در راستای کاهش نویز فاز ساختاری طراحی شده است که هدف شکلدهی جریان ترانزیستورهای سوئیچ بوده است. بدین معنی که ترانزیستورها در زمانهایی که حساسیت زیادی به منابع نویز موجود در مدار دارند خاموش شوند یا حتی المکان جریان کمتری هدایت کنند و تا حدودی توانسته اند این شکل دهی را انجام دهند. یک نمونه از این طراحیها ساختار معرفی شده به نام Cascode Cross-Coupled میباشد [۳۱].
الف
ب
جریان و ولتاژ نوسانساز شکل (۲-۴۹) الف: عدم حضور خازن موازی. ب: در حضور خازن موازی
در این ساختار برای بایاس کردن نوسانساز LC Cross-Coupled از یک ساختار کسکود بجای ترانزیستور دنباله استفاده کرده و از این طریق ناحیه تفاضلی بین جریان ترانزیستورها را از بین رفته است، بدین طریق نویز فاز بهبود یافته است. در یک نمونه از نوسانساز LC ساده شبیهسازی شده جریان ترانزیستورها به فرم شکل (۲-۵۱) میباشند. همانطور که مشاهده می شود هر ترانزیستور تقریبا در نصف تناوب هدایت می کند و یک ناحیه تفاضلی نیز بین جریانها وجود دارد.
وقتی سوئیچ کامل رخ دهد و همه جریان دنباله از یک ترانزیستور بگذرد بعلت وجود امپدانس زیاد در سورس این ترانزیستور، نویزی به خروجی انتقال داده نمی شود. ولی وقتی M2 وM1 در مد تفاضلی عمل کنند، سورس تقریبا همانند زمین مجازی عمل کرده و بدلیل امپدانس کم در سورس
فرم جریان درین در نوسانساز LC کلاسیک
در این حالت نویز زیادی به خروجی تزریق می شود. این لحظات همان نقاط گذر از صفر بیان شده در مقاله حاجی میری میباشند که ISF در این نقاط مقدار ماکزیممی دارد. در ساختار Cascode Cross-Coupled معرفی شده این مد تفاضلی حذف شده است. شماتیک نوسانساز Cascode Cross-Coupled در شکل (۲-۵۲) نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می شود ترانزیستور جریان دنباله برداشته شده و ترانزیستورهای زوج تفاضلی با یک ساختار Cascode Cross-Coupled جایگزین شده است که بایاس مدار را نیز تامین می کند.
ساختار Cascode Cross-Coupled[31]
همانطور که در روش فیلترینگ نویز دنباله در بخش ۲-۱۲-۱ نیز اشاره شد، منبع جریان دنباله دو نقش مهم در نوسانساز را ایفا می کند که عبارتند از: تامین کننده جریان بایاس و ایجاد امپدانس زیاد در سورس ترانزیستورهای زوج تفاضلی برای جلوگیری از کاهش ضریب کیفیت تانک LC در لحظاتی که ترانزیستورهای M1 و M2 ناحیهی تریود را تجربه می کنند. در ساختار شکل (۵۲-۲) بخش Cascode همان نقش منبع جریان در نوسانساز Cross-Coupled را ایفا می کند.
در این ساختار بایاس ترانزیستورهای ورودی از طریق کوپلینگ خازنی از خروجی مجزا شده است و M1 و M2 از طریق VB1 که اندکی بیشتر از Vth است بایاسDC شده است تا آنها را در وضعیت روشن با جریان ناچیز قرار دهد. ولتاژ AC خروجی نیز از طریق یک خازن به گیت M1 و M2 اعمال می شود. با این ساختار ترانزیستورها دقیقا در نصف تناوب هدایت کرده و هیچ مد تفاضلی وجود نخواهد داشت. لازم به ذکر است که VB2 نیز باید بهگونه ای طراحی شود که ترانزیستورهای کسکود ( M3 , M4) وارد ناحیه تریود نشوند. فرم جریان ترانزیستورهای M1 و M2 در شکل (۲-۵۳) نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می شود جریان بگونهای فرمدهی شده است که در نقاط تفاضلی جریان ناچیز است.
جریان ترانزیستورهای سوئیچ در نوسانساز شکل (۲-۵۲)
برای بررسی نویز فاز در این نوسانساز دو حالت را باید در نظر گرفت:
در حالت دوم میتوان دو حالت را بررسی کرد. M1 روشن است، پس در دو ناحیه می تواند کار کند:
بنابراین در هر دوحالت M3 سهم ناچیزی در نویز دارد و به این ترتیب در این ساختار هر ترانزیستور در نیم سیکل هدایت کرده و در ناحیه گذر از صفر خروجیها، جریان درین ترانزیستورها صفر است، در مجموع نمی توان به پالسها باریکی دست یافت بنابراین این کار نتوانسته است بهبودی زیادی در نویز فاز ایجاد کند.
در نمونه ای دیگر از روشی برای شکل دهی جریان ترانزیستورها استفاده کرده است که توانسته به پالسهای باریکتری برای جریان ترانزیستورها دست یابد. در این ساختار سطح DC گیت ترانزیستورهای زوج تفاضلی از سطح DC خروجی مجزا شده است [۳۲]. در شکل (۲-۵۴) دو نوع نوسانساز LC مرسوم و نوسانساز مورد بررسی نشان داده شده است.
3-7-5-طبقه بندی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی
در این روش طبقات مختلف در هر فصل که دارای بهترین نتایج بودند، انتخاب و جداسازی و با یکدیگر ادغام شدند و طبقههای غیرجنگل با هم و جنگل با یکدیگر ادغام و در نهایت نقشه نهایی گستره جنگل/غیر جنگل بدست آمد.
3-7-6- طبقه بندی با استفاده ازتصاویر توامان چندزمانه (چندفصلی)
در این روش مجموعه باندهای اصلی و مصنوعی چهار فصل بصورت توامان برای طبقه بندی استفاده شده است. و طبقه بندی با توجه به این که آلگوریتم ماشین بردار پشتیبان یک آلگوریتم ناپارامتریک میباشد و هیچ محدودیتی در پذیرش تعداد باندها برای طبقه بندی ندارد با آلگوریتم ماشین بردار پشتیبان انجام شده است.
