از فقر است. فقر در اصطلاح صوفیه از مقامات بالایی است که طریقت بر آن مبتنی است و این فقر معنوی است. ۳-۱-۲۲ در باب گرسنگی گفتهاند کلید دنیا سیری و پرخوری و کلید آخرت گرسنگی است. گرسنگی راه صدیقین است و سبب تأمّل و تفکّر می شود. ۳-۱-۲۳ در باب شهوات و مخالفت با هوی شهوات زمام شیطان هستند. کلید پیروزی ترک شهوت است. آرزوی طولانی متصّل به شهوت است و شهوت متصّل به پرخوری و پرخوری متصّل به شبهه و شبهه متصل به حرام و حرام متصّل به آتش و جهنّم است. ۳-۱-۲۴ در باب اخلاص اخلاص صدق نیّت است. یعنی خلاص شدن از آفات و خارج کردن مخلوقات از معامله حق. اخلاص تصفیه کردن اعمال از مکدّرات است و این همان مراد و مقصود خداوند از اعمال است. خود ابوسعد در باب اخلاص میگوید: «اخلاص در اعمال مفروضه، واجب است سپس در اعمال مستحبه نیز اخلاص واجب است و اگر در اعمال واجب، بنده اخلاص نداشته باشد در اعمالش شرک ورزیده است.» ۳-۱-۲۵ در باب مطالبه صدق علامت صادق کتمان کردن طاعت است. صدق موافقت کردن با حق در پنهان و آشکار است. ۳-۱-۲۶ در باب عبودیت عبودیت ساقط کردن اراده خویش نزد ارادهی خدا و فسخ کردن اختیار نزد اختیار خداست. علامت رسیدن به عبودیت، مخالفت کردن با هوی و ترک شهوات است. برخی میگویند: حقیقت عبودیت و بندگی، رضا به قضا و قدر و عمل به آنچه که مورد رضای اوست. ۳-۱-۲۷ در باب آداب ابوسعد ابوابی در استنباط کردن از قرآن و سنّت را مطرح میکند. سپس به بابی در مورد آداب میپردازد که آداب نیکو غضب پروردگار را خاموش میکند. افضل آداب توبه و ممانعت نفس از شهوات است. ۳-۱-۲۸ در باب حُسن خُلق گویند گنج رزق و روزی در حُسن خُلق است. بداخلاقی و سوءخُلق گناهی است که خوبیهای بسیار با داشتن آن سودی ندارد. ۳-۱-۲۹ در باب طهارت از آداب صوفیه آن است که در هیچ حالتی مسواک زدن را ترک نمیکنند. ۳-۱-۳۰ ابوابی در نماز، زکات، روزه، حج و عمره این ابواب نشان دهنده این مطلب است که تا زمان ابوسعد عمل به شریعت نزد صوفیان اهمیّت داشته و افزون بر معنویتی که در ورای این اعمال است انجام این فروعات دینی نیز بر صوفیه واجب بوده است. ۳-۱-۳۱ در باب مسئله پوشش و خرقه خرقه به شیوهای که در نزد صوفیه مرسوم شد از سدههای بعد پدید آمده و اصل در خرقه پوشی، ریاضت طلبی بوده است. ۳-۱-۳۲ باب ملامتیه و صفاتشان پس از نقل اقوال گوناگون در تعریف خرقه ابوسعد مینویسد «از تفاوتهای میان آنان این است که اصول ملامتیه مبتنی بر علم است و اصول صوفیه مبتنی بر حال، ملامتیه ترغیب به کسب و کار میکنند ولی صوفیه ترغیب و تشویق بر ترک کسب و کار مینمایند. ملامتیه از شهرت در لباس بیزار هستند و مایل به پوشیدن لباس وصله دار نیستند چنانچه صوفیه مایل به این کار هستند. ملامتیه رقص و سماع وجد را قبول ندارند در حالی که برخی از صوفیه این اعمال را قبول دارند.» و در جای دیگر میگوید: «از شعار ملامتیه این است که باید به محقق کردن اصل و محتوا پرداخت و ادّعا را ترک نمود.» همچنین ملامتیه میگویند: «باید با پرداختن به عیوب خودمان از عیبجویی خلق پرهیز نماییم و سعی میکنند احوال خویش را از دید مردم مخفی بدارند.» ۳-۱-۳۳ در باب زکات ابوسعد میگوید: خداوند صوفیه را از دنیا منزوی کرد و خود آنها، این انزوایشان از دنیا را بهترین نعمت پس از معرفت و محبّت از جانب خدا میدانند. ۳-۱-۳۴ در باب سخاوتمندی و مواسات و میهمان نوازی ابوسعد داستانهایی را از مشایخ صوفیه نقل می کند و میافزاید: این امر به صوفیه اختصاص ندارد، بلکه برای عموم مُکلِّفین است و از آنجا که اصول صوفیه مبتنی بر سخاوت است مایل شدم که بابی از این کتاب را به این امر اختصاص دهم. ۳-۱-۳۵ در باب فضلیت کسب و کار وی به فضیلت کسب و کار نزد صوفیه و تفاوت میان اهل عراق و اهل خراسان پرداخته و بیان می کند: اهل خراسان کسب را فضلیت و اهل عراق ترک کسب و کار را مُستَحب میدانند. ۳-۱-۳۶ در باب انفراد و انزوا اگر فضلیت در جماعت است سلامت در عزلت و انزوا میباشد. دوای قلب کم ملاقات کردن