هدف اصلی:
|
کلیه نهادها، سازمان ها، موسسات آموزش عالی و دانشگاه ها در سراسر کشور به طور اعم و دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری به طور اخص از بهره وران نتایج پژوهش حاضر می باشند. |
به نظر می رسد که این تحقیق برای اولین بار در حال انجام است. امضاء: |
این پژوهش، از لحاظ نوع هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از شاخه مطالعات میدانی است.
|
سئوالی که تاکنون پاسخ داده نشده است این است که چگونه می توان تنوع سازی را تعریف نمود تا با هر کدام از تعاریف فوق منطبق شود.
آندرو استرلینگ در مقالات[۵۹] خود ۳ صفت را در مورد شاخص تنوع در نظر می گیرد: تعداد اقلام[۶۰]، توازن میان اقلام[۶۱] و اختلاف مابین اقلام[۶۲].
تعداد اقلام در ارتباط با مقدار کل مواد یا موجوداتی است که باید به تعداد قلم های مختلفی تقسیم شوند است. این عدد، مثبت و صحیح است. بافرض تساوی دیگر موارد[۶۳]، هرچقدر این عدد بزرگتر باشد، تنوع بیشتر است.
توازن به الگوی تقسیم مقدار کل به قلم های مختلف عطف می شود. مانند سهم بازار در یک صنعت خاص و در میان چند بنگاه که جمع آن یک است. هرچه مقدار کسرها به هم نزدیکتر باشد، آنها با هم برابرتر و در نتیجه تنوع سازی بزرگتر است.
اختلاف میان ارقام به طبیعت و درجه تفاوت مابین اقلام داخل سیستم ارجاع داده می شود. این به نحوه تعریف قلم ها ارتباط دارد. اختلاف ذاتا یک پدیده کیفی، ذهنی و مفهومی است. به همین دلیل اندازه گیری آن سخت و بلکه ناممکن است. اما برای دو سیستم با مقدار مساوی تعداد و توازن اقلام آنکه اختلاف بیشتری داشته باشد، می توان گفت که تنوع بیشتری دارد.[۶۴]
ارتباط مابین این سه متغیر در شکل (۴) نشان داده شده است. برای یک پوشه موجودی اوراق بهادار (پورتفولیو) که دارای اقلام متعدد و متنوع است. اندازه هرکدام نشان دهنده توازن و شکل متفاوت نشان دهنده اختلاف است و هرکدام از زیرمجموعه های تنوع سازی خود به تنهایی در امتداد محور می تواند کاهش و یا افزایش یابد.
شکل (۴): ارتباط مابین تعداد، توازن و اختلاف با تنوع سازی[۶۵]
در شکل (۵) یک شبیه سازی تصویری شده است برای نشان دادن تقسیم اعضای منفرد یک مجموعه به اقلام مختلف. در این جا هر شکل نشان دهنده یک صنعت و یا تولید مشخص است. هر شکل به یک قلم تخصیص داده شده تا اختلاف مابین آنها بوسیله نوع و شکل آنها تمیز داده شود. هر متغیر تعداد، توازن، و اختلاف به صورت مستقل تغییر می نمایند.
شکل (۵): مشارکت جداگانه تعداد، توازن و اختلاف به ساختن تنوع[۶۶]
تنوع سازی اکنون در سیاستگذاری علم و فنآوری بعنوان روشی جهت دسترسی به تکنولوژی های نو و مبارزه با عدم قطعیت وریسک شناخته شده است.
-وابستگی به واردات: برای ارتقای امنیت عرضه، واردات و وابستگی به آن یکی از شاخص های عمده است. پراکندگی در زمینه سوخت و مناطق متفاوت ممکن است، این پراکندگی بصورت شرایط فیزیکی و پولی منعکس می شود. این شاخص می تواند واردات را به تنهایی در نظر گرفته و یا خالص واردات منهای صادرات را در نظر بگیرد. . یا بر عکس کشورهایی که از موقعیت ژئوپلتیکی خوبی بهره می برند، می توانند برای نفت و گاز بعنوان یک قطب[۶۷] عمل نمایند.
شاخص واردات محصولات فرآوری شده نیز وجود دارد. شاخص شانون برای اندازه گیری وابستگی اقتصادی خالص به واردات[۶۸] (NEID) و تنوع سوخت به شرح زیر است
که در آن سهم واردات خالص از حامل انرژی i و سهم حامل انرژی i از کل انرژی کشور و یا بنگاه[۶۹] (TPES) است. هرچه مقدار NEID بزرگتر باشد، به معنای کمتر بودن امنیت انرژی است. این شاخص نشان دهنده وابستگی کشور و یا بنگاه به واردات هم از لحاظ مواد خام و هم محصولات پالایش شده است.
در سطح جهانی نیز این شاخص کاربرد دارد. تجارت جهانی در مورد حاملهای انرژی می تواند برای کل تبادلات و یا فرآورده می تواند مطمح نظر قررا گیرد. عرضه به تنهایی، تقاضا به تنهایی و یا خالص این دو نیز می تواند مورد نظر قرار گیرد.
منابع انرژی اغلب در نقاط حساسی از جهان قرار دارند. به همین دلیل ریسک های متعددی در زمینه عرضه، تقاضا و همچنین بازار انرژی ملازمه جریان تولید، انتقال و مصرف است. همچنین موقعیت سیاسی در کشورهای تولید کننده نفت و گاز از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنان تولید عمده نفت و گاز جهانی در اختیار شرکت های دولتی تولید و عرضه کننده انرژی قرار دارد و ثبات سیاسی در کشورها می تواند شاخص مناسبی برای امنیت درازمدت عرضه باشد. برخی از مراکز تحقیقاتی و شرکت های مشاوره ای سعی در عددی نمودن موقعیت سیاسی کشور ها و ارائه چشم انداز به کشورهای دیگر و بنگاه ها برای سرمایه گذاری نموده اند. روش کار این گونه مراکز متفاوت است.[۷۰] راهنمای بین المللی ریسک کشورها(ICRG)[71] یکی از این نمونه هاست. آژانس بین المللی انرژی در مورد ثبات سیاسی کشورها به دو شاخص از شش شاخص بانک جهانی یعنی “ثبات سیاسی و نبود بحران” و کیفیت مقررات” بسنده می نماید[۷۲]. برخی دیگر از مطالعات مربوط به توسعه انسانی و گزارش برنامه عمران ملل متحد در مورد شاخص توسعه انسانی سود می برند. در گزارش سال ۲۰۰۹ توسعه انسانی به تفصیل در مورد ثبات سیاسی-اجتماعی کشورها و مناطق مختلف بحث شده است[۷۳].
برای هر نوع از انرژی مانند f ریسک ژئوپلتیکی بازار[۷۴] (GMC) در معادله C1 نشان داده شده است. برای هر نوع انرژی مانند f ریسک ژئوپلتیکی بازار عبارتست از
که در آن Sif سهم هر عرضه کننده مانند i از سوخت f از میان عرضه کنندگانی است که ظرفیت خالص صادرات به بازارهای قابل دسترسی کشور مورد نظر دارند. ضرفیت خاص صادرات به معنای تولید منهای مصرف داخلی است. Sif قابل نوسان مابین صفر تا ۱۰۰ درصد است. اگر کشوری مورد نظر تولید کننده سوخت f در داخل است، این کشور را می توان یک عرضه کننده مجزا در نظر گرفت و سطح تولید داخلی آن کشور بعنوان سهم بازار در نظر گرفته می شود. ارقام GMC مابین صفر تا ۱ در نوسان است. صفر به معنای بازار رقابتی و ۱ به معنای بازار کاملا انحصاری است.
معادله C1 می تواند با در نظرداشت ثبات سیاسی کشورهای صادرکننده انرژی بصورت زیر اصلاح شود:
که در آن ri دسته بندی ریسک کشور i است. راهنمای بین المللی ریسک کشورها، دسته بندی ریسک کشورها را مابین صفر یعنی بیشترین ریسک و ۱۰۰ یعنی کمترین ریسک منظم نموده است. اکثر کشورهای جهان نرخ ریسک بالاتر از ۵۰ دارند، اما کشورهایی مانند عراق و نیجریه مابین ۳۰ تا ۴۰ می باشند.
بنابراین ریسک ژئوپلتیکی بازار بین صفر تا ۳ در نوسان است. صفر نشان دهنده بازار رقابت کامل با شرکت کنندگان با ریسک سیاسی ۱ یعنی بسیار کم است. GMC می تواند ۳ باشد زمانیکه بازار کاملا انحصاری و با یک بازیگر عرضه کننده با ریسک حدود ۳۰ است.
قیمت هرکالا مشخص کننده روند تقاضا و عرضه آن کالا در بازارهای مختلف است. قیمت تعادلی در بازارهای با رقابت کامل میسر است. بنابراین قیمت می تواند شاخصی از امنیت عرضه و یا تقاضا باشد. در منابع پایان پذیر قیمت بیان کننده کمیابی و پایان پذیری مخزن نیز می تواند باشد[۷۵]. قیمت نفت نقش تعیین کننده ای در قیمت تمام حامل های انرژی دارد و متغیری کلیدی در امنیت انرژی است. قیمت نفت خود تحت تاثیر عوامل دیگری همچون زدوبندهای مالی، ارتباطات، مازاد تقاضا در کوتاه مدت و… می باشد. گرچه اطلاعات دقیقی از فراز و نشیب قیمت نفت از ۱۵۰ سال پیش تاکنون موجود است، اما ابید متوجه بود که پیش بینی قیمت نفت بسادگی امکان پذیر نیت و پیش بینی قیمت نفت عموما نادرست از آب در می آیند.
-متوسط واریانس پورتفولیو[۷۶] (MVP) :نیز در مورد تنوع به ما ایده هایی را می دهد. این تئوری ریشه در اقتصاد مالیه دارد. اولین بار در انرژی این نظریه در ترکیب تولیدات الکتریسیته بکار رفت. برای هزینه تولید یک واحد برق و همچنین واریانس هزینه های سوخت و همبستگی میان هزینه های متفاوت سوخت. بجای قبول کردن یک راه حل بهینه برای تولید برق، نظریه متوسط موجودی، مرزهای موثر و یا حدود دامنه هزینه-ریسک را برای ما روشن می سازد. فراسوی این مرزها موجودی سرمایه نمی تواند با هزینه کمتر تولید نماید بدون آنکه ریسک افزایش یابد و یا بالعکس نمی تواند ریسک را کاهش دهد بدون آنکه هزینه افزایش یابد. حرکت در راستای این مرزها نمایانگر تعامل نهایی مابین ریسک و هزینه است. بنابراین بهتر است که به MVP یک روش بهینه یابی گفته شود تا یک شاخص.
یکی از اشکالات این نظریه آن است که اطلاعات گذشته را جمع آوری کرده و از روی آن برای آینده زمینه سازی می نماید. قبلا گفته شد که روند موضوعات اصلی انرژی مانند قیمت نفت خام به هیچ وجه شناساننده وصعیت آن در آینده نیستند. بخصوص که کمی اطلاعات ما آنقدر زیاد است که نمی توان از اطلاعات گذشته برای پیش بینی آینده استفاده کرد[۷۷].
فرض کنید که یک موجودی از ۲ ذخیره پایان پذیر و یا دو فنآوری داریم. بازگشت سرمایه مطابق زیر است
که در آن بازگشت پورتفولیوی مورد انتظار، سهم دارایی i در پورتفولیو، E(ri) بازگشت مورد انتظار از دارایی i است. متوسط همه خروجی ها، وزن داده شده توسط احتمال وقوع است. بعنوان مثال برای دارایی i
که در آن Pi احتمال وقوع خروجی i و (ri) بازگشت خروجی است.
ریسک تابعی از متغیر دارایی-ریسک است و ضریب همگرایی آنها عبارتست از
که در آن ضریب همگرایی کابین دو جریان بازگشت است. iσ انحراف معیار بازگشت دوره ای دارایی i است.
موجودی متوسط واریانس می تواند برای منابع انرژی کاربرد داشته باشد اگر بازگشت مورد انتظار را هزینه تولید واحد (مثلا کیلووات ساعت بر سنت و یا مشابه) فرض نمائیم. آنگاه ریسک سرمایه و یا تکنولوژی انرژی بوسیله واریانس هزینه تولید داده می شود. واریانس هزینه تولید به هزینه سوخت بیشتر بستگی دارد تا هزینه سرمایه گذاری.
مزیت این نظریه بر آن است که شوک ها و جهش ناگهانی قیمت ها را می تواند بخوبی تحلیل نماید. شوک قیمتی در مورد نفت خام در گذشته همواره دارای سرریزهایی در حاملهای دیگر انرژی بوده است[۷۸]. این وضعیت را بخوبی می تواند این نظریه توجیه نماید.
-سهم سوخت های با تولید کربن صفر: تولید و استفاده از سوخت های با تولید کربن زیاد در حال حاضر با محدودیت هایی مواجه شده است. سوخت های با تولید گاز کربن کمتر شاخصی برای قابلیت قبول بودن است که در ابتدای مقاله در مورد آن بحث شد. مهمترین موضوع در امنیت انرژی، پیدا کردن مدلی است که بتوان با آن پایداری و تداوم را در توسعه درازمدت انرژی جستجو کرد. تغییرات آب وهوا و انتشار گازهای گلخانه ای ارتباط عمیقی با مصرف انرژی های فسیلی دارد. دستیابی به فنآوری حبس نمودن کربن برای کاهش اکسید کربن از جمله سیاست های آرمانی هر کشور است. به همین دلیل سهم انرژی های تجدیدپذیر در کل انرژی های قابل عرضه در حال افزایش است. در حال حاضر مقدار کربن (گرم بر کیلوژول) هر حامل انرژی در پس از استفاده سنجیده می شود.
-سیالیت بازار[۷۹]: نقدینگی یک مفهوم گسترده و اغفال کننده است. اما میتوان آن را به توانایی تبادل کالا بصورت سریع با کمترین هزینه . بدون تغییر در قیمت تعبیر نمود[۸۰]. حوادثی که برای نقدینگی در جریان معانلات اتفاق می افتد و ریسک تاخیر درمعاملات فوریت تصمیم گیری و داشتن نقدینگی را بیشتر می نماید[۸۱]. بانک ها نقش اساسی در تامین نقدینگی برای سرمایه گذاران دارند. علاوه بر آن تمهید نقدینگی با عث کاهش ریسک در بازارهای آینده می گردد[۸۲].
بازدهی بازار با حجم تبادلات و همچنین مقدار نقدینگی بیشتر می شود. هرچقدر بازار سیالیت بیشتری داشته باشد، خریداران و فروشندگان سود بیشتری می برند. اگر کشوری که خواهان خرید انرژی است دارای نقدینگی لازم برای دخالت در معاملات در زمان مقرر نباشد، نمی تواند براحتی تغییر در بخش عرضه کنندگان بدهد.
سیالیت بازار، ظرفیت های بازار انرژی هر کشور و یا منطقه را نشان می دهد که در مواقعی که قیمت و مآلا عرضه و تقاضا دارای فراز و نشیب هستند، وارد عمل شده و در جهت امنیت انرژی اقداماتی را انجام دهند. ابزار سیالیت بازار تابعی نمایی از نسبت مصرف کشور به مجموع کل سوخت های در دسترس در بازار تعریف می شود. همچنین این مفهوم با کشش قیمت نیز در ارتباط است. برای بازار دخائر فرآورده ضریب تبادل شاخصی برای سیالیت بازار است.
P نشان دهنده قابلیت دستیابی داشتن عرضه یعنی مجموع عرضه قابل دستیابی در بازار تقسیم بر مصرف کشور است. این عدد بصورت درصد بیان شده و عموما بالاتر از ۱۰۰ است، زیرا عدد پائینتر از ۱۰۰ به معنای عدم عرضه کافی انرژی در بازار برای پوشاندن تقاضای آن واحد سیاسی است. در این حالت ارتباط مابین ریسک و سیالیت مطابق شکل (۶) است.
شکل (۶): ارتباط مابین ریسک و سیالیت بازار[۸۳]
برای انعکاس این منحنی بصورت ریاضی تابع زیر که نشان دهنده افزایش ریسک زمانیکه سیالیت بازار پائین است را می آوریم. نشان دهنده قابلیت دستیابی داشتن عرضه در بازار قابل دسترس f است.
بعنوان مثال اگر یک کشور دسترسی به بازار سوختf و نسبت P از عرضه قابل دستیابی از بازار به مصرف به مقدار ۱۰۰۰۰ درصد را دارد، آنگاه ریسک این بازار در این حالت تنها حدود ۰۱/۱ خواهد بود. اگر متقابلا این کشور دسترسی به عرضه محدودی داشت یعنی P ۲۰۰ درصد بود آنگاه ریسک بازار حدود ۶/۱ بود که نسبت به قبلی بیشتر است.
-شاخص تقاضا آنچه که تاکنون بحث شده است، بیشتر شاخص هایی برای امنیت عرضه بود. در بخش تقاضا نیز شاخص هایی مطرح است. شدت انرژی یکی از شاخص های تقاضاست. این شاخص نشان دهنده وابستگی اقتصاد هر واحد به انرژی است. ازاین شاخص حساسیت اقتصاد هر کشور به قیمت انرژی و یا سوخت را نیز می توان مطالبه نمود.
همچنین مقدار سرانه مصرف نفت خام نیز یکی دیگر از شاخص های بخش تقاضاست. شکل (۷) نشاندهنه مقدار تقاض در کشورهایی مانند چین و هند و انتظار افزایش آن در سالهای آتی است.
همچنین، ذیل اشکال به مفسرانی که روایات صحابه و تابعان، صرفاً به دلیل نزدیکی زمانی آنان به پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله، روایت مرفوع، تلقی می کنند، می گوید:
«…حتى در میان صحابه که دست اولند، بسیارى را سراغ داریم که چیزهایى را روایت کردهاند که منتهى به یهود و غیر یهود مىشود،…و این گونه اخبار بىشمار است، و اگر بنا باشد حکم روایت مرفوع را بر آن جارى کنیم، بیش از این اقتضاء ندارد که بگوییم: بله، فلان یهودى چنین گفته بوده، ولى مستلزم این نیست که بگوییم آرى رسول خداصلی الله علیه و آله چنین فرموده است».[۱۹۶]
بنابراین، یکی از اسباب در عدم اعتبار اقوال صحابه و تابعان این است که این اقوال در حقیقت، منتهــی به سنت نبوی صلی الله علیه و آله نمی شود؛ بلــکه به اشخاصی از جمــله یهودیان ختم می گردد.
۲-۱-۳-۲-۲٫ اجتهاد راوی
سبب دیگر در عدم اعتبار روایت صحابه و تابعان، این است که گاهی صحابی یا تابعی در تفسیر آیه، نه تنها سند آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله، نمی رساند، بلکه اجتهاد خود را نیز، بدون دلیل و استدلال بیان می نماید.
این در حالی است که علامه اقوال صحابه و تابعان را با وجود وقف آن، در صورتی معتبر می داند، که راوی، دلیــل و استدلالی عقل پسند برای گفته خود بیــان کرده باشد تا به عنوان نظریه ای سازگار با عقل مورد پذیرش قرار گیرد.
مثلاً، ذیل تفسیر آیه ۴۸ سوره توبه، ابتدا روایاتی از ابن عباس و حبیب بن ثابت، نقل نموده و سپس به همین جهت که روایت، موقوف است آن را ضعیف می خواند. پس از آن نیز، استدلال ابن عباس را زیر سؤال می برد.[۱۹۷]
ایشان، در موارد دیگری نیز، دلیل عدم حجّیت خبر واحد در تفسیر را «اجتهاد راویان حدیث» عنوان می کند[۱۹۸] که به نظر می رسد، به همین سبب که دلیلی برای نظراتشان ارائه نداده اند، اعتباری ندارد.
شاید بتـــوان گفت، در مــواردی که راوی صــحابی یا تابعی استدلالی برای گـــفته خود می آورد، در واقع آنچه مورد قبول واقع می شود، گفته او به خاطر صحابی بودن یا تابعی بودنش نیست؛ بلکه دلیل پذیرش گفته، سازگاری نظریه یا تفسیر او با «قرآن، سنت و عقل» می باشد.
به عبارت دیگر، در این مواقع با صحابی یا تابعی به عنوان یک «مفسر صاحب رأی» برخورد می شود که نظر او نیز مانند دیگر مفسران قابل بررسی و تحقیق است.[۱۹۹]
۲-۲٫ آیت الله معرفت و اعتبار حدیث
آیت الله معرفت، بر خلاف علامه، به صورت مستقل، بحثی را در مقدمه تفسیر خود، پیرامون اعتبار حدیث و خبر واحد، عنوان نموده است:
۲-۲-۱٫ اعتبار خبر واحد در تفسیر
ایشان، در بحث پیرامون جایگاه حدیث در تفسیر، پس از معتبر دانستن خبر متواتر و خبر محفوف به قرائن قطعی، به بررسی آرای علما درباره حجّیت خبر واحد می پردازد.[۲۰۰]
ابتدا به نظر شیخ طوسی اشاره می نماید که وی تبعیت از خبر واحد را در جایی که مربوط به غیر احکام شرعی باشد، قابل قبول نمی داند.[۲۰۱]
آیت الله معرفت، در تحلیل و شرح گفته شیخ طوسی می فرماید:
«و اصل در این، آن است که شیخ ابوعبدالله مفید در مورد روایات در باب اعتقادات ذکر کرده است که حجیت آنها فقط از باب تعبد به آن است و در آنچه راه آن علم است نه عمل تعبد نیست تا امکان تعبد در آن وجود داشته باشد. و کار تفسیر، همان کار اصول معارف است که مطلوب در آن علم مبتنی بر فهم قاطع است نه گمان و احتمال».[۲۰۲]
ایشان می گوید: شیخ مفید این مطلب را بارها در کتاب «تصحیح اعتقادات» خود به عنوان پاسخی به شیخ صدوق مطرح می کند؛ زیرا او خبر واحد را به طور کلی نفی می کند و آن را علم آور نمی داند. اما با این حال، در کتابش بارها بدون سنجش روایات، به احادیث نامعتبر نیز اعتماد می کند. مانند آنچه در مسأله قضا و قدر و اراده و مشیت عمل کرده است.[۲۰۳]
آیت الله معرفت، بعد از این مطلب، در مقام جمع بندی روش شیخ مفید، نظر او را طرد کلی خبر واحد نمی داند و به این نکته اشاره می کند که او در حقیقت، جواز تکیه بر خبر واحد را به صورت مطلق انکار نکرده است و فقط به اعتماد بر آنها را بدون بررسی و ارزشیابی خدشه وارد نموده است و به همین دلیل است که در کتبش به بسیاری از خبرهای واحد تکیه کرده؛ چراکه آنها قابل اعتماد یافته است.[۲۰۴]
سپس به تقریر روش سید مرتضی، می پردازد که مانند شیخ مفید، خبر واحد را به طور کلی طرد نکرده و دیگران را به خاطر اعتمادشان به اخبار بدون سنجش آنها، مورد نقد قرار داده است. اما اگر خبری دارای سندی قابل اعتماد و راوی موثق بوده و عقل و ظاهر کتاب،آن را نفی نکند، هیچ مانعی برای تعبّد به آن وجود ندارد.[۲۰۵]
بر این اساس از نظر آیت الله معرفت، حتی علمایی که به ردّ حجّیت خبر واحد، شهرت دارند، آن را با شروطی مورد پذیرش قرار داده اند. و این سخنی است که به استاد خود، نسبت داده و می گوید:
«استاد ما آقای خویی طاب ثراه از استادش محقق نایینی نقل کرده است که در مورد عدم اعتبار خبر واحد، آنچه سید [مرتضی] نفی کرده و شیخ[مفید] از او تبعیت نموده است، فقط در باره اخبار ضعیف یا سست است؛ نه آنچه که رجال ثقه ثَبت[۲۰۶] نقل کرده اند».[۲۰۷]
آیت الله خویی، در توجیه این مطلب، خبر واحد را مشترک لفظی دانسته و آن را به در دو معنا مستعمل می داند: یکی در مقابل خبر متواتر یا محفوف به قرائن قطعی و دومی خبر ضعیف موهون. و در ادامه می گوید: «…بعید نیست که معقد اجماعی که سید و غیر او بر عدم حجّیت ادعا کرده اند، همان خبر واحد به معنای دوم باشد».[۲۰۸]
علت این ادعا این است که شیخ طوسی که خود از طرفداران حجّیت خبر واحد است، در کتاب خود، سبب عمل نکردن به روایتی را «خبر واحد بودن» آن ذکر می کند که منظورش همان خبر ضعیف است.[۲۰۹]
آیت الله معرفت، با بیان این پیشینه و پس از نقل روایاتی از معصومینعلیهم السلام در لزوم اخذ آنچه از افراد ثقه نقل شده،[۲۱۰] می گوید:
«…این مذهب همه اصحاب ماست و آنچه از رویّه آنها سراغ داریم اخذ و قبول روایت ثقه ثبت در امور مختلف دین از معارف، احکام، تاریخ و تفسیر بدون هیچ تفاوتی است».[۲۱۱]
ایشان در ادامه این بحث، می گوید: برخی از کلام شیخ مفید، عدم حجّیت خبر واحد در غیر تکالیف برداشت کرده اند؛ چرا که او حدیث را در تفسیر قرآن، به دلیل اینکه مطلوب در تفسیر، فهم معانی است نمی پذیرد.
به همین دلیل بسیاری از اصولیان حجیّت تعبّدی در باب امارات را- که خبر واحد نیز از آنهاست- ظنی تلقی کرده اند و آن را جز در تکالیفی که دارای اثر شرعی عملی هستند، حجت نمی دانند.[۲۱۲]
نظر علامه را نیز در این باره نقل می کند که خبر واحد را جز در احکام شرعی فرعی حجت نمی داند و دلیل عدم قبول آن را – چنان که گذشت – عدم اثر شرعی و علم آور نبودن آن دانسته است.[۲۱۳]
و در ادامه می گوید: آنچه را علامه طباطبایی آن را «غیر علم» می داند، آقای خویی، و قبل از او محقق نائینی علم بودنش را اثبات می کند.[۲۱۴] زیرا محقق نائینی حجّیت باب امارات را از باب کاشفیتش می داند و آن را بر اساس بنای عقلا در عرف، از دلائل علمی به حساب می آورد و آن را تعبّدی محض نمی داند.[۲۱۵]
آیت الله معرفت در تقریر نظر ایشان می گوید:
«…او در باب طرق و امارات نظرش این است که مجعول[که اعتبار و حجیت به آن تعلق گرفته است] خود کاشفیت و واسطه در اثبات بودن است، پس مجهول طریقیت تامه است یعنی تکمیل کردن کشف بر اساس اصطلاح آنها…».[۲۱۶]
آیت الله خویی این مسئله را در کتاب خود بیان نموده اند.[۲۱۷] و ایشان، در پاسخ به این اشکال که خبر واحد، در غیر احکام شرعی به علت عدم ترتب اثر شرعی حجّیت ندارد می گوید:
«و این اشکال، خلاف تحقیق است؛ زیرا معنای حجّیت در اماره، جعل آن به عنوان علم تعبّدی در حکم شارع است. پس طریق معتبر، فردی از افراد علم است، ولی آن، فرد تعبّدی است و نه وجدانی. پس همه آثار مترتب بر قطع، بر آن هم مترتب می شود و همان گونه که اخبار بر طبق علم وجدانی صحیح است، اخبار بر طبق آن نیز صحیح است و از قبیل قول بغیر علم نیست».[۲۱۸]
بنابر گفته آیت الله خویی، فرقی بین روایات شرعی و غیر شرعی در اعتبار خبر واحد، وجود ندارد.[۲۱۹] ایشان، دلیل ترتیب اثر دادن به طریق معتبر را «سیره عقلا» دانسته و سپس، شرط حجیت آن را نیز بیان می دارد و می گوید:
«…دلیل ما بر این، سیره عقلاست زیرا آنها با طریق معتبر همان معامله علم وجدانی می کنند بدون هیچ فرقی میان آثار…بله، در خبر موثوق به، و دیگر طرق معتبر شرط است که همه شرایط حجّیت را داشته باشد…».[۲۲۰]
وی شرایط حجیت خبر واحد ثقه را عدم مخالفت اجماع، سنت قطعی، کتاب و حکم عقلی می داند.[۲۲۱]
بنابر آنچه بیان گردید، آیت اللّه خویى بر خلاف علمایی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی و علامه طباطبایی، «حجّیت تعبّدی» را، «تعبد به عمل» ندانسته، بلکه «علم تعبّدى» گرفته است؛ به عبارت دیگر، «اماره ظنّی» یا دلیل ظنی مانند خبر واحد را که کاشف قطعى از واقع نیست، حجّیت داده و آن را کاشف دانسته و مانند دلایل قطعى اعتبار داده است؛ چرا که حجّیت خبر واحد ثقه، مستند به «سیره عقلا» است و عقلا خبر واحد ثقه را اطمینان بخش و «دلیل علمى» مىدانند و در تمامى موارد به آن ترتیب اثر مىدهند؛ مگر آنکه خللى در آن خبر آشکار باشد.
پس از این بیان، می توان به اختلاف نظر جزئی آیت الله معرفت، و استادش اشاره کرد و گفت، بر خلاف این که آیت الله خوئی، دلیل حجّیت امارات– از جمله خبر واحد– را «علم تعبدی» می داند، ولی ایشان، معتقد است که حجّیت خبر واحد مستند به «سیره عقلایی» است که عرف عام بر طبق آن جریان دارد. وی در این باره می گوید:
«و آنچه به نظر ما می رسد این است که حجیت خبر واحد (دارای همه شرایط اعتبار) مستند به دلیل تعبدی نیست؛ (که شارع ما را به آن متعبد کند) بلکه سیره عقلایی است که عرف عمومی عقلا، بر اساس آن عمل می کند و شارع حکیم نیز در همراهی رشیدانه ای، با آن حرکت کرده است … پس به هیچ وجه تعبدی در اینجا نیست تا ترتب اثر عملی بر آن درخواست شود یا شارع آن را به عنوان تکلیف هدف قرار دهد! فقط همراهی با عرف عُقلا در روش هایشان برای تنظیم زندگی عمومی است و اِخبار ثقه ضابط یکی از اسباب علم نزد آنان است که شارع آن را امضا کرده است…».[۲۲۲]
سپس ایشان، روایات وارد شده در باره حجّیت خبر واحد را در حقیقت امضا و موافقتی بر سیره عقلا در این باره معرفی می کند، نه صرف تکلیف به تعبد آن.[۲۲۳]
جا دارد به این نکته نیز اشاره شود که افراد دیگری نیز، همچون آیت الله فاضل لنکرانی نسبت به «اعتبار روایات تفسیری» موضعی مشابه آیت الله خوئی و آیت الله معرفت اتخاذ نموده و جای هیچ گونه اشکالی در اعتبار احادیث در تفسیر ندیده است.[۲۲۴]
۲-۲-۲٫ جایگاه روایت صحابی و تابعی
آیت الله معرفت، از «ارزش گفته صحابی و تابعی»، در موارد بسیاری سخن به میان آورده است.[۲۲۵]
ایشان در ابتدا ارزش تفاسیر منسوب به صحابه را این گونه بیان می کند:
«تفسیر صحابی ارزش گران سنگ خود را در بخش اعتبار علمی و عملی دارد، زیرا آنان درهای علم پیامبرصلی الله علیه و آله و راه های منتهی به او بوده اند و [پیامبر] آنها را تربیت کرده و آموزش داده و عمیقاً تعلیم داده است تا واسطه هایی میان او و مردم باشند و هنگامی که به سوی قوم خود باز می گردند آنان را انذار کنند. پس آنها چیزی را برای مردم نمی گفتند مگر از منبع مطمئن وحی، و سخن نمی گفتند مگر از زبان گویای به حق آشکار».[۲۲۶]
اقوال تابعین در تفسیر نیز، از نظر ایشان از جایگاه بالایی برخوردار است. چنان که ارزش و قیمت آن را این گونه توصیف می کند:
لاهیجی می گوید: «هـای هو اشـاره به مغایرت تعیّنـات ظهـور و بطـون و غیب و شهـادت است کـه بـه واسطه ی خطّ برزخ موجب تغایر ما و من و تو و او گشته و کثرات وهمی نموده شده و به دو چشم «های هو» که اشارت به آن دو مفهوم من و او و طالب و مطلوب و کثرت و وحدت است».[۱۳۰۵]
های هویت
«ز خـطّ وهمــی هــای هــویت دو چشمی می شـود در وقت رؤیت»
همان، بیت ۲۹۹، ص ۱۹۴
از دیدگاه لاهیجی، های هویت تعیّن ذات مطلقه است. «دو چشمی های هویت، نمود غیریت وحدت و کثرت است که توسط صفات حاصل گشته و فی الحقیقه، کثرت، نمودی بیش نیست».[۱۳۰۶]
هو
« انـانیّـت بــود حـقّ را ســزاوار که هو غیب است و غایب وهم و پندار»
شرح گلشن راز، بیت ۴۴۶ ، ص ۳۱۷
لاهیجی معتقد است که هو، به غیب اطلاق می شود، چون «هو» در اصطلاح، اعتبار ذات است به حسب غیبت و نایافت و غایب و وهم و پندار، و حق حاضر است.[۱۳۰۷]
دکتر سجّادی می گوید: «هو، کنایه از غیب مطلق و همچنین یکی از اسماء ذات است».[۱۳۰۸]
هویّت
«ز خـطّ وهمــی هــای هـــویت دو چشمـی مـی شـود در وقت رؤیت»
همان، بیت ۲۹۹، ص ۱۹۴
از نظر لاهیجی «هویّت، به ذات حق تعالی اطلاق می گردد به اعتبار لاتعیّن و به این اعتبار، ذات مسمّا به هو است. و در مرتبه ی هویّت، انطماس جمیع تعیّنات حسیّ و خیالی و عقلی است و از هویّت تعبیر جز به صفات سلبی نمی توان کرد و چنان که ذات به اعتبار انتفای نسب و تعیّن، اقتضای خفا و بطون می نماید و به اسم الباطن موصوف است، از حیث انتشار نسب و اضافات اقتضای بروز و ظهور می کند و مخصوص به اسم الظاهر می گردد و ظهور و بطون در حقیقت متّحدند».[۱۳۰۹]
دکتر سجّادی نیز معتقد است که مراد از هویّت، ذات مطلق است. هنگامی که وجود به صورت مطلق اعتبار شود، نه به شرط شیء و نه به شرط لاشیء، در واقع همان هویّت ساریه است.[۱۳۱۰]
۲-۳۰. «ی»
یار
« شرابی خور که جامش روی یار است پیـالـه چشـم مست بــاده خـوار است»
شرح گلشن راز ، بیت ۸۱۳، ص ۵۱۰
مراد شاعر در این بیت از یار، محبوب حقیقی است؛ چرا که مستی و بی خودی سالکان و عاشقان راه الی الله از باده ی تجلّی جمال اوست که چون جمال او را مشاهده می نمایند، سکر و دهشت و حیرت بر عاشق مستولی می گردد.[۱۳۱۱]
دکتر سجّادی معتقد است که مراد از یار عالم شهود است؛ یعنی به مشاهده ی ذات خداوند یگانه اطلاق می گردد.[۱۳۱۲]
یقین
«کلام حـقّ همـی نـاطـق بـدین است کـه بـاطل دیـدن از ضعف یقیـن است»
همان، بیت۲۳۶، ص۱۵۶
«چو عارف بـا یقیـن خـویش پیـوست رسیـده گشت مغـز و پوست بشکست»
همان، بیت۳۵۷، ص۲۵۳
قشیری گوید: این لفظ اشاره به آن است که یقین اکتسابی نیست.[۱۳۱۳]
اقوال عرفا
«ابو عبداللّه انطاکی گوید: اندکی یقین چون به دل رسد دل را پر از نور کند و شک ها از دل ببرد و دل را پر از شکر گرداند و خوف، از خدای تعالی عزّ و علا….سهل گوید: ابتداء یقین مکاشفه بود و از بهر این گفته اند بزرگان « لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً » و پس از آن معاینت و مشاهدت…. بعضی از پیران گفته اند که اوّل مقامات، معرفت است پس یقین، پس تصدیق، پس اخلاص، پس شهادت، پس طاعت و ایمان نامی است که بر این همه افتد. …. عامر بن عبدالقیس گوید: یقین دیدن چیزها بود به قوّت ایمان. … جنید گوید: از سری شنیدم که او را پرسیدند از یقین گفت: آرام گرفتن بود آن گاه که واردات اندر دلت آید از آن که یقین بدانسته باشی که حرکت تو هیچ منفعت نکند در آن تو را و هر چه بر تو قضا کردند از تو باز ندارند. …. ابوبکر ورّاق گوید: یقین بر سه وجه باشد: یقین خبر، یقین دلالت و یقین مشاهدت ».[۱۳۱۴]
هجویری یقین را به سه دسته تقسیم کرده است که عبارتند از:
۱- علم الیقین ۲- عین الیقین ۳- حقّ الیقین
۱- علم الیقین: علم معاملات به احکام و اوامر است و این درجه ی حکماست به حکم استقامتشان بر احکام امور.
۲- عین الیقین: علم به حال نزع و وقت بیرون رفتن از دنیا (مرگ) و این مقام عارفان است به حکم استعدادشان برای مرگ.
۳- حق الیقین: علم به کشف رؤیت اندر بهشت و کیفیت اهل آن به معاینه و این فنا گاه دوستان است به حکم اعراضشان از کل موجودات.
علم الیقین با مجاهدت، عین الیقین با مؤانست و حق الیقین با مشاهدت به دست آید و اوّلی ویژه ی عام، دومی خاص و سومی خاصّ الخاصّ است.[۱۳۱۵]
ابو نصر سراج می گوید که خداوند در بسیاری از جاهای قرآن کریم یقین را به کار برده است و آن را سه نوع دانسته است: علم الیقین (یقین دانشی)، عین الیقین (یقین بینشی) و حقّ الیقین (یقین آمیزشی).
یقین عبارت است از کشف و کشف بر سه گونه می باشد:
این که با چشم سر، روز قیامت و رستاخیز را ببینی.
با چشم دل حقایق ایمان را دریابی با یقین کامل بی چون و چرا.
پی بردن به آیات و نشانه های حق تعالی با امور شگفت آور پیامبران و کرامات و سخنـان بزرگـان و
اهل دل.[۱۳۱۶]
در خلاصه ی شرح تعرّف آمده است: «ابوالحسین نوری (رحمه اللّه علیه) گفت: یقین مشاهدت است. …. شیخ ابن عطا گفت که: یقین آن است که معارضت از وی زایل گردد بر دوام وقت. …. باز شیخ ذوالنـون گفت که: آن چه چشم سر ببیند آن را علم خوانند و آن چه دل ببیند آن را یقین خوانند».[۱۳۱۷]
علم یقین به ظهور نور حقیقت در حالت کشف استار بشریت، به شهادت وجد و ذوق، نه به دلالت عقل و نقل اطلاق می شود و تا هنگامی که این نور در حجاب قرار گیرد به آن نور ایمان گویند، امّا زمانی که از حجاب بیرون آید آن را نور یقین خوانند و نور یقین گاه گاهی لامع می شود در حدیث است که « الایمان ثابت و الیقین خطرات ».[۱۳۱۸]
حقّ الیقین
قشیری می گوید: «این عبارتی است از علم های آشکارا، [و حقّ الیقین نفس باشد]، و حق ّالیقین بر
نعت عیان بود. و حقّ الیقین خداوندان معرفت را بود».[۱۳۱۹]
هجویری معتقد است که: «حقّ الیقین علم به کشف رؤیت اندر بهشت و کیفیّت اهل آن به معاینه. حقّ الیقین فناگاه دوستان به حکم اعراضشان از کلّ موجودات و حقّ الیقین به مشاهدت بود و حقّ الیقین خاصّ الخاصّ است».[۱۳۲۰]
نظرات این دو عـارف بزرگـوار، راجع به «حقّ الیقین» با یکدیگر مشـابه است و هـر دو معتقدند کـه،
حقّ الیقین علمی آشکار است که در بهشت، خداوندان معرفت، حقّ را مشاهده خواهند نمود.
فهرست ها
فهرست آیات قرآن
۱- «اخاف ان یاکله الذّئب». ص ۱۶۰
۲- «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت». ص ۲۴۳
تائید
۱-۳
قابلیت پیوند با بازار بر عملکرد متمرکز بر مشتریان تأثیر مثبت دارد.
تائید
۲-۳
قابلیت بازاریابی بر عملکرد متمرکز بر مشتریان تأثیر مثبت دارد.
عدم تائید
۳-۳
قابلیت پیوند با بازار بر عملکرد همکاری مشتری تأثیر مثبت دارد.
عدم تائید
۴-۳
قابلیت بازاریابی بر عملکرد همکاری مشتری تأثیر مثبت دارد.
تائید
۵-۳
قابلیت پیوند با بازار بر عملکرد مالی تأثیر مثبت دارد.
عدم تائید
۶-۳
قابلیت بازاریابی بر عملکرد مالی تأثیر مثبت دارد.
تائید
منبع: یافتههای تحقیق
همانگونه که مشاهده میشود، از میان ۱۱ فرضیه، ۶ فرضیه رد شده و ۷ فرضیه تائید شده است. ارتباطات مبتنی بر همکاری بهطور مستقیم، پیشبین مؤثری برای عملکرد (متمرکز بر مشتری، همکاری مشتری و مالی) نبودند بلکه بهصورت غیرمستقیم و از طریق واسطهگری متغیرهای قابلیت پیوند با بازار و قابلیت بازاریابی بر این عملکردهای سازمانی تأثیرگذار بودهاند؛ بهعبارتدیگر تأثیر ارتباطات مبتنی بر همکاری بر معیارهای عملکرد رابطهای (متمرکز بر مشتری، همکاری مشتری و مالی) غیرمستقیم و شرطی است. ارتباطات مبتنی بر همکاری باعث تسهیل قابلیت پیوند با بازار و قابلیت بازاریابی میگردد، قابلیت پیوند با بازار نیز بهبود عملکرد متمرکز بر مشتری را به همراه دارد. همچنین قابلیت بازاریابی در جهت بهبود عملکرد همکاری مشتری و عملکرد مالی عمل میکند. درحالیکه تأثیر قابلیت پیوند با بازار بر عملکرد همکاری مشتری و عملکرد مالی و تأثیر قابلیت بازاریابی بر عملکرد متمرکز بر مشتری مورد تأیید قرار نگرفت. در پایان نیز بر اساس تحلیل مقایسهای نشان داده شد که نوع شرکت (سهامی خاص، سهامی عام و تضامنی) و نوع فعالیت شرکت (تولیدی و تجاری) تفاوت معناداری در متغیرهای پژوهش ایجاد نمیکند.
اگرچه این پژوهش عاری از خطا و نقصان نیست، اما میتوان گفت تلاشی است اندک در جهت مطرح شدن و مورد توجه قرار گرفتن متغیرهای مؤثر بر معیارهای عملکرد رابطهای. امید است یافتههای این پژوهش و مطالعات بعدی مورد استفاده مدیران واحدهای صنعتی، بهویژه مدیران بازاریابی قرار گیرد و موجب شناخت بهتر فعالیتهای بازاریابی سازمان شود بهطوریکه با فراهمسازی شرایط بهتر بازاریابی باعث بهبود عملکرد سازمانی شوند.
۵-۴- پیشنهادات تحقیق
با بررسی نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها و تأیید معنادار بودن برخی از فرضیات پژوهش، پیشنهادات زیر را ارائه میدهیم:
۵-۴-۱- پیشنهادهای کاربردی
با توجه به یافتههای حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها و مباحث مطرح شده در قسمت بحث و نتیجهگیری پیشنهادهای کاربردی زیر به مدیران واحدهای صنعتی بهویژه مدیران بازاریابی این شرکتها ارائه میگردد.
با توجه به یافتههای تحقیق، اهمیت ارتباطات مبتنی بر همکاری در شرکتهای امروزی قابلچشمپوشی نیست. بنابراین پیشنهاد میشود شرکتها به شیوهای در این راستا فعالیت نمایند که ارتباطات مبتنی بر همکاری بخشی از فرهنگ و ارزشهای سازمانی بهحساب آید. با توجه به یافتههای تحقیق حاضر، شرکتها میتوانند از طریق ایجاد روابط بلندمدت و باکیفیت با مشتریان، تبادلنظر با مشتریان، شناسایی پتانسیلها و نقاط ضعف و قوت مشتریان، برگزاری جلسات بین بخشی و رسیدگی به شکایات مشتریان، درخواست ایدههای جدید درزمینهی تولیدات و فرایندهای عملیاتی از مشتریان و اطمینان از وجود ارتباط دوطرفه قوی بین مشتریان و شرکت این متغیر را بهبود بخشند؛ زیرا در غیر این صورت در فضای رقابتی کنونی، شرکتهای رقیب با خلق و عرضه ارزش مورد نظر مشتریان، آنها را به دارایی باارزش خود تبدیل خواهند نمود. ارتباطات مثبت با مشتریان و آگاهی از نظرات و پیشنهادات و البته انتقاداتشان نسبت به فعالیتها و خدمات ارائه شده در شرکت بازخور خوبی را به همراه خواهد داشت؛ ازجمله آنکه مشتریان به این ادراک میرسند که برای شرکت عنصر مهمی هستند و شرکت برای آنها ارزش قائل است. مشتریان تلاش خواهند کرد تا انتظارات و ادراکاتشان از دریافت خدمات را به مدیران شرکت انتقال دهند که این فرایند موجب رفع انتظارات از سوی مدیران از طریق افزایش کیفیت خدمات خواهد شد. مشتریان راضی، ارتباطشان را با شرکت حفظ خواهند کرد و چهبسا هم چون یک بازاریاب عمل کنند. همچنین یافتههای تحقیق حاکی از اهمیت بالای ارتباطات مبتنی بر همکاری میباشد فلذا توصیه میشود شرکتهای مورد مطالعه، متغیر مورد نظر را در کانون توجه خویش قرار دهند.