3- 8- طبقه بندی با روش سلسله مراتبی
دراین مرحله، پس از ارزیابی اولیه بازتابهای پدیدههای مختلف در باندهای چندطیفی و همچنین انجام طبقه بندی بر روی تصاویر 4 فصل به صورت مجزا و توامان مشاهده گردید که وجود سوزنی برگان، سایههای ایجاد شده در اثر ارتفاع و زاویه کم خورشید در تصویر فصل زمستان و تشابه بازتاب برخی از پدیدههای غیرجنگل نظیر باغهای خزان کننده و پوشش های درختی با بازتاب جنگل از مهمترین عوامل تداخل طبقه های جنگل و غیرجنگل هستند. با توجه به این که در طبقه بندی سلسله مراتبی امکان جداسازی طبقات به صورت مرحله به مرحله وجود دارد، بنابراین روش سلسله مراتبی دودوئی که در آن در هر مرحله فقط دو طبقه یا دو مجموعه از طبقهها از یکدیگر جدا میشوند استفاده شده است. مهمترین مزیت این روش در این تحقیق امکان جداسازی سوزنی برگان و باغات خزان کننده ازباغهای همیشه سبز، جداسازی اراضی زراعی دارای محصول و فاقد محصول و اراضی زراعی بایر بوده است. پس از آماده سازی تصاویر ابتدا سطوح آب از سایر پدیدهها با تصویر ماه آوریل جدا گشت. دلیل انتخاب تصویر این فصل برای جداسازی آب این بود که بعضی از مناطق تحت تاثیر سایه ارزشهای پایینی داشتند و در تصویر فصل زمستان با پدیده آب تداخل مییافتند. ابتدا سطوح آب از تصاویر مورد استفاده جدا گردید و در مرحله دوم مناطق مسکونی و جادهها که از سایر قسمتها در تصویر فصل رویشی بازتاب متفاوتی داشتند با بهره گرفتن از تصویر فصل بهار از تصویر مرحله اول جدا شدند. در مرحله سوم به کمک باندهای تصویر فصل تابستان جنگل پهن برگ از سایر کاربریها جدا شدند. در مرحله چهارم به وسیله تصویر فصل تابستان مراتع جدا شدند. در مرحله پنجم باغات همیشه سبز با تصویر فصل زمستان جدا شدند. در مرحله ششم به کمک تصویر ماسک شده حاصل از مرحله پنجم و تصویر فصل پائیز اراضی کشاورزی دارای محصول و بدون محصول از هم تفکیک شدند. در مرحله هفتم با تصویری دیگر از مرحله پنجم باغات خزان کننده و سوزنی برگ ازهم جداشدند. کلیه مراحل کار در شکل 3-2 نشان داده شده است. پس از پایان مراحل طبقه بندی، 9 تصویر جداگانه که شامل پدیدههای آب، مناطق مسکونی و جادهها، مناطق جنگلی، مرتع، باغات همیشه سبز (مرکبات و زیتون)، اراضی کشاورزی زیرکشت و بایر، باغات خزان کننده و سوزنی برگان بوده اند بدست آمده اند. این تصاویر به منظور تهیه نقشه کاربری اراضی نهایی با یکدیگر جمع گردیدند. در نقشه نهایی مناطق جنگلی و سوزنی برگ بعنوان مناطق جنگلی در هم ادغام و بقیه طبقات غیرجنگل بعنوان مناطق غیر جنگلی در هم ادغام شدند تا نقشه گستره جنگل/ غیرجنگل بدست آید.
3- 9- برآورد صحت نقشههای حاصل از طبقه بندی
نقشههای حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهوارهای با بهره گرفتن از نمونههای واقعیت زمینی به منظور برآورد صحت مورد مقایسه قرارگرفتند. بیان ارزیابی صحت نقشهها در این تحقیق براساس معیارهای صحت کلی، ضریب کاپا و صحت تولید کننده و صحت کاربر انجام شد.
تصاویرماهوارهای چهار فصل لندست
آماده سازی و پردازش تصاویر
طبقه بندی به روش SVM با تصویر فصل بهار
طبقه بندی با تصویر فصل بهار
طبقه بندی با تصویر فصل تابستان
طبقه بندی با تصویر فصل تابستان
طبقه بندی با تصویر فصل زمستان
طبقه بندی با تصویر فصل بهار
شکل 3-2- مراحل انجام طبقه بندی سلسله مراتبی
فصل چهارم
نتايج
4-1- نتایج مربوط به طبقه بندی تصاویر 4 فصل به صورت تک زمانه
عمل طبقه بندی روی تصاویر 4 فصل به صورت مجزا با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان انجام شد. شکل 4-1 نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بروی تصویر فصل بهار، شکل 4-2نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بر روی تصویر فصل تابستان، شکل 4-3 نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه برروی تصویر فصل پائیز، شکل 4-4 نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه برروی تصویر فصل زمستان، شکل 4-5 نقشه گستره جنگل/غیرجنگل بر روی تصویر فصل بهار و شکل 4-6 نقشه طبقه بندی جنگل/غیرجنگل بر روی تصویر فصل تابستان و شکل 4ـ7 نقشه طبقه بندی جنگل/غیرجنگل بر روی تصویر فصل پاییز و شکل 4-8 نقشه طیقه بندی جنگل/غیرجنگل بر روی فصل زمستان را نشان میدهد. جدول 4-1 نتایج ارزیابی صحت نقشه کاربری های مختلف برای فصل بهار، جدول 4-2 نتایج ارزیابی صحت نقشه کاربریهای مختلف برای فصل تابستان، جدول 4-3 نتایج ارزیابی صحت نقشه کاربریهای مختلف برای فصل پائیز، جدول 4-4 نتایج ارزیابی صحت نقشه کاربریهای مختلف برای فصل زمستان و جدول 4-5 نتایج ارزیابی صحت نقشههای فصول مختلف را برای دو کاربری جنگل/غیرجنگل نشان میدهد.
شکل 4-1- نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بروی تصویر فصل بهار
شکل 4-2- نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بروی تصویر فصل تابستان
شکل 4-3- نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بروی تصویر فصل پائیز
شکل 4-4- نقشه حاصل از طبقه بندی طبقات مختلف منطقه مورد مطالعه بروی تصویر فصل زمستان
شکل4- 5- نقشه گستره جنگل/غیرجنگل حاصل از طبقه بندی با بهره گرفتن از تصویر فصل بهار
شکل4- 6- نقشه گستره جنگل/غیرجنگل حاصل از طبقه بندی با بهره گرفتن از تصویر فصل تابستان
شکل 4- 7- نقشه گستره جنگل/غیرجنگل حاصل از طبقه بندی با بهره گرفتن از تصویر فصل پائیز
شکل 4- 8- نقشه گستره جنگل/غیرجنگل با بهره گرفتن از تصویر فصل زمستان
جدول 4-1 نتایج ارزیابی صحت نقشه کاربری های مختلف برای فصل بهار
طبقه ها | صحت تولید کننده(%) | صحت کاربر(%) |
آب | 80 | 80 |
دیپلم
۲۲
۴۴
لیسانس و بالاتر
۱۰
۲۰
۵۰
۱۰۰
با توجه به آمار بدست آمده ملاحظه می شود که افراد شرکت کننده در قرض الحسنه و گروه های همیاری از تحصیلات عالیه برخوردار نمی باشند و این امر نشانگر آن است که همیاری نمودن مستلزم داشتن سواد بالا نیست.
از مشکلات این صندوق های قرض الحسنه این است که معمولاً اولین دوره قرعه کشی را کسی که عهده دار است، می برد، یعنی دور اول بدون قرعه کشی و به نام شخصی است که قرعه کشی در منزل او انجام می شود و مسئول گرفتن اقساط می باشد. این امر برخی را ناراحت می کند و انتظار می رود که او هم در قرعه کشی شرکت کند، ولی به هر حال به دلیل گرفتاری های مالی با این مسئله کنار می آیند و در آن شرکت می کنند.
گروه های دیگر همیاری
امروزه مردم، تنها کسانی هستند که هم درد خود را می فهمند و هم به همنوعان خویش کمک می کنند، کمکهای اندک ولی صادقانه موجب بازشدن گره بسیاری از مشکلات می گردد.در محله مجیدیه شمالی نیز مراکز خیریه ایی وجود دارد که با هدف تهیه جهیزیه، تهیه سیسمونی برای دخترانی که ازدواج می کنند و توانایی مالی کافی ندارند، وام های ازدواج برای جوانان فعالیت می کنند. همچنین در این منطقه همسایه های قدیمی و آشنا در مراسم عزاداری، عروسی و میهمانی های زیارتی و بزرگ یکدیگر را یاری می دهند. بدون شک هیچ خانواده ایی به تنهایی نه آنقدر جا و مکان بزرگی دارد که بتواند از دهها میهمان پذیرایی کند و نه آنقدر وسیله در منزل. پس مردم با کمک یکدیگر در این امور شرکت کرده و مراسم ها را بخوبی برگزار می نمایند.
از شیوه های دیگر همیاری در بین مردم منطقه، کمک مالی به زوجهای جوان می باشد. در مراسم های عقد و ازدواج امروزی، اکثر فامیل سعی برآن دارند تا هدیه دادن سکه و یا وجه نقد که در پاکتهای تزیین شده اهدا می شود، بتوانند هم کمکی به زوجهای جوان بنمایند و هم از خرید وسیله های اضافی که اغلب به درد شان نمی خورد جلوگیری نمایند. بدین منظور چند مورد همیاری دیگر غیر از تشکیل صندوق قرض الحسنه و شیوه همیاری بین همسایگان در مجیدیه شمالی مورد بررسی قرار گرفتند که این مراکز همیاری عبارتند از: مرکز خیریه که به علت تقاضای اعضای آنجا نامش محفوظ مانده است، برگزاری مراسم ختم انعام و تشکیل شورایاری که کارکرد آنان شرح داده می شود.
الف-مرکز خیریه شماره ۱
این مرکز با همیاری و مشارکت عده ای از اهالی «خَیر» محل در سال ۱۳۷۰ تشکیل شده است. این مرکز متشکل از هیئت امنا که شامل ۴ نفر از معتمدین و افراد خیر است، می باشد. ۳ نایب رئیس داشته و ۱۰ نفر به عنوان اعضای این مرکز در آنجا فعالیت می کنند. که افراد در آنجا به صورت گروهی کار می کنند و وظایف بین آنها تقسیم شده است. اولین قدم برای گروه شناسایی افراد بی بضاعت و تحقیق در باره زندگی افرادی است که جهت دریافت وام جهیزیه، سیسمونی و ازدواج و یا رهن منزل به آنجا مراجعه می کنند. سپس با شناسایی آنها و برآورد میزان قدرت مالی که بتواند ماهانه وام خود را باز پس دهند، به آنها طی مراحلی وام داده می شود. معمولاً در بازپرداخت وام ، شرایط خاص افراد در نظر گرفته می شود.کلیه کمکهایی که در این مرکز انجام می شود، ثبت می گردد تا با پیگیری وضعیت زندگی افراد در صورت لزوم به آنان یاری داده شود. می توان شرح عملکرد این مرکز خیریه را چنین توضیح داد:
-کمک به دختران دم بخت برای تهیه جهیزیه
کمک به مادران برای تهیه سیسمونی
-کمک به جوانانی که درآستانه ازدواج می باشند از طریق وام برای تهیه منزل، کمک به مخارج عروسی
-کمک به تهیه پول رهن خانه برای زنان بی سرپرست و یا افراد سالخورده که توانایی مالی ندارند.
-کمک برای هزینه درمان بیماریهای سخت و پرهزینه.
ب-برگزاری مراسم ختم انعام
گروهی از زنان مجیدیه شمالی طی برقرار کردن مراسم ختم انعام، شیوه همیاری و کمک به یکدیگر را ترویج می نمایند. شخصی که عهده دار مسئولیت جمع کردن کمکها می باشد، موارد مورد کمک را تحقیق نموده و با اولویت بندی، با کمک سایر خانم ها برایشان پول جمع می کند. مانند جمع کردن پول برای کادو دادن به عروس و داماد، هزینه تحصیل دانشجویان محل و مشکلات خاصی که افراد دارند، ولی قادر به برطرف نمودن آن نمی باشند. مانند ادای یک قرض کوچک و یا خرید یک وسیله ضروری برای کسی که به آن احتیاج دارد. در مشاهداتی که انجام شده است، افراد شرکت کننده در این گروه ۳۰ نفر می باشند و مبلغ پولی که کمک می کنند شاید بسیار اندک باشد و هیچ رقم خاصی برای آن درنظر گرفته نشده است،(بین ۱۰ هزارتومان الی ۴۰ هزار تومان)، ولی همین اندوخته های اندک می تواند گره بزرگی را بگشاید. البته در برخی از موارد این کمکها بازپرداخت از طرف شخص یاری شونده ندارد و افراد گروه این پول را از اندوخته های مازاد خویش می پردازند.در جمع آوری پول در این مراسم به علت اینکه نمی توان از تمام افراد توقع کمک زیاد داشت ، لذا دو نفر از خانمهایی که این مراسم را ترتیب می دهند، با کمک افراد نیکوکار دیگر سهم عمده ای دارند که بیشترین مبلغ را آنها تقبل می کنند.
از محسنات مراکز خیریه این است که کمکهای این مراکز عمومی تر بوده و همگان می توانند از آن بهره مند شوند، ولی صندوقهای قرض الحسنه که بین گروه های خانوادگی تشکیل می شود، مختص عده خاص می باشد.
ج-شورایاری
شورایاری نهادی است که از خود مردم و برای مردم تشکیل شده است. از گذشته تا به حال مردم عادت داشتند تا مسائل و مشکلات خود را نزد ریش سفیدان محله مطرح کنند و این طرح به پیروی همان سنت دیرین به مرحله اجرا درآمده است و افرادی به منظور بیان مشکلات مردم انتخاب می شوند که مورد اعتماد و امین مردم بوده و می توانند خواسته های آنان را نزد مقامات بالاتر لحاظ نمایند.
انجمنهای شورا یاری محلات در اجرای بند ۶ و ۷ قانون«تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران» توسط شورای محترم اسلامی شهر تهران تأسیس شده است. با تشکیل شورای اسلامی شهر و روستا، بر اساس اصول ششم، هفتم، یکصدم، یکصد و یکم، یکصد و سوم، یکصد و پنجم و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، گسترش فکر و عمل شورایی به ضرورت تاریخی و اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. به استناد ماده هفتاد و یک قانون تشکیلات وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخابات شهرداری ها مصوبه ۱/۳/۱۳۷۵ و با عنایت به حجم عظیم و گسترده مسائل و مشکلات مختلف شهری در ابعاد کمی و کیفی خصوصاً در کلان شهر تهران، رفع این مشکلات و بهبود شرایط، مستلزم تمرکز زدایی و بهره گیری از نظرات و دیدگاه های آحاد مردم و مشارکت واقعی، پایدار، دایمی و نهادینه، تشکیل انجمن ها و سازمانها و نهادهای مدنی داوطلبانه مردمی است.در راستای تحقق اهداف فوق و خصوصاً اجرای بندهای ششم و هفتم ماده ۷۱ قانون فوق الذکر، شورای اسلامی شهر تهران به موجب این طرح اقدام به تشکیل انجمن های شورایاری در محلات تهران کرده است.
وظایف انجمن شورایاری محله
بطور کلی ماهیت وظایف شورا یاری صرفاً جنبه شناسایی، نظارتی، مشورتی و همکاری دارد و وظایف آنان بدین شرح است:
-شناسایی مشکلات مردم، ارائه طرح پیشنهاد و تلاش در جهت ایجاد محیطی سالم، بهینه سازی حمل و نقل، ایجاد نشانه ها و یادمانهای شهری و پیشنهاد نامگذاری معابر، میادین و …
-همکاری با شورای اسلامی شهر تهران برای برقراری آرامش و امنیت شهری و مبارزه با آسیب های اجتماعی و زمینه های جرم خیز، آموزش شهروندی و مشارکت مردمی و آگاهسازی همگانی.
-بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارسایی های اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، رفاهی و عمرانی محله.
-همکاری با شورای اسلامی شهر تهران در جهت تأسیس انواع انجمنهای داوطلبانه در زمینه های امدادی، اجتماعی ارشادی و تشکیل تعاونی های تولید، توزیع و مصرف ارزاق عمومی، کنترل قیمتها ونرخ کرایه درون شهری، سازماندهی حمل و نقل شهری، مقابله و پیشگیری از حوادث غیر مترقبه.
-مشارکت در برگزاری انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، خبرگان از طریق همکاری با مسئولان و در صورت درخواست مراجع قانونی ذیربط.
-همکاری و همیاری در اداره اماکن مذهبی و فرهنگی بنا به درخواست دستگاه های ذیربط.
-همکاری در جهت اداره فضاهای عمومی از قبیل فضاهای ورزشی، نگارخانه ها و…. با هماهنگی ستاد اجرایی شورا یاری.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
مقدمه
شکل ۲-۶: مدل ۹ عاملی رقابت پذیری بین المللی مون
به هر حال، با اینکه مدل ۹ عاملی مون از لحاظ توجهی که به منابع انسانی در کسب مزیت رقابتی نموده، حائز اهمیت و تقدیر است، ولی نهایتاً می توان عنوان کرد که تمامی عوامل این مدل را می توان در مدل الماس ملی پورتر لحاظ نمو و نکته بنیادی جدیدی را به این مدل اضافه ننموده است.
۲-۲-۷- مدل نظری پژوهش
پیش از این در ارتباط با مدل الماس ملی پورتر، به عنوان مدل نظری پژوهش، توضیحاتی داده شد. اکنون اجزاء این مدل به طور کامل تشریح می گردد.
شکل ۲-۷: مدل نظری تحقیق
۲-۲-۷-۱-شرایط عوامل تولید
با این واژه ذهن انسان سریعاً به تعریف محدود واژه «عوامل تولید» متمرکز می شود: یعنی زمین، کار و سرمایه.
اما پورتر بیان می دارد که پایه های اقتصادی عوامل تولید برای رشد کیفی اقتصاد در بسیاری مواقع مهمتر از عوامل تجارت سنتی از قبیل نیروی کار و سرمایه ارزان و محرک های مالیاتی ویژه است. پایه های اقتصادی، مجموعه ای پیچیده از صنایع مورد نیاز برای رقابت موافق در اقتصاد جهانی است.
به نظر پورتر برخی پایه های اقتصادی عبارتند از: نیروی انسانی متخصص و ماهر، نیروی کار ارزان، دسترسی به تکنولوژی پیشرفته، سوداگری و سرمایه گذاری، زیرساختارهای فیزیکی مناسب و پیشرفته، کیفیت و قیمت مواد اولیه و کیفیت جالب توجه زندگی.
پورتر مفهوم شرایط عوامل تولید را به چند گروه اصلی تقسیم می کند:
۲-۲-۷-۱-۱- منابع انسانی
کمیت، مهارت و هزینه پرسنل (که مدیریت را نیز شامل می شود)، زمان استاندارد ساعت کار و اخلاق کاری در یک کشور عناصر تشکیل دهنده منابع انسان اند. عامل انسان کلیه افراد سلسله مراتب سازمانی را در برمی گیرد و در ارتباط با یک گروه خاص نظیر کارگران یا مهندسین نمی باشد.
۲-۲-۷-۱-۲- منابع فیزیکی
فراوانی، کیفیت، امکان دسترسی، هزینه زمین، املاک و مستغلات، منابع آبی و معدنی، منابع نیرو، و دیگر خصیصه های فیزیکی از عناصر تشکیل دهنده این عامل به شمار می روند.
شرایط آب و هوایی و موقعیت و مساحت جغرافیایی نیز به عنوان بخشی از منابع فیزیکی ملل شناخته می شوند. به عنوان مثال، نزدیکی به مواد اولیه، بازارها و شاهراه های کانال های توزیع می توانند هزینه های تجارت یک شرکت را تا حد زیادی کاهش دهند.
حتی منطقه زمانی[۹۲] یک کشور نسبت به دیگر کشورها نیز می تواند نقش بسیار مهمی را در ارتباطات بین المللی و دراختیار داشتن مزیت رقابتی در سطح جهان ایفا کند. به عنوان مثال، موقعیت لندن مابین دو کشور آمریکا و ژاپن به عنوان دو قطب اصلی تجارت و صنعت در جهان به عنوان یک مزیت اساسی در صنعت خدمات مالی برای انگلستان محسوب می گردد (پورتر، ۱۹۹۸).
۲-۲-۷-۱-۳-منابع دانش
دانش تجاری، فنی و علمی یک ملت در ارتباط با یک کالا یا خدمات، نوآوری و همچنین انعطاف پذیری تکنولوژیکی در تطابق خود با تکنولوژی های نوین، از اهمیت زیادی برخوردار است. منابع دانش در دانشگاه ها، مؤسسات تحقیقاتی دولت، امکانات تحقیق در مؤسسات خصوصی، مؤسسات آماری دولت، پایگاه داده ها و گزارش های مرتبط با تحقیقات بازار و تجارت و موارد مشابه، منابع دانش را تشکیل می دهند.
۲-۲-۷-۱-۴- منابع سرمایه ای
مقدار و هزینه سرمایه موجود در صنعت فاینانس یک کشور تعیین کننده ای را ایفا می کند. سرمایه، همگن و از یک جنس[۹۳] نیست، بلکه در اشکال و فرم های مختلف نظیر وام بدون وثیقه[۹۴]، وام همراه با وثیقه[۹۵]، سرمای های مخاطره آمیز[۹۶] و غیره تقسیم می شود که شرایط و اصطلاحات مختلف و گوناگونی برای هر یک از آنها به کار می رود.
جهانی شدن بازار سرمایه و حجم وسیع جریان سرمایه بین کشورها، به مرور، شرایط کشورها را از انی منظر به یکدیگر مشابه نموده است، ولی با این حال تفاوت های اساسی همچنان باقی و تعیین کننده است.
۲-۲-۷-۱- ۵-زیرساختارها
عبارت است از نوع، کیفیت و هزینه استفاده از مواد اولیه، منابع موجود و در دسترس برای مصرف کنندگان که دارای تأثیر قابل توجهی بر رقابت است و شامل سیستم حمل و نقل، سیستم ارتباطات، چگونگی تحویل نامه ها و بسته ها، پرداخت ها و انتقال وجوه سرمایه[۹۷]، سیستم بهداشتی و مراقبتی[۹۸] و غیره می گردد.
زیرساختار همچنین شامل مواردی همچون ساختارهای فرهنگی نیز می گردد که این بر کیفیت زندگی و جذابیت یک کشور به عنوان مکانی برای کار و زندگی تأثیر می گذارد.
برخوردار بودن از مواهب طبیعی و اقتصادی و عوامل تولید، در کانون تئوری مکچر- اوهلین قرار دارد. اگرچه پورتر در این زمینه دیدگاه خیلی جدیدی ارائه نکرده اما کوشیده است تا خصوصیات عوامل تولید را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
در بسیاری از کشورهای درحال توسعه منابع می تواند تنها بخشی از الماس باشد، تا جایی که استراتژیست ها، فرصتی برای بالا بردن رقابت ببینند و بدان وسیله عملکرد را در کوتاه مدت بهبود دهند. ولی انی امر نباید استراتژیست ها را در عمل به یک طریقه هماهنگ که کل محیط را بهبود دهند با تردید مواجه سازد.< br/>پورتر ضمن تشخیص سلسله مراتب این عوامل آنها را در دو دسته عوامل اساسی یا پایه ای و عوامل پیشرفته قرار داده است که عبارتند از:
پورتر بر این باور است که عوامل پیشرفته برای کسب مزیت رقابتی اهمیت زیادی دارند و امروزه تا حدودی از اهمیت عوامل پایه ای برای کسب مزیت رقابتی ملی کاسته شده است. چرا که عوامل تولید پایه ای دیگر همانند قبل مورد نیاز فوری نیستند زیرا که قابل حصول تر و در دسترس تر هستند یا در بازارهای بین المللی راحت تر تهیه می گردند.
هر چند طبق گفته او هنوز هم نمی توان این عوامل را در نظر نگرفت، چرا که نقش بسیار مهمی را در رقابت پذیری برخی کشورها در برخی صنایع ایفا می کنند. به عنوان مثال، به خاطرآمیختگی بازارهای کشاورزی و بخش هایی که محصول آن بخش ها به زمین وابسته است، در یک چنین مواردی، عوامل تولید پایه ای برای دستیابی به مزیت های رقابتی محلی مهم شمرده می شوند.
معمولاً عوامل یا منابع اولیه و پایه ای به صورت طبیعی به وجود آمده و یا به وسیله طبیعت ارزانی شده اند، اما عوامل پیشرفته حاصل سرمایه گذاری به وسیله افراد، شرکت ها و دولت ها می باشند. بنابراین، سرمایه گذاری های دولتی در زمینه های آموزش پایه و عالی و نیز بهبود مهارت های عمومی و سطح دانش افراد جامعه و تشویق انجام تحقیقات پیشرفته در قلمرو آموزش عالی می تواند کیفیت عوامل پیشرفته را ارتقا دهد.
ارتباط بین عوامل تولید پایه و پیشرفته، پیچیده است. وجود عوامل تولید پایه می تواند نوعی مزیت اولیه و موقت ایجاد کند که بعدا با بهبود اوضاع اقتصادی کشور و سرمایه گذاری روی عوامل تولید پیشرفته، این مزیت ها تقویت شده و تداوم فشار را برای انجام سرمایه گذاری روی عوامل پیشرفته تضمین کند.
یک مثال بسیار روشن در رابطه با این پدیده، کشور ژاپن می باشد که از نظر زمین و خاک مناسب و ذخایر معدنی فقیر است اما یک زیربنای نیرومند از عوامل تولید پیشرفته برای خود فراهم نموده است. پورتر به این نکته اشاره می کند که مجموعه بزرگ مهندسین ژاپن که در واقع یکی از عوامل تولید پیشرفته محسوب می شوند نقشی حیاتی در موفقیت ژاپن در بسیاری از صنایع و مؤسسات تولیدی آن داشته است.
عوامل تولید را از منظری دیگر می توان به عوامل عمومی مانند نظام جاده ای مناسب و عوامل تخصصی مانند نظام های آموزشی مناسب نیز طبقه بندی کرد.
عوامل تولید عمومی بیشتر پیش نیاز ایجاد مزیت رقابتی است. اما با وجود این، جهت ایجاد مزیت رقابتی پایدار نیاز به توسعه عوامل تولید تخصصی می باشد. برای مثال، مزیت رقابتی صنعت ربات در ژاپن با ایجاد دوره های دانشگاهی مناسب ایجاد شده است.
۲-۲-۷-۲- شرایط تقاضا
پورتر با ارزیابی مزیت رقابتی ملی از طریق ذره بین استراتژی نتیجه میگیرد که یکی از چهار عامل اصلی تعیین کنده مزیت رقابتی کشورها، شرایط تقاضا است.
او می گوید: «در صورتی که خریداران داخلی در زمره خبره ترین و زیاده طلب ترین خریداران جهان برای محصول یا خدمت باشند، کشورهای یک کشور مزیت رقابتی کسب می کنند؛ چرا که چنین خریدارانی پنجره ای رو به نیازهای پیشرفته ترین خریداران مهیا می کنند».
شرکت ها معمولاً بیشترین حساسیت را نسبت به نیازهای نزدیک ترین مشتریان خود دارند. بنابراین، مشخصات تقاضای داخلی در شکل دادن به نوع و اجزای کالاهای تولید شده در داخل و تشویق نوآوری و کیفیت حائز اهمیت است.
پورتر سه ویژگی کلی تقاضای داخلی را ترسیم کرده است:
ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ[۴۰۱] ؛ سپس پروردگارت از آنِ کسانى است که هجرت کردند پس از آنکه امتحان شدند آنگاه جهاد نمودند و صبر کردند همانا پروردگارت پس از آن آمرزنده و مهربان است.
گذشته از مقامات معنوى و پاداشهاى اخروى، براى مهاجران در این دنیا نیز پاداش داده مىشود و گشایشى در زندگى آنان به وجود مىآید:«وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَهً[۴۰۲] ؛هر کسى در راه خدا هجرت کند، در روى زمین منافع بسیار و وسعت پیدا مىکند».
ث- تقلید کورکورانه از دیگران
۱- ث ) مفهوم شناسی
دلبستگی وعلاقه بیش ازحدبه نیاکان و پدران ، فرزندان را به تقلیداز ایشان وا می داردو این یکی از عوامل دیگرروانی محسوب می گردد.
تقلید، پذیرفتن رأى دیگران بدون درخواست برهان است؛[۴۰۳]یعنی تکرار بازی دیگران و بدون اعمال باز سازی آگاهانه.[۴۰۴]
ذهن از یگانگی نظری برخوردار است و طبق آگاهی وآزادی عمل می کند. در این صورت در تحت سیطره چیزی واقع نمی شودودرهمه حال آزادی را بر اسارت برتری می دهد.
آزادی ذهن، پیوسته اندیشیدن برای آگاهی و عمل است و هنگامی در بند خواهد بودکه به تقلید روی آورد و فرصت تفکر را ازدست بدهد. البته ذهن در بند و تقلید پیشه نیز وجود داردکه در سیطره ذهن فعال است . این ذهن در فرایند ذهنی وجود ندارد ، بلکه به دلیل سستی پیوسته به وجود می آیدو به همین جهت پایه های ذهنی آن بی رنگ است.
سیطره ذهن در نهادش معنی می یابدو همان به دیگر نهادها گسترانیده می شود. ذهن توانا، ذهن سست پایه را دربند می گیرد و آن را به عمل برای خود وادار می کند. در این مرحله ، آغاز بروز روح تقلیدی ، بندگی و بردگی شکل می گیرد واندک اندک آدمی برده می شود.[۴۰۵]
قبل از این که وارد بحث اصلی خودمان که تقلید چگونه می تواندسبب خطا گردد لازم است درمقدمه آن بحثی را در ابتدا روشن کنیم که آیا قرآن کلاً تقلید را نفی می کند؟پس با کدام تقلید مخالف است؟
درپاسخ به سوال اول باید گفت : خیر قرآن همه تقلید هارا نفی نکرده است.درتوضیح این مطلب بایدگفت: مسائل اسلامى به دو بخش، دسته بندى مى شوند : اصول دین و فروع دین. هر کس با قرآن و احادیث اسلامى آشنا باشد،مى داند که اسلام،تقلید در اصول عقاید را به صراحت، تحریم کرده است و با اصرار و تأکید ، مردم را به تحقیق در مسائل اعتقادى وا داشته و از آنان خواسته با هیچ عقیده اى ، مگر پس از دقّت و وجود برهان عقلى ، دمساز نشوند. خداوند عزوجل هرگز از مردم نخواسته است که در برابر کلام او (به عنوان مثال، در اثبات وجود خدا یا نبوّت پیامبران) ، به طور تعبّدى و تقلیدى و بدون برهان عقلى تسلیم شوند ؛ بلکه بر وجود خود ونبوّت پیامبران خویش و … ، با ادلّه عقلى استدلال مى کند و مردم را به داورى عقل فرا مى خواند. نیز هیچ پیامبرى ، مردم را به تقلید در اصول عقاید و پذیرش سخن او بدون پرس و جو دعوت نکرده است . همه پیامبران براى اثبات پیامبرى خویش به برهان هاى عقلى استناد نموده اند و مردم را به داورى عقل دعوت کرده اند ، چنان که از مخالفان خود خواسته اند که براى اثبات ادّعاهاى خود ، برهان اقامه کرده ، دلیل بیاورند:« قُلْ هَاتُواْ بُرْهَـنَکُمْ إِن کُنتُمْ صَـدِقِینَ ؛[۴۰۶] بگو : اگر راست مى گویید ، دلیل خود را بیاورید».
همچنین مشاهده مى کنیم که امروزه مجتهدان و متخصّصان مسائل اسلامى ، تقلید در اصول عقاید را جایز نمى دانند و مردم را به پژوهش در عقاید ، توصیه مى کنند.
قرآن کریم ،درآیات متعدّدى که به اصول عقاید مربوط اند،تقلیدرا زشت شمرده، آن را تحریم مى کند و از آن باز مى دارد.ازجمله: «وَإذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إلَى مَآ أنزَلَ اللَّهُ وَإلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ ءَابَآءَنَـآ ؛[۴۰۷] وچون به آنان گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده وبه سوى پیامبر[ش ]بیایید،مى گویند:آنچه پدران خود را بر آن یافته ایم، ما را بس است».
یعنى چون به محافظه کاران و جمودگرایان بر سنّت هاى تقلیدى و موروثى و پیروان عادت ها و باورهاى به ارث رسیده از پدران و مادران ، گروه ها ، قبیله ها و جامعه ها گفته شود که : «بیایید و بنگرید که خدا و پیامبر او چه مى گویند؛ شما که سخن همه را شنیدید ، سخن ما را نیز بشنوید. سپس درباره اش اندیشه کنید و به عقل خویش باز گردید تا ببینید کدام یک از این سخنان ، درست تر است. آن گاه اگر درستىِ گفته هاى خدا و پیامبرش بر شما آشکار شد ، سخنشان را بپذیرید و بدان عمل کنید ، و اگر سخن پدران و مادران ، یا سنّت هاى قومى و قبیله اى و یا برنامه هاى حزبى و سازمانى را درست تشخیص دادید ، از آن پیروى کنید»، به این سخن منطقى چنین پاسخ مى دهند : ما نیازمند سخن خدا و پیامبر او نیستیم و براى ما عقاید تقلیدى و سنّت هاى موروثى از پدران مان کافى است.
قرآن هم در پایان آیه، با اشاره به عقل و حکم روشنش، به آنان چنین پاسخ مى دهد: «أوَ لَوْ کَانَ ءَابَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْـئاً وَ لاَ یَهْتَدُونَ.[۴۰۸] آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى دانسته و هدایت نیافته بودند؟!»
یعنى آیا ادّعاى شما منطقى است؟ و آیا عقل چنین پاسخى را مى پذیرد؟ و آیا وظیفه آنان ، این است که از پدران خود ، پیروى کورکورانه کنند، گرچه پدرانشان بدون تعقّل ، از چیزى پیروى نموده و عقیده اى را بدون درک ، برگزیده باشند؟ آیا شایسته است کورکورانه پا جا پاى آنها نهند؟
درجای دیگر آمده است:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَناأَوَ لَوْ کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِیر؛[۴۰۹]وهنگامى که به آنان گفته شود:«از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»،مىگویند:«نه،بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتّى اگرشیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند(بازتبعیت کنند).
قابل توجه است که نسلهاى بعد از جنبههاى منفى میراث پدران پیشین خود متابعت کنند. قرآن مخالف ارزشهاى جاهلى است؛ زیرا انسانى که پیروى عقل خود مىکند باید از ارزشهاى واقعى و درست پیروى نماید و آن ارزشها یا علم است یا هدایت یا کتاب خدا. از این رو این عقیده را بر آنان عیب مىگیرد.[۴۱۰]
پس تقلید در اصول دین ، از نظر قرآن ،ناپسند و نکوهیده است.تقلید در فروع دین ، چه حکمى دارد؟ آیا مانند تقلید در اصول دین ، نارواست ، یا این که با آن تفاوت دارد؟
پاسخ این است که : تقلید در فروع دین ، نه تنها رواست ، بلکه براى کسانى که خود در«علم فقه»،صاحب نظر نیستند و نمى توانند بدون مراجعه به متخصّصان فقهى، رفتار خود را به اقتضاى عقاید دینى به جا آورند ، لازم است. تقلید در فروع دین ، در حقیقت ، دستورى عقلانى است. تقلید در فروع دین و عمل به رأى متخصّص مسائل دینى (مجتهد جامع شرایط) ، در حقیقت ، رجوع به فرمان عقل و اجراى دستور آن است.[۴۱۱]
تقلیدیا پیروی جاهل از عالم واطاعت غیرمتخصص ازمتخصص، یک امر فطری، عقلی وعقلائی است که مورد تأیید قرآن وسنت نیز قرار گرفته است.وچون که هرانسانی در حرکت وتکاپو است، و برای این حرکت نیاز به شناخت دارد. به همین جهت برای کسب این شناخت یا باید خود، عالم و متخصص بوده باشد ولی چون امکان ندارد که همگان به خاطر علل و موانعی، متخصص تمام علوم و رشته ها در تمام امور زندگی باشند، به همین جهت در کنار این اصل، اصل دیگری وجود دارد که انسان باید در هر موردی که متخصص نیست، از متخصص پیروی کند تا حرکت او از سوی بصیرت و شناخت صورت گیرد. که این امری متداول ومورد قبول ومتعارف در بین تمام جوامع است.
این اصل را همه بدان اعتقاد دارند.مرحوم آخوند خراسانی دراین زمینه می فرماید: «تقلید و رجوع جاهل به عالم یک امر بدیهی و فطری است که احتیاج به دلیل ندارد».[۴۱۲]
قرآن کریم هم در آیاتی به صراحت به این مطلب اشاره می کند.خداوند می فرماید:
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ [۴۱۳] ؛سزاوارنیست که تمامی مؤمنین کوچ کنندوبایدازهرفرقه ای چند نفر برای تفقه دردین بروندوپس ازکسب معارف،مردم را انذار کنند.باشدکه از لغزش وانحراف دوری نمایند.
این آیه دلالت می کندکه وقتی فقیه انذارمی نموده وحکم شرعی را بیان می نماید،برمردم لازم است که از او پیروی کرده و به دستورات دین که از طریق عالم دینی به آنها منتقل می شود، عمل نمایند.
پس برای ما روشن شدکه قرآن با اصل تقلیدمخالفتی ندارد و تقلید را در برخی امور که اشاره شد جایز میداند. اما درپاسخ به سوال دوم که پس کدام تقلید رامورد مذمت قرار می دهدباید گفت:«تقلید» داراى دو شاخه است: شاخه مثبت (ممدوح)، و شاخه منفى(مذموم).
با توجه به اینکه انگیزه کشف حقیقت برای تقلیدو تبعیت ازدیگران،انگیزهای صحیح و برای حفظ سلامت زندگی مفید است،کسی که درتقلید از دیگران دارای چنین انگیزهای باشدوبخواهدبه حقیقت دست یابدوبردامنه اطلاعات وآگاهی های خود بیفزایدبایدازکسی تبعیت کندکه متخصص باشدودرزمینه تخصصش یامرتکب هیچ اشتباهی نشود- که این گزینه ایده آل است- ویا اشتباهاتش اندک باشد.[۴۱۴]
تقلید پسندیده روشی است برای شناخت راه راست ورسیدن به اعتقادات و ارزش های صحیح و برای رسیدن به این هدف، انسان ازکسانی پیروی می کندکه هم آن ارزش ها و اعتقادات را می شناسندو هم صلاحیت ایشان برای انتقال آن باورها و ارزش ها به دیگران محرز گردیده است.[۴۱۵] اما برخی با انگیزه کشف حقیقت، از دیگران تقلید و پیروی نمی کنند؛ بلکه با انگیزه غلط و اهداف ناصحیح به دنبال دیگران راه می افتند. این گروه گرچه ممکن است اتفاقاً در آغاز مسیر صحیحی را برگزیده باشند؛اما چون اهداف صحیح و انگیزه های درستی ندارند و از کسانی که اهلیت و شایستگی ندارند، پیروی می کنندودراین مسیرصحیح دچار خطا می گردندو در نهایت به نتایج نامطلوبی می رسند.[۴۱۶] این همان تقلیدی است که از آن به تقلید کورکورانه تعبیر می کنند.
تقلیدکورکورانه و فاقد دلیل و منطق صحیح برای جامعه خطرناک است و مانع هدایت فرد و جامعه و دست یابی به سعادت می گردد. از بارزترین مصادیق چنین تقلیدی، تقیلد از رسوم وآداب جاهلی گذشتگان است که باعث انحطاط و سقوط بسیاری از اقوام در طول تاریخ گشته است. حتی عمده عاملی که باعث گردید ملتها در برابردعوت پیامبران به توحیدو یکتاپرستی بایستندوابستگی به رسوم جاهلی و حفظ آیین های بت پرستی بر جای مانده از گذشتگان بود.
وقتی پیامبران به آنها میگفتند:مگرکاری از این بتهایی که شمامی پرستید،ساخته است کهدر برابرآنها سجده میکنیدوبه خاک میافتید وحاجت می طلبید و برای آنهاقربانی می کنید؟مگراین بتهایی که که به دست خود شما تراشیده شده اند، شعور دارندکه آنهارا پرستش می کنید؟تنها پاسخ آنان این بود:« …إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُون»[۴۱۷] که چون پدران ما آنها را می پرستیدندما نیز آنها را می پرستیم .
آنان تقلید از پدران و گذشتگان خویش را سنتی می دانستند که بایدپایدار بماند هرچند دلیل منطقی برای کار خود نداشتندو کارپدران آنها جاهلانه و نابخردانه بود.چنانچه قرآن آورده است:«أوَ لَوْ کَانَ ءَابَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْـئاً وَ لاَ یَهْتَدُونَ؛[۴۱۸] آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى دانسته و هدایت نیافته بودند؟!»
این تقلید کورکورانه و فاقد بینش و انگیزه صحیح که غالباً براساس انگیزه های ناروا وهوی و هوس شکل می گیرد. همان تقلید میمون واری است که جوامع عقب افتاده و افراد بی هویت و بی شخصیت به آن مبتلا هستند.[۴۱۹] تقلید کورکورانه یعنى عدم استقلال، وابستگى ذلّتبار به دیگران و به دنبال آن زندگى پوچ و طفیلى.[۴۲۰]
استادشهید مرتضی مطهری در این زمینه چنین فرمودند:
«یکی ازمنشأهای خطادرماده استدلال که بالاخص درمسائل اجتماعی مطرح می شود،مسأله تقلیداست.بسیاری ازمردم این گونه اند که چیزهای مورد باوراجتماع،باورشان می شود؛یعنی چیزی که دراجتماع مورد قبول قرار گرفته است ویا نسلهای گذشته آن راپذیرفته اند.صرفاً به دلیل اینکه نسلهای گذشته آن را قبول کرده اند می پذیرند. بسا مسائل هست که در گذشته مطرح شده ودرهمان موقع هم غلط بوده اما مردم آن را پذیرفتهاند. مسأله تقلید از نیاکان یا بزرگان یا صد زمانه ویا رنگ اجتماع که قرآن به شدت از آن نهی می کند نباید با مسأله تقلید از مجتهد اعلمو اعدل که در فقه مطرح می شود و امری واجب است که مبتنی بر رعایت تخصص و استفاده از دانش تخصصی است اشتباه و غلط شود»[۴۲۱].
۲ - ث)تقلیدکورکورانه وچگونگی خطا به سبب آن
قرآن کریم عواقب گرایش انسان را به سمت تقلید کورکورانه چنین معرفی می کند:
۲- ث) تقلیدکورکورانه، مانع تعقل وبروز خطا
درآیه ۱۷۰ سوره بقره چنین آمده است:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُون [۴۲۲] ؛ و هنگامى که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید!» مىگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىنماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزى نمىفهمیدند و هدایت نیافتند.
“أَوَلَوْکانَ آباؤُهُمْ لایَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلایَهْتَدُونَ “این پاسخ به سخن کفار است و بیان مىکند که این سخن شما، همان قول بدون علم و بدون تبین است که صریح عقل با آن مخالف است.چون اینکه گفتند:ما تنها آنچه را که پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىکنیم، سخنى است مطلق و معنایش این است که ما پدران خود را در هر حالى و بر هر وصفى که بودند، چه صحیح و چه غلط، پیروى مىکنیم، حتى اگر هیچ علمى هم نداشتهاندو هیچ راه نیافتهاند،باز پیرویشان مىکنیم و مىگوییم آنچه آنها مىکردند حق است و این حرف همان سخن بدون علم است و سر از مطلبى در مىآورد که هیچ عاقلى اگر به آن تنبه داشته باشد لب بدان نمىگشاید،بله اگر پدران خود را تنها در مسائلى پیروى مىکردند که پدران در آن مسائل داراى علمى بودندوراه حق را یافته بودندواینها هم از علم و اهتداء پدران اطلاع می داشتند، چنین اتباعى، اهتداء بدون علم نمی شد.
از اینجا معلوم می شود اینکه جمله: (لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ) سیاق کلام سیاق اظهار فرضیهاى است که هیچ عاقلى پیروى پدران را روى آن فرض جائز نمی داند تا از این فرضیه نتیجه بگیرد: پیروى مطلق و بى قید و شرط از پدران صحیح نیست.[۴۲۳] برطبق این گفته بین تقلیدکورکورانه وعقل رابطه ای است.هرجا تقلید کورکورانه ای باشددر آنجا عقل راه ندارد.
درجای دیگری از قرآن کریم این گونه ذکر شده است:«لَهُـمْ قُلُوبٌ لاَّیَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أعْیُنٌ لاَّیُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لاَّیَسْمَعُونَ بِهَا ؛[۴۲۴] دل هایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى بینند و گوش هایى دارند که با آنها نمى شنوند» .
یعنى آنان دلهایى دارند که به ادراک و معرفت نمى رسد ، چشمانى دارند که حقیقت را نمى بیند و گوش هایى دارند که سخن حق را درک نمى کند.پس مقصود این آیه ، کسانى هستند که چشم و گوش و زبان بسته ، به دنبال دیگران راه مى افتند و به جاى آن که از عقل و اندیشه خویش تبعیت کنند ، از عقاید دیگران ، بدون برهان ، پیروى مى نمایند.
تقلیددر باورها،به معناى پذیرش رأى یک یا چند نفر،بدون درخواست برهان است و این ،ازموانعى است که از دستیابى به آراوعقاید علمى، صحیح و مطابق با واقع،باز مى دارد. زنجیرى است که اندیشه انسان را به بند مى کشد و تا آن زمان که این بند وجود دارد ، پالایش عقیده ، امرى مُحال است. تقلید ، به آدمى اجازه نمى دهد که درباره آرا و عقاید خود بیاندیشد ، چنان که اجازه نمى دهد در درستى یا نادرستى ، مطابقت یا عدم مطابقت با واقع ، و واقعى یا خیالى بودن دانش و نیز معرفت یا توهّم معرفت بودن ، تفکّر کند.
تقلید،از اندیشیدن دررفتارو افکارو باورهاى دیگران و بررسى و نقد آزادانه آنها،باز مى دارد. تقلید،آدمى را به زور در افکار و باورهاى مقلِّد، زندانى مى کند. تقلید،اندیشه را به جاى معطوف کردن به سخن،به گوینده معطوف مى کند. سفارش اسلام براى پالایش عقیده، پاره کردن زنجیرهاى تقلید است. شگفت انگیزاین که کمتر کسى است که در بند این زنجیر نباشد و شگفت انگیزتر،پژوهشگرانى هستند که خود،دربند زنجیر تقلیدندو تصوّر مى کنند اندیشه آزاد دارند. [۴۲۵]
تقلیدوتبعیت کورکورانه ازعقایدورسوم وفرهنگ گذشتگان عقل و اندیشه را ازکار می اندازد.بشربرای هرگام مثبتی که در مسیرتصعید حیات تکاملی بردارد مجبور است فرهنگ حاکم بر جامعه ی خود را مورد تحلیل قرارداده و عناصر رسوبی و بی پایه ی آن را دور انداخته و اجازه ندهدکه این عناصر، سدراه او گردد. اما چه می توان کرد که تقلید، گاه در مغزهای بزرگ و مقتدر چنان نفوذ می کندکه اجازه نمی دهد اولاد آدم دست به کار عقل و اندیشه بزند.[۴۲۶]
شهید مطهری در این زمینه چنین گفته است:
« قرآن با مسأله – به اصطلاح امروز – «سنت گرایی» یعنی پذیرفتن آنچه که در گذشته بوده است با این حالت گوسفند صفتی به انسان و با پیروی کورکورانه ازآباء و اسلاف و نیاکان فقط به دلیل اینکه آنها آباء و نیاکان هستند ، سخت مبارزه کرده است .این حالت تسلیم در مقابل گذشتگان یک حالت ضد عقل است . قرآن می خواهد که انسان راه خودش را به حکم عقل انتخاب کند . پس مبارزه قرآن با تقلید و به اصطلاح « سنت گرایی» مبارزه ای است به عنوان حمایت از عقل.[۴۲۷]
بر طبق فرمایش ایشان تقلیدمانعی است برای درست تعقل کردن و اندیشیدن.
۲-۲- ث) تقلید کورکورانه ، مانع شناخت صحیح حق
خداوند درقرآن می فرماید:
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذاوَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُون*قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی الْأَرْض وَ ما نَحْنُ لَکُما بِمُؤْمِنِین[۴۲۸] ؛ پس وقتى که حق از نزد ما، به سویشان آمد گفتند این سحرى آشکار است. *موسى گفت: آیا حق را که به سوى شما آمده سحر مىشمرید، آیا این سحر است، در حالى که ساحران رستگار نمىشوند؟ *گفتند: آیا آمدهاى که ما را از آنچه که پدرانمان را بر آن یافتیم منصرف سازى، و عظمت روى زمین مال شما (دو نفر) باشد، ما به شما ایمان نمىآوریم.