است. هر کس آخر زمان را درک کند باید خانه نشین شود. سرور و شادمانی مؤمن و لذّتش در خلوت مناجات است. ۳-۱-۳۷ در باب ذکر گفتهاند که سه چیز از گنجهای بهشت است زبان ذاکر، قلب شاکر و بدن صابر. صفت عارف آن است که محبوبترین اطاعتش همان ذکرش باشد. ذکر کردن خدا به واسطهی قلب صادق باید باشد. ذکر خدای تعالی با قلب و زبان، اخلاص است و ذکر خدای تعالی با زبان بدون قلب، ریا است و ذکر خدای تعالی با قلب بدون زبان، وسواس و ذکر خدای تعالی با قلب و زبان بدون رؤیت مذکور و فراموشی ذکر و ذاکر، جنون و حماقت است. ۳-۱-۳۸ در باب سماع سماع، مکاشفهی اسرار برای مشاهدهی جبار است. ظاهر سماع، فتنه و باطنش عبرت است. سماع بر سه وجه است شنونده با قلبش، شنونده با نفسش و شنونده به وسیله پروردگارش است. رحمت به هنگام سماع بر فقرا اهل صوفیه نازل میشود. سماع سِرّی است و برای سِرّ معنایی است و برای معنا، زمان و وقتی است و برای وقت و زمان، صفا است. ۳-۱-۳۹ در باب وجد گفتهاند اول وجد، شیرینی و حلاوت و وسط آن تلخ و آخر آن درد است. ۳-۱-۴۰ در باب هاتف مؤلف از هواتفی که بر بزرگان حاصل شده سخن میگوید. رواج عقیده به هاتف در سده سوم و چهارم قمری به اندازهای بود که کتابهایی در مورد آن نوشته شد از جمله: الهواتف نوشتهی ابوبکر بن عبید بن ابی دنیا(م۲۸۱ق) و هواتف الجنان و عجائب ما یحکی عن الکهان نوشتهی ابوبکر بن جعفر الخرائطی(م۳۲۷ق). این دو کتاب گویا تاکنون چاپ نشدهاست.[۸۰]التعرف کتاب ابوبکر کلابادی بابی را باعنوان «فی لطایف الله للقوم و تنبیهه ایاهم بالهاتف» دارد و دیگری تهذیب الاسرار خرگوشی است که بابی را با همین موضوع دارد. در این دو کتاب کم و بیش همه حکایتهایی است که درباره شنیدن آواز هواتف توسط مشایخ بزرگ مانند ابوسعید خراز، ابوالحسین نوری، ابراهیم خواص، ابراهیم ادهم، جنید بغدادی آمده است. خرگوشی حکایتی هم راجع به خودش آورده و گفتهاست که روزی در مکّه طواف میکرد و به دعای برخی از انبیا که در قرآن آمده به درگاه خدا دعا میکرد و ناگهان هاتفی آواز داد که «وَ قُل رَبِّ اِغفِر وَ ارحَم وَ اَنتَ خَیرُ الرَاحِمِینَ»[۸۱] خرگوشی پیش از نقل حکایتهای مشایخ بیان می کند که گروهی هواتف را اثبات و گروهی نفی می کنند. خرگوشی و کلابادی از جمله افرادی هستند که به وجود راستین هاتف معتقد بوده اند از جمله اینکه کلابادی داستان عایشه را درباره غسل دادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می آورد که دلیل شرعی برای درستی هواتف باشد. خرگوشی از قول برخی می گوید که ممکن است خداوند بندگان خود را به وسیله هاتف متذکر میسازد. اعتقاد به اینکه هاتف جن یا فرشته بوده برگرفته از این است که برای هاتف و صدای او واقعیت قائل میشدند. بنابراین داستانهایی که درباره هواتف میگفتند همه واقعی تلقی میشد. هواتف افزون بر مؤمنان با پادشاهان نیز سخن میگفتند. خرگوشی، ابوالقاسم قشیری و روزبهان بقلی در کتابهای خود آوردهاند که اگر شیخی به مقام ولایت میرسید صدا و آواز هاتف را میشنید و آن را جزء کرامات و اثبات کرامات اولیا ذکر میکردند. داستانها و حکایتها نشان دهنده وضع و حال شنونده در زمان شنیدن صدای هاتف است و آواز هاتف در مکانهای مختلف مانند صحرا، بیابان، گورستان، عبادتگاه، مسجد و… شنیده میشد.[۸۲] ۳-۱-۴۱ در باب کرامت گروهی از طائفه میگویند: کرامت از انواع خارق العادههاست. صوفیان ملامتیه بر کتمان کرامات اصرار دارند و میگویند کرامات طائفه، سِرّی است که باید مخفی بماند. سپس به بیان کرامتی از مشایخ طائفه پرداخته شده و به تفاوت میان کرامت اولیا و معجزه پیامبران نیز اشارهای شده است. ۳-۱-۴۲ در باب قبض و بسط در این باب به اقوال مشایخ پیرامون این دو موضوع پرداخته شده است: قبض قُرب به خوف و بسط، قُرب به رجاست. خوف باعث قبض میشود و رجا باعث بسط میشود. قبض و بسط دو حالت هستند که بر سالک فرود میآیند. مؤلف میگوید: برای عیسی علیه السلام حالت قبض همان زهد و برای سلیمان علیه السلام همان حالت بسط